جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

آنان که باد می کارند – رقیه دانشگری

ما پیش و پس از ترور فخری زاده شاهد تلاش پیگیر فروشندگان ایده های رنگارنگی بوده و هستیم که این روزها بیش از گذشته از سوی دسته ای از تحلیل گران و سیاست پردازان ایرانی مقیم آمریکا و اروپا تقدیم حضور آمریکا و اسرائیل می شود. آن ها پول می گیرند و فکر می فروشند تا راه های افزایش فشار بر ایران...

ما پیش و پس از ترور فخری زاده شاهد تلاش پیگیر فروشندگان ایده های رنگارنگی بوده و هستیم که این روزها بیش از گذشته از سوی دسته ای از تحلیل گران و سیاست پردازان ایرانی مقیم آمریکا و اروپا تقدیم حضور آمریکا و اسرائیل می شود. آن ها پول می گیرند و فکر می فروشند تا راه های افزایش فشار بر ایران را بگشایند. برخی رسانه های فارسی زبان خارج از کشور نیز بلندگوی تبلیغات و ایده پراکنی های آنان شده اند

ترور محسن فخری زاده مهابادی معاون وزیر دفاع ایران در روز جمعه هفتم آذرماه ۱۳۹۹ یک بار دیگر کم و کیف صف آرایی مخالفان رژیم و دوستان و دشمنان مردم ایران را نشان داد. این بار خواسته ها روشن تر از همیشه بر زبان ها و قلم ها جاری شد. صرفنظر از این که آمران ترور کدام دولت ها و عاملان آن کدام دسته از اجیران تروریست بوده اند، توجه به اهداف این گونه اقدامات از اهمیت ویژه ای برخوردار گردید. هرچند در چرایی و چگونگی این ترور هنوز داده های واقعی و کارشناسانه در دست نیست و به مشتی داستان ها ی تخیلی ژول ورنی و یا گمانه زنی های بی در و پیکر بسنده شده است.

چند روز پیش از ترور فخری زاده ،آمریکا دو بمب افکن بی ۵۲ در منطقه مستقر کرد. کاربرد آن ها درجنگ ویتنام ، خاطره ی آن جنگ دهشتناک را در ذهن ها زنده کرد. قصد آمریکا از این اقدام پس از ترور کارشناس ارشد هسته ای ایران که دولت اسرائیل – هم پیمان دیرین آمریکا –  را بیش از همیشه و همه در مظان اتهام قرار داد، روشن تر شد. استقرار این بمب افکن ها پشتوانه ی تهدیدآمیز آن اقدام تروریستی بود. تهدید به جنگی اعلام ناشده بود علیه ایران در صورتی که ایران به مقابله ی پس از آن ترور روی آورد.

پاسخ دولت ایران در موارد مشابه پیشین هیچ گاه هم سنگ و هم وزن آن اقدامات نبوده است. تا کنون دولت ایران در برابر اقدامات ایذایی آمریکا و هم پیمانان منطقه ای او و خروج آمریکا از برجام، سیاست صبر و تحمل پیشه کرده است. حکومت ایران در برابر معترضان داخل کشور چنین خویشتن داری از خود نشان نداده است. توسل به سرکوب خشن و گسترده ی اعتراضات مردمی به بهانه ی  “دست خارجی”، بر بیزاری و بی اعتمادی توده های وسیع مردم از جمهوری اسلامی دامن زده است. این گسست میان مردم و حکومت، مبارزات داخل کشور را وارد مرحله ی دیگری کرده اما چندان به همدلی و اتحاد عمل کنشگران سیاسی نیانجامیده است. گروه های معینی چه در داخل حکومت و چه در بیرون از حکومت با اهداف مشخص و برنامه های آماده ی خود، از وضع موجود بیشترین بهره برداری را کرده و می کنند. اینان دسته ها و گروه ها و محافل و سازمان هایی هستند که یا با حمایت خارجی و یا تکیه بر راست های افراطی درون حکومتی در ایران، خیال دست یابی به قدرت دارند. این روند پس از پایان انتخابات آمریکا و پیروزی دموکرات ها در آن کشور، سرعت گرفته است و صف آرایی ایرانیان مخالف رژیم را در دوری و نزدیکی به راست ترین جناح جمهوری خواهان آمریکایی روشن تر به نمایش گذاشته است.

واکنش ها و بی واکنشی های این دستجات در برابر ترور فخری زاده، یکی از علایم تشخیص این صف بندی ها است؛ در داخل کشور، مجلسیان ایران ترور او را مورد بهره برداری سیاسی قرار داده و به جنگ آشکارتر دولتیان رفتند . به همین بهانه افراطیون درون حکومتی برای نظامی کردن و همگن سازی اهرم قدرت خیز برداشتند. هدف کوتاه مدت آن ها سنگ اندازی بر سر راه مذاکرات احتمالی میان ایران و آمریکا در ریاست جمهوری جو بایدن و بازگشت احتمالی آمریکا به برجام است. تلاش برای دست بالا داشتن در دیپلماسی منطقه و جهان از اهداف دیگر این جناح حکومتی است. در خارج از کشور این کنش های سیاسی به گونه ای دیگر رخ نمود. گروه هایی مانند بقایای خاندان پهلوی و سلطنت طلبان، فرشگردی ها، سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای گذاری ها و نظایر آن در برابر اقدام تروریستی اخیر، لب فرو بستند. اما طرفداران دونالد ترامپ  خوشحالی خود را پوشیده نگذاشتند و سیاست هر دو دسته آشکارتر از همیشه با سیاست آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی، همخوانی پیدا کرد.

محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ی ایران در گفتگوی نود دقیقه ای خود با پایگاه خبری – تحلیلی انتخاب در نهم آذر ۱۳۹۹ که یکی از قابل توجه ترین گفتگوهای یک رجل سیاسی ایران در چند دهه ی گذشته است، از گِرادهندگانی سخن گفت که می خواهند حمایت آمریکا را جلب کنند و به مسند قدرت تکیه زنند. روی سخن ظریف با گِرادهندگان داخلی بود. اما ما پیش و پس از ترور فخری زاده شاهد تلاش پیگیر فروشندگان ایده های رنگارنگی بوده و هستیم که این روزها بیش از گذشته از سوی دسته ای از تحلیل گران و سیاست پردازان ایرانی مقیم آمریکا و اروپا تقدیم حضور آمریکا و اسرائیل می شود. آن ها پول می گیرند و فکر می فروشند تا راه ها ی افزایش فشار بر ایران را بگشایند. برخی رسانه های فارسی زبان خارج از کشور نیز بلندگوی تبلیغات وایده پراکنی های آنان  شده اند. برای این گروه از طراحان فشار حداکثری بر ایران فرقی هم نمی کند که این فشارها از راه افزایش تحریم های اقتصادی باشد و یا از راه حملات نظامی به ایران. گروهی راه حل نظامی را بیشتر می پسندند.

موضوعی که از نظر این دسته از مخالفان رژیم ایران به  دورمانده است، روان جامعه ی ایرانی و باورها و علایق مردم ایران است. ایرانیان به ویژه در یک صد سال اخیر نشان داده اند که از تسلط خارجی بر سرنوشت خود بیش از تسلط استبداد داخلی نفرت دارند. دفاع از حکومت ملی دکتر محمد مصدق درسال های ۳۰، برانداختن نظام سلطنتی وابسته به آمریکا و شرکت میلیونی در جنگ تحمیلی عراق در سال های ۵۰ و ۶۰، نمونه های بزرگی از خواست استقلال طلبانه ی مردم ایران و پایبندی آن ها به حفظ تمامیت ارضی کشور است. فراموش نمی کنیم که یکی از اصلی ترین شعارهای انقلاب در سال های ۱۳۵۶-۱۳۵۷، استقلال ملی و رهایی از سلطه ی آمریکا بود. بازگشت به گذشته پس از آن انقلاب عظیم مردمی، و قبول سلطه و یا مداخله ی خارجی توسط مردم ایران اگر ناممکن نباشد، بسیار سخت و خونبار خواهد بود.

بنابر این باید گفت که گِرا دادن و ایده فروختن دسته هایی ازایرانیان به دول خارجی، جهت یکسره کردن کار ایران، انطباق با خواست واقعی مردم ایران ندارد. ایرانی می خواهد مشکل خود را با دستان خود و بر پایه ی فکر و عمل خود حل کند. دخالت خارجی در ایران از راه اعمال زور، مقاومت ملی را بر خواهد انگیخت. همسایگان شمالی ایران نیز آرام نخواهند نشست. تحمیل جنگ به ایرانیان، از ایران فاجعه زده برای مدافعان راه حل های نظامی در داخل و خارج نیز چیزی باقی نخواهد گذاشت. شاید چند بشکه نفت برای فروش و دیگر هیچ. حکومت بر ایران تجزیه شده چه فضیلتی خواهد داشت؟

امروز بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است که هیچ وطن دوست واقعی خواهان تاراج کشور، گرسنگی دادن به مردم و به خون کشیدن و ویرانی ایران نیست. ایران تنها یک مرز جغرافیایی نیست. ایران مردمان آن است. نادیده گرفتن خواست واقعی مردم در پرهیز از تشنج و جنگ و هرگونه آلترناتیو سازی به کمک خارجی، خلاف منافع ملی است. مردم ایران با همه ی نارضایتی که از حکومت دارند، در برابر تحمیل برنامه های سیاسی این دسته از مخالفان رژیم خواهند ایستاد و آنگاه آنان که باد می کارند، طوفان درو خواهند کرد.

