جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

«انقلاب فرهنگی» سال ۵۹ – دروغی که چهل سال است تکرار می شود

چهل سال از حوادت خونينی که در ايران به نام «انقلاب فرهنگی» مشهور شد، می گذرد. در جريان اين «انقلاب فرهنگی» که يورش حکومت به دانشگاه ها بود، تعداد نامعلومی از دانشجويان کشته شدند
انقلاب فرهنگی؛ ضرورت تحولی بنیادین در عرصه آموزشی - ایرنا

اخبار روز: چهل سال از حوادت خونینی که در ایران به نام «انقلاب فرهنگی» مشهور شد، می گذرد. در جریان این «انقلاب فرهنگی» حکومت مسلحانه به دانشگاه ها یورش برد. تعداد نامعلومی از دانشجویان کشته شدند و هزاران دانشجو و صدها استاد دانشگاه دگراندیش تصفیه و از دانشگاه ها بیرون رانده شدند تا حکومت بتواند سیطره ی خود را بر دانشگاه ها، که در برابر تسلط حکومت ارتجاعی و مذهبی بر سراسر کشور مقاومت می کردند، برقرار کند.

فرمان این حمله را آیت اله خمینی صادر کرد. او در پیام نوروزی سال ۵۹ خود به دولت دستور داد «اسلامی کردن» دانشگاه ها را شروع کند. به دنبال آن هاشمی رفسنجانی با حضور در دانشگاه تبریز و سخنان تحریک آمیز خود زمینه ی اجرایی «فرمان امام» را فراهم آورد. هواداران حکومت به دانشگاه تبریز حمله کردند. یورش نظامی به دانشگاه ها از تبریز شروع شد و بعد از آن دانشگاه ها در سراسر کشور مورد هجوم قرار گرفتند.

دلیل واقعی این حمله ی گسترده به دانشگاه ها، مقاومت دانشگاه در برابر جریان ارتجاعی حاکم بود. در حالی که خمینی در کشور اکثریت مطلق مردم را به دنبال خود کشیده بود، در دانشگاه ها وضعیت طور دیگری بود و انجمن های اسلامی هوادار حکومت در بسیاری جاها در اقلیت قرار می گرفتند. دانشجویان پیشگام که هوادار جنبش فدائی بودند و همچنین انجمن دانشجویان مسلمان که وابسته به سازمان مجاهدین خلق بودند، در بیشتر دانشگاه ها در جریان انتخابات شوراها بیش از انجمن های اسلامی رای می آوردند و آن ها را به مقام سوم می راندند.

حکومت برای توجیه حمله ی مسلحانه ی خود به دانشگاه ها، مدعی شد مخالفین دانشگاه ها را به «انبار اسلحه» تبدیل کرده اند. حمله ی حکومت به دانشگاه ها با اسم رمز «تعطیل ستادهای نظامی» صورت گرفت.

این انقلاب نظام آموزش عالی در ایران را در هم شکست. اثرات آن هنوز پا برجاست. بعد از چهل سال، حکومت در مورد این فاجعه ی تلخ هنوز دروغ می گوید. حمله به دانشگاه ها در سال ۵۹ از جمله آن اتفاقاتی است که جناح های حکومت هنوز اتحاد و توافق خود را بر سر آن حفظ کرده اند و به یک سان واقعیت آن را تحریف می کنند.

خبرگزاری ایرنا در چهل سالگی این حