شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

جدال آلترناتیورها – درحاشیه ی یکی از شعارهای دانشجویان – هلمت احمدیان

مخدوش کردن بین این دو نوع اپوزیسیون است که امر سرنگونی انقلابی رژیم را مخدوش می کند و تودهها را به سیاهی لشکر بخش دیگر از حاکمیت تبدیل می کند. بدون شک رهایی از شر جمهوری اسلامی شرط لازم برای هر تحولی است، اما نه به بهای هزینه کردن برای گزینه های دیگر سرمایه داری

اپوزیسیونِ اپوزیسیون بودن! آری یا نه؟

هلمت احمدیان

طرح شعار “مجاهد، پهلوی، دو دشمن آزادی!” در تجمعات دانشجویی به مناسبت ۱۶ آذر و در ادامه خیزش آبان ماه، که بخشا در مقابل ادعای خامنه ی در منتسبت کردن اعتراضات اخیر به مجاهدین و سلطنت طلبان بود، با واکنش هایی روبرو شد. این شعار به این معنا بود که نیروهای نامبرده دشمن آزادی هستند و خیزش اخیر ربطی به آنها ندارد، ولی با این حال با حساسیت دوباره  بعضی از نیروها روبرو شد. این مخالفت از همان بینشی سرچشمه می گیرد که ” اپوزیسیونِ اپوزیسیون شدن” را درست نمی داند و ادعا دارد از آنجا که “مجاهدین” و “پهلویون” هم، خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی هستند، بنابراین نباید علیه آنها شعار داد و یا با آنها مرزبندی کرد چون این به نفع جمهوری اسلامی تمام می شود!

درست یا نادرست بودن این شعار، در پرتو پاسخ به سئوالاتی مقدور می گردد که روشن کند که از چه موضعی به اپوزیسیون بودن جناحی از بورژواری بر علیه جناح دیگر می نگریم؟ آیا جدال آلترناتیوها برای آینده را ایران به رسمیت می شناسیم؟ برای هر یک از این اپوزیسیون ها، جایگاه سرنگونی چیست؟ و  سرانجام و مهم تر اینکه گزینه ما بعد از سرنگونی رژیم چگونه عملی می شود؟

۱ . در دنیای سیاست، اپوزیسیون به مجموعه ای از افراد، فرد یا نهادهایی اطلاق می شود که با هر انگیزه ای مخالف قدرت غالب هستند، اما در هیچ “لغت نامه ای” این واژه اینگونه توضیح داده نشده که منافع  همه ی این اپوزیسیون ها حتی برای سرنگونی رژیم یکسان است. نمی تواند هم باشد، زیرا که  هم اپوزیسیون بودن  و هم سرنگونی خواهی امری طبقاتی است. از این روی این جهت گیری های طبقاتی نیروها است که  چگونگی سرنگونی و جایگزینی را توضیح می دهد.

از منظر طبقاتی نمی توان هر اپوزیسیونی و هر نوع مخالفتی را با قدرت حاکمه در یک کاسه ریخت و مرزها را بر اساس نگرشی پوپولیستی و “همه با همی” مخدوش کرد. به طور مشخض ما در میان طبقه بورژواری ایران چه در حاکمیت و چه در خارج آن، اختلافات و تضادها و کشمکش های حل نشده و راهکارهای مختلف آنها، را همواره شاهد بوده ایم. اگر چه می توان از تضاد بین طیف های مختلف طبقه بورژوا به نفع خود بهره برد، اما جنگ و دعوای درونی بین آنها و صرف مخالفت بخشی از آنها با حاکمیت، یعنی “اپوزیسیون” بودن آنها، ربطی به اپوزیسیون انقلابی ندارد و اتفاقا مخدوش کردن بین این دو نوع از اپوزیسیون است که امر سرنگونی انقلابی رژیم را مخدوش می کند و توده ها را به سیاه لشکر بخش دیگر از حاکمیت تبدیل می کند. بدون شک رهایی از شر جمهوری اسلامی شرط لازم برای هر تحولی است، اما نه به بهای هزینه کردن برای گزینه های دیگر سرمایه داری.

