بررسی تاثیر احتمالی قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین بر منتقدان سیاسی حکومت ایران
فرشاد قربانپور/روزنامه نگار
احتمال امضای قرارداد ۲۵ ساله راهبردی میان ایران و چین، واکنشهای بسیاری که بیشتر منفی بودند در شبکههای مجازی و رسانه های ایرانیان برانگیخت.
با این حال “دبیرخانه سازوکار عالی مشارکت جامع راهبردی ایران و چین” در خرداد۹۹ جزوهای در ۵ رویه منتشر کرد تا مفاد پیشنویس این قرارداد را در ترازوی سنجش همگان قرار دهد.
این قرارداد، سویههای گوناگون سیاسی و اقتصادی دارد که میتواند مورد بررسی قرارگیرد.
حکومت اعلام میکند که این توافقنامه یک توافق بزرگ اقتصادی است. البته چین کشوری بسیار قدرتمند در زمینه اقتصادی است اما لزوما از فناوری پیشرفتهای برخوردار نبوده و استانداردهای پایینی به نسبت آمریکا، ژاپن و اروپا دارد. بهویژه این کشور در زمینه نیاز ایران، یعنی تکنولوژی نفت و گاز حرفی برای گفتن ندارد. گذشته از این پس از خروج آمریکا از برجام «خودروسازان چینی به سرعت از ایران خارج شدند و شرکت ملی نفت چین اعلام کرد که به خاطر تحریمهای آمریکا از سرمایهگذاری در میدان گازی پارس جنوبی منصرف شدهاست و در ۱۴ مهر ۱۳۹۸ از طرح توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی کنارهگیری کرد».( بیانیه سازمان راه کارگر پیرامون طرح توافق ۲۵ ساله جمهوری اسلامی و چین/سایت اخبار روز/۲۷ مرداد۱۳۹۹)
البته به ظاهر «توافقنامه همکاری ۲۵ ساله ایران و چین بسیار بلندپروازانه است. اما اگر عملکرد سرمایهگذاری خارجی چین در ایران طی دو دهه گذشته را مبنی قرار دهیم، چشمانداز تحقق کامل و به موقع آن امیدوار کننده به نظر نمیرسد». (هادی زمانی/توافقنامه همکاری ۲۵ ساله ایران و چین/سایت اخبار روز/آذر۱۳۹۹)
برای نمونه یک معیار قابل ارائه عملکرد پیشین چین است. بر این اساس «کل سرمایهگذاری خارجی چین در ایران طی ۱۵ سال گذشته بالغ بر ۱۵ میلیارد دلار است». (هادی زمانی/توافقنامه همکاری ۲۵ ساله ایران و چین/سایت اخبار روز/آذر۱۳۹۹) که رقمی بسیار ناچیز است.
هرچند دولت ایران در بررسی کرامات این توافقنامه، اعلام کرده است که چین در حدود ۴۰۰ میلیارد دلار در ایران سرمایه گذاری خواهد کرد. که دور از انتظار مینماید. به بیان دیگر، سنگ بزرگ علامت نزدن است.
زمینه سیاسی پس از توافق
اما قرارداد با چین گذشته از اقتصاد و صنعت در عرصه سیاست چه چیزی برای ما به ارمغان خواهد آورد؟
چون«توافقنامه همکاری ۲۵ ساله ایران و چین علاوه بر موارد اقتصادی، عرصههای نظامی و امنیتی را نیز در بر میگیرد. دو کشور متعهد میشوند که در زمینههای نظامی، امنیتی و تبادل اطلاعات با یکدیگر همکاری کنند». (هادی زمانی/توافقنامه همکاری ۲۵ ساله ایران و چین/سایت اخبار روز/آذر۱۳۹۹)
میدانیم که چین، کشوری دارای حق وتو است. از این رو شاید ادارهکنندگان نظام سیاسی در ایران میپندارند با تکیه بر این قرارداد بتوان روی حمایت چین از ایران در جامعه جهانی حساب باز کرد. البته تاریخ به این نوع حمایتهای چینی نمره پایینی میدهد. از جمله «جمهوری اسلامی دوازده سال است که میکوشد به عضویت “سازمان همکاری شانگهای” پذیرفته شود اما چین و روسیه با آن مخالفت میکنند».( بیانیه سازمان راه کارگر پیرامون طرح توافق ۲۵ ساله جمهوری اسلامی و چین/سایت اخبار روز/۲۷ مرداد۱۳۹۹)
تاثیر احتمالی توافق بر سیاست داخلی
روی دیگر سکه سیاست میتواند داخلی باشد. در اینجا چند پرسش مطرح میشود.
