جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

افراد دارای معلولیت در چنگال دو ویروس (قسمت پایانی) – فرید انصاری دزفولی

 بعد از بحران کرونا و شیوع بیماری کووید ۱۹ در ایران، تلاش کردیم در یک پژوهش تحقیقی مشکلات و دغدغه های جامعه معلولان را در روزهای کرونائی بیان داریم و نشان دهیم که وزارت بهداشت، سازمان بهزیستی و بطور کل دولت چه اقدام عملی و برنامه و تدبیری در زمینه آموزش، مراقبت های بهداشتی و درمانی و امکانات رفاهی و کمک معیشتی برای حفظ جان و سلامت افراد دارای معلولیت لحاظ نموده اند.

اینبار در قسمت چهارم و پایانی به مشکلات معلولین روانی و ذهنی در روزگار کرونا نظری می افکنیم.

مشکلات بیماران روانی در روزگار کرونا:

آمار بیماران روانی گرچه به گفته متخصصان این حوزه بیش از کشورهای دیگر نیست اما خدمات قابل ارائه به آنان از حد متوسط و استاندارد بین المللی خیلی کمتر است. بر اساس آخرین پیمایش سال ۱۳۹۰، از کل جمعیت کشور ۲۴.۱۰ درصد مبتلا به اختلالات روانی می باشند و نیازی جدی به خدمات روانپزشکی دارند. بنا به درصد فوق اکنون حدود ۲۰ میلیون نفر از جمعیت ۸۰ میلیونی ایران به نوعی مبتلا به کاستی های روانپریشی و روانپزشکی اند.

آسیب‌شناسان اجتماعی معتقدند این آمار چندان درست نیست و واقعیت اختلالات روانی در جامعه عددی بیشتر از این است. با ابن وجود توجه به بهبود وضعیت روانی در هیچ کدام از طرح‌ها و برنامه‌های کلان کشور در حوزه سلامت دیده نمی‌شود، قانون سلامت روان بعد از گذشت ۱۵ سال هنوز به نتیجه نرسیده است و بیمه‌ها هنوز زیر بار حمایت مالی از خدمات مشاوره و روان‌درمانی نمی‌روند. در حالی که زمینه‌های ایجاد بحران‌های روانی با سرعت در حال گسترش بوده و هر روز قوی‌تر از قبل می‌شوند. مسئولان وزارت بهداشت و آسیب‌‎شناسان اجتماعی بر این موضوع توافق دارند که بحران‌های اقتصادی، آسیب‌های اجتماعی را افزایش می‌دهد اما در شرایطی که مشکلات اقتصادی به عنوان اصلی‌ترین عامل ایجاد اثر منفی روی سلامت روان مردم جامعه مطرح می‌شود، استفاده از خدمات مشاوره به دلیل هزینه‌ بالا جایی در سبد مصرف خانوار ایرانی ندارد.

وضعیت این طیف از معلولان و خانواده هایشان در روزهای کرونائی بسیار دشوارشده است. بعلت شیوع ویروس کرونا بسیاری از مراکز نگهداری این افراد بسته شده اند و خانواده ها مجبورند در خانه های محقر خود از این بیماران بدون کوچکترین کمک مالی و حمایتی و سبد معیشتی و کالائی از طرف بهزیستی نگهداری نمایند. نپذیرفتن بیماران روانی در مرکز شبانه روزی به دلیل کرونا مشکل چند وجهی است؛ از یک طرف موجب بلاتکلیفی و سردرگمی معلولان و خانواده های آنها شده است و از طرف دیگر برخی از معلولان روانی قابل کنترل نیستند و در خانه نمی مانند. همین موجب اضطراب و استرس خانواده ها آنان شده است. اولیاء این افراد از یک طرف قادر نیستند آنان را در خانه نگه دارند چون عمده بیماران روانی پر تحرک و پر حرف و گاهی خشن می باشند. از طرف دیگر خانواده ها می ترسند که این افراد با بیرون رفتن از خانه وقت برگشت با خودشان ویروس کرونا را به خانه بیاورند و به انتقال ویروس به افراد خانواده کمک کنند و آنان را به کووید ۱۹ مبتلا سازند. از آنجائیکه اکثر خانواده ها به دلیل مشکلات معیشتی و فقر و تهیدستی، امکاناتی برای مشغول کردن و نگه داشتن این افراد در خانه ندارند؛ افراد فوق حتی با خشونت و کتک زدن پدر و مادر خود از خانه فرار می کنند. طبق گفته برخی مددکاران، پدر و مادر و فرد بیمار آنقدر همدیگر را کتک می زنند که همه خسته از دعوا و کتک به گوشه ای می افتند. مشکل مالی، مشکل معیشتی، مشکل تهیه دارو و درمان و پرداخت هزینه اقلام بهداشتی، مشکلاتی می باشند که اکثر خانواده های معلولان از جمله خانواده های دارای معلولان روانی از آنان رنج می برند. 

