چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳

چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳

اعتراض به تحریف حقایق قتل عام تابستان ۱۳۶۷، حقیقت باید بی کم و کاست روشن شود

متن زیر با امضای ۳۷۴ نفر از دادخواهان از جمله: خانواده‌های کشته شدگان، زندانیان سیاسی، فعالان سیاسی- مدنی و با آخرین اصلاح های مطرح شده بسته شد. خوشحال هستیم که ما چند صد نفر در این راه سترگ با همدیگر همراه شدیم و امید که این همراهی‌ها روز به روز بیشتر شود تا بتوانیم اهداف جنبش دادخواهی در ایران را به سرانجام برسانیم.

اعتراض به تحریف حقایق قتل عام تابستان ۱۳۶۷، حقیقت باید بی کم و کاست روشن شود!

مسئولیت و نقش تمامی آمران، معاونان و عاملان حکومت اسلامی ایران در جنایت های دهه ی شصت تنها به قتل عام تابستان ۶۷ محدود نمی‌شود، حتی پیش از آن هزاران فعال سیاسی را در زندان ها، بدون دادرسی عادلانه و به وحشیانه ترین شکل ممکن شکنجه دادند و اعدام کردند یا در خیابان به طرق مختلف کشتند و هنوز پاسخی به این جنایت ها نداده‌اند. جنایت هایی که هر کدام می تواند جنایت علیه بشریت باشد و باید مصرانه برای روشن شدن حقایق این جنایت ها تلاش کنیم و جنایت کاران را به پاسخ‌گویی بکشانیم و روزی در دادگاه های عادلانه و علنی محاکمه شوند، ولی تمرکز ما در این بیانیه اعتراض به تحریف حقایق قتل عام تابستان ۶۷ و تلاش برای روشن شدن حقیقت است.

اعدام‌ زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در ایران که از سوی نهادهای حقوق بشری بین‌المللی به عنوان جنایت علیه بشریت شناخته شده، مشمول مرور زمان نمی‌شود و پرونده آن تا زمانی که در یک دادگاه‌ عادلانه و علنی، با حضور شاکیان و شاهدان مورد بررسی قرار نگیرد، هم چنان باز است. همان‌گونه که بسیاری از جنایت های دهه ی شصت می‌تواند جنایت علیه بشریت باشد. ما امضا کنندگان این نامه اعلام می‌داریم هر فرد و جریانی که به طرق مختلف بخواهد مسئولیت و نقش سران نظام جمهوری اسلامی ایران و شخصیت های مهم و تاثیرگذار آن را در این جنایت ها انکار و پرده پوشی کند، نظرش بی اعتبار است و آن را در خدمت مصالح و بازی های سیاسی دل بستگان مستقیم و غیر مستقیم به قدرت و به منظور فریب افکار عمومی می‌دانیم و به شدت در برابر این رویکرد که به نقض حقوق بشر و تداوم جنایت در ایران خدمت می کند، خواهیم ایستاد.

ما با امضای این نامه، اعتراض خود را نسبت به تحریف واقعیت انکارناپذیر این جنایت ها توسط تعدادی از وابستگان یا دل بستگان به میرحسین موسوی که به تلاش‌های عفو بین الملل برای کشف حقیقت متعرض شده‌اند، اعلام می داریم. ما اعتقاد داریم که این تعرض ها آگاهانه و هدفمند صورت گرفته است تا مسئولیت پاسخ‌گویی را از دوش بخش‌هایی از حاکمیت از جمله میرحسین موسوی و اعضای دولت وی بردارند. آن‌ها حتی حاضرند برای رسیدن به مقصود خود، بین خانواده‌هایی که سال هاست برای روشن شدن حقیقت و دادخواهی در کنار هم ایستاده اند، اختلاف ایجاد کنند. برخی از آن‌ها وقاحت را به حد نهایت رسانده و اسناد و اسرار محرمانه ی دولتی که را از سازمان عفو بین الملل یا خانواده‌ها طلب می کنند؟ در حالی که میرحسین موسوی و دولت وی در همراهی با سایر مسئولان نظام ۳۲ سال است که قتل عام تابستان ۶۷ را انکار، تحریف و پرده پوشی می‌کنند. تنها آقای حسینعلی منتظری در سال ۱۳۷۹ و پس از گذشت ۱۲ سال از این جنایت، فتوای محرمانه ی روح الله خمینی را در خاطرات خود منتشر کرد و در معرض دید مردم گذاشت و احمد منتظری پسر ایشان نیز در سال ۱۳۹۵ یعنی پس از گذشت ۲۸ سال از قتل عام تابستان ۶۷، فایل صوتی صحبت‌های آقای منتظری با هیات مرگ را افشا کرد. لازم به ذکر است فتوای محرمانه روح الله خمینی و نامه‌های آقای حسینعلی منتظری در فروردین ۶۸ در «بی بی سی» فارسی پخش شد، ولی خود آقای منتظری تا زمان انتشار خاطرات اش در سال ۷۹ درباره قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ اطلاع رسانی نکرده بود.

ما اعلام می‌داریم که تمامی مسئولان جمهوری اسلامی ایران در زمان قتل عام تابستان ۶۷؛ از روح الله خمینی (رهبر وقت)، علی اکبر هاشمی رفسنجانی (رئیس مجلس)، احمد خمینی، عبدالکریم موسوی اردبیلی (رئیس شورای عالی قضایی) و اعضای شورای عالی قضایی، محمد موسوی خوئینی ها (دادستان کل کشور) و اعضای هیات مرگ در تهران (ابراهیم رییسی، مرتضی اشراقی،‌حسین علی نیری و مصطفی پور محمدی) و علیرضا آوایی و محمدحسین احمدی (از اعضای هیات مرگ در شهرستان‌ها)، علی خامنه ای (رئیس جمهور)، میرحسین موسوی (نخست وزیر)، حسن حبیبی (وزیر دادگستری)، محمد ری شهری (وزیر اطلاعات)، علی‌اکبر محتشمی‌پور (وزیر کشور)، علی اکبر ولایتی (وزیر امور خارجه)، محمد خاتمی (وزیر ارشاد)، نمایندگان وزارت اطلاعات،علی فلاحیان (معاون وزارت اطلاعات)، حاکمان شرع و دادستان های کل و نمایندگان آن ها مانند روح‌الله حسینیان، غلامحسین محسنی اژه‌ای، علی رازینی، محمد سلیمی، معاونان دادستان ها، دادیارها و معاونان آن‌ها مانند محمد مقیسه (با نام مستعار ناصریان)، و حمید نوری (با نام مستعار حمید عباسی که دادیار زندان گوهردشت بود و از آبان ۱۳۹۸ تا هم‌اکنون با اتهام مشارکت در قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در سوئد بازداشت است تا مدارک لازم برای محاکمه او فراهم گردد و ما خواهان محاکمه او هستیم)، مسئولان زندان ها، شهردارها مانند سید مرتضی طباطبایی در سال ۶۷ و بعدها محمود احمدی نژاد و محمدجعفر قالیباف (مشارکت در پنهان کاری و عدم ثبت ثبت اسامی کشته شدگان از جمله در سامانه فوت شدگان بهشت زهرا و تخریب گورهای فردی و جمعی کشته شدگان از جمله در خاوران، بهشت زهرا و شهرستان ها) محمدحسین لواسانی (معاون وزیر امور خارجه)، نمایندگان دائمی ایران در سازمان ملل (سیروس ناصری در ژنو و محمدجعفر محلاتی در نیویورک)، محمدمهدی آخوندزاده باستی (کاردار ایران در لندن)، محمدعلی موسوی (کاردار ایران در کانادا) تا دیگر آمران و معاونان و عاملانی که مستقیم یا غیر مستقیم در قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نقش داشته اند، باید پاسخ‌گوی چرایی و چگونگی این جنایت هولناک باشند. قتل عام تابستان ۶۷، قتل عام زندانیانی است که هر کدام پیش از آن در دادگاه هایی بدون دادرسی عادلانه محاکمه و به زندان محکوم شده بودند و با دستور روح الله خمینی و توسط هیات‌های مرگ در سراسر کشور و در فاصله کمتر از دو ماه مخفیانه اعدام و در گورهای جمعی سر به نیست شدند.

گمان ما بر این است که حسینعلی منتظری، قائم مقام رهبری نیز مسئول است. ایشان علیرغم مخالفت جسورانه با کشتار زندانیان سیاسی، اما اعتراض خود را با دو نامه ی مخفیانه در ۹ و ۱۳ مرداد خطاب به روح الله خمینی و فراخواندن اعضای هیئت مرگ تهران به خانه خود در ۲۳ یا ۲۴ مرداد و یک نامه در ۲۴ مرداد به اعضای هیات مرگ انجام داد و خواسته بود که دست کم در محرم اعدام نکنند. چرا ایشان پس از مطلع شدن از کشتار زندانیان سیاسی، جامعه و به ویژه خانواده‌های زندانیان سیاسی که حداقل دو بار در مرداد و شهریور به دفتر وی مراجعه کردند را آگاه نساخت تا شاید آن‌ها بتوانند جلوی قتل عام عزیزان خود را بگیرند؟ و چرا ایشان برای اعتراض و جلوگیری از ادامه کشتار، خود مستقیم و حضوری به تهران به دیدار خمینی نرفت؟ 

ما اعلام می‌داریم که تمامی مسئولان فعلی و قبلی جمهوری اسلامی ایران: از علی خامنه ای (رهبر)، اعضای شورای نگهبان، اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، اعضای مجلس خبرگان رهبری، ابراهیم رئیسی (رئیس قوه قضاییه)، محمدجعفر منتظری (دادستان کل کشور)، حسن روحانی (رئیس جمهور)، علیرضا آوایی (وزیر دادگستری)، محمدجواد ظریف (وزیر امور خارجه)، محمدباقر قالیباف (رئیس مجلس و شهردار سابق)، احمد خاتمی (خطیب نماز جمعه ی تهران)، وزیر کشور (عبدالرضا رحمانی فضلی)، عبدالله نوری (وزیر کشور از سال ۶۸ تا ۷۴ و از ۷۶ تا ۷۷)،  و تمامی مسئولان کنونی و سابق نظام که تا به حال به تحریف، پرده پوشی و حتی استمرار این جنایت از طریق تخریب گورهای فردی و جمعی و اذیت و آزار خانواده‌ها کمک کرده اند، نیز شریک در این جنایت هستند، زیرا قتل عام تابستان ۶۷ یک جنایت دنباله‌دار است. تمامی مسئولان حکومت جمهوری اسلامی نیز، چه آن‌ها که مستقیم در جنایت سهیم بوده‌اند و چه آن‌هایی که تا کنون برای حفظ نظام یا منافع شخصی خود در تحریف، پرده پوشی و استمرار این جنایت هولناک سکوت کرده اند، باید پاسخ‌گوی تمامی ابعاد آن به خانواده‌ها و تمام جامعه باشند. 

