جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

انتخاباتی به رنگ خاکستری – نگاهی به آرایش نیروهای سیاسی در انتخابات نهم ریاست جمهوری

با شدت گرفتن فعالیت های انتخاباتی جناح های مختلف حکومتی، سیمای عمومی نهمین دوره ی انتخابات ریاست جهوری، بعد از یک دوره سردرگمی و ناروشنی، به تدریج شفاف می شود. بازیگران اصلی این دوره از انتخابات مثل همیشه جناح های سیاسی سهیم در قدرت هستند، اما ویژگی انتخابات بهار سال آینده – چنان که به نظر می آید – آن است که به جز این بازیگران اصلی، بازیگران فرعی، دیگر میلی به «شرکت» در آن ندارند. به دلیل شرایط غیردموکراتیک انتخابات، نظارت استصوابی شورای نگهبان و ناامیدی از تغییر این شرایط، تا به امروز تحرکی در گروه های نزدیک به حکومت، از جمله ملی – مذهبی ها، نهضت آزادی، جنبش مسلمانان مبارز و گروه های نظیر که همواره می کوشیدند از لابه لای قوانین سخت، راهی برای مشارکت در انتخابات بیابند، مشاهده نمی شود.
اگر این وضعیت تغییر نکند، که تغییر آن بسیار نامحتمل است، انتخاباتی که قرار بود به لطف لوایح رئیس جمهور خاتمی، به انتخاباتی دموکراتیک تبدیل شود، یکی از بسته ترین انتخابات در تاریخ جمهوری اسلامی ایران خواهد بود. انتخاباتی کاملا حکومتی، به رنگ خود حکومت، که هر چند «بزرگان» آن می کوشند با تنوع دادن به کاندیداهایش آن را یک انتخابات رنگی وانمود سازند، اما تفاوت رنگ ها از سیاه تا خاکستری تیره بیشتر نخواهد بود.

• مشیت الهی

یکی از اعضای بلندپایه ی جبهه مشارکت اسلامی این موضوع که محافظه کاران دیروز و اصول گرایان امروز در طول تاریخ ۲۵ ساله ی جمهوری اسلامی هیچ گاه نتوانسته اند قوه مجریه را تصاحب کنند و یک رئیس جمهور «خودی» – خودی با مفهوم و معیارهای این محافظه کاران – بر راس آن بنشانند را به «مشیت الهی» و «خواست خداوندی» مربوط ساخت. این مشیت الهی، قرار است «اصول گرایان» را از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری نهم نیز دور نگاه دارد، آن هم بعد از موفقیت مجلس هفتم، که به نظر می آمد راه آن ها را به سوی تسخیر آخرین قلعه قدرت هموار ساخته است. مجری این مشیت الهی در بهار سال ٨۴ هیچ کس جز حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی نیست. همان کس که زمانی محمد خاتمی او را شناسنامه ی انقلاب و نظام خواند و اکنون «نظام» بار دیگر هویت و انسجام و آینده خود را در او جستجو می کند.
ورود هاشمی رفسنجانی به عرصه ی انتخابات – که از سوی ناظران سیاسی عملی انجام شده محسوب می شود – تندروهای محافظه کار را نگران ساخته است. آن ها که تا چندی پیش با طرح پی در پی کاندیداهای خود و برگزاری جلسات پر سر و صدا، در صدد بودند فضای انتخاباتی را به نفع خود رقم بزنند، به تدریج به حاشیه رانده می شوند. «نسل دوم» و «نسل سوم» کارگزاران نظام، حالا باید یک بار دیگر به «مشیت الهی» تن داده و همچنان زیر سایه و تحت نظارت «بزرگان» نظام، بر بلندپروازی های خود افسار بزنند.

• لذت انتقام!