در پروتکل ها و سیاستگذاری وزارت بهداشت و سازمان بهزیستی هیچگونه برنامه عملی و کمکی مثل مشاوره تلفنی، مشاوره مددکاری، مشاوره روانشناسی و روان درمانی برای معلولان روانی و آنهایی که به نحوی با اختلالات روانی درگیر می باشند در دستور کار قرار نگرفته است. سهم افراد دارای اختلالات روانی در برنامه های تلویزیونی راجع به بیماری کرونا کجاست؟ برابری فرصت ها که وجود ندارد حتی مرکز نگهداری را در بیشتر شهرها بروی آنان بسته اند.

 سلامت نیوز در یادداشتی بنام ” نپذیرفتن معلولان در مراکز شبانه‌روزی بهزیستی در دوران کرونا ” می نویسد:  

پذیرفته‌ نشدن در مراکز شبانه‌روزی توانبخشی بهزیستی در اصفهان که تعدادشان به ۶۵ عدد می‌رسد و نزدیک به ٣‌هزار و ٧٠٠ فرد دارای معلولیت در آن نگهداری می‌شوند، مشکلی است که از اواخر بهمن، زمانی که ویروس کرونا در کشور شیوع پیدا کرد تا به الان گریبان معلولان و خانواده‌هایشان را گرفته است؛ خانواده‌هایی که امکان نگهداری از آنها را در خانه ندارند و معلولانی که در بهمن ماه به مرخصی آمده‌اند یا به دلایلی همچون بیماری به خانواده‌هایشان ارجاع داده شده‌اند.

مریم نزدیک به پنج ‌سال است که در آسایشگاه نگهداری می‌شود؛ از زمانی که پدرش فوت کرد. با این سن و‌ سال و دیسک کمر چطور می‌توان او را حمام کنم؟ یا روی تخت بخوابانمش؟ همان یک هفته‌ای هم که به مرخصی آمد، برایش پرستار گرفتم ولی هزینه‌اش خیلی زیاد است و از پس پرداختش برنمی‌آیم. الان هم بهزیستی می‌گوید فقط با حکم دادستانی پذیرش می‌کند. والله من پیرزن توانایی مراجعه به مراکز قضائی را هم ندارم.»

نهم اسفند که کرونا اوج گرفته بود، نرگس را به مرکز بردند و خواستند به روال ١٠‌ سال پیش، آنجا نگهداری شود. مدیران مرکز اما زیر بار نرفتند و گفتند اجازه پذیرش ندارند: «هر چه اصرار کردیم که توانایی نگهداری از او را نداریم، قبول نکردند و گفتند به خاطر کرونا نمی‌توانند افراد دارای معلولیت را که مرخصی رفته‌اند یا به خاطر بیماری به خانواده‌هایشان ارجاع شده‌اند بپذیریم، در حالی که تست کرونای خواهرم منفی بود.» معصومه چهل‌وهفت ساله بعد از مرگ پدر و مادرش به همراه برادر و خواهر دیگرش، تنها اعضای خانواده نرگس هستند.

مشکلات معلولان ذهنی در روزگار کرونا:

 اسدی معاون دفتر سلامت روانی، اجتماعی وزارت بهداشت در گفتگو با ایسنا، در ۱۶ مهر ۹۸ می گوید: براساس پیمایش ملی کشوری که در سال ۸۹ و ۹۰ انجام شده، حدود ۲۳ ممیز ۶ درصد جمعیت ۱۵ تا ۶۵ ساله کشور از یک اختلال روانپزشکی رنج می‌برند و به مداخلات روانپزشکی نیازمندند. از این میان ۱۵ ممیز ۶ درصدشان اختلال اضطرابی دارند، ۱۴ ممیز ۶ درصدشان از اختلالات خلقی مانند افسردگی رنج می‌برند و ۲ ممیز ۸ درصد اختلال مصرف مواد دارند و متاسفانه به تدوین سند جامع سلامت روان آنطور که باید توجه نشده است. وی جایگاه معلولین ذهنی در این سند را معین نکرد و درباره اهمیت توجه به معلولین ذهنی در سند جامع سلامت روان توضیحی نداد.

تدوین حقوق بیماران روانی و معلولان ذهنی یکی از مهمترین اقداماتی است که در جهت حقوق شهروندی این بیماران، نیازمند توجه ویژه دست اندرکاران وزارت بهداشت و دیگر مسئولان کشوری می باشد. علاوه بر این ما شاهد برخورد نامناسب و تحقیر آمیز بسیاری از افراد جامعه با معلولان ذهنی و آنان که دچار اختلالات روانپزشکی هستند روبرو می باشیم. 

