جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

آی آدم ها که روی ساحل آرام، در کار تماشائید! – رضا فانی یزدی

دلم به حال نسل خودمان سوخت که چگونه به راحتی به بهانه دشمنی با جمهوری اسلامی چشم بر این همه جنایت می بندیم و همه این جنایت ها را به حساب حکومت اسلامی در ایران می گذاریم و شب آسوده می خوابیم و با چهار تا فحش و بدوبیراه به مسوولین نظام...

دلم به حال نسل خودمان سوخت که چگونه به راحتی به بهانه دشمنی با جمهوری اسلامی چشم بر این همه جنایت می بندیم و همه این جنایت ها را به حساب حکومت اسلامی در ایران می گذاریم و شب آسوده می خوابیم و با چهار تا فحش و بدوبیراه به مسوولین نظام جمهوری اسلامی و گروه های فلسطینی آنها را مسبب همه جنایت ها دانسته و با وجدان مان کنار می آییم و سر بر بالین گذاشته و آرام در این ساحل نشسته و شاد و خندان روزمان را شب می کنیم

وقتی اولین بار این شعر نیما را خواندم نوجوانی بودم در دوره  اول دبیرستان ولی تصویری را که نیما در این شعر ارائه  کرده بود آنچنان بر جان و تنم موثر افتاد که برای تمام زندگی به صدای وجدانم مبدل شد و آهنگ گوشم. در هر لحظه که شاد و خندان بودم و روی ساحل آرام در کار تماشا، و به یادم می انداخت که یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند، روی این دریای تند و تیره و سنگین.

بزرگتر شدم، به زندان افتادم، از اعدام جستم ولی سال ها در زندان بسر بردم و باز این شعر نیما بود که به وقت شادی و غم به یادم می آورد که :

آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید
نان به سفره، جامه تان بر تن
یک نفر در آب می خواند شما را
موج سنگین را به دست خسته می کوبد

و آن صدا، صدای رفقایم بود. صدای خودم بود که زیر شکنجه و از درون سلول های انفرادی و در تنهایی موج سنگین شکنجه و بازجویی و مرگ را با دستان خسته می کوبیدیم و فریاد می زدیم و امید کمک داشتیم از آنها که روی ساحل آرام در کار تماشا بودند.

زندان تمام شد. با سهیلا ازدواج کردم و به ساحل آن سوی دنیا رفتم. فرزندانم میترا و البرز به دنیا آمدند و زندگی به شادی و خوشی می گذشت. بچه ها به کلاس فارسی می رفتند و زبان ما را کم و بیش می فهمیدند. ناخودآگاه به وقت شادی صدای نیما یا شاید بهتر است بگویم همان که داشت در آب جان می سپرد از زبانم جاری می شد و همین آغاز شعر را می خواندم که:

آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید،
یک نفر در آب دارد می سپارد جان.

با اینکه میترا و البرز هنوز خردسال بودند ولی شعر نیما آنقدر قوی و تاثیرگذار بود که هر وقت آن را می‌خواندم به شدت روح آنها متاثر می شد و به من می گفتند: بابا لطفاً لحظه های شاد و خوب زندگی مان را خراب نکن!

میترا حساس تر بود و انگار تصویر فردی را که داشت در آب جان می سپرد تصور می کرد و قلب کوچک اش آنقدر آزرده می شد که تحمل شنیدن بقیه شعر را نداشت. یادم نمی آید که هیچ وقت همه آن شعر را برایشان خوانده باشم.

از هفته گذشته که اسرائیلی ها بمباران مناطق مسکونی در غزه را شروع کرده اند و بیرحمانه به کشتار مردم بی گناه مشغول اند، روزی نیست که میترا زنگ نزند و گریه نکند. کشتار کودکان بی گناه در غزه او را بسیار متاثر کرده و استیصال از اینکه مردم پیرامون او کمترین توجهی به این همه جنایت که در آن سوی دنیا در حال وقوع است نمی کنند کلافه اش کرده است. متاسف است از اینکه چنین جنایاتی در مقابل چشمان ما اتفاق می‌افتد و ما هیچ کاری نمی‌کنیم و گلایه می کند که چرا بشریت شاهد این فاجعه است و با بی تفاوتی از کنار آن می گذرد.

امروز صبح سهیلا پستی را که میترا در اینستاگرام گذاشته بود نشانم داد، تصویر دختر زیبای فلسطینی که در پشت سرش ویرانی و خرابی به جا مانده از بمب های اسرائیلی دیده می شود و میترا به انگلیسی شعر نیما را ترجمه کرده و در کنار آن تصویر گذاشته بود.

انگار این بار آن دختر بود که داشت فریاد می‌زد که آی آدمها که در ساحل نشسته شاد و خندانید ما را دارند در این زندان بزرگ که نامش غزه است سلاخی می‌کنند. میترا فریاد آن دختر فلسطینی را در شعر نیما پیدا کرده بود و حالا داشت فریاد او را در صفحه خودش پژواک می داد که ما داریم در این آتش و ویرانی دست و پا میزنیم و شما در آن سوی ساحل شاد و خندانید و آسوده در کار تماشایید.