-آیا سیستم سیاسی ایران در این اندیشه است تا از تجربه سیاسی چین در داخل کشور استفاده کند؟
-آیا این قرارداد را میتوان به عنوان یک دادوستد سیاسی و امنیتی به حساب آورد؟
-در واقع پرسش این است آیا امکان دارد قرارداد با چین در برابر خواستههای تحولخواهانه و آرمان دموکراتیک مردم ایران موانعی ایجاد کند؟
-به بیان دیگر این بدهبستان چه تاثیری در داخل ایران بر رویکرد تحول خواهانه مردم خواهد گذاشت؟
چنین چیزی در تاریخ نیز سابقه دارد. برای نمونه از یاد نبریم که در بند هفتم عهدنامه ترکمانچای نیز شرحی آمده بود مبنی بر حمایت روسیه از ادامه سلطنت قاجار در خاندان عباس میرزا…
امروز پرسش پیرامون تاثیر داخلی قرارداد با چین از آن رو طرح میشود که در بند دوم پیشنویس قرارداد ۲۵ ساله با چین که عنوان “ماموریت” برخود دارد به ۱۰ محور اشاره میشود که در محور هشتم آمده است: “تقویت اجرای قانون و همکاری های امنیتی در حوزههای مختلف از جمله مبارزه با تروریسم”.
“تقویت اجرای قانون” ترکیب مناقشه برانگیزی است.
-حال باید پرسید که چین چگونه در اجرای قانون به ایران کمک خواهد کرد؟
-به بیان دیگر، شاید درستتر باشد که بپرسیم ترکیب “تقویت اجرای قانون” در قرارداد، به طور دقیق کدام قوانین را دربر خواهد گرفت؟
به جاست به عنوان مشتی نمونه خروار، به دو خبر که پیش از این اعلام شد توجه کنیم. شاید بتوان این دو خبر را به این قرارداد ربط داد و نسبتی سنجشگرایانه میان سیاست چینی با دموکراسیخواهی ایرانیان ایجاد کرد.
در ۲۶ آبان ۱۳۹۸، دو روز پس از آغاز اعتراضها به گرانی بنزین، حسن روحانی طی سخنانی در هیات دولت ضمن توجیه عملکرد دولت گفت:” ما آنقدر سیستم مونیتور داریم که حتی میتوانیم راننده خودروها را نیز بشناسیم”(عصرایران/۲۶ آبان ۱۳۹۸) تا این زمان تصور عمومی بر این بود که دوربینها توانایی تصویربرداری از اتومبیلها و پلاکشان را دارند نه توانایی هویتیابی سرنشین آن را.
هفت ماه پس از این رویداد در ۲۶ خرداد ۹۹ بود که سردار کمال هادیانفر رییس پلیس راهور گفت: “برای جریمه عابرین پیاده متخلف، سامانهای طراحی کردهایم، کد ملی و چهره افراد را هم داریم میتوان تطبیق داد و جریمه کرد. اگر عابر پیاده تخلف کرد، میتوان با این شیوه او را جریمه کرد”.(انتخاب/۲۶ خرداد۱۳۹۹) گفتههای این فرمانده پلیس اشارهای بود به تشخیص چهره و هویت افراد با کمک دوربینهای نصب شده در سطح شهر.