ما مصرانه می‌خواهیم بدانیم:

۱) چرا و چگونه زندانیان سیاسی که حکم زندان داشتند یا حکم شان به پایان رسیده بود را در تابستان ۶۷، پشت درهای بسته و بدون اطلاع زندانیان سیاسی و خانواده‌ها و بدون یک دادرسی علنی و عادلانه و مخفیانه قتل عام کردند و در گورهای جمعی به خاک سپردند؟

۲) چرا پس از ۳۲ سال از قتل عام ۶۷، هنوز ما خانواده‌ها نمی‌دانیم چرا و چگونه عزیزان ما را کشته اند و آن‌ها را در کجا به خاک سپرده اند؟

۳) چرا ما خانواده‌ها از آن زمان تا به امروز برای ساده‌ترین حق خود برای برگزاری مراسم آزادانه و دانستن حقیقت بی‌وقفه مورد اذیت و آزار حکومت بوده‌ایم؟

۴) چرا اسامی قتل عام شدگان تابستان ۶۷ در سازمان بهشت زهرا ثبت نشده است و چرا ما هنوز نمی‌دانیم که چه تعداد از زندانیان سیاسی در قتل عام تابستان ۶۷ کشته شده اند؟

۵) چرا تمامی مسئولان نظام در زمان وقوع جنایت، متحدانه تلاش کرده اند که این جنایت را انکار، تحریف و پرده پوشی کنند؟ در حالی که وظیفه ی سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و انسانی مسئولان نظام این بوده است که حقیقت را به زندانیان سیاسی و خانواده‌ها بگویند تا زندانیان سیاسی و خانواده‌ها از سرنوشت خود و عریزان شان با خبر شوند. 

۶) چرا در طی این سال‌ها تا هم اکنون، تمامی مسئولان در حفظ نظامی سرکوب گر و تمامیت خواه کمک کرده اند و اسرار آن جنایت هولناک در تابستان ۶۷ که به کشته و سر به نیست شدن حدود پنج هزار انسان محبوس در زندان منجر شد را هم چنان تحریف یا انکار می‌کنند؟

۷) چرا میرحسین موسوی و تمامی وابستگان به نظام اسلامی ایران که خود مورد اذیت و آزار حکومت قرار گرفته‌اند و از گزند نقض حقوق بشر در ایران مصون نبوده اند، تمام اطلاعات و دانسته‌های خود درباره قتل عام تابستان ۶۷ را در معرض دید خانواده‌ها و جامعه قرار نمی‌دهند و مدام آن را تحریف و پرده پوشی می کنند؟

۸) چرا سازمان ملل، گزارشگران ویژه سازمان ملل در ایران و دیگر گزارشگران ویژه شکنجه درباره جنایت های حکومت در دهه ی شصت و به ویژه درباره قتل عام تابستان ۶۷  که به جنایت علیه بشریت شناخته می‌شود و مشمول مرور زمان نشده، سکوت کرده اند؟

ما اعتقاد داریم که تحریف و پنهان کاری سران نظام و وابستگان و دل بستگان به قدرت و سکوت سازمان ها و نهادهای بین‌المللی هم چون سازمان ملل و گزارشگران ویژه این سازمان باعث شده که نقض سیستماتیک و مداوم حقوق بشر و تکرار جنایت در ایران تا  به امروز تداوم یابد و باید پاسخ گوی جنایت های تا کنونی حکومت جمهوری اسلامی ایران باشند.

ما اعتقاد داریم که جنایت های حکومت اسلامی ایران تنها به قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ محدود نمی‌شود و از همان آغاز با سرکوب، بازداشت، شکنجه و جنایت، پایه‌های نظام دیکتاتوری خود را بنا نهادند و این رویه تا به امروز ادامه یافته است. ما مصرانه خواهان روشن شدن حقیقت جنایت های حکومت در دهه ی شصت و قتل عام تابستان ۶۷ هستیم و از تمامی خانواده ها، فعالان سیاسی، سازمان های حقوق بشری و تمامی وجدان های بیدار می‌خواهیم که ما را در این راه همراهی کنند.

ما تأکید می‌کنیم که تلاش، ایستادگی و افشاگری های مادران و خانواده‌های خاوران و دیگر خانواده‌های کشته شدگان در دهه ی ۶۰ و ۶۷ پشت دیوار زندان های تهران و شهرستان ها و جلوی ادارات مختلف دولتی برای روشن شدن بخشی از جنایت های حکومت و زنده نگاه داشتن جنبش دادخواهی بسیار مؤثر بوده است و ما دادخواهان اجازه نمی‌دهیم که حاکمیت یا جریانات مختلف بین ما خانواده‌ها اختلاف ایجاد کنند. ما تأکید می‌کنیم که افشاگری فعالان سیاسی و زندانیان سیاسی جان به در برده که خود در زندان های مختلف زیر انواع شکنجه های وحشیانه و شاهدی بر قتل عام بودند نیز برای روشن شدن بخشی از حقیقت جنایت های حکومت در درون زندان ها بسیار مؤثر بوده است، ولی برای روشن شدن تمامی حقایق جنایت های حکومت و پاسخ‌گو کردن مسئولان مستقیم و غیر مستقیم حکومت، ما نیاز به همراهی و همدلی و پیگیری بیشتر با همدیگر و دیگر گروه‌ها و سازمان ها داریم. 

ما از سازمان عفو بین الملل به عنوان معتبرترین سازمان بین‌المللی و غیر دولتی ناظر بر حقوق بشر با هفت میلیون عضو می‌خواهیم که به طور جدی در پی کشف حقیقت کشتارهای دهه ی شصت و قتل عام تابستان ۶۷ باشد و به بازی‌های سیاسی دل بستگان به قدرت اهمیت ندهد و سکوت نکند و ما خانواده‌ها را در این راه خطیر همراهی کند. هم چنان که این سازمان در سایر کشورها همراه خانواده‌های زخم خورده بوده ‌است تا جنایت کاران را در دادگاه های بین‌المللی به پاسخ‌گویی بکشاند. ما از سایر نهادهای حقوق بشری از جمله فدراسیون جهانی جامعه های حقوق بشر و دیگر نهادهای حقوق بشری ایرانی و بین‌المللی نیز مصرانه می‌خواهیم که در این راه ما خانواده‌ها و جنبش دادخواهی در ایران را یاری رسانند و سکوت نکنند.  

ما باز هم بر این حقیقت تاکید می کنیم که جنایت های دهه ی شصت، به ویژه قتل عام تابستان ۶۷ می‌تواند جنایت علیه بشریت باشد و در نتیجه شامل مرور زمان نمی شود و تمامی مقام های موثر حکومت در برابر آن مسئول و پاسخ‌گو هستند. ما همراه با تمامی همراهان جنبش دادخواهی در ایران، هم چنان خواهان تشکیل کمیته ی حقیقت یاب مستقل و دادگاه‌هایی عادلانه و علنی با حضور شاکیان و شاهدان برای رسیدگی به این جنایت ها و تعیین نقش و مسئولیت و مجازات در خور هر کدام از مسئولان وقت و سابق حکومت اسلامی ایران هستیم.

ما امضا کنندگان این نامه از دیگر خانواده‌ها و بازماندگان زخم خورده در طی چهل و یک سال گذشته، فعالان سیاسی و اجتماعی، یاران مان در جنبش دادخواهی و نهادهای مستقل حقوق بشری در ایران و جهان دعوت می کنیم که برای روشن شدن حقیقت جنایت های دهه ی شصت و قتل عام تابستان ۶۷ و تمامی جنایت های دولتی صورت گرفته تا به اکنون به اعتراض جمعی ما بپیوندند. ما با همدیگر می‌توانیم برای برای برقراری عدالت، به مصونیت از مجازات آمران و عاملان کشتار فعالان سیاسی و مردم بی دفاع، چه در زندان ها و چه در بیرون از زندان ها و به نقض حقوق بشر و تکرار جنایت در ایران پایان دهیم.

امضا کنندگان:

۱- آزاده ابراهیم پور؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰ و همسر دکتر غلام ابراهیم زاده اعدام شده در سال ۶۲

۲- ابراهیم دین خواه؛ زندانی سیاسی رژیم شاه، برادر حمید دین خواه فعال سیاسی اعدام شده در قتل عام  تابستان ۶۷ در زندان ارومیه

۳- اعظم مقدس خو؛ همسر پیروز احیاء جان باخته در قتل عام تابستان ۶۷، تنها یادگار زندگی مشترک آن‌ها دخترشان الیکا احیاء نیز در سن ۲۹ سالگی از میان ما رفت و زخمی عمیق‌تر بر جای ماند.

۴- امیر نیلو؛ برادر اکبر نیلو اعدام شده در ۲۰ بهمن ۶۰ در سن ۱۷ سالگی

۵- امینه و کژال بلوری؛ خواهران ۵ جان باخته در دهه ۶۰

۶- ایراندخت انصاری؛ خواهر جان باخته مسعود انصاری اعدام شده در اردی‌بهشت ۶۶ در زندان اوین و همسر جمشید سپهوند اعدام شده در مهر ۶۴ در زندان اوین.

۷- بابک بازرگان؛ فعال حقوق بشر و برادر جان باخته بیژن بازرگان

۸- باقر ابراهیم زاده؛ زندانی سیاسی رژیم شاه، فعال سیاسی و برادر دکتر غلام ابراهیم زاده زندانی سیاسی زمان شاه و جان باخته در سال ۶۲

۹- بهرام روحانی؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰ و از خانواده اعدام شدگان دهه ۶۰

۱۰- پروین گازرانی؛ همسر جان باخته علیرضا محمدی کمیجانی از قتل عام شدگان تابستان ۶۷ در زندان اوین

۱۱- پری فایقی؛ خواهر جان باختگان فرشته فایقی و همسرش سارم افتخاری، اعدام شده در زندان سنندج در سال های ۶۱ و ۶۲

۱۲- توران آبادان؛ فعال سیاسی و از خانواده اعدام شدگان ۶۰

۱۳- جواد ابراهیم زاده؛ زندانی سیاسی و برادر جان باخته غلام ابراهیم زاده

۱۴- حسن روحانی گنابادی؛ برادر نفیسه روحانی جان باخته در قتل عام ۶۷ و برادر محمد علی روحانی، جان باخته در کشتارهای جمعی خرداد سال ۱۳۶۱- برلین

۱۵- حسن فرامرز؛ برادر هرمز حسن نژاد اعدام شده در قتل عام تابستان ۶۷ و سیروس حسن نژاد کشته شده در سال ۶۱ در جنگل های شمال.

۱۶- حمیده قباخلو؛ خواهر حمید قباخلو از قتل عام شدگان تابستان ۶۷

۱۷- خاطره معینی؛ خواهر هبت اله معینی چاغروند از قتل عام شدگان تابستان ۶۷

۱۸- رئوف کعبی؛ برادر جان باختگان: شهلا و نسرین کعبی در ۵ شهریور ۵۹ در سنندج و صدیق کعبی در ۳۰ بهمن ۶۴ در کردستان.  

۱۹- راحله راحمی‌پور مقدم؛ خواهر حسین راحمی‌پور مقدم اعدام شده در شهریور ۶۳

۲۰- رضا دها؛ پناهنده سیاسی، برادر جان باختگان امیر دها ۴۱ ساله، مهدی دها ۲۸ ساله، علی دها ۲۲ ساله که در سال های ۶۰ تا ۶۲ اعدام شدند. مادرشان نیز کوتاه زمانی پس از شنیدن خبر اعدام سومین فرزندش، از فرط غصه و اندوه دق کرد و جان سپرد.

