پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

آیا چین نیروی امپریالیستی جدید در افریقا است؟ – کارلوس مارتینز؛ برگردان: داود جلیلی

ین نوشتار اتهام های غرب عليه چين را مورد بررسی قرار می دهد و نتیجه می گیرد این اتهام ها بر مبانی سستی استوارند، چین به هیچ وجه قدرتی امپریالیستی نیست، روابط افریقا – چین به صورت فزاینده ای منافع قابل توجهی برای مردم افریقا دارد، کمک ها و سرمایه گذاری چینی ها عامل کلیدی در گسستن از عقب ماندگی و فقر در افریقا است

همایش اخیر بلند پایگان  برای فوروم همکاری چین – افریقا (FOCAC)، که در آغاز سپتامبر در پکن برگزار شد، منبع الهام برخی اتهامات آشنا درروزنامه های امریکای شمالی و اروپای غربی شده است:  چین قدرت استعماری جدید در افریقا است، چین در تلاش سلطه بر زمین و منابع افریقایی هااست، افریقا در حال گرفتارشدن در تله بدهی ابداعی پکن است، سرمایه گذاری چینی ها در افریقا تنها به سود چین است و غیره.

این نوشتار این اتهام ها را مورد بررسی قرار می دهد و نتیجه می گیرد که این اتهام ها بر مبانی سستی استوارند، که چین به هیچ وجه قدرتی امپریالیستی نیست، که روابط افریقا – چین به صورت فزاینده ای منافع قابل توجهی برای مردم افریقا دارد، که کمک ها و سرمایه گذاری چینی ها عامل کلیدی در گسستن از عقب ماندگی و فقر در افریقا خواهد بود. 

اگر می خواهیم بدانیم که آیا چین امپریالیست هست یا نه ، فکر خوبی است که توافق کنیم امپریالیسم چیست، چون کلمه از تفسیر انحرافی نسبتا گسترده ای رنج می برد. طبق مشخصه های ترسیم شده ی امپریالیسم در پژوهش کلاسیک لنین، امپریالیسم : بالاترین مرحله سرمایه داری، بسیاری نتیجه می گیرند که چین کشوری امپریالیستی است. در راس همه، چین شرکت های عظیم بسیاری دارد که می توانند به صورت منطقی انحصاری شمرده شوند، چین تعدادی بانک های بزرگ (در مالکیت دولت) دارد که نفوذ قابل توجهی در سرمایه گذاری دارند، و به صورت فزاینده در “صادرات سرمایه”، سرمایه گذاری در کسب و کارهای عملیاتی در سراسر جهان دست اندر کارند.

اما، باید به اندازه کافی روشن باشد که هیچ تعریفی از کلمه امپریالیسم اگر آن تعریف دربرگیرنده مفهوم سلطه نباشد مفید نیست. کلمه از امپریوم لاتین، به معنی اقتدارعالی یا امپراتوری مشتق می شود. هیچ امپریالیسمی بدون امپراطوری وجود ندارد. به همین خاطر نباید گفت چون عصر استعماری (برای بخش زیادی از جهان) تمام شده است دیگر امپریالیسم وجود ندارد،  کاملا امکان دارد یک امپراطوری جایگاه خود را، مثلا از طریق مشارکت در سلطه بر بازارهای کشوری دیگر حفظ کند. یک تعریف منطقی مختصر از امپریالیسم از سوی استفان گوانز تحلیل گر سیاسی مطرح شده است: “امپریالیسم روندی از سلطه است که با منافع اقتصادی هدایت می شود.”[۱]  این روند سلطه می تواند به عنوان “فعالیت، سازماندهی و روش ایجاد امپراطوری ها” منش نمایی شود. اما، امپراطوری ها “می توانند اعلام شده و رسمی باشند، یا اعلام نشده و غیر رسمی، یا هردو. امپراطوری ها هر جایی که شکل می گیرند، ساختارهایی هستند مبتنی بر سیستم های سلطه یک کشور یا ملت بر کشور یا ملت دیگری.” مثلا، امریکا مستعمره های واقعی اندکی دارد، اما بی تردید از قدرت های اقتصادی و سیاسی عظیم خود برای سلطه بر کشورهای دیگر استفاده می کند، با توجه به شرایط ایجاد شده برای طبقه سرمایه دار خود، سرمایه خود را با سرعت بیشتری گسترش می دهد. 

سمیر امین اقتصاددان مصری که به تازگی در گذشت شرح می دهد که چگونه “کشورهای غالب در مرکز سرمایه داری- که منظور او امریکا، اروپا و ژاپن است-  توسعه فن آورانه را اهرمی برای دسترسی به منابع طبیعی، سیستم مالی جهان، انتشار اطلاعات، و سلاح های کشتار جمعی” برای  سلطه بر کره زمین و جلوگیری از ظهور هر دولت یا جنبشی که می تواند مانع این سلطه شود می سازند. انباشت گسترده سرمایه در کانون های امپریالیستی همتای خود را در یک “توسعه لمپنی” در بیشتر جاهای دنیا دارد – “رشد سرگیجه آور فعالیت های امرار معاش که حوزه غیررسمی خوانده می شود- که در حالت دیگری توانمند سازی همبسته با منطق یک سویه انباشت سرمایه خوانده می شود. [۲]  امریکا تا حد زیادی به ساختن نظم اقتصادی جهانی که با منافع خود آن تطبیق دارد ادامه می دهد، و با این کار فعالانه حق حاکمیت ملی دیگر کشور ها را کاهش می دهد. افراطی ترین مثال- اما متاسفانه نه نادرترین- این امر جنگ امپریالیستی است: استفاده از ابزار های نظامی برای تامین نتایج اقتصادی و سیاسی، همان گونه که اخیرا در لیبی، افغانستان و یوگسلاوی شاهد آن بودیم.

ما شاید زمانی بتوانیم سطح ایده امپریالیسم را به یک رابطه نابرابر بین کشورها (یا گروهی از کشورها) با درجات متفاوت توسعه، با کشورهای پیشرفته تری که قدرت نظامی و مالی خود را برای تولید نتایج دلخواه خودشان به کار می برند و به کشورهای کمتر توسعه یافته آسیب می زنند پایین بیاوریم.

