تعریف وتصویردانش آموخته های مدرسه ای از اعدد و ارقام ـ درتمام دنیا ـ عینی و علمی است. ولی ، زمانیکه این اعداد وارقام، وارد حوزه هایی مانند سیاست واجتماع می شوند، گاه درکاربرد ، بارِتصویری متفاوتی به خودمی گیرند. مانند: “من عددی نیستم” ویا اینکه “من صفرم” ازنظرریاضی وهندسی و فلسفه ی مرتبط با آن «صفر»به نکته ی شروع یاآغازنیزاطلاق می شود. “صفر” درطبیعت می تواند به حالت سکون ـ نیزـ تشبیه شده ودرسیکل معیوب به مُرده گی وگندیدن منجرشود و گندیده گی درفلسفه ی تکامل وتعالی به حرکتِ مغایرباجهت رشد وشکوفایی و ازنطقه ی صفربه سوی منفی ها واضمحالِ متوالیست.
وقتی این اعداد با تصویرمذکورـ با بیان خود سیاستمداران اهل ـ چون :محمد جواد ظریف، بارشخصیتی به خود گرفته وبقولی تصویرمند می شوند، بخودی خود ذهن های تصویرساز وپرسشگر را با این تصویر وشاید جواب مواجه می کند که این «صفرها« و«اعداد کوچک » درکناراعداد بزرگ وگُنده ی روسی چون لاوروف ویا هیولاهای چینی بدنبال چیست(!؟) وتفاوت فاحشِ اعداد وارقام زمانی واضح ترمی شود که درتصاویر تلویزیونی مخابره شده درسفر ظریف به مسکو، اودرکناروزیرخارجه ی کشورامپراتوری های تاریخیِ تزاری واورتدکس جهان دیده می شود که ایستاده و سخن می گوید. تصاویرمخابره شده ، به زعم نگارنده ی این سطورـ گویاترازهرجوابیست ؛ وجایگاه ارقام واعدادـ دراین میان ـ بیش ازپیش روشن. گذشته ازتصاویرروشن و آشکاراو، سخنان وبلبل زبانی عدد “صفر” درمعبد ومحضرِبزرگان، گویی ـ چون آب پاکی است بردستان امیدوار به” صفر”هایی که دل وامیدبه روزی وروزگاری که شاید این “صفرها” تکانی بخود داده وحتا نیمی ازیک شوند و نیم درصدری قد بلند کرده جرات به خود داده ومثقالی ازخود را نشان دهند، نیزهست.
داستان سفر”صفر” به سرزمین تاریخی تزارها وسوسیالیسم روسی، فراترازیک سفردیپلماتیک سیاسی یا به بیانی ودرعرف سیاسی گفتگوی دوجانبه ی”صفر” بعلاوه “صفر” هست. واقعیت داستان ادامه دارو طولانی: روسیه وایران زمانی چند بعُدی وحجیم شده وبهتربه چشم می آید که، تکه هایِ ـ گمشده ی ـ هزارلا وتایِ این پازل ظاهرن دشوار، ازگوشه کنارپیدا شده وبتدریج درکنارهم قرار بگیرد.
هدف این کوتاه پرداختن و واکاوی یاموشکافیِ : چرایی اینگونه گی (تسلط ) وچگونه گی شکل گیری روابطه ی “مریدومرادانه ی” این دونیست، بل، پیش تر وبیش تر، اشاره وتاکید وپرسش اززوایه ی نگاه وباوراذعان کننده همین مفاهیمی چون “تدارکاتچی” ، ” صفر” “مامورومعزول” وامثالهم هست
که این صاحبان نام وپست، ودارای مدارج عالی دانشگاهی ازدانشکده ها و دانشگاههای معتبرجهانی ومسلط به زبانهای گوناگون، هست، که؛ همواره و درطول تاریخ ،و حداقل از۱۵۰سال پیش به اینسو، چرا نمی توانند عددی شوند(؟!) آیا صحبت وسخن یامشکل درساختاراستبداد نظامهاست که اجازه وفرصت ظهور«خودبودن» را ازمدعیان سلب می کند. یا عدم وفقدان اعتماد یا باوربه «من» خویش(؟!) و کسستن ازفرهنگِ “مداحی” و “نوچه پروری” یا “مریدومرادی” است که کاررابرایشان دشوارمی کند(؟!)