سرنوشت، اکنون مرد همیشه تشنه ی قدرت را در مکانی قرار داده است، که لذت انتقام از رقبای خود را مزه کند. انتقام از محافظه کارانی که مجلس پنجم را علیه او ساختند و انتقام از اصلاح طلبان و مردمی که مجبورش ساختند، صندلی مجلس ششم را ننشسته بر آن به آن وضع ناشایست ترک کند.
با این حال مردی که سال هاست میان دو عنوان مذهبی حجت الاسلام و آیت الله آویزان است، نگرانی هایی دارد. این نگرانی ها، تنها از کارشکنی های گروهی از محافظه کاران تندرو در برابر کاندیداتوری وی در انتخابات بهار آینده و دولت احتمالی وی نیست. ورود او به میدان انتخابات، می تواند بار دیگر سرکوب های سیاسی و جنایتکارانه در هشت سال ریاست جمهوری وی را در پرده ی اول سیاست در ایران قرار دهد. رفسنجانی، یک بار در جریان انتخابات مجلس ششم، که فضای نسبی آزادی وجود داشت، قضاوت مردم را نسبت به خود دید. قضاوتی که به یک کابوس تبدیل شد. کابوسی که احتمالا حجت الاسلام هنوز از آن رهایی نیافته است. وضعیت نسبت به شش سال پیش تفاوت های زیادی کرده است. اکبر گنجی و عباس عبدی که در افشای سیاهی های دوران ریاست جمهوری وی نقش بزرگی بر عهده داشتند، اکنون در گوشه ی زندان هستند؛ اصلاح طلبان امروزی از برخورد «تند» خود پشیمان شده و فرصت جبران می جویند، جنبش دانشجویی که بزرگترین نقش را در بی اعتباری عالیجناب سرخ پوش ایفا کرد، در پراکندگی و رکود به سر می برد. اما علیرغم همه ی این تغییرات، مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد. هاشمی رفسنجانی نمی تواند مطمئن باشد یک بار دیگر آن کابوس تکرار نشود. از همین رو به کرات تصریح کرده است که موافقت و پشتیبانی همه ی «نخبگان» را می خواهد تا قدم به «کارزار» انتخابات ریاست جمهوی بگذارد. او مایل است اطمینان یابد رسانه های همگانی و تریبون های عمومی که تماما در اختیار وابستگان به دو جناح حکومت هستند، کارزارهای تازه ای را علیه او شروع نکنند. عدم اعتماد جامعه، اما تنها مختص به هاشمی رفسنجانی نیست، او می داند در میدانی که طول و عرضش را شورای نگهبان تعیین می کند، در مصاف با رقبای به همان اندازه بی اعتبار خود، بیشترین شانس را برای تکیه زدن دوباره بر صندلی ریآست جمهوری خواهد داشت. اما او مرد چند درصدی این انتخابات خواهد بود؟ این موضوعی است که رفسنجانی نمی تواند پاسخی به آن بدهد و وسوسه ی همیشگی قدرت بیشتر و لذت انتقام را، از نگرانی های عذاب آور رهایی بخشد.

• رقابتی که مفهوم نیست

ناامیدکننده ترین وضعیت، بر اردوی اصلاح طلبان حاکم است. همان اردویی که چهار سال پیش حاکم مطلق بر افکار عمومی بود و دغدغه ای اگر داشت، نه از تهدید رقبا، که از کاهش آرای احتمالی محمد خاتمی در دومین دوره ریاست جمهوری اش ناشی می شد.
اگر جناح مقابل غرق در اختلاف و تفرقه برای تصاحب سهمی بیشتر از صندلی ها و کرسی هاست، اختلاف و چند دستگی اصلاح طلبان از جنس دیگری است. ضربات و اثرات شکست، این جبهه را در آستانه ی انتخاباتی که متفق القول آن را «سرنوشت ساز» می خواند، به سه پاره تقسیم کرده است. گروهی از اصلاح طلب هایی که اصلاح طلب شدنشان به طمع قدرت بود، با همین طمع، راه خانه ی پدر خوانده را در پیش گرفته اند و برای حمایت از او از یکدیگر سبقت می گیرند تا در پناه قبله ی تازه به لفت و لیس از حاشیه ی قدرت ادامه دهند.
باقی مانده ی اصلاح طلبان خود به دو پاره تقسیم شده و در اطراف مهدی کروبی و مصطفی معین گرد آمده اند. اما این دوپارگی تنها نشانه ای کم رنگ از تقسیم بندی پیشین اصلاح طلبان به «رادیکال» و «محافظه کار» را با خود دارد. «رادیکال» ها برای این که در قواعد بازی بگنجند، بیش از پیش خود را به هیبت «محافظه کاران» در آورده اند و اندازه های خود را چنان کوچک ساخته اند که از دروازه ی تنگ ریاست جمهوری که شورای نگهبان به پاسداری از آن نشسته است، به درون بخزند.
تشخیص تفاوت های معین با کروبی برای توده ی مردم، به طوری که بتواند یکی را در جایگاه اصلاح طلب رادیکال و دیگری را در مقام نماینده اصلاح طلبان محافظه کار بنشاند، دشوار است. شاید به درستی نتوان دلایل شکاف در جبهه ی اصلاحات و اصرار بر ارایه ی دو کاندیدای مختلف را دریافت اما روزهای آتی نشان خواهد داد اصلاح طلبان در غالب کروبی و معین دو برنامه ی مختلف برای ادامه ی اصلاحات خود ارایه نخواهند داد، زیرا اساسا چنین برنامه ای وجود ندارد و معین و جبهه ی مشارکت، سخنی بیشتر از کروبی و مجمع روحانیون مبارز نخواهند داشت.