اگر بتوانیم ثابت کنیم که چین  دست اندر کار این نوع فعالیت است – که برای سلطه بر بازارها و منابع خارجی تلاش می کند، که از قدرت اقتصادی رشد یابنده اش برای تاثیر روی تصمیم های سیاسی در کشورهای فقیر استفاده می کند، که برای تامین منافع خود در جنگ ها (پوشیده و آشکار) درگیر است – آن گاه گرفتن این نتیجه که چین در واقع یک کشور امپریالیستی است و آن که همکاری آن با افریقا نمونه ای از امپریالیسم است می تواند معقول باشد.

امپریالیسم در افریقا چه شکلی است

در این مرحله نگاه مختصری به شکلی که امپریالیسم در گذشته در افریقا داشت می اندازیم. شاید، با انجام این کارما به برخی مشخصه هایی که امروز نیز می تواند در روابط چین با افریقا یافت شود بر خورد کنیم.

والتر رودنی دانشمند – فعال گویانی در پژوهش کلاسیک ۱۹۷۲ خود چگونه اروپا افریقا را عقب نگه داشت روابط اروپا با افریقا را از روز های اولیه تجارت برده ماورای اتلانتیک تا عصر پسا استعمار ترسیم می کند. حکایتی که سر بر می آورد یکی از غارت های سامانه مند و عدم توسعه فعال است که به فرش کردن راه توسعه اروپایی یاری کرد.

رادنی خاطرنشان می کند که در قرن شانردهم، مناطق متعددی از افریقا در حال طی کردن مسیر پیشرفت فن آورانه همانندی، البته اندکی پشت سر اروپای غربی بودند: “تاریخ نویسان متعدد افریقا خاطرنشان کرده اند که پس از نقشه برداری از مناطق توسعه یافته قاره در قرن پانزدهم و همان مناطق در داخل اروپا در همان تاریخ، تفاوت بین دو حوزه به هیچ وجه حاکی از بی اعتباری افریقا نبود. در واقع، اولین اروپایی هایی که از راه دریا به غرب و شرق افریقا رسیدند افرادی بودند که اذعان می کردند که در جنبه های بسیاری توسعه افریقا با توسعه ای که آن ها می شناختند قابل مقایسه بود. [۳]

اما، قدرت های اروپایی توانستند ازپیشرفت های معینی استفاده کنند- قابل توجه تر در حوزه های ساخت کشتی و اسلحه – تا روابط تجاری عمیقا نابرابری را با افریقا برقرار کنند. این امر همراه با نیاز به یافتن نیروی کار توانا برای مستعمره های جدید امریکایی، زمینه را برای تجارت برده فرا آتلانتیک آماده کرد، که تخمین زده می شود بیش از نیمی از جمعیت قاره را خالی کرد. رادنی این پرسش را مطرح می کند: “سطح پیشرفت بریتانیا در صورتی که میلیون ها نفر از مردم آن مجبور می شدند در دورانی چهار قرنی به عنوان برده درخارج از کشور خود کار کنند چه می توانست باشد؟”

تبدیل افریقا به انبار منابع برای سرمایه اروپایی موتور قدرتمند رشد سرمایه داری اروپایی در قرن های ۱۷،۱۸ و ۱۹ بود. طبق نوشته معروف مارکس، “کشف طلا و نقره در امریکا، ریشه کنی بردگی و در گورشدن در معدن های جمعیت بومی، آغاز فتح و غارت هند شرقی، تبدیل افریقا به شکارگاهی برای شکار تجارت سیاه پوست ها، طلوع دوران تولید سرمایه داری را نشان داد. [۴]

اشغال استعماری افریقا، که از دهه ۱۸۸۰ تا موج رهایی در نیمه دوم قرن بیستم ادامه یافت، به صورت قابل توجهی به تعمیق وابستگی اقتصادی قاره خدمت کرد. با اجرای سرکوب نظامی فاشیستی- به رسواترین شکل آن در مستعمره بلژیکی کنگو، که  تنبیه کوتاهی بومیان در رسیدن به ظرفیت جمع آوری لاستیک (صمغ گیاهان) مرگ  بود- استعمار اروپایی اجازه عجیب ترین بهره کشی از نیروی کار افریقا و منابع طبیعی آن را گرفت، در عین حال عملا هیچ گونه شرایط پیشرفت اقتصادی را برای جمعیت بومی فراهم نکرد.

مدافعان امپراتوری در بریتانیا، فرانسه و پرتقال گاهی در داخل امپراتوری های سابق خود “جهت خیر” را نشان می دهند- گذشته از هر چیز، راه های آهن و مدارس نباید ساخته می شد؟ با این حال مبلغ کل این چیزها (که ضمنن به صورت ویژه ای برای برآورد نیازهای ارباب های استعماری ساخته شدند) بسیار اندک است – به طوری که “آمار ها در پایان اولین دهه استقلال افریقایی ها در حوزه هایی مانند بهداشت، مسکن و آموزش و پرورش اغلب  چندین برابر بیشتر از آمارهای به ارث رسیده به دولت های به تازگی مستقل است.” همان طور که رادنی مشاهده می کند، “آن امر می تواند اقدام به تقلب آشکاری باشد تا وزن اندک امکانات اجتماعی فراهم شده در طی دوران استعمار در برابر بهره کشی را سنگین کند ، و به این نتیجه برسد که خوب بر بد چربید”.

استعمار اروپایی هیچ کمکی به پیشرفت فن آورانه یا صنعتی افریقا نکرد، چون این کمک می توانست رقابتی را برای سرمایه داری اروپایی ایجاد و از وظیفه  بسیار مهم تخلیه حداکثر ممکن ثروت از قاره  جلوگیری کند.

