پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

آقای نگهدار، سقوط سیاسی تا کجا؟‎ – رضا فانی یزدی

یک چیز را اما خوب میفهمم و آن مطرح شدن نام شما در رسانه هاست که شما همیشه به دنبال آن بوده اید و برایتان مهم نیست که چگونه این نام مطرح شود. تا آنجا که من می فهمم شما همان روش سلبریتی شدن به هر قیمتی را دنبال می کنید همان چیزی که...

یک چیز را اما خوب میفهمم و آن مطرح شدن نام شما در رسانه هاست که شما همیشه به دنبال آن بوده اید و برایتان مهم نیست که چگونه این نام مطرح شود. تا آنجا که من می فهمم شما همان روش سلبریتی شدن به هر قیمتی را دنبال می کنید همان چیزی که این روزها در شبکه های اجتماعی با گرفتن تعداد کلیک بیشتر برای فرد پول و معروفیت بیشتری را به دنبال می‌آورد و نام او را در خاطره ها باقی می‌گذارد و در کنارش برای کمپانی ها تبلیغ می فروشد. به نظر می رسد شما در در دنیای سیاست این روش را انتخاب کرده اید

۴ سال پیش در چنین روزهایی بحث های داغی پیرامون شرکت در انتخابات و رای دادن به آقای روحانی مطرح بود من در مطلبی خطاب به  افرادی که به روحانی در مقابل رئیسی رای می‌دادند و ادعای آن ها شرکت رئیسی در قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال ۶۷ بود نوشتم که: رئیسی به این دلیل آمده است که امثال شما چشم بر پورمحمدی و ری شهری بسته و به آنها رای داده اید. رئیسی نیز دارد شانس خودش را امتحان می کند. مصلحت گرایی یا بی پرنسیبی اخلاقی

در همانجا از طرفداران رای به روحانی خواهش کردم که حداقل یک شرط را برای رای دادن خود به روحانی مطرح کنند و آن اینکه جنایتکاری چون پورمحمدی را حداقل برای یک ماه هم که شده از کابینه خود کنار بگذارد، مگر نه اینکه پورمحمدی عضو همان کمیته مرگ بود که رئیسی در آن کمیته نیز نشسته و آن ها با مشورت با همدیگر رای به اعدام زندانیان سیاسی می دادند که نتیجه آن قتل عام بی رحمانه زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ بود؟

این روزها باز عده زیادی با توسل به همان حربه سابق و تاکید بر نقش رئیسی در کمیته مرگ در آن زمان و به بهانه مخالفت با او مردم را به صندوق های رای دعوت می کنند و متاسفانه بعضی از آن ها چون فرخ نگهدار با عنوان فدائی و به بهانه دفاع از فدائیان اعدام شده به دست رئیسی مدعی است که در روز انتخابات پرچم به دست در مقابل کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در لندن در صف انتخابات ایستاده و در انتخابات شرکت خواهد کرد و برایش مهم نیست که به چه کسی رای میدهد. نگهدار مدعی است که رای او به هر فرد دیگری نفی ریاست جمهوری رئیسی است و این همان هدفی است که ایشان در این دوره از انتخابات با شرکت خود به دنبال تحقق آن است.

از فرخ نگهدار می پرسم که شما ۴ سال پیش به روحانی رای دادید که در کابینه خود پورمحمدی قاتل و جنایتکار را داشت و به لیست امید که در آن جنایتکاران دیگری چون محمدی ری شهری و دری نجف آبادی بودند که  وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را در بدترین دوران تاریخی آن در اختیار داشتند رای دادید و اصلاً موضوع قتل عام زندانیان سیاسی در آن زمان برایتان مطرح نبود که اگر می بود نباید به روحانی که جنایتکاری را در کابینه خود داشت رای میدادید و نباید به لیست امید رای می‌دادید که جنایتکاران دیگری را چون محمدی ری شهری و دری نجف آبادی در خود داشت. آن روز به مدافعین بی قید و شرط رای به روحانی گفتم علت اینکه رئیسی خود را کاندید ریاست جمهوری کرده است درست به این دلیل است که شما چشم بر جنایتکارانی چون محمدی ری شهری و دری نجف آبادی بستید و به آنها تحت عنون رای به لیست امید رای دادید، حالا  او آمده است که شانس خود را آزمون کند. امروز هم هنوز بر این باورم که اگر جنایتکاری در حد و اندازه رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری کاندید می شود و به احتمال زیاد صندلی ریاست جمهوری را تصاحب می کند، دلیلش همان رای شما (فرخ نگهدار) و امثال شما بود که در آن روز به جنایتکارانی که شاید بیشتر از او نیز جنایت کرده بودند و پرونده کثیف تری در جنایت و سرکوب از او داشتند رای داده بودید.