۲٫ واضح است که سرنگونی جمهوری اسلامی، فقط خواست جنبش های پیشرو اجتماعی، کمونیست ها و نیروهای چپ و رادیکال جامعه نیست، بخشی از بورژواری ایران هم با تفاسیر گوناگون خواستار “براندازی”، تعویض حاکمیت  و  یا تعدیل شکل حاکمیت رژیم اسلامی هستند. تفاوت ماهوی این دو نوع گذر از جمهوری اسلامی در این است که اولی سرنگونی را با اتکا به نیروی مردم و شکستن ماشین دولتی و تمام اهرم های سرکوب و استثمار و ستم می بیند و برای یک آلترناتیو سوسیالیستی مبارزه می کند و دومی تنها در فکر جابجایی قدرت سیاسی و تعویض دکوراسیون حاکمیت و حفظ تمامی مناسبات و اهرم های حاکمیت سرمایه است. افزون بر این، دومی ترس و واهمه اش از گزینه مردمی و انقلابی کمتر از خود رژیم نیست و به هر قیمتی در تلاش است که تلاش و مبارزه پایینی ها را به بیراهه ببرد. از این روی از منظر ما سرنگونی ای مدنظر  است که توده های کارگر و زحمتکش را مصداق “بیرون آوردن از چاله و در چاه انداختن” فراروی نداشته باشد و این شعار دانشجویان در روز ۱۶ آذر  1398 این تقاوت را برجسته کرده است.

۳٫ سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی که با اتکا و هژمونی کارگران و تهیدستان جامعه و با درهم شکستن ماشین دولتی سرمایه داری صورت می گیرد. امید و توهمی به “براندازی”رژیم اسلامی در راستای منافع قدرت های امپریالیستی و از بالا ندارد، زیرا می داند که مردم هزینه نمی دهند که از شر جمهوری اسلامی رها شوند و گرفتار رژیمی مانند آن شوند که در خدمت نیروهای امپریالیستی سرمایه و در راستای خود تطبیقی با بازار جهانی سرمایه باشد. مجاهدین و سلطنت طلبان از این نوع اپوزیسیون  هستند و “سرنگونی” خواهی شان در خدمت چنین منافعی است.

اپوزیسیون سلطنت طلب و وابسته به رژیم سابق که با یک انقلاب سیاسی از قدرت ساقط شده، جایگاهی در مبارزات حق طلبانه جنبش های اجتماعی امروز ایران ندارد و تنها گزینه ای برای قشر خاصی از بورژواری ایران در چارچوب جنگ قدرت جناح های مختلف بورژوازی ایران است. کاربرد آنها برای قدرت های امپریالستی تنها در ظرفیت یک نیروی ضد انقلابی معنا می دهد و در این حالت است که  می توانند شانسی برای ابراز وجود دوباره پیدا کنند.

مجاهدین هم، تنها در موقعیتی همانند یا مشابه با سلطنت طلبان می توانند به عنوان یک نیروی کنترا و مزدور و برای سرکوب انقلاب نفش پیدا کنند و شانس آنها به دلیل روکش مذهبی شان می توان گفت از سلطنت طلبان هم کمتر است.

