با نگاهی به نوشته ناصر زرفشان
مقدمه
موضوع این نوشته کوتاه، نگاهی به مقاله ناصر زرفشان مبارز سرشناس چپ در ایران تحت عنوان “رهاورد جنبش طبقه کارگر در تاریخ جنبش های زحمتکشان جهان” در اخبار روز به مناسبت اول ماه مه است.
ایشان می نویسند، هدف از نوشتن این مقاله بر شمردن “برخی ویژگیهای تازه، تجارب و دستیافتههای جنبش طبقۀ کارگر را که تا پیش از آن در تاریخ مبارزات زحمتکشان وجود نداشته و در واقع آوردۀ جنبش طبقۀ کارگر برای گنجینۀ تجارب مبارزات زحمتکشان علیه استثمار است.”
خواننده گمان می کند که منظور از “ویژگیهای تازه، تجارب و دستیافتههای جنبش طبقۀ کارگر” لابد توضیح شرایط جنبش طبقه کارگر در اواخر قرن بیستم و ابتدای قرن بیست یکم است ، اما توضیحات ایشان تنها در سده نوزده باقی می ماند.
در ادامه این نوشته زرافشان به توضیح سه “مهمترین این ویژگیها و دستاوردها” اشاره دارند که عبارتند از: “تشکیل سازمان سیاسی مستقل برای طبقۀ کارگر”، “خصلت جهانی جنبش طبقۀ کارگر”و “جهانبینی طبقۀ کارگر علمی و مبتنی بر «نظریۀ تکامل اجتماعی» است”
از توضیح این سه ویژگی این طور فهمیده می شود که طبقه کارگر در نهایت پس از مبارزه طولانی در سده نوزده حزب مسقل خود یعنی “حزب بلشویک” را ساخت. وهم چنین این حزب به “جهانبینی طبقۀ کارگر علمی و مبتنی بر «نظریۀ تکامل اجتماعی» است” نیز، مجهز شد و نام این جهان بینی نیز مارکسیسم – لنینسیم است. با این نظرات می توان موافق یا مخالف بود، اما ناصر رزفشان در ادامه این نوشته می نویسد:
“و از آن زمان تا همین امروز سرمایهداری که خود را پایان تاریخ معرفی و کارگران را زائده مطیع و به زیر پرچم خود میخواهد انواع و اقسام «شبه نظریه»های توخالی و تکراری را برای مقابله با این جهان بینی مطرح و بسیار پیامبران دروغین را در عرصههای فلسفه، اقتصاد، سیاست و جامعه شناسی از اسپنسر و کینز و ماکس وِبِر و … گرفته تا توجیه گران دون پایهتر از قماش هایدگر و پوپر و آرون و آرنت … و مبلغین و مروجین بومی و محلّی دست هشتم آنها را بکار گرفته است که در دانشگاههای کشورهای کانونی این نظام که عموماً زیر نفوذ و کارگزار سرمایۀ بزرگ و کانون تبلیغ همین شبه نظریه-ها هستند تربیت شده و پس از بازگشت به کشورهای خود، با حمایت سرمایهداری بومی و محلی و محافل قدرت به ترجمۀ دست و پا شکسته و تبلیغ و اشاعه این نظرات مشغولند. وجه اشتراک اغلب این «نظریه پردازان» با یکدیگر بسیاری از آنها دشمنی لجوجانه آنها با مارکسیسم – لنینیسم و تلاش در تحریف آن و توجیه نظام حاکم و از سوی دیگر ارتباطات مشکوک آنها با محافل قدرت و آژانسهای اطلاعاتی کشورهای بزرگ سرمایهداری است که یا رسماً با آنها همکاری و در بنیادهای وابسته به آنها کار میکنند و یا در حالت توجیه شدهتر، آژانسهای مزبور «بنابه ملاحظات انساندوستانه» هزینههای «پروژههای مطالعاتی» آنها را تأمین میکنند”
هر چند به سختی می توان این ادعای زرافشان را که همه منقد ین مارکسیسم- لنینسم نظریاتشان توخالی و تکراری است، پذیرفت، اما اینکه وجه اشتراک اغلب محققین در عرصه های فلسفه، اقتصاد، سیاست و جامعه شناسی، استادان دانشگاه های کشور های پیشرفته سرمایه داری و شاگردانشان در کشور های پیرامونی و همچنین کسانی را که در مراکز تحقیقاتی خصوصی و دولتی فعال هستند و منتقد مارکسیسم- لنینسم هستند، افرادی مشکوک و وابسته به سرمایه داران هستند، غیر قابل پذیرش است.
احمد هاشمی
[email protected]
مردگان را بگذار مردگان بردارند.
خیلی نقد بی معنی و بی محتوایی بود . ظاهرا اخبار روز فرصت نکرده حداقل یک روخوانی اجمالی هم بکند و یا شاید برگه های دیگر در مسیر مفقود شده باشد!
