سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

اعتراضات اجتماعی ـ سیاسی، اینجا، آنجا و همه جا – حسن نادری

امروزه با انقلاب اطلاعاتی و جهانی شدن انواع شبکه های اجتماعی و فضای مجازی، شور همراه شدن در راستای خواسته(های) دموکراتیک بیش از پیش در اعتراضات دیده می شود. اما تعدد اجتماعات بیان کننده تمایلات فردی در باره این و یا آن خواسته از مسائل حاد اجتماعی است و هنوز سنتز و اجماع عمومی در راستای یک آلترناتیو فرا نرسیده است
‫اعتراضات اجتماعی‬‎

ابعاد اعتراضات اخیر را می توان در قیاس با اعتراضات دهه ۶۰ میلادی، که در اکثر کشورهای غربی و نیز در بخشی از کشورهای بلوک شرق رخ داده بود، مقایسه کرد. جنبشهایی خودجوش، بدون ارتباط با یکدیگر و حرکتی افقی. منشاء و علت هر یک از اعتراضات متنوع و گوناگون است. از اعتراض به مالیات بر ارزش افزوده به واتساپ در لبنان تا اعتراض به پروژه قانون برگرداندن مجرمین از جزیره هنگ کنگ به متروپول (پکن)،افزایش مالیات بر مواد سوختی در فرانسه در سال ۲۰۱۸ و اینک بسط آنها به دیگر مطالبات اجتماعی. علاوه بر اینگونه اعتراضات و فراگیر بودنش در غالب کشورها، یک وجه مشترک در همه آنها دیده می شود: کاهش مبادلات بازرگانی، تنش های تجاری بر اثر رقابت بازار، تشدید استثمار نئولیبرالیسم از نیروی کار ارزان، افزایش بیکاری مزمن، افزایش فزاینده کسری بودجه، افزایش نابرابری و شکاف طبقاتی در کشورهای صنعتی و تغییرات ماهیتی اشتغال بواسطه انقلاب اطلاعاتی و رباتیک، اختلاس، سوء ظن به تقلبات انتخاباتی. هر یک از این عوامل باعث تشدید نگرانی فزاینده طبقات فرودست و طبقات متوسط شدند و بستر نارضایتی عمومی و پایگیری پوپولیستی را بسط داده و بی ثباتی سیاسی را در همه کشورها در آزمونی از چرخش سیاسی و گزینه ای نامعلوم قرار داده است. انگیزه و دلایل اعتراضات:

تغییرات جمعیتی

نیروهای این اعتراضات را باید در برآمد تغییرات جمعیتی جوانان دانست که خود را بیش از دیگران قربانی سیاستهای دیکتاتوری نئولیبرالیسم می دانند. این نیروها از آینده ناروشن خود در هراسند. در ذیل از زوایای گونان بطور اختصار به این موضوع پرداخته میشود. گرچه می توان دیگر پارامترهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را در شکلگیری این فراینده اعتراضی دخالت داد.

در همه تظاهرات ما شاهد حضور پرشور جوانان هستیم. بعضی از مورخین این برآمد را شبیه اعتراضات دهه ۶۰ میلادی می دانند. جوانانی که فرهنگ گذشته را دیگر نمی پذیرفتند و خواهان دگرگونی روابط اجتماعی و اقتصادی بودند. کثرت جوانان تحصیل کرده بواسطه آموزش رایگان دانشگاهها که یکی از خواسته های جنبش های اعتراضی دهه ۶۰ بود. امروزه تعداد فارغ التحصیل دانشگاهی بیش از عرضه کار درخور می باشد.

انگیزه اقتصادی

برای نمونه می توان از انگیزه اقتصادی و نقش آن در اعتراضات شیلی نام برد. افزایش ۴ درصد به قیمت بلیط مترو، در کشوری که در پی ادامه سیاستهای نئومحافظه کاران مکتب فریدمن، بعد از کودتای پینوشه باجراءدر آمده و تاکنون جامعه را بیش از پیش به سمت نابرابری و شکاف طبقاتی سوق داده است.

 گرچه احزاب چپ از موضع عدالتخواهانه خود، شرایط کنونی را بر خاسته از سیاستهای نئولیبراسیم می دانند که بیش از ۴۰ سال دامن همه کشورها را گرفته است و اکنون این سیاست، درمان بحران رشد اقتصادی این سیستم را  به دوش اقشار کم در آمد انداخته است. در مقابل هم احزاب راست و طرفداران دو آتشه بازار آزاد به شدت رقابتی و مجریان نئولیبرالیسم، ضمن پذیرش  واقعیاتی از بحران، اقرار می کنند که ریشه های خشم در اعتراضات، تشدید نابرابری است.

