جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

ارزان ترین بنزین در دنیا – جسیکا دوس سانتوس؛ برگردان: هاتف رحمانی

ما قطعا نمی دانیم این مدل جدید بنزین چه پی آمدهای اقتصادی خواهد داشت. و ورای آن، تنها زمان خواهد گفت این تحول ها چگونه روی مفاهیم بارها ذکر شده ما "سوسیالیسم" باید باشد یا نباید باشد تاثیر خواهد گذاشت. چون ایده انقلاب بولیواری دقیقا دموکراتیزه کردن دسترسی به غذا، آموزش، مسکن، بنزین، حتی اتوموبیل هایی بود که بدان وابسته اند
گرانی ها در ونزوئلا

اشاره مترجم: ونزوئلا در وضعیت دردناکی به سر می برد. مردم آن و به تبع آن انقلاب بولیواری در لبه فروپاشی قرار گرفته اند. انداختن تمام تقصیرها به گردن تحریم های جابرانه امریکا، در حاشیه قرار دادن ناتوانی های حاکمان ونزوئلا است (درست مانند کشور ما). به نظر می رسد حاکمان کنونی با چشم پوشی از اهداف مشخص انقلاب بولیواری در راستای تامین رفاه و آسایش مردم و در اولویت قرار دادن مردم بر سود، رفته رفته از انقلاب دور و امور را تسلیم بازار می کنند. در تمام سال های بحران حاکم بر ونزوئلا دوستان و دلسوزان انقلاب هماره هشدار داده اند که بدون تکیه بر مردم و نهادهای مردمی، به ویژه کمون ها هیچ حکومتی قادر به ادامه کار و مقاومت در برابر تلاش های خرابکارانه سرمایه داری و امپریالیسم و فساد هر دم رشد یابنده نخواهد بود. حکایت ونزوئلا آیینه تمام نمایی است که مبارزه با نو لیبرالیسم بدون مورد حمله قرار دادن هسته مرکزی آن یعنی سرمایه داری، بدون بسیج انقلابی مردم، و بدون تکیه بر نیروی لایزال توده ها، به ویژه کارگران و لایه های زحمتکش شهر و روستا، مبارزه ای شکلی و تهی از محتوای تغییرهای بنیانی خواهد بود و به دلیل تفوق تقسیم کار امپریالیستی جهانی دیر یا زود ناگزیر از تسلیم به فشارها خواهد گشت. دولت کنونی ونزوئلا هنوز از ته مانده توان انقلابی مردم تغذیه می کند و جای پرسش است که این توان انقلابی با رویکردهای تسلیم طلبانه دولت ونزوئلا، گسترش فساد نهادینه و پیشرفت هر چه بیشتر بورژوازی و به ویژه بورژوازی کمپرادوربه موازات تشدید فقر و بی نوایی و تحریم های امپریالیستی تا کجا توان ادامه خواهد داشت؟



ارزان ترین بنزین در دنیا
جسیکا دوس سانتوس – برگرداننده: هاتف رحمانی

به مدت دو ماه اکثر پمپ بنزین های کاراکاس تعطیل بودند. تعداد اندکی که زیر نظارت ارتش فعالیت می کردند، شاهد صف  طولانی بیش از یک مایلی اتوموبیل ها بودند. و باید در نظر داشت که سوخت باید تنها به بخش های اولویت دار در میانه بیماری همه گیر ویروس کرونا مانند بخش های بهداشت و غذا فروخته می شد.

هم زمان شکایت های فزاینده ای علیه عمدتا افسران ارتش به خاطر قاچاق غیرقانونی بنزین از پمپ بنزین ها و فروش بی شرمانه آن به بهای لیتری ۱،۲،۳ یا ۴ دلاروجود داشت. همچنین کسانی بودند که جای خود را در صف ها می فروختند. این سناریو اگر در زمان اعمال قرنطینه سخت انجام نمی گرفت می توانست به مراتب بدتر باشد. 

این وضعیت که ماه ها یا حتی سال ها در خارج از پایتخت واقعیت داشته است یادآور زمان هایی است که غذا یا دارو کمیاب بودند. انتظار در صف های طولانی برای خرید اندکی از آن چه می رسید، وقتی که می رسید، مردم فریاد کشیدن را آغاز می کردند “می خواهیم کالاها در دسترس باشند حتی اگر گران  باشد، اهمیتی ندارد.” و به اندازه کافی حقیقت دارد، که کالا ها ناپدید می شدند. آن ها گران بودند، اما ناپدید می شدند، تا جایی که افراد بسیاری دیگر استطاعت خرید آن ها را نداشتند.