ادعای تشخیص هویت افراد به وسیله عکس دوربینهای نصب شده در سطح شهر و تطبیق آن با دادههای بایگانی در سامانه جامع دادهها و سپس یافتن کد ملی، نام،آدرس، تلفن و… افراد، ادعایی برخلاف دموکراسی و آزادی و خبری بسیار نگران کننده بود. از جمله از آنجا که جریمهها بطور اتوماتیک از حساب مردم برداشت میشد، بسیاری این طرح را شگردی برای اخذ پول از مردم ارزیابی کردند.(اسپوتنیک فارسی/۲۸خرداد۹۹) در نتیجه پلیس مجبور به واکنش شده و اعلام کرد قصد اجرای این طرح را ندارد. هرچند که پلیس، فقدان زیرساختها را دلیل لغو این طرح اعلام کرد، نه افزایش نگرانی بابت تحدید آزادی.(برنا/۴ آبان ۹۹)
حال به اصل مساله نزدیک شدیم. اکنون شاید بتوان پرسش دقیقتری مطرح کرد.
-اینکه در صورت تنظیم قرارداد ۲۵ ساله، چین چه چیزهای به ایران میتواند بدهد؟
-یا اینکه این قرارداد بر آزادیخواهی و دموکراسیطلبی ایرانیان چه تاثیری گذاشته و نیز چه تغییری در رویکرد حکومت در قبال انتقادها، اعتراضها و مقاومتهای مدنی، به ویژه انتقادهای آشکار مدنی خواهد گذاشت؟
روش چینی سرکوب
به طور اجمالی میتوان گفت ربط این قرارداد با تحولخواهی ایرانیان در این است که چینیها استاد سرکوب انتقادهای مدنی، کنترل شبکههای اجتماعی و راهاندازی اینترنت داخلی هستند.
از این رو به نظر میرسد دستاورد غیر اقتصادی این قرارداد(تازه اگر بپذیریم که دستاورد اقتصادی قابل توجهی به دنبال داشته باشد) در حوزه داخل کشور، آسیب رساندن جدی به جریانهای تحولطلبی و آزادیخواهانه است.
چرا؟ چون رویکرد اصلی نهادهای امنیتی چین مبتنی بر پایش نامحسوس مردم از طریق فیلتر شدید اینترنت، راهانداری اینترنت داخلی و مهمتر از آن کنترل مردم به وسیله دوربینهای مستقر در سطح شهر است.(دویچه وله/۱۵ تیر ۱۳۹۷) دوربینهایی که بسیاری از مردم گمان میکنند کاربردشان تنها برای کنترل اتومبیلها است.
از ۱۰ شهر پر دوربین جهان، هشت شهر، چینی هستند. برای نمونه در شهر “چونگ خینگ” در جنوب غربی چین که حدود ۱۲ میلیون نفر جمعیت دارد دو میلیون و ششصدهزار دستگاه دوربین نصب شدهاست یعنی برای هر پنج نفر یک دوربین.(روزیاتو/۳شهریور۱۳۹۸)
این فناوری پایشگرایانه برای سیستم سیاسی در ایران که تمایل بسیاری برای ممیزی دارد جذابیت ایجاد میکند. در واقع این تحفه چینی، همان چیزی است که میتواند دوباره پکن را از جاده ابریشم به تهران برساند.
تحفهای که از آن حرف میزنیم، سیاستی بود که چینیها پس از شورش میدان “تیان آن من” در پیش گرفته و سرآمد کشورهای جهان در یافتن هویت افراد از طریق عکس شدند.