اوضاع سیاسی ایران هیچگاه چنین حساس و پیچیده نبوده است. لذا کم دقتی در تنظیم شعارها و خواست ها و سبکسری در انتخاب دوستان و متحدان، از طرف دلسوزان واقعی مردم ایران، خطای تاریخی جبران ناپذیری خواهد بود.

https://akhbar-rooz.com/?p=95963 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

31 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پیام
پیام
3 سال قبل

وقتی می گویند چپ ایرانی همان شیعه شهادت طلب عاشورایی بوده و هست، اکنون خود را در نوشته های خانم دانشگری نشان می دهد. وقتی ریشه فکری با حکومت آخوندی یکی باشد همین می شود که این چپ های شیعه تنها صدایشان در آمریکاستیزی و دشمنی با اسراییل و این ترورها _که روشن نیست کار اسراییل باشد) در می آید و با جنایت های روزمره حکومت آخوندی مشکلی خاصی ندارند.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
3 سال قبل

یکی از نظر دهندگان (آقای مهرداد) پرسشی از خانم دانشگری کردندپرسش هم چنین است:《می توان به بهانه محکوم کردن گرا دهندگان و آنهایی که در کنار جناح راست افراطی [جاسوسو چپاولگر] ایستاده اند و دنبال آلترناتیو سازی با قدرت خارجی هستند، از این رژیم دفاع کرد؟》
بعد از این پرسش مهرداد به انتقاد کردن از نوشتار خانم دانشگری پرداختند
که این حرکات آقای مهرداد قابل درک نیست!؟
اگر مهردادِ نظر دهنده معتقد است عمل گرا دهندگان خارجی و اقدامات جناح راست چپاولگر حکومت، خوب نیست پس دیگر نباید به خانم دانشگری خرده بگیرند.
در مورد پرسش مهرداد می توان پرسش را بگونه ای دیگر آورد:
به بهانه یک رژیم پلید می توان با ویران کنندگان خارجی سرزمینمان همکاری و همراهی کرد؟
گاهی از حرکات نظردهندگانی دچار تعجب می شویم

مهرداد
مهرداد
3 سال قبل

می توان به بهانه محکوم کردن گرادهندگان و آنهایی که در کنار جناحهای راست افراطی ایستاده اند و دنبال آلترناتیو سازی با قدرتهای خارجی هستند، از این رژیم دفاع کرد؟
چرا رقیه دانشگری به سادگی می نویسد:«هیچ وطن دوست واقعی خواهان تاراج کشور، گرسنگی دادن به مردم و به خون کشیدن و ویرانی ایران نیست.»
ولی همزمان چرا شما حتی یک جمله در این نوشته او پیدا نمی کنید که پروژه اتمی رژیم را که تمام سرمایه ها و دارایی های مردم را به باد داده و اسباب گرسنگی دادن به مردم ایران شده را تقبیح کند.
خانم دانشگری، هر ادعایی داشته باشد، هر اسمی روی حرفها و استدلالهای خودش بگذارد.وقتی تلاش این رژیم برای دستیابی به بمب اتمی و هزینه های کلان آن را محکوم نمی کند، لاجرم در کنار عوامل همین رژیم ایستاده و نباید دلخور شود اگر بگوییم که خودش به مثابه یک عامل سیاسی رژیم حرف می زند:
از دیرباز گفته اند: اگر مثل مرغابی راه می رود، اگر مثل مرغابی شنا می کند، اگر مثل مرغابی صدا در می آورد، اگر مثل مرغابی تخم می گذارد، خوب مرغابی است دیگر! آیا جز این است؟!

یحیی انوری
یحیی انوری
3 سال قبل

با این نوع”چپ” بود که چپه شدیم!

مهرداد مصطفایی
مهرداد مصطفایی
3 سال قبل

با درود و احترام به مبارز عرصه اجتماعی خانم دانشگری،ابتدا ضمن محکوم کردن ترور انسانها با هر عقیده و مسلک،که ترور جز قتل انسان تعریف دیگری ندارد خواه موافق من خواه مخالف من ترور همان قتل است و با مبارزه برای بیرون راندن نیروی خارجی از خاک اشغال شده کاملا جداست و در یک حیطه قابل تعریف نیست.اما برگردیم به نوشته شما در این مقاله.شما در این مقاله با آمدن دو فروند بمب افکن ب ۵۲ آمریکایی و خاطره جنگ دهشتناک ویتنام آغاز کردید و در پایان مقاله خود از وضع حساس و پیچیده سپهر سیاسی ایران گفتید و تنظیم شعارها و خواسته ها در انتخاب دوستان و متحدان حال این دوستان و متحدان کیستند و کجایند به جای خود و این صف بندی را چگونه در ذهن خود بدان پرداخته اید نیز به جای خود.اولین سوالی که به ذهن من بعد از خواندن مقاله شما برایم پیش آمد این بود که اگر آمریکا این دو فروند را نفرستاده بود و آن خاطرات دهشتناک برای شما زنده نمیشد آیا دست به قلم میبردید برای نوشتن این مقاله یا خیر؟ اما قبول کنید یا روی این نکته هم بیندیشید که این نوشته شما و دیسکوش یا گفتمانی که در آن بکار برده اید در ذهن من خاطرات دیگری را زنده کرد وبی اختیار بیاد پرسش پاسخهای زنده یاد کیانوری افتادم که آخر هر پرسش و پاسخ بعد از کلی آسمان و ریسمان بافتن برای حقانیت آنچه که خود میپنداشت و آنگونه که خودش برای خود تحلیل کرده بود جمله خطر آمریکا جدی و آنی و فوریست و پیش بسوی جبهه متحد دوستان و همراهان انقلاب در یک صف و زیر علم امام ضد امپریالیستی و مردمی خمینی افتادم چون دیسکوش یا گفتمان شما در این مقاله کپی همان نحو نگاه و تفکر آن سالهای نه چندان دور را دارد در آن دوران هم زنده یاد کیانوری اول لشکر کشی و لجستیک آمریکا به منطقه خاورمیانه و خلیج فارسی را رصد میکرد و بعد یک سری نقل قول از مدیران و سران حکومت ضد امپریالیستی مردمی خط امام میآورد که بهشتی در فلان جا و فلان روز چه گفت و یا رفسنجانی در نماز جمعه چه فرمودند و خود حضرت امام در فلان روز در مرکز ضدامپریالستی مردمی جماران در سطر بیستم فرمودند فلان همی کاری که شما در این مقاله با حضرت ظریف می‌کنیم و تکرار همان شیوه و همان تحلیهای آن دوره و بر همان پایه ها و استد لاها دیسکوش دوستان انقلاب دشمنان انقلاب جبهه ضد انقلاب به رهبری امپریالیسم جهانی آمریکا و اذنابش حداقل در آن دوره رهبری وقت حزب توده آدرس میداد که برویم زیر کدام عَلم ولی شما آدرس روشن نمیدهید و فقط می‌توان حدس زد چون ما یک عمود خیمه نداریم و آن هم آقای بیت رهبری است البته میتوانیم این توهم و هپروت را برای خود بسازیم که نه یک عمود خیمه دیگری هم هست و آن حضرت خاتمی است ولی خودتان بهتر میدانی که با زدن استارت اولی فروند ب ۵۲ عمود خیمه واهی و خیالی میرود زیر خیمه اولی چون خطر سقوط و از کف رفتن قدرت و غارت و چپاول کشوری بنام ایران است حال این دوستان و دشمنان و صف بندی و …. کجاست و چگونه معلوم نیست آنچه بر شما واضح و مبرهن است و برای شما روشن خطر آمریکاست که فوری و آنی و جدیست مردم متحد شوید اما آدرس خیمه گاهی که مردم باید در آن متحد شوند کجاست؟؟؟؟ ا این خاطراتی که نوشته شما در ذهن من یاد آوری کرد بگذریم و بیاییم سر اصل مطلب ….چپ ایران در تمام نحله های گوناگون و تنوع آن و از هم مهم‌ترین پراکنده آن تا به امروز از بدو پیدایش این هیولای خوفناک شیعی بر پایه ولایت فقیه که چرا دهه از عمر نکبت بار و نابود کننده آش میگذرد هنوز نتوانسته یک پرسش بنیانی و پایه ای اول پیش روی خودش دوم در عرصه فکری جامعه ایران و سوم در سطح اجتماع ایران مطرح کند و خود و دیگر اندیشه ورزان را با طرح این پرسش بنیانی به اندیشه وا دارد و آن سوال بنیانی و ریشه‌ای اینست که ریشه این آمریکا ستیزی ملایان شیعی حاکم بر این خاکی که ایرانست نامش در کجاست؟این نظام بر پایه های اندیشه ولایت فقیه که بر بنیانهای هزار و دویست سال تفکر شیعی قرار دارد بر اساس کدام بنیان‌های فکری و نحو نگاه و سنت های فکری و فرهنگی این آمریکا ستیزی را از روز بدو تولدش با بند نافش پیوند زده از کدام تفکر و نحو نگاه به پدیده ها بر گرفته و ریشه ها و آبشخور فکری این آمریکا ستیزی در کجای این تفکر قرار دارد و آیا قادر است که این نوع نگاه را کنار گذاشته و وارد مذاکره برای حل اختلاف دو کشور باشد؟؟؟به دیگر سخن سردمداران شیعی این نظام قدرت و اراده تغییر این ریشه های فکری را دارند یا خیر؟؟؟تا بعد ما بتوانیم نتیجه گیری کنیم که آیا مذاکرات نتیجه خواهد داد یا خیر؟ چپ ایران در این چهار دهه بخاطر مبارزه ضد امپریالیستی نتوانسته و قادر نبوده که یک صف بندی درست و یک جبهه درست و واحد علیه زیاده خواه ها و برتری طلبی های قدرت های بزرگ به وجود آورد در اینکه قدرتهای بزرگ بدنبال منافع اقتصادی و برتری اقتصادی و سود بیشتر و منافع بیشتر برای خود هستند که شکی نیست ولی چگونه می‌توان این صف بندی را به وجود آورد و با کدام نیروها خود داستان دیگری است که در جای خود باید بررسی شود ،برگردیم به ادامه موضوع چپ ایران این سوال را در پیش روی خود نمیگذارد که مگر این رژیم ملایان شیعه با چراغ سبز یکی از همین قدرتهای بزرگ (آمریکا) و دیگر قدرتهای سلطه طلب و برتری جو در سال ۵۷ جایگزین شاه و نظام سلطنتی نشدند پس چرا از همان فردای به قدرت رسیدن آمریکا ستیزی را شروع کردند مگر در کوران انقلاب در نوفل لوشاتو نمایندگان آمریکا با ولی فقیه اول مذاکره نکردند و در نتیجه این مذاکرات نبود که قدرتهای سلطه جو و تمامیت خواه به شاه کارت قرمز و به ولی فقیه اول کارت سبز و چراغ سبز و هواپیمای اختصاصی سبز خلاصه همه چیز سبز (رنگ و نماد امامان معصوم) در اختیار آن جانی و آدمکش بی احساس صدر خط ضدامپریالیستی مردمی انقلاب حضرت آیت اله امام خمینی قرار ندادند و آنها(ملایان ) را تایید نکردند که به قدرت برسند پس چرا آمریکا ستیزی؟؟؟؟؟ ریشه این آمریکا ستیزی در کجاست؟؟؟مگر در این چهار دهه از طرف آمریکایی چندین بار تقاضای مذاکره برای حل و فصل اختلافات نشده چه با پیش شرط و چه بدون پیش شرط؟ رژیم ملایان بدنبال نوع مذاکره ای از جنس همان مذاکرات نوفل لوشاتو است یعنی اینبار کارت سبز برای صدور شیعه و منطقه اطراف خود و همان به اصطلاح هلال شیعی یا به دیگر سخن صدور انقلاب و تشکیل امت واحد اسلامی با خوانش شیعی و ساختن به اصطلاح تمدن اسلامی با خوانش شیعی در سر و رویاهای خود میپروراند این ملایان اصلا دنبال مفهوم ملت نیستند از نظر اینها مردم ایران و مردم منطقه گله ای هستند بنام امت و اینها دنبال به وجود آوردن امت واحد اسلامی هستند به صحفه عمود خیمه نظام خامنه ای سری بزنید اهداف و آرزوها و آمال هایش را ببیند و کمی بیندیشیم که برای این موهومات ،این کشور و مردم این کشور را به چه روز فلاکت باری انداخته اند و دچار کرده اند بجای اینکه نگران استارت زدن ب ۵۲ باشیم ،که چهل سال است که آمریکا نقل و انتقال نظامی در منطقه دارد مشکل جای دیگری است کشاورزان ایرانی فهمیدند و درک کرده اند که مشکل کجاست زمانی که به محل های نماز جمعه رفتن و پشت به خطیب نماز کردند و گفتند پشت به دشمن رو به میهن و یا آن شعار هوشمندانه که گفتند و فریاد زدند «دشمن ما همینجاست دروغ میگن آمریکاست»حتی کشاوزان در ایران متوجه شدند و درک کردند که دشمن ما خانگی و داخلی است اما نویسنده مقاله نگران استارت زدن دو بمب افکن ب۵۲ و خاطرات جنگ دهشتناک ویتنام است ، رژیم ملایان شیعه دنبال این نوع مذاکره است که مانند سال ۵۷چراغ سبز بگیرد و برای رسیدن به این موهومات امتیاز بگیرد و سوال اساسی اینجاست که همان قدرت های سلطه جو و برتری طلب و تمامیت خواه چنین کارت سبزی به این نظام فکری حکومتی میدهند؟؟ اینها مسائلی است که باید در حیطه فکری چپ بررسی شود نه اینکه تمام حواس و ذهن خود را متمرکز کنیم که آمریکا چه زمانی فلان بمب افکن را حرکت می‌دهد به سمت منطقه و وا مصیبتا سر دهیم و دنبال خیمه های عمود نظام ولایت که مردم را زیر آن خیمه ها متحد کنیم،ما تا به این مسائل بنیانی و ریشه ای نپردازیم و دنبال طرح پرسش در این زمینه و پراکندن این پرسشها در سطح جامعه ایران نباشم و عرصه فکری ایران و بدنبال پاسخ به این گره ها و پرسشهای نباشیم کاری و قدمی به جلو نمیتوانیم بگذاریم و آب در هاون کوبیدن است که چناچه در این چهار دهه مورد بررسی ماچپ ایران فقط آب در هاون کوبیده و بس .این نحوه نگاه و آمریکا ستیزی ملایان شیعه برای میهن و مردمان این خاک جز مرگ و نیستی انسانها و نابودی نه چندان تدریجی محیط زیست فقر، فلاکت فساد و فحشا و دزدی و غارت ثروت های این آب و خاک و مردمانش و در به دری مردم چه حاصلی داشته می‌توان تا هستیم بنشینیم و هی محکوم کنیم که آمریکا در لیبی فلان در عراق بهمان در سوریه چه !!!!ولی در داخل کشور خودمان دنبال یک عمود خیمه باشیم حالا چه بیت رهبری چه بیت موهوم و هپروتی خاتمی، حمله و اشغال هر کشوری به هر صورتی و به هر بهانه ای محکوم است چنانچه بشریت ترقی خواه و آزادیخواهان جهان همیشه اعتراض داشته و داشته اند و خواهند داشت و حتی به خیابان‌ها هم آمده اند مگر همین مردم آمریکا در زمان جنگ ویتنام و یا روشنفکران و اندیشه ورزان (سارتر و برتراند راسل و …..) علیه این جنگ (ویتنام)مردم و افکار آنها را علیه جنگ و اشغال بسیج نکردند و به خیابان‌ها دعوت نکردند و آن دادگاه های مردمی را علیه سردمداران جنگ طلب آمریکایی را نینداختند؟ خب آن یک حیطه است ولی برای مای ایرانی در این زمان کدام مهم‌ترین است ؟ باز کردن این گره های فکری و اینگونه ریشه یابیها که این فلاکت ها را دامن زده یا دنبال محکوم کردن اشغال عراق و لیبی و … ،ریشه های فکری و آبشخور و بنیان‌های فکری این آمریکا ستیزی ملایان شیعه در کجاست؟؟؟
با دوستی و مهر
مهرداد مصطفایی

