غنیسازی و نیروگاه اتمی، نارنجکهای ضامن کشیده آماده انفجار
حادثه اخیر در کارخانه غنیسازی سوخت اتمی نطنز، هرچه که باشد، هشداری است فراتر از خود.
در این یاداشت چند نکته را یادآوری میکنم که اغلب و به دلیل سادگی دیده نمیشوند.
میدانم که این یادآوری ناسیونالیستهای راست در اپوزیسیون، ناسیونالیستهای مدعی چپِ مبتلا به توهمِ مبارزه با امپریالیزم در «خط مقاومت»، جناحهای حکومتی اصلاحطلب و غیراصلاحطلب، هواداران و توجیهگران غیرمذهبی حکومت از هوراکشان برای رهبر ضدآمریکائی! تا کفزنان برای اصلاحطلبان حکومتی، پُستکولونیالِهای دانشگاهی و رسانهای، لابیهای مخفی و آشکار حکومت جمهوری اسلامی و.. و «چپ گیج» را خوش نمیآید. نیاید. باکی نیست.
بدیهیات ـ غنیسازی
غنیسازی اورانیوم در کشوری چون ایران نه فقط سود و ثمری ندارد که منبع خطری عظیم بوده و می تواند فاجعههای بزرگی را بر مردم ما و بر محیط زیست کشور ما آوار کند. نیروگاه اتمی در ایران نیز، بیش از غنیسازی، منبع بالقوه فاجعه است و نه فقط برای کشور ما که برای منطقه.
کشور ما به غنیسازی اورانیوم در هیچ حد و سطحی و در هیچ عرصهای نیاز ندارد. سوخت اتمی تنها نیروگاه اتمی ایران را در بوشهر روسیه تامین میکند هرچند منافع دراز مدت مردم و کشور ما ایجاب میکند که این نیروگاه نیز تعطیل شود.
همه دولتهای جمهوری اسلامی از رفسنجانی و خاتمی تا احمدینژاد و روحانی میلیاردها دلار سرمایه کشور فقیر ما را در غنیسازی اورانیوم به هدر داده و فشار تحریمها را بر صنایع، کشاورزی و… و بر ملت ما آوار کردهاند. ما صنایع اتمی نداریم و غنیسازی اورانیوم، با کاربرد دوگانه و بدون صنایع اتمی، هیچ فایده، سود و ثمری برای مردم ما ندارد.
بدیهیات ـ نیروگاه اتمی
آلمانیها که بهحق در جهان به داشتن ایمنی، برنامهریزی دقیق، کیفیت برتر مدیریت و محصولات صنعتی خود و… شهرهاند، حتا حزبهای محافظهکار و راست و میانه (همه حزبها جز حزب دست راستی افراطی)، پس از حادثه فوکوشیمای ژاپن در ۲۰۱۱ بر آن شدند که تمامی نیروگاههای اتمی خود را، که تامین کننده بخش مهمی از برق مورد نیاز این کشور بودند، تا ۲۰۲۰ تعطیل کنند. آلمان کشوری ضنعتی و صادراتی است، منابع نفت و گاز ندارد و.. آلمان همچنین در حال تعطیل کردن معادن ذغال سنگ و کنار گذاشتن سوخت فسیلی نیز هست.
فوکوشیمای ژاپن نشان داد که هیچ نیروگاه اتمی ایمن نیست. میتوان گفت که هیچ کارخانه و فرآوردهای ، به مثل حتا ایمنترین خودروها یا هواپیماها ، ایمنی صد در صد ندارند و امکان وقوع حادثههای پیشبینیناپذیر همیشه هست اما ابعاد فاجعههای انسانی و زیست محیطی حادثهای در نیروگاه اتمی با هیچ حادثه دیگری سنجیدنی نیست.