این سیاست، مبتنی بر فناوری الکترونیک با بودجه بزرگ دولتی پی گرفته و پیشرفت بسیاری کرد و بلافاصله حتی پس از موفقیتهای کوچک به عنوان ابزار پایش، علیه مسلمانان (پیش از این ایرانی تبار) اویغور به کار گرفته شد.(کرونوس/۳۰ دی ۱۳۹۶) تا پایان سال ۲۰۱۸ بیش از ۱۷۰ میلیون دوربین مداربسته در نقاط مختلف چین نصب شده بود. یعنی برای هر ۸ نفر یک دوربین. چینیها میخواهند این تعداد را تا سال ۲۰۲۲ به حدود ۵۰۰ میلیون دوربین برسانند. یعنی برای هر سه نفر یک دوربین.(دیجیتو/۲۷ آذر۹۶)
آن وقت شاید تنها لباسهای زیر مردم از چشم دولت پنهان بماند. اما چشمهای پنهان، همان لباسهای زیر را در هنگام خرید در فروشگاهها مورد رصد قرار داده است. همچنین اگر یک روز دو بار برای خرید چیپس از خانه بیرون بروید، حتما نام شما به عنوان یک شهروند دوستدار چیپس در “سامانه جامع کنترل مردم” ثبت خواهد شد. بنابراین رفت و آمدهای عمومی هیچ کسی مخفی نخواهد ماند. چرا که با استفاده از دوربینهای تشخیص هویت، همه افراد شناسایی شده، نام و نام خانوادگی و دیگر جزئیات مربوط به آنها برای دولت آشکار می شود.
سنستایم شرکتی چینی است که با استفاده از هوش مصنوعی و اینترنت این امکان را فراهم کرده و در حال گستردهتر کردن نرمافزاری آن است. چیزی که راهکارهای بیشتری برای “کنترل” شهروندان از طریق پایش دوربینی در اختیار دولت ها میگذارد. این سیستم میتواند اطلاعات هزاران دوربین را با کمک هوش مصنوعی پردازش کند تا افرادی که دولت تمایل به یافتن شان دارد ردگیری شوند.(رادیوفردا/۲۸ فروردین۱۳۹۷)
چینی ها میگویند از این سیستم برای یافتن مظنونین استفاده میکنند. اما خطر آنجاست که تعریف مظنون از نظر دولتها چیزی متفاوت با نظر مردم است. در واقع منتقدان فعالیت این سیستم، این فناوری را سبب کنترل جزئیات خصوصی مردم و ردیابی مخالفان سیاسی و یا منتقدان حکومت میدانند. از جمله پلیس چین از سال ۲۰۱۷ به این سو، شناسایی ناراضیان به وسیله دوربین را در استان مسلماننشین سینکیانگ آغاز کرده است. برنامهای که در آن چهره مردم عادی پایش میشود تا افرادی که از نظر دولت چین “خاطی هستند” دستگیر شوند.(رادیوفردا/۲۸ فروردین۱۳۹۷)
برای نمونه این سیستم در حال حاضر در چین برای ردیابی سفر، خرید، جُرم و حتی استفاده از دستمال توالت مورد استفاده قرار میگیرد.(آنا/۱۱اسفند۱۳۹۶) چدا که در چین همه چیز با دوربین ثبت میشود حتی افرادی که جذب یک تابلوی مشخص تبلیغاتی میشوند.