سوءاستفاده و آزار و اذیت جنسی دختران در مراکز نگهداری از معلولان ذهنی در ایران امر رایجی است و هر از چندگاهی گزارش‌هایی از این دست از سوی رسانه‌ها منتشر می‌شود. نمونه دیگر آن ویدئوئی است که در ۲۴ اسفند ۱۹۸۸ در کانال های مجازی منتشر شد و عبارت بود از ترساندن فرد دارای معلولیت ذهنی با کرونا فقط برای تفریح! در این ویدئوی مشمئزکننده که در نهایت به جای آنکه خنده‌ای بر لب بیاورد بغضی در گلو می‌نشاند، فردی به‌ظاهر سالم! از فردی با کاستی ذهنی به‌ دروغ تست کرونا می‌گیرد و به فرد معلول می‌گوید تستش مثبت است و باید قرنطینه شود و دستش را می‌گیرد. فرد معلول به‌شدت می‌ترسد. زبانش بند می آید، وحشت کرده است و فریاد پی فریاد می‌زند. در آن اطراف افراد حاضر در صحنه و عابران همگی تماشاچی می باشند و نه اینکه حاضر نمی شوند از حق و کرامت انسانی هموطن دارای معلولیت خود حمایت نمایند بلکه همگی به زجری که آن معلول بنده خدا می کشد از ته دل می خندند. اگر در جامعه‌ای معلولیت فکری نباشد، افرادی از جامعه با یک معلول چنین رفتار خشونت آمیزی مرتکب نمی شدند و معلولین جسمی و روانی در آن جامعه احساس ضعف و ناتوانی و بی پناهی نمی کردند و خانه نشین و منزوی نمی شدند. این است جامعه معلول ساز.

این ها نمونه ای از اذیت و آزار هزاران معلول ذهنی و روانی در ایران می باشند.  چند صد هزار نفری که دارای چنین معلولیت هائی هستند نیازمند قوانین حمایتی قوی و بهره مندی از حقوق انسانی و شهروندی و زندگی بدون ترس از خشونت و آبرومندانه ای می باشند. متاسفانه خشونت علیه معلولان ذهنی امری عادی تلقی می شود و از آنجایی که بسیاری بر این باورند که معلولان ذهنی حقی و کرامتی ندارند چون چیزی نمی فهمد پس از رفتارهای خشونت آمیز علیه آنها استفاده می کنند. در حالی که آنان نیز مطابق برنامه اقدام جهانی برای معلولین، کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت و دیگر اسناد بین المللی دارای حقوقی مشابه دیگر انسانها و حتی بیشتر هستند و مداخله دولت و سازمان بهزیستی در پیشگیری از خشونت علیه این افراد الزامی است.

بنابراین شناسایی نوع و چگونگی اعمال خشونت برای مقابله و پیشگیری دارای اهمیت است و حتی سازمان های درگیر باید از ابزارهایی چون بازدید از منازل و چگونگی نگهداری و آموزش و تغذیه آنها مطلع شوند.

بدیهی است برنامه ریزی برای معلولان ذهنی و افرادی که دچار اختلالات روانی هستند، آنهم در روزهای سخت کرونائی برای پیشگیری از بیماری و حفظ جان آنان ضرورتی دو چندان می طلبد.

در حالی که بنا بر آمار‌های موجود افراد دارای معلولیت ذهنی با یک و نیم میلیون نفر یکی از بزرگترین گروه‌های افراد دارای معلولیت در کشور را تشکیل می‌دهند، تنها ۳۵۰ هزار نفر از آنها تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارند و خدماتی هم که به این افراد ارایه می‌شود شامل پرداخت مستمری ناچیز به برخی خانواده‌ها است، اما برنامه خاصی در جهت دستیابی آنها به زندگی مستقل و همچنین جلوگیری از سوء‌استفاده و خشونت علیه آنها وجود ندارد. مادر یک دختر ۱۶ ساله دارای سندرم داون (یکی از انواع معلولیت ذهنی) در مورد کمک‌ها و خدمات بهزیستی به کمپین حقوق بشر ایران گفت: «هیچ وقت از من در مورد وضع دخترم و این که در خانه چطور با او رفتار می‌شود سوالی نکردند. با خودش هم که اصلا صحبت نمی‌کنند. نقش بهزیستی بیشتر جنبه دادن مستمری دارد آن هم به یک عده محدود. افرادی چندین بار از بهزیستی سرزده به خانه ما آمدند، فکر می‌کنم به شکل سرزده می‌آیند تا از نزدیک وضعیت مالی خانواده را ببینند. احتمالا چون دیدند وضعیت بدی نداریم، کمکی هم به ما نکردند. تازه ۱۶ سال بعد از گشودن پرونده، ماه گذشته ۵۰۰ هزار تومان به حساب دخترم ریختند.»