۲۱- رضوان مقدم؛ همسر علی اصغر منوچهرآبادی از قتل عام شدگان تابستان ۶۷ در زندان اوین

۲۲- زهرا سرحدی زاده؛ مادر منیژه معنوی پرست اعدام شده در آبان۶۰

۲۳- ژاله فولادپور؛ خواهرزاده فرشید و فرزین راجی، یوسف یوسفی (شوهر خاله)

۲۴- سعید محمدی؛ از خانواده جان باختگان کردستان

۲۵- سعید منتظری (افشار)؛ فعال سیاسی و رسانه ای، برادر جان باخته حمید منتظری از قتل عام شدگان تابستان ۶۷ در زندان اوین

۲۶- سیاوش راجی؛ برادر فرزین و فرشید راجی

۲۷- سیروس فتحی؛ برادر جان باخته ژیلا فتحی- اعدام شده در دی ۶۰

۲۸- سیما صاحبی؛ همسر جان باخته محمدجعفر پوینده و فعال حقوق بشر

۲۹- شایسته ی وطن دوست؛ زندانی سیاسی سابق و همسر زنده یاد فرزان ببری از قتل عام شدگان تابستان ۶۷.

۳۰- شهاب شکوهی؛ زندانی سیاسی دو رژیم و از خانواده جان باختگان

۳۱- شهناز اکملی؛ مادر مصطفی کریم بیگی کشته شده در دی ۸۸ در خیابان

۳۲- شهناز پارسا؛ همسر محمدرضا گلپایگانی از قتل عام شدگان تابستان ۶۷

۳۳- شورا مکارمی؛ انسان شناس و سازنده فیلم هیچ- دختر فاطمه زارعی از قتل عام شدگان تابستان ۶۷ – فرانسه

۳۴- شیلا شریفی؛ همسر حسین حسینی دهدشتی- اعدام شده در زندان اوین در بهمن ۶۰

۳۵- صبا اسدالهی؛ خواهر رحیم اسدالهی (علی چریک) اعدام شده در سال ۶۷ در زندان اهواز و دختر خاله صمد اسلامی، اعدام شده در سال ۶۷ در زندان اوین
۳۶- جهانگیر لقائی؛ فعال سیاسی و کارشناس اقتصادی، برادر مرتضا لقایی اعدام شده در سال ۶۲

۳۷- صدیقه حاجی محسن؛ خواهر حسین حاجی محسن از قتل عام شدگان تابستان ۶۷ در زندان گوهردشت

۳۸- عبه صیدمرادی؛ از خانواده جان باختگان ۶۷ در کردستان

۳۹- عصمت طالبی کلخوران؛ همسر عبدالمجید سیمیاری و خواهر عادل طالبی کلخوران از کشته شدگان قتل عام تابستان ۶۷، دو برادر دیگر: رضا طالبی کلخوران کشته شده در ۶۹ در کردستان و التفات طالبی کلخوران کشته شده در مرداد ۶۵.

۴۰- عطا محسنی؛ برادر فدایی خلق مچتبی محسنی از جان باختگان کشتار ۶۷

۴۱- علی اصغر فرداد؛ از خانواده ی جان باختگان دهه ۶۰، روانپزشک، مترجم، شاعر، زندانی سیاسی سابق.

۴۲- – غلامرضا اشرف پور؛ از زندانیان سیاسی و جان به در برده از کشتار ۶۷

۴۳- فائقه ملک محمدی؛ خواهر جمشید ملک محمدی اعدام شده در دهه ۶۰ در رشت

۴۴- فاطمه سرحدی زاده؛ از خانواده جان باختگان دهه ۶۰ و عضو کانون نویسندگان ایران

۴۵- فرزانه راجی؛ خواهر فرزین و فرشید راجی اعدام شده در ۶۰، همسر یوسف یوسفی کشته شده در ۶۰.

۴۶- فروغ جواهری؛ خانواده ۴ اعدامی در سال‌های ۶۰، ۶۲ و ۶۷

۴۷- فواد محسنی(ف. تابان)؛ برادر مجتبی محسنی اعدام شده در تابستان ۶۷ در زندان اصفهان

۴۸- کوکب محمدی؛ فعال زنان و از وابستگان جان باختگان راه آزادی و سوسیالیسم: احمد محمدی، محمد محمدی و محمد یزدانیان اعدام شدگان در سال ۶۰.

۴۹- گلزار قباخلو؛ مادر حمید قباخلو از قتل عام شدگان تابستان ۶۷

۵۰- لادن بازرگان؛ فعال حقوق بشر و خواهر بیژن بازرگان از قتل عام شدگان تابستان ۶۷ در زندان گوهردشت.

۵۱- لاله بازرگان؛ فعال سیاسی و حقوق بشری، زندانی سیاسی سابق و خواهر بیژن بازرگان از قتل عام شدگان تابستان ۶۷ در زندان گوهردشت.

۵۲- معزز خواهشی؛ همسر کمال الدین پاکدل از قتل عام شدگان در تابستان ۶۷

۵۳-  محمد  رضایی؛ برادر منوچهر رضایی ازاعدام  شدگان  تابستان ۶۷، ساکن آلمان

۵۴- محمد رضا هیبت الله پور؛ برادر ابراهیم هیبت الله پور اعدام شده در سال ۶۰ در مسجد سلیمان

۵۵- محمد کریم بیگی؛ پدر مصطفی کریم بیگی کشته شده در دی ۸۸ در خیابان

۵۶- محمدرضا آشوغ؛ زندانی شاهد و محکوم به اعدام، فرار از جوخه اعدام ۹ مرداد ۶۷ در زندان یونسکو دزفول، (دادستان قاتل علی رضا آوایی، محل اعدام ۴۴ تا ۱۰۰ نفر در پادگان قدس لشگر ولی عصر کرخه دشت عباس).

۵۷- مرسده محسنی؛ خواهر مجتبی محسنی، اعدام شده در تابستان ۶۷ در زندان اصفهان

۵۸- مرسده معنوی پرست؛ خواهر منیژه معنوی پرست

۵۹- مریم کریم بیگی؛ خواهر مصطفی کریم بیگی

۶۰- مریم ناوه؛ از خانواده جان باختگان کشتار ۶۷

۶۱- منصور اکبری؛ برادر محمود اکبری علی آبادی اعدام شده ‍‍‍(احتمالا در زیر شکنجه) در تیر ۶۰ که در روزنامه اطلاعات با نام پرویز عباسی اعلام شده بود.

۶۲- منصوره بهکیش؛ خواهر ۵ جان باخته (یک خواهر و ۴ برادر) و سیامک اسدیان (همسر خواهر) در مهر ۶۰، محمدرضا بهکیش در اسفند ۶۰، زهرا بهکیش احتمالاً زیر شکنجه در شهریور ۶۲، محسن بهکیش اعدام شده در ۲۴ اسفند در اوین، محمود و محمدعلی بهکیش کشته شده در قتل عام شهریور ۶۷ در زندان گوهردشت.

۶۳- منیر فرنودی؛ همسر جان باخته مهرداد پاکزاد اعدام شده در سال ۶۴

۶۴- مهدی یوسفی؛ فعال حقوق بشر و برادر یوسف یوسفی کشته شده زیر شکنجه در شهریور ۶۰.

۶۵- مهرداد مهاجر؛ برادر جان باختگان کیومرث مهاجر و کیوان مهاجر- کیوان مهاجر در سال ۶۷ بعد از یک سال شکنجه اعدام شد.

۶۶- مینا محبوبی؛ همسر محمود بهکیش، اعدام شده در قتل عام تابستان ۶۷ در زندان گوهردشت

۶۷- مینا لبادی؛ همسر علی اصغر ضیغمی کشته شده در قتل عام تابستان ۶۷ در زندان اوین

۶۸- مینا هاشمی؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰ و همسر فدایی جان باخته حمیدرضا زمانی کندوانی

۶۹- نبی صمیمی؛ برادر اکبر صمیمی اعدام شده در سال ۶۰

۷۰- نجمه راد؛ خواهر نعیمه راد از جان باختگان دهه ۶۰

۷۱- ندا رحمتی؛ خواهر مرضیه رحمتی، جان باخته در کشتار ۶۷ در ایلام

۷۲- نسرین اسدیان؛ زندانی سیاسی سابق، از خانواده ی جان باختگان که تعداد زیادی از اعضای خانواده و خویشاوندان خود را در دهه شصت و پیش از آن از دست داده است: سیامک اسدیان، زهرا بهکیش، توکل اسدیان، نورالله اسدیان، انشالله اسدیان، دکتر هوشنگ اعظمی، فریدون اعظمی، هبت الله معینی، عبدالرضا نصیری مقدم، حمیدرضا نصیری مقدم.

۷۳- نیلوفر ابراهیم زاده؛ دختر جان باخته غلام ابراهیم زاده که همراه با مادرش (آزاده ابراهیم پور) از سن ۹ ماهگی به مدت ۹ ماه در زندان اوین بود.

۷۴- نیلوفر بازرگان؛ دکتر و خواهر بیژن بازرگان از قتل عام شدگان تابستان ۶۷  در زندان گوهردشت

۷۵- یسنا احمدی؛ فعال سیاسی و خواهر حمید احمدی اعدام شده در سال ۶۵

۷۶- آذر گیلانی

۷۷- آرش رایجی؛ ساکن آلمان

۷۸- آرش کمانگر؛ فعال سیاسی و رسانه ای

۷۹- آرمان شیرازی؛ کنشگر فرهنگی-سیاسی

۸۰- آزیتا شعاعی؛ مشاور ارشد فناوری اطلاعات

۸۱- آمادور نویدی؛ مترجم و وبلاگ نویس در تبعید

۸۲- آمینه بلوری؛ فعال کرد

۸۳- آنجل هدیسی (Angel Hadissi)

۸۴- ابراهیم آوخ زندانی سیاسی رژیم شاه و فعال سیاسی

۸۵- ابراهیم رحمانی؛ فعال سیاسی

۸۶- احد واحدی، فعال سیاسی

۸۷- محمد علی قاسم زاده؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰، فعال سیاسی ساکن آلمان

۸۸- احمد بنا ساز نوری؛ زندانی سیاسی سابق

۸۹- احمد خوشبخت

۹۰- احمد موسوی؛ زندانی سیاسی سال های ۶۰ تا پایان ۷۰ و فعال سیاسی

۹۱- احمد نجاتی

۹۲- اختر قاسمی

۹۳- اردشیر مهرداد؛ پژوهشگر مارکسیست

۹۴- اسکندر قنبری؛ فعال سیاسی-مقیم هلند

۹۵- اسماعیل فدایی

۹۶- اصغر برزو؛ زندانی سیاسی سال ۶۰، فعال حقوق بشر

۹۷- اعظم قرائی؛ زندانی سیاسی سابق دهه ۶۰

۹۸- اکبر معصوم بیگی؛ نویسنده، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران

۹۹- اکرم جوادی؛ فعال فرهنگی – کتاب آیدا بوخوم

۱۰۰- الهه صدر؛ مقیم شهر کلن آلمان

۱۰۱- امجد حسین پناهی، فعال حقوق بشر

۱۰۲- امیر میرزائی؛ فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق

۱۰۳- امیر میرزاییان؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰ مشهد

۱۰۴- امین بیات؛ تحلیلگر سیاسی در تبعید

۱۰۵- انور میرستاری، فعال حقوق بشر و عضو حزب سبز مردم بلژیک

۱۰۶- باهره علمداری

۱۰۷- بنفشه کریم زاده؛ وبلاگ نویس و فعال حقوق زنان پناهجو در ترکیه

۱۰۸- بهاره گلزاری

۱۰۹- بهرام رحمانی؛ نویسنده و تحلیل گر سیاسی در تبعید

۱۱۰- بهرام سلطانی؛ فعال حقوق بشر

۱۱۱- بهرنگ زندی؛ روزنامه‌نگار

۱۱۲- بهروز سورن؛ فعال سیاسی و رسانه ای و زندانی سیاسی سابق

۱۱۳- بهروز فراهانی؛ فعال کارگری چپ

۱۱۴- بهمن توتونچی؛ روزنامه نگار و سردبیر هفته نامه توقیف شده کرفتو

۱۱۵- بهمن محمدی چاهکی؛ آخن آلمان

۱۱۶- بهمن محمدی؛ فعال کارگری

۱۱۷- بهناز لطفی

۱۱۸- بهنام چنگائی؛ فعال سیاسی در تبعید

۱۱۹- بیژن سعید پور؛ فعال سیاسی و رسانه ای

۱۲۰- بیژن نجفی

۱۲۱- بیژن نیابتی؛ تحلیل گر سیاسی در تبعید

۱۲۲- پروانه حسینی؛ فعال مدنی

۱۲۳- پرویز میرمکری؛ شاعر

۱۲۴- پروین ریاحی؛ فعال جنبش زنان در تبعید

۱۲۵- پریچهر نعمانی؛ دادخواه

۱۲۶- پیروز زورچنگ؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰

۱۲۷- تقی صابری

۱۲۸- توران ناظمی؛ کنشگر حقوق بشر

۱۲۹- تونیا ولی اوغلی؛ فعال حقوق زنان

۱۳۰- ثریا چیت ساز؛ فعال سیاسی

۱۳۱- ثریا ورداسبی؛ زندانی سیاسی دو نظام

۱۳۲- ثریا عثمانی؛ زندانی سیاسی سابق ۶۳ تا ۶۸

۱۳۳- جمشید صفاپور؛ فعال سیاسی- کارگری در تبعید

۱۳۴- جمشید طاهری پور؛ کنشگر سیاسی، نویسنده و تحلیل گر ژورنالیسم سیاسی

۱۳۵- جواد رضایی میرقائد؛ جان به در برده تابستان ۶۷

۱۳۶- حبیب ریاحی؛ نویسنده، فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق

۱۳۷- حسن پویا؛ یکی از بنیانگذاران کانون خاوران در تورنتو، فعال جنبش دادخواهى

۱۳۸- حسن حسام؛ نویسنده و شاعر، زندانی دو نظام

۱۳۹- حسن عزیزی فعال سیاسی

۱۴۰- حسن گلزاری؛ جان به در برده سال ۶۷

۱۴۱- حسن ماسالی؛ کنشگر سیاسی

۱۴۲- حسن نادری؛ کنشگر سیاسی و اقتصاددان

۱۴۳- حسین جوینده؛ فعال سیاسی و زندانی این رژیم

۱۴۴- حسین افکاری؛ مهندس

۱۴۵- حسین شاهپری

۱۴۶- حشمت ورداسبی؛ زندانی سیاسی دو نظام

۱۴۷- حماد شیبانی، فعال سیاسی

۱۴۸- حمید پروانه

۱۴۹- حمید روشن؛ فعال رسانه ای

۱۵۰- حنیف حسین دوست

۱۵۱- خسرو آهنگر؛ فعال سیاسی

۱۵۲- خسرو باقرپور؛ شاعر و روزنامه نگار تبعیدی

۱۵۳- داود احمدلو؛ مدافع حقوق بشر در تبعید

۱۵۴- رحمان ساکی؛ فعال سیاسی

۱۵۵- رحیم بنا؛ بازنشسته

۱۵۶- رحیم حردانی

۱۵۷- رحیم مریخی

۱۵۸- رسول آذرنوش

۱۵۹- رسول شوکتی؛ فعال سیاسی و زندانی سیاسی دو نظام

۱۶۰- رشید محمدی؛ هنرمند و بازیگر تئاتر – پناهجو در آلمان

۱۶۱- رضا آزموده، فعال سیاسی

۱۶۲- رضا اکرمی، فعال سیاسی فرانسه

۱۶۳- رضا باقری؛ فعال سیاسی

۱۶۴- رضا بی شتاب؛ شاعر

۱۶۵- رضا جعفری؛ کارگردان تئاتر- آلمان

۱۶۶- رضا رفیع؛ فعال سیاسی

۱۶۷- رضا شهسواری

۱۶۸- رعنا کیان ارثی

۱۶۹- روح انگیز فیتون؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰

۱۷۰- زری شمس؛ دکتر

۱۷۱- زهرا قاضی زاده

۱۷۲- زهرا منصوری

۱۷۳- زهره (فاطمه) قرائی؛زندانی سیاسی سابق دهه ۶۰

۱۷۴- زهره دهقان؛ فعال سیاسی و زندانی سیاسی دهه ۶۰

۱۷۵- زهره رئیسی 

۱۷۶- ژاله روح زاد؛ بازنشسته

۱۷۷- ژاله سهند؛ فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق

۱۷۸- ژیلا گل عنبر؛ روزنامه‌نگار و فعال جنبش زنان، جان به در برده از قتل عام تابستان ۶۷

۱۷۹- ساناز علمداری

۱۸۰- سحر احمدی

۱۸۱- سرور صاحبی؛ زندانی دهه ی ۶۰، عضو همایش زنان ایرانی در آلمان

۱۸۲- سعید یوسف

۱۸۳- سعید آرمان؛ کنشگر فرهنگی سیاسی

۱۸۴- سعید بهبهانی؛ فعال سیاسی و رسانه ای در تبعید

۱۸۵- سمیرا بامداد

۱۸۶- سودابه اردوان؛ زندانی سیاسی در سال‌های ۶۰ تا ۶۷

۱۸۷- سوسن بهادری

۱۸۸- سیاوش عبقری؛ استاد دانشگاه، کنشگر حقوق زنان و کنشگر سیاسی

۱۸۹- سیاوش کارساز؛ فعال حقوق بشر

۱۹۰- سیروان عنایتی؛ روزنامه نگار مقیم آریزونا – آمریکا

۱۹۱- سیروان منصوری؛ روزنامه نگار و مدیر سایت پناهندگی هانا – پناهنده در ترکیه

۱۹۲- سیمین اصفهانی؛ فعال سیاسی

۱۹۳- شاهو دشتی؛ فعال سیاسی کرد

۱۹۴- شاهین دشتی؛ فعال سیاسی کرد

۱۹۵- شایان مشکین قلم؛ فعال حقوق کودکان

۱۹۶- شکوفه سخی؛ زندانی سیاسی در سال‌های ۶۱ تا ۶۹

۱۹۷- شهاب بهرامی؛ فعال سیاسی

۱۹۸- شهرزاد مجاب؛ استاد دانشگاه در تورنتو، فعال سیاسی

۱۹۹- شهلا عبقری؛ استاد دانشگاه ، کنشگر حقوق زنان و کنشگر سیاسی

۲۰۰- شهناز قاضی زاده

۲۰۱- شهین نوایی؛ محقق و فعال حقوق زنان

۲۰۲- شهین حشمتی هیرمن پور؛ وکیل دادگستری در ایران و فرانسه- از بستگان خسرو دانش که در ۱۳ مهر ۶۰ و مریم دانش در ۱۹ مهر ۶۰ تیرباران شدند.   

۲۰۳- شیرین احمدی سروستانی؛ شاعر پناهجو در ترکیه

۲۰۴- شیما مهرانی

۲۰۵- صابر رحیمی

۲۰۶- صدیق جهانی؛ فعال کارگری در تبعید

۲۰۷- طیبه اسدی؛ فعال سیاسی

۲۰۸- عباس قیائی؛ فعال فرهنگی- نشر آیدا بوخوم

۲۰۹- عباس نورزاد آبکنار، زندانی سیاسی دهه ۶۰

۲۱۰- عباس(بابک) رحمتی؛ مبارز سیاسی و فعال حقوق بشر

۲۱۱- عبدی صدر

۲۱۲- علی اعتدالی؛ فعال سیاسی

۲۱۳- علی اکبر هادی پور؛ فعال سیاسی

۲۱۴- علی پیچگاه؛ فعال کارگری در تبعید

۲۱۵- علی خوبان

۲۱۶- علی دماوندی؛ فعال سیاسی و رسانه ای

۲۱۷- علی رونقی

۲۱۸- علی ستاری؛ زندانی سیاسی سابق

۲۱۹- علی عطایی؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰

۲۲۰- علی غفاری؛ ارشیتکت

۲۲۱- علی کاووسی

۲۲۲- علی کیان ارثی

۲۲۳- علی یوسفی؛ فعال سیاسی

۲۲۴- علیرضا کاظمی

۲۲۵- عیسی بازیار؛ نویسنده و فعال حقوق مصدومین مین و متخصص پاکسازی میادین مین

۲۲۶- عیسی لرکی

۲۲۷- غلامرضا حق شناس؛ زندانی سیاسی دهه شصت زندان‌عادل آباد شیراز

۲۲۸- غلامرضا درخشان؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰ در زندان کارون اهواز، تبعیدی در سوئد

۲۲۹- غلامرضا دست افشان

۲۳۰- فاطمه رضایی؛ فعال جنبش دادخواهی از مادران پارک لاله- دورتموند

۲۳۱- فاطمه سبحانی؛ فعال حقوق زنان

۲۳۲- فاطمه فتوگرافی

۲۳۳- فرامرز یغمایی

۲۳۴- فرح روحانی

۲۳۵- فرح قادرنیا، فعال زنان

۲۳۶- فرّخ حیدری؛ فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق

۲۳۷- فردوس میرآبادی؛ فعال زنان در آلمان

۲۳۸- فرزاد صیفی‌کاران؛ روزنامه نگار

۲۳۹- فرشید فریدونی؛ تحلیل گر سیاسی در تبعید

۲۴۰- فرنگیس محمدی؛ فعال کارگری

۲۴۱- فریاد چلنگر

۲۴۲- فریبا ثابت؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰ و فعال سیاسی

۲۴۳- فرید محمدی؛ فعال سیاسی کمونیست

۲۴۴- فریده کریمی؛ بازنشسته

۲۴۵- فریدون شهنی منصور؛ فعال سیاسی در تبعید

۲۴۶- فریدون طهماسبی؛ سوئد

۲۴۷- فهیمه بادکوبه

۲۴۸- فیروز بهرام؛ فعال سیاسی

۲۴۹- ک.الوند؛ فعال سیاسی در تبعید

۲۵۰- کامبیز فاتحی؛ مخترع و محقق محیط زیست، پناهجو در آلمان

۲۵۱- کامبیز گیلانی؛ شاعر تبعیدی

۲۵۲- کاوه نیکنام؛ فعال سیاسی

۲۵۳- کاووس بهزادی؛ مترجم از طرف تارنمای واکاوی سوسیالیستی

۲۵۴- کریم حویزاوی

۲۵۵- کیتاش شمس؛ فعال سیاسی چپ

۲۵۶- لاله بهاران؛ بازنشسته

۲۵۷- لاله محمدی؛ فعال حقوق کودکان

۲۵۸- لیلا (مهناز) قرائی؛ زندانی سیاسی سابق دهه ۶۰ و دبیر شبکه زنان

۲۵۹- لیلا سیف اللهی؛ فعال سیاسی

۲۶۰- لیلی باقری؛ فعال سیاسی و عضو خانواده زندانیان سیاسی دهه ۶۰

۲۶۱- لیلی فرجی؛ فعال حقوق بشر و خواهر مریم فرجی: از بازداشت شدگان اعتراضات دی ۹۶ که به طرز مشکوکی به قتل رسید.