اما امپریالیسم در افریقا چیزی فقط مربوط به گذشته نیست، امپریالیسم با استقلال مستعمره های سابق پایان نیافت. همان گونه که سمیر امین می نویسد: “مراکز مسلط سرمایه داری با فتح شاهانه برای گسترش قدرت سیاسی خود تلاش نمی کردند چون می توانستند، در واقع، سلطه خود را با ابزار های اقتصادی اعمال کنند.[۵] از دهه ۱۸۸۰، سازو کار (مکانیسم) اصولی سلطه امپریالیسم در افریقا باج خواهی اقتصادی بوده است:  آژانس های اعتبار جهانی دولت ها را به امضا راهبردهای مضر اقتصادی متعهد می کنند. رسواترین (و معمولی ترین) نمونه این “برنامه تعدیل ساختاری” است. برنامه های تعدیل ساختاری گرفتن وام از صندوق بین المللی پول و بانک جهانی است، که به صورت معمول در یک وضعیت بحرانی (مثلا در واکنش به خشکسالی) گرفته می شوند، و به شرطی پرداخت می شوند که کشور دریافت کننده بسته ای از اصلاحات “نئو لیبرالی”- خصوصی سازی صنایع و منابع کلیدی، بازگشایی بازارها به روی رقابت بین المللی و آزاد سازی قیمت ها- را به اجرا بگذارد.

برنامه های تعدیل ساختاری مصیبتی برای افریقا بوده اند. منابع کمیابی مانند آب از تسلط عمومی خارج و در دستان خصوصی های جهانی شده نهاده شده اند. صنایع موجود را که قبلا با تلاش دولت برای رشد تولید کشوری محافظت می شد، نابود کردند، رویای توسعه تیره شد و مناطق گسترده ای به وضعیت همواری در اقتصاد جهانی، برای تامین مواد اولیه خام برای بازاری  تبدیل شد که (این کشورها) هیچ نفوذ معناداری برآن ندارند. 

این، بدون هیچ تعریف معقولی، امپریالیسم است. کشورهای پیشرفته غربی، اغلب  برای دست یابی به هدف های خود در برابر کشورهای فقیرتر دست به باند بازی می زنند، کشورهای اسما مستقل را به اتخاذ اقدامات اقتصادی ای که به ویژه به سود همان کشورهای پیشرفته غربی طراحی شده اند وادار می کنند. در عصر جدید، این دقیقا همان وضعیتی است که افریقای عقب نگه داشته شده دارد. و نتیجه ها خودشان سخن می گویند: “بعد از تقریبا سی سال استفاده ازسیاست های “بهتر” (که منظور بازار آزاد است)، درآمد سرانه افریقا اساسا در همان سطحی مانده است که در دهه ۱۹۸۰ بود.[۶]

سامورا ماشل رهبرمستقل موزامبیکی، رئیس جمهوراز ۱۹۷۵ تا مرگ خود (تقریبا به یقین به دست نیروهای امنیتی آپارتاید افریقای جنوبی) در سال ۱۹۸۶، به تلخی در باره چشم اندازهای کشورهای امپریالیستی برای افریقای پسا استعمار سخن می گفت: “آن ها نیاز دارند که افریقا صنعتی نداشته بلشد، به خاطر آن که به فراهم کردن مواد اولیه ادامه خواهد داد. نباید صنعت فولاد داشته باشد. چون این (صنعت) می تواند برای افریقایک چیز لوکسی باشد. آن ها نیاز دارند افریقا سد، پل، منسوجات برای لباس نداشته باشد. کارخانه ای برای کفش؟ نه، افریقا شایسته آن نیست. نه، این ها برای افریقایی ها لازم نیستند.[۷]

حقوق بگیران دانشگاهی بسیاری اصرار دارند که امپریالیسم غربی مربوط به گذشته است، که اروپا و امریکای شمالی شیوه های خود را تغییر داده اند، و اکنون با افریقا به عنوان (شریک) برابر رفتار می شود. به روشنی دروغ است که امپریالیسم به گذشته تعلق دارد (آیا زمانی که ناتو برای از بین بردن دولتی که همواره از پای بندی به “قواعد” اقتصادی و سیاسی خودداری کرده بود، علیه لیبی جنگ به راه می اندازد، آن کشور را غرق در هرج و مرج می سازد و فقر را گسترش می دهد، امپریالیسم نیست؟)، اما حقیقت دارد که اروپا و امریکای شمالی کمتر از گذشته به بهره کشی از افریقا تکیه دارند. این امر تنها نشان می دهد که امپریالیسم نمی تواند از بستر تاریخی خود جدا شود. اروپای غربی، امریکای شمالی و ژاپن به یک سطحی از بهره وری و پیشرفت فن آورانه رسیده اند که غارت آشکار دیگر کشورها تنها بخش نسبتا کوچکی از فعالیت اقتصادی آن ها را تشکیل می دهد، اما آن ها تا حد قابل توجهی به علت سرکوب ظالمانه کشورهای کمتر توسعه یافته به این نقطه رسیده اند. بنا براین تعیین یک کشور مشخص به عنوان “امپریالیست” ضرورتا یک جزء تاریخی را در بر می گیرد.

صرف نظر از این پیچیدگی ها، امپریالیسم ارو – امریکایی امروز در افریقا ردپای فعالی را، از طریق باج خواهی اقتصادی، مانورهای سیاسی، دخالت نظامی، و بسیج نظامی حفظ می کند.

گاهشمار مختصری از درگیری چین با افریقا

پس از تاسیس جمهوری خلق چین در ۱۹۴۹، رهبری چین به سرعت به سمت ایجاد علقه های همبستگی بین چین و جنبش های رهایی بخش افریقایی حرکت کرد. چین حامی برجسته جنگ رهایی بخش الجزایر و از اولین حامیان مبارزه افریقای جنوبی علیه اقلیت سفید پوست حاکم بود. نلسون ماندلا در (کتاب) راهپیمایی طولانی برای آزادی بازگو می کند که والتر سیسولو، دبیرکل کنگره ملی افریقای جنوبی آن زمان را، در سال ۱۹۵۳ برای “گفتگو با چینی ها برای امکان تامین سلاح برای مبارزه مسلحانه” تشویق کردم.[۸] ارتباط های ایجاد شده در طی این سفر در اوایل دهه ۱۹۶۰ زمینه را برای ایجاد برنامه آموزش نظامی چینی برای  شاخه نظامی به تازگی تاسیس شده کنگره ملی افریقا فراهم کرد. (یک حاشیه جالب: سران دو کشور اکنون مستقل افریقایی در دهه ۱۹۶۰ در چین آموزش نظامی دیدند: رئیس جمهور اریتره ایسایاس افورکی و رئیس جمهور زیمبابوه امرسون ماناگاگوا). چوئن لای نخست وزیر چین بین دسامبر ۱۹۶۳ و ژانویه ۱۹۶۴، یک تور زمینی از ده کشور افریقایی انجام داد، که در طی آن سفر امپریالیست ستیزی چین را با برخی از کشورهای برجسته افریقایی پسا استعمار تلفیق کرد. چند سال بعد، چین هزینه های مالی و متخصص برای  احداث راه آهن تانزان را تامین کرد که به طول ۱۸۶۰ کیلو متر از دارالسلام ، پایتخت آن زمان تانزانیا تا  زامبیای مرکزی ادامه می یابد. این “راه آهن” با هدف اولیه تحریک توسعه اقتصادی و کمک به زیمبابوه برای گسستن از وابستگی اقتصادی آن به کشورهای آپارتاید رودزیا و افریقای جنوبی ساخته شد، تانزان به عنوان “اولین پروژه زیر ساختی  ایجاد شده در یک مقیاس پان افریقایی” توصیف شده است. [۹]  آن (راه آهن) به عنوان  نماد پایدار دوستی چین با افریقای مستقل باقی است.