آنچه برای من تعجب آور است این ادعای شماست که افرادی که در انتخابات شرکت نمی‌کنند در حقیقت به پیروزی جنایتکاری چون رئیسی کمک می کنند و طلبکار هم شده اید! این نوع از سیاست اگر ساده انگاری نباشد نمی دانم نامش را چه باید گذاشت؟

زهی بی شرمی، که خود شما زمینه های حضور جنایتکارانی چون رئیسی را بارای به جنایتکاری چون پورمحمدی و محمدی ری شهری و دری نجف آبادی ایجاد کرده و حالا مدعی هستید اگر کسی در این انتخابات شرکت نکند پیروزی رئیسی نتیجه رفتار انتخاباتی اوست!

شما و بسیاری از دوستان شما همیشه مدعی بودید که بخشی از اپوزیسیون خارج از کشور با مخالفت خود با نظام جمهوری اسلامی ایران سعی در تشویق حمله نظامی به ایران و فروپاشی شالوده اجتماعی اقتصادی و سیاسی کشور را دارد و به همین بهانه همیشه از جریان اصلاح طلبی و اصلاحات در کشور حمایت می‌کردید و مدعی بودید که جریان اصلاحات میتواند تغییرات ساختاری را در نظام سیاسی کشور با کمترین هزینه و بدون دخالت خارجی ممکن و میسر کند. البته در آن زمان بسیاری دیگر از سیاسیون و فعالین حوزه روشنفکری در داخل و خارج از کشور نیز امیدشان به جبهه اصلاحات برهمین باور استوار بود که آنها میتوانید با ایجاد منافذی در سیستم بسته جمهوری اسلامی فضایی را به وجود بیاورند که زمینه‌های لازم را برای تغییرات سیاسی در کشور فراهم آورد، و البته در زمان خود نظر درستی هم بود، اما متاسفانه ناکارآمدی سیاسی در بخش بزرگی از رهبران جبهه اصلاحات و استفاده نکردن از فرصت های تاریخی که در اختیار آنها قرار گرفته بود و شاید وحشت آنها از پیامدهای تغییرات بعدی و خطر از دست دادن منافع آنها از رانت های موجود باعث شد که آنها نتوانند و شاید هم نخواستند به سازماندهی اجتماعی در کشور روی آورده و جنبش بزرگ اجتماعی را در مقابل رقیب سیاسی خود سازماندهی کنند و متاسفانه مبارزه را در حد چانه زنی در بالا و در بیشتر موارد در حد لاس زدن با رهبری تقلیل داده و نخواستند از نیروی اجتماعی مردم که تنها نیروی موثر و توانمند برای مقابله با رهبری نظام جمهوری اسلامی است استفاده ببرند. خوشبختانه بسیاری از آنها امروز پس از همه تجربه ها به نتایج دیگری رسیده اند که بدون سازماندهی جنبش مقاومت در مقابل هسته سرسخت نظام هیچ کاری پیش نمی رود.

امروز خوشبختانه بخش بزرگی از جریانات داخلی در مقابل خامنه ای صف آرایی کرده‌اند و این قدرت نمایی آنها زنگ خطری است برای نظام و بقای آن و در عین حال آغاز دوران جدیدی است از مبارزه مسالمت آمیز که اگر بدرستی سازماندهی شود رهبری آن میتواند در دست همان نیروهای داخلی باشد که نگران فروپاشی کشور و جنگ داخلی و حمله خارجی هستند، شکل گیری این جنبش جدید نشانه خوبی است.