فریدون بی بیان
فریدون بی بیان
3 سال قبل

پاسخ شما ساده ست.
A ـ حکومت پادشاهی مطلقه بین ۱۹۵۳ ـ ۱۹۷۹ همه ی نیروهای سیاسی موجود را ممنوع کرد تا سقوط کرد.
B ـ حکومت ملاهای شیعی یا ولایت وقیح از ۱۹۷۹ تا امروز میلیونها نفر را کشته و مجروح کرده و بغیر از دوب شدگان در ولایت وقیح شیعی هیچ کس را قبول ندارد و عاقبت مثل حکومت پادشاهی سقوط می کند.
C ـ بر خلاف دو حکومت تمامیت خواه ذکر شده و تمام افراد و گروه ها که هنور دانسته یا نادانسته از دو حکومت که نام برده شد یا از هر نوع مدل دیگر که می خواهد حکومت تمامیت خواه دیگر را با اسم های دهان پر کن از انواع جریانهای «چپ» ، «میانی» ، «راست» ، «ملی» ، « روشنفکر مذهبی » و….. بازسازی کند .
نیروهای واقعا آزادیخواه ، مردم دوست ، میهن دوست و عدالت خواه باید خیلی شفاف و روشن با تکیه بر قدرت و اراده مردم ستم کشیده ایران که بیش از یک قرن ست با دخالت قدرتهای خارجی در کشور ما از حق حاکمیت خود محروم شدند. خواهان حکومت متکی به رای مردم می باشند.
به همین دلیل باید نشان داد که ما راهیان مومن جنبش مشروطه برای یک حکومت پارلمانی با رای مردم هستیم که تنها روش اداره ی کشور و موفق در جهان ست .
بگذاریم مردم ایران بدانند که بعداز حکومت ولایت وقیح نمی گذاریم دیکتاتوری جدیدی مثل ۵۷ بازسازی شود.
اکثریت نیروهای مخالف حکومت پادشاهی و ولایت وقیح که قربانیان دو حکومت بوده اند با اقلیتی که هنور برای این دو حکومت تمامیت خواه سینه میزنند مرزبندی دارند.
امروز بیش از همیشه برای تقویت جبهه ی دموکراسی خواهی در ایران درایت و حوصله لازم ست.
بگذاریم مردم ایران حمایت میلیونها ایرانی مقیم خارج از کشور را برای گزار به مردم سالاری باور کنند.
اجازه ندهیم هدف استراتژیک گزار به مردم سالاری در ایران با غوغا سالاری و بحران آفرینی حکومت ولایت وقیح و هر نیروهای داخلی و خارجی دیگر مخدوش یا کم رنگ شود. مردم ما ۴۲ سال ست که از این بحرانها ، کودتا ، جنگ ، ترور، کشتارزندانیان سیاسی ، تحریم ها و… صدمه دیده اند

لطیف
لطیف
3 سال قبل

شکاف عین و ذهن حرامیان نظام قاتلین آنقدر زیاد شده که دیگه نمی توانند توهم و از واقعیت تشخیص بدهند اسماعیل.

١-همانطور که مطلع هستید سردار شورای امنیت ملی نظام قاتلین اعلام کرده است:ما مطلع بودیم که قرار است فخری را بزنند،مطلع بودیم کجا میخواهند فخری را بکشند؛منتهی فکر نمی کردیم که بخواهند تدلیس سیستماتیک بکنند و فخری را با نیسان بزنند!؟

٢-آیا صریح تر از این می شود اوج فلاکت و حقارت دوگانه سوزهای دلواپس و دلسوز، اقتدارگرا و اعتدالگرا،تعاملی و تقابلی های اکثریتی توده ای و حرامیان بابا اکبری نظام قاتلین را به اکران عمومی درآورد؟!

٣-حالا بگذار سپاه دولت آشکار و دولت پنهان و دلواپسان و دلسوزان مقیم تهران و تهرانتو و تهرانجلس و غیرذالک هی هوایی بزنند:«انرژی هسته ای حق مسلم ماست،که هیچ وقت حرامی نظام قاتلین را تهدید نکنید،که عوضش امنیت داریم‌؛که وسط کاریم و به عقب برنمیگردیم،که ما خودمون انتخاب کردیم با خواری و خفت و ذلت زندگی کنیم؛که تا قدس و پس نگیریم آروم نمی نشینیم،که دمشق و کربلا عمق استراتژیک ماست؛که اگر در حلب و موصل نجنگیم،باید در تهران و خیابان پاسداران و جاده دماوند بجنگیم،که برجام را آتش می زنیم و تنگه هرمز را می ببندیم و خلیج فارس و خزر می بخشیم،که ما خودمان قربانی تروریسم هستیم؟ ».