در دهه ۱۹۸۰ ده ها مزرعه بزرگ دولتی به عنوان بخشی از برنامه کمک چینی در افریقا – در تانزانیا، زیمبابوه، مالی، کنگو برازویل، گینه و جاهای دیگر- ساخته شد. دوبوره بروتینگام پژوهشگر امریکایی یادآوری می کند که، هر چند، “در طی دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، برنامه کمک چینی به تاکید بیشتر روی مزارع نمایشی کوچکتر، که با کشاورزان بومی برای آموزش کاشت برنج و سبزیجات کار می کرد تغییر کرد.[۱۰]

دردهه های ۱۹۸۰و۱۹۹۰ تا حدودی تغییر اولویت های سیاسی در چین  و تا حدودی اطلاعاتی که حاکی از آن بود که بسیاری از پروژه های ساخته شده با کمک چین دیگر (آگر نه اصلا اما) خیلی خوب کار نمی کند را باز تاب می دهد، در نتیجه چین قرار دادن ارتباط خود با افریقا را بر پایه ای تجاری تر آغاز کرد، که معاملات بر منافع دو جانبه و سرمایه گذاری مشترک تمرکز داشت. چین پس از آن با ارزش تجاری کل ۱۷۰ میلیارد دلاری در سال ۲۰۱۷ به بزرگترین شریک تجاری افریقا [۱۱] ، خیلی پیش از آمار ۵۵ میلیارد دلاری امریکا- افریقا تبدیل شد [۱۲].

چین علاوه بر تجارت، وام های بسیار ارزان قیمتی را برای پروژه های زیر ساختی عرضه می کند،  که وام بانک های دولتی چین به کشورهای افریقایی بین سال های ۲۰۰۰ و ۲۰۱۵ نزدیک به ۱۰۰ میلیارد دلار بالغ می شود. مقاله جدیدی در گاردین خاطر نشان می کند که “حدود ۴۰  درصد از وام های چینی برای پروژه های برق، و ۳۰ درصد صرف به روز کردن زیر ساخت های حمل و نقل شده است. وام ها با نرخ سود نسبتا پایین و دوره های باز پرداخت طولانی بوده اند.” مقاله ادامه می دهد:” پروژه های زیر ساختی چینی تمام مسیر آنگولا و نیجریه ، همراه با بندرهای طراحی شده در طول ساحل از داکار تا لیبرویل و لاگوس ادامه دارد.پکن حمایت خود از پیشنهاد اتحادیه افریقا برای شبکه ریلی پرسرعت پان افریقا را نیز اعلام کرده است . [۱۳]

توسعه، نه عقب ماندگی

شی جین پینگ: “ما باید مشترکا از پیگیری رشد قوی تر افریقا حمایت کنیم، همگرایی و صنعتی سازی را تسهیل کنیم، و به تبدیل افریقا به قطب جدید رشد در اقتصاد جهان کمک نماییم .” [۱۴]

مهم ترین نقطه در رابطه با همکاری چین در افریقا آن است که توسعه را بیشتر از عقب ماندگی تحریک می کند. در همان صحنه حیاتی، چین عمیقا از روابطی که امریکا و دیگر قدرت های بزرگ اروپایی در افریقا داشته اند متفاوت است. کمک و بسته های سرمایه گذاری چین صنعتی سازی، مهارت و زیر ساخت کشورهای میزبان  را ارتقا می دهد. آن طور که معلوم است، تولید تنها ۱۰ درصد ارزش افزوده را در افریقا تشکیل می دهد. برای مثال غنا دانه های کاکائو به سوئیس ارسال می کند، بعد شکلات وارد می کند. آنگولا نفت خام صادر می کند و حدود ۸۰  درصد از سوخت پالایش شده خود را وارد می کند.  [۱۵] این وضعیت ناپایداری است که افریقا را در وضعیت تعلیق نگه می دارد. صنعتی سازی قدم بعدی ضروری است و این امر بر زیر ساخت ها، فن آوری و انتقال دانش تکیه دارد.

به عنوان یک معترضه: حتی اگر انگیزه های چین اساسا بهره کشانه باشد، حضور آن به عنوان یک منبع آلترناتیو سرمایه گذاری برای اقتصاد های افریقا سودآور است. ها جون چنگ می نویسد که در دهه ۱۹۹۰، چین به یک بستانکار و سرمایه گذار در برخی از کشورهای افریقایی تبدیل شد، که بعدا به اهرمی در مذاکرات با نهادهای برتون وودز و کمک دهندگان سنتی، مانند امریکا و کشورهای اروپایی تبدیل شد . [۱۶]

ورای آن، سرمایه گذاری چینی یک شبکه به سرعت گسترنده زیرساختی را امکان پذیر کرده است که زیربنای توسعه اقتصادی افریقا برای نسل های آینده خواهد بود. این شبکه خط های آهن، مدارس، بیمارستان ها، جاده ها، بندرها، کارخانه ها و فرودگاه ها، همراه با “جاده های اسفالته مرتبط با ترمینال های مهم منطقه ای، از جمله شهرک های مختلف با ارتباط مناسب به شهرهای بزرگ را در بر می گیرد.[۱۷]  در مقابل،  سرمایه گذاری اندک اما گرانبهای امریکا/ بریتانیا در افریقا به سمت زیر ساخت حرکت می کند.

