چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳

چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳

شورش مقدس – بهزاد کریمی

ترامپ، مظهر ضد تاریخ است. این شورشگری، فراتر از اعتراض به راسیسم رسمی در امریکا است و آن را باید اعتراض علیه دو قطبی شدن نوع ترامپی در امریکا دانست. این شورش، خویشاوندی میدانی با برآمد برنامه‌ای – سیاسی ترقیخواهانه ساندرز دارد و بروز خشمی است انباشته در اعماق این جامعه. از این شورش باید پشتیبانی کرد که شورشی است مقدس!

این تصویر دارای صفت خالی alt است؛ نام پروندهٔ آن 003-20.jpg است

شورش‌ عموماً واکنش است علیه حق‌کشی، اگرچه در شکل نه همواره مورد تایید. بعضی از شورش‌ها اما چون ترقیخواهانه‌اند، هم در مضمون برحق‌اند‌ و هم در شکل ناگزیری که آن را بر‌گزیده‌اند. البته بهتر است گفته شود گزینشی که جز آن را برایشان باقی نگذاشته‌ا‌ند. این شورش‌ها را جا دارد تا حد تقدس ستود ولو که هیچ چیزی مقدس نیست! شورش عمومی در آمریکا علیه نژادپرستی نهادینه شده و در دولت ترامپ عملاً فراروئیده تا سطح دولتی، در زمره چنین شورش‌هایی‌ هستند؛ پذیرفتنی و ستودنی‌.

کاش آنچه را که اینجا می خواهم بنویسم دوستانی می‌نوشتند و بنویسند که هم ایالات متحده آمریکا را تاریخاً می‌شناسند و هم از امروز آن شناخت کافی دارند. آنانی که در خود، دلی برای آزرده شدن از تبعیض و تحقیر و قتل انسان دارند و آنانی که خرد وا می دارد تا با ذهنی سرد تجسم آن نفرت پراکنی را نشانه رفته وبه نقد بنشینند که نمادش در کاخ سفید نشسته و مامورش قلدری خود را از لباس پلیس و حمایت ضمنی قانون می‌گیرد.

ظاهر قضیه اینست که یک آمریکایی افریقایی تبار به نام جرج فلوید متهم به پرداخت یک اسکناس بیست دلاری جعلی به مغازه دار می‌شود، اما تا پلیسی به نام درک شووین سرمی‌رسد و رنگ پوست طعمه را تیره و “غیر خودی” می بیند او را زمین می‌زند و با فشردن پا بر گلوی او کار وی را تمام می‌کند! آری، جنایتی به همین سادگی اما با دنیایی حقیقت نهان در پشت آن. این، نه یک قتل فردی که نماد جنایتی سیاسی و ایدئولوژیک است.

از دور دست‌ها و دوره لینچ کردن‌ها در می‌گذرم و این را می‌پرسم که مگر در این سال‌های اخیر و به ویژه همین چند سال ترامپیستی، کم مشابه چنین سبعیت‌هایی رخ داده‌اند؟ مگر هم هربار اعتراضاتی علیه این تروریسم دولتی راه نیفتاده و متقابلاً خشونت مضاعف پلیس و گارد را در پی نیاورده است؟ آیا با سیکل تکرار و بازتکرار ماجرا در فرصتی دیگر مواجه نبوده و نیستیم؟ آیا نباید مسئله را در عمق و گستره‌ای دید که در تاروپود جامعه ریشه دوانده و حالا در قدرت نماینده خود را یافته است؟

پس یک چنین جنایتی رخ دهد ولی تحت تبعیض‌ها ساکت بنشینند و دم نزنند؟ یا انسان دوستان جدا از هر رنگ پوست و نژاد و ملت در آمریکای شکل‌گرفته از همه جای جهان، به اعتراض برنخیزند؟ شورش فراگیر از سیاتل تا فیلادلفیا، از دالاس تا نیویورک و در خود واشنگتن گر نگیرد؟ شورشگران خشمگین که می‌بینند راس قدرت در پشتیبانی از چنین ستمگری نهادینه شده، با چه ابراز نفرت و وقاحتی نسبت به معترضین آمده به خیابان آن را توجیه می‌کند، نخواهند ماشین پلیس آتش بزنند و باریگاد ببندند؟

در این شرایط پسا کرونا در کشوری که ثروتمندترین جهان است ولی خدمات پزشکی‌ بیش از هرجای دیگر در گرو پول و ثروت و لذا تلفات انسانی ناشی از کرونا‌ در آن فراتر از هرجایی از جهان، چنین واقعه ضد انسانی تنها یک آتشزنه در خرمن خشم عمومی است. بیشترین بیکاری ناشی از کرونا را این کشور ثبت خود دارد و تلفات انسانی و سختی معیشتی منتج از کرونا در آن نیز بیشتر از  تنگدستان و به ویژه رنگین پوست‌ها. قتل فجیع یک سیاهپوست کفایت می‌کند تا خشم نهفته در زیر پوست جامعه آمریکا سر برآورد و در عرض چند روز کل این کشور نوع قاره‌ای را فرابگیرد.