• کاندید حداقل

انتخاب معین، بر اعتبار جبهه ی مشارکت در رقابت های انتخاباتی نخواهد افزود. دیدار اعضای بلندپایه ی این حزب با کاندیدای خود و اعلام رسمی ورود او به عرصه ی انتخابات، واکنش درخوری، حتی در طیف هواداران جنبش اصلاحات، بر نینگیخت. به نظر نمی رسد این ورود بی سر و صدا، به مبارزه انتخاباتی پرشوری تبدیل شود. معین در جبهه ی اصلاحات چهره ی شاخصی نیست. دشوار است بتوان در سیمای او نشانه ای از تغییر و یا نوآوری یافت که بتواند چشم انداز تازه ای برای مردم ناراضی و به ویژه جوانان و دانشجویان ترسیم کند. او تنها یک تشابه با محمد خاتمی دارد. مثل او وزیر مستعفی است. شاید جبهه ی مشارکت به همین تشابه امید بسته است. اما آن استعفا، در سابقه ی طولانی دکتر مصطفی معین در خدمت به حکومت اسلامی تغییر چشم گیری به حساب نمی آید. او یک عضو دولت های مختلف محافظه کار و اصلاح طلب بوده است و کمتر از هیچ یک از دیگر کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری حکومتی نیست.
مصطفی معین کاندیدای حداقل است. جبهه ی مشارکت با انتخاب او، قد و قامت خود را آن قدر تراشیده است که از سوراخ نظارت استصوابی شورای نگهبان عبور کند. به همان میزان که رهبران این حزب کوشیده اند خود را با انتظارات فرمان روایان انتخابات منطبق سازند، شانس بالا بردن حمایت مردمی و افزایش آرای خود را کم کرده اند. تناقض قدیمی جبهه ی مشارکت در این انتخابات نیز در برابر تصمیم گیرندگان آن قرار گرفته و مثل همیشه به سود انطباق با «نظام» حل شده است.

• انتخابات خاکستری

گرچه هنوز هم گاه به گاه، از سوی اصلاح طلبان از لزوم «انتخابات آزاد» سخن به میان می آید، اما چنین سخنانی بیش از پیش به یک گذشته نه چندان دور و خاطره انگیز تعلق می گیرد. برای شرکت در بازی قدرت، معیارهای «انتخابات آزاد» نیز هر دم بیشتر ساییده شده است. جبهه ی مشارکت اکنون این معیارها را در اندازه های دکتر معین و پذیرش او از سوی شورای نگهبان خلاصه کرده است. مشارکتی ها آماده اند تا با نمره ی قبولی گرفتن «کاندیدای اختصاصی» خود از سوی شورای نگهبان، به انتخابات بهار آینده نمره ی قبولی بدهند و آن را یک انتخابات رقابتی و «نسبتا آزاد» معرفی کنند.
آن چه از هم اکنون با اطمینان می توان گفت این است که انتخابات نهمین دوره ی ریاست جمهوری اسلامی از هر نظر حقیرانه تر شده است. معیارهای انتخابات آزاد از سوی مدعیان دموکراسی در حکومت به سطح پذیرش اصلاح طلبانی چون معین – کروبی از سوی شورای نگهبان تنزل یافته است و دامنه ی آن به قدری تنگ شده که حتی «اپوزیسیون قانونی» نیز اصراری برای شرکت در آن از خود نشان نمی دهد.

• اپوزیسیون سرگردان

آرایش سیاسی انتخابات ریاست جمهوری نهم، تا امروز نه تنها خارج از دخالت اپوزیسیون، بلکه حتی خارج از توجه آن جریان یافته است. «خواب زمستانی» اپوزیسیون احتمالا تا گرم شدن هوا و نزدیک شددن روز بیست و هفتم خرداد – روز برگزاری انتخابات – ادامه خواهد یافت. اپوزیسیون گویا انگیزه ی زیادی برای بیدار شدن به موقع از این خواب زمستانی ندارد. زیرا قرار است نگاه اپوزیسیون به انتخابات، مانند خود انتخابات تکراری باشد. بحث هایی در باره ی ضرورت و یا عدم ضرورت شرکت در انتخابات، پیوستن گروه بیشتری از احزاب و فعالین به طیف طرفداران تحریم انتخابات، کوچک شدن بیشتر صفوف هواداران شرکت در انتخابات، آینده ی فعلا قابل پیش بینی موضع و وضعیت اپوزیسیون در انتخابات بهار سال آینده است.
تجارب نشان داده است این سیاست – در هیچ کدام از دو حالت خود – به یک سیاست فعال و اثرگذار تبدیل نخواهد شد و مخالفین حکومت همچنان در حاشیه ی تحولات سیاسی باقی خواهند ماند. ایده های راه جویانه و تحرک بخش، از جمله معرفی کاندیدای مستقل از حکومت و قوانین آن، که سال هاست در محافل اپوزیسیون سخن آن به میان می آید، به دلیل سطح اختلافات موجود تا امروز هرگز زمینه ای برای عملی شدن نیافته است. در این سناریوی تکراری، اما برای بخشی از اپوزیسیون که با فراخوان رفراندم و حمایت از آن سعی کرده است، تحرک و چشم انداز تازه ای در فضای سیاسی کشور به وجود آورد، یک نکته تازه وجود دارد که نمی تواند بدون پاسخ بماند. فراخوان رفراندم با انتخابات ریاست جمهوری بهار سال آینده چگونه گره خواهد خورد و آیا اصولا گره خواهد خورد؟
این پرسش نیز در روزهای آینده پاسخ صریح خود را خواهد گرفت که اپوزیسیون و یا بخش هایی از آن در انتخاباتی که همه چیز آن تکراری به نظر می رسد، می توانند برگی غیرتکراری بر زمین بزنند؟

https://akhbar-rooz.com/?p=32962 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x