یا اینکه اگر شما در چین باشید و از مناطق ممنوعه عبور کنید، بدون شک عکسبرداری میشوید. این عکسها در پایگاه اطلاعاتی پلیس، هویتیابی شده و سپس عکس، شماره شناسایی و آدرس خانه فرد خاطی به نمایشگر افسران پلیس فرستاده میشود. البته مجرمان عادی میتوانند جریمهای بپردازند تا عکس و اطلاعاتشان از لیست خاطیان حذف شود. اما خدا به داد معترضان سیاسی برسد…(آنا/۱۱اسفند۱۳۹۶)
به گزارش منابع چینی، سیستم چینی تشخیص هویت با دوربینهای سطح خیابان، اکنون حداکثر با رزولوشن ۵۰۰ مگاپیکسل توانایی تشخیص جزئیات بالای چهرهی افراد را دارد. چینیها ادعا میکنند که سیستم جدید یک فرد را در میان جمعیتی دهها هزار نفری بهراحتی شناسایی میکند. در یک آزمایش، دوربین هوشمندی در چین توانست یک مظنون تحت تعقیب را در میان ۶۰ هزار نفر از شرکتکنندگان یک کنسرت موسیقی در شهر نانچینگ شناسایی کند.(زومیت/۶مهر ۱۳۹۸)
از این که بگذریم از اوایل سال ۲۰۱۸ شماری از نیروهای پلیس در چین به عینکهای هوشمندی مجهز شدهاند که قابلیت تشخیص چهره را دارد. این دوربینها چهره افراد را اسکن کرده و آن را برای بررسی به پایگاه داده میفرستند. زمان لازم برای تشخیص هویت افراد با این دوربینها فقط ۱۰۰ میلی ثانیه است.(آنا/۱۱اسفند۱۳۹۶)
به جز این چینیها قوانین و فناوری بسیار پیشرفتهای برای کنترل اینترنت و یافتن افراد با ردگیری موبایل دارند. از جمله در اول دسامبر ۲۰۱۹ در چین قانونی اجباری شد که مردم این کشور را موظف میکند که هنگام عقد قرارداد جدید برای خرید تلفنهای موبایل چهره خود را اسکن کرده و به مرکز دادههای دولتی بسپارند. همزمان مشخصات گوشی نیز در کنار عکس مالک ذخیره میشد.(بی بی سی/۱۰آذر ۱۳۹۸) هویت صدها میلیون دارنده موبایل به همین سادگی شناسایی شد. هر چند که دولت چین برای این کار خود نام “مراقبت از حقوق قانونی و منافع شهروندانش در فضای مجازی” انتخاب کرده است.
شاید طرح ریجیستری در ایران، یک کپی بیسر و ته از همین کار باشد که بیشتر به بهانه مبارزه با سرقت اجرا شد.
اما چین، مدل اصلی کنترل را روی اویغورها اعمال میکند. جمعیتی مسلمان که یکپنجم خاک چین، قلمرو تاریخیشان است حال آنکه طبق آمارهای رسمی حدود ۱۲ میلیون نفرند. آنها بخشی از قلمرو تاریخی ایرانند در کاشغر. چنانچه در کتیبه شاپور ساسانی در کعبه زرتشت نیز بدانها اشاره شده است.(بی بی سی/۱۴ آذر ۱۳۹۸)
اویغورها، زبانشان سغدی و سرشار از واژگان پارسیست، حروف نوشتاریشان نیز مانند حروف فارسی است. تاامروز حاملان فرهنگ ایرانند و نوروز را جشن میگیرند. (بی بی سی/۱۴ آذر ۱۳۹۸). چنانچه نامهایی همچون گلنار، زمرد و… هنوز در میانشان رواج دارد.