آمریکای کنونی، یعنی وارد شدن گارد دولتی به کارزار و پناه بردن ناگزیر رئیس جمهور به زیر زمین تا خطر احتمالی تسخیر کاخ سفید توسط معترضان گردآمده پیرامون این حصار را از سر بگذراند! این، شورشی است مقدس با هر درجه از تخریب توسط معترضان علیه هر چیزی که دولتی شناخته ‌شود. در شرایط نرمال، تخریب اموال دولتی نه منطق پذیر است و نه جای تایید دارد زیرا که از آن ملت‌اند. هر دولتی، مهمانی است که بعد چند صباحی باید برود. اما در شرایط بروز خشم ملی علیه ستمی که قدرت حاکم خود به بیان و توئیت و عمل آن را رواج می‌دهد و به توجیه جنایت بر می‌آید، به آتش کشیدن نمادهای قدرت، عین اعتراض‌اند به قدرت. اقداماتی است کاملاً قابل قبول به نشانه “نه!” گفتن به قدرت.

این شورش، همان اندازه با روح و رویای مارتین لوترکینگ یگانه است که ترامپ با آبراهام لینکلن و ویلسون و روزولت بیگانه است! این شورش، رویایی است که می‌خواهد خواب راسیسم را برآشوبد، پوپولیسم ترامپیستی را به زیر کشد و دوقطبی شدن نوع کنونی آمریکا را افشاء کند. ترامپ انگشت اتهام در این به طغیان درآمدن سراسر آمریکا را متوجه “افراطیون ضد فاشیست” کرده‌ فقط به این دلیل ساده که شورش عمومی مقدمتاً علیه افراط‌گرایی‌های خود اوست. افراط‌گرایی در پرستش نژاد سفید دارای خلوص آمریکایی با شعار “اول من”! افراط گرایی که، نه تنها علیه جهان است و در جهت تقویت گرایش‌های منفی در آن، که علیه خود آمریکای امروز.

پدیده اوباما، بروز عقل و کیاست از سوی سرمایه‌داری آمریکا بود که می‌خواست جهان کنونی را از منظری تازه ببیند و آن را در رویکردی نوین با معادلات بین المللی قرار دهد تا در پرتو این فکر و تدبیر بتواند موقعیت به خطر افتاده هژمونیک این دولت را بازسازی کند. پدیده ترامپ اما همچون بدیل همه‌گونه اوباما، خواسته و می‌خواهد آمریکا را به اقتداری برساند که متعلق به دوره‌ای سپری شده است و مطلقاً هم توهم. چنین دوره‌ای نه تنها بر نمی‌گردد که ترامپ با رویکردهایش چه در داخل و چه خارج آمریکا، هرچه بیشتر و سریع‌تر اقتدار باقیمانده آن را زیر سئوال می‌‌برد. به این اعتبار این “دوست” آمریکا دشمن آمریکاست. یک نگاه به مناسبات کنونی اروپا – این نزدیک‌ترین متحد تاریخ معاصر آمریکا – با آن نشان می‌دهد که این کشور در چه نقطه‌ای قرار گرفته و ترامپ آن را در درون خود نیز نه فقط به انقطاب کامل دو حزب اصلی کشانده بلکه جمهوریخواهان را هم در بحران نشانده است.

ترامپ، مظهر ضد تاریخ است. این شورشگری، فراتر از اعتراض به راسیسم رسمی در امریکا است و آن را باید اعتراض علیه دو قطبی شدن نوع  ترامپی در امریکا دانست. این شورش، خویشاوندی میدانی با برآمد برنامه‌ای – سیاسی ترقیخواهانه ساندرز دارد و بروز خشمی است انباشته در اعماق این جامعه. از این شورش باید پشتیبانی کرد که شورشی است مقدس!