در سال ۲۰۱۷ ، چین بیش از ۶.۲۰۰ کیلومتر راه آهن و بیش از ۵.۰۰۰ کیلومتر جاده را در افریقا تامین مالی کرد. [۱۸] به خاطر سهم نه چندان کوچک مالی و تخصصی چین، اتیوپی سال گذشته افتتاح اولین سیستم قطار مترو را درصحرای افریقا [۱۹] همراه با افتتاح راه آهن کاملا برقی  بین مرزی، راه آهن برقی اتیوپی – جیبوتی [۲۰] را جشن گرفت.

نبود برق برای اکثر کشور های افریقایی مشکلی عمده است . طبق گفته دبورا بروتینگام، “تامین برق امریکای لاتین ۵۰ برابر بیشتر از سرانه کارگری شهری در صحرای افریقا است.”[۲۱] بیش از ۶۰۰ میلیون نفر در قاره دسترسی  قابل اعتمادی به برق ندارند. بسیاری از بزرگترین پروژه های چینی در افریقا بر تولید برق متمرکز هستند- در واقع ۴۰  درصد از تمام وام های چین به افریقا در سال گذشته به سوی تولید برق وانتقال رفت.[۲۲] عمده این سرمایه گذاری انرژی در برق آبی و دیگر فن آوری های تجدید پذیر است .[۲۳] مثلا ، بانک اکسیم چین ۸۵ درصد بودجه مالی برای پروژه برق آبی مامبیا را تامین می کند،[۲۴] که بزرگترین کارخانه تولید برق کشور را، با دادن برق به تقریبا ۴۰ درصد از نیجریایی هایی که در حال حاضر به برق دسترسی ندارند خواهد ساخت. [۲۵] چند ماه پیش اعلام شده بود که اکسیم بانک چین مایل است بودجه ۱.۵ میلیاردی برای بزرگترین پروژه توسعه برق زیمبابوه را نیز تامین کند. [۲۶]

انگوزی اکونجو آیویلا وزیر دارایی نیجریه از ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۳ و از ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ می گوید که “چین با ما برای گرفتن یک بسته متعادلی همکاری کرد که به ساختن سیستم ریلی سبک در ابوجا و ۴ ترمینال فرودگاهی جدید در لاگوس، بندر هارکورت، کانو و ابوجا، در میان دیگر پروژه ها کمک کرد.[۲۷]  او در باره امکانات برای همکاری گسترده بین افریقا و چین در قلمرو توسعه پایدار واکنش نشان می دهد: “چین و افریقا روی هم رفته یک سوم جمعیت جهان را تشکیل می دهند. افزایش ارتباط بین این دو می تواند تاثیر بسیار گسترده مثبتی برای اقتصاد جهان و آب و هوا داشته باشد. تجربه ها و تخصص چین می تواند در کمک به کشورهای افریقایی برای توسعه منابع تجدیدپذیر آن ها راهی طولانی برود.

آیا بانک های دولتی چین این سرمایه گذاری ها را به دلیل های کاملا نوع دوستانه انجام می دهند؟ نه چنین نمی کنند. “چین از نظر منابع طبیعی فقیر است، استثنا قابل توجه، نادر بودن معادن در چین است، و در نتیجه هیچ انتخابی جز نگاه به خارج ندارد.از سوی دیگر، افریقا با مواد اولیه وقف شده به شدت غنی است، و اکتشافات اخیر نفت و گاز تنها به این منبع عظیم افزوده شده است .[۲۸] قرارداد ها مورد به مورد بر اساس برابری دو طرف شراکت مورد مذاکره قرار می گیرند. کل قرارداد هیچ وجه مشترکی با روابط تاریخی غرب با افریقا ندارد. همان طور که دامبیسا مویو اقتصاددان زیمبابوه ای می نویسد “انگیزه کشورهای میزبان پیچیده نیست: آن ها به زیرساخت نیاز دارند، و به تامین بودجه طرح هایی که می تواند قفل رشد اقتصادی را باز کند…این نبوغ راهبرد چین است: هر کشوری آن چه را می خواهد به دست می آورد… چین، البته، به کالا ها دسترسی پیدا می کند، اما کشورهای میزبان برای تامین برنامه های زیرساختی توسعه ای در اقتصادهایشان وام دریافت می کنند، آن ها به تجارت می پردازند (ایجاد درآمد برای شهروندان بومی خود)، و سرمایه گذاری هایی را دریافت می کنند که می تواند از ایجاد شغل بسیار مورد نیازحمایت کند. [۲۹]

کشورهای افریقایی بسیاری پیش از این از روابطشان با چین به شدت بهره گرفته اند. همان طور که مارتین ژاکس مطرح می کند:”تاثیر چین بر افریقا تاکنون به صورت قابل توجهی مثبت بوده است. در واقع  ارزش دارد بپرسیم افریقا تا کجا می تواند بدون سرمایه گذاری چین پیش برود… سرمایه گذاری چین اثر تقویت کننده ای بر اهمیت راهبردی افریقا در اقتصاد جهان داشته است.”

چین در همکاری آموزشی با کشورهای افریقایی در حال شخم زدن منابع است، چین اخیرا با پشت سر گذاشتن امریکا و بریتانیا، به مقصد شماره یک دانشجویان انگلیسی زبان افریقایی (و در کل دومین مقصد محبوب ، بعد از فرانسه) تبدیل شد- افزایش چشمگیری که به صورت عمده با عبارت “دولت چین تمرکز بر منابع انسانی و توسعه آموزش را هدف گرفته است” توصیف می شود . [۳۰] شی چین پینگ در سخنرانی اخیر خود در همایش فوروم همکاری چین – افریقا گفت چین در سه سال آینده “برای افریقا ۵۰.۰۰۰ بورسیه دولتی و ۵۰.۰۰۰ فرصت آموزشی” فراهم خواهد کرد.[۳۱] حتی برای دانشجویان بدون بورسیه افریقایی، چین مقصد محبوبی است، چون سیستم  آموزش عالی آن مناسب تر از غرب، و به صورت فزاینده ای از لحاظ کیفیت و اعتبار با آن قابل مقایسه است.  