۴-الان سپاه قبیله ای گله ای رمه ای نظام قاتلین،کاملا گیج شدن و نمی‌دانند بخاطر نمایش مضحک سال ١۴٠٠، غارت شدگان و تحریمیان را از کاندید شدن سردار «حاج حسین دهقان» بترسانند،یا برای پیوند فخری با قاسم،هشتگ «ما همه فخری و قاسم هستیم» بزنند؛به همین خاطر بجای اینکه فکری به حال بلاهت و بی‌لیاقتی و بی کفایتی و بی درایتی و بی صلاحیتی خودشان بکنند.ترجیح دادن با آه و ناله و زاری فرافکنی بکنند و روضه ایران ایران بخوانند و سینه مَردم مَردم بزنند و کشتن فخری را به حساب هوش و ذکاوت و قدرت اسرائیل و عوامل موساد واریز نمایند و با اسکی روی گزاره«انتقام سخت یا پاسخ در زمان مناسب یا خطای انسانی» منتظر رسیدن دستورالعمل جدید معممین و مکلاء های حسینیه کاخ سفید و الیزه و برلین و مسکو و پکن بشوند.

۵-اقتدارگرایان دولت با تفنگ و اعتدالیون دولت بی تفنگ نظام قاتلین،پس از ۴دهه قتل و غارت و تجاوز مستمر بجایی رسیده اند که از درون زیرضرب غارت شدگان و تحریمیان و براندازان هستند و از برون امیدشان به لیبرال دمکراتهای بایدنی و اتحادیه اروپایی است که تازه دارن کتاب چنین گفت ترامپ را ورق می زنند:« نظام قاتلین باید سوتین روتین اش را در منطقه عوض کند و داشتن سلاح هسته ای و موشک را فراموش نماید و حسب معمول ۴ دهه گذشته، شکلات خشک و تر غارت شدگان و تحریمیان و براندازان رابخورند.»

هنوز اتفاقی نیافتاده و این تازه از نتایج سحر است اسماعیل.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
3 سال قبل

متاسفانه بعضی از نظردهندگان نسبت به نوشتار سرکار خانم دانشگری عکس العمل انتقامی داشتند که در این نوع عکس العمل ها دیگر نقد درست مطرح نخواهد بل یک عکسالعمل تسویه حساب کردن مطرح است؛ یا تسویه حساب مربوط به رقابت گروهی است یا برخورد شخصی است. بگذریم.
اما باید گفت در نوشتار ارائه شده توسط خانم دانشگری یک نکته کلیدی و مهمی وجود دارد که این مطلب هوشیارانه ایشان، نیاز به توجه و نیاز به پرداختن است!
مطلب کلیدی و مهم ایشان موضوع استقلال ایران و استقلاخواهی خواهی ایرانیان است ؛که ایرانیان میهن پرست این استقلال خواهی را همیشه در اولویت مبارزاتیشان داشته و همیشه پررنگش کرده و می کنند.
اگر بخواهیم در مورد استقلال خواهی ایرانیان نکته ای بیاوریم باید گفت:
در سال ۵۷ ایرانیان با هوشیاری در انتخاب شعار و اولویت بندی شعار، آوردند: استقلال، آزادی و جمهوری که بعدن شد جمهوری اسلامی که انحرافی بودن این و پیامدهای مخرب جمهوری اسلامی را همه ما تجربه کردیم و….
اما چرا این استقلال خواهی دغدغه اصلی ایرانیان بود؟
باید به گذشته برگشت تا دید چرا استقلال خواهی دغدغه اصلی شد و چرا به درستی ایرانیان تشخیص دادند بعد از تحقق استقلال، آزادی مطرح خواهد شد و تحققش حتمی است و حتمن آزادی خودش را بر هر مستبدی دیکته می کند.
اگر بخواهی زمانی و ابتدایی برای عدم استقلال سیاسی و مدیریتی بیاوریم باید برگردیم به دوران فتح علی شاه قاجار؛ آنهم وقتی که ارتش ایران از ارتش تزار روس شکست خورد و طبق قرارداد ها دیگر اسقلال مدیریتیذکلان و خرد از کشور رخت بربست. که بعدن ناصرالدین شاه با روش موازنه مثبت پای سایردولت های بیگانه را در سیاست مدیریتی کشور گشود و ….
اما ایرانیان دخالت دیگران را ننگ خود می دانستند که در حرکات مبارزاتی خود استقلال خواهی را همیشه با خود داشتند و این استقلال خواهی در حرکات مبارزاتی نمود داشت تا زمانی که زنده یاد دکتر مصدق روش موازنه منفی را باهدف بردبرد طراحی و اجرا کرد ؛که تحقق آن، هم چپاولگران خارجی را به عقب می راند و هم مزدوران داخلیشان را به حاشیه می برد اما شوربختانه سرانجام آن ایده استقلال خواهانه توسط کودتا گران و با حذف زنده یاد مصدق از مدیریت کشور شکست خورد ،روش موازنه منفی کنار گذاشته شد. اما ایرانیان در ادامه مبارزه اشان اولویت استقلال را فراموش نکردند
که در سال ۵۷ این استقلال خواهی اولویت شعار دهی قرار گرفت.
اینکه بعدن چه شد خودش بحث دیگری است اما چند گروه با این استقلال خواهی و اولویت شعار استقلال مشکل داشتند و مشکل پیدا کردند:
گروه اول: سلطنت خواهان پهلوی خواه هستند اینها دیدن اگر این استقلال خواهی را بپذیرند، یعنی پذیرفتند دو پهلوی تابع سیاست های دول دیگر بودند و نوکر آنها بودند پس کینه و دشمنی سلطنت طلبان پهلوی خواه نسبت به شعار استقلال در گذشته باید همیشه نمود داشته باشد و پذیرش شعار استقلال خواهی در آن دوران یعنی مرگ خودشان و بخاطر وابستگی اشان در محکمه تاریخ پاسخگو باشند؛
گروه دوم: اپوزیسیون هستند که خود را الترناتیو می داند اینهااستقلال خواهی را زمانی می پذیرند که خودشان حاکم شوند که بعد از سوار شدند و حاکم شدن، همان بیگانگانی که آنها را سوار بر کار کردند با ژست استقلال خواهی کنارشان بزنند که این تز کودکانه اشان طنزی بیش نمی آفریند؛ که نمونه این گروه ، گروهی است به نام مجاهدین خلق .
که این تیپ گروه ها با خود شیفتگی که دچارش شدند حتی همکاری با دیگرانی که رقابت و دشمنی دیرینه با این سرزمین دارند را می پذیرند که دیگر این روششان اتهام جاسوسی را با خود خواهند داشت
گروه سوم:
گروهی هستند که ذهنیت تجزیه را دارند این گروه چیزی به نام ایران برایشان وجود ندارد که استقلالی برای آن بخواهند:
گروه چهارم:
که پلید ترین هم می باشد گروهی در درون حاکمیت فعلی است که در ساختار حکومتی دارای پشتوانه ای شدند. این گروه برای بقای خویش پذیرای هر پلید اندیشی ضد میهنی هستند و وجودشان براحتی وجود خواهد بود برای جاسوس شدن و علیه منافع ملی و حذف نیروهای میهنی کشور اقدام کردن.
پرداختن به این گروه وقت دیگری را می طلبد

Parsi
Parsi
3 سال قبل

این تراوشات ذهنی شما برای کیست؟ اگر قادر نیستید از ملت ایران بخاطرچهل سال اشباه عذرخواهی کنید،حد اقل لطف کنید وساکت بمانید.

Hadi shahab
Hadi shahab
3 سال قبل

خانم تهامی ,

شما در رابطه با سوال من از خانم دانشگری در مورد محکوم کردن حکومت اسلامی در تجاوز نظامی در عراق و جنگ افروزی در منطقه نوشته اید :
“…یعنی آقای شهاب فراموش کرده اند که در ماه مارس ۲۰۰۳ این ارتش ایالات متحده آمریکا بود که به عراق حمله کرد؟…”

خانم محترم من در جریان حمله و تجاوز نظامی امریکا چه در جنگ اول در سال ۱۹۹۹۱ و چه در جنگ و تجاوز دوم در سال ۲۰۰۳
در تمامی اکسیون های اعتراضی شرکت کردم . متاسفانه در تمامی اکسونها موفق به دیدن یک اکثریتی نشدم . این حتما از بد اقبالی من
بوده که قادر به دیدن یکی از آنها نشدهام .
اما چه خوب که شما از کالین پاول گفتید که ایشان بعد از خروج از قدرت حداقل این همه صداقت شخصی داشتند که از خود انتقاد کننند
متاسفانه این حداقل صداقت اگر در یک اکثریتی وجود میداشت میبایست خیلی پیش از این اطاق فکری فرخ نگهدار را ترک میکرد .

من از هیچ کدام از جناحهای حکومت اسلامی کمترین نشانهی از حداق صداقت کالین پول را ندیدیم .

خانم تهامی, تجاوز نظامی امریکا نمیتواند توجهی برای تجاوز نظامی حکومت اسلامی در عراق یا شرکت در جنگهای منطقهی باشد.

البته شما باید ببخشید که من در کامنتم برای خانم دانشگری به تاریخچه جنگهای خاورمیانه نپرداختم امیدوارم آنرا به حسابندانستن من
نگذارید. اما اگر میخواستید بدانید که نظر من در انمورد چیست خوب میبود که مستقیم سوال خود را مطرح میکردید یا شاید فکر میکردید
من که مخالف تجاوز حکومت اسلامی هستم حتما موفق تجاوز امریکا هستم . همانطور که ملاحظه میفرمایید من و ما مخالف هر گونه تجاوز هستیم خواه
این تجاوز از سوی امریکا باشد و یا از سوی حکومت اسلامی و یا شوروی سابق و روسیه فعلی یا چین …
اصل تجاوز نظامی محکوم است حال از سوی هر که میخواهد باشد.