اما ما ایرانی‌ها حتی در این زمینه هم ناگزیریم با جمهوری اسلامی مرزبندی کنیم! خامنه‌ای بخاطر وضع پیش‌آمده در آمریکا از شادی در پوست خود نمی‌گنجد. رژیم او همه امکانات خود را به کار گرفته و از بام تا شام بر شورش در آمریکا می‌کوبد بلکه برای مشی ورشکسته دشمن محورانه خود در قبال آمریکای ترامپ و آمریکای غیر ترامپ حقانیت بتراشد. این حجم از تبلیغات حکومتی از سوی آن فقط برای آنست که سیاست ایران برباد ده خود را که از جمله و به ویژه در چهار دهه خصومت با آمریکا ریشه دارد، از زیر ضرب بیرون بکشد. نباید اجازه چنین بهره‌برداری را به آن داد. برای ایرانیان ایران دوست خواستار آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی برای مردم کشورشان و خواهان گذر کشور از جمهوری اسلامی، محکوم کردن ترامپ و ترامپ‌ها، مکمل مخالفت پیگیر و مقدس آنان با این نظام است. 

بهزاد کریمی 
١٢ خرداد ماه ١٣٩٩ برابر با ١ ژوئن ٢٠٢٠     

https://akhbar-rooz.com/?p=31925 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

9 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر ایرانی
امیر ایرانی
3 سال قبل

جامعه امریکا جامعه ایست که تضاد و‌تناقضات خودش را دارد؛
اما پایه گذارانش دو اصل آزادی و دمکراسی را پایه اصلی کشور داری تعریف کردند.
می دانیم این دو اصل هم نیاز به مراقب دارد و هم باز تعریف در جوامع رو به جلو.
در امریکا که این دو اصل پذیرفته شده است اما با توجه به وجود تضاد هایش و تناقضاتش هر چندوقت یکبار حرکات اعتراضی پایه ای رخ داده و می دهد که این اعتراضات یکی از تضاد ها یا تناقضات را به چالش می کشد. که در این چالش دو رخ داد پررنگ می شود:
-یکی تضاد به سمت تعدیل شدن و کمرنگ شدن می رود
-و رخداد دیگر، آزادی و دمکراسی با توجه به شرایط جدید جامعه، بازتعریفی رو به جلو می یابند.
در واقعه اخیر،
هر کس، روحیه ضد نژاد پرستی دارد بیگمان یک همدردی با معترضین خواهد داشت.
اینکه دیگران بخواهند به بهانه ابراز همدردی رهبران فریبکار حاکمیت حاکم بر ایران به دیگر ایرانیان بتازند که شما چرا با معترضین امریکایی همدردی کرده اید؛
پس حالا که این کار را کرده اید با حاکمان حاکم بر ایران همراه شده اید. باید گفت
این منطق ایراد گیران
مانند منطق فرصت طلبانه ی حاکمان ایران است .
وقتی نوشتار آقای کریمی را مورد توجه قرار دهیم مشاهده خواهیم کرد که ایشان مانند سایر آزادی خواهان و دمکراسی خواهان از اعتراض ضد نژاد پرستانه دفاع کرده است.
هر چه فکر می شود که چه اشتباهی در کار ایشان است
چیزی مشخص نمی شود.

محمود از ایران
3 سال قبل

بهزاد خان کاش نمی نوشتی. شما از معلول یاد میکنی ولی چشم بر عامل می بندی تا آن را از دید نقاد نقادان دور سازی. زمین و زمان می داند که ساختار سرمایه داری کنونی در چنبره نئولیبرالیسم و زالوهای مالی بانکی ست. تعجب می کنم که چرا بجای تحلیل سیاست ساز مبادرت به تنظیم نثری احساسی کرده ای. اینکه نوشته ای ” پدیده اوباما، بروز عقل و کیاست از سوی سرمایه‌داری آمریکا بود که می‌خواست جهان کنونی را از منظری تازه ببیند.” جهانی که ساخت داعش بود و حمله به لیبی و مبدع جنگ نیابتی. حالا ترامپ را ضدتاریخ خواندن همچون نگاهت به اوباما ابستره ای ست و سیاست ساز نیست.