امروز پس از تجربه سالها کرنش و عقب نشنی بی حاصل، جریانات اصلاح طلب در داخل کشور کم کم بند ناف خود را از رهبری نظام بریده و تصمیم گرفته اند که به طور مستقل وارد عمل شده و وضعیت جدیدی پیش آمده است که بخش قابل توجهی از آن ها به ویژه جریانات رادیکال و سالم این گروه ها از قطار نظام جمهوری اسلامی به طور کلی پیاده شده و آنها را در مقابل رهبری نظام قرار داده است. گرچه بخشی از آنها به دلایل گوناگون هنوز تردید دارند, اما خوشبختانه بسیاری از چهره‌های شناخته شده آنها مصمم هستند که در مقابل تصمیمات رهبری ایستاده و از گفتگوی ملی برای مبارزه به منظور پیشبرد امر مبارزه برای تغییرات ساختاری استقبال می کنند. این تحول در مشی سیاسی این بخش از نیروهای سیاسی درون کشور تحول بزرگی است در تاریخ جمهوری اسلامی ایران که منجر به جدا شدن بخش قابل ملاحظه‌ای از بدنه سیاسی آن و نیروهای تکنوکرات و مدیر این نظام شده است و باید از آن استقبال کرد.

حالا سوال اساسی از افرادی چون آقای نگهدار این است که شما که همیشه خود را طرفدار جریان اصلاحات می دانستید و بر این باور بودید که تغییرات ساختاری در نظام اسلامی بدون اتکا به نیروی داخلی ممکن نیست و آنها که از تغییرات ساختاری بدون تکیه بر نیروهای داخلی صحبت می کنند در حقیقت زمینه‌های مداخله نیروهای خارجی و جنگ را فراهم می کنند، چه شد که امروز که بخش قابل توجهی از همان نیروی داخلی که شما خود را متحد و همراه او میدانستید وقتی تصمیم به مقاومت در مقابل برچیدن جمهوریت در نظام اسلامی گرفته است، در کنار او قرار نمی گیرید؟ و همان رفتاری را می کنید که رهبری نظام دینی انتظار دارد و آن تشویق به شرکت در انتخابات است.

همه ما می دانیم که مهمترین خواسته رهبری نظام اسلامی در این دوره مشارکت هر چه بیشتر مردم در این انتخابات است. برای آنها مهم نیست که شما به چه کسی رای می دهید چراکه اعلام نتیجه انتخابات کار آنهاست، آنها خوب می دانند که چگونه آرا صندوق ها  را جا به جا کرده و رئیسی را از صندوق ها بیرون بیاورند، آنچه را که رهبری نمی تواند انجام دهد آوردن مردم در روز انتخابات و نشان دادن صف های طولانی مردم است، آنها این کار را نمی توانند بکنند اما رئیسی را میتوانند از صندوق های رای در هر صورت آن (چه شما رای بدهید و چه ندهید) درآورند. شما با تشویق مردم به شرکت در انتخابات در حقیقت قدم در راهی گذاشته اید که خواسته رهبری نظام اسلامی است، کاری را که او نمی‌تواند انجام دهد شما به بهانه مخالفت با رئیسی جنایتکار و به نام فدایی خلق برای او انجام می دهید.

در تعجبم که شما که سالهاست دیگر در هیچکدام از سازمانهای سیاسی مسئولیتی ندارید و ازنام فدایی خلق دیگر استفاده ای نمی کردید چگونه شده است که این روزها به یاد نام فدایی خلق افتاده‌اید و از اعتبار آن نام برای رفتار خود بهره می گیرید؟

نمی دانم تا چه اندازه می شود استفاده شما از نام فدایی خلق را با نمایش سریال های تلویزیونی در ایران که تصویری از روزهای انقلاب را نشان می دهد و فدائی خلق را در آن روزها به نمایش می گذارد ربط داد؟ شاید این هم یک اتفاق تصادفی است؟