میترا تهامی
میترا تهامی
3 سال قبل

با سلام
خانم دانشگری عزیز مطلب هشدار گونه ای منتشر کرده اند که برخی را خوش نیامده است
از قرار معلوم این روزها اگر تجاوزات امپریالیستی ایالات متحده در منطقه را به حق محکوم کنیم، خاطر برخی تا بدانجا پریشان میشود که حافظه کوتاه مدت تاریخی خود را نیز از دست می دهند.
برای نمونه یکی از کامنت نویسان به نام آقای هادی شهاب می نویسند:
چرا برای برقراری صلح یک بار اما یک بار علیه جنگی که جمهوری اسلامی در خاورمیانه از عراق تا سوریه لبنان تا یمن بوجود آورده یکبار اعتراض نمیکنید ؟
یعنی آقای شهاب فراموش کرده اند که در ماه مارس ۲۰۰۳ این ارتش ایالات متحده آمریکا بود که به عراق حمله کرد؟
به چه دلیل؟ این جنگ بر اساس دلایل دروغین آغاز شد.کالین پاول، وزیر خارجه وقت آمریکا در برابر شورای امنیت سازمان ملل به دروغ ادعا کرد که عراق دارای سلاح های کشتار جمعی بیولوژیکی است.
کاسه داغ تر از آش که دیگر نباید شد.
خود کالین پاول هم در سال ۲۰۰۵ این اظهارات دروغین را لکه ای شرم آور در تاریخ زندگی حرفه ای خود دانست.
در ضمن در مارس ۲۰۱۵ نیز ائتلافی از کشورهای منطقه به رهبری عربستان سعودی به یمن حمله کرد.
پیش از موضع گیری شاید بد نباشد که تاریخچه جنگ های اخیر در منطقه را مرور کنیم.
با سپاس از خانم دانشگری
میترا تهامی

Hadi Shahab
Hadi Shahab
3 سال قبل

آقای اصغر الهیاری,

اگر شما اینرا میدانید که خانم دانشگری نیاز به دفاع شما ندارد پس چرا پرچم دفاع از او را برداشته اید؟
مگر نه اینکه همراه و هم نظر ایشان هستید؟ یا اینکه میخوهید بگویید دیگران با بی انصافی با این خانم برخورد میکنند ؟
البته این حق و وظیفه شماست که از همفکران و هم مسلکان خود دفاع کنید.

اینکه خانم خانم دانشگری مخالفین حکومت جمهوری اسلامی را مجاهد خلق , فرشگر , سلطنت طلب
و شورای گذار لقب میدهد نشان از درک و نبوغ سیاسی !!! ایشان دارد و بس…. ایشان به صراحت ا علا م
میکنند که مردم ایران استبداد حکومت جمهوری اسلامی را به قدرتهای خارجی ترجیح میدهند.
من نمیدانم این نظر را ایشان بر مبنای کدام رفراندم آزاد بدست آورده اند. من نمیدانم این مردمی که از صبح
تا شب مشغول ناسزا دادن به این حکومت هستند مردم کدام کشور هستند ؟ من نمیدانم خانم دانشگری با کدام مردم
در ایران رابطه دارد؟ آیا مردم ایشان همان انصار حزب الله ا ی نیستند ؟

سازمانی که نامش اکثریت است کارشان از اشتباه کذشته . اگر این جریان در دهه ۶۰ خیانتکار قلمداد میشد امروز بر اساس ۴۰ سال همکاری با حکومت اسلامی یار دلباخته این حکومت است و بس. مقایسه اشتباهات این سازمان با دیگر جریانات سیاسی و در یک ترازو قرار دادن آ ن با دیگران بر اساس غیر واقعی و غیر منطقی است. البته اگر شما اصرار به این مقایسه دارید ادامه دهید مطمنا طرفداران این جریان با شما هستند و نه با من … 

شما یک لینک از این خانم گذاشته و مدعی شده ا ید که کسی مقاله ایشان را نخوانده زیرا در آنجا هیچ کامنتی موجود نیست.
آقای محترم آدم خیلی مطالب را میخواند ولی دلیلی نمیبیند که حتی اگر آنرا قبول نداشته باشد پایینش یک کامنت بگذارد این چه منطقی است که شما دارید. حال اگر تحلیل طرف درست بود میبایست ما برایش به به و چه چه بگوییم؟  

من و ما چل سال است که این نوع رفتارها را میشناسیم به اینگونه رفتارها میگویند به چپ راهنما زدن و به راست پیچیدن.
لینکی که شما آوردید آ ن راهنما زدن به چپ بود و مقاله فعلی ایشان پیچیدن به راست است.
اساس تفکر خانم دانشگری دشمنی هیستریک با آمریکاست و پیوستگی با حکومت اسلامی .

 اگر شما بعد از چهل سال هنوز دل به این جریان دارید فکر نکنم که کسی بتواند تاثیری منفی رویعلاقه شما در مخالفت با این جریان بگذارد.  

اصغر الهیاری
اصغر الهیاری
3 سال قبل
پاسخ به  Hadi Shahab

به جای از این شاخه به آن شاخه پریدن فقط رو راست باش و نظر خود را در مورد این گزاره از نوشته خانم دانشگری بنویس تا نشان دهی مطالب دیگران را می خوانی و بعد در باره ی آن نظر می دهی :
ً
واکنش ها و بی واکنشی های این دستجات در برابر ترور فخری زاده، یکی از علایم تشخیص این صف بندی ها است؛ در داخل کشور، مجلسیان ایران ترور او را مورد بهره برداری سیاسی قرار داده و به جنگ آشکارتر دولتیان رفتند . به همین بهانه افراطیون درون حکومتی برای نظامی کردن و همگن سازی اهرم قدرت خیز برداشتند. هدف کوتاه مدت آن ها سنگ اندازی بر سر راه مذاکرات احتمالی میان ایران و آمریکا در ریاست جمهوری جو بایدن و بازگشت احتمالی آمریکا به برجام است. تلاش برای دست بالا داشتن در دیپلماسی منطقه و جهان از اهداف دیگر این جناح حکومتی است. در خارج از کشور این کنش های سیاسی به گونه ای دیگر رخ نمود. گروه هایی مانند بقایای خاندان پهلوی و سلطنت طلبان، فرشگردی ها، سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای گذاری ها و نظایر آن در برابر اقدام تروریستی اخیر، لب فرو بستند. اما طرفداران دونالد ترامپ خوشحالی خود را پوشیده نگذاشتند و سیاست هر دو دسته آشکارتر از همیشه با سیاست آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی، همخوانی پیدا کرد. ً پایان نقل قول

شما حق داری این گزاره را قبول نداشته باشی ولی وقتی تیکه ای از آن را بر می داری و آنرا دستکاری می کنی و فکر خود ت را بجای نظر دیگران می نویسی .
می دانی اسمش چیست؟
در کجای نوشته خانم دانشگری مخالفین حکومت جمهوری اسلامی را مجاهد خلق , فرشگر , سلطنت طلب
و شورای گذار لقب میدهد ؟
بهر صورت بهتر ست حداقل با نوشته ی حاضر برخورد انتقادی نمائی نه اینکه روایت های خودت را بدون ارتباط منطقی با دیگران تعریف کنی هیچ آدم عاقلی به این نوع برخورد های اعتناع نمی کند.
سازمان فدائیان اکثریت بزرگترین سازمان سیاسی چپ بعداز انقلاب بوده شما و هیچکس نمی تواند بخاطر اشتباهات و مواضع نادرست این سازمان به هرکس دش خواست بتازید.
همه نوع امکانات حقوقی و مدنی برای احقاق حق جنابعالی وجود دارد و تا زمانیکه ادعاهای خود را از طریق کانال های حقوق بشری پیش نبرید وبگردی های شما در فیس یوک ودیگر رسانه های مجازی راه به جائی نخواهد برد.

اصغر الهیاری
اصغر الهیاری
3 سال قبل

سه شنبه ۲۸ آبان ماه ۱۳۹۸ بعداز جنبش آبانماه ، خانم دانشگری مقاله ای تحت عنوان ً سرکوب و کشتار مردم، تا به کی؟ ً در همین اخبار روز داشتند. کسی در زیر آن مقاله کامنتی ننوشته ست.
https://www.akhbar-rooz.com/%d8%b3%d8%b1%da%a9%d9%88%d8%a8-%d9%88-%da%a9%d8%b4%d8%aa%d8%a7%d8%b1-%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85%d8%8c-%d8%aa%d8%a7-%d8%a8%d9%87-%da%a9%db%8c%d8%9f-%d8%b1%d9%82%db%8c%d9%87-%d8%af%d8%a7%d9%86%d8%b4/
به تمام کسانی که در زیر نوشته حاضر ، بدون این که معلوم باشد خودشان در اول انقلاب چه عالمی داشتند
به خانم دانشگری حمله کرده و «مواضعی» را نا مستند «دست چین » کرده و علیه او و سازمانش تاریخ نویسی کرده اند توصیه می شود که تاریخ را بهتر ست منطقی و علمی برخورد کنند.
خودشان را نیز در نظر بگیرند که چگونه به امروز رسیده اند. همه کم و بیش خطا کرده اند. چنان نبوده که همگی از همان قبل از انقلاب بر علیه خیمنی و دار و دشته اش جنگیده باشید و چپ و راست نزده اید. بگذارید مجاهدین گذشته خود را در همه چیز و همه جا پاک کنند مثل حزب الهی ها که از پلگان هواپیمای ایرفرانس «پاکسازی» را شروع کردند.
اما نگارنده این را می داند که خانم دانشگری نیاز به دفاع بنده ندارد؛
ـ مثل تمام فدائیان خلق در همه پرسی ۱۲ فرودین ۵۸ شرکت نکرد.
ـ در واقعه اشغال سفارت آمریکا مانند اکثر نیروهای ضد استبدادی و طرفدار استقلال کشور از آن اکسیون «نادرست» حمایت کرد.
ـ در توطئه انقلاب فرهنگی و بستن دانشگاه تا آخرین لحظه مانند تمام فدائیان مقاومت کرد.
ـ بعداز تعطیل دانشگاه ها و انشعاب در سازمان چریکهای فدرائی خلق ایران خانم دانشگری به اکثریت پیوست.
ـ نگارنده نیز از هواداران سازمان اکثریت بوده و به آنهائی که شعار «پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید» سال ۵۹ سازمان اکثریت بعداز تجاوز نظامی حکومت عراق به میهنمان را دستاویز حمله به خانم دانشگری می کنند. باید گفت : ابتدا اقلا موضع درست و نادرست را تشخیص دهید .
بعد در مورد مواضع نادرست انتقاد کنید.
موضع دفاع از میهن در جنگ تحمیلی که با این تحریف ها در پیشانی تاریخ عوض نمی شود.
در سال ۱۳۶۱ یعداز پس گرفتن خرمشهر سازمان اکثریت و حزب توده و نهضت آزادی و شاید دیگر نیروها ادامه جنگ را بی معنی می دانستند و بخاطر همین نیز جبار جماران که عزم تسخیر کربلا و اورشلیم را داشت مخالفت با ادامه ی جنگ را بر نتافت می گویند این یکی از دلایل به حرب توده بوده ست .
حالا شما هر قدر دوست دارید علیه خانم دانشگری و سازمان اکثریت بنویسید.
اقلا صادق باشید و در مورد مواضع بغایت نادرست سازمان اکثریت در سرکوب نیروهای ضد حکومت که در فاجعه ۱۳۶۰ شورش کردند بنویسید. البته خانم دانشگری بهتر از شما در این مورد گفته و نوشته ست.