باور تاریخی این است که آنان باقیمانده از فرهنگ مانوی، پیامبر باستانی ایرانند.(نقاشی اویغور/مجله هنر و تمدن شرق/ ۱۳۹۷)
آیین مانوی نیز مدتها دین حکومتی اویغورها بود. از جمله طومار بزرگ و تقریباً کاملی در صحرای گبی کشف شد که شاوان و پلیو دانشمندان فرانسوی پی بردند این طومار یکی از کتابهای مانوی است. تردیدی نیست آنها میراثداران تاریخی حکومت کوشانی هستند که پیوستگی عمیقی با ایران باستان و تاریخ ایران دارد. برخی از اویغورها نیز پیرو طریقتهای درویشی از جمله قادریه هستند که عبدالقادر گیلانی آن را بنیان گذاشت.(سرچشمه تصوف در ایران، سعید نفیسی، چاپ فروغی، ۱۳۴۳)
جالب اینجاست، اویغورها دارای میزان زیادی از تبار سغدی (از اقوام باستانی ایران شرقی باستانی) هستند که دچار تُرکسازی شدند و شهرهای ختن و کاشغر نیز در گذشته از شهرهای ایرانی بودهاند.(بی بی سی ۱۵ شهریور ۱۳۹۳) اما چین دو قرن پیش یعنی در سده ۱۸ میلادی اویغورستان را بخشی از چین بزرگ نامید. گفته میشود در این مرحله بیش از یک میلیون اویغورکشته شده و تعداد زیادی از آنان در بازارهای فروش برده معامله شدند. دشمنی میان چین و اویغورها از آن روز دامن زده شد و تا امروز ادامه دارد.(بی بی سی/۱۴ آذر ۱۳۹۸)
آخرین رهبر قدرتمند اویغورها در قرن ۱۸ یعقوب بیگ بود که در سال ۱۸۶۴ شکست سختی بر چینیها وارد کرد. اما در نهایت شکست خورد. رهبر فعلی اویغورهای جهان “ربیعه قدیر” نام دارد.(بی بی سی/۱۴ آذر ۱۳۹۸) اویغورها دوبار در سالهای ۱۹۳۳ و ۱۹۴۴ با کمک ژوزف استالین موفق شدند استقلال خود را پس بگیرند و خود را جمهوری بنامند. اما چین استقلال آنان را در هم کوبید. چین از سال ۱۹۴۹ با مشت آهنین بر منطقه اویغورها مسلط است.(بی بی سی/۱۴ آذر ۱۳۹۸)
بیش از ۹۲ درصد مردم چین از قوم “هان” هستند. بر همین اساس چین میکوشد سیاست “هان” سازی کل جمعیت را در همه نقاط چین از جمله سینکیانگ پیش ببرد. در همین راستا در سال ۱۹۸۹ ایغورها حداقل ۱۰۰۰ مدرسه با زبان و الفبای خودشان داشتند که تا سال ۱۹۹۶ همه آنها به اجبار تعطیل شد.
چین با هرگونه آموزش اسلامی مردم اویغور نیز مقابله میکند. دانشجویان به جرم اَعمال دینی از دانشگاهها اخراج میشوند. کارمندانی که نماز میخوانند از کار اخراج شدهاند. تقریبا تمام ۲۳۰۰۰ مسجد اویغورها بسته شد. چین در راستای حذف هویت اویغورهای مسلمان حتی گاهی آنها را تحت فشار گذاشته تا نوشیدنی الکلی بنوشند و در روزهای ماه رمضان غذا صرف کنند. (تی آر تی /۲۰ بهمت ۱۳۹۷) در دادگاههای چین نیز اغلب حق را به مسلمانان اویغور نمیدهند. مردم شهر اورومچی مرکز اویغورها در ژوئیه ۲۰۰۹ به بهانه عدم رعایت حقوق اویغورها در دادگاههای چین تجمعی در ابتدا مسالمتآمیز کردند که البته به خشونت کشیده شد. شمار کشتهشدگان این حادثه بیش از ۱۴۰ تن و شمار مجروحان ۸۲۸ تن اعلام شد.
