پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

خیزشی دیگر در راه است – بهروز علی یاری

سال ۵۷ چپ ایران مانند بسیاری دیگر اشتباه بزرگی کرد و نتوانست ماهیت ضد مردمی و پایگاه مادون سرمایه داری جریانی را ببیند که زیر لوای مبارزه با امپریالیسم برجنبش دموکراسی خواهی مردم سوار شد و آن را به انحراف برد. در واقع مخالفت با امپریالیسم این تازه واردان، نه از زاویه ای مترقی، که منشایی عقب مانده و از پایگاهی فئودالیته برخاسته بود. این اشتباه باعث گشت چپ یا به حمایت کورکورانه از رژیم به ظاهر انقلابی بیافتد و یا دیر هنگام به مخالفت با آن برخیزد که درهر صورت هزینه ی غمباری برای این عدم شناخت و درک صحیح از تحلیل شرایط انقلاب دموکراتیک مردم ایران پرداخت کند. هم اکنون با شرایط مشابهی روبروییم. باز بخشی از چپ همچنان مبارزه با غرب را اصل می پندارد و تحت عنوان اینکه این حاکمیت دارای استقلال سیاسی است بر رفتار سرکوبگرایانه ی داخلی و منطقه ای اش چشم می پوشد و بخشی دیگر بدون توجه به سطح کیفی تولید، کارگران و تشکل هایشان، نیروهای درگیر در خیزش های این چند ساله ی اخیر، دموکراسی خواهی گسترده و  چالش­ های پیش روی جهانی برای روی کار آمدن یک دولت سوسیالیست، شعار چپ روانه ی لغو کار مزدی و برقراری سوسیالیسم سر می دهند. در این بین چپ جوان دانشجویی نیز بی تاثیر از این اعوجاج نیست. چپی که در دیماه ۹۶ شعاری سر داد که در واقع جمعبندی مبارزات مردم در خیابان بود و بر تغییر موضع مردم برای اولین بار و قطع امید از هر دو جناح حکومت تاکید داشت، درآبان ۹۸ شعار نامانوس و بی ارتباط با خواست و هدف مبارزات همین مردم را سر داد و سخن از نئولیبرالیسم و تشابه مبارزه در سراسر دنیا به میان آورد، که نه قابل فهم برای مردم و نه جمعبندی مبارزات آنها و نه رهنمودی عملی برای ادامه کاری به همراه داشت. تحریف کیفیت و شرایط مبارزه و تشابه آن با دیگر نقاط دنیا خود گناهی بزرگ است ولی بزرگتر از آن این است که ژستی سیاسی و خودنمایی نظری ای را به جای رهنمودی عملی به جنبش غالب کنید. چپ جوان بایستی بداند که در کنار مردم معترض بایستد، خطر کند و از جنبش یاد بگیرد و تنها یک قدم و فقط یک قدم از جنبش جلوتر حرکت کند و مانند ۵۷ جنبش مردمی را از لای کتاب ها و نسخه برداری تحلیل نکند وگرنه به دام خیال پردازی خواهد افتاد.

مبارزه ی دموکراتیک مردم ایران همان­گونه که بارها گفتیم مبارزه ای خونین است. این مبارزه ربطی به اصلاح طلبان حکومتی و یا به هیچ اصلاح طلب دیگری که نمی خواهد از جمهوری اسلامی عبور کند ندارد. هر روز بر تعداد کسانی که از لایه های میانی طبقه ی متوسط کنده شده و به لایه های زیرین آن می پیوندند و با اقشار طبقات فرودست همسرنوشت می گردند افزوده می شود و این یعنی ناگزیری خیزش های بعدی. حاکمیت می دانست اگر یک هفته جنبش اعتراضی آبان ادامه می یافت آن­چنان گسترده می شد که بدل به امواج میلیونی مردمی می شد که دیگر تخریب نمی کردند بلکه با راهپیمایی های بزرگ کل کشور را در خیابان ها به تصرف خود در می آوردند پس بدیهی بود که هزینه مبارزه را بالا ببرد و با مشت آهنین با آن برخورد کند. تنها راه و تحت هر شرایطی، بایستی درگیری های خیابانی را که بعضا اجتناب ناپذیر است و نباید از آن ترسید را بدل به راهپیمایی های بزرگ کرد. استراتژی باید آوردن مردم نظاره گر خیابانی، به مرکز تجمعات و تبدیل آن به راهپیمایی باشد.  چیزی که حاکمیت بشدت از آن وحشت دارد و همه ی تلاشش در خیزش های بعدی ارعاب طبقه ی متوسط است. زیرا می داند تصرف خیابانی و چادر زدن در آن یعنی شروع پایان.