نسیم
نسیم
3 سال قبل

حمایت خانم دانشگری از جنایات جمهوری اسلامی پدیده جدیدی نیست، ایشان بر پیمان خود با سپاه پاسداران و سرکوب انقلابیون همچنان وفادار مانده است.
نظرات گوناگون دوستان هم نوشته ایشان را نقد و حرفی باقی نمانده است جز تاکید مجدد بر یک نکته:
اینکه دقت کنیم که موضع ایشان از چه زاویه است؟ ظریف و سپاه و خامنه ای و جمهوری ارتجاعی-جنایتکار اسلامی یا مردم؟ ایشان ضد امپریالیست ناآگاه هم نیست، ایشان جزو مدافعین جمهوری اسلامی در درون اپوزیسیون هستند.
ایشان و نگهدارانش بیش از ۴ دهه است که ضد مردمی شده اند، والا لاجوردی ها و رفسنجانی ها هم زندانی شاه بوده اند.

فرهاد
فرهاد
3 سال قبل

درود بر خانم دانشگری
تحلیلی به غایت دقیق و واقع بینانه بود.
متشکرم

Hadi shahab
Hadi shahab
3 سال قبل

خانم دانشگری ,

باور کنید شرم و حیا یک خصلت انسانی ات و داشتن ان تنها و تنها دلیل بر انسان بودن فرد است
انسان میتواند مرتکب اشتباه شود از سر تحلیل اشتباه یا نداشتن و یا کم داشتن اطلاعا ت .
اما بواسطه ای که فرد ازاشتباه خود آگاه شد رسم معمول بر اینست که از ان درس بگیرد و از خود
انتقاد کند. که این هم در کشوری که شما در ان زندگی میکنید رسم و معمول است .

شما چند سال پیش بعد از مدتها دوری از صحنه سیاست در اولین نوشتهتان در همین سایت اخبار روز
به گذشته خود به خاطر حمایت از جمهوری اسلامی انتقاد کرده و با چند مقاله دیگر حضور خود را در
صحنه سیاست ادامه دادید.. متاسفانه اما شما هنوز به تزضد امپریالیستی آمریکایی خود معتقد هستید و آنرا
به اسم مردم ایران ثبت میکنید.

خانم دانشگری ,
فرض را بر ان بگیریم که به گفته شما مردم ایران مخالف قدرت بیگانگان هستند سوال من اینست آیا مردم تنها مخالف
قدرت مداری امریکا هستند یا مخالف قدرت روسیه و چین هم هستند اگر چنین است چرا سخنی از دیگر قدرتها بمیان نمیاوید.
چرا پرواز هواپیماهای جنگنده روسیه را از طریق پایگاه هوایی همدان و بمباران سوریه محکوم نمیکنید ؟ چرا در مورد قرداد استعماری چین
با جمهوری اسلامی سخنی روی کاغذ نمیاورد ؟
چرا برای برقراری صلح یک بار اما یک بار علیه جنگی که جمهوری اسلامی در خاورمیانه از عراق تا سوریه لبنان تا
یمن بوجود آورده یکبار اعتراض نمیکنید ؟

براستی چرا علیه شکنجه , اعدام , زندانی شدن افراد سیاسی در ایران یکبار مقاله نمینویسید ؟
چرا ععلیه اینهمه رنج و سیه روزی مردم ایران مطلبی نمینویسید ؟ چرا آنوقت که تحریم ها در کار نبود و مردم
در فلاکت بودند یک کلام نمیگفتید؟ اما از کشته شدن سلیمانی و فخری دست به قلم میبرید؟
بیچاره ان جان شیفتگانی که برای مردم خویش به نام فدایی خلق جان باختند

راستی وقتی کشاورزان اصفهانی در نماز جمعه شعار میدهند دشمن ما همین جاست چرا این مردم برای شما اهمیت ندارند؟

شما که میبایست از تاریخ و گذشته خود درس گرفته باشید بر چه اساسی به هلاکت رسیدن فخری را به امریکا و اسرائیل نسبت میدهید
بر چه اساسی حکم صادر میکنید حدس و گمان و یا اینکه امریکا و یا اسرائیل مسعولیت این حمله را بعهده گرفته اند.
اگر به فرض تاکد میکنم به فرض بعد ها ثبت شد که به هلاکت رسیدن فخری توسط بآندهای درون حکومتی اجرا شده
آنوقت چی ؟ …

۳۹ سال پیش با همین تز های از پیش تعین ضد آمریکایی رفقای خود را مزدور امریکا قلمداد کردید و پشت بزرگترین ارتجاع تاریخ
صاف آرایی کردید . قدیمیها میگفتند تجربه تجربه کردن خطاست . متاسفانه شما و اتاق فکری فرخ نگهدار نه میخواستند و نه
میتوانستند از تاریخ درس بگیرند . زیرا در این طرز تفکر ذی نفع هستید.

سرنگون باد جمهوری اسلامی

باران اذر مینا
باران اذر مینا
3 سال قبل

خانم دانشگری چرا در نوشته ی خود ایران را باجمهوری اسلامی یکی می دانید ؟ رژیمی که به گفته ی هوادارنش بیش از ده تا پانزده درسد از مردم هوادار ندارد و نه دمکراتیک است و نه ملی نماینده ی مردم ایران نیست. درست می گویید که خود مردم جان به لب رسیده ی ایران باید رژیم نیمه توتالیتر ولایت فقیه را براندازند اما این داستان را ساز نکنید که ایران با سرنگونی رژیم اسلامی از میان خواهد رفت. ترور فخری زاده رااگر از سوی اسرائیل باشد باید در بافت سیاست های منطقه ای این دو رژیم قرارداد . رژیم اسلامی کمر به نابودی اسرائیل بسته و اسرائیل هم با کمک امریکا به جمهوری اسلامی ضربه می زند. محکوم کردن ترور این فرد بدون محکوم کردن سیاست تهاجمی رژیم ولایی نقض واقع بینی است. در لابلای سخنان شما هنوز امیدواری به اصلاح این رژیم ازدرون ان به چشم میخورد چند دهه باید بگذرد که شما وهم اندیشانتان بفهمید که این رژیم اصلاح پذیر نیست. مردم را از نظامی شدن رژیم می ترسانید مگر سپاه پاسداران که اکنون یه سلاح سنگین هم مجهز شده است بر همه ی ارگانهای رژیم و اقتصاد پنجه نیانداخته است ؟
در پایان یاداوری کنم که در جریان انقلاب اسلامی شعارها نه تنها علیه امریکا بلکه این بود «چین شوروی امریکا دشمنان خلق ما » پس خواهش می کنم مانند رقیق کیانودی حقایق راتحریف نکنید

