جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

قذافی در برابر غرب: دو انقلاب در سمت خطای تاریخ

آب در قرن بیست و یکم قطعا همان ارزشی را خواهد داشت که نفت در قرن بیستم داشت. آب کالای ارزشمندی خواهد بود که ثروت و در نتیجه سرنوشت ملت ها را تعیین خواهد کرد
آب در قرن بیست و یکم قطعا همان ارزشی را خواهد داشت که نفت در قرن بیستم داشت. آب کالای ارزشمندی خواهد بود که ثروت و در نتیجه سرنوشت ملت ها را تعیین خواهد کرد. سرزمین لیبی بر روی منبعی (آکوئیفر) [۱] بسیار با ارزش تر از نفت واقع شده است، که بزرگ ترین منبع آب شیرین زیرزمینی جهان است.
گاریگای چنگو –برگردان: امید نسیمی

یکشنبه گذشته پنجاهمین سالگرد انقلاب لیبی به رهبری معمر قذافی بود، که به سرنگونی سلطان ادریس تحت الحمایه آمریکا منجر گردید.

در انقلاب سال ۱۹۶۹ لیبی، معمر فذافی یکی از فقیرترین کشورها در آفریقا را به ارث برد، اما در زمانی که او ترور شد، سوسیالیسم قذافی لیبی را به ثروتمندترین کشورآفریقایی بدل کرده بود. لیبی دارای بالاترین رقم تولید ناخالص داخلی (G. D. P.) (شامل ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولید شده در درون مرزهای یک کشور در یک بازه زمانی معین بر اساس واحد پول جاری است، که با تجمیع آن با در آمد افراد خارج از کشور که به داخل فرستاده می شود، پس از کسر درآمد افراد خارجی مقیم در کشور که به خارج فرستاده می شود، تولید ناخالی ملی (G. N. P.) را تشکیل می دهد- م.) سرانه و بالاترین سن متوسط (امید به زندگی) در سراسر قاره آفریقا بود.

ضد انقلاب تحت الحمایه غرب در لیبی یک دولت ورشکسته بر جای گذاشت که اقتصاد آن پا کشان و افتان و خیزان در حرکت است. رییس جمهور اوباما گفت که بدترین اشتباهش به عنوان رییس جمهور ایالات متحده آمریکا درباره لیبی رخ داد، و با “شکست در برنامه ریزی برای روز بعد” از سقوط قذافی. (آشکار است که این گفته اوباما ناشی از روبرو شدن با این حقیقت بود که – به ترتیبی که در ادامه این مقاله دیده خواهد شد –  سهم اصلی را رقبای اروپایی به چنگ آوردند- م).

دو انقلابی که طی پنجاه سال در لیبی رخ داد نمی توانست بیش از این حدّ نقیض هم باشد. مرگ قذافی هم  بدترین سناریوی ممکن برای ملت لیبی را رقم زد. همه سفارت خانه های غربی لیبی را ترک کردند، زیرا جنوب آن مامن و عرصه تاخت و تاز تروریست ها شده بخش ساحلی شمال به مرکزی برای قاچاق پناهندگان در مقیاس کلان بدل گردیده بود. مصر، الجزایر و تونس مرزهای خود با لیبی را بستند. این همه در میان محیطی لبریز از ترورهای فراوان، تجاوز جنسی و شکنجه هایی رخ داد که تصویری کامل از کشوری را که در خود فرو ریخته است به دست می دهد.

در سال ۲۰۱۱ اهداف دول غربی به روشنی این نبود که به مردم لیبی که پیش از آن از بالاترین سطح زندگی در آفریقا برخوردار بودند کمک کنند، بلکه برانداختن قذافی، برپا کردن یک رژیم عروسکی دست نشانده و تسلط بر منابع طبیعی لیبی تنها منظور آنان بود.

کسانی که تصور می کنند تجاوزغرب به لیبی تنها به قصد ربودن نفت بود(چیزی که در بدو امر به ذهن خطور می کند- م.) در اشتباهند.

اگر در مقیاسی بسیط سخن گوییم، برای آمریکا مداخله نظامی عمدتا به خاطر فروش اسلحه بود، برای ایتالیا نفت و گاز طبیعی، و برای فرانسه آب آن کشور.

با این واقعیت که لیبی در ملتقای استراتژیک حوزه های مدیترانه ای، آفریقایی و عربی واقع  شده است، داشتن سلطه بر این کشور همواره راهی موثر و شاخص برای کشورهای غربی بوده است که از آن طریق بر این سه حوزه مهم و ماورای آن فشار وارد آورند.