مدیر یکی از تشکل‌های فعال در حوزه حمایت از افراد معلول ذهنی به کمپین حقوق بشر ایران می گوید: «من بیش از ده سال است که برای بچه‌های معلول ذهنی فعالیت می‌کنم. هنوز حتی موفق نشده‌ایم به مسئولان و رسانه‌ها یاد بدهیم که از کلماتی مثل عقب‌مانده، عقب افتاده یا منگل استفاده نکنند. نگاه جامعه و حتی مسئولان بهزیستی این است که افراد با معلولیت ذهنی چیزی را درک نمی‌کنند و فقط باید از آنها نگهداری کرد تا زندگیشان پایان بدهند. در صورتی که آنها هم مثل تمام انسان‌ها حق دارند از یک زندگی بدون خشونت، شاد و امن برخوردار باشند. کارهای زیادی هست که می‌توانند انجام بدهند و حتی برای خود خانواده داشته باشند.»

او افزود: «در روز جهانی افراد معلول، مطالب زیادی در مورد حقوق معلولان گفته و نوشته می‌شود. مسوولان قول‌هایی می‌دهند و رسانه‌ها هم فیلم و تصویر منتشر می‌کنند ولی خیلی به ندرت به افرادی که معلولیت ذهنی دارند و نیاز‌های آنها توجه می‌شود. حتی قانون حمایت از حقوق معلولان هم که همه برای اجرای آن تلاش می‌کنند حمایت خاصی برای این گروه پیشبینی نکرده‌است.»

مادر فوق الذکر ادامه می دهد: «تمام تلاش من و همسرم خروج از ایران است چون هیچ آینده روشنی برای کودک دارای سندرم داون در ایران وجود ندارد، ما از روزی که دخترم به دنیا آمده، نگرانیم که اگر بمیریم تکلیف او در این جهان چه می‌شود. هیچ سازمان یا نهاد دولتی یا خصوصی برای مراقبت درست و اصولی از کودکان سندرم داون در ایران وجود ندارد.»

به گفته این مادر، در نبود حمایت دولتی همه بار بر دوش خانواده است: «من و همسرم هردو شاغل هستیم ما می‌توانیم برای تنها بچه‌مان خرج کنیم و او را به کلاس‌های مختلف بگذاریم و برای رشدش بجنگیم. اما خانواده‌هایی که وضعیت مالی خوبی ندارند چه کنند. هیچ نهاد و سازمانی برای کمک به آنها نیست. خیلی از خانواده‌ها بچه‌های سندرم داون خود را در خانه نگه می‌دارند. این بچه‌ها مدت‌ها رنگ بیرون را نمی‌بینند در حالی که در خیلی از موارد شبیه بقیه بچه‌ها هستند اما محکوم به خانه‌نشینی شده‌اند.

علیرغم اینکه حفاظت از سلامت افراد دارای معلولیت حفاظت از سلامت جامعه می باشد. ولی در این روزهای کرونائی برای افراد دارای معلولیت منجمله معلولان ذهنی هیچ تدبیر و اقدام قانونی و اداری جهت آموزش این افراد ارائه نشده است. آموزش‌ معلولان ذهنی باید به شیوه مناسب خودشان باشد با تصاویر ساده و بدون مفاهیم پیچیده و در این ایام خانواده های آنها احتیاج به حمایت های بیشتری دارند. ضمن اینکه افرادی که دارای معلولیت جسمانی هستند هم مشکلات ویژه خودشان را  دارند که اگر مبتلا به کووید ۱۹ شوند خطری جدی زندگی شان را تهدید می کند. معلولیت هایی  که سیستم تنفسی فرد در آنها آسیب دیده است؛ لازم دارند در برنامه های دولت، جایگاه ویژه ای برای آنها در نظر گرفته شود. تا حالا  نشنیده ایم وزارت بهداشت و یا بهزیستی در این باره برنامه خاصی تدوین کرده باشند و به خانواده ها بدهند. در حالی که بیماری کرونا یک مسئله عمومی است و تا وقتی تک تک  شهروندان یاد نگیرند از خودشان در برابر این ویروس مراقبت کنند کل جامعه هم به  پیشگیری نمی رسد و ما همچنان شاهد انتشار و باز انتشار این ویروس خواهیم بود.

در رویداد ۲۴، شادی مکی در مورد خانواده ای که دارای فرزند معلولیت جسمی – ذهنی می باشند می نویسد: علیرضا کودک ۸ ساله‌ای است که از بدو تولد به اختلال میکروسفالی مبتلاست به تبع این بیماری او دارای معلولیت جسمی و ذهنی بوده و نیاز‌هایی ویژه دارد مانند غذای مخصوص، نیاز به خدمات کاردرمانی و توانبخشی، استفاده مستمر از پوشک و ایزی لایف و… خانواده علیرضا، اما توانایی تامین نیاز‌های این کودک کم‌توان را ندارند.

