پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

“خطر استحاله جنبش کارگری در کمین است” – پیمان شجیراتی

شواهد حاکی از آن است که عده ای فرصت طلبانه درصدد به انحراف کشاندن مطالبات واقعی کارگران به نفع جناح سیاسی خود هستند و تا حدودی هم موفق بوده اند
اعتصاب کارگران هفت تپه
اعتصاب و راهپیمایی کارگران هفت تپه

روز ۶ مهر ششمین روز اعتصاب کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه بود.
در سالهای اخیر هفت تپه در کنار گروه ملی فولاد ؛ هپکو و آذرآب پیشانی و خط مقدم مبارزه کارگران بوده و به این اعتبار نقش تعیین کننده ای در جنبش کارگری داشته و تحولات و نتایج اعتراضات آن میتواند بر کل جنبش تأثیر بگذارد.
به همین دلیل آگاهی و هوشیاری زیادی از سوی کارگران معترض در هفت تپه را میطلبد تا مبادا مطالبات به حق آنها به بیراهه برده نشده و اعتراضات شان به محلی برای بهره برداری و سوء استفاده گروههای سیاسی بدل نگردد.
پس از کش و قوس ها و اتفاقات بسیار از اعتصاب سال گذشته هفت تپه تا به امروز نظیر سرکوب، بازداشت اسماعیل بخشی و دیگر فعالان، برگشت به کارخانه معترضین در سایه فشار و تهدید، انحلال مجمع نمایندگان، برگزاری انتخابات و تشکیل شورای اسلامی کار، بروز اختلافات جدی بین فعالان کارگری هفت تپه، سوءاستفاده های شخصی برخی نمایندگان شورای اسلامی و زدوبند با اسدبیگی، خیانت های آشکار و نهان برخی افراد به پیشروان و فعالان اعتراضات و موارد بسیار دیگر؛ اکنون پس از ماه ها کارگران نیشکر هفت تپه با دشواری ها و سختی های فراوان توانستند یکبار دیگر حول یک خواسته مشخص به اتحاد و همبستگی رسیده و وارد عمل شوند اما شواهد حاکی از آن است که عده ای فرصت طلبانه درصدد به انحراف کشاندن مطالبات واقعی کارگران به سود و نفع جناح سیاسی متبوع خود بوده و بنظر میرسد تا حدودی موفق هم بوده اند چرا که می بینیم عده ای از کارگران با توهم مبارزه علیه فساد توسط “رئیسی” دست کمک به طرف او دراز کرده و حل مشکلات خود را از او طلب مینمایند.
شاید حافظه تاریخی ما در یادآوری نقش رئیس قوه قضاییه در دهه های قبل کمکی ننماید اما چگونه ممکن است از سیستمی که همین چند روز پیش وحشیانه خون بر پیشانی و سر و روی کارگر هپکو جاری ساخت توقع عدالت داشت؟
چگونه میتوان از سیستمی که در قبال تخلفات گسترده در واگذاری نیشکر هفت تپه به بخش خصوصی سکوت پیشه کرده و اتفاقا همین سیستم فاسد و معیوب شریک اصلی متهمان است انتظار کمک داشت؟
دستگاه قضا و در رأس آن شخص “رئیسی” با پرونده اسدبیگی با این حجم از فساد و تخلف و سوءاستفاده برخوردی منفعلانه داشته و بدلیل حمایت های گسترده بخش های دیگر قدرت از اسدبیگی و وابستگی های او به برخی مقامات تاکنون نتوانسته و یا بعبارت دیگر نخواسته است با این پرونده روبرو شود.
در این شرایط آیا توقع و امید به برقراری عدالت از سوی “رئیسی” یک خطای فاحش و یک توهم محض نیست؟
از سوی دیگر باید از کارگران نیشکر هفت تپه پرسید که “قاسم سلیمانی” کجای معادله برنامه های اقتصادی و اجرائی کشور و مسائل کارگری ما کارگران قرار دارد که امروز عاجزانه به او دخیل بسته و او را تنها امید حل مشکلات کارگری در نیشکر هفت تپه میدانید؟
آیا فکر نمیکنید آدرس اشتباه به شما داده باشند؟

به عقیده نگارنده این اتفاق محصول تلاش و طراحی همان سیستمی است که چند هفته قبل نامه ای منسوب به برخی زندانیان و بطور مشخص اسماعیل بخشی نماینده کارگران نیشکر هفت تپه از دل آن بیرون آمد و امروز عینا شاهد پیشبرد همان هدف و نقشه هستیم اما این بار از زبان خود کارگران این شرکت تا تبلیغی پرهیاهو برای نمایشهای مبارزه علیه فساد “رئیسی” باشد.
پرده بعدی این نمایش به روشنی قابل پیش بینی است.
در روزهای آتی “رئیسی” به هفت تپه خواهد رفت(شاید با همراهی سلیمانی)،با اسدبیگی برخورد خواهد کرد و نه پشتیبانان قدرتمند و فاسد او در صحنه سیاسی،در حکم صادره علیه اسماعیل بخشی تجدیدنظر کرده و تخفیف قابل توجهی میدهد و با وعده و وعید های پوچ و غیرممکن اعتراضات را پایان خواد داد.
اما آنچه که در عمل خواهیم دید باقی ماندن کوهی از مطالبات به سرانجام نرسیده کارگران علی الخصوص بقای سیاست خصوصی سازی خواهد بود.
در نهایت این نمایش با تصویر فساد ستیزی “رئیسی” به پرده آخر خود میرسد و با به استحاله کشاندن جنبش کارگری و ترویج همین رویه تبلیغی به نفع “رئیسی” در سایر کارخانجات به کارگران اینگونه بقبولانند که رفع مشکلات صنفی خود را باید از “رئیسی” فساد ستیز مطالبه نمایند و نه از راه اعتصاب.

امروز مطرح شدن نام یک فرد نظامی (قاسم سلیمانی) در یک مطالبه کاملا صنفی به صدا درآمدن زنگ خطر و هشداری است برای جنبش کارگری که نشان میدهد آنچنان هم که از آگاهی طبقاتی کارگر سخن به میان می آمد دستکم در بین عامه کارگران و نه برخی فعالان آگاه ؛ نمیتوان اثری از آن یافت.
به هر روی شاید این اتفاق اسم رمز طرحی باشد که نه در روی پرده بلکه در پشت صحنه در حال رقم خوردن است.
مگر نه اینکه حزب کارگزاران سازندگی در بیانیه اخیر خود به صراحت از شنیده شدن صدای پای سوسیالیزم در خوزستان سخن به میان آورد پس چه جایی بهتر از هفت تپه برای از بین بردن این ردپا و مهمتر از آن مشروعیت بخشی به چهره “رئیسی” برای آینده سیاسی وی و همینطور تبلیغ به نفع “قاسم سلیمانی”
برای حضورش در قامت رئیس جمهور آینده ایران.

  • پیمان شجیراتی – کارگر سابق گروه ملی فولاد اهواز

https://akhbar-rooz.com/?p=5993 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x