پشتیبانی فرانسه از تغییر رژیم در لیبی مقدمتا ناشی از انگیزه ی علاقه این کشور به یک کالای ارزشمندتر از نفت یعنی آب بود. آب در قرن بیست و یکم قطعا همان ارزشی را خواهد داشت که نفت در قرن بیستم داشت. آب کالای ارزشمندی خواهد بود که ثروت و در نتیجه سرنوشت ملت ها را تعیین خواهد کرد. برخلاف نفت، هیچ جایگزین و یا بدل دیگری برای آب وجود ندارد. جبر طبیعت این است که منابع تامین آب محدود و ثابت است؛ حال آن که به موازات رشد جمعیت و فزونی مصارفش تقاضا برای آن به نحوی محتوم دم افزون است. رشد جمعیت، دگرگونی های اقلیمی، آلودگی های زیست محیطی و گسترش شهرنشینی، همه باعث می شوند که تا سال ۲۰۴۰ تقاضا برای آب از ظرفیت منابع موجود به میزان چهل درصد پیشی گیرد.

سرزمین لیبی بر روی منبعی (آکوئیفر) [۱] بسیار با ارزش تر از نفت واقع شده است، که بزرگ ترین منبع آب شیرین زیر زمینی جهان است.

آب فسیلی سیستم آکوئیفرلیبی در حدود بیست هزار سال پیش تشکیل شده و چنین برآورد شده است که ذخیره ای برابر با صد و پنجاه هزار کیلومتر مکعب آب شیرین دارد. [۲]

قذافی بیست و پنج میلیارد دلار در پروژه “رودخانه بزرگ دست ساز” سرمایه گذاری کرد. این پروژه شامل چهار هزار کیلومتر طول لوله گذاری در زیر اراضی صحرا بود که می توانست دو میلیون متر مکعب آب را در طی یک روز انتقال دهد. طرح چنین سیستم یادمانی توزیع آب، بر این هدف استوار بود که لیبی را که نود و پنج در صد از اراضی اش بیابان خشک بود به یک واحه کشت پذیرخودکفا بدل سازد. امروزه، پروژه های بزرگ آبی جهانی فرانسه مانند سوئز، “اوندئو و سور” (مرکب از دو شرکت بزرگ “Ondeo Nalco” و”Sour Gas lab” –م.) بیش از چهل و پنج درصد از بازار آب جهانی را کنترل می کنند، که حجم آن بالغ بر چهارصد میلیارد دلار از صنایع جهانی است. برای فرانسه، تغییر رژیم سال ۲۰۱۱ در لیبی به خاطر دست اندازی به و خصوصی سازی منابع آب حیرت آور این کشور بود. ماه ها پیش از آن که رییس جمهور اوباما آغاز به بمباران لیبی کند، هشداری از سوی سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا (C. I. A.) داده شده بود مبنی بر این که: ” … درجنگ آب آینده رودخانه ها، دریاچه ها و مخازن آب فسیلی جزو دارایی های مرتبط با امنیت ملی خواهند بود” و باید از طریق ارتش های نیابتی و یا حکومت های محلی (دست نشانده – م.) مهار شوند. تغییر رژیم در لیبی یک نمونه عمده از جنگ آب امپریالیستی بود. اکنون که سود آب لیبی به جیب شرکت های غربی سرازیر است، شگفت آور نیست که بخش های غربی لیبی فاقد آب آشامیدنی باشد. به سبب طمع شرکت ها و نیز غفلت های مقامات لیبی، دو سوم آب گذرهای کلیدی و مهم در مقیاس ملّی دیگر از کار افتاده اند. مصطفی عمر، یک سخنگوی یونیسف در لیبی، چنین برآورد می کند که در آینده حدود چهار میلیون نفر از جمعیت لیبی، علی رغم  دارا بودن بزرگ ترین منبع آب فسیلی زیر زمینی در زیر خانه های شان، ممکن است از دسترسی به آب آشامیدنی محروم  بمانند، که منجر به شیوع هپاتیت آ ، وبا و سایر بیماری های اسهالی گردد.

برای ایتالیا، پشتیبانی از تغییر رژیم سال ۲۰۱۱ حاصل عطش این کشور برای نفت و گاز سرزمینی بود که پیش از آن مستعمره ایتالیا بود. لیبی دارای بزرگ ترین ذخایر نفت و گاز در آفریقا است ، و تحت رهبری قذافی، هشتاد و پنج درصد از صادرات آن به اروپا بود. پیش از قذافی بیشتر پالایشگاه های ایتالیا و هرجای دیگر برای پالایش نفت خام سبک لیبی طراحی و ساخته شده بودند. آن ها نمی توانند به آسانی نفت خام سعودی را که از نفت لیبی سنگین تر است، جایگزین سقوط میزان تولید نفت لیبی کنند.

