تلاش مشاور رسمی دولت فرانسه برای ممنوعیت کتابی تحت عنوان «از مردها متنفرم» نتیجه عکس داد و فروش آن را بسیار بالا برد.
گاردین نوشت: «از مردها متنفرم» نوشته پُلین هارمانژ معتقد است زنان دلایل خوبی برای تنفر از مردان دارند و خشم در برابر مردان نه تنها لذتبخش است بلکه باید بروز داده شود.
«مونستروگراف»، ناشر کوچک فرانسوی این کتاب را «فمینیستی و مخالف تقدس بخشیدن» خواند که تلاش میکند از «مردستیزی به عنوان راهی برای ایجاد فضایی برای اتحاد زنان» استفاده کند
رَلف زورملی، مشاور ویژه دولت فرانسه در زمینه تساوی جنسیتی این کتاب را «قصیدهای در باب مردستیزی» خواند. زورملی در نامهای به ناشر این کتاب گفت: «تحریک خشم علیه یک جنسیت خاص جرم است» و از ناشر خواست برای جلوگیری از پیگرد قانونی جلوی انتشار کتاب را بگیرد. در فرانسه یک نهاد رسمی وجود دارد که بسته به دولتها کوچک و بزرگ میشود اما به طور کلی تضمین برابری حقوق اجتماعی را بر عهده دارد.
مونستروگراف هم به رسانههای فرانسوی گفت که هدف کتاب تحریک جامعه علیه مردان نیست. بله قبول دارم که عنوان کتاب محرک است اما هدف کتاب چیز دیگری است. کتاب تلاش میکند به دیگران بگوید اجباری برای ارتباط با مردان ندارند و نویسنده اصلاً خوانندگان را به خشونت دعوت نمیکند.»
هرمانژ، فعال ۲۵ ساله اهل لیل این کتاب دعوت از زنان برای «تصویر کردن راهی جدید برای زیستن است تا همیشه به نظرات بیاهمیت مردان توجه نکنند، یاد بگیرند تنهایی بهتر از داشتن مردی نامناسب در کنارشان است و ارتباطشان با دوستان خانم پر از محبت و همچنین قدرت است.»
هرمانژ از عکسالعمل زورملی به کتابش انتقاد کرد: «به نظر من عجیب است که یک مقام دولتی به کتابی ۸۰ صفحهای که فقط در ۴۰۰ نسخه منتشر شده است انتقاد میکند.»
در همان ماه نخست، در ارتباط با تاثیر حملات خشمگینانه ی مشاور ویژه دولت بر میزان استقبال خوانندگان از کتاب ” من از مردها متنفرم”، هرمانژ در وبلاگش نوشت: «به دلیل تحقیرهای این مرد کتاب من که قرار بود فقط در ۶۰۰ یا ۷۰۰ نسخه منتشر شود مورد توجه قرار گرفت و مردم دو هزار نسخه از آن را سفارش دادند. فعلاً فروش کتاب را متوقف کردهایم؛ البته نه به دلیل ترس بلکه نمیتوانیم میزان سفارش مردم را تأمین کنیم. مطمئن هستیم آن دسته از شما که کتاب من را خواندهاید با وجود همه مشکلات دوستش دارید.»
مونستروگراف در آغاز فقط چهارصد نسخه از کتاب ” من از مردها متنفرم” را در ماه آگوست منتشر کرد اما پس از حملههای زورملی به کتاب سه چاپ اول کتاب خیلی زود به فروش رفت و ۲۵۰۰ نسخه از آن یک هفته پس از انتشار به فروش رفت. سپس یک شرکت انتشاراتی بزرگ فرانسوی (Seuil) حق انتشار این کتاب را خرید و طی دو ماه نخست، ۲۲ هزار نسخه از آن را به فروش رساند.
چند ماه بعد از انتشار کتاب “من از مردها متنفرم*”، کتاب دیگری تحت عنوان “هزینۀ مردانگی**” به تازگی در فرانسه منتشر شده است. بخش فارسی رادیو فرانسه در متنی کوتاه به مقایسه دو کتاب پرداخته و در باره ی کتاب “هزینه ی مردانگی…” نوشته است:
خانم لوسیل پِتاوَن، مورخ ۳۵ سالۀ فرانسوی، کتاب “هزینۀ مردانگی” را با توجه به نقش منفی مردان در جامعه شروع میکند: ٨۴درصد حوادث رانندگی یا ٩۷درصد خشونتهای جنسی کار مردهاست. ٩٠درصد محکومان در دادگاههای فرانسه مرد هستند و ٨۶درصد اتهامات قتل متوجه مردهاست…
همۀ این رفتارهای ضداجتماعی سالانه میلیاردها یورو هزینه ایجاد میکند که در کشوری چون فرانسه اساساً بر دوش دولت است. به گفتۀ خانم پِتاوَن همۀ این ضررها و هزینهها، نتیجۀ “فرهنگ مردانگی” است که ایدئولوژی غالب در جوامع کنونی است. او به طنز سؤال میکند: پس آیا بهتر نیست که همگی مثل زنها رفتار کنیم؟
خانم پُلین هارمانژ نویسنده ی “من از مردها متنفرم” در مقدمۀ کتاب خود مینویسد: “اتهام مردستیزی روشی برای ساکت کردن است؛ روشی برای سرپوش گذاشتن بر خشمی که البته گاه به خشونت میانجامد، اما قابل توجیه است، زیراخشم ظالم علیه مظلوم همیشه مشروعیت دارد”. به عقیدۀ او کسانی که مردستیزی را به عنوان اتهام مطرح میکنند فقط میخواهند “ساز و کار ظلم جنسی را که از طریق فرهنگ و قدرت اعمال میشود، پنهان کنند”.
پُلین هارمانژاحساسات ضدمرد خود را طیف گستردهای توصیف میکند که از “بیاعتمادی تا دشمنی” را در برمیگیرد و “معمولاً به بیصبری از حضور مردان در محافل زنانه میانجامد”.
در پاسخ به این پرسش که “آیا ضدمرد بودن به همان اندازۀ زن ستیزی زیانآور نیست؟”، خانم پُلین هارمانژ میگوید که این دو مفهوم را نباید با هم مقایسه کرد. او میگوید: “فراموش نکنید که زنستیزان حتی از آدمکشی و بمبگذاری استفاده میکنند”، در حالی که مردستیزی معمولاً قربانی نمیگیرد. به گفتۀ خانم هارمانژ “همۀ مردان تجاوزکار نیستند اما همۀ تجاوزکاران مرد هستند… ریشۀ بیاعتمادی و تنفر ما در همین نکته نهفته است”…
اما لوسیل پِتاوَن، نویسندۀ “هزینۀ مردانگی” تأکید میکند که “مردها خشن به دنیا نمیآیند. مشکل، تربیت و آموزش است. باید با تغییر روش تربیت پسرها، از فرهنگ زیانآور مردانگی فاصله گرفت”.