آقای هاشمی چه نقدی از دکتر زرافشان کرده است؟؟؟ هشتاد درصد مقاله اش تکرار جملات آقای زرافشان است و آخرش گفته است «غیرقابل پذیرش» است. خوب این چند کلمه را در همان قسمت نظرات می نوشت. او خواسته است خودی نشان بدهد، چرا اخبار روز چنین «مقاله ای» را منتشر کرده و آن را نبرده است به بخش نظرات
من واقعا از مسئول اخبار روز گله دارم چون خبر دارم که ارزیابی کم و بیشی از مقالات و متونی که منتشر می کنند، در کارشان هست. آیا واقعا و صرف نظر از مخالفت یا موافقت با آقای زرافشان، پاسخ آن مقاله مستدل و طولانی با آنهمه نکات قابل تأمل این مطلب بود؟ یک مطلب ۵۰۰ کلمه ای که ۳۰۰ کلمه ی آن تکرار نوشته های آقای زرافشان بود! گویا که مطالب آقای زرافشان آنچنان سست و بی بنیاد است که کافی است ایشان آنها را به نمایش بگذارد! حیرت انگیز است. دوست عزیز مگر ما می توانیم به هر تکذیبیه ای نام نقد بدهیم؟ شما کدام ادعای دکتر زرافشان را نقد کرده اید؟ «غیرقابل پذیرش است» همین؟ اینکه شما یکی از ادعاهای فرعی ایشان را غیرقابل پذیرش می دانید می شود « نقد» ؟ وقتی چنین ادعای بزرگی دارید که شما به نوشته یک استاد اقتصاد با دهها اثر و یک عمر پافشاری بر دیدگاهش ، نقد دارید، باید شواهد و ادله علمی خود را در رد مسائل بنیادی که ایشان طرح کرده اند بیاورید. نه اینکه برخی مطالب ایشان را در گیومه بگذارید و برای ما تکرار کنید.
در مورد سوال شما از اخبار روز، باید گفت که خود خانه از پای بست ویران است، و امثال هاشمی در حقیقت مکنونات قلبی گردانندگان اخبار روز هستند.
حق با زرافشان است که حاضر نیست به اندیشیدن خطر کند. برای او در سی سال گذشته دیواری که خراب نشده، هیچ! بلکه بر بلندای آن افزوده گشته.
بگذارید در گذشته ها خوش باشد. خوابت آشفته مباد آقای زرافشان.
اما این آقای هاشمی هم دلش خوشست که ردیه ای بر مدعای او نوشته! آخه عزیز، خودت از نوشته ات، تعارفات زائد و گفته های زرافشان را حذف کن ببین چه باقی می ماند. آیا نباید از خود بپرسی؛ هاشم مگر مجبوری قلم به دست بگیری؟ تو صرفاً گفته ای؛ حرفهای تو “غیر قابل پذیرش است”. خب که چه؟ او خیلی راحت بعنوان مرکز تفکر جهانی خط بطلان بر روی همه-ی اندیشمندان پنجاه سال گذشته کشیده و تو نیز خیال کرده ای؛ مستدل ادعای او را به نقد کشیده ای، “اخبارروز” نیز در این میانه مدست شما گشته. بیچاره خواننده گان!
گاهی آدم به ملاک و معیارهای گرداننده گان “اخبارروز” شک می کند. چرا که بر هر خامی روشن است: هم آن و هم این، هر دو گردو پوک است.
خوب،این چند جمله را که با همه کوتاهی حامل تحریف نظرات آقای زرافشان هم است ،وهیچ استدلالی هم در رد نظرات زرافشان به همراه ندارد را می توانستید بصورت یک کامنت پای مقاله نسبتا بلند ایشان بیاورید.البته احتراما این یک پیشنهاد بود.
اتهام مزدوری علامت ضعف تحلیل و عدم توانایی به پاسخ است. هرکس از هر دیکتاتور انتقاد کرد، مزدور است؟ چند شعار همیشگی برای حل همه مسائل جهان در همه قرون کافی است؟ اصلا” فرض که مزدور است، پاسخ شما به نظرات این مزدور نباید تحلیلی و تئوریک باشد؟
حداقل بعد از فروپاشی شوروی و دسترسی بیشتر به اسناد تاریخی، سوالات بسیار جدی در ماهیت نظریات توتالیتریستی لنین که متکی به اقلیت انقلابیون حرفه ای و انضباط پادگانی است و عدم تطابق آن با نظریات سوسیال دموکراتیک مارکس که متکی بر آگاهی خود طبقه کارگر است، وجود دارد. امثال آقای زرافشان حاضر به کوچک ترین پاسخی به این سوالات نیستند، ظاهرا” حرف مرد یکی است.
با احترام مجدد به روحیه حق طلبی و آرمانگرایانه جناب زرافشان.