لیبی دارای منابع گاز طبیعی با گنجایش بیش از پنجاه و دو و هفت دهم تریلیون فوت مکعب و نیز حوزه های وسیعی است که هنوز باید جستجو و اکتشاف و سپس استخراج شوند. با تامین مطمئن از سوی لیبی، ایتالیا کمتر مجبور به تامین این مواد از روسیه که در جبهه نبرد انرژی به نحوی دم افزون عضلاتش را ورز می دهد و بینی اش را در بخش اعظم اروپا فرو می کند، خواهد بود. غول نفتی ایتالیا شرکت “انی” (Eni) تنها با خرید سهامی کنترل کننده در دارایی های بریتیش پترولیوم لیبی وارد معامله ای برای  استخراج روزانه ۷۶۰ میلیارد فوت مکعب  گاز طبیعی با رژیم حاکم بر لیبی شده است.

با تاراج سودهای بادآورده جنگ از بازارآب لیبی که دراختیار فرانسه است، و نفت خام و گاز طبیعی  که عمدتا به ایتالیا می رود، آمریکا از تغییر رژیم سال ۲۰۱۱ برای بازار بزرگ دیگری بهره جست که بازار فروش اسلحه باشد (دلیل مهم پایان ناپذیری درگیری های نظامی در سراسر لیبی – م.).

نشریه نیویورک تایمز گزارش داد که در تاریخ ژوئن سال ۲۰۱۹ سلاح های سنگین آمریکایی در یک انبارتسلیحات شورشیان تحت الحمایه آمریکا در لیبی کشف شده است. نیویورک تایمز بیان کرد که “نشانه های روی بدنه موشک ها شاخص سازندگان آن ها یعنی دو غول تسلیحاتی آمریکایی ریتئون (Raytheon)  و لاکهید مارتین (Lockhead Martin) هستند و نیز شماره قراردادی به حجم یکصد و پانزده میلیون دلار با  شرکت موشک سازی “جیولین” (Javelin). لیبی اکنون یک منبع در آمد عمده برای دلالان اسلحه آمریکایی و محلی است برای بزرگ ترین نهانگاه و مخزن  ذخیره اسلحه در جهان و آزاد از هرگونه حساب و کتابی. از نفت تا آب و از اسلحه تا گاز طبیعی، تغییر رژیم سال ۲۰۱۱ در لیبی میلیاردها دلار برای غرب و تنها بینوایی مفرط و جنگ داخلی بی پایان برای لیبیایی ها را به ارمغان آورده است.

انقلاب قذافی پنجاه سال پیش ازاین کاملا متفاوت بود. طی بیش از چهل سال، قذافی با ترویج دموکراسی اقتصادی ثروت ملی شده نفت را صرف برنامه های پیشرفته رفاه اجتماعی برای همه لیبیایی ها کرد. تحت حاکمیت قذافی، مردم لیبی نه تنها از خدمات درمانی و بهداشتی و آموزش رایگان برخوردار بودند، که همچنین وام های بدون بهره و برق رایگان نیز دریافت می کردند.

اکنون به خاطر سرنگونی قذافی به دست ناتو، خاموشی های برق در طرابلس که زمانی در رونق و روشنایی غرق بود امری عادی شده است، بخش خدمات درمانی و بهداشتی در آستانه سقوط کامل قرار دارد، و هزاران فیلیپینی شاغل در آن ها لیبی را ترک می کنند و موسسات آموزش عالی در سراسر بخش شرقی کشور تعطیل شده است.

گروهی که عمیقا از تغییر رژیم در سال ۲۰۱۱ توسط غرب صدمه خورده و رنج دیده است زنان لیبی هستند. برخلاف بسیاری از کشورهای عرب، زنان در لیبی دوران قذافی از حق آموزش، اشتغال، طلاق، مالکیت اموال و در آمد شخصی برخوردار بودند. حتی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد قذافی را برای ارتقاء شرایط حقوق زنان ستود.

هنگامی که قذافی در سال ۱۹۶۹ حکومت را به دست گرفت، تعداد بسیار کمی از زنان به دانشگاه می رفتند. درست پیش از آن که نیروی هوایی آمریکا در سال ۲۰۱۱ لیبی را بمباران کند، بیش از نیمی از دانشجویان دانشگاه در لیبی زن  بودند.

یکی از نخستین قوانینی که قذافی در سال ۱۹۷۰ جاری کرد قانون دستمزد برابر برای کار برابر بود. پس از تغییر رژیم ۲۰۱۱ تا کنون رژیم “دموکراتیک” جدید لیبی در حال سرکوب حقوق زنان است. سران قبایلی که به تازگی به حکومت دست یافته اند، قویا به سنن پدر سالاری پای بندند. همچنین ماهیّت پر هرج و مرج سپهر سیاسی پس از اشغال لیبی، دست نیروهای اسلامی افراطی را کاملا باز گذاشته است تا کیفیت مبتنی بر برابری جنسی را نوعی انحراف غربی قلمداد کنند.