از این روی مرزیندی ای که دانشجویان آزادیخواه و چپ در قالب شعار “مجاهد، پهلوی، دو دشمن آزادی” بیان داشته اند امری کاملا قابل درک و پشتیبانی است و بر خلاف تصور تعدادی از منتقدین پوپولیست، نه تنها صفوف توده ها را برای سرنگونی رژیم اسلامی تضعبف نمی کند، بلکه برّایی و کارآیی خیزش های انقلابی آنها که به “سوپاپ اطمینان” های بقای رژیم، توهمی ندارد، موثرتر و بهتر به نتیجه می رساند. این شعار نشان از درک و تعهدی دارد که نمی خواهد رنج و هزینه مبارزات توده های زحمتکش و محروم جامعه دستخوش بند و بست و معامله از بالای سر از سوی نیروهای بورژوایی و قدرت های امپریالیستی قرار گیرد. این شعار از هم اکنون این افق را روشن تر و شفاف تر می سازد که سرنگونی رژیم از کانال مرزبندی با آن نوع سرنگونی ای می گذرد که تلاش و مبارزه کارگران و زحمتکشان و توده های محروم و تهیدست جامعه را به بیراهه می برد. این شعار دانشجویان از این واقعیت سرچشمه می گیرد که اپوزیسیون بورژوازی، دشمن آزادی مردم است، “آزادیخواهی”  آنها تنها برای طبقه سرمایه دار است و حتی با گذر از جمهوری اسلامی هم می خواهند مردم را در اسارت سرمایه نگه دارند.

۴٫ مرزبندی دانشجویان با نیروهایی همچون مجاهدین و سلطنت طلبان در عین حال نگاه به آلترناتیو جمهوری اسلامی دارد. توده های کارگر و زحمتکش و نیروهای چپ و رادیکال سرنگون خواه صرف نیستند. آنها می خواهند این رژیم سرنگون شود تا بتوانند گزینه مردمی و شورایی خود را جایگزین کنند و این امر بدون مرزبندی از هم اکنون با گزینه سازی های سرمایه داری که از امکانات وسیع تبلیغی و مالی برخوردارند، میسر نمی شود. کسانی که نگران این مرزبندی رادیکال دانشجویان و نیروهای چپ و سوسیالیست هستند و پراتیک “همه با همی” را به بهانه اینکه نباید “اپوزیسیون اپوزیسیون بود” را توصیه می کنند کاری به جز خاک پاشیدن به چشم توده های محروم و تشنه رهایی و آزادی انجام نمی دهند.

https://akhbar-rooz.com/?p=15261 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
زمان
زمان
4 سال قبل

مقاله جالبی بود. فقط کاش با کمی خلاقیت و آفرینشی نو و سخن گفتن به زبان توده ها، کمی از زبان و ادبیات چپ قدیمی فاصله بگیرید تا مخاطبین بیشتری بیابید. به نظر من آن زبان و ادبیات که علایم وابستگی ها به شرایط زمانی و مکانی در آن مشهود است، به دلایل مختلف نیاز به باز آفرینی و به سازی دارد.