یک چیز را اما خوب میفهمم و آن مطرح شدن نام شما در رسانه هاست که شما همیشه به دنبال آن بوده اید و برایتان مهم نیست که چگونه این نام مطرح شود. تا آنجا که من می فهمم شما همان روش سلبریتی شدن به هر قیمتی را دنبال می کنید همان چیزی که این روزها در شبکه های اجتماعی با گرفتن تعداد کلیک بیشتر برای فرد پول و معروفیت بیشتری را به دنبال می‌آورد و نام او را در خاطره ها باقی می‌گذارد و در کنارش برای کمپانی ها تبلیغ می فروشد. به نظر می رسد شما در در دنیای سیاست این روش را انتخاب کرده اید توجه بیشتر به هر قیمت که نتیجه اش افزایش قیمت شماست، اما نمی دانم متوجه هستید که کدام جریان از آن سود می برد و تبلیغ کالایش را در کنار نام فدایی خلق  و چریک پیر آن می کند؟

این روزها این نوع رفتار در شبکه های اجتماعی بسیار جا افتاده و مرسوم شده است و برای بسیاری از کاربران در این شبکه ها روزانه ثروت تولید می کند، آنها به هر وسیله‌ای متوسل میشوند تا توجه افراد بیشتری را جلب کنند.
بسیار جای تاسف است که شما به این روشها متوسل شده‌اید و به دنبال تولید ثروت سیاسی به این طریق هستید.

در پایان باید بگویم که رئیسی گرچه عضوی از کمیته مرگ در تابستان ۱۳۶۷ بود و یکی از جنایتکاران حرفه‌ای در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران در این دوران بوده است اما تصمیم گیرنده اصلی در این جنایات بخصوص جنایت کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ او نبوده است افراد دیگری که در آن دوران در حلقه اصلی رهبری کشور نشسته بودند این تصمیمات جنایتکارانه را گرفته و رئیسی و امثال او مجری آن تصمیمات جنایتکارانه بودند، پس اگر مخالفت شما با رئیسی به دلیل جنایتهای اوست باید بیشتر با کسانی مخالفت کنید که تصمیم گیران اصلی و تصمیم سازان آن دوران و پس از آن بوده‌اند، صدالبته نقش جنایتکارانی چون رئیسی، پورمحمدی، ری شهری، دری نجف آبادی، فلاحیان و ده ها جنایتکار دیگر از این قماش را هرگز نمی‌توان و نباید فراموش کرد.

متاسفم که بگویم شما با تشویق مردم به رای در این انتخابات دارید کاری را می کنید که رهبری نظام نمی‌تواند انجام دهد و در این عرصه شما به کمک او آمده اید.
سقوط سیاسی تا به کجا ای فدایی خلق؟

رضا فانی یزدی – ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ 

https://akhbar-rooz.com/?p=116672 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

9 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نسیم
نسیم
2 سال قبل

جناب فانی یزدی،
دو مورد بنظرم رسید:
۱- توضیحات برای روشن کردن نظر شما درست ولی بحث ایده ئولوژیک با اقای نگهدار نادرست است، حداقل از سال ۵۹ ببعد ایشان بخشی از حاکمیت جمهوری اسلامی بوده و هست. نامه های ذلیلانه ایشان به خامنه ای بعد از متلاشی کردن اکثریت در ۶۵ و قتل عام تابسان ۶۷ از عهده چه کسی بر می آمد؟
۲- می گویید امید به اصلاح طلبان “البته در زمان خود نظر درستی هم بود”. اصلاح طلبان مگر جلادان دهه ۶۰ نیستند که با رنگ دیگری مردم را به تبعیت از جمهوری اسلامی و ولایت فقیه دعوت می کنند. اینکه مردم ایران باید این دوره را باید تجربه می کردند یا اینکه چپ سازشکار این جناح نظام را به آن دیگری ترجیح می داد فقط نشانه نادانی و وادادگی است نه درست بودن اصلاح طلبان یا امید به اصلاح طلبان.
مگر چهره برجسته اصلاح طلبان موسوی تبریزی دادستان قصاب سال ۶۰ نیست؟ چه امیدی به ایشان می تواند درست بوده باشد؟
اصلاح طلبان حاکمیت با مبارزین مدنی بدون خشونت دو مقوله مطلقا” جدا هستند.