وقتی آلمانیها با آن حد بالای تکنولوژی، ایمنی، مدیریت و برنامه ریزی دقیق نیروگاههای اتمی خود را تعطیل میکنند، ما ایرانیها با آن ایمنی، مدیریت، برنامهریزی و… که خود میدانیم چگونه هست، باید خیلی بیمخ باشیم که نیروگاه اتمی بوشهر را با ترکیبی از تکنولوژی روسی، که چرنویبل را در کارنامه دارد، و مدیریت و ایمنی ایرانی برپا داشتهایم. اگر حادثهای در این نیروگاه رخ دهد ابعاد فاجعه انسانی و زیست محیطی آن در ایران و منطقه چندان عظیم است که در محاسبه نمیگنجد
بدیهیات ـ سلاح و تحریم تسلیحاتی
من با تولید و خرید و فروش و تجارت سلاح، و به ویژه با فروش سلاح و ابزارها و تکنولوژی کنترل و سرکوب به کشورهای استبدادی از جمله جمهوری اسلامی، مخالف بوده و هستم. غنی سازی اورانیوم در جمهوری اسلامی، چه بگویند و چه نگویند ، کاربردی دوگانه دارد و میتواند گامی باشد برای ساخت بمب اتمی
بدیهیات ـ معنای وطن و منافع ملی
من وطنم را دوست دارم اما وطن برای من فقط در خوشبختی و آزادی و رفاه مردمِ وطن معنا میشود. وطن، بی مردم و بی منافع مردم، بیمعنا است. از جمله همین جا است که «وطنپرستی» ناسیونالیستی از «وطن دوستی» مردمی و انسانگرایانه جدا میشود.
در حالی که ناسیونالیستهای راست در اپوزیسیون، ناسیونالیستهای مدعی چپ مبتلا به توهم مبارزه با امپریالیزم، ناسیونالیستهای شیعی در جناحهای حکومتی و… با تصوراتی چون احیاء عظمت ایران، ساختن بمب برای بازدارندگی حمله نظامی، بازگشت به دوران کورش کبیر، رسیدن به دریای مدیترانه، عمق استراتژیک، مبارزه در خط مقاومت علیه آمریکا و… و تصوراتی از این دست جلق سیاسی و فکری میزنند، همه جناحهای حکومتی با ادامه غنیسازی و برپا داشتن نیروگاه اتمی، انفجار بزرگی را زمینهسازی میکنند که هیچ کس در جهان نمیتواند رخ ندادن آن را تضمین کند.
منافع ملی
بحش اصلی اقتصاد ایران بر صادرات نفت و گاز و واردات کالاهای سرمایهای و مصرفی شکل گرفتهاست و متاسفانه تا سالها چنین خواهد بود. «منافع ملی» ایرانیان، با هر نگاه و تعریفی، از جمله ایجاب میکند که خلیج فارس در امنیت و آرامش و صلح باشد تا فروش نفت و گاز و ورود کالاهای مورد نیاز کشور تضمین شود و ازجمله ایجاب میکند که ایران با همه کشورهای جهان، بدون استثنا و از جمله اسرائیل، رابطه مسالمتآمیز و بده و بستان داشته باشد. سیاستهای جنگ افروزانه حکومت اسلامی و طرح نابودی اسرائیل در پوشش بهانههای دینی چون آزادی قدس مقدس یا بهانههای غیردینی چون حمایت از مردم فلسطین، امنیت ایران، منطقه و خلیج فارس را به خظر انداخته و اقتصاد کشور را فلج میکند .
تبصره:
حمایت از فلسطینیها و مخالفت با توسعهطلبی دولتهای راست اسرائیل در چارچوب طرح بینالمللی «دو کشور، دو دولت»، که میتواند سیاست درست ما باشد، با نابودی اسرائیل و حمایت مالی و تسلیحاتی از گروههای مرتجع و تروریستی چون حماس و حزب الله و… و با حمایت از حکومتهای ضدمردمی و مستبدی چون دولت اسد در سوریه هیچ ربطی ندارد.