همان گونه که در مقاله “از دانستن تا فهمیدن” از همین نویسنده آمده حاکمیت تمام تلاش خود را می کند تا در شرایط مناسب مذاکره با غرب را پیش ببرد و جنبش مردمی را دور بزند. هر چه جنبش مردمی گسترده­ تر و جدی تر شود احتمال اینکه او از خواست های خود به قیمت حفظ حاکمیتش در مذاکره عقب نشینی کند بیشتر می شود. بایستی به این نکته توجه کرد و به هر صورت ممکن از مذاکره ی رژیم با غرب که به منظور ماندگاری اش ترتیب داده می شود جلوگیری نمود. حکومت می داند که مذاکره یا حتی شایعه ی آن چقدر طبقه ی متوسط را برای پیوستن به طبقات فرودست دچار تزلزل می کند و آنها را با امید به بهبود شرایط در آینده، به سمت تحمل وضعیت نابسامان کنونی سوق می دهد.

از آنجا که بغیر از چند کارخانه ی دولتی بزرگ (که تحت نظارت امنیتی بالایی قرار دارند) تقریبا فاتحه تولید خوانده شده است  و ۸۰  درصد کارگران کشور که در کارگاههای کوچک شاغل هستند یا از افت شدید تولید و یا از بیکاری رنج می برند و با  از آنجا که این کارگران از               تشکل های کارگری شان نیز محرومند، امکان مبارزه ی در کارگاهها تقریبا به صفر رسیده است و کارفرمایان در بعضی موارد مترصد بهانه ای برای اخراج همین اندک نیروی کار و سرشکن کردن کار بر دوش افراد باقی مانده هستند. از سویی هیچ کارگری نمی خواهد همین آ ب باریکه را هم از دست بدهد. از این رو مرکز مبارزات کارگری در حال حاضر به خیابان منتقل شده است و فعلا بایستی فعالین کارگری تمرکز خود را بر روی تشکیل هسته های کارگری در محلات کارگری معطوف نمایند. هسته های کارگری در محلات به همراه هسته های جوانان بیکار و دیگر هسته های اعتراضی، همان گونه که جوانه هایش را در آبان مشاهده کردیم راهکار مهمی برای رهبری خیزش های بعدی است. نبایستی بدنبال رهبر بود زیرا رهبران واقعی آینده از دل همین مبارزات بیرون خواهند آمد. این هسته ها نبایستی از درگیری به هراسند اما خود درگیری نباید به هدف تبدیل شود. بین آنارشیسم و مبارزه ی هدفمند فاصله ی بسیاری است و باید توجه داشت که آنارشیسم جنبش مردمی را می خورد و کوچکترش خواهد کرد و بخش هایی از مردم را به وحشت و نا امنی می اندازد. حاکمیت بدرستی این روحیه ی طبقه ی متوسط را کشف کرده و خود بر آن دامن می زند. راه نجات، پیوند دو جنبش عدالت خواهی و دموکراسی خواهی است و این بایستی هدف تمام نیروهای درگیر در این جنبش باشد.