تئوری توطئه

امروزه دو صف بندی در این تئوری نهفته است. برای یک نمونه، از یکسو، دستگاههای تبلیفاتی آمریکا و شرکاء، کوبا و ونزوئلا را منشاء تحریک اعتراضات در آمریکای لاتین می دانند. از سوی دیگر خود متهم به منشاء براه انداختن تظاهرات علیه دولتهای مخالف سیاستهای آمریکا و شرکاء هستند. نمونه کودتای انتخاباتی در برزیل، چرخش ناگهانی لنین مورینو، رئیس جمهور اکوادور، از چپ میانه به سمت راست و پیوستن به صف سیاستهای آمریکا. تغییرات ناگهانی و کودتای انتخاباتی در بولیوی و شکار هواداران اِوو مورالس، برقرار ارتباط دیپلماتیک با آمریکا و اسرائیل بعد از یازده سال، بستن موقت سفارتهای کوبا و ونزوئلا در بولیوی.

اعتراضات در لبنان، عراق و ایران برای احقاق حقوق مسلم مردم بواسطه ناکارآمدی نظامهای سیاسی، گروهبندی قومی ـ مذهبی، فساد و بیکاری. گرچه عوامل فرامرزی و دخالتهای خارجی با اهداف راهبردی در هر یک از این کشورها مشهود هستند، اما قبل از هر چیز مواد و عناصر داخلی زمینه همسویی مخالفت و اعتراضات علیه قدرتهای اقتدارگرا برای نظامی دیگر را تشکیل می دهند.

اگر در کشورهائی کمبود و یا نبودن دموکراسی موجب اعتراضات می شوند، در کشورهای دموکراتیک اما اعتراضات علیه سیاستهای ریاضت اقتصادی و فشار بیش از پیش به طبقات فرودست و متوسط، است و معترضین خواهان تعدیلات و رفع سیاستهای فوق لیبرالی هستند. در این کشورها نمی توان از تئوری توطئه سخن گفت بلکه رهبران “غیرلیبرال” طرفدار بازار بغایت لیبرالی، سعی می کنند افکار عمومی را در چارچوب نفس گیر مبارزه علیه تروریسم نگهدارند. این تلاش آنها موقتی و عبث است.

نقش ارتباطات در عصر انقلاب اطلاعاتی

امروزه با انقلاب اطلاعاتی و جهانی شدن انواع شبکه های اجتماعی و فضای مجازی، شور همراه شدن در راستای خواسته(های) دموکراتیک بیش از پیش در اعتراضات دیده می شود. اما تعدد اجتماعات بیان کننده تمایلات فردی در باره این و یا آن خواسته از مسائل حاد اجتماعی است و هنوز سنتز و اجماع عمومی در راستای یک آلترناتیو فرا نرسیده است. مثلا موضوع اقلیمی می تواند عامل اجتماعات شود. اما اگر گفته شود این دگرگونیهای اقلیمی ناشی از سیستم نظام سیاسی است که دارای ایدئولوژی اقتصادی بهره وری و بهره برداری به هر قیمت از منابع انسانی و طبیعی است، به ناگهان تعداد جمعیت کم می شود. این بدان معناست که هنوز فرهنگ جهانشمول همبستگی و اندیشه جهان نگری برای همگان به یک التزام عمومی فرا نروئیده است. این گروه از اجتماعات و اعتراضات، فکر می کنند که با یک رای نمی توان بر نظرات دولتها تاثیر بگذارند.

بر این تردید، باید نقش مطبوعات و مدیای رسمی و پیروان اندیشه واحد را افزود که بر رفتار شهروندان تاثیر می گذارند. چنانکه مشاهده می شود، با تضعیف مکانیسم انتخابات در دموکراسی های غربی، حزب و جریانی در انتخابات پیروز می شود که دارای رای اکثریت جامعه نیست. باین علت از فردای تشکیل کابینه، اعتراضات با  بخشی که در رای گیری شرکت نکرده اند بعلاوه نیروهای اوپوزیسیون آغاز می شود. جامعه وارد فاز جدیدی از بحران سیستماتیک می شود و فرایند تخریب خلاق آغاز می شود. گرچه این فرایند هنوز با انقلاب فاصله دارد.

  امروزه ما شاهد فرسودگی یک پارادایم، بنام حاکمیت  نئولیبرال هستیم. حاکمیتی که با جهانی شدن، روزهای خوشی را برای همه جهان، بشارت می داد و امروزه خود در آن گیر کرده است. این ضد انقلاب نولیبرالی علیه وعده های “دولت رفاه” در همبستگی و برادری را بر سر خرمن داد. با یک چرخش شدید اخلاقی و سیاسی و طرح نظامی، با ویژه گیهای نزدیک به آنارشی- لیبرالیسم آمریکایی بر جامعه، ضمن اجتناب از افتادن به توتالیتاریسم استالینی ، همه قراردادهای اجتماعی ـ سیاسی تاکنونی را به هم ریخت. این انقلاب نمادین جدید در شکل نئولیبرا لیسم، می خواست پایه های “رفتار سلوک آمیز”ی را مبتنی بر پویایی رقابت و اصل رسمی بازار، ساماندهی و نظارت و کنترل اجتماعی را پیش برد. اما مقوله پیوندهای اجتماعی که در همبستگی و نوید عدالت اجتماعی است کنار گذاشته شد. چهره جدیدی از انسان شناسی ظهور شد: انسان خود کارآفرین که مسئولیت بهره برداری از خود را تا بی نهایت بعهده دارد. انسانی که قادر است از سرمایه بیولوژیکی و روانی خود بهره برداری و بهره وری کند.

 در عصر جهانی سازی و فرادستی سرمایه مالی بر اقتصاد واقعی، بشارت “الهی”  آن، وعده به  روش های زندگی مشترک عالی است. انسان  به یک موضوع کارآفرین لیبرال، خود مدیریت، رقابت گر وبرخوردار از منافع رقابتی، تقلیل می یابد.

امروزه در مواجه با بدبختی های مادی و نمادین، ​​معضلات اجتماعی بیکاری و پرولتاریاسازی جمعی، انفجار نابرابری های اجتماعی و بی ثباتی اقتصادی، معضلات مهاجرتی و بلایای اکولوژیکی برآمده از تسلط الیگارشی، منزوی کردن افراد و کنترل هنجاری آنها و تداوم جنگهای محلی و منطقه ای، ما را بر آن می دارد تا از آینده خود بپرسیم: اگر وعده های این پارادایم نتواند مردم را خوشحال کند و صلح اجتماعی به عنوان عامل اطمینان، بدست نیاید، چه پیش خواهد آمد؟

نسل جوان خواستار پاسخگویی است. این نسل جوان ناخودآگاه  با مفاهیم همبستگی، وابستگی متقابل، برادری و تعهد متقابل بین انسانها، احترام به طبیعت ارتباط برقرار می کند. کافیست این نسل را با کلمه ” سولیداریسم”، بمثابه مکتب فکری “قراردادهای اجتماعی” که منشأ همه قوانین پوشش درمانی، بیمه های تکمیلی، عدالت مالیاتی، پوشش بهداشتی … به عنوان یک جامعه بین الملل که قادر به تضمین همبستگی جهانی است، آشنا کرد. آیا چپ ها باید این برنامه  “همبستگی” را در راس برنامه خود قرار دهند تا رنگ و نشان چپ را دوباره بازیابند؟ آیا جوامع ما می توانند مباحث مربوط به گذشته را که حل نشده است به روز کنند تا حال و زمان فعلی را نجات دهند و آینده را دوباره ابداع کنند؟

بسط فرهنگ همبستگی نیاز به آموزش دارد. تاریخ ملل را دیگر نباید از زاویه فتوحات نظامی، بلکه باید از طریق تبادل فرهنگ ها و زبانها با دیگر ملل آموزش داد. به رسمیت شناختن متقابل فرهنگ ها می تواند به آرامش و صلح  پایدار کمک کند. می دانیم که بر خلاف این دعوت بشر دوستانه، نئولیبرالیسم رقابت میان ملل و هر کس برای خود را، در بستر جامعه می آموزاند. اما در مقابل، علت اعتراضات در کشورهای صنعتی پیشرفته با دکترین نئولیبرالیسم  را باید در سرکشی و نافرمانی مدنی به این پارادیم دانست. و همبستگی مصمم ترین و سختگیرترین حریف رادیکال علیه نئولیبرالیسم فرسوده است. در غیر اینصورت این پارادایم یا همه را می بلعد و یا همه را با خود به پرتگاه می اندازد.

میشل فوکو در آستانه مرگش با عاریت گرفتن از کانت در باره روشنگری، گفت: شجاعت فکر کردن را داشته باشید.

https://akhbar-rooz.com/?p=14219 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x