آن چه خوبان همه دارند تو تنها داری
اکنون همه اینها با هم جمع شدهاست: خطر و زیانهای غنیسازی اورانیوم، خطر حادثه فاجعهبار در نیروگاه اتمی بوشهر، جنگافروزی و ماجراجوئیهای ناسیونالیستهای شیعه، حکومتی استبدادی و ضد مردمی و…
بر این ترکیب تلاش حکومت برای تولید بمب اتمی و توسعه تولید موشکهای میان و دور پروازی که دیگران آن را خطر تلقی میکنند ، تنشهای خطرناک آمریکا، عربستان، اسرائیل و….با جمهوری اسلامی، تلاش چین و روسیه برای توسعه حوزه نفوذ خود، تلاش آمریکا و اروپا برای مقابله با چین و روسیه درمنطقه و… را هم اضافه باید کرد.
حکومت اسلامی خطر حمله نظامی آمریکا به ایران را بزرگتر از آنچه در واقع هست جلوه میدهد تا سیاستهای جنگ افروزانه خود و غنیسازی و تلاش برای ساختن بمب اتم را موجه جلوه دهد اما همین سیاستها، در کنار تلاش برای نابودی اسرائیل، از زمینههای اصلی تنش بین حکومت ایران و آمریکا و اروپا و از عواملی است که خطر حمله نظامی احتمالی آمریکا را به ایران زمینهسازی میکند.
اما گذشته از همه مولفهها و عوامل و گذشته از سیاست های آمریکا و دیگران یک نکته مهم را از یاد نباید برد و آن اینکه غنیسازی اورانیوم و نیروگاه اتمی در ایران، حتا در موقعیت محالی که همه دنیا آن را تایید کنند، به دلیل خطرهائی که در ذات این دو نهفته است و به این دلیل که مدیریت، برنامهریزی، مهندسی اجرائی و ایمنی ایرانی این خطرها را تشدید میکند، به زیان مردم ما و نارنجکهای هستند با چاشنی کشیده و آماده انفجار.
درود بر این نویسنده ینی اقای فرج سرکوهی اگاه و فهیم. شرم باد بر ناسیونالیست ها و چپ ها و راست های افراطی که از شدت بی سوادی به درجه بی شعوری عظمی رسیدن و در نام وطن وطن وطن دست به حمایت از شرور ترین ادم ها زدن. من به عنوان کسی که تخصصم فلسفه و علوم سیاسی و ترجمه هست به شما میگم ملت ایران تا از وجود شیطانیه ناسیونالیسم رها نشن تغییر حکومت کارساز نیست. این حرف من نیست حرف فلاسفه بزرگی چون سقراط و افلاطون هست.
فناوری هستهایی کاربردهای بسیاری دارد که همسو با استقلال اقتصادی و رفاه ملی باید در کنار جایگزینهای زیست محیطی بشکل قابل قبولی مورد استفاده قرار گیرد. بمب هستهایی هم یکی از دستاوردهای آن است که تقریبا قدیمی شده و بیشتر برای ترساندن کشورهایی چون پاکستان و هند تبلیغ و ترویج میشود. میتوان برای دفاع از کشور، تسلیحات غیر هستهایی و کمتر انسانکشتری را اختراع و تولید کرد!
ایراندوست ارجمند
بسیار علاقمندم در مورد «کاربردهای فناوری هسته ای» که بنظر شما « همسو با استقلال اقتصادی و رفاه ملی باید در کنار جایگزینهای زیست محیطی بشکل قابل قبولی مورد استفاده قرار گیرد.» مثالهای مشخص تجربه شده ارائه کنید .
انتظار دارد که جنابعالی در مثالهای کاربردی خود نشان دهید که آیا بدون نیروگاهها ی اتمی تحصیل و خرید آن تکنیک ها از بازار جهانی ممکن یا غیر ممکن ست؟
درود بر شما اقای سواد کوهی. به جا گفتید.
فکر بکری!
مثلا سلاح های شیمیایی ،بیولوژیک را میتوان پیشنهاد کرد!
این فاشیست ها با چاقو و چماق و کلاشینگوف میخواهند جهان را بگیرند!!!!
هر چی میکشیم از دست سپاه هست، وقتی به تاسیسات اب اسراییل حمله می کند، وقتی ده ها حمله سایبری و… انجام می دهد برای مردم ایران دشمن تراشی می کند، انها هم جواب توپ را با توپ می دهند، مثل خود این ها رفتار می کنندو مرد بیچاره اسیب می بینند، زمین های گندم انها می سوزد، در سایت نطنز خرابکاری می شود و ده ها حادثه دیگر، ففط به خاطر سرکشی های سپاه برای مردم خودش و اسراییل هست.