در مورد بنزین، همه، به این یا آن شیوه، در رابطه با آن چه سبب کمبود است توافق دارند. اول از همه، کاهش تولید نفت، چون بدون تولید نفت نمی توانید آن را پالایش کنید. دوم، نبود سرمایه گذاری و در نتیجه فروپاشی پالایشگاه های کشور. عامل سوم، کاملا در ارتباط با مورد قبلی، تحریم های یک جانبه امریکا است، چون کشور بر واردات قطعات یدکی متکی است، اکنون با محاصره واردات آن ها ممنوع شده است. این عامل ها با دیگرعدم تعادل ها ترکیب شده اند. برای مثال، قیمت سوخت، که بدون اغراق قطعا مجانی بود. بعد از اصلاح پولی (اوت ۲۰۱۸) که پنج صفر از پول کشور حذف شد، قیمت بنزین هرگز تنظیم نشد.    

“ارزانترین بنزین در دنیا” دیرتر یا زودتر باید به بنزین بسیار گران تبدیل شود. می توانید در آینده شاهد آن باشید.

حکایت همانندی در مورد مواد غذایی و بهداشتی که کمیاب شدند رخ داد – قیمت تنظیمی آن ها در زمان منجمد شده بود. اما این بار یک تفاوت قابل توجهی وجود دارد: قبلا دستمزد های ما اجازه می داد بگوییم “بله، امکان دارد کالاها، حتی اگر گران باشند بر گردند.” این روز ها قیمت ها ما را ناچار می کند بگوییم “درسته، باید قیمت بنزین را بپردازیم، اما برای استطاعت خرید آن به افزایش حقوق نیاز داریم.”

در چند سال گذشته، ما ونزوئلایی ها به تحمل واقعیت تحلیلی خودمان با مقایسه های پوچ یا شنیدن آن که “ما همه چیز را مجانی می خواهیم” مجبور بودیم. از یک سو ما کسانی را می بینیم که می گویند ونزوئلا بدتر از هائیتی است چون حداقل دستمزد ما ۴ دلار امریکا است، و از سوی دیگر کسانی را که می گویند ما بهتر از نروژ هستیم چون خدمات عمومی مجانی است. هر دو روایت از وضعیت به طور واقعی، واقعا بنیادی است.  

اما، حقیقت باید گفته شود، بسیاری دیگرمی دانند به چه باید فکر کرد. کسانی که به دفاع از ملی سازی صنایع اساسی عادت دارند، و اکنون با خاموشی و کمبود آب رو در رویند، با این فکر وسوسه می شوند که “اگر تاجری آن را کنترل کند، ممکن است بتواند سرمایه گذاری کند و ما وضعیت بهتری خواهیم داشت.” به این طریق، ما در وضعیتی بدتر از فروپاشی زندگی می کنیم، چنین به نظر می رسد این که دولت ها می توانند کارآمد باشند، که کنترل کارگری می تواند عمل کند از حافظه ما محو، واین فکر که مردم نمی توانند سرنوشت خود را تعیین کنند جایگزین آن می شود.

در این میان یخش های سیاسی چیز زیادی برای عرضه دارند. دولت زمانی که تانکرهای بنزین از ایران در تمرد از تهدید های واشنگتن رسید پیروزی سیاسی شگفت انگیزی را به دست آورد. اما، ونزوئلای “سرشار از نفت” به راستی می تواند رسیدن بنزین از طرف دیگر دنیا را بدون تعجب از آن چه ورای تحریم ها رخ داده است جشن بگیرد؟ کشور صنعت پالایش بزرگ مقیاس تقریبا فلجی دارد و هیچ کس توضیح روشنی ارائه نمی کند.

با این حال اپوزیسیون کاری فراتر از انتقاد از اقدامات انجام گرفته از سوی مادرو، اما بدون ارائه هیچ راه حلی انجام نمی دهد. به عنوان مثال،  محصولات پالایش شده ای وجود دارند که در ونزوئلا تولید نمی شوند اما از سی آی تی جی او CITGOشرکت فرعی شرکت نفت ونزوئلا در امریکا وارد می شوند. این شرکت از سوی دولت ترامپ مصادره و به خوان گوایدو رهبر اپوزیسیون تحویل شد. و گوایدو با وجود ایجاد “دولت موازی”، به اندازه انگشتی برای حل مشکلات دامنگیر مردم حرکت نخواهد کرد. کاملا بر عکس، CITGO  اکنون از سوی یک دادگاه امریکایی در شرف حراج است.  