از این گذشته در راستای چینیسازی اویغورها، بیش از یک میلیون مسلمان اقلیت اویغور یعنی حدود ده درصد جمعیت اویغورها به صورت اجباری و در راستای شستشوی مغزی و با هدف حذف تدریجی آنها از جامعه در اردوگاههای کار زندگی میکنند(بی بی سی/۱۵مرداد ۱۳۹۹) و اغلب نیز مجبور به تولید محصولات صنعتی برندهای اروپایی و آمریکایی از جمله گوشیهای آیفون هستند. (عصرایران/۱۲ اسفند ۱۳۹۸) حتی گزارشهایی از فروش اعضای بدن این دسته از مسلمانان به کشورهای دیگر وجود دارد. گزارشها حاکی است که کشورهای عربی به ویژه عربستان خریدار اصلی اعضای بدن مسلمانان چینی هستند. جنبش “فالون کونگ” در همین راستا شکل گرفت. افراد عضو جنبش “فالون گونگ” چین از قربانیان برداشتن اعضای بدن و زندانی کردن فرزندانشان در این اردوگاهها هستند.(ایکنا/۱ تیر ۱۳۹۹)
چین همواره وجود چین اردوگاههایی را در مورد مسلمان اویغور تکذیب میکرد اما در اکتبر ۲۰۱۸ به وجود پایگاههای نظامی سری که در آن مسلمانان نگهداری میشوند، اذعان کرد و گفت آنجا مرکزی برای آموزش حرفهای و مبارزه بر علیه تروریسم است.(آناتولی ۳۰ آگست ۲۰۱۹)
از سیاستهای دیگر کنترلی چین در قبال مسلمانان اویغور، بیهویت سازی از کودکی است. در کنار افزایش به کار گیری تکنیکهای منع بارداری و نیز سیاستهای گسترده عقیمسازی برای زنان مسلمان، ساختن کودکستانهای شبانهروزی جهت آموزش مداوم نیز پیگیری شده است. آمار مربوط به سال ۲۰۱۷ نشان میدهد که میزان ثبتنام کودکان در کودکستانهای شبانهروزی این منطقه نیم میلیون نفر افزایش یافته است.(بی بی سی /۱۴ تیر ۱۳۹۸) این کار برای آموزش شبانهروزی کودکان اویغور با هدف مهندسی فرهنگی آنهاست.
در کنار اینها همه اویغورها مجبور به جاسوسی علیه یکدیگر هستند. در صورت تخلف هر کسی از قوانین حزب کمونیست، نه تنها خود خاطی بلکه دوستان و خانواده نیز مجازات میشوند.(کتاب باریک راه آزادی/انتشارات روزنه/۱۳۹۸)
چین، سامانهای تحت عنوان “سامانه اعتبار اجتماعی” راه انداخته است. دولت با استفاده از این سامانه و از طریق پایش فناورانه، برای تکتک شهروندان بر اساس سیستم امتیازدهی، نمراتی در نظر میگیرد. برای نمونه اگر آشنای شما خطا کرده باشد، از شما نیز کمی امتیاز کاسته میشود.(کتاب باریک راه آزادی)
اما در منطقه اویغورها، علاوه بر دوربین، صدها مامور پایشگر عضو حزب کمونیست چین نیز رفتار مردم را زیر نظر دارند. این افراد برای اولین بار در سال ۲۰۱۴ به تعداد ۲۰۰ هزار نفر وارد سینکیانگ شدند. این ۲۰۰ هزار نفر، همگی از اعضای حزب کمونیست و از چینیهای نژاد “هان” انتخاب شدند. در همین راستا در سال ۲۰۱۶ نیز ۱۱۰ هزار نفر پایشگر دیگر به منطقه اویغورها در سینکیانگ افزوده شد. هویتطلبی ایغورها و ایستادگیشان بر حفظ میراث تاریخی سبب شد در مرحلهای دیگر در سال ۲۰۱۷ یک میلیون عضو تشکیلاتی حزب کمونیست چین وارد منطقه اویغورها شوند که اینبار این تعداد ضمن پایش رفتار اویغورها باید در میان خانواده آنان زندگی کرده و رفتارشان را از نزدیک زیر نظر میگرفتند. ارتکاب هرگونه خطایی در خانوادهها به سرعت از سوی پایشگران گزارش داده میشد. از جمله آنها باید گزارش بدهند که اویغورها هر روز صبح آوازهای ملی چینی خواندهاند، در جلسات حزبی شرکت میکنند، خانوادههای اویغور در خلوت خود و با یکدیگر چینی حرف بزنند، سجاده و جانماز نداشته باشند، به سمت مکه ننشینند، قرآن نداشته باشند، احوالپرسی به “سلام علیکم” نباشد، به مجسمه رفیق مائو تعظیم کنند و…(کتاب باریک راه آزادی)
ممیزی آنلاین شاید بهترین ترکیب باشد برای این نوع سیاست چینی. چین این سیاستها را به کمک فناوری اعمال میکند. کنترل اینترنت، کنترل موبایل، کنترل چهره و عبور و مرور و… اینها همه ویژگیهایی است که حکومتهای دیکتاتوری تمایل به داشتنش هستند.