ایرانیان نیاز به نسل جدید دارند و آن را “میبایستی “ خود تولید کنند . نسل گذشته حرفی برای گفتن ندارد و نسل جدید هوشمندی و تجربه کافی ندارد ، پس نیرو های جوانبه میدان بیایند و طرحی نو در اندازند.
این فکر شما متاسفانه متاسفانه متاسفانه اشتباه محض ست.
چرا باید ما در همه کار ها از صفر شروع کنیم؟
در هیچ کشور درست حسابی این طور که شما توصیه می کنید عمل نکرده و نمی کنند .
هر چیزی شناسنامه دارد و مردم در هر کجا که زندگی می کنند در روستا و شهر گذشته خود را دور نمی ریزند حتی اگر آلوده به اشتباهات و خسارات انسانی بوده ست ، ساختمان ها را خراب نمی کنند تا از نوبسارند مگر امکان تعمیز و مرمت ندشته باشند. باشگاهها ، انجمن ها ، احزاب ، کارگاهها ، کارخانه ها ، کتابخانه ها ، کلیسا ها ، مدارس ، دانشگاهها و…… تاریخ دارند و کسانی که در آنها خدمت کردند حتی کسانی که در آ ن «خرابکاری» کردند . در بیشتر نهاد ها پیشرفت یا رکود فعالیت را در تاریخ موسسات می توان دید.
چرا ما ا زگذشته نیاموریم و عبرت نگیریم و آنرا چراغ راه آینده نکنیم؟
نسل جدید،آنطوری که “رهبر فرزانه” عنوان کردند،جوان حزب اللهی!!!
مسلما قصد شما نیست.
ما نباید منتظر بوجود آمدن نسل جدید باشیم ،با آنچه داریم ،نسل قدیم و جدید با مهربانی باید بر مشکلات پیروز شویم!
حشر و نشر شما با سبزهای آلمان بیش از اندازه بوده. که این خیلی خطرناک است. به سرنوشت شوم یوشکا فیشر و یا جم اوزدمیر که ۸۰ هزار یورو از یک دلال اسرائیلی “وام” گرفت نگاه کنید. اما صرف نظر از خطرات ناشی از نیروگاه های اتمی،نیروی نظامی کشور شما و من مورد حمله خرابکارانه یک کشور متجاوز و ضد بشر قرار گرفته. آیا محکوم کردن این اقدام متجاوزانه ناسیونالیسم نام دارد؟ حتی کشتن یک فرمانده جنایتکار سپاه بدست کشوری که جز تجاوز نظامی و کودتا در کارنامه اش نیست را هم باعتقاد من باید محکوم کرد. رسیدگی به جنایات آن فرمانده و نهاد مربوطه اش و نیز رهبرش، تنها و تنها به عهده مردم ایران است ولاغیر.
تناقص اینجاست که مردمی که باید “رسیدگی ” کنند ،نتنها هیچ امکانی از طرف این حکومت ندارند ،بلکه در اعتراضات با گلوله این افراد از فاصله نیم متری با گلوله هدف قرار میگیرند آنهم مستقیم در سر!
پس رفیق کیا! راه را برای حمله امریکا و اسرائیل باز کنیم؟
بار دیگر حادثه ای وحشتناک در حکومت کشتار اتفاق افتاد که نه بار نخست ست نه بار آخر.
بدون تردید وظیفه هر ایرانی مسئول و دلسوز ست که نسبت به این رویداد دهشتناک واکنش نشان دهد. گروههای سیاسی بدون قید و شرط باید نسبت به وجود این « انبارهای باروت» که در دست سپاه آدمخواران قرار دارد و با آن در جهان و منطقه باج خواهی می کنند رسما اعتراض کنند . باید جهانیان بدانند که مردم ایران در چه جهنمی اسیر شده اند.
نوشته آقای سرکوهی در آنجا که در باره «بدیهیات غنی سازی » می نویسد راست می گوید . با این تذکر کوچک که ما حتی در همان حکومت گذشته امکان داشتیم که از انرژی اتمی در امور صلح آمیز استفاده کنیم بدون اینکه برای تاسیسات اتمی سرمایه گزاری کنیم.
ما هرنوع تکنولوژی را می توانستیم بخریم.این میراث شوم می بایست در همان اول انقلاب نعطیل می شد. ولی در آن روزها شور و شعار بیشتر رایج بود تا خرد و دور اندیشی . حساب بازاری های حاکم و کاسبکار سود وزیان بود نه مفاسد آن و سرنوشت مردم و کشور .
سرکوهی وقتی به «بدیهیات نیروگاه اتمی » میرسد. از کشور آلمان می نویسد که او در آن زندگی می کند.
«آلمانیها که بهحق در جهان به داشتن ایمنی، برنامهریزی دقیق، کیفیت برتر مدیریت و محصولات صنعتی خود و… شهرهاند»
البته اهل صنعت و تکنولوژی می دانند که بعداز جنگ جهانی دوم ایالات متحده در تمام زمینه ها در آلمان سرمایه و تکنیک وارد کرد و پایگاه های نظامی آن هنوز در آلمان مستقرند و پرزیدنت ترامپ خیال دارد ۲۵ هزار سرباز را به خانه بازگرداند.
در بحران مالی ۲۰۰۸ نزدیک بود جنرال موتورز و فورد آمریکا صنایع خود روسازی خود در آلمان را تعطیل کنند که بدلایلی که در این کامنت نمی گنجد صنایع خودروسازی سوئد ولوو و سآب تعطیل شدند.
در زمینه ی ابزار دقیق و اطاق ها کنترل در تمام صنایع و خصوصا نیروگاههای اتمی همیشه ایالات متحده پیشرو و برتر بوده ست و با انقلاب دیجیتالی باردیگر مریکا گوی سبقت را از دیگر کشور ها ربود.
در بعد سیاسی نیز واقعیت این ست که در سال ۲۰۰۲ دولت ائتلافی سوسیال دموکرات و سبزها قانون تعطیل نیروگاههای اتمی را در مجلس تصویب کردند که می بایست تا سال ۲۰۲۱ تعطیل می شد.
با روی کار آمدن دولت دست راستی مسیحی ها به صدراعظمی خانم آنگلا مرکل . در تصمیم جدید یعنی اول سپتامبر ۲۰۱۰ تعطیل نیروگاههای اتمی معوق ماند. تصمیم دولت قبلی برای خواباندن نیروگاههای اتمی را ۱۲ سال تمدید کردند .
واقعه فوکوشیمای ژاپن در سال ۲۰۱۱ چنان شوکی به دولت راست های آلمان بخاطر تعویق نیروگاه های اتمی وارد کرد که دیدیم آنجلا مرکل مانند «قهرمانان » پرچم خواباندن نیروگاههای اتمی را که دولت قبلی در سال ۲۰۰۲ تصویب کرده بود را فرصت طلبانه و از ناچاری بلند کرد.
به میاته ی سال ۲۰۲۰ رسیده ایم ، نزدیک ده سال از تصمیم دولت سوسیال دمکرات و سبزها و ۹ سال از تغییر موضع دولت فعلی آلمان گذشته ست. کاملا مشهود ست که نقشه ی راهی برای خواباندن نیروگاههای آلمان وجود ندارد . این کار زمان بر ست و نمی توان با یک دکمه آن ها را خاموش کرد.آقای سرکوهی بیش از صد سال زنده باشد و ببیند که نیروگاههای اتمی آلمان کی تعطیل خواهد شد.
انگلستان بی توجه به فوکوشیما نیرو گاه های اتمی جدید سفارش داد و راه انداخت . در آمریکا نیز حرفی از خواباندن نیروگاه های اتمی نیست. در تمام مذاکرات برجام ایران با کشور های ۵+۱ بحث های در حول جلو گیری از غنی سازی در نیروگاههای اتمی برای مصارف غیر نظامی دور میزد. آژانس بین الملی اتمی نیز مشکلی برای نیروگاههای اتمی در ایران ندیده بود و قرار شد کنترل و گزارش شود.