بابک مهرانی
بابک مهرانی
3 سال قبل

در باره ی ترور پاسدار فخری زاده مواضع نیروهای حکومت ولایت فقیه ، مخالف حکومت اسلامی و دیگر کشور های دوست و مخالف حکومت اسلامی متفاوت ست.
در زیر مقاله ی خانم زهره تنکابنی برای دوستی نوشتم :
نرود میخ آهنین بر سنگ !
ترور این سپاهی زنده مانده از زمان جنگ ایران وعراق که مثل بقیه بسیجی ها و سپاهیان تمام بنگاه های اقتصادی و اجتماعی را تسخیر کرده اند . فقط جزئی از کل حکومت تروریستی ولایت فقیه می باشد که با ترور های داخلی و خارجی و کشتار زندانیان سیاسی ۴۲ سال ست که در خدمت میلیتاریزه کردن ایران و منطقه حضور دارد.
فراموش نکنیم که باج گیری و معامله همیشه در حکومت بازاری ها حرف اول را زده ست.
از همان ۱۳ آبان ۱۳۵۸ که حزب الهی از دیوار سفارت بالا رفتند. خمینی و رفسنجانی ها در پس گروگان گیری کارکنان سفارت آمریکا در فکر باج خواهی از آمریکا شدند و ۴۴۴ روز گروگانهای خود را در ایران نگاه داشتند.
۱ ـ حکومت تمام نیروهای چپ و انقلابی را فریب داد و ژست ضد امپریالیستی گرفت !!
۲ ـ حکومت با حزب جمهوریخواه آمریکا برای شکست حزب رقیب یعنی دموکرات که رئیس جمهور وقت جیمی کارتر آز آن حزب برای انتخابات ۱۹۸۰ معامله کرد . کارتر بر خلاف معمول که رئیس جمهور دو دوره صدارت می کنند . بواسطه گروگان گیری در ایران شکست خورد .خمینی معامله پنهانی خود را به حساب قدر قدرتی خود در مصرف داخلی تیلیغ کرد.
حکومت خمینی و رفسنجانی ها بعدها با ملاقات مک قارلین نماینده ی رونالد ریگان در تهران فاز جدیدی از معاملات پنهانی را در سال ۱۳۶۴ در تهران رقم زدند.
یکی از آنها رهائی گروگانهای نظامی آمریکائی از چنگ حزب الله لبنان بود. این معاملات که بعداز افشاء در آمریکا ، رونالد ریگان را بخاط دروغگوئی و دور زدن قوانین تحریم ایران به پاسخ گوئی وادار کرد. بنام افتضاح «ایران گیت » معروف شد. نقش ایران را در ارتباط با باند های تروریستی جهان بار دیگر اثبات کردید.
در این کامنت نمی توان به تمام جنایت های تروریستی و باج گیری های آن پرداخت ولی در همین روزها مشاهده شد:
* حکومت اسلامی توانست تروریستهای خود را در تایلند را در مقابل یک شهروند استرالیائی در زندانهای ایران
آزاد کند.
*پریروز ( سوم دسامبر ۲۰۲۰ ) فاش شد که وزیر امور خارجه سوئد برای جلوگیری از اعدام دکتر جلالی که چند سال ست در زندانهای ایران اسیر ست با وزیر خارجه ایران طریف وارد مذاکره شده و رسانه های سوئد اعلام کرده اند که حکومت ایران برای آزادی شکنجه گر خود حمید نوری که یکسال ست در سوئد بازداشت شده به دولت سوئد فشار می آورد.
*موضوع زندانیان دو تابعیتی یکی از پروژه های عادی حکومت کشتار اسلامی ایران شده ست که به وسیله ی آنها مزدوران تروریست خود را که در کشور های دیگر بازداشت شده اند را پس بگیرند.
*حکومت داعش ایران توانسته با آمریکا ، تایلند ، استرالیا ، انگلستان ، کانادا و…. برای آزادی تروریست های خود یا خرید اسلحه و سایر منافع خود معامله کند. ولی نمی تواند این تاکتیک را به تمام کشورهای جهان دیکته کند. مسئله این ست.
بهمین دلیل در مقابل ترور عمال «دانشمدان اتمی » خود که در پروژه های اتمی تا کنون کشور را به ورطه نابودی کشانده ست نتوانسته کاری از پیش ببرد.
تا زمانیکه عده ای سپاهی وروحانی حول قانون اساسی بشد ت ارتجاعی مشروعه ولاینت مطلقه مصالح کشور ما را بازیچه جاه طلبی های قشری مذهب شیعه قرار می دهند این ترور ها ادامه خواهد یافت.
شوربختانه هنوز جنبشی علیه قانون اساسی ارتجاعی و جدائی دین از حکومت در ایران وجود ندارد.
البته معلوم ست چرا تا صحبت از تغییر قانون اساسی به میان آید عده ای فریاد خواهند زد که این ساختار شکنی و عبور از حکومت ننگیین ست. مخالفان حکومت ایران تا زمانیکه در مورد فشارهای خود به حکومت با حفظ مواضع خود به تفاهم و همسوئی نرسند و هر جریان خیال کند که تحلیل آنها «تنها راه رهائی» از شر حکومت ایران ست در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
پپنوشه از ۱۹۷۳ تا ۱۹۸۹ حکومت کرد و با همه پرسی کنار رفت.
بر کشور ما چه رفته ست که این حکومت بعداز ۴۲ سال حاضر به عقب نشینی نیست؟

محمد حقیقت
محمد حقیقت
3 سال قبل

مقاله ای بسیار جالب که با در نظر داشت بسیاری از حقایق با جسارت کامل نوشته شده است. کاش بدان توجه جدی شود. من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم… سپاس از رقیه دانشگری

آرش اردلانی
آرش اردلانی
3 سال قبل

یادداشت کوتاه کانال تلگرام مجله «دانش و مردم»درباره ترور دکتر محسن فخری‌زاده
«روز جمعه ۷ آذر‌ماه ۱۳۹۹، دکتر محسن فخری‌زاده یکی از دانشمندان هسته‌ای و معاون وزیر دفاع ایران، در یک اقدام جنایت‌کارانه ترور شد. علیرغم آنکه تاکنون هیچ گروه یا کشوری مسئولیت این ترور را به‌عهده نگرفته است، انگشت اتهام در درجۀ اول متوجه صهیونیست‌ها ـ این عوامل منطقه‌ای امپریالیسم ـ است.
تروریسم صهیونیستی، سابقه‌ای حتی پیش از تاریخ تشکیل خود این کشور داشته است که پس از تأسیس اسرائیل، به تروریسم دولتی ـ به‌مثابه سرچشمۀ بقای آن ـ تبدیل شده است. هدف سازمان‌دهندگان این ترور، در درجۀ اول آتش‌افروزی است. عاملان این جنایت، جنگ‌طلبانی هستند که بر روی حس انتقام ناشی از احساس ضرورت تقابل حساب باز کرده‌اند و قصد ایجاد بن‌بست در روند کاهش تنش در منطقه را دارند. از سوی دیگر، آنان با نشانه گرفتن امنیت ملی، بر روی امنیتی کردن هرچه بیشتر فضای حیاتی جامعه، حساب باز کرده‌اند.
پیام روشن این اقدام، نمایشی از مجازات ملت‌هایی است که تابعیت بی چون و چرای امپریالیسم را نمی‌پذیرند و گام در راه «عادی‌سازی» روابط با تنها قدرت اتمی منطقه نمی‌گذارند.
موفقیت این جنایت‌کاران، بدون کمک عوامل نفوذی آنان امکان‌ناپذیر است. ترور فیزیکی سرمایه‌های ملی، جزء مکمل ترور اقتصادی یک ملت، چه به‌صورت تحریم آشکار و چه به‌صورت نابودی زیر ساخت‌های توسعه توسط نفوذی‌های امپریالیسم ـ همان مدافعین انحلال اقتصاد ملی در سرمایۀ مالی جهانی شده ـ است.»

حمید
حمید
3 سال قبل

خوشحالم که نویسنده پس از گذشت چهل و دو سال از انفلاب اسلامی کماکان مواضع پشتیبانی از جمهوری اسلامی و مبارزه با امپریالیسم امریکا و اسراییل را حفظ کرده و هیچ تغییری نسبت به زمانی که شعار سپاه پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید نداده! به این میگویند پایداری در عقیده!!!

سیروس کلهر
سیروس کلهر
3 سال قبل

ادبیات و محتوای مقاله خیلی شبیهه همان تحلیل های غلط ۴۰ سال گذشته است. کاش از گذشته درس می گرفتیم.

F Sharifi
F Sharifi
3 سال قبل

🔴 آژیر خطر امپریالیسم یا دفاع از نظام؟!
ترور فخری‌زاده را چطور تحلیل کنیم؟

#سرخط: در زمانه‌ای هستیم که با به‌میان آمدن اصطلاح امپریالیسم باید دماغ‌های‌مان را بگیریم، اما نه چون این اصطلاح برای توصیف روابط سطله‌گرانه‌ی بین‌المللی نخ‌نما شده (که از قضا بیش از هر زمانی معنی دارد)، بلکه چون با مَنگنه شدن آن به سیاست‌های خارجی آمریکا و اسرائیل از یک‌سو و معرفی هر شکلی از ضدیت با آمریکا به عنوان مقاومت، در بیان چپ‌نماهای جمهوری اسلامی‌دوست (محور مقاومتی‌ها)، مفهوم امپریالیسم با استکبار یکی فرض شده است. 
هر شکلی از تحلیل ترور مُهره‌های حاکمیت جمهوری اسلامی توسط اسرائیل و آمریکا، چه در ایران باشد چه در عراق و سوریه و لبنان، باید این به‌جان هم افتادن دو نیروی ارتجاعی منطقه را تاریخی ببیند تا دریابد که چطور به عوض برساختن دوگانه‌ی کاذب «محکوم کنندگان/ خوشحال شوندگان»، باید این فجایع را ببیند:
– زیر سیر تثبیت «شرایط حساس کنونی» با اسم شیک «دکترین امنیت ملی»، بودجه‌های نظامی به عوض رفاه سربه‌فلک گذاشتند.
– زیر سیر تثبیت «شرایط حساس کنونی» سرکوب‌ مخالفان تداوم و شدت یافت.
– زیر سیر تثبیت «شرایط حساس کنونی» و تحمیل فقر به مردم به سبب نظامی‌گری، هر شکلی از صحبت درباره حقوق مردم فلسطین برای مردم تهوع‌آور شد.
– زیر سیر تثبیت «شرایط حساس کنونی» به اسم «خطر سوریه‌ای شدن» تنور انتخابات گرم شد.
– زیر سیر تثبیت «شرایط حساس کنونی» مبارزات رهایی‌بخش مردم در عراق و سوریه و لبنان و فلسطین تحت‌الشعاع مواجهه‌ی ارتجاعی جمهوری اسلامی و اسرائیل صدمه دید.
استفاده از اصطلاح «استکبار» به عوض «امپریالیسم» در ادبیات جمهوری اسلامی و همچنین یکی گرفتن این دو در ادبیات محور مقاومتی‌ها گواهی بر آن است که بنا نیست آن دسته از سیاست‌های اقتصادی موسوم به نئولیبرالیسم (به عنوان شالوده‌ی مالی امپریالیسم از ۱۹۷۰ به این سو) که از قضا جمهوری اسلامی شیفته‌ی آن بوده و هست به عنوان جزئی از کلیت عملکرد امپریالیسم درک شود.
جمهوری اسلامی و اسرائیل بیش از ۴۰ سال است که عملا با یکدیگر معاشقه کردند:
– هر دو نسبت به سرکوب نیروهای چپ در ایران و فلسطین همت گماردند تا آلترناتیو واقعی نابود شود. 
– هر دو از رُشد جریان‌های اسلام‌گرای ارتجاعی سود بردند.
– هر دو به بهانه‌ی وجود هم سطح نظامی‌گری‌شان را افزایش دادند.
– هر دو خواهان بقای یکدیگرند تا فلسفه‌ی وجودی‌شان حفظ شود.

