شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

آموزه ی فقیهِ بسیجی! – اسماعیل خویی

اسماعیل خویی

بر خود، منا! در آینه، لختی نگاه کن:

وز گریه خند، هقهقه با قاه قاه کن!

طنزت خطاست! خنده ندارد فنا شدن:

زآغازِ این سخن، حذر از اشتباه کن!

با ژاله بارِ اشگ، فرو شوی غم ز دل:

وز دامن ات، نه، هوله ی پاکی از آه کن!

وآن گه، چو گشت شُسته دل از غم، به توبه توش،

بنگر ببین چه مانده: به دقّت نگاه کن!

وآن گاه، اگر که هیچ ندیدی ز غم در آن،

خود را سَبُک، برای سفر، روبه راه کن!

باز اشتباه گفتی! از اینجا نمی روی:

نه رخت و پخت بند ونه شال وکلاه کن!

«طنزت خطاست»، گفتم، و این هم دُرُست نیست:

در آینه نظر کن و با خود مزاح کن!

هشتاد سالِ رفته ی تو چند ماه بود؟

یادآرشان و سنجشِ هر سال و ماه کن!

با این همه مجال،چه کردی تو؟ کارهات

فهرست بند و نامه ی خود را سیاه کن!

فردوسی ی بزرگ هم از این نزیست بیش:

اشگِ خود از یگانه نیا عذرخواه کن!

یا، نه، گناهِ خود بشمار آنِ روزگار:

وَ شانه های دل سَبُک از هر گناه کن!

وَ چندروزِ مانده هم از عُمرِ خویش را

همراهِ روزگارِ تباهی، تباه کن!

رو حکمت از فقیه بیاموز و، بهرِ خویش،

با بی کلان دکانِ دو نبش افتتاح کن!

تا دختران ات از تو  به سیم و زری رسند،

همدستی ی بسیج و مسیج و سپاه کن!

یا، همچو زیرکان، تو هم اصلاح خواه شو:

وز آن، به جنگِ مدعیان ات، سلاح کن!

حقّ و حقیقت ات نرسانَد به سیم و زر:

این هر دو را برابرِ سود و صلاح کن!

وآموز ازآن فقیهِ بسیجی که، در جهاد،

چه در نبردگاه وچه در مُستراح کن!

وَ، در نبردگاه اگر مُستراح نیست،

خود را تو پاک با چه کلوخ و گیاه کن!

یا این که چون پلشتی ی خود را نهان بدار؛

وَ از چه راه ها حذر از افتضاح کن!

یا دردِ بی دوایی ی جهلِ فقیه را،

فریاد در خموشی ی تاریکِ چاه کن!

یا غیبت از جهان کن و، تا آخرِ زمان،

دور از جهانیان، زچهی سرپناه کن!

یازدهم فروردین۱۳۹۸،

بیدرکجای لندن

https://akhbar-rooz.com/?p=34473 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x