برخلاف باور عمومی، حکومت لیبی که رسانه های غربی آن را در اساس به عنوان “دیکتاتوری نظامی قذافی” معرفی می کنند، در واقعیت عملی یک حکومت دموکراتیک بود. تحت نظام خاص دموکراسی مستقیم قذافی، نهادهای سنتی حکومتی برهم خورده وبرچیده شده بودند. قدرت از طریق کمیته ها و کنگره های پر شمار و گوناگون مستقیما به مردم واگذارشده بود. دور از مهارهای نهاده شده در دست یک فرد، لیبی تا حدّ زیادی تمرکز زدایی شده و به اجتماعات کوچک پر شمار بخش گردیده بود که در درون ساختاردولت لیبی هر یک اساسا “دولت های خودمختار کوچک” بودند. این حکومت های خودمختار بر روی نواحی تحت پوشش خود نظارت داشتند و می توانستند در دامنه ای معین ؛ از جمله  چگونگی تخصیص درآمد نفت تصمیم گیرند.

سه رکن اصلی دموکراسی لیبی عبارت بود از کمیته های محلّی، کنگره های پایه مردمی، و شوراهای اجرایی انقلابی. کنگره های پایه مردمی (B. P. C.) و یا “موئتمر الشعبی الاساسی”در اساس معادل کارکردی لیبیایی مجلس عوام در بریتانیا و یا کنگره نمایندگان درایالات متحده آمریکا بودند. لکن، هشتصد کنگره پایه مردمی (برخلاف دو مثال غربی مذکور- م.) صرفا شامل نمایندگان ثابت منتخب ثروتمند نبودند که به جای مردم قانون گذاری کنند؛ بلکه کنگره به تمام لیبیایی ها اجازه می داد که مستقیما در این روند همراه  شوند.

در سال ۲۰۰۹ آقای قذافی از نشریه نیویورک تایمز دعوت کرد که نماینده اش به مدت دو هفته در لیبی شاهد دموکراسی مستقیم مردمی باشد. این نشریه که از منتقدان سرسخت تجربه دموکراتیک قذافی است، تصدیق کرد که در لیبی قصد بر این بوده است که “هرکس درهر تصمیمی سهیم باشد؛ مردم در کمیته ها گرد هم آیند، و به همه چیز از پیمان های خارجی تا ساخت مدارس رای دهند”.

به دوراز یک دیکتاتوری نظامی، لیبی تحت رهبری قذافی، کامیاب ترین دموکراسی آفریقا بود. در نمونه غربی “دموکراسی” در لیبی امروزی، شبه نظامیان مسلح، که عموما محلّی، قبیله ای، منطقه ای، اسلامگرا و یا حتی جنایت پیشه هستند؛ اخیرا دو دسته بندی متخاصم و در حال جنگ  با یکدیگر تشکیل داده اند. لیبی اکنون دارای دو حکومت است (حکومت آب و حکومت سوخت فسیلی که حکومت سوم یعنی حکومت اسلحه بازار هردو را گرم نگه می دارد – م.) که هریک از این دو دارای نخست وزیر، مجلس و ارتش خود بوده، به جنگ بی پایان و تخریب و نابودی تمام فرصت های ممکن برای یک حکومت دموکراتیک می پردازند.

 روشن است که انقلاب با رهبری قذافی یکی از عمیقا توفیق آمیز ترین تجارب دموکراسی اقتصادی در قرن بیست و یکم را به بار نشاند. در تضادی خشن و عریان، ضد انقلاب تحت الحمایه غرب از سال ۲۰۱۱ ممکن است در تاریخ به عنوان یکی از بزرگ ترین شکست های اجتماعی و نظامی در قرن  بیست و یکم ثبت شود.                          

منبع: کانترپانچ    http://www.counterpunch.org

[۱] – آکوئیفر”Aquifer” به معنای لایه های شنی و یا سنگ های خلل و فرج دار- م

[۲] – در ایران نیز، که در بخش اعظم مساحت خود یعنی حدود نود درصد آن سرزمینی خشک است، منابع آب فسیلی قابل ملاحظه ای وجود دارد که تاکنون به بهره برداری از آن توجهی نشده است. – م  

https://akhbar-rooz.com/?p=4142 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
doost
doost
4 سال قبل

بسیار مقاله جالبی بود.
افسوس که در جریان سرکوب و کشتار و دروغ که به قتل قذافی منجر شد سازمان اکثریت با گردن افراشته از سیاست های اروپا و امریکا حمایت کرد و هیچگاه هم با نگاه انتقادی به این مواضع خود برخورد نکرد.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x