انوشه حق طلب
انوشه حق طلب
2 سال قبل

دیروز نگهدار پس از دادن رای به یکی از کاندیدهای ریاست جمهوری، با حالتی کاملا عصبی و پرخاشگرانه، در اوج خفت و ضعف در برنامه ایران انترنشنال شرکت کرد. در این برنامه اویی که به مجری برنامه تذکر میداد به جای لفظ خامنه‌ای باید از واژه آقای خامنه‌ای استفادە کند، و از حرکت کمپین نه به انتخابات و جمهوری اسلامی بعنوان”توطئه” نام میبرد، در دفاع از حکومت و حاکمیت رعب و وحشت اسلامی ایران گوی سبقت را از نیروها و عوامل سرکوبگر جمهوری اسلامی بطور کامل ربود.
من در تعجبم، آنهایی که در رهبری فدائیان اکثریت و حزب چپ جا خوش کردەاند چگونه با چنین شخصی نشست و برخاست می‌کنند، او را رفیق خطاب کردە، به نشسست و کنگرە و برنامه‌های دیگر سازمان راە میدهند. نگهدار سال‌هاست با گذشته خود کسب تکلیف کردە، تبدیل به یک غدە سرطانی برای سازمان فدائیان اکثریت شدە است.
نمیدانم، آیا او برای یکبار هم که شدە، در خلوت خود با به یاد آوردن افرادی چون لطفی، تابان، شیرخانی و صدها عضو سازمان که بدست حاکمیت اسلامی ایران شهید شدەاند، عرق شرم به پیشانی‌اش نشسته است؟ گمان نکنم، چرا که او به هر علتی که باشد در اروپا نقشی را بعهدە گرفته است که نیروهای دیگر حکومت اسلامی از آن قاصرند. نگهدار را فقط میتوان در قالب “عامل” بالقوە حکومت جنایتکار اسلامی ایران مورد بررسی قرار داد و بس.

نسیم
نسیم
2 سال قبل
پاسخ به  انوشه حق طلب

نگهدار با کدام گذشته خود کسب (تعیین) تکلیف کرده است؟ در گذشته او چیزی جز عاملیت جمهوری اسلامی بر علیه مردم سراغ دارید؟

عزت
عزت
2 سال قبل

جامعه ایی که از بنیاد بر بحران ایستاده است، همه چیزش معیوب و بحرانی میشود . که انتخابات امری جدا از این بحران ها نیست. وقتی از بحران می گوئیم، یعنی پدیده ایی که عقل قادر به تشخیص دقیق پی آمدهای آن نیست. یعنی فرصت ها و خطرها در آن تنیده اند و تفکیک درست آنها در لحظه دشوار است. در چنین شرایطی، بیشترگفتمان ها نیز بحرانی می شوند. و رگهای گردن بر جای حجت می نشینند. و همین موضوع یکی از نشانه های بحران گفتمان است، زیرا به جای پرداختن به بحران به “مخالف نظر من” پرداخته می‌شود. او را بانی بحران می پندارد و بکس بازی و بزن بزن بالا می گیرد. البته همیشه میدان بزن بزن پر ازدحام تر از اتاق سرد حقیقت جویی است. کافی است به آمار تعداد بینندگان مقالات جدی و اینگونه مقالات نگاه کنیم. این علاقهٔ عجیب به یافتن شیطان بزرگ، یکی از علائم بحران و یکی از دلبستگی های جدایی ناپذیر پوپولیسم است. کافیست در یک بحران خشم مردم را متوجه یک شیطان کنی تا آنها اورا رجم کنند. آقای نگهدار و باورهایش مانند خیلی از موافقین و مخالفین او محصول بحران هستند، نه عامل بحران. و ایشان یا هر کس دیگری را از مخالف یا موافق او بر جای عامل و سازندهٔ بحران قرار دادن، ربطی به یک گفتمان سالم و روشنگرانه ندارد و بیشتر به نوعی یقه گیری شبیه است.