چین کمک های پزشکی اساسی هم برای افریقا فراهم می آرود، با صرف برآورد شده سالانه ۱۵۰ میلیون دلار برای درمان مالاریا، پاسخ به بحران، ارائه دارو، و حمایت از ساختن بیمارستان ها و کارخانه های داروسازی. درواکنش به بحران ابولادر سال ۲۰۱۴، ” چین بیش از ۱.۰۰۰ متخصص پزشکی به افریقای غربی اعزام کرد و ۱۲۰میلیون  دلار کمک کرد .[۳۲]

عدم دخالت

چین به خاطر تمایل خود برای همکاری با کشورهایی مانند زیمبابو و سودان، که هدف بایکوت و تحریم ” جامعه جهانی”  تحت هدایت امریکا قرار گرفته اند انتقاد های زیادی را دریافت کرده است. چنین انتقادهایی ریاکارانه وکوته نظرانه اند. چین موضع طولانی عدم دخالت در امور سیاسی دیگر کشورها دارد. از همان سال ۱۹۵۵– چوئن لای نخست وزیر آن زمان چین- چشم انداز توسعه مسالمت آمیز و تعاونی چین را در کنفرانس افریقا – آسیا در باندونگ ترسیم کرد: “با تعقیب اصول احترام متقابل برای استقلال و یک پارچگی ارضی، عدم تجاوز، عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر، برابری و منافع متقابل، همزیستی مسالمت آمیز کشورهای با سیستم های اجتماعی متفاوت می تواند تحقق یابد .” [۳۳]

چنین موضعی کاملا آشکارا نسبت به سیستم دخالت فعال امریکا / اروپایی – یعنی امپریالیسم – برتر است. چین در جنگ های افریقا شرکت یا از آن ها حمایت نمی کند. چین مرتکب هیچ قتل عامی در افریقا نشده است، یا هیچ ارتش خصوصی را کنترل نمی کند. چین هیچ پرونده ای از کشتار رهبران افریقا، تشویق جنبش های تجزیه طلب یا ایجاد بی ثباتی سیاسی ندارد. چین لابی گران یا مشاورانی را که کار آن ها فشار به سیاست مداران افریقایی است حفظ نمی کند. چین درخواست “تعدیل ساختاری” از هیچ کشوری که در آن سرمایه گذاری می کند ندارد، نه خصوصی سازی، نه مقررات زدایی، نه درخواست بیرون کردن دولت. چین از اجبار یا باج خواهی استفاده نمی کند. چین برای قراردادها وارد مناقصه می شود و اغلب برنده می شود، اساسا به خاطر آن که قیمت های آن منصفانه، هزینه های آن پایین و کیفیت کار آن بالا است.  به طور خلاصه، “به نظر می رسد چین به فرض مسئولیت مستقل و به ویژه در شکل دادن به زیر ساخت های اجتماعی و سیاسی کشورهای میزبان کاملا بی علاقه است. “[۳۴]

در همایش اخیرفوروم همکاری افریقا- چین، شی جین پینگ رویکرد چینی ها به همکاری با افریقا را چنین بر شمرد: “مردم چین به افریقا احترام می گذارند، افریقا را دوست دارند و از افریقا حمایت می کنند. ما رویکرد “پنج نه” را در روابطمان با افریقا دنبال می کنیم : نه دخالت در پیگیری مسیر توسعه کشورهای افریقایی که مناسب شرایط ملی آن ها است، نه دخالت در امور داخلی کشورهای افریقایی، نه تحمیل اراده خود مان بر کشورهای افریقایی، نه ضمیمه کردن رشته های سیاسی به کمک به افریقا، و نه تلاش برای دست اوردهای خودخواهانه در سرمایه گذاری و همکاری مالی با افریقا”

رویکرد “پنج نه” رد صریح راهبرد امپریالیستی است. بیش از انتقاد از چین به خاطر سیاست عدم دخالت آن، خیلی بهتر می تواند باشد اگر کشورها بتوانند نمونه چین را دنبال کنند.

برخی انتقادهای عام

شرکت های چینی تنها کارگران چینی استخدام می کنند

یک انتقاد اغلب تکرار شونده از فعالیت اقتصادی چین در افریقا آن است که شرکت های چینی تنها کارگران چینی را استخدام می کنند. این در واقع حقیقت ندارد. در حقیقت، چین در افریقا بیش از هر سرمایه گذار دیگری شغل ایجاد می کند.[۳۵] دبوراه بروتینگام، یکی از معدود کارشناسان چینی غرب برای مبتنی کردن کار چینی ها بر داده های عملی می نویسد که “آمار گیری از استخدام در پروژه های چینی در افریقا بارها نشان داده است که در واقع، سه چهارم یا بیشتر کارگران بومی هستند.”[۳۶] این با یافته های گیلز موهان که تیم او تحقیق میدانی گسترده ای در افریقای غربی انجام می دهد سازگار است. “بر خلاف ادعای مسلط که شرکت های چینی فعال در افریقا به تکیه بر نیروی کار وارد شده از چین تمایل دارند، در بسیاری از ۸۵ شرکت چینی که ما در غنا و نیجریه مورد پژوهش قرار دادیم، بخش قابل توجه و اغلب اکثریت نیروی کارآن ها افریقایی بودند.”[۳۷]

سیریل رامافوسا رئیس جمهور افریقای جنوبی اخیرا در باره تجربه افریقای جنوبی با شرکت های چینی سخنرانی کرد: “زمانی که چین سرمایه گذاری می کند، مدیران کلیدی را اعزام می کند؛ اما اکثر افرادی که کار را انجام می دهند اهالی افریقای جنوبی هستند.”[۳۸] رئیس جمهور نامیبیا، هیج گئینگوب اوایل سال جاری به همان شکل اظهار داشت که “هیچ کشوری در جهان  مانند چین چنین ارزشی به تولیدات ما نیفزوده است. چین انتقال فن آوری و ایجاد شغل زیادی انجام داده است.”[۳۹]

پروژه های مرحله اول، به ویژه در کشورهایی که چین تجربه اندکی داشت، به تامین کارکنان اولیه با کارکنان چینی تمایل داشت، اما الگوی به روشنی برآمده آن است که این نسبت در طی زمان کاملا معکوس می شود. 

چین افریقا را در تله بدهی گرفتار کرده است

اخیرا مقاله ای از جان پومفرت در واشنگتن پست راهبرد سرمایه گذاری چین را “امپریالیسم با مشخصه های چینی: توصیف” و ادعا می کند که “تله های بدهی چین در سراسر جهان  علامت تجاری جاه طلبی های امپریالیستی آن است.”[۴۰]  گرانت هاریس مشاور پیشین باراک اوباما در افریقا، می نویسد که “بدهی چینی به متامفتامین های زیر ساخت مالی تبدیل شده است : اعتیاد بالا، به راحتی قابل دسترس، وبا تاثیرات منفی درازمدت که هر بلند موقتی را قابل توجه تر می کند. [۴۱] رکس تیلرسون، وزیر امور خارجه امریکا در ماه مارس تا قبل از جایگزینی اش حتی با مایک پمپئو جنگ طلب تر نوشت که “رویکرد چین به کوهی از بدهی و اندکی، اگر نه هیچ شغلی در اکثر کشورها منجر شده است .”[۴۲]

 چنین اظهارات جنگ افروزانه ای جزئیات مهمی را عمدا نادیده می گیرد که ” از ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۶، وام های چینی تنها بر ۱.۸ درصد بدهی های خارجی افریقا بالغ می شود، و اکثر آن وام ها در زیر ساخت ها سرمایه گذاری شده اند.”[۴۳]

سرمایه گذاری عموما مستلزم سطحی از بدهی است. مسئله آن است که  کشورهای افریقایی معامله خوبی انجام می دهند. سرمایه گذاری چینی مورد استقبال سراسر قاره است، چون به صورت قابل توجهی به سمت پروژه های اساسی جهت می گیرد: توسعه زیرساخت، ساختن مدارس، ساختن بیمارستان ها، پاک کردن آب، تامین برق، ساختن کارخانه ها. در نتیجه نیازهای افریقایی های عادی بر آورده می شود، و بدهی ها عموما به شیوه پایدار(و به صورت منصفانه ای مذاکره شده) با استفاده از منابع طبیعی کشور های میزبان باز پرداخت می شوند.

وام های چینی به صورت قابل توجهی سود کمتری از وام های معادل نهادهای برتون وودز و بانک های بزرگ غربی دارند، بسیاری از وام ها بدون بهره هستند. به علاوه چندین دوره بخشودگی بدهی وجود داشته است، که بدهی های فقیرترین کشورهای افریقایی بخشوده شدند. همایش اخیر فوروم همکاری افریقا – چین وعده ۶۰ میلیاردی سرمایه گذاری جدید، از جمله اعطا  ۱۵ میلیارد دلار وام بدون بهره و وام های منظم و نیز ۵ میلیارد دلار ویژه برای حمایت از واردات محصولات افریقایی به چین را داد. سیریل رمافوسا گفت که “اگر برخی کشورهای افریقایی نمی توانند به پرداخت وام های خود ادامه دهند، بدهی آن ها بخشیده خواهد شد.”[۴۴] با هیچ تعریف معقولی این یک “تله بدهی” نیست. 

چین در حال گرفتن زمین افریقایی است

در سال های اخیر، مقاله های بیشماری با تیتر های جلب کننده ادعا کرده اند که چین در روند ارسال میلیون ها دهقان به افریقا برای رشد مواد غذایی برای چین است.[۴۵] چین، ظاهرا، “یک زمین خوار” است، یک قدرت استعماری در حال ظهور. و با این حال هنوز “کسی  روستایی پر از کشاورزان چینی را در هیچ کجای قاره شناسایی نکرده است. بررسی دقیق تغییر سیاست چین افزایش حمایت پیوسته از سرمایه گذاری خارجی از همه نوع آن را نشان می دهد اما هیچ نمادی از حمایت ازمهاجرت روستائیان چینی، تامین مالی برای ادغام بزرگ مقیاس زمین در افریقا یا سرمایه گذاری “مقدار عظیم” در کشاورزی افریقا وجود ندارد. در نهایت، طبق اعلام پایگاه داده های تجارت کالای سازمان ملل، چین است که مواد غذایی به افریقا ارسال کرده است. در حالی که این امر می تواند (و باید) تغییر کند، تاکنون، تنها صادرات قابل توجه از افریقا به چین دانه های کنجد و کاکائو، محصول کشاورزان افریقایی بوده است. [۴۶]

دوستی دو جانبه مفید

اتهام امپریالیسم چینی در افریقا، که معمولا از سوی مدافعان امپریالیسم غربی وارد می شود[۴۷]، با حقایق تطبیق نمی کنند. مدل توسعه چین بر بهره کشی استعماری مبتنی نیست و هرگز هم نبوده است. بر عکس، چین مشتاق مشاهده عروج افریقا به عنوان بازیگر کلیدی در جهان چند قطبی است که در آن یک تعادل حتی نسبی از قوا برای حفظ صلح و ثبات جهانی عمل می کند. این به عنوان مثال، حمایت  مشتاقانه چین از اتحادیه افریقا و تعهد آن به برنامه توسعه اتحادیه افریقا را توضیح می دهد . [۴۸] این که همکاری چین برای افریقا چیز مثبتی است با اشتیاق تقریبا تام در میان دولت های افریقایی تایید می شود (لازم به یاد آوری است که بسیاری از سران کشورهای افریقایی دو بار بیشتر از شرکت در شورای عمومی سازمان ملل در همایش فوروم همکاری افریقا- چین شرکت کرده اند.)[۴۹]

به شدت شگفت آور است که مفهوم چندقطبی به طور عمومی در کانون های امپریالیستی  مورد احترام نیست. به ویژه طبقه حاکم امریکا برای پایان دادن به این عبارت که به معنای پایان هژمونی بی رقیب آن است، مبارزه می کند، از این رو ناامیدانه  پیشنهاد “دوباره بزرگ ساختن امریکا را” می دهد، که در واقع  به معنی تحکیم دوباره تسلط جهانی امریکا و پایین کشیدن یکی، دوپله ای چینی ها است. آخرین چیزی که طبقات حاکم غربی می خواهند ببینند یک چند قطبی پر رونق بر مبنای همکاری مفید دو جانبه بین کشورهای مستقل، پشت سر گذاشتن و نادیده گرفتن قیمومیت واشنگتن، لندن و پاریس است.  زمانی که تهمت ها درباره استعمار چینی را منتشر می کنند، آن ها به روایتی به مردم خوراک می رسانند که اگر چه عموما شکل “مشاور نگران” به خود می گیرد، اما برای حفظ وضعیت موجود امپریالیسم است.  چنین اتهام هایی باید قاطعانه افشا شود. 

منبع:

https://www.invent-the-future.org/2018/10/is-china-the-new-imperialist-force-in-africa/print/


[۱] Stephen Gowans, Patriots, Traitors and Empires: The Story of Korea’s Struggle for Freedom, Baraka Books, 2018 

[۲] Samir Amin, The Implosion of Contemporary Capitalism, Monthly Review Press, 2013  

[۳] Walter Rodney, How Europe Underdeveloped Africa, Pambazuka Press, 2012  

[۴] Karl Marx, Capital: Volume 1  

[۵]  Samir Amin: Global History: A View from the South, Pambazuka Press, 2010  

[۶] Ha-joon Chang, ۲۳ Things They Don’t Tell You about Capitalism, Bloomsbury, 2010  

[۷] Invent the Future: The Revolutionary Thought of Samora Machel

[۸] Nelson Mandela, Long Walk to Freedom, Back Bay Books, 1995  

[۹] The Guardian: China in Africa: win-win development, or a new colonialism? [۵۹], ۲۰۱۸  

[۱۰] Deborah Brautigam, Will Africa Feed China?, Oxford University Press, 2015 

[۱۱] Ministry of Commerce, People’s Republic of China: Statistics on China-Africa Bilateral Trade in 2017

[۱۲] US Census Bureau: Trade in Goods with Africa

[۱۳] The Guardian, op cit 

[۱۴] Xi Jinping, The Governance of China, Foreign Languages Press, 2014 

[۱۵] Washington Post: Xi Jinping is visiting Africa this week. Here’s why China is such a popular development partner,۲۰۱۸

[۱۶] Ha-joon Chang, Economics: The User’s Guide, Pelican, 2014 

[۱۷] The Diplomat: China and Ethiopia, Part 1: The Light Railway System , ۲۰۱۸ 

[۱۸] SCMP: What to know about China’s ties with Africa, from aid to infrastructure,۲۰۱۸

[۱۹] CNN: Ethiopia gets the first metro system in sub-Saharan Africa,۲۰۱۵

[۲۰] BBC News: Ethiopia-Djibouti electric railway line opens,۲۰۱۶

[۲۱] Brautigam, op cit 

[۲۲] China Daily: Investment creates hope, not debt trap,۲۰۱۸

[۲۳] China Africa Research Initiative: More Bad Data on Chinese Finance in Africa ,۲۰۱۸

[۲۴] CNN: Nigeria announces $5.8 billion deal for record-breaking power project

[۲۵] See World Bank Data: Access to electricity

[۲۶] New Zimbabwe: Mnangagwa commissions $1.5bln power plant, project Chinese funded

[۲۷] FT: Africa needs China’s help to embrace a low-carbon future ,(paywall), 2018 

[۲۸] Martin Jacques, When China Rules the World: The End of the Western World and the Birth of a New Global Order, Penguin, 2012 

[۲۹] Dambisa Moyo, Winner Take All: China’s Race For Resources and What It Means For Us, Penguin 2012 

[۳۰] The Conversation: China tops US and UK as destination for anglophone African students ,۲۰۱۷

[۳۱] Xinhua: Full text of Chinese President Xi Jinping’s speech at opening ceremony of 2018 FOCAC Beijing Summit

[۳۲] The Diplomat: China’s Medical Aid in Africa

[۳۳] Wilson Center Archive: Main Speech by Premier Zhou Enlai at the Plenary Session of the Asian-African Conference

[۳۴] Dambisa Moyo, op cit 

[۳۵] Xinhua: China becomes top job creator in Africa, expert says

[۳۶] Washington Post: China in Africa is not ‘neocolonialism.’ Here are the numbers to prove it

[۳۷] Giles Mohan, Ben Lampert, Daphne Chang and May Tan-Mullins: Chinese Migrants and Africa’s Development: New Imperialists or Agents of Change?, Zed Books, 2014 

[۳۸] IOL: Those who call China colonial are jealous: Ramaphosa

[۳۹] Reuters: Namibia president says China not colonizing Africa

[۴۰] Washington Post: China’s debt traps around the world are a trademark of its imperialist ambitions

[۴۱] Time: China Is Loaning Billions of Dollars to African Countries. Here’s Why the U.S. Should Be Worried

[۴۲] QZ: China is pushing Africa into debt, says America’s top diplomat

[۴۳] China Daily: Investment creates hope, not debt trap

[۴۴] Ramaphosa, op cit 

[۴۵] See for example The Guardian, The food rush: Rising demand in China and west sparks African land grab

[۴۶] Brautigam, Will Africa Feed Chinaop cit 

[۴۷] Hillary Clinton comes to mind, eg Reuters: Clinton warns against “new colonialism” in Africa

[۴۸] African Union: African Union and China renew commitment to advance multilateral cooperation

[۴۹] Quartz: Twice as many African presidents made it to China’s Africa summit than to the UN general assembly

https://akhbar-rooz.com/?p=42207 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
جواد سید حسینی
جواد سید حسینی
3 سال قبل

با عرض سلام و تشکر
جناب آقای جلیلی ای کاش ایمیل برای عموم راه اندازی می‌کردید تا بتوان با حضرت عالی تماس گرفت و مبادله نظری بدون قبل و قتل بخش نظرات تارنماها کرد.
موفقیت و سلامتی شما را آرزومندم

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
3 سال قبل

هم میهن گرامی آقای داود جلیلی درود بر شما!
ترجمه نوشتار کارلوس مارتینز کاری بسیار ارزشمند و آگاهی رسان بود. با توجه به آنکه “بنگاه های خبری” غربی فعالانه بر ضد چین هیاهوی تبلیغاتی راه انداخته اند, این کار بسیار بهنگام و روشنگر بود.
بامید آنکه بسیاری از هم میهنان آنرا بخوانند.
پایدار و بهروز باشید!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x