شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

وقتی که مارکس به لینکلن تبریک می گوید – الکسیا بلن، ترجمه ی: رسول آذرنوش

از 1861 مارکس برخلاف بسیاری از ناظران ان دوره به روشنی تمام دلیل جنگ را برده داری ارزیابی می کند. او رهبران جنبش الغای برده داری را مورد تحسین قرار داده و سخنرانی هایشان را باز نشر می دهد. از جمله او به ضرورت پشتیبانی از لینکلن باور دارد گرچه نا پیگیری های اولیه او را مورد انتقاد قرار می دهد و خواستار ان است که رئیس جمهور اقدامات سریعتری در راه رهائی بردگان به عمل اورد

امروزه چه کسی می تواند تصور کند که مارکس روزی طی نوشته ای به یک رئیس جمهور آمریکا از او به عنوان « فرزند شجاع طبقه کارگر» و بهترین امید « برپائی دنیای سوسیال» یاد کرد؟

با این وجود این واقعیت دارد که او در سال ۱۸۶۴ با ارسال تلگرامی از طرف انجمن بین المللی کارگران انتخاب مجدد ابراهام لینکلن را به وی  تبریک می گوید. اگرچه این امر ممکن است امروزه عجیب به نظر برسد اما در ان زمانه هیچ جنبه باورنکردنی در ان دیده نمی شد. بی شک ایالات متحده درسیستم تئوریک مارکسیستی جایگاه چندانی ندارد اما مارکس وانگلس به طورمستمر و بادقت ارتباطات خود با این کشور و تاریخ ان را مورد توجه قرارداده و اغلب وقایع این کشور را با شور و شوق پیگیری می کردند.

بعد از سالهای ۱۸۴۰ و در دوران شکوفائی گروه بندی های آرمانخواه در آن سوی اتلانتیک, مارکس در نظرداشت به ایالات متحده مهاجرت کند. در سال ۱۸۵۰ هم , مارکس بار دیگر و در حالی که از لحاظ مالی در شرایط سختی در لندن به سر می برد به فکر مهاجرت به امریکا افتاد، اما به دلیل ناتوانی از پرداخت هزینه سنگین سفر از ان صرف نظر کرد.

نمایندگی مطبوعاتی نیویورک دیلی تریبون در لندن

درنتیجه, مارکس برخلاف بسیاری از سوسیالیست های ان روزگار که به دنیای جدیدی مهاجرت می کردند به امریکا نرفت و حتی هرگزهم پایش به انجا نرسید. با اینحال در همین دوره بود که او با افکار عمومی امریکا ارتباط برقرار کرد. رابطه ای پیگیر که تاثیرات به سزائی در اثار و همچنین در زندگی او بر جای نهاد.. در سال ۱۸۵۱ او نمایندگی مطبوعاتی بزرگترین روزنامه امریکائی ان دوره یعنی نیویورک دیلی تریبون را در لندن برعهده گرفت و این کار را تا ۱۸۶۲ ادامه داد. او طی ده سال ( به کمک انگلس ) حدود پانصد مقاله در برخورد با زندگی سیاسی انگستان و یا در ارتباط با جنگ های اروپا و یا امپراطوری های مستعمراتی به رشته تحریر در اورد. اینکار مارکس برای روزنامه امریکائی شرایط معیشتی اش را بهبود بخشید و همچنین به او امکان داد که مجموعه اطلاعات ارزشمندی را گرد اوری کند که بعدها به نحو شایانی در تبیین مفاهیم و اصول اثار تئوریک اش از انها بهره گیری نماید. اکثر مقالات او مربوط به اروپاست. اما مخاطب مارکس مردم امریکاست. در این دوره او ایالات متحده را چگونه می بیند؟ این مقالات مطبوعاتی از لندن متون مبارزاتی نبودند اما مارکس به هیچ وجه به قدرت کارگران امریکا بی توجه نبود. وی قبلا در ۱۸۴۷ با اشاره به طرفداران اصلاحات ارضی شمال امریکا در مانیفست حزب کمونیست نوشت که مستعمرات قدیمی بریتانیا دارای یکی از دو حزب کارگری برتر جهان به لحاظ سازمان یافتگی  است؛ بی شک مارکس در اهمیت دادن به این جنبش راه اغراق پیمود. اما انچه که در سال های ۱۸۴۰ و ۱۸۵۰ نظر او را به خود جلب می کرد امکاناتی بود که رفرم تقسیم اراضی برای یک طبقه کارگر به شدت در حال گسترش ایجاد می کرد و نیز فرصتی  بود که از این طریق برای اتحاد بین دهقانان و کارگران صنعتی فراهم می شد. از دیدگاه مارکس و انگلس به عنوان تئوریسین و فعالین میدانی بطور کلی توسعه اقتصادی و سیاسی ایالات متحده ازاهمیت خاصی برخوردار بود . پیش تر در سال ۱۸۵۰, کشف معادن طلا در کالیفرنیا ( با گسترش فوق العاده سریع بازارهای جدید و نیروهای مولده جدیدی که در پی داشت ) از نظر انان رویدادی به مراتب مهمتر از انقلاب فرانسه محسوب می شد. قدرت اقتصادی بالقوه ایالات متحده و وجود زود هنگام حق رای همگانی مردانه, مارکس را به این نتیجه رساند که کسب قدرت سیاسی توسط پرولتاریا می تواند بدون انقلاب قهرآمیز در این کشور صورت گیرد.