 زهرا مادرعلیرضا، شرایط علیرضا و خانواده را اینگونه تعریف می‌کند که از زمان بحران کرونا خودش بیکار شده و کسی کارگر نمی‌خواهد، همسرش هم شرایط بهتری ندارد و به همین علت هم برای دستفروشی به روستا‌های اطراف سر می‌زنند، اما درآمدشان کفاف مخارج زندگی را نمی‌دهد و ناچار شده‌اند دست به قرض و قوله بزنند.

 مادر علیرضا می‌گوید: بچه‌ام توان حرف زدن ندارد. نه می‌تواند بگوید نیاز به دستشویی رفتن دارد و نه می‌تواند بدون کمک ما حتی دستشویی برود. ما ناچاریم برایش از پوشک استفاده کنیم، کل مبلغ ۱۵۰ هزار تومان مستمری بهزیستی و بخش بزرگی از درآمدمان هم صرف خرید پوشک می‌شد تا اینکه جدیدا برایش از پارچه‌های نخی به جای پوشک استفاده می‌کنم. پارچه‌هایی که مرتب باید تعویض و شسته شوند.»

 او ادامه می‌دهد: از وقتی ویروس کرونا آمده به هیچ‌کس اجازه نمی‌دهم از خانه بیرون برود. علی را هم اصلا از خانه خارج نمی‌کنم همه در‌ها و پنچره‌ها را بسته‌ایم و هیچ هوای تازه‌ای به داخل خانه نمی‌آید، چون علی در شرایط عادی هم با کوچکترین مساله‌ای مریض می‌شود.

 زهرا اضافه می‌کند: ما توان خرید مواد ضدعفونی کننده و ماسک را نداریم، درحالیکه به شدت به این لوازم نیاز داشته و باید مرتب خانه و خودمان را ضد عفونی کنیم، به هرحال من و همسرم برای دستفروشی به این‌ور و آن‌ور می‌رویم، اما برای تمیز کردن فقط از همان آب و صابونی استفاده می‌کنیم که گاهی خرید همان هم برایمان سخت است.

او می‌گوید: بهزیستی تنها مبلغ مستمری را می‌پردازد، حتی بسته کالایی که قرار بود هر ماه به ما داده شود هم قطع شده است. به هرحال نگهداری از علیرضا با همه مراقبتی که می‌کنیم بسیار سخت است و از اینکه نمی‌توانم مداوم خانه را ضدعفونی کنم یا مداوم به او به لحاظ بهداشتی رسیدگی کنم ناراحتم.

افرادی در شرایط علیرضا و خانواده او در جامعه ما کم نیستند، افراد دارای معلولیت با وجود نیاز‌های ویژه‌ای که دارند، چندان مورد توجه مسئولان قرار نگرفته‌اند، تسهیلات ویژه‌ای برای آنان در نظر گرفته نشده یا آنچه در اختیارشان قرار گرفته است آنقدر ناچیز بوده که نمی‌توان به شمار آورد. سختی دسترسی این افراد به لوازم بهداشتی و ضدعفونی کننده درحالیکه باید این مواد به وفور در دسترشان باشد از موضوعاتی است که سلامت آنان را می‌تواند با چالش جدی مواجه کند.

محمدرضا اسدی نایب رئیس انجمن علمی کاردرمانی ایران درباره شرایط افراد دارای معلولیت و به‌ویژه افراد دارای معلولیت شدید در زمان بحران کرونا به رویداد۲۴ می‌گوید: شدت معلولیت در این مسئله بسیار مهم است. افراد دارای معلولیت شدید پیش از بحران ویروس کرونا نیز مشکلات بسیاری در زمینه تهیه لوازم بهداشتی مورد نیاز خود داشتند.

 وی توضیح می‌دهد: بخشی از این گروه از معلولان مانند افراد فلج مغزی، معلولان ضایعه نخاعی و و انواع دیگر معلولان بسیار شدید به لحاظ تحرک با مشکل مواجه بوده و وابستگی شدید به لوازم کمک توانبخشی دارند به این معنی که حتی از کوچکترین حرکت و جابه جایی ناتوان هستند. این افراد با مشکلاتی مانند زخم بستر مواجه می‌شوند این زخم‌ها شدید و عمیق هستند. این افراد برای شست‌وشوی زخم‌ها و لوازم کمک توانبخشی به شدت به لوازم بهداشتی نیاز دارند و همواره هم برای تهیه این وسایل با مشکل مواجه بوده‌اند.