سرانجام، و برای اکنون، بنزین اینجاست. ما اجازه داریم ۱۲۰ لیتر به قیمت یارانه ای ۵۰۰۰ بولیواری نقره (۰.۰۲۵ دلار امریکا- به قیمت ریالی با فرض دلار ۲۰ هزار تومان هرلیتر ۵ تومن) بخریم و بعد از آن، هر لیتر به “قیمت جهانی”۰.۵۰ دلار(به قیمت ریالی ۱۰ هزار تومان) فروخته می شود. یک صد پمپ بنزین سوخت یارانه ای می فروشند و ۲۰۰ پمپ بنزین بخش خصوصی آن را ۰.۵۰ دلار می فروشند، اگر چه هیچ کس نمی داند این بخش های خصوصی چه کسانی هستند و چه نقشی در زنجیره توزیع ایفا می کنند. آیا آن ها خودشان بنزین را وارد می کنند؟ آیا آن ها بنزین را از دولت می خرند و آن را دو باره می فروشند؟

در ابتدا صف ها ادامه داشت. اما بعد از بازگشایی پمپ بنزین ها در ۲۴/۷ (۲۴ ژوئن) می توان گفت تا حدودی “وضعیت عادی” برگشته است، و موضوع از اخبار خبرگزاری های شرکتی که تنها به پاشیدن نمک به زخم های ونزوئلا علاقه دارند ناپدید شده است. اما بعد چه رخ می دهد؟ انبارها تا کی دوام خواهند داشت؟ ما در آن موقع چه باید بکنیم؟ احتمال آغاز دوباره تولید خودمان چقدر است؟ هیچ رهبری توضیح روشنی در این موارد به ما نمی دهد.

ما قطعا نمی دانیم این مدل جدید بنزین چه پی آمدهای اقتصادی خواهد داشت. و ورای آن، تنها زمان خواهد گفت این تحول ها چگونه روی مفاهیم بارها ذکر شده ما “سوسیالیسم” باید باشد یا نباید باشد تاثیر خواهد گذاشت. چون ایده انقلاب بولیواری دقیقا دموکراتیزه کردن دسترسی به غذا، آموزش، مسکن، بنزین، حتی اتوموبیل هایی بود که بدان وابسته اند. جایی در طول راه این امر غیرممکن شد، و دولت برای تسکین آن با جعبه های مواد غذایی یا سهمیه های یارانه ای برای این یا آن تلاش کرد؛ اما آیا این همان چیز است؟ آیا تسلیم (یا بازگرداندن) بخش ها به “بازار” در عین حفظ بخش کوچکی برای مردم تنها راه حل در برابر تحریم ها و حمله های ثابت امریکا است؟ همه این ها زمانی که روشن نیست یک گام به پیش یا یک گام به پس چیست حتی گیج کننده تر می شود. ما کی تصمیم داریم این را مورد بحث قرار دهیم؟

جسیکا دوس سانتوس استاد دانشگاه ونزوئلایی، روزنامه نگارو نویسنده ای است که آثار او دررسانه هایی مانند آرتی، مجله Épale CCS و Investig’Action. منتشر می شود.او برنده چندین جایزه روزنامه نگاری از جمله جایزه روزنامه نگاری ملی سیمون بولیوار در سال ۲۰۱۶ است.

منبع : تحلیل های ونزوئلا

https://akhbar-rooz.com/?p=38763 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
داریوش نثاری
داریوش نثاری
3 سال قبل

وای به حال چپی که معیارش مخالفت امریکا با یک حکومت است. با این حساب باید از صدام حسین هم دفاع می‎شد که حتی با امریکا جنک کرد. دیگر چندان امیدی به این چپ منجمد و ایستا و سطحی نگر نمی‌توان ‌داشت. همین طوری بدون داشتن معیارها و شاخص‌های ارزیابی حکومت و حکمرانی از حاکمیت شعاری و فاسد ونزوئلا و … حمایت می کنند. اصلاً نمی دانند که مختصات و الزامات مدیریت سرزمین چیست و با تکرار چند اصطلاح سرمایه‌داری و سوسیالیسم و نئولیبرالیسم دلشان را خوش می کنند. نه به نابرابری ها توجه دارند، نه به سالم و صالح بودن حاکمیت، نه به اولویت‌های حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی، نه به برنامه‌ریزی مبتنی بر توسعۀ پایدار، نه به اقصاد سالم و بدور از پول شویی و قاچاق و … ، و نه به …. چپ از زمان عقب مانده است و تا به‌روز نشود ناچار است با همان نوستالژی سر کند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x