به نقل ازسایت سر خطگ

کیا
کیا
3 سال قبل

اگر اپوزیسیون توانایی عمل ندارد و نمیتواند موقعیت را درست و دقیق ارزیابی کند و بد تر از همه به یک مبارزه همه گیر و متحد اعتقاد ندارد بهتر است سکوت کند و بگذارد سرنوشت تصمیم بگیرد!

احمد صلاحی
احمد صلاحی
3 سال قبل
پاسخ به  کیا

سرنوشت مردم ایران ۸۰ میلیونی متقاوت ست.. باور مکن که بخشی مرتجع وعقب مانده می تواند سرنوشت مردم را بیش از این به خطر بیاندازد.
اپوزیسیون هم یکی از قربانیان حکومت ترور مشروعه ست.
مردم با تمام زخم ها و هزینه های تا کنونی سرنوشت خود را رقم خواهند زد .

کیا
کیا
3 سال قبل
پاسخ به  احمد صلاحی

اپوزیسیون قربانی حکومت است ولی دارای شعور است و وظیفه رهبری را بعده دارد .
منظور از سرنوشت که من عنوان کردم ،برداشتی از حافظ است که می گوید اگر نمیتوانی کاری کنی به سرنوشت اجازه بده تصمیم بگیرد.،و این سرنوشت جبر تاریخ است که خلق ها موجبش می شوند ،نه اپوزیسیونی که قادر به تصمیم گیری و تشخیص نیست!

احمد صلاحی
احمد صلاحی
3 سال قبل
پاسخ به  کیا

جناب کیا ،
وقتی از اپوزیسیون صحبت می کنیم شما حتما در نظر دارید که ؛
اول ـ حکومت دینی تمامیت خواه ولایت فقیه شیعی طبق قانون اساسی ارتجاعی همه چیز را در انحصار خود دارد.
دوم ـ مجلس زائده ای از حکومت تمامیت خواه ست .ـ از آزادی احزاب و انتخابات آزاد خبری نیست در نتیجه مجلس محلی ست برای پیش برد منافع حکومت و از تلاش احزاب مختلف برای طرح منافع و مصالح اقشار مختلف جامعه خبری نیست .طبیعتا اثری از رقابت بین حناح های اکثریت و اقلیت نمایندگان ( اپوزیسیون ) به آن صورت که در بیشتر کشور های جهان وجود دارد نمی می بینیم.
سوم ـ ریاست جمهوری ، بدلایل زیادی از همان سال ۵۸ که مجلس خبرگان مکنونات خمینی و حواریون او را برای حکومت ولایت فقیه فاش کرد و بعنوان یکی از اصول قانون اساسی ارتجاعی تصویب نمود در تضاد با ریاست جمهوری افتاد .
بهر صورت قرار شد با انتخاب رئیس جمهور تشکیل دولت و نخست وزیر نیز با او محول شود.
بحران از همان زمان اولین رئیس جمهور آقای بنی صدر شروع شد که خمینی و دارو دسته او نمی دانستند با رئیس جمهور منتخب مردم چه خاکی تو سر خودشان بکنند.
اختلافات آنقدر بالا گرفت تا با کودتای مجلس اول به رهبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور را کنار گذاشتند. بعد هم همیشه بین رئیس جمهور ونخست وزیر اختلاف بود که اصلا پست نحست وزیری را حذف کردند.
اینها همه در اولین سالهای اول انقلاب اتفاق افتاد که مردم به آقای بنی صدر رای دادند . در مجلس اول چند نماینده غیر حزب الهی از حوزه های انتخابی محل زندگی خود به مجلس راه یافته بود.
بعدا حساب آن چند نماینده ی غیر حزب الهی را رسیندند و شورای نگهبان را چنان دریده و هار کردند که حتی به خودی های حکومت هم که به مثل کمی ریششان کوتاه تر یا کمتر چاپلوسی می کنند هم اجازه ی کاندید شدن برای هیچ نهاد انتخابی نمی دهند.
نتیجه : صحبت اپوزیسیون به معنی رایج آن در جهان در ایران معنی ندارد چون همه چیز در ان از مجلس تا رئیس جمهور و دولت بدون اجازه ی شورای نگهبان یا چشم و گوش حاکمیت ولایت فقیه محلی از اعراب ندارد.

آقای کیا ، اگر منظور شما از اپوزیسیون انواع مخالفان و منقدان حکومت ولایت فقیه ست که از همان روز اول به شکل خونین سرکوب و کنار گذاشته شدند و هزاران نفر جان باختند .
زندگی ۴۲ ساله مردم نشان داده که اعتراض و مقاومت همیشه وجود داشته ست و نیروهای آگاه به اشکال مختلف در نهایت بی حقوقی بار مبارزات ۴۲ ساله علیه حکومت کشتار را به عهده داشتنه اند و جوانان و زنان از ستون های اصلی مبارزات هستند .
میلیونها نفر نیز اجبارا مهاجرت کردند که در میان آنها طیف وسیعی از مخالفین حکومت وحشت و ترور وجو دارد.
مشکل اختلاف نظر و اهداف مخالفین در در داخل و خارج از کشور ست.
در داخل ایران به دلیل ترس از سپاه و و بسیجی ها و ساواکی های اسلامی انواع مخالفان حکومت با یکدیگر ظاهرا اصطکاکی ندارند و همه در یک صف واحد جنبش های متعددی را در این بیست سال سازمان دادند که بسیار امید بخش بوده ست.

ولی مخالفین در خارج از کشور محدودیت های داخل کشور را ندارند و اهداف و خواسته های خود را مخفی نمی کنند که بسیار مثبت می باشد ولی لازم ست که تلاش گردد با حفظ اهداف و مواضع حول نکات مشترک علیه حکومت تمامیت خواه همکار ی و همراهی صورت گیرد.

کیا
کیا
3 سال قبل
پاسخ به  احمد صلاحی

من تمام گفته های شما را تایید میکنم.
اپوزیسیون را نمیتوانیم به مذهبی و غیر مذهبی ،چپ و یا راست در ایران به معنی واقعی کلمه تقسیم کنیم ،چرا که حاکمیت ایران کاستی مانند عمل می کند و از همه طبقات به شیوه منافع کاست بهره میبرد ،حال اپوزیسیونی که توانایی شناخت این حاکمیت را ندارد در داخل خود به یک مبارزه ،بگوییم تخیلی که نیروهایش را مشغول بخود و در تقویت حاکمیت بکار میبرد، روی آورده است، بر روی پا نخواهد ایستاد مگر به کمک خارجی “که آن هم تابو است”!
تعیین جبهه ای همه گیر با هدف دفع حکومت فاشیستی با نشست و مذاکره و برنامه تنها راه معقول بنظر می آید و هدف من گفتن اینست که فکر میکنم همه اتان آنرا می دانید و بعضی ها هم آنرا حکومت شتر پلنگی نامیده اند ولی امکان پذیر است چون نمونه اش در تاریخ انجام شده است مانند جنگ جهانی دوم!

احمد صلاحی
احمد صلاحی
3 سال قبل
پاسخ به  کیا

حکومت مشروعه و شیعی ست.
قانون اساسی آن برای ولایت مطلقه فقیه طراحی شده و اصلا زمینی نیست.
در قانون اساسی برای امام دوازدهم شرح وظایف شده ( خنده دار ست یا گریه دار؟)
آیا جنبش ضد قانون اساسی داریم؟
آیا جنبش انتخابات آزاد داریم؟
اگر بگویم بخشی از مخالفان حکومت تمامیت کاری به این حرفها ندارند اشکالی دارد؟
اگر بگویم آنهائیکه به حکومت پارلمانی و رای مردم باور دارند به هم نزدیک شوند اشکالی دارد؟
وقتی بنا بر رای مردم و نمیندگان مردم مثلا برای مجلس موسسان یا قانون گزاری باشد دیگه این به مردم مربوط ست که به کدام حزب یا نماینده رای می دهند .
مگر در آلمان سکولار دموکرات مسیحی ها و سوسیال مسیحی ها انجیل را در حزب و مجلس وسیله ی عوامفریبی می کنند؟
ما نه رنسانس داشتیم و نه پروتستانتیسم در نیجه همه چیز رشد نیافته ست
وقتی همه مذهبی ها جمع شدند دور خمینی نتیجه شد مجلس خبرگان و خروجی و محصول آن جوهر فکری تمام مذهبی هاست که تا توانستند اصول و فروع دین و فقه و شرع را تو قانون اساسی چپوندند تا نشت نکند.

ما باید با هموطنان مذهبی همین امروز اتمام حجت کنیم که مسلمانی و مسیحیت و یهودیت و……. جای خود ولی قانون اساسی باید منشور و میثاق مردم ایران برای انجام کارهای مشترک و عمومی امروز زندگی باشد که با همکاری و احساس مسئولیت برای آبادی و آزادی آن بکوشیم و از دخالت ایدئولوژی و عقاید مذهبی در آن پرهیز کنیم (این میشود سکولازیسم)
مطالعه قانون اساسی چند کشور این حرف ها را تائید می کند.
به عنوان معترضه : در علوم اجتماعی دبستان می خواندیم ایران کشوری ست کثیرالمله
مگر یک کشور می تواند بیش از یک ملت و یک پرچم و یک سرود باشد؟

کیا
کیا
3 سال قبل
پاسخ به  احمد صلاحی

رفیق
شما به توازن نیرو ،تشکل و تاکتیک و استراتژی ظاهرا فکر نمی کنید!!
خوب آرزو هم باید بر واقعیت ها قرار گیرد.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


31
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x