 آقای اسدی با اشاره به جهش قیمت لوازم بهداشتی و درمانی مورد نیاز افراد دارای معلولیت طی سال ۹۸ ادامه می‌دهد: این مساله مشکلات زیادی را برای این افراد ایجاد کرد. عدم دسترسی آن‌ها به لوازم بهداشتی یا مصرف طولانی‌تر برخی از لوازم بهداشتی و درمانی توسط این افراد از نتایج بالا رفتن قیمت این لوازم بود. به عنوان مثال افراد ضایعه نخاعی باید همیشه از سوند استفاده کرده و هر چند روز یک بار نیز آن را تعویض کنند این درحالیست که به دلیل گرانی این لوازم و عدم کفایت اعتباراتی که از این حیث برای افراد دارای معلولیت در نظر گرفته شده بود این افراد ناچار شدند سوند‌ها مدت طولانی‌تری استفاده کرده و چند هفته یکبار تعویض کنند مساله‌ای که باعث تشدید عفونت در این افراد می‌شود.

 او با بیان اینکه بحران ویروس کرونا همه مردم در سطح جهان را نیازمند استفاده از لوازم بهداشتی خاصی کرد، عنوان می‌کند: حال تامین این وسایل نیز بر هزینه‌های زندگی افراد دارای معلولیت اضافه شده است. به بیان دیگر نیاز این افراد برای ضدعفونی کردن وسایل نسبت به افراد فاقد معلولیت بیشتر است، زیرا آن‌ها برای ادامه زندگی و تحرک خود به لوازمی وابسته هستند که افراد فاقد معلولیت به آن نیاز ندارند، مثلا عصا، ویلچر، وسایل ای‌دی‌ال مورد استفاده مداوم این افراد است و به همین دلیل هم به‌ویژه در روز‌های بحران ویروس کرونا این لوازم باید مرتبا ضدعفونی شوند. حال با توجه به جهش قیمت وسایل بهداشتی مورد نیاز برای مقابله با کرونا و حتی کمیاب شدن این لوازم، قطعا تهیه این لوازم برای این افراد بسیار مشکل است.

اسدی خاطرنشان می‌کند: تمام این مشکلات باعث می‌شود که این افراد و خانواده‌های آن‌ها نسبت به سایر افراد جامعه برای گذراندن این دوران متحمل هزینه‌های گزاف‌تری شوند.

 وی با تاکید بر ارتباط مستقیم میان فقر و معلولیت اظهار می‌کند: ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که خانواده‌های دارای عضو معلول با اینهمه مخارج و هزینه که برای نگهداری و مراقبت از عزیز خود متحمل می‌شوند بتوانند به تنهایی و بدون کمک از بحران شیوع ویروس کرونا به سلامت خارج شوند.

 این فعال حوزه معلولان با اشاره به افراد دارای معلولیت ذهنی می‌گوید: این افراد برخلاف افراد دارای معلولیت جسمی شدید نیاز زیادی برای استفاده از وسایل تحرکی ندارند و مشکلات‌شان به شکل دیگری است. آن‌ها تاب تحمل دریافت آموزش‌های لازم برای عبور از ویروس کرونا را ندارند مثلا آموزش شستن ۲۰ ثانیه‌ای دست‌ها با آب و صابون آنهم به صورت مداوم به این افراد بسیار سخت است و مراقبی که باید چنین آموزشی داده و این افراد را ترغیب به این کار کند بسیار مهم است و اگر نکات بهداشتی توسط مراقب با دقت انجام نشود ممکن است عاملی باشد برای انتقال ویروس کرونا به این افراد.

 وی با بیان اینکه نیازمندی افراد دارای معلولیت در این شرایط بحرانی کرونا به وسایل بهداشتی به هیچ عنوان شبیه افراد فاقد معلولیت نیست، تصریح می‌کند: اگر جامعه از ایجاد مصونیت برای افراد آسیب‌پذیرتر جامعه غافل شود، همه جامعه دچار آسیب و زیان بیشتری می‌شود.

 اسدی خاطرنشان می‌کند: بر اساس اصول عدالت باید برای افراد دارای معلولیت نسبت به سایر افراد امکانات بهداشتی بیشتری برای مقابله با بحران کرونا در نظر گرفته شود.

 او با تاکید براینکه حتی اگر کودک یا فرد دارای معلولیت از خانه خارج نشود باز هم در معرض ابتلا به این ویروس قرار دارد، عنوان می‌کند: خانواده این عزیزان در حال حاضر با توجه به بحران کرونا و بیکاری و مشکلات اقتصادی ناشی از آن بیش از قبل با مشکلات مالی مواجه هستند لذا والدین نمی‌توانند در خانه بمانند و ناچارند در همین دوران خطرناک برای معاش به بیرون از خانه بروند. زیرا امکانات خاصی برای این قشر در نظر گرفته نشده است یا اگر هم باشد پاسخگوی نیاز آنان نیست.