۲۶۲- م.حیدری؛ فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق

۲۶۳- ماندانا تلارمی؛ فعال فرهنگی و سیاسی

۲۶۴- مانی اخوان؛ فعال چپ

۲۶۵- مجید آژنگ، فعال سیاسی هلند

۲۶۶- مجید دارابیگی؛ نویسنده و زندانی سیاسی دو رژیم

۲۶۷- مجید میرزایی؛ شاعر و زندانی سیاسی سابق

۲۶۸- محسن حسام؛ نویسنده

۲۶۹- محسن خوش بین

۲۷۰- محمد حقیقت

۲۷۱- محمد علی نژاد؛ وکیل دادگستری و زنداتی سیاسی

۲۷۲- محمد گلزاری

۲۷۳- محمدتوفیق اسدیان؛ فعال سیاسی

۲۷۴- محمدرضا اشرف پور

۲۷۵- محمدعلی امینی

۲۷۶- محمود عاشوری؛ زندانی سیاسی سابق و فعال سیاسی

۲۷۷- محمود گلزاری

۲۷۸- مراد عظیمی؛ فعال و تحلیل گر سیاسی در تبعید

۲۷۹- مرتضی افشاری؛ فعال کارگری

۲۸۰- مریم مقدم

۲۸۱- مریم افشاری؛ فعال رسانه ای

۲۸۲- مریم البرزی؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰ و فعال سیاسی

۲۸۳- مریم برومند علیزاده

۲۸۴- مریم طالبی

۲۸۵- مریم گلپایگانی

۲۸۶- مسعود  فراز؛ فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق

۲۸۷- مسعود حاج زاده فلّاح؛ تبعیدی عدالت خواه

۲۸۸- مسعود صدیق پور

۲۸۹- مصدق علی نژاد؛ حامی حقوق بشر

۲۹۰- معصومه شقاقی؛ از خانواده زندانیان سیاسی

۲۹۱- منصور رزاقی؛ فعال رسانه ای و مسئول برنامه رادیویی صدای نو در سیدنی استرالیا

۲۹۲- منصور منصورنژاد

۲۹۳- منوچهر تقوی بیات؛ تحلیلگر سیاسی و استاد سابق دانشگاه در تبعید

۲۹۴- منوچهر گلشن؛ کنشگر سیاسی چپ

۲۹۵- منیژه فروزنده

۲۹۶- مهدی جعفری گرزینی؛ فعال سیاسی و تحلیل گر ورزشی

۲۹۷- مهر آفاق مقیمی نیاکی؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰، فعال سیاسی، عضو کانون زندانیان سیاسی در تبعید واحد استکهلم

۲۹۸- مهران کشاورز؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰

۲۹۹- مهرداد آهنگر؛ فعال سیاسی

۳۰۰- مهرک کمالی؛ نویسنده و استاد دانشگاه

۳۰۱- مهرنوش شفیعی؛ زندانی سیاسی دهه۶۰

۳۰۲- مهری امیری؛ شاعر و نویسنده

۳۰۳- مهری حبیبی

۳۰۴- مهشید پگاهی؛ فعال حقوق زنان و حقوق بشر

۳۰۵- مهناز خوئی نژاد؛ فعال سیاسی

۳۰۶- مهین خدیوی؛ شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران

۳۰۷- مونا گلزاری

۳۰۸- میترا ابراهیمی

۳۰۹- میترا سعیدی سامانی؛ فعال حقوق بشر و زندانی سیاسی سابق

۳۱۰- مینا انتظاری؛ فعال سیاسی و زندانی سیاسی سابق

۳۱۱- مینا خانی؛ فعال سیاسی

۳۱۲- مینا زرین؛ زندانی سیاسی از سال ۶۰ تا ۶۹

۳۱۳- مینو خدیوی

۳۱۴- مینو همیلی؛ فعال جنبش دادخواهی و زندانی سیاسی سابق

۳۱۵- نادر احسنی؛ فعال سیاسی

۳۱۶- نادر ثانی؛ تحلیل گر سیاسی و آموزگار در تبعید

۳۱۷- ناصر پیشر؛ فعال سوسیالیست

۳۱۸- ناصر فرزانه دانا؛ فعال کارگری و زندانی سیاسی سابق سال های ۶۰ تا ۶۴ در زندان های اوین و قزل حصار

۳۱۹- ناهید حسینی

۳۲۰- ناهید ستاری

۳۲۱- ندا فرخ؛ فعال حقوق بشر

۳۲۲- ندا نوآور؛ فعال حقوق بشر

۳۲۳- نرگس شیرمحمدی

۳۲۴– نسرین احمدی؛ فعال اتحادیه پرستاران

۳۲۵- نسیم محمدی؛ فعال کارگری

۳۲۶- هایده ترابی

۳۲۷- هما شیرازی؛ کنشگر فرهنگی-سیاسی

۳۲۸- همایون داوودی

۳۲۹- هوزان خالدیان؛ کاریکاتوریست پناهجو در آلمان

۳۳۰- وحید کاووسی

افرادی که از لیست امضا کنندگان جا افتاده یا دیرتر اعلام کرده بودند:

۳۳۱- آناهیتا رحمانی؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰ و همسر بهروز فتحی که در سال ۶۲ زیر شکنجه کشته شد.

۳۳۲- احسان قرائی؛ فرزند مهدی قرائی مجاهد کشته شده در قتل عام تابستان ۶۷ در زندان وکیل آباد مشهد.

۳۳۳- اردشیر بابک

۳۳۴- امینه قرائی؛ فرزند مهدی قرائی مجاهد کشته شده در قتل عام تابستان ۶۷ در زندان وکیل آباد مشهد.

۳۳۵- بهار جاوید؛ فعال سیاسی و از بستگان “غلام زندی”، اعدام شده در سال ۶۲ در زندان اوین.

۳۳۶- پروین معادی؛ فعال سیاسی و خواهر زندانی اعدام شده صالح معاذی

۳۳۷- نسان نودینیان؛ فعال سیاسی و برادر ۲ جان باخته و اعدامی عبدالله نودینیان و نعمت نودینیان

۳۳۸- پریسا پوینده؛ از خانواده زندانیان سیاسی دو رژیم و دادخواه جان باختگان عزیزی چون: دکتر هوشنگ اعظمی، فریدون اعظمی، جمشید سپهوند، سیامک اسدیان، زهرا بهکیش، توکل اسدیان، نورالله اسدیان، انشالله اسدیان، هبت الله معینی هستم.

۳۳۹- پروانه قاسمیان

۳۴۰- تقی روزبه؛ فعال سیاسی و زندانی سیاسی رژیم پهلوی

۳۴۱- جهانگیر لقائی؛ فعال سیاسی، برادر مرتضی لقائی اعدام شده در سال ۶۲

۳۴۲- حسن کیوان؛ یادحسن مقتدر و علی سعیدی را گرامی می دارم.

۳۴۳- خلیفه موسوی؛ فعال سیاسی و پزشک

۳۴۴- خلیل ایران پور ( خ. کیوان)؛ زندانی سیاسی سال های ۶۰-۶۶ زندان دستگرد اصفهان (همسر، خواهر و دو برادر دیگرم نیز، در همان زندان، و در همان دوره، از دو تا چهار سال زندانی بوده اند).

۳۴۵- رضا فلاحی؛ از زندانیان دهه ۶۰

۳۴۶- زکریا کوهی؛ تبعیدی

۳۴۷- سعید سهرابی؛ فعال سیاسی

۳۴۸- سیامک اناری؛ دامپزشک

۳۴۹- سیما میرزایی؛ خواهر ۴ مجاهد به نام های: حسین میرزایی، مصطفی میرزایی و معصومه میرزایی (یک سال از پایان حکم اش گذشته بود) که در قتل عام تابستان ۶۷ کشته شدند، خدیجه میرزایی خواهر دیگرش (دو ماه پس از دستگیری در سال ۶۰ زیر شکنجه کشته شد) و همسر برادرش مهناز یوسفی لویه در قتل عام تابستان ۶۷ کشته شد.

۳۵۰- شادی امین؛ از مدیران عدالت برای ایران

۳۵۱- شادی صدر؛ کارشناس ارشد حقوق بین الملل

۳۵۲- شکوفه ابراهیم زاده؛ زندانی سیاسی و خواهر غلام ابراهیم زاده اعدام شده در سال ۶۲.

۳۵۳- شوکت محمدی؛ زندانی دهه ۶۰

۳۵۴- شهریار ایازی؛ فعال سیاسی و حقوق بشر

۳۵۵- عباس بیگدلی؛ فعال سیاسی

۳۵۶- عزت حبیب نژاد؛ همسر مهدی قرائی مجاهد کشته شده در قتل عام تابستان ۶۷ در زندان وکیل آباد مشهد.

۳۵۷- علی جاوید؛ فعال سیاسی و زندانی دو رژیم، همرزم “اسفندیار قاسمی”، اعدام شده در تابستان ۶۷ در  اصفهان و به یاد جان باختگان دهه۶۰: “حمید چلپلی”، “محمد علی معمار”، “مهدی محمدی”و “محمد محسنی”.

۳۵۸- غلامرضا مرشدیان؛ موزیسین

۳۵۹- فاطمه ثانی

۳۶۰- فروزنده هفت لنگ؛ زندانی سیاسی سابق

۳۶۱- ل. پژمان؛ برادر اسد پژمان و پسر دایی حمید تاج الدینی از قتل عام شدگان تابستان ۶۷.

۳۶۲- مجید شمس؛ فعال سیاسی و رسانه ای- آلمان

۳۶۳- محمد روزبان

۳۶۴- محمد هادی امینیان؛ زندانی سیای از سال ۶۱ تا آخر  سال۶۷

۳۶۵- محمّدرضا مهجوریان

۳۶۶- مسعود مقدم؛ فعال سیاسی- فرهنگی- وین اتریش

۳۶۷- منیژه محمدپور دهکردی؛ خواهر نوری محمدپور دهکردی از کشته شدگان ترور رستوران میکونوس.

۳۶۸- مهدی یعقوبی؛ پزشک، پناهجو، کنشگر سیاسی مستقل- آلمان.

 ۳۶۹- ناصر جوهری؛ زندانی سیاسی زمان شاه

۳۷۰- هنگامه فتحی نژاد

۳۷۱- هوشنگ دودانی

۳۷۲- هوشنگ روزبهانی؛ زندانی سیاسی دهه ۶۰ در اوین و قزل حصار و برادر مجاهد محسن روزبهانی که به ده سال حبس محکوم شده بود و در قتل عام زندانیان سیاسی مجاهد در مرداد ۶۷ کشته شد.