همیشه مبارزه از جایی که متوقف شده آغاز می شود، به این دلیل پس از عبور از اصلاح طلبان حکومتی، پس از عبور از صندوق های انتخابات و پس از کشف حماقت های حامیان ضدامپریالیسی حاکمیت، شعار باید برای ادامه ی مبارزه، عبور از نظام موجود باشد و کل سیستم را زیر ضرب ببرد. شعاری شاید با این مضمون در راهپیمایی های پیش رو. “عدالت، آزادی    مرگ بر جمهوری اسلامی”                                                                                                                                                                                                                                                                                         

https://akhbar-rooz.com/?p=16041 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
4 سال قبل

هم میهن گرامی, آقای بهروز علی یاری, درود بر شما!
شما گفته اید که “بخشی از چپ همچنان مبارزه با غرب (؟!) را اصل می پندارد و (میگوید) این حاکمیت دارای استقلال سیاسی است”. مگر معیار مبارزه سیاسی, جهت گیری جغرافیایی است که ویژگی “غربی” یا “شرقی” داشته باشد؟ کدام حزب یا سازمان سیاسی اکنون نماینده ی این چپ “ضد غربی” بشمار می آید؟

چرا گمان میکنید که “چپی که در دیماه ۹۶ شعاری سر داد که در واقع جمعبندی مبارزات مردم در خیابان بود و بر تغییر موضع مردم برای اولین بار و قطع امید از هر دو جناح حکومت تاکید داشت” یکباره در آبان ۹۸ آگاهی از کف نهاد و “شعار نامانوس و بی ارتباط با خواست و هدف مبارزات مردم را سر داده و سخن از نئولیبرالیسم و تشابه مبارزه در سراسر دنیا به میان آورد”؟
چگونه در جهانی که در کنترل سرمایه داری (با ویژگی نئولیبرالیسم) است, سخن از نئولیبرالیسم و تشابه مبارزه در سراسر دنیا, هم “تحریف کیفیت” و هم بی ارتباط با خواست و هدف مبارزات مردم میتواند باشد؟ شما خود به برخی از ویژگیهای نئولیبرالیسم در ایران توجه دارید. برای نمونه, بدرستی می گویید: “۸۰ درصد کارگران کشور که در کارگاههای کوچک شاغل هستند … از بیکاری رنج می برند … از تشکل های کارگری شان نیز محرومند… امکان مبارزه در کارگاهها تقریبا به صفر رسیده است و کارفرمایان در بعضی موارد مترصد بهانه ای برای اخراج همین اندک نیروی کار و سرشکن کردن کار بر دوش افراد باقی مانده هستند.” اگر به این مجموعه, مقررات زدایی گسترده, رواج قراردادهای موقتی, تعرضات پیوسته به حقوق و دستاورهای کارگران و مزدبگیران را بیفزاییم, چگونه سایه ی سنگین نئولیبرالیسم بر زندگی اجتماعی (در ایران) را میتوان انکار کرد و بطلان شعارهای ضد نئولیبرالیسم را نتیجه گرفت؟
راست اینست, در کشورمان, که حکومت سرمایه داری-اسلامی در برابر مردم ایستاده است, مبارزه بگونه ای همزمان در دو سوی جریان دارد. “تحریف کیفیت” این مبارزه آنجاست که سویه های دمکراتیک (یعنی ضد حکومت اسلامی) و عدالت خواهانه (یعنی ضد سرمایه داری) آن را از نگر دور بداریم. همراهی ما نیز, بنابر گفته ی خود شما در همینست که امروزه “پیوند دو جنبش عدالت خواهی و دموکراسی خواهی … بایستی هدف تمام نیروهای” میهندوست باشد.

کیا
کیا
4 سال قبل

خلاصه کلام و حرف حسابی!
جهش از نظر علمی مواقعی در جهت پس رفت است یعنی همیشه تکامل نمی یابد.، انقلاب ۵۷ جهت معکوس داشت و همواره معکوس عمل می کند ،مبارزه حاکمیت عقب افتاده اسلامی با امپریالیسم از عقب بودنش است مثل یک سیستم فئودالی که با سرمایه داری در تضاد است.
حال تحلیل بخشی از چپ آن زمان اشتباه از آب در آمد ولی عقب افتادگی فرهنگی هم نقش ویژه ای در تحکیم آن بازی کرد ،دیدیم که بخشی از چپ با تمام حمایت از حاکمیت بدون دلیل سرسختانه حذف شد حتی نیروهای مذهبی و ملی نسبتا مترقی هم شانس ادامه نیافتند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x