 وی اضافه می‌کند: وقتی توجه ویژه‌ای که مورد نیاز این افراد و خانواده‌هایشان است صورت نگرفته یا در مقایسه با میزان نیاز آنان در حد قطره‌چکانی بوده است. خانواده‌ها به دنبال معاش خود از خانه خارج شده و این افراد که سطح ایمنی بدن‌شان ضعیف‌تر از سایرین است در معرض خطر بیشتری به لحاظ ابتلا به ویروس کرونا قرار می‌گیرند. زیرا این ویروس هم افرادی را که آسیب‌پذیرترند بیشتر تهدید می‌کند. این در حالی است که هر قدر هم خانواده تلاش کند با توجه به میزان نیاز این افراد به لوازم و مراقبت ها‌ی بهداشتی نمی‌تواند از پس هزینه‌های آن برآید.

 اسدی اظهار می‌کند: شست‌وشو با آب و صابون گرچه مهم است و باید انجام شود، اما اگر افراد دارای معلولیت صرف استفاده از صابون هم بخواهند زخم بستر یا لوازم‌شان را شست‌وشو دهند، یا مسائل بهداشتی خود را انجام دهند بازهم تامین صابون و مواد شست‌وشو برای این افراد هزینه بیشتری به دنبال دارد.

 وی با اشاره به تعطیلی مراکز توانبخشی در شرایط اپیدمی ویروس کرونا عنوان می‌کند: با توجه به سختی نگهداری و مراقبت از افراد دارای معلولیت شدید به ویژه در شرایط اپیدمی کرونا و تعطیلی مراکز، تاب‌آوری خانواده‌ها نیز بعد از یکی دو هفته تمام شده و این شرایط برای‌شان عادی می‌شود. عادی‌سازی ذهنی خانواده‌ها باعث ایجاد خطرات بیشتر برای افراد دارای معلولیت می‌شود. با توجه به اینکه گفته شده پیک جدیدی از ابتلا به ویروس کرونا در راه است پیش‌بینی می‌کنیم که این ویروس خانواده‌های دارای معلول را بیشتر تهدید کند؛ و این زنگ خطری است که باید بیشتر مراقب این افراد و خانواده‌ها‌یشان باشیم.

 این متخصص کاردرمانی خاطرنشان می‌کند: افراد دارای معلولیت به دلیل ضعف در سیستم بدن‌شان به جز آب و صابون به مواد ضدعفونی کننده نیز به شدت نیاز دارند و حتی نسبت به افراد فاقد معلولیت باید از ماسک‌های ویژه‌تری مانند ماسک N۹۵ استفاده کنند و حتی باید در منزل هم از ماسک استفاده کنند و از آنجایی که هر روز مسائل جدیدی درباره ابتلا به ویروس ناشناخته کرونا گفته می‌شود باید تمام جوانب احتیاط در این حوزه و به‌ویژه برای این افراد رعایت شده و لوازم بهداشتی ویژه‌تری برای آن‌ها در نظر گرفته شود.

 وی تاکید می‌کند: به وزارت بهداشت و سایر سازمان‌ها توصیه می‌کنیم با توجه به شرایط خاص افراد دارای معلولیت و خانواده آنها، حمایت‌های بهداشتی ویژه‌ای را برای این افراد در نظر بگیرند تا این گروه با کمترین آسیب این دوران را طی کنند.

 نایب رئیس انجمن علمی کاردرمانی ایران می‌گوید: هیچ آماری از تعداد مبتلایان به کرونا یا فوتی‌های ناشی از آن در میان معلولان کشور نداریم و متولی بیان آمار‌ها وزارت بهداشت است. ما در انجمن‌های علمی با ارتباطی که با کلینیک‌های توانبخشی گرفته‌اند متوجه شده‌ایم که بخشی از مراجعان‌شان خبر از ابتلای خود به این ویروس داده‌اند. اما چون این کلینیک‌ها از ۱۸ اسفند به دلیل بحران ویروس کرونا تعطیل شده‌اند، منتظریم تا با بازگشایی دوباره آن‌ها اطلاعاتی را جمع‌آوری کنیم.

  زهرا جنت، حقوقدان و فعال حوزه حقوق معلولان نیز درباره لزوم حمایت ویژه از افراد دارای معلولیت در بحران کرونا به رویداد۲۴ می‌گوید: در مواقع بحران و شرایط ویژه و حتی در زندگی معمولی، برای همه این مسائل که کودکان نیازمند توجه ویژه و برنامه خاص هستند پذیرفته شده زیرا همه می‌دانند که کودکان به تنهایی قادر به حفاظت از خود یا برآوردن نیاز‌های ضروری خود نیستند. به همین علت هم هیچکس این اقدامات و هزینه‌های آن را باری بر شانه جامعه و دولت نمی‌داند.