اما در دورانی که مارکس برای نیویورک تریبون می نوشت یک مانع مهم در مقابل برآمد یک جمهوری کارگری در ایالات متحده قرار داشت؛ برده داری و نیروهای وابسته به ان در جنوب کشور. انچه که زمانی به مثابه پیش شرط انباشت اولیه، توسعه سرمایه داری جهانی را امکان پذیر کرده بود در سال های ۱۸۵۰ همچنان پابرجا مانده بود اما برای مارکس مادام که برده داری به عنوان عنصر اصلی سرمایه داری پایدار مانده رهائی کارگران ممکن نیست.

توجه عمیق به جنگ داخلی در امریکا

این باور بیانگر توجه عمیق او به جنگ داخلی بین ۱۸۶۱ و ۱۸۶۵ است. در این دوره او مقاله های متعددی در مطبوعات اروپائی می نویسد که در انها به دفاع از شمال برمی خیزد. از ۱۸۶۱ مارکس برخلاف بسیاری از ناظران ان دوره به روشنی تمام دلیل جنگ را برده داری ارزیابی می کند. او رهبران جنبش الغای برده داری را مورد تحسین قرار داده و سخنرانی هایشان را باز نشر می دهد. از جمله او به ضرورت پشتیبانی از لینکلن باور دارد گرچه نا پیگیری های اولیه او را مورد انتقاد قرار می دهد و خواستار ان است که رئیس جمهور اقدامات سریعتری در راه رهائی بردگان به عمل اورد . در ان زمان شماری از پناهندگان المانی بعد از شکست انقلابات ۱۸۴۸ از اروپا گریخته و در ایلات متحده بسر می بردند و پاره ای از انان مستقیما در درگیری ها شرکت داشند. روابطی که مارکس و انگلس با انان داشتند اجازه می داد که بخوبی در جریان اخبار و رویداد ها قرار داشته باشند.

برای انان این جنگ می توانست نقطه اغاز رهائی عمومی کارگران در سطح امریکا و بعد در مقیاس بین المللی باشد. به همین دلیل انان از انتخاب مجدد پرزیدنت لینکلن در گرما گرم درگیری ها به وجد امده و ابراز رضایت می کنند. به نظر می رسد وقایع بعد از جنگ و پیروزی شمال موید نظرات مارکس و انگلس بوده است. بعد از ۱۸۶۵ برده ها به رهائی می رسند, توسعه نیروهای مولده به سرعت تشدید می شود ( بویژه با رشد راه اهن ) و جنب و جوش های کارگری  خصوصا پیرامون روز کار هشت ساعته به طور فزاینده ای گسترش می یابد.

سرزمینی برای تحقق محتمل انقلاب سوسیالیستی از طریق انتخابات

با در نظر گرفتن همین عوامل است که مارکس در ۱۸۷۲ دفتر انترناسیونال را به نیویورک نقل مکان می دهد. در ضمن این تصمیم نویسنده کاپیتال به منظور جلوگیری از افتادن تشکیلات به دست انارشیست ها و خصوصا هواداران باکونین بوده است. همچنین این امر مبین ان است که ایالات متحده سرزمینی برای تحقق محتمل انقلاب سوسیالیستی از طریق انتخابات به نظر می رسید. اما سالهای ۱۸۷۰ ناامید کننده از اب در امدند و جنبش سوسیالیستی نتوانست در امریکا به خوبی پا بگیرد و انترناسیونال بر زمینه اختلافات پایدار بین شاخه های المانی ـ امریکائی و عناصر خالص امریکائی در تشکیلات ( که خود مارکس هم در کشاکش ها شرکت داشت ) تضعیف شد و تا انحلال پیش رفت. به این ترتیب ایالات متحده “الدورادوی” انقلاب پرولتری نشد و الغای برده داری برای ظهور یک جمهوری بزرگ کارگری در پایانه قرن نوزدهم کفایت نکرد…

امروزه در روزگاری که چپ امریکا برای یک کاندیدای سوسیالیست اشتیاق فراوانی از خود نشان می دهد تلگرام مارکس به لینکلن را می توان یک چشمک تاریخی معنا دار تلقی کرد.

*الکسیا بلن استاد صاحب کرسی تاریخ تمدن ایالات متحده در دانشگاه سوربن

مجله آرمان مشترک شماره ۱۶    مارس\ اوریل ۲۰۲۰   

https://akhbar-rooz.com/?p=42511 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهدی
مهدی
3 سال قبل

فقط می تونم بگم طرح چنین موضوعی در چنین شرایطی بسیار خلاقانه و مبتکرانه بود، سپاس از هوش و ذکاوت!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x