دلم خون شد از دیدن آن تصویر و قلبم آکنده از اندوه از اینکه دخترم در اوج ناتوانی و در عین حال حس همدردی با آن کودک فلسطینی ساکن غزه به یاد شعر نیما افتاده بود، همان شعری که هر وقت برایش  می خواندم اندوه وجودش را می گرفت و لحظه های خوش زندگی را برایش غم انگیز می کرد و از من خواهش می‌کرد که از خواندن شعر خودداری کنم. وقتی امروز سهیلا آن پست را نشانم داد فهمیدم چه غم و غصه ای بر قلب جوان او فشار آورده است که به یاد نیما افتاده و آن تصویر دردآور شعر نیما را به یاد او آورده بود و با ترجمه  آن شعر داشت داد آن کودک فلسطینی را در صفحه اینستاگرام خودش بازفریاد می کرد تا که شاید عده ای از آدم های شاد و خندان در این ساحل آرام بشنوند صدای آن کودک فلسطینی را که زیر آوار و ویرانه های باقی مانده از بمباران های وحشیانه دولت اسرائیل می سوزند و جان می دهند. 

دلم به حال نسل خودمان سوخت که چگونه به راحتی به بهانه دشمنی با جمهوری اسلامی چشم بر این همه جنایت می بندیم و همه این جنایت ها را به حساب حکومت اسلامی در ایران می گذاریم و شب آسوده می خوابیم و با چهار تا فحش و بدوبیراه به مسوولین نظام جمهوری اسلامی و گروه های فلسطینی آنها را مسبب همه جنایت ها دانسته و با وجدان مان کنار می آییم و سر بر بالین گذاشته و آرام در این ساحل نشسته و شاد و خندان روزمان را شب می کنیم.

نمی دانم که فردا وقتی فرزندان ما به تاریخ امروز نگاه کنند چه احساسی نسبت به ما پدران و مادران خودشان خواهند داشت که با این همه ادعای مبارزه با دیکتاتوری و بی عدالتی بر علیه نظام اسلامی در کشور خومان کمترین اعتراضی به این کشتار و بی عدالتی در حق مردم فلسطینی نکرده و به بهانه اینکه جمهوری اسلامی به حماس کمک کرده است چشم بر این جنایات بسته ایم.

اما خوشحالم که فریاد نیما “فریاد آی آدم ها”ی او پس از این همه سال آنچنان در قلب فرزندان ما خانه کرده است که صدای آن انسانی را که با چشم های از وحشت دریده، سربرون از آب آورده، سایه هاشان را ز راه دور دیده… می شنوند و قلب های کوچک شان به درد می آید و فریاد او را بازفریاد می کنند.

رضا فانی یزدی
۱۷ ماه مه ۲۰۲۱  

شعر نیما:

آی آدم ها

آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید

یک نفر در آب دارد می سپارد جان

یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند

روی این دریای تند و تیره و سنگین که می دانید

آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن

آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید

که گرفتستید دست ناتوانی را

تا توانایی بهتر را پدید آرید

آن زمان که تنگ می بندید

بر کمرهاتان کمربند

در چه هنگامی بگویم من ؟

یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان

آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید

نان به سفره جامه تان بر تن

یک نفر در آب می خواند شما را

موج سنگین را به دست خسته می کوبد

باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده

سایه هاتان را ز راه دور دیده

آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیش افزون

می کند زین آبها بیرون

گاه سر . گه پا

آی آدم ها

او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید

می زند فریاد و امید کمک دارد

آی آدم ها که روی ساحل آرام ، در کار تماشائید !

موج می کوبد به روی ساحل خاموش

پخش می گردد چنان مستی به جای افتاده ، بس مدهوش

می رود نعره زنان. وین بانگ باز از دور می آید :

آی آدم ها ..

و صدای باد هر دم دلگزاتر

در صدای باد بانگ او رساتر

از میان آب های دور ی و نزدیک

باز در گوش این نداها

 آی آدم ها…

https://akhbar-rooz.com/?p=113704 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

17 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر ایرانی
امیر ایرانی
2 سال قبل