 وی ادامه می‌دهد: مسئله مربوط به افراد دارای معلولیت هم به همین صورت، قابل درک و پیگیری است. این افراد به عنوان عضوی از اعضای جامعه و به عنوان یک انسان، برای برخورداری شایسته از امکانات یک شهروند، نیازمند برنامه ریزی خاص و صرف هزینه از سمت دولت و جامعه هستند.

 این فعال حقوق معلولان با بیان اینکه در زمان شیوع ویروس کرونا، افراد دارای معلولیت نیازمند توجه ویژه هستند، اظهار می‌کند: ابتلا به ویروس کرونا ممکن است جان افراد دارای معلولیت را بیش از سایر افراد جامعه  به خطر می‌اندازد، زیرا سیستم ایمنی بدن این افراد بسیار ضعیف است. از سوی دیگر کم‌توانی این افراد در مراقبت از خود می‌تواند آن‌ها را بیش از سایرین در معرض ابتلا به این ویروس مهلک قرار دهد. به بیان دیگر بسیاری از این افراد به تنهایی امکان رسیدگی به موارد بهداشتی و پیشگیری را ندارند و در روال معمول زندگی هم به کمک مراقب، کارهای‌شان را انجام می‌دهند.

 وی می‌افزاید: در شرایط بحران ویروس کرونا، با کم شدن درآمد خانواده‌ها به خاطر تعطیل شدن بسیاری از مشاغل از یک سو و اضافه شدن هزینه‌های خودمراقبتی، از سوی دیگر خانواده‌های افراد دارای معلولیت، به‌ویژه آن‌ها که از قشر آسیب پذیر جامعه هستند برای نگهداری از عزیزان خود دچار مشکل شده‌اند.

جنت با اشاره به ضرورت دخالت نهاد‌های دولتی و حمایت ویژه از این افراد و خانواده‌های آن‌ها خاطرنشان می‌کند: این نکته را در نظر داشته باشیم که آلوده شدن هر نفر به ویروس کرونا، ریسک آلودگی دیگران و به تاخیر افتادن غلبه بر این اپیدمی در کشور را به دنبال دارد؛ لذا این موارد حمایتی فقط مختص به افراد دارای معلولیت نیست بلکه گام مهمی در زمینه حفاظت از سلامتی همه افراد جامعه است.

نائب رئیس انجمن کاردرمانی ایران با اشاره به اینکه در همه جای دنیا مراکزی هستند که خدمات طولانی مدت را به افراد دارای معلولیت ارائه میدهند، می‌گوید: در کشور ما ماده ۶ قانون جامع حمایت از معلولان مصوب اردیبهشت سال ۹۷ بر اینکه «وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مکلف است پوشش بیمه سلامت افراد دارای معلولیت تحت پوشش سازمان را به گونه‌ای تأمین کند که علاوه بر تأمین خدمات درمانی مورد نیاز این افراد، خدمات توانبخشی جسمی و روانی افراد دارای معلولیت را پوشش دهد» تاکید شده است. اما هنوز دو رشته توانبخشی و کاردرمانی که بیشترین خدمت را به  افراد دارای معلولیت در طولانی‌ترین زمان ممکن ارائه میدهند تحت پوشش بیمه درنیامده‌اند.

بنابر آنچه گفته شد؛ آسیب پذیری بیشتر قشر معلولین در حوادثی چون شیوع بیماری کووید ۱۹، نه فقط به دلیل کاستی های جسمانی و روانی آنان می باشد بلکه معلول ساختارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی از پیش تعیین و تعریف شده ای می باشند که تبعیض و نابرابری را برای قشر معلولین منجر می شوند. این ساختارها نمی توانند بجز بی عدالتی و شرایط نکبت بار غیر انسانی برای اقشار آسیب پذیر جامعه منجمله معلولان را رقم زنند. معلولیت قبل از اینکه ناشی از یک کاستی زیستی جسمانی باشد، تولیدی از دل ساختارهای نامناسب ضد فرهنگ و روابط اجتماعی جامعه ای معلول می باشد که کارش معلول سازی است.

بدون تغییر ساختار هایی که رنج واقعی را به افراد دارای معلولیت تحمیل می کنند و بدون کمک و حمایت دیگران،  جامعه معلولان امکان ادامه حیات با کرامت و حقوق انسانی و شهروندی نخواهد داشت.

فرید انصاری دزفولی
فعال حقوق معلولان، عضو ارشد اتحادیه جهانی معلولان، عضو ناظر کمیته کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت سازمان ملل متحد

https://akhbar-rooz.com/?p=30924 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x