۳۷۳- یاسمن بیانی؛ خواهر لادن بیانی زندانی سیاسی اعدام شده در شهریور ۱۳۶۰. ۳۷۴- سام(عبدلله) عبدالله پور؛ پزشک تبعیدی در سوئد، برادر عبدالکریم عبدالله پور ۲۶ ساله و از فعالان شورای کارگری بندرعباس که در تاریخ ۶ مرداد ۶۰ به همراه تعداد دیگری از فعالان در زندان شهرک شغو بندرعباس به جوخه اعدام سپرده شدند.

https://akhbar-rooz.com/?p=48858 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

32 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سهیلادالوند
سهیلادالوند
3 سال قبل

فعال سیاسی و فعال برای آزادی زندانیان سیاسی: این نظام باید سرنگون شود تا انسانها رنگ ازادی، رفاه،واسایش بخود بگیرند
نه میبخشم ونه فراموش میکنم.

لطیف
لطیف
3 سال قبل

بالاخره «اشتباه یا تحریف» کدام را باید بپذیریم اسماعیل.
آقای هادی شهاب.
شتابزده یادداشت نسنجیده ای نوشتید که از هر سمت و سو که بنگری مایه شرمساری شما نباشد،مایه تاسف من است؛حوصله کنید،عرض می کنم چرا!؟
نوشته اید«قبل از اینکه یک متن را امضا کنیم میبایست آنرا بخوانیم.»
توصیه نابجایی کرده اید،چرا که بی شک امضاء کنندگان متن را خوانده اند!
با شما موافقم که«این متن اشتباهات فاحشی دارد.»منتهی اگر کاشف این اشتباهات فاحش خودتان هستید،چرا با ۵ روز تاخیر ‌آن را اعلام کردید؛مصداقی هم که مرجع تان باشد،باز ٢ روز تاخیر دارید؟!
نوشته اید«اگر سعی در بازگویی تاریخ داریم بهتر است امانت دار ان «آن» باشیم و نه تحریف گر آن.»
با شما موافق نیستم،چرا که اولا، هدف متن،بازگویی تاریخ نبوده که بخواهد امانت دار تاریخ باشد،دوما،نویسندگان متن می توانند توجیه منطقی کنند که نیازی به تحریف تاریخ نداشته اند و فقط به دلیل مشغله ذهنی،خبر روزنامه انقلاب اسلامی و بی بی سکینه فارسی از قلم ذهنشان افتاده است و شما را به درستی متهم به نیت خوانی و انگ زنی بکنند؟!
از همه اینها که بگذریم از غلط املایی تان نمیشه گذشت،بنابراین لازم است بدانید که «ن»کلمه منتشر را جا انداخته اید و اشکالات را دوبار به اشتباه اشگالات نوشته اید.
قبل از اینکه یک متن ۴ خطی را پست کنی باید آن را یکبار بخوانی اسماعیل.

peerooz
peerooz
3 سال قبل

اگر درست بیاد آورم محمد مسعود در یکی از کتاب های خود بروز وبا و گرفتاری خانواده خود به آن را بیان میکند. دو دائی جوان او که دعای محافظت بر گردن داشتند در این اپیدمی جان باختند و مادر بینوا که امیدش به دعا و خدا را از دست داده بود با پاره کردن بند دعا از گردن آنها فریاد میکند که “ای خدا بر پدرت لعنت” و یا چیزی شبیه آن که البته دائی بزرگتر از خداوند به خاطر این کفر استغفار مینماید.

دو تن از بستگان نسبتا نزدیک من با گلوله ساواک شاه در خون غلطیدند که یکی از آنها دانشجوی بااستعداد و دوست داشتنی دانشکده فنی تهران بود. البته این واقعه سال ها قبل از ۶۷ اتفاق افتاد و اغلب مسببین اصلی, با فرزندان و نوه های خود اکنون مقیم خارجند و عده ای هم با گناه و بی گناه در جریان انقلاب معدوم شدند.

این بیانیه با محکوم کردن “سازمان ها و نهادهای بین‌المللی هم چون سازمان ملل و گزارشگران ویژه این سازمان” که به وظیفه خود عمل نکردند مرا بیاد مادر محمد مسعود و کفر او می اندازد که امید از همه جا بریده بود, با این تفاوت که بازماندگان قربانیان ۶۷ امیدوارند که “سازمان بین‌المللی و غیر دولتی ناظر بر حقوق بشر با هفت میلیون عضو” و “سایر نهادهای حقوق بشری از جمله فدراسیون جهانی جامعه های حقوق بشر و دیگر نهادهای حقوق بشری ایرانی و بین‌المللی” به داد آنها برسد و امید واثق که چنین شود ولی

دیروز به مناسبتی بیاد آگوستو پینوشه متولد ۱۹۱۵ افتادم که در سال ۱۹۷۳ با کودتای خونین موجب قتل سالوادور آلنده رییس جمهور منتخب شیلی و جنایات و فساد بیشمار دیگر شده و تا سال ۱۹۹۰ رئیس جمهور و پس از آن تا سال ۱۹۹۸ در مقام سناتوری و پست فرماندهی کل نیروهای نظامی باقی ماند و از مصونیت تعقیب قانونی بر خوردار بود. این جنایتکار سر انجام در ۱۹۹۸ در انگلستان دستگیر و به شیلی فرستاده شد که در آنجا نیز در امن و امان زیست و در سال ۲۰۰۶ به درک واصل گردید. هنوز در شیلی از او اغلب نه به عنوان دیکتاتور بلکه «رئیس‌جمهور سابق» یا «ژنرال سابق» یاد می‌شود. ویکیپدیا. فاعتبروا یا أولی الأبصار.

هادی شهاب
هادی شهاب
3 سال قبل

قبل از اینکه یک متن را امضا کنیم میبایست آنرا بخوانیم.
این متن اشتباهات فاحشی دارد. برای مثال :

“…تنها آقای حسینعلی منتظری در سال ۱۳۷۹ و پس از گذشت ۱۲ سال از این جنایت، فتوای محرمانه ی روح الله خمینی را در خاطرات خود منتشر کرد و در معرض دید مردم گذاشت…”

نامه حسینعلی منتظری در فروردین ۱۳۶۸ در روزنامه انقلاب اسلامی در تبعید و بی بی سی فارسی متشر شد و نه در سال ۱۳۷۹

اگر سعی در بازگویی تاریخ داریم بهتر است امانت دار ان باشیم و نه تحریف گر آن.

متاسفانه از این گونه تحریف ها در مقاله کم نیست.

ایرج مصداقی در سایت پژواک ایران یک مقاله در باره کمبود ها و اشگالات این مقاله نوشته.

کسانی که علاقه به خواندن در باره اشگالات مقاله دارند میتوانند به آدرس زیر مراجعه کنند

http://pezhvakeiran.com/maghaleh-103213.html

با آرزوی توجه و خواندن مطالب قبل از امضا آنها

هادی شهاب

سیامک همدانی
سیامک همدانی
3 سال قبل
پاسخ به  هادی شهاب

آقای شهاب،
۱- درست است که نامه منتظری به خمینی در اسفند ۶۷ در انقلاب اسلامی بنی صدر در خارج از کشور و سپس در نوروز ۶۸ در بی بی سی منتشر شد، اما خود آیت الله منتظری رسما می گویند که قصد انتشار آنها را نداشته (به کتاب خاطرات و متن گفتگوی ایشان با هیئت مرگ تهران مراجعه کنید) و انتشار آنها را بخشی از “غوغای برکناری” یا توطئه بر کناری می دانند. از همین رو به رغم آنکه آنچه مصداقی در مورد زمان نشت مخفیانه نامه ها به رسانه ها و فعالین سیاسی در خارج از کشور (احتمالا) از طرف بیت خمینی گفته است درست است، اما نقد وی بی مورد است. چون آیت الله منتظری تنها نامه های خود را در سال ۱۳۷۹ یا در آن حدود منتشر کرده است. انتشار نامه از طرف بیت خمینی با انتشار از طرف منتظری دو موضوع متفاوت است. از همین رو آنچه در این بیانیه ذکر شده است صحیح است.
۲- یکی از کارهای نشریات جدی این است که مطمئن شوند فاکت هائی که در یک مقاله آورده شده است درست است. بدون آنکه بخواهیم به محتوی گزارش عفو بین الملل و انتقادات ایرج مصداقی بپردازیم (ایرج مصداقی ممکن است نقدهای مهمی به گزارش عفو بین الملل داشته باشد که در این نوشته که مورد اشاره شما است اثری از آنها نیست. پس من تنها به همین یادداشت مورد اشاره نقد خود را محدود کرده ام.)، نقد وی به گزارش عفو بین الملل، در نوشته ای که شما به آن اشاره کرده اید، صحیح نیست با یک سرچ اولیه و ابتدائی مشخص خواهد شد که عفو بین الملل چهار بار به گزارش جفری رابرتسون رفرنس داده است. عفو بین الملل نگفته است که اولین بار است که آنها مصاحبه موسوی با تلویزیون اتریش و یا نام محلاتی و موسوی را آورده اند.
۳- اگر هدف ایراد گیری نبود، ایرج مصداقی می توانست خطاهای این بیانیه (مثلا اینکه نوری در زمان کشتار بزرگ وزیر کشور نبوده است) را فروتنانه، دلسوزانه و با ارسال یک ایمیل ساده به اطلاع نویسندگان این بیانیه برساند.
و در انتها، گاه کسانی که خود را فعال حقوق بشر می نامند، با مخالفین و منتقدان خود همان رفتاری را می کنند که مجاهدین خلق با ایرج مصداقی مثلا در مورد پرونده حمید نوری، که به نظر من دستاورد مهمی برای جنبش دادخواهی و حقوق بشر در ایران است، کرده اند: هدف وسیله را توجیه می کند و به هر طریقی باید مخالف خود را از میدان به در کرد.

نوید بهبودی
نوید بهبودی
3 سال قبل

همراه، همدرد و هم غم خانواده های محترم و داغدیده فرشتگانی که جمهوری کثیف اسلامی بی دلیل و بی گناه قتل عام کرد. به زودی عاملان این جنایات را به سزای اعمالشان می رسانیم.