بعداز جنگ اول و دوم جهانی مرزبندی جغرافیایی جدید در بعضی از مناطق کره زمین شکل می گیرد که در این مرز بندی ها کشورهای جدیدی تاسیس و کشورهایی کوچک و یا از بین می روند. در منطقه آسیا و خاورمیانه بر اساس اسطوره هایی که می توانند ریشه جعلی داشته باشند تاریخ سازی های مشکوکی انجام می گیرد ( بعضی از اسطوره ها را بجای تاریخ می نشانند) و کشوری بنام اسرائیل تعریف می شود. برای این کشور دو هویت تعریف می شود:
۱- هویتی بر مبنای قومی؛ آنهم قوم یهود
۲- هویتی بر مبنای دینی؛ آنهم دین یهود
این دو هویت و تاریخ سازی مجعول باعث می شود گردانندگان این کشور تازه تاسیس، از همان ابتدای کارشان، تفکر توسعه طلبی سرزمینی را در دستور کارشان قرار دهند و حتی برای توسعه طلبیشان مشروعیت آفرینی کنند. این تفکر توسعه طلبی سرزمینی بر اساس خصلت زورگویی اش، عکس العمل هایی را می آفریند که حاصل عکس العمل ها هم نزاع ها و جنگ و جدال ها خواهد بود که در منطقه نیز جنگ و جدال هایی شکل گرفت که این جنگ و جدال ها پیامدهای ویرانگر خودش را بهمراه داشت و دارد.
اسرائیل از همان ابتدای تاسیسش بر مبنای تفکر توسعه طلبی اش با دو گروه وارد جنگ و جدال شد:
۱- کشورهای همسایه اش، که با آنها وارد جنگ می شود و با تصرفاتی و حل نشدن موضوع تصرفات یک حالت استخوان لای زخمی را در منطقه ایجاد می کند که هر از چندگاهی یک نزاعی به بهانه تصرفات غیر قانونی شکل می گیرد.
۲- گروهی تحت نام فلسطینیان، این گروه فلسطینیان مردمانی هستند که ساکن همان مناطقی بودند و هستند که کشور اسرائیل نامیده شد که این ساکنین، بعد از اینکه متوجه نیات اسرائیل می شوند یک حالت دفاعی و مبارزاتی برای خود تعریف می کنند. این گروه که به فلسینی ها معروف شدند دو هویت برای خود تعریف کردند:
۱- هویت قومی، که هویت قومی خود را عربیت تعریف کردند
۲- هویت دینی، که دین اسلام را برای هویت دینی اشان تعریف می کنند.
اسرائیلی ها با هویت خودشان و فلسطینی ها با هویت خود توانستند گروه های حامی در سطح جهان و منطقه برای خود بوجود بیاورند:
حامیان اسرائیل، سرمایه داری خاص جهانی و بعضی از کشورهای قدرتمند جهانی بودند و هستند.
حامیان فلسطینی ها سه گروه بودند و هستند:
۱- کشورهای عربی تحت نام دفاع از عربیت
۲- کشورهای اسلامی، تحت عنوان دفاع از اسلام و مردمان مسلمان
۳- گروهی از مردمان جهان، آنهم بخاطر رفتار توسعه طلبی و ضد بشری اسرائیل یک حالت جانبدارانه معنوی از فلسطینی ها را به نمایش گذاشته اند و می گذارند.
این را نیز باید گفت این دو گروه متخاصم(اسرائیلی ها و فلسطینی ها) در بازی های جنگ سرد جهان دو قطبی نیز وارد شده بودند.
پرداختن به نکات ریز موضوعات مطرح شده در این نظر از حوصله بحث های این مکان نظر دهنی خارج است. اما یک پرسش اساسی مطرح است:
آیا وجود اسرائیل در این منطقه باعث پیشرفت بوده با باعث پسرفت و ویرانی و وجودش مانع روند تکاملی اجتماعی در منطقه شد؟
در پاسخ دهی ممکن است گروهی بر اساس حالات رویا پردازانه و یا کینه ای که نسبت به یکی از گروه های متخاصم دارند نکاتی را بیاورند اما می توان مختصرن نکاتی در خصوص وجود اسرائیل در منطقه آورد:
۱- وجود اسرائیل باعث تثبیت هویت عربی در بعضی از کشورها در این منطقه شد.
۲- وجود اسرائیل باعث شد که روند دمکراسی خواهی در منطقه مختل شود و یا برای مدت طولانی به حاشیه برود.
تجربه تاریخی به ما می گوید : بعد از نظام های خاص در منطقه که بیشترشان پادشاهی بود که در تغییر و تحولات اجتماعی درون کشور شان می توانستند بسمت دمکراسی خواهی برود چون گروهی نظامی کودتا گر با هویت خواهی عربیت با شعارهای فریبکارانه دفاع از فلسطین وارد بازی های منطقه می شوند، ذهنیت مردمان کشورهایشان را بسمت موضوعاتی می برند که از ذهنیت دمکراسی خواهی بدور بود و ناخواسته ذهنیت مردمان به هیجانات دروغین کودتا گران معطوف می شود(قذافی، صدام و اسد) شکافتن موضوعات این ویرانگری که ناشی از تاسیس اسرائیل در این منطقه بود از حوصله این مکان نظر دهی خارج است

یحیی انوری
یحیی انوری
2 سال قبل

من که نفهمیدم منظور آفای فانی از” نسل من”چه کسانی هستند همه آزادیخواهان و دمکراتهای واقعی جهان جنایات اسراییل رو محکوم کرده و از مردم فلسطین حمایت میکنند.اما حماس نماینده مردم فلسطین نیست،همانطور که ج ا نماینده مردم ایران نیست.اما در مورد نگاه تاریخ و فرزندانمان: آنها همین حالا هم در مورد پشتیبانی برخی از مدعیان چپ از ج ا حرفهای خوبی نمیزنند!

علی
علی
2 سال قبل

دوستان عزیز بی عدالتی و قتل و کشتار بی گناهان ناپسند و وحشیانه است، چه توسط جممهوری اسلامی ایران و چه توسط رژیم آآپارتاید اسراییل. قرار نیست به بهانه مخالفت با جمهوری اسلامی برای آدم کشان دیگر و حامیان آنها هورا بکشیم.
باید بی عدالتی و وحشی گری را درهر جای جهان افشا و محکوم نمود. زنده باد آزادی، زنده باد عدالت ونابود باد همه رزیم های اسثماری و سرکوبگر.

نسیم
نسیم
2 سال قبل
پاسخ به  علی

کسی هورا نکشیده، صورت مسئله را تغییر ندهید.
موضوع همصدایی با جمهوری ولایت فقیه و تروریست های مرتجع اسلامی است.
وقتی نکته مشترکی با جمهوری اسلامی داری، حرفی از مردم و دموکراسی زدن توخالی است.

مهرداد
مهرداد
2 سال قبل

مشکل اینجاست که هر گاه که رگ توده‌ای افراد از جمله آقای فانی بیرون زد مساله فلسطین و اسرائیل بزرگ شد و سرکوب ایرانیان توسط رژیم اسلامی فراموش! تا زمانی که آقایان ضد آمریکایی و اسرایلی در صاف اپوزیسیون دروغین جا خوش کرده ا‌ند، ملت ایران از شناسایی رژیم اسلامی به جهانیان محروم خواهد ماند.

Hadi Shahab
Hadi Shahab
2 سال قبل

آقای فانی,
این چه مقایسه ای است که شما میکنید.
حکومت حکومت بن سلمان سعودی و یا امارات و قطر دوستان امریکا هستند این حکومتها در حال بر قراری رابطه با اسراییل هستند آنها با حکومت ترکیه فرق زیادی دارند.  اگر شما حکومت اسرائیل را بواسطه بمباران سکوهای موشکی حماس و جهاد اسلامی محکوم میکنید.
اگر واقعا از کشتار بیزار هستید میبایست حملات حماس و جهاد اسلامی را حد اقل به همان نسبت محکوم کنید.
بله این سکوهای موشکی در مناطق مسکونی ایجاد شده اند.
این دو جریان تروریستی با ایجاد سکوهای موشکی در مناطق مسکونی به عمد مردم بی دفاع غزه را سپرترور خود کرده اند.
انصاف چیز خوبی است. کدام انسان که به مبارزه مسلحانه علیه حکومت اسرائیل معتقد است دست به حمله موشکی میزند؟ با توجه به این امرکه میداند در صورت حمله موشکی از مناطق مسکونی دولت اسرائیل بطور صد در صد جواب نظامی انهم از این نوع میدهد.
بهای جواب اسرائیل را نه سید علی خامنه ی در تهران و نه رهبران حماس و جهاد اسلامی که در سایر کشورها در امنیت زندگی میکنند پرداخت میکنند.

شما میگوید که مردم غزه حماس را انتخاب کرده اند اما نمیگوید که دولت اسرائیل را هم مرم اسرائیل انتخاب کرده اند. من میگویم بیشتر مردم آلمان هیتلر و حزب نازی را انتخاب کرده بودند . آیا به خاطر اینکه مردم یک حکومت را انتخاب کرده اند اعمال و رفتار ان حکومت “حماس” درست است؟ توجیهات شما خود فریبی بیش نیست.

حماس و جهاد اسلامی با قربانی کردن مردم غزه سعی در مظلوم نمایی جهانی هستند.
توجه کنید که خوانندگان سایت اخبار روز تنها مقاله و نظر شما را نمیخوانند بلکه از شبکه های خبری متفاوت در امور جریان هستند.

مهین
مهین
2 سال قبل

آقای فانی یزدی گرامی، مطلب زیبای شما را برای دخترم خواهم خواند، تا با مشاهده وجدان های بیدار دیگر، امید را در دل زنده نگاه داشته و در عزم خود برای تغییر وضع موجود راسخ تر شود.
شنیدن این سوالات و دیدن وجدان های پاک فرزندان برای امثال من و شما جای خوشحالی دارد. در این بازی کاسب کارانه ای که بنادرست “سیاست” می نامندش، پرورش فرزندانی با وجدان بیدار و تحول خواه، کار آسانی نبوده. دستتان را به گرمی می فشارم.

بهرام خراسانی
بهرام خراسانی
2 سال قبل

جناب فانی گرامی. درود بر شما. راستش من از یادداشت شما درست نفهمیدم که به چه کسی باید فحش بدهیم و به چه کسی فحش ندهیم. ایا اصلاً باید به کسی فحش بدهییم یا به هیچکس فحش ندهیم چون بی تربیتی است؟. آنهم در شرایطی که جز فحش دادن کار دگری نمیتوانیم بکنیم. اما منطق و وجدان بشری میگوید به کودکی که در غزه کشته شده است هرگز نباید فحش داد چون بیگناه است. اما به آن رهبر گردن کلفت و باج بگیر حماس وکسانی مانند او در جاهای دیگر که در بهترین حالت میخواهند یک جمهوری اسلامی دیگر را به بهای خون هزاران نفر در نوارغزه یا یمن و افغانستان درست کنند چه؟ شاید هم ما تنها مجازیم به ترامپ و ناتانیاهو فحش بدهیم و فحش دادن به دیگران گناه دارد.

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
2 سال قبل

دوست عزیز، قرار نیست به کسی فحش داد. فقط جنایت را محکوم کنید همانطور که همه جریانات مترقی دنیا می کنند و وقتی دولت اسراییل بمباران می کند به حماس و گروههای فلسطینی فحش نمی دهند و آنها را برای بمب ها و موشک هایی که نظامیان اسراییلی بر سر مردم میریزد سرزنش نمی کنند. اینکه در آنجا مردم غزه حماس را انتخاب کرده اند و یا حماس قرار است چه حکومتی برقرار کند به من و شما ربطی ندارد. حماس هم کپی حکومت بن سلمان سعودی و یا امارات و قطر و اردوغان است و همانطور که کسی حق ندارد بر سر مردم در آن کشورها به دلیل حکومت آنها که به زعم من و شما ارتجاعی است بمب بریزد به سر مردم غزه هم حق ندارند بمب بریزند اگر اخوان المسلمین در آنجا انتخاب شده است. حماس دولت غزه است و ضمنا حق دفاع از خود و مردمش را نیز دارد مثل همه دولت های اسلامی دیگر چون عربستان و امارات و قطر و ترکیه و ایران.

بهرام خراسانی
بهرام خراسانی
2 سال قبل

جناب فانی گرامی، درود بر شما. میفرمایید که ما تنها باید حمله اسراییل به غزه را محکوم کنیم و تصمیم درباره صلح و جنگ به ما مربوط نیست و برعهده دولت!!! حماس و و دولت اسراییل است. ما تنها باید اسرائیل را محکوم کنیم شاید به این دلیل که اسماعیل هنیه هم قبیله‌ای ما و از «مبارزان» است. اما اینکه مبارزه علیه چه چیزی و چرا، گویا مهم نیست. اینکه به راستی در کشاکش مین دولتی به نام اسراییل و مردمانی به نام فلسطین‌ی‌ها حق با چه کسی است، دعوایی بیش از ۷۰ ساله و شاید از زمان پیامبر اسلام و قبیله بنی قریظه است که من و شما هر کداممان یک قاضی کم تخصص دادگاه آن هستیم و هر کدام شاید حکمی صادر کنیم که برحق باشد یا نباشد. اندرز شما هم اینست که کسی مانند من تنها باید اسراییل محکوم کنم. اما من برآنم که رها از داوریهای ایدئولوژک و پیشینی، پیش از هر چیز باید بزه یا جنلیتی تعریف و ثابت شده باشد، سپس جنایتکار محکوم شود.همانگونه که گفتم، من به دراستی نمیدانم جنایتکار کیست و این مظلوم نمایی‌ها تا چه اندازه درست است. حدس میزنم دانش واقعی شما نیز در این زمینه بسنده و عادلانه نیست. من دست کم با بهره گیری از.واگویه زیر از مائوتسه تونگ که آن را درست و خردمندانه میدانم، در کشاکش میان اسرائیل و رهبران سازمان حماس، رهبران حماس و پشتیبانان آنها را جنایتکار میدانم و آنها را محکوم میکنم. شما اختیار خودتان را دارید. درباره اسراییل ۷۰ سال است که این محکوم کردنها وجود دارد، و زمانی محکوم کردن اسراییل نشان روشنفکری و انقلابیگری بود. اما اکنون چنین نیست. مائوتسه تونگ در پیوند با نبردهای خود با دولت چین پیش از انقلاب به درستی گفته بود «ما اگر بدانیم که بر دشمن پیروز میشویم و دست به عمل نزنیم خیانت کرده‌ایم، و اگر بدانیم که از دشمن شکست میخوریم و دست به عمل بزنیم، جنایت کرده‌ایم». اکنون برهر کسی روشن اسن که پرتاب راکت از غزه به اسراییل چه پیامدی در پیش دارد و هر فرماندهی چنین کاری را بکند، جنایتکار است. اگر خالد مشعل ولگرد و مسافر همیسشگی دربار دولتهای عرب و غیرعرب برای دریافت پول خون مردم پرسه میزند، و یا اسماعیل هنیه گردن کلفت و معرکه گیر تشنه شهادت هستند گوارای وجودشان. شما هم اگر خواهان چنین شربتی هستید، بسم الله. اما با زندگی کودکان و زنان مردم فلسطین بازی نکنید، و مردم عوام را برای رسیدن به پندارهای ذهنی خودتان تحریک نکنید. شاد باشید.

محسن کوشا
محسن کوشا
2 سال قبل

آقای خراسانی ، شما چرا؟
آیا درست ست که موضوع و مسئله فلسطین را با چسباندن اهداف ارتجاعی حماس و جمهوری اسلامی «لوث» کنیم.
آیا موجودیت و تاریخ سرزمین و مردم فلسطین با تشکیلات ارتجاعی حماس و جمهوری اسلامی
تعریف میشود؟
یک قرن از بی حقوق فلسطین گذشته ،نه جمهوری اسلامی وجود داشت نه حماس.
۷۳ سال از جنگ جهانی دوم گذشته ، نه جمهوری اسلامی وجود داشت نه حماس .
۵۳ سال از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل گذشته، نه جمهوری اسلامی وجود داشت نه حماس .
۲۶ سال از قرار داد صلح کمپ دیوید بین اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین گذشت ،
نخست وزیر سوسیال دموکرات اسرائیل اسحاق رابین توسط یهودی ارتودوکس ترور شد نه جمهوری اسلامی و حماس..
مسئول رشد و نفوذ واپسگرائی ، تروریسم ، جنگ ، بازگشت به خلافت عثمانی در منطقه و سراسر جهان ، ایران و فلسطین و…….. کیست؟
حتی اگر بنا باشد در مورد وقایع اخیر و درگیری هائی که بین شهروندان اسرائیلی و اسرائیلی های عرب تبار صورت گرفت که بدلایل اجتماعی در داخل اسرائیل و اورشلیم تشدید شد .
تمام گزارش های رسانه های اسرائیلی و آمریکلئی و اروپائی از شما منصفانه تر به مسئله نگاه کردند.
قضاوت یک جانبه مردود ست.
قضاوتی که بر اساس گزارش همه جانیه و مورد قبول طرفین دعوا صورت گرفته باشد اعتبار دارد.

بهرام خراسانی
بهرام خراسانی
2 سال قبل
پاسخ به  محسن کوشا

جناب کوشا. درود بر شما. گمان میکنم پاسخ به آقای فانی، پاسخ به شما نیز هست. برگ سبزی است، تحفه درویش

محسن کوشا
محسن کوشا
2 سال قبل

متاسفانه پاسخ شما به آقای فانی به یادداشت بنده ارتباطی پیدا نمی کند.
موضوع فلسطین یک بد جنسی کثیف قدرتهای استعماری بر می گردد که «عفونی » شده ست.
از قبل از جنگ جهانی دوم با شرکت صهیونیست های «آژانس یهود» شروع شده بود. تا «آرزوی» خود را به روایت «سرزمین موعود» یهودیان به چسباندند.
این موضوع حتی بر میرگردد به روایت های قبل از زمان پیغمیران اسلام ومسیحیت .
اما رخداد های تاریخی ۱۰۰ سال اخیر ، در قلمروعثمانی که معلوم نیست بعداز متلاشی شدن آن ، چگونه صد ها قوم و قبیله با پیشینه های متفاوت تاریخی ، فرهنگی ، دینی و.. به صورت «فله» ای با توجه به چندین ملت بزرگ با تعریف قدیمی آن ، مانند ترکان ، کردان ، ارامنه ، آشور یها ، شامی ها ، کلدانی ها ،اعراب سرززمین هی مختلف ، فلسطینی ها و….. در کشور هائی تحت الحماایه تقسیم کردند. اگر «فله» ای نبود مردم کردستان در سه کشور قرار نمی گرفتند.
بهر صورت این فجایع تلمبار شده ربطی به امروز ندارد.
ربطی به نازیسم و فاشیسم هیتلری هم ندارد
رخداد های تاریخی را از جنبه های مختلف می توان مطالعه و تحقیق و تحلیل کرد ولی وقتی قرار باشد تمام پروسه صد ساله را کنار گذاشت.
نت در باره ی حوادث اخیر بی توجه به مجموعه ی شرکت کنندگان و منافع آنها در تشدید رویداد ها با تصب قضاوت کرد .
نیازی به این بحث و گفتگو ها در اینجا نیست .
ولی بالاخره مراجعی در باره این رخداد ها با اسناد و مدارک، متهمین جنایات را در جایگاه پاسخگوئی قرار خواهند داد.
شاید هم در صدر آنها علی خامنه ای و حماس قرار گیرد.

بهرام خراسانی
بهرام خراسانی
2 سال قبل
پاسخ به  محسن کوشا

درود بر شما. اکنون همسویی بیشتری با شما حس میکنم. هر کسی که میخواهد درباره فلسطین و اسرائیل گفتگو کند، باید به بررسی بیشتر آن و چیستی و چرایی آن «عفونی شدن» بیندیشد و خود بخشی از آن عفونت شدگی نشود. شاد باشید

جمشید برومند
جمشید برومند
2 سال قبل

آقای بهرام خراسانی ،
بازهم در باره ی دموکراسی …..

اگر شما همان کسی هستی که در سایت وزین اخبار روز در دفاع از «انتخابات » در تداوم حکومت مشروعه ولایت فقیه مخالفان واقعی حکومت کشتار را «ریشخند» و «ملامت می کردید.
باید عرض کرد که روش شما همان روش کهنه علیه دگر اندیشان ست .
فقط سوژه عوض شده ست .
در آنجا از بقای حکومت اسلامی دفاع می کردید و از به قدرت رسیدن «بدتر» ……
امروز از علت اصلی یعنی اسرائیل و امپریالیسم جهانی که این وضع وخیم را با روش های بربرمنشانه بوجود آوردند که حماس هم یکی از معلول های آنست. دفاع می کنید.

جای کمال خوشوقتی ست که جنابعالی ، در این ۴ سال بعداز« انتخاب » حسن روحانی در سال ۱۳۹۶ ، که در تمام ۴۲ سال ، حتی قبل از به قدرت رسیدن حکومت دینی برای خمینی سینه می زد و بعداز انقلاب در باند رفسنجانی ودر سمت معاونت مجلس اول مسئولیت های امنیتی داشت و در معاملات پنهانی به مثل با ریگان ـ مک فارلین هم شرکت کرد ـ حداقل جنابعالی می دانستید ـ ولی وقتی پای رقیب های دیگر جلیلی و رئیسی به میان می آید پای خیلی ها مثل شما سست می شد و با خاتمی ، رفسنجانی و خارج از حکومتی ها برای «انتخاب» مجدد روحانی تبلیغ و «توهین » می کردید.

این را شما سال ۹۶ نوشتید:
[٣) دموکراسی در همین معنای کمینه ی انتخاباتی خود، یک رفتار اجتماعی است که تنها در فرایند اجتماعی انتخاب کردن و انتخاب شدن آموخته خواهد شد. در این زمینه نیز فاش میگویم که به دور از چشم و خواست تحریمی ها و نیز به دور از خواست و هدف مدیران جمهوری اسلامی، نخبگان واقعگر و ایرانیان نگران زندگی خود و خانواده شان، اکنون با انباز شدن در همین انتخاباتها که برخی از وابستگان اپوزیسیون خوش دارند آن را انتصابات بنامند، به خوبی در حال فراگرفتن این فرهنگ هستند. من پروا ندارم بگویم آنچه همین روزها به نام انتخابات در ایران انجام میشود، تا جایی که به رفتار مردم و نخبگان آنها بر میگردد و به وارون خواست حاکمیت، چه در انتخاب ریاست جمهوری و چه در شوراهای شهر، تا اندازه‍ی زیادی دموکراتیک است. من در نوشتاری در روز ۲۶ اسفند ۱٣۹۵ به دوستان اوپوزیسون زنهار داده بودم که “آب به آسیاب گروه های فساد و تباهی ایران نریزیم”. اکنون و در آستانه‌ی برگزاری انتخابات دور دوازدهم ریاست جمهوری و انتخابات شوراها، پیشنهاد میکنم که “ابزار دست گروه های فساد و تباهی ایران نشویم”. من در این انتخابات به حسن روحانی رأی میدهم.]

اگر در مورد حکومت ارتجاعی اسلامی واقعا بازنگری کرده اید و از این رو دوستی خاله خرسه ی آنها به فلسطین و سایر کشور های را مردود می شناسید قدمی مثبت ست.

ولی مردم آن کشور ها را مورد «شمات» قرار ندهید . هر ملتی حق تعیین سرنوشت خود را دارد و در این مورد حقوق بین الملل باید مشروعیت داشته باشد.
( آدرس مقاله ی حمایت شما از روحانی سال ۱۳۹۶)
http://www.iran-chabar.de/article.jsp?essayId=79767

بهرام خراسانی
بهرام خراسانی
2 سال قبل

جناب آقای برومند. درود بر شما. البته من همان کسی هستم که از انتخاب روحانی دفاع و همواره از بایستگی گذار از جمهوری اسلامی به روش مسالمت آمیز «اگر بشود» پافشاری کرده‌ام. همچنین همواره اصلاح طلبان حکومتی را ناکارآمد دانسته ام به این دلیل که هچگاه آشکارا نگفته‌اند چه چیزی را میخواهند اصلاح کنند. شما درست میفرمایید، من از نظر استراتژیک هنوزهم انتخابات را امکانی برای آموزش دموکراسی میدانم. از نظر منطقی نیز حتی در شرایط گذار از این نظام نیز نیازمند انتخابات هستیم و با کودتا و انقلاب به روشهای گذشته نمیتوان به دموکراسی حتی در آبکی‌ترین شکل آن رسید. ازنگر نقش آموزشی انتخابات برای چیزی که گاه دموکراسی خوانده میشود این انتخابات دست کم از نگر ناکارآمدی نقش داشته است تا جایی جز برخی از دوستان شما مانند ملیحه محمدی، بیشینه مردم اکنون دیگر در انتخابات شرکت نخواهند کرد. برپایه همین آزمون‌ها، اکنون در شرایط این انتخابات و شاید تا پایان عمر نظام جمهوری اسلامی و ساختار قانون اساسی موجود، من هم اگر زنده باشم، در هیچ انتخاباتی در چهارچوب جمهوری اسلامی شرکت نخواهم کرد. درونمایه این سخن را نیز همواره در نقد اصلاح طلبان حکومتی گفته ام و شما که گویا در شعر سرودن و چنین زمینه‌هایی پژوهشگر خوبی هستید، اگر خواستید میتوانید آنها را پیگیری کنید. در زمینه فلسطین و اسراییل نیز من هیچگاه ستایشگر حماس یا دیگر گرههای فلسطینی نبوده‌ام. من می‌پذیرم که در باره نقش انتخابات در چند دوره گذشته کمی در میدان اصلاح طلبان حکومتی بازی کره ام بی‌آنکه به آن میدان باوری استراتژیک داشته باشم. امیدوارم شما و دوستان شما نیز آشکارا و راستگویانه به بررسی گذشته خود بپردازید. من بااینکه دموکراسی‌خواهی بسیاری از دوستان را تیری در تاریکی و عامیانه میدانم، اما هنوز هم برآنم که «دموکراسی در همین معنای کمینه ی انتخاباتی خود، یک رفتار اجتماعی است که تنها در فرایند اجتماعی انتخاب کردن و انتخاب شدن آموخته خواهد شد». تا جایی که به من مربوط است، تا اندازه آن را آموخته‌ام. امیدوارم شما و هماندیشان نیز اگر مدعی دانش ازلی و ابدی نیستید، از گذشت ۴۲ سال گذشته و از انتخابات و ضد انتخابات و امپریالسم و ضد امپریالیسم و پشتیبانی چشم بسته از هر مظلوم نمایی چیزهایی آموخته باشید. من هم روزگاری میگفتم «هرکجا مشتی گره شد مشت من، زخمی هر تازیانه پشت من». اما اکنون این ساده اندیشی را کنار گذاشته و هر مشت گرده ای را نماد عدالت نمیدانم. اکنون گره مشت طالبان و داعش و اسلامگرایان و برخی گروه‌های فلسطینی از رگ گردن بیشتر مرم بزرگتر و رگ گردن آنها کلفت‌تر است. اما هیچ عدالت، ستم دیدگی و حقیقتی در آنها دیده نمی‌شود.شادباشید

جمشید برومند
جمشید برومند
2 سال قبل

با عرض ادب ،

به این می گوئید «تمرین دموکراسی ؟

همانطور که در یادداشت اول نگارنده نوشته شد:
« باید عرض کرد که روش شما همان روش کهنه علیه دگر اندیشان ست .
فقط سوژه عوض شده ست »

متاسفانه باردیگر با همان شیوه مطالبی را نوشتید که اصلا ارتباطی با یادداشت بنده نداشت.
معلوم نیست چه اجباری ست که باید یاد داشت مرا با حرفهای بی پایه و بی سر و ته مثل نقل زیر از شما پاسخ دهید ؟
نوشتید:
[ تا جایی جز برخی از دوستان شما مانند ملیحه محمدی، بیشینه مردم اکنون دیگر در انتخابات شرکت نخواهند کرد]
مگر شما مرا می شناسید؟
نگارنده اصلا و ابدا شما را نمی شناسد !
جز نوشته های شما در اخبار روز و برخورد همیشگی و «متبکرانه» و ضد دگرانیش شما که شباهت عجیبی با بر چسب زدن های فلان کس ( اسمش را نبر! ) به دیگر گروه ها در اوایل انقلاب داشت ، اصلا و ابدا شما را نمی شناسم .
حالا شما چگونه مرا در دنیای مجازی می شناسید و حتی ملیحه محمدی را جزو دوستان من جا می زنید حکایت از یک بیماری «تهمت » زدن می کند که فلان کس ( اسمش را نبر !) هم به آن مبتلا بود که می تواند به جاهای خطرناک در زندگی واقعی به کشد..
در هر صورت یادداشت قبلی و فعلی بنده حی و حاضر ست .
دوستان اخبار روز که ۲۰ سال ست یادداشت ها مرا تائید و بازنشر داده اند و سایر دوستان که خوانده اند. از نظر بنده مرجع بی طرف می باشند که اگر جائی اساعه ادب شده از همه پوزش می خواهم.
نوشته و واژه های شما نیز آنها می خوانند و می بینند که جنابعالی در پاسخ بنده از چه شیوه ی مرضیه ای استفاده کردید.
به این می گوئید «تمرین دموکراسی» ؟
اشکالی ندارد ولی عجیب ست که بعداز سالها زندگی درخارج از کشور
هنوز روش های شکست خورده ی ( اسمش را نبر !) کنار گذاشته نشده ست.
با احترام
جمشیدبرومند

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


17
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x