با تشکر

مهرداد ابوالحمد
مهرداد ابوالحمد
4 سال قبل

بی هیچ تعارفی هوادار دیرین مجاهدین هستم و نظرم درباره مقاله احمدیان این است که:
نویسنده بر مبنای فرضهای ناپیدای مشخصی به نتایج قطعی و متیقن رسیده است.
– در تظاهرات ۱۶آذر دانشگاه تهران هیچ شعاری مبنی بر خواست سرنگونی رژیم داده نشده.
– در تظاهرات ۱۶آذر دانشگاه تهران، هیچ جا شعاری که انقلابی باشد نمی توان یافت.
شعارها همه خواستهای مرسومی هستند که حدود ۸۰درصدشان را اصلاح طلبان حکومتی هم درباره زندانیان دانشجویی و کارگری و قضاییه رژیم سر می دهند.
– شعار کذایی «پهلوی، مجاهد، دو دشمن آزادی» در مجموع کمتر از نیم دقیقه زمان کل تظاهرات را به خود اختصاص می دهد. چه آلترناتیو شرمگین و خجولی نسبت به خود و چه بی شرم و حیا نسبت به مجاهدین که بیش از نیم قرن است فعالترین کوشندگان، آزادی و نفی بهره کشی در ایرانند(آخر شرم یک احساس انسانی است و طراحان این شعار و تکرار کنندگانش، از آن چه بهره یی برده اند؟)
دیگر شعارهای این تظاهرات هم همگی مضمون و ماهیت رفرمیستی دارند.
– تنها یک شعار جدید در این تظاهرات هست که خواهان سرنگونی چیزی به نام نئولیبرالیسم از ایران تا عراق و لبنان و شیلی تا کرات آسمانی دیگر شده است.
این هم شعاری است تعلیق به محال، یعنی حواله دادن مردم ایران و کارگران و زحمتکشان و فرودستانی که نویسنده مقاله مدعی است، در پی چنین آلترناتیوی هستند، یعنی باید منتظر باشند که در همه جای جهان یک انقلاب سوسیالیستی دربگیرد و پیروز شود تا آنها هم به نوایی برسند.
خوب این حتی رفرمیستی هم نیست. به یک خیالپردازی هزاره گرایانه شبیه است. چشم ما به جمال بی مثال یکی از تازه ترین مکاشفات یوحنا (بخش پایانی انجیل عهد جدید) روشن شد.(لابد همان طور که خدا یوحنا را به ۷کلیسای بزرگ آسیا فرستاد، با تحقق پیشرفتهای تکنولوژیک باید آقای هلمت را به خارج از منظومه شمسی هم ارسال کنند).
اگر از یوحنای قرن بیست و یکم بپرسیم که چگونه به این همه کشف و شهود نائل آمدی؟
لابد به شیوه یوحنای انجیل خواهد گفت: «خدا به مسیح اجازه داد تا این وقایع را بر خادم خود [هلمت] آشکار سازد. آنگاه فرشته یی آمد و معنی آن را برای او بازگو کرد…»(عهد جدید- مقدمه مکاشفات یوحنا. آیه اول).
من از جناب هلمت نمی خواهم که جزییات یوحنایی اش را بیشتر تشریح کند. ولی کنار هم گذاشتن پهلوی و مجاهدین همان کاری است که «خلیفه خدای دشمن قیام آبان۹۸ به مسیح ۱۶آذر۹۸ اجازه داد» تا آن شعار را در کنار شعار سرنگونی جهان شمول نئولیبرالیسم بگنجاند و نشان بدهد که به قول علی ابن ابیطالب:«کلمه حق یراد بهاالباطل». از یک حرف حق در باره پهلوی چگونه باطلی مراد شده و سوءاستفاده شده تا شعاری باب دندان رژیم تولید شود و از حرف حق دیگری که ضرورت درافتادن و کنارزدن هر نیروی ضدبهره کشی عصر ما با سیاستهای ویرانگر نئولیبرالی است چگونه با کج فهمی، شعار واضح سرنگونی بالفعل رژیم به محاق برده شود.
آیا جز این است که کُمیت شعاردهندگان و کف زنندگان برای آن در مسیر مبارزه برای سرنگونی این رژیم و سیاستهای نئولیبرالی آن سخت می لنگد. راستی چرا توده های فرودستی که با این رژیم در خیزش آبانماه گذشته درآویختند، در عمل مشخص خیابانی، مسافتهای نوری از مدعیان آلترناتیوری و سرنگونی نئولیبرالیسم (طراح شعار) و مدافعان کاغذی اش جلوتر نبودند و نیستند؟
اگر نوستالژی رهبری وآلترناتیوری، حداقل های تعاریف را از ذهنها پاک نکرده باشد، رهبری و آلترناتیو دست کم باید یک گام از توده ها جلوتر باشد. نه این که مسافتهای نوری در پشت سرشان اوهام ببافد.
حرفم با آقای هلمت و دیگر هلمت ها و (هملت ها)، این است که شما شعار و عمل سرنگونی رژیم را پیش ببرید، تا ببینید که برای پاچه گیری از مجاهدین و آن هم به این بهانه جایی باقی می ماند؟

کیا
کیا
4 سال قبل

مجاهد را با سلطنت طلبان در یک دیگ انداختن اشتباه است صحیح است.
جای خوشحالی است که جنبش در مرحله ای پا گذاشته است که بحث ها جدی تر و معقولتر شوند ،چون واقعیت این را طلب می کند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x