جوان رادمنش
جوان رادمنش
3 سال قبل

با درود به شهدای راه آزادی
سالهاست عده ای به عمد آمار قتل عام شدگان را تقلیل می دهند و به آنچه که منتظری از آن خبردار شده بود استناد می کنند! من محتوای این بیانیه را درست می دانم اما تقلیل آمار قتل عام شدگان به ۵ هزار نفر باز هم بازی در زمینی است که قاتلین می خواهند.شخصا شاهد بوده ام چطور بسیاری از دوستانم فقط به خاطر خواندن نشریه و یا فعالیت های سیاسی تبلیغی به سرعت و بدون برخورداری از حق دفاع و وکالت و … در زمان نخست وزیری موسوی اعدام شدند. چطور بارها خانواده های فعالان سیاسی و قربانیان مورد اذیت و آزار قرار می گرفتند. چطور کسانی که سالها محکومیت خود را می گذراندند اعدام شدند. میر حسین موسوی یکی از آمران سرکوب وکشتار در دهه شصت بوده و یک مظنون نیست. تلاش برای تبرئه وی به نظر من مشارکت در جنایت است. تلاش شما در راستای دادخواهی قربانیان مهم است و بایدحق را به سازمانهای سیاسی که اعضا و هوادارانشان اعدام شده اند و خانواده های قربانیان داد طرف حساب مراجع بین المللی باشند نه توابین و ماموران جمهوری اسلامی. به نظر من این نشانه اوج گیری جنبش دادخواهی است و پرونده نقض حقوق بشر در ایران را بایستی با صدای رسا به پیش برد تا این رژیم به سادگی نتواند هرجنایتی بکند و دولتهای خارجی هم به راحتی نتوانند با جنایتکاران آدمکش و ناقضین حقوق بشر معامله و مماشات بکنند. نیروهای سیاسی و زندانیان سیاسی و خانواده های همه قربانیان باید صدایشان را یکی کنند. اکثریت قتل عام شدگان سال ۶۷ اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران و بقیه اعضا و وابستگان گروهای سیاسی دیگر هستند.این حق را باید به رسمیت شناخت که عفو بین الملل و دیگر نهادهای حوق بشری و …. باید طرف حسابشان آنها و خانواده های قربانیان و شاهدان باشد. اجازه ندهیم کسی یا کسانی بخواهند جنایتکاران را در هر لباس و شغل ومقامی تبرئه و سفید سازی کنند.

لطیف
لطیف
3 سال قبل

فقط مجید کاووسی فر میتونه حلقه دار به گردن خنده کنه و نوید پیروزی بده اسماعیل.

دارم فکر می کنم،از روز یکشنبه به همت سایت اخبار روز،متن «اعتراض به تحریف حقایق قتل عام تابستان ۱۳۶۷» با امضاء بیش از ٣۵٠ نفر رسانه ای شده است و ٢٣ نفری هم ذیل متن کامنت گذاشته اند و موافقت و تشکر و نظر خودشان را ثبت و سند برابر اصل زده اند،بااینحال دو سایت فارسی زبان دویچه وله و رادیو زمانه که بی اهمیت ترین مسائل را تیتر یک می کنند،حتی دریغشان آمده که اصل خبر را با ریزترین فونت شرر کنند،حالا بعد از بعد گذشت دو روز سایت زمانه برای توجیه و خالی نبودن عریضه مطلبی نوشته تحت عنوان«دادخواهی کشتار ۶۷ و موضوع میرحسین موسوی» و با چند نفر بر گفتگو کرده است؛شیرین عبادی که کمپلت صورت مسئله را عوض کرده و سفارش کرده «دعوای اطلاع یا بی‌اطلاعی موسوی را بگذاریم برای وقتی دیگر»و حسن نایب هاشم که گفته:«میرحسین موسوی از عوامل اصلی اعدام‌ها نبوده است» و بی شرمی هم که گویی سقف ندارد.

آدم اگر آدم باشه،باید هست و نیستش پیدا باشه اسماعیل.

دارم فکر می کنم،چه رذالت و حقارتی بالاتر از اینکه ادعا کنی تریبونی برای صداهای “دیگر” هستی و امکانات عریض و طویل رسانه‌ات متعلق به افراد و گروه‌های اجتماعی‌ است که مورد تبعیض قرار گرفته اند و صدایشان بی جایی نمیرسد،اما سربزنگاه دُم خروست بزند بیرون و عیان بشود که تو آن نیستی که نانش را میخوری.

ماله کش اعظم نظام قاتلین،شکلات خورده که نمی خواهم آبدارچی بشوم بگذارید ماله کش بمانم اسماعیل!

ازاین دو مورد که بگذریم می رسیم به اینکه مهدی فتاپور جمهوریخواه،شکلاتی را که خورده بالا آورده و از زیتونی ها درخواست کرده امضاء اش را از زیر سیاهه رسوا کننده پاک کنند؛زیتونی ها هم اجابت کردند.

فقط نوید افکاری میتونه فاش و صریح به قاضیِ بی شرف بگه خیلی بیشعور و بی شخصیتی!

https://twitter.com/john_lucckk/status/1313180809214427136

افشین شاهوردی
افشین شاهوردی
3 سال قبل

باسلام
تا به حال، اکثر شواهد تعداد قربانیان را به حدود ۳۰۰۰۰ نفر نقل کرده‌اند. و لی حتی قتل یک فرد آزاده هم نباید قابل قبول ما باشد یا فراموش شود.
موسوی اگر نفهمید ونمیدانست که این همه جنایت شد پس برای چه مرغو بیتهایی منتخب به نخست وزیری شده بود!!!.این دولت اسلامی نیست و رهبرش چون فرعون عصر جدید چیزی بیش نیست. من خواهان این دادخواست هستم و از تک تک شما خوانندگان این بیانیه می‌پرسم حالا که میدانید آماده به محکومیت این پلیدان حاکم هستید؟

Reza Fallahi
Reza Fallahi
3 سال قبل

با سپاس از عزیزانی که اقدام به این کار سترگ کرده اند.
اینجانب رضا فلاحی از زندانیان دهه شصت ، مایلم در صورت امکان ، جهت پشتیبانی از این اقدام شایسته ، نامم به این اسامی افزوده گردد.
فقط جهت یادآوری آنکه ، تا سرنگونی کامل این رژیم ضد بشری ، و روشن شدن آمار واقعی ، ارایه تعداد جان باختگان ( ۵۰۰۰) نفر می تواند با حقیقت ، نا سازگار باشد.
به امید پیروزی

كوروش فارسي
كوروش فارسي
3 سال قبل

من با این بیانیه مشکلی ندارم فقط در مورد امار شهیدان سربدار مشکل دارم که تعداد واقعی انها بنابر افشاگری رضا ملک که معاون وزارت اطلاعات بوده در زمان قتل عام و مشاهدات خود من در زندان بیش از ٣٣٧٠٠ نفر است ! همه کسانیکه در اوین در ان سالها زندانی بودند میدانند که امار زندانیان زندان اوین حدود پانزده هزار نفر بود ! فقط در اوین و حکم خمینی جلاد شامل همه زندانیان در سراسر ایران بود و حکم را در همه شهرها و حتی روستاها اجرا کردند ! و با توجه به شاهدان جان بدر برده و امار کلی زندانیان سیاسی در کل ایران امار ٣٣٧٠٠ که بیش از ٩٠٪؜ انها هم از اعضا و هواداران مجاهدین بودند یک امار حداقلی است ! نباید امار را فقط به حرف منتظری ختم کرد و انچه او میگوید بسیار ناقص و تا ان زمان که خبر شده و در تهران بوده در صورتیکه اعدامها تا پاییز و زمستان هم ادامه داشته بعد از عزل منتظری و در واقع هیچ وقت توقف نکرده تا همین الان !

دکتر ل. پژمان
3 سال قبل

ضمن حمایت از این بیانیه می خواستم نام مرا هم به لیست اضافه کنید. در تابستان ۶۷ دو تن از خانواده من : ۱- برادرم اسد پژمان و ۲- پسدایی ام حمید تاجدینی به دست جانیان حکومت اسلامی بر اساس فتوای آیت اله خمینی ، پیشوای طرف داران حکومت اسلامی به قتل رسیدند. تا به امروز هم خانواده ما نمی دانند که این عزیزان همچون ازادگان دیگر که دسته جمعی به قتل رسیدند در کدام نقطه تهران زیر خروارها خاک پنهان شدند.
اینجانب از فعالین سیاسی دو وران استبدادی : ۱- استبداد سلطنتی و ۲- استبداد دینی، مدرس و محقق علوم زمین شناسی معدن در ایران و المان و زندانی سیاسی هر چند کوتاه مدت هر دو رژیم و هم اکنون مدافع آشتی ناپذیر دفاع از حقوق بشر و مدافع استقرار حکومتی ملی، دمکرات و سکولار در زادگاهم ایران هستم. به دلیل عدم اعتقاد به حکومت دینی مخالف اصلاح طلبان حکومتی هستم، زیرا این حضرات می خواهند حکومت دینی داشته باشند بون ولی فقیه و یا داشتن ولی فقیهی که مستبد !!! نباشد. حکومت دینی در هر شکل و شمایل اش حکومتی است استبدادی زیرا مدام بر بالای سر مردم همواره نیرویی در حال صدور احکام آسمانی و مدام در حال نظارت و کنترل اعمال و رفتار آدمیان است. احکام دینی در امور سیاست و اقتصاد متعلق به جوامع قرن ها پیش است و کاربرد این احکام و اصول سد راه پیشرفت و نقش انسان ها در سرنوشت خویش است. به امید روزهایی نه چندان دور که تمامی مسوولین حکومت اسلامی به دادگاهی عادلانه احضار شوند و در فضایی باز پاسخگوی اعمال غیر دمکراتیک و نقش آنها در کشتار فرزندان این مرز و بوم باشند.

دکتر ل. پژمان
3 سال قبل

لطفا سطر سوم کلمه پسر دایی تصحیح شود. با سپاس

درود بر ضد ولایت فقیه
درود بر ضد ولایت فقیه
3 سال قبل

حالا چی شده که سایت اخبار روز این مطلب را چند روز است که در صدر اخبار خود قرار داده و کوچکترین ملاحظه ای هم در مورد مهندس موسوی و مهدی کروبی که در حبس خانگی هستند و به شدت از سوی مقامات امنیتی و اطلاعاتی و درنده خویانی همچون حسین شریعتمداری و ابوالقاسم صلواتی و ابراهیم رییسی محاصره شده اند و فریاد «موسوی و کروبی اعدام باید گردند » آنان و اعلیحضرت همایونی خائنشان خامنه ای لحظه ای قطع نمی‌شود ، قرار داده و اندکی هم نسبت به این دو « رهبر جنبش سبز » که ایرانی را در سال ۱۳۸۸ به حرکت و جنبش و تکاپو و حق خواهی واداشتند جانب مروت و انصاف را روا نمیدارد ؟
زهی تأسف

هوشنگ فرخجسته
هوشنگ فرخجسته
3 سال قبل

نگران نباشید، سازمان عفو بین الملل در بیانیه خود به ایرانیان پاسخ داد:
یانا الطحاوی، معاون خاورمیانه و آفریقای شمالی در سازمان عفو بین‌الملل، در این پیام مکتوب نوشته است که «موسوی و دولت وی به جای صدور دستور تحقیق و بررسی، در سیاست رسمی انکار و تحریف حقایق مشارکت کردند و به ایجاد فضای پنهانکاری و مصونیت از مجازات در قبال این وقایع فاجعه‌بار که تا به امروز نیز ادامه دارند، یاری رساندند.»
بهتر است گزارش عفو بین الملل را بخوانید.
دادخواهی برای قربانیان سیاسی ادامه خواهد یافت.