کمال
کمال
2 سال قبل

آقای فانی یزدی

می گویید آقای خامنه ای خواهان مشارکت بالا در انتخابات است من هم موافقم ولی مخالف این نظر شما هستم که گویا با مشارکت با لا آنها تقلب کرده و نام رئیسی را از صندوق ها بیرون می آورند , از نظر من پس از وقایع ۸۸ نظام تصمیم گرفته است که در جریان انتخابات گربه را دم حجله بکشد یعنی با نظارت استصوابی شورای نگهبان از ورود کاندیدا های مشگل زا جلوگیری کند در نتیجه همه کاندیداهای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ مورد تائید نظام هستند , خدا وکیلی من می خواهم از این هم فراتر رفته و ادعا کنم بخش بزرگ اصولگرایان به استثنای فرقه های زاکانیون و جلیلیون موافق انتخاب همتی هستند به همان دلایلی که شما ذکر کردید , جنایات کاری همچون رئیسی ممکن است که نتواند از کشور خارج شود .من از آنجا که معتقدم مشگل اصلی امروز ایران شرایط بد اقتصادی است و رسیدن توافق با غرب را در این زمینه حیاتی می دانم بر این باورم که آقای همتی برای مذاکره با غرب در جایگاه بهتری قرار دارد و پیروزی رئیسی احتمالا این مذاکرات را با مشگل روبرو خواهد کرد.صحبت من اینجا فقط بر روی دو شخصیت متفاوت است , انتخاب رئیسی به عنوان رئیس جمهور مثل این می ماند که شما بخواهید سمت مدیریت یک بانک را به یک قصاب واگذار کنید و اگر نه چه همتی و چه رئیسی توافق نهایی با غرب بدون موافقت هسته اصلی قدرت صورت نخواهد گرفت .

ف بهنیا
ف بهنیا
2 سال قبل

اینکه فرخ نگهدار چکار می کند به خودش مربوط است انجه به ما مربوط می شود تمرین دمکراسی در کنار هم است ما نباید سلایق ونطریاتی که با ما هم خوان نیست را سرکوب کنیم ان هم نگهداری را که حرفی برای گفتن دارد

یک سال دیگر معلوم می شود که راه درست کدام است

من شخصا مخالف نظر فرخ نگهدار هستم ولی هرگز از ادبیات زننده برای چنین شخصیتی استفاده نمی کنم.

بعصی از منتقدین فرخ با یک تیر دونشان می زنند، کمیته مرکزی فداییان را نادیده می گیرند انگار فرخ به تنهایی تصمیم گیر فداییان بوده، هدف دوم این افراد بی ارزش جلوه دادن دستاورد فرخ در حفظ سازمان است انگار راه درست فقط همان بوده است که منفعلین رفته ومی روند.                           فرخ بین خودش وانترنشنال ومجاهدین ورضاپهلوی فاصله گذاری دارد. تا دیروز همه فرخ را جیره خوارسلطنت طلبان می دانستند امروز شما به جرگه تحریم چیان ۴۰ ساله ناکام و براندازان و سلطنت طلبان پیوسته اید و در ردیف تحریم هستید، پس نباید دیدگاهها را سرکوب کرد

پرویز صدری
پرویز صدری
2 سال قبل
پاسخ به  ف بهنیا

قبولاندن و تحمیل حق حاکمیت مردم به حکومت ارتجاعی و تمامیت خواه اسلامی برای برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه ، حقی ست قانونی و محترم در منشور جهانی حقوق بشر که حکومت اسلامی میلیونها بار در مورد میلیونها ایران نقض کرده ست.« برانداز» خدعه ی حامیان حکومت برای حفظ استبداد ست .