از این رو به نظر میرسد «در حال حاضر بزرگترین مشغله]حکومت ایران[این است که راههایی برای جلوگیری از گسترش شتابان و انفجارآمیز اعتراضات مردم ایران پیدا کند. یکی از این راهها ، کنترل شبکههای اجتماعی است که آنها امیدوارند با برخورداری از کمکهای تکنولوژیک چین و ایجاد اینترنت ملی بتوانند به آن دست یابند. تأکید بر این مسأله در نسخه های منتشر شدۀ طرح توافق راهبردی … کاملاً مشهود است. تصادفاً این خواستی است که شاید پذیرش آن برای چینیها کم هزینهتر باشد و با گرفتن امتیازاتی جمهوری اسلامی را در مقابله با مردم ایران یاری دهند. ( بیانیه سازمان راه کارگر پیرامون طرح توافق ۲۵ ساله جمهوری اسلامی و چین/سایت اخبار روز/۲۷ مرداد۱۳۹۹)
بنابراین از نظر اقتصادی و صنعتی«توافقنامه همکاری ۲۵ ساله ایران و چین به احتمال قوی به یک سناریوی باخت-باخت خواهد انجامید به این معنی که ایران همچنان از دسترسی به فنآوری کشورهای غربی محروم خواهد ماند و چین نیز خود را آنچنان در ایران درگیر نخواهد کرد که پاسخگوی نیازهای توسعه اقتصادی ایران باشد. (هادی زمانی/توافقنامه همکاری ۲۵ ساله ایران و چین/سایت اخبار روز/آذر۱۳۹۹)
تحفهای که کشور چای، دارچین، ابریشم، بشقاب و…در قرن بیست و یکم میتواند به همه جای جهان صادر کند، ممیزی آنلاین با هدف کنترل تکتک شهروندان با فناوری مبتنی بر اینترنت و هوش مصنوعی است. دولتی خداگونه که توانایی نگریستن و پاییدن همه شهروندان را دارد.
همان گونه که جورج ارول در کتاب ۱۹۸۴ پیش بینی کرده بود:« برادر بزرگ دارد شما را تماشا میکند».
مقاله بسیار آموزنده و واقع بینانه ای است. قرارداد فعلی جمهوری جنایتکاران با چین صرفا” نظامی و امنیتی است.
اما تاریخ نشان میدهد که شوروی در دوران اقتدارش با اشغال کشورهای زیاد و در دست داشتن ۸۰۰۰ کلاهک اتمی بسیار مخوف تر از چین امروز بنظر می رسید. آن اقتدار در ظرف یک روز متلاشی شد و به تاریخ، یا درواقع به زباله دان تاریخ پیوست. در کشورهای دیکتاتوری همه چیز تا ۱۵ دقیقه قبل از سقوط عالی نمایش داده میشود.
چینی ها روش عقب مانده و احمقانه استالین در اقتصاد را دنبال نکردند، آن ها درهای چین به روی سرمایه خارجی را گشودند. حالا چین برای تداوم رشد اقتصادی در دوراهی ادامه فاشیسم و دیکتاتوری یا دموکراسی ایستاده است. باز نکردن فضای سیاسی به تلاشی شوروی گونه و باز کردن فضای سیاسی به ژاپن ختم میشود.
آیا چین همراهی با دنیای متمدن و تبعات آن را انتخاب می کند و بخشی از سرمایه داری پیشرفته و آماده برای گذار به سوسیالیسم می شود یا توحش روسی مائوئیستی را ادامه میدهد؟