محمود از ایران
3 سال قبل

آقای کریمی نوشته شما در قالب نثری احساسی تنظیم شده است و فرسنگها از تحلیل رخداد اعتراضی برعلیه نژادپرستی فاصله گرفته است. رخداد اخیر که عمری ۹ روزه دارد اعتراضی ست که بنمایه اش فاصله طبقاتی در نظام سرمایه است که در هر شکل دمکرات و جمهوریخواهش موجد تبعیض و ترور و بیداد طبقاتی بوده ست . کاش به این موضوع نمی پرداختی و اساسا چرا چنین برخورد آبستره ای به رخداد پرداختی. شما حتی در قامت یک چپ دمکرات باید موجدین رخداد و متضررین آن و مخاطبان را شناسایی کرده و سهم و اندازه هرکدام را در رخداد موردنظر سنجه فرمائی. متاسفانه شما در سراسر نثر خود به ساختار سرمایه داری چندان نمی پردازی. گمان نبرم که چپ دمکرات با سرمایه داری مدل نئولیبرالیستی آن زاویه نداشته باشد ولی شما با این برآوردتان چهره ای دیگر از چپ دمکرات ارائه داده ای که قطعا مورد تائید هموندان چپ دمکرات نخواهد بود و فاصله ات با چپ سوسیالیستی تعمیق تر می کنی.

هوشنگ فرخجسته
هوشنگ فرخجسته
3 سال قبل

تا این لحظه که نگارنده این سطور را می نویسد ( ساعت ۲۰:۴۲ بوقت اروپای مرکزی – ۴ شنبه ۳ ماه ژوئن ۲۰۲۰)
در قسمت احزاب سایت اخبار روز اعلامیه ای از طرف جریانهای مختلف چپ در مورد وقایع اخیر آمریکا منتشر نشده ست.
انعکاس جهانی کشتن جرج فلوید توسط پلیس آمریکا با چنین ابعادی سابقه نداشته ست.
نگارنده با توجه به اهمیت این اعتراضات ضد راسیستی در بزرگترین و قدرتمندترین کشور جهان یعنی آمریکا ، صمیمانه برای تاثیر گذاشتن بر اجرای درست قوانین در این کشور آرزو می کند . امیدوارم این مبارزات احزاب جمهوری خواه و دموکرات را بخود آورد که اگر این جامعه به انواع تبعیضات ادامه دهد .با توجه به پیوندهائی که با دیگر کشور های جهان دارد .موجب اخلال و دنباله روی کوتوله های سیاسی در کشور های دیگر خواهد شد نه برعکس . قابل توجه خوش خیالان !
نگارنده صمیمانه آرزو می کند که مردم آمریکا به آرزوهای شریف خود دست یابند. بنفع ما هم هست !
کاهش تبعیض ، بیعدالتی و بهبود بهداشت و درمان برای اکثریت مردم آمریکا ، علاوه بر تاثیر مثبتی که در جامعه آمریکا خواهد گذاشت ، برای کشور های دیگر جهان نیز مفید ست.
یک دولت خردگرا در آمریکا علاوه بر مردم این کشور ، برای جهان و کشور ما نیز بهتر از دولتی برهبری ترامپ ها ست که جز نتش آفرینی هنر دیگری ندارند.
کسانی که فکر می کنند هرچه وضع آمریکا پرخشونت تر ، پر تنش تر ، و گل آلود تر شود زودتر به جامعه ای سرشار از عدالت و عاری از نژادپرستی خواهند رسید سخت در اشتباه هستند .
در شرائط کنونی با وجودیکه فقط نمایندگان دو حزب قدیمی نقش اصلی را بعهده دارند ولی با توجه به روشنگری های بعداز ویروس کرونا و جنبش اخیر ، نقش مردم آمریکا در آستانه ی انتخابات پیش رو برجسته تر و تعیین کننده خواهد شد . به امید کانالیزه شدن مبارزات مردم آمریکا ُ برای انتخابات ریاست جمهوری و تغییرات اساسی بعدی در ترکیب کنگره و سنای آمریکا. اصلاحات در آمریکا از کانال مجالس می گذرد.

غلام سفیدکوهی
غلام سفیدکوهی
3 سال قبل

لطفن آقای کریمی ابتدا تکلیف کرونا-رژیم در ایران را بپا!
زیرا:

هیولا، اسلام! هیکلَت را از روى گَردنم بردار، نمیتوانم نَفس به کِشَم.