ادبیات شما خوانندگان را عصبانی می کند و می بینید که با ۷ واکنش منفی تا اینجا که بنده این را می نویسم گرفته اید.
۱. در بالای سایت سازمان فدائیان خلق ایران ( اکثریت) مدتی ست توضیح داده شده که در مورد مسائل سیاسی موضع گیری نمی کنند. در مورد انتخابات امروز هم این سازمان موضع ندارد.
حالا باید ببینیم که چه کسی / کسانی کمیته مرکزی سازمان فدائیان خق ایران ( اکثریت ) را نادیده می گیرند. شما؟ آقای نگهدار و همفکرانش ؟ یا دیگران ؟
۲. بر خلاف نظر شما حفظ یا انحلال سازمان اکثریت اگر قائم به فرد باشد که دیگر سازمان به حساب نمی آید.
ولی در مورد اینکه قاعده حقوق و وظائف اکثریت و اقلیت در جامعه ما و در گروههای سیاسی به نحو غم انگیزی رعایت نشده موضوع تازه ای نیست. این که «افتخاری »نیست. اگر حکومت های ایرانی و فعالان سیاسی به اعتبار داشتن «پشتوانه» اکثریت هر کاری دلشان خواست نمی کردند و حقوق اقلیت ها در کل جامعه در حکومت و در گروههای سیاسی رعایت می شد . انشعابی از قبل از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در حزب توده که واقعا تاثیرات مثبتی در آن مقطع در جامعه ایران گذاشت نمی افتاد.
انشقاق در جبهه ملی و مبارزات جنبش قانون ملی شدن نفت ایران صورت نمی گرفت و کودتا هم انجام نمیشد.
حتی بعداز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ نیز ازگذشته نیاموخیتم. نه حکومت. نه مخالفان حکومت… بدیهی ست که مردم هم امکانی برای کسب تجربه دموکراسی و تعمق پارلمانتاریسم نداشتند تا همه در سال ۵۷ به کام مشروعه خواهان رفتیم.
مطلب را کوتاه کنم:
الف ـ بخشی از مردم در تمام دوران حکومت پادشاهی تا سال ۵۷ به فکر کار و زندگی خود بودند و به اعمال مستبدانه و عقب مانده و ضد انسانی حکومت وقت توجهی نداشتند. تا میلیونها نفر پرونده حکومت را بستند و به تاریخ سپردند. هنوز بخشی از ایرانیان در کمال ناباوری از آن حکومت دیکتاتوری حمایت می کنند و خواهان بازگشت به آن هستند.
ب ـ بعداز سقوط حکومت پادشاهی بخشی از مردم سنتی ، دین باور و اقشار میانی و بخش بزرگی از نیروهای سیاسی و روشنفکران به امید بهتر شدن وضع از حکومت دینی حمایت کردند. همه پرسی ۱۲ فروردین ۵۸ که خیال خامی بود.
با این وجود، پس از ۴۲ سال تا امروز ، بخشی از مردم از حکومت جنایتکار اسلامی حمایت کرده و امروز هم در انتخاب عضو هیئت مرگ خمینی و هزاران نفر را در سال ۱۳۶۷ اعدام کردند شرکت می کنند تا او «رئیس جمهور » شود.
ج ـ بخش دیگری از مردم در دو طیف الف و ب نمی گنجند و خواهان حکومتی مانند تمام کشور های پیشرفته مبتنی بر رای مردم و انتخابات ادواری می باشند. گروههای زیادی اعم از سیاسی ، فرهنگی ، مدنی ، حقوق بشری ، طرفدار حفظ محیط زیست و… نیز در این دسته می گنجند.

استدلال شما در مورد نگهدارها پر تناقض ست زیرا حمایت آنها از حکومت تمامیت خواه ولایت فقیه را با الفاظ به سایه برده اید.بهتر ست جایگاه آنها را در جنبش آزادیخواهانه مردم ایران و گذار به مردم سالاری مشخص کنید .

حمید
حمید
2 سال قبل

نگهدار پرنسیپ ندارد و برای منافع شخصی اش از هیچ عمل شنیعی روی نمیگرداند

ارش
ارش
2 سال قبل

معروفیت هدف است به هر صورت ممکن، حتی با بکار بردن عبارات تحقیر امیز و ضد_یهود و انواع و اقسام رفتار خود بزرگ بینانه! این روزها اسمش شده مردم گرائی (پاپولیسم) منفی ! در حقیقت این مردم فریبی است.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


9
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x