با تمام احترام به جناب سرکوهی باید عرض شود که متاسفانه چیزی که برای شما و بنده و میلیونها نفر «بدیهیات نیروگاه اتمی » در ایران محسوب میشود . در بین کشورهای بزرگ و کوچک که دارای نیروگاه های اتمی هستند طور دیگری تعریف میشود.
حکومت مرتجع ایران از این موقعیت جهانی موافق جهان نیبت به انرژی اتمی همیشه سوء استفاده کرده ست.
آقای سرکوهی در مورد «بدیهیات ـ سلاح و تحریم تسلیحاتی» کاملا حق دارد. البته ایشان میداند که وقتی می گوید: «فروش سلاح و ابزارها و تکنولوژی کنترل و سرکوب به کشورهای استبدادی از جمله جمهوری اسلامی، مخالف بوده و هستم. » کشورهای بزرگ از چه راههائی قوانین موجود خود را دور میزنند بخصوص با رقابت بزرگترین فروشندگان اسلحه آمریکا ، روسیه و..
کشور آلمان نیز که از فروش و صدور اسلحه منع بود چند سال ست به این کاروان مرگ پیوسته ست.
اما در مورد «بدیهیات ـ معنای وطن و منافع ملی»
در مورد حکومت جمهوری کشتار اسلامی و لطمات جبران ناپذیرش یه منافع ملی هر چه بگوئیم کم ست.
منتهی آقای سرکوهی از عنوان مقاله تا پایان آن به گروه بندی هائی پرداخته که بنظر بنده کار را بسیار مشکل کرده ست در میان این جماعت گرایش ناسیونالیستی به آن معنی «بدیهیات » را تبیین کرد .
چه کسانی «ناسیونالیزم چپ و راست شیعی » را نمایندگی می کنند؟
– ناسیونالیستهای شیعه، حکومتی استبدادی و ضد مردمی و… کیانند ؟
گرایش ناسیونالیستی در :
– هواداران و توجیهگران غیرمذهبی حکومت از هوراکشان برای رهبر ضدآمریکائی؟
– تا کفزنان برای اصلاحطلبان حکومتی؟
– پُستکولونیالِهای دانشگاهی و رسانهای؟
– لابیهای مخفی و آشکار حکومت جمهوری اسلامی و..؟
پرداختن به تمام این گرو هبندی ها کار ساده ای نیست. این ها همان هائی هستند که در آخرین انتخابات «هنر» های خودشان را نشان دادند. منتهی ملغمه ای از تمام گرایش های عقب مانده ، عهد بوقی ، فئودالی ، بازاری ، سنتی ، فاشیستی ، راسیستی ، شوونیستی ، لومپنی ، در میان جامعه بخصوص سران و بدنه حکومت و بازوی نظامی آن پاسداران و بسیجی ها و تمام نیروهای سرکوبگر مزدور که اصلا به آنها در این نوشته اشاره نشده .
آقای سرکوهی ، با توجه به مقالاتی که بسیاری از کارشناسان و متخصصان انرژی اتمی حکومت گذشته و بعداز انقلاب و نیروهای مستقل در مورد نادرستی این پروژه از ابتدا نوشته اند . نوشته شما نیز در کلیت خود در همان راستا می باشد . امید است که تاکید مجدد تمام نیروهای دلسوز بر بیهوده بودن وجود نیروگاهای اتمی در ایران اجازه ندهند که مصالح ایران با منافع کشورهائی که بهر دلیل می خواهند با نیروگاههای اتمی انرژی خود را تامین کنند مخلوط شود.
حکومت جمهوری اسلامی از مماشات کشور های بزرگ در مورد نیروگاههای اتمی برای مقاصد نظامی سوء استفاده کرده و می کند.
جمشید برومند
خب برو بخون که صنعت هسته ای فقط نیروگاه هسته ای نیست
کلی کاربرد داره
شما بهتره که مقاله را حد اقل بخوانید و سعی کنید آنرا بفهمید!