غلام سفیدکوهی

پیر خسته
پیر خسته
3 سال قبل

مقاله را که خواندم رسیدم به نقد آقای حیدر و آنرا نیز خواندم و ناگزیر مقاله را دوباره و با توجه به نقد ارائه شده مرور کردم. تعجب کردم چون این نقد را مناسب مقاله ندیدم. شاید حیدر شناخت دیگری از نویسنده دارد و در پس جملات ایشان مفاهیم دیگری برداشت می کند که من نوعی ازآن بی خبرم. من نه همبستگی با خامنه ای و حاکمیت ایران را درمقاله دیدم و نه تایید کیاست و سیاست اوباما را توسط نویسنده. مگر نه این است که اوباما توانست درجهت پیشبرد سیاست های آمریکا نظر متحدین خود را جلب نماید و در مواردی مانند تحریم ایران( تحریم بیشتر متوجه مردم ایران بود) به اجماع جهانی دست یابد. اگر این کیاست اوباما برای بازیابی هژمونی منحوس این کشور نیست پس چیست؟ اگر شواهدی وجود دارد که نویسنده مقاله دوستدار هژمونی آمریکا است لطفا روشن تر اشاره فرمایید زیرا از مقاله حاضر من چنین برداشتی ندارم.

خویی
خویی
3 سال قبل
پاسخ به  پیر خسته

جناب پیر شما شاید رساله خمینی را بخوانید و بگوئید این جان شیفته است.این دیگر مشکل شماست. پیشنهاد میکنم یک بار دیگر مقاله را بخوانید. نثر من درآوردی بهزاد کریمی کمی خواننده را دچار سرگیجه میکند، اما با یکی دوبار خواندن شاید موفق به یافتن دم خروس شوید. موفق باشید

peerooz
peerooz
3 سال قبل

“…… این شورش، خویشاوندی میدانی با برآمد برنامه‌ای – سیاسی ترقیخواهانه ساندرز دارد……”!!!

جناب کریمی, این شورش هیچگونه خویشاوندی میدانی و غیر میدانی با ساندرز ندارد و در هیچ یک از این شورش ها نامی از ساندرز برده نشده است. این شورش بر محور شعار “جان سیاه‌پوستان مهم است” استوار میباشد و در حقیقت سیاهان آمریکا یک شبه پیشرفت ساندرز در انتخابات حزبی دمکرات ها را متوقف و بایدن را برنده نمودند.

حیدر
حیدر
3 سال قبل

۱- آخر مگر مجبورید راجع به همه چیز نظر دهید؟ شما حتی از محافل حزب دمکرات امریکا هم راست تر زده اید وقتی این جنبش را تنها به شخص ترامپ خلاصه می کنید. اتفاقا این جنبش علیه راسیسم سابقه دار در امریکاست. وقتی تظاهرات کنندگان نام تک تک قربانیان پلیس راسیست امریکا طی ده های گذشته را فریاد می زنند، تایید کننده این امر است. و نیز علیه بی عدالتی نادر در این کشور. ۴۰ میلیون نفر در عرض چند هفته بیکار می شوند و به ورطه فقر و بی خانمانی می افتند و در همان زمان ۱ درصدی ها ثروتشان ۴۰۰ میلیارد دلار بیشتر می شود. هم سیستم نژادپرست و هم سیستم اقتصادی در خدمت یک درصدی ها شکل گیری اتحادی چنین وسیع را مهیا کرده اند!
البته برای من قابل درک است که این جنبش برای شما و همه دل بستگان به سیستم حاکم در امریکا آنچنان گران تمام شده که مانند دایه مهربان تر از مادر برای از زیر ضرب خارج کردن سیستم محبوبتان به خواننده آدرس اشتباه می دهید.
۲- منظورتان از “بروز عقل و کیاست از سوی سرمایه‌داری آمریکا” بمباران لیبی، راه اندازی داعش و ویرانی عراق و سوریه و یمن است؟ خواننده خود را چه فرض کرده اید؟
۳- حس همبستگی نیروهای مترقی ایرانی را نمی توانید با برخ کشیدن عربده های دروغین خامنه ای، در دل ها خفه کنید. خامنه ای همچون خمینی از طریق دشمنی دروغین با امریکا به کاسبی خود مشغول است. این چه ربطی دارد به همبستگی جهانی مردم دنیا و کشورمان با مردم امریکا که علیه همه تبعیض ها از نژادی تا اقتصادی به پا خاسته اند؟ این همبستگی ریشه در همدردی دارد. چرا که اتفاقا خامنه ای با تمام دشمنی دروغینش با امریکا در ایران کپی برابر اصل همان سیستم اقتصادی را پیاده کرده است. که البته فکر نکنم شما با این سیاست های اقتصادی (نئولیبرالی) خامنه ای و حکومتش هیچ مشکلی داشته، که حتی بگمانم خواهان تسریع و تشدید آنها هم هستید!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x