محمد روزبان
محمد روزبان
3 سال قبل

کرتان زیباست تاریخ زیبایی آن ا بیاد خواهد سپرد زیرا که کراهت جانیان حاکم بر میهنمان را در سینه خود ضبط خواهد کرد و امّا بی شک تلاشتان صفحهُ زیبایی است از کتاب تاریخ میهنمان وآموزشی زیبا برای آیندگان زمین.
من از شما با کمال میل حمایت میکنم. سپاسگذارم از دعوت شما.
پیروز باشید.
محمد روزبان

حسن کیوان
حسن کیوان
3 سال قبل

منهم از این حرکت دادخواهانه شما کاملاً پشتیبانی میکنم و بدین وسیله یاد همه اعدام شدگان در جمهوری جهل و آدمکش ، بخصوص حسن مقتدر و علی سعیدی را گرامی میدارم

هنگامه فتحی نژاد
هنگامه فتحی نژاد
3 سال قبل

با درود، همراه با خانواده های اعدامیان دهه ۶۰ و در کل چهل سال حکومت وحشت خواهان محاکمه و مجازات عاملین، آمران و دست اندر کاران جنایات جمهوری اسلامی هستم.

نسان نودینیان
نسان نودینیان
3 سال قبل

با سلام. ضمن حمایت از دادخواهی شما امضا کنندگان. لطفا اسامی ما را اضافه کنید
پروین معادی فعال سیاسی خواهر زندانی اعدام شده صالح معاذی
نسان نودینیان فعال سیاسی . برادر دو جانباخته و اعدامی عبدالله نودینیان و نعمت نودینیان
در ویرزیون چند روز قبل آدرس ای میل تماس در دسترس بود. به این دلیل ر این ستون اسامی و حمایت را نوشتیم.

محمد هادی امینیان
محمد هادی امینیان
3 سال قبل

با درود
نام مرا درخمایت از بیانیه بگذارید
محمد هادی امینیان زندانی از سال ۶۱تااخر سال ۶۷

peerooz
peerooz
3 سال قبل

“ما اعتقاد داریم که تحریف و پنهان کاری سران نظام و وابستگان و دل بستگان به قدرت و سکوت سازمان ها و نهادهای بین‌المللی هم چون سازمان ملل و گزارشگران ویژه این سازمان باعث شده که نقض سیستماتیک و مداوم حقوق بشر و تکرار جنایت در ایران تا به امروز تداوم یابد و باید پاسخ گوی جنایت های تا کنونی حکومت جمهوری اسلامی ایران باشند.”.

با عرض معذرت و جهت کنجکاوی, مسلما باید یاد قربانیان این جنایات را زنده نگه داشت و خواستار مجازات مسببین آنها بود. در این شکی نیست ولی آیا سنگ به این بزرگی برداشتنی ست؟ منتظری و سازمان ها و نهادهای بین‌المللی هم چون سازمان ملل و گزارشگران ویژه این سازمان؟ و در شهر هر آنچه هست؟ و چه کسی بناست که این سنگ را بزند؟ کی و کجا؟ نمیدانم.

محمّدرضا مهجوریان
محمّدرضا مهجوریان
3 سال قبل

با سلام. خواهش می‌کنم نامِ مرا هم به فهرستِ امضاء‌کننده‌گانِ این بیانیه‌ی اعتراضی اضافه کنید. با تشکّر: محمّدرضا مهجوریان

علی قاسمی بختیاری
علی قاسمی بختیاری
3 سال قبل

فقط و فقط یک تفکر ضد ایران و ضد ایرانی انگیزه و هدف داره که صدها هزار ایرانی رو که دلسوز مردم و وطنشون بودن و میخواستن کاری برای این کشور و مردم کنن رو اون طور به جوخه های اعدام بسپره.. صحبت از کل اعدام ها و قتل ها و‌ ترورهاییست که از قبل از فتنه ۵۷ شروع شدن مثل قتل کسروی و تا هنوز ادامه دارن و در این بین، افرادی مثل طالقانی، چمران، بهشتی و یارانش، رجایی، باهنر، قطب زاده، سعیدی سیرجانی گرفته ، تا مهران فدایی و ‌اسماعیل حسنوند بچه های هفده ساله مسجدسلیمانی هم که در سال های ۶۰ و ۶۱ اعدام شدن و جرمی نداشتن جز هواداری از سازمان های مجاهدین و پیکار ، هم از قربانی های این تفکر و سیستم ضد ایرانی بودن.. تفکر و سیستم ضد ایرانی ملاهای حاکم، بزرگ‌ترین ضربه ها رو‌به نیروهای ملی، مذهبی (مجاهدین) و نیروهای چپ زد و در این بین سهم مجاهدین از همه بیشتر بود چرا که اکثریت مردم ایران در سال های اول بعد از فتنه ۵۷، به این سازمان گرایش داشتند به عنوان سازمانی که برداشت به روزتری از اسلام داشت.. ملاها خودشان عند نفاق و منافق هستند و هیچکس به اندازه ملاها و بخصوص به اندازه خامنه ای، بین مردم ایران تفرقه و نفاق ننداخت. شرم بر تفکر و سیستم ضد ایرانی که با دروغ و فریب و خفقان، ملت و کشور ایران را به اسارت و‌گروگان گرفته. و صد البته که بارزترین خصوصیات رهبران و خود نظام، نفاق و تبعیض است. تبعیض که در قانون اساسی این نظام ضد ایرانی بارها و‌ بارها تصریح شده و تا زمانی که مردم ایران این تبعیض های مصرح در قانون اساسی رو نشناسند و خواهان حذف آن نشوند، در بر همین پاشنه خواهد چرخید.

کیا
کیا
3 سال قبل

شرمی تاریخی نه نتنها برای حاکمیت مذهبی فاشیستی حاکم بلکه برای بشریت!
هولوکاست در مقایسه به فراموشی خواهد پیوست!

پریسا پوینده
3 سال قبل

از خانواده زندانیان سیاسی دو رژیم شاهنشاهی و جمهوری اسلامی و جان باختگان راه آزادی و دادخواه عزیزان جان باخته عزیزی چون دکتر هوشنگ اعظمی، فریدون اعظمی، جمشید سپهوند، سیامک اسدیان، زهرا بهکیش، توکل اسدیان، نورالله اسدیان، انشالله اسدیان، هبت الله معینی هستم

لطیف
لطیف
3 سال قبل

۴ دهه قتل و غارت و تجاوز،دیگر جایی برای چند و چون و چرا باقی نمی گذارد،سوال نکن،حکم صادر کن اسماعیل.

دو نکته در رابطه با متن اعتراض به تحریف حقایق قتل عام تابستان ۱۳۶۷.

١-من نمی دانم که متن فوق را چه کسی نوشته است و مخاطب آن کیست؛آنچه میدانم این است که پیام متن صریح و روشن است و محتوایش از نظر صحّت و اعتبار درخور توجه و قدردانی است،اما به لحاظ بیانی،لحن و کلامش دقیق و منسجم و یکدست نیست،چرا که گاهی از جایگاه قاضی با جانیان سخن می گوید و حکم صادره می کند،گاهی در جایگاه متهم قرار می گیرد با جانیان چند و چون و چرا می کند؛آنجا که حکم صادر می کند،نظرش منطبق با واقعیات عینی است که حقیقت دارد،آنجا که حکمش را نقض می کند،کاملا ذهنی و به دور واقعیت است،حقیقت که جای خود دارد؛بنابراین روشن است که نویسندگان باید متن فوق را قبل از رسانه ای کردن،ویرایش می نمودند که نکردند؟!
٢-از لحن و کلام دوگانه و عدم نظم و آراستگی متن که بگذریم،می رسیم به اشاره مستقیم و اعلان این امر حتم به یقینی که منتظری نه تنها در کتمان کردن قتلعام ۶٧ مسئول است،بلکه به سهم خود مسئول جنایاتی است که تا سال ٨٨ رخ داده است؛نقطه قوت دیگر متن،پرسش صریحی است که از اعضای ظاهرا بی طرف سازمان ملل،گزارشگران ویژه سازمان ملل در ایران و دیگر گزارشگران ویژه شده است.
پ.ن.
اگر همه مدعیان دادخواهی،جنایات سالهای ۵٨ و ۵٩ و دهه ۶٠ و ۶٧ و دهه ٧٠ و ٧٧ و دهه ٨٠ و ٨٨ و دهه ٩٠ و ٩۶ و ٩٨ نظام قاتلین را ببخشند و فراموش بکنند،من به تنهایی دادخواه همه کسانم خواهم بود و هرگز چشم بر ۴ دهه قتل و غارت و تجاوز نظام قاتلین نخواهم بست،گذشت و مرور زمان که اصلا حرفش و نزن اسماعیل.

ابرام جوک نویسی دیگه مرتیکه.
https://twitter.com/CapitanMcMurphy/status/1312166164936626177

تو کجا و روزنامه نگار کجا،آبکش دهنت و مسود.
https://twitter.com/hafezeh_tarikhi/status/131200558852044800

حیف خاکی که سعید اسکویی خرج تو کرد.
https://twitter.com/bar_khak/status/1219840437902430208

یداله باقری
یداله باقری
3 سال قبل

نظام جمهوری ستم سرمایه درجهت تکمیل کشتار سواک پادشاهی برای تضمین سود سرمایه ایجاد شد تاسود نظام سرمایه حفظ شود.این نظام باید سرنگون شود تا انسانها رنگ ازادی، رفاه،واسایش بخود بگیرند
نه میبخشم ونه فراموش میکنم.

محمدرضا آشوغ مهدی

من مهندس محمدرضا آشوغ زندانی سیاسی که ۵ سال در سلول انفرادی وپس از شکنجه های بسیار به ده سال زندان محکوم شدم و بعدا شواهد ومحکوم به اعدام وفرار از جوخه اعدام در ۹ مرداد ۱۳۶۷ در زندان یونسکو دزفول شدم و محل ما اعدام پادگان قدس لشگر ولی عصر در کرخه دشت عباس بود همراه پسر عمه وپسرخاله ام چنگیز دشتکی شریفی وحجت قلاوند در دفتر زندان در یک دقیقه دستور اعدام دادند شهادت خودم را در هر دادگاهی و محافل حقوقی وحقیقی داخلی وبین المللی اعلام میدارم و با تمام قوا از این اعلامیه حمایت میکنم و آرزو دارم بزودی محاکمه جنایتکار ان اسلامی صورت گرفته و اتفاق بیفتد و رنج بسیاری از انسانها سبکتر بشود وتجربه تلخ دیگر هرگز برای کشورمان پیش نیاید. استواری و شجاعت شما را میستایم و در کنار تک به تک شما برای مقابله با جانیان خواهم ایستاد پیروز و سربلند

مهین قاسمی
مهین قاسمی
3 سال قبل

این جنایات هیچوقت نباید فراموش شود.
آیندگان باید از تاریخ جنایات اسلام آگاه باشند.

اختر قاسمی
3 سال قبل

من از دادخواهی خانواده های جانباختگان دهه ۶۰ (و همه ی خانواده های اعدامیان تا به امروز) با تمام توان حمایت میکنم و خواهان محاکمه و مجازات عاملین این کشتار هستم

bahram bahrami
bahram bahrami
3 سال قبل

با درود با قسمت ۵ متن نظر خوبی ندارم. چرا که گفته شده مسوولان از نظر اخلاقی و انسانی….. مگر اخلاق و انسانیت بین این جلادان فاشیست وجود دارد!!!

هوشنگ
هوشنگ
3 سال قبل

عزیزان من!
من از دادخواهی شما، در گستره کشوری و جهانی، بی هیچ قید و شرطی پشتیبانی می کنم.
به وجودتان و تلاش خستگی ناپذیرتان افتخار می کنم.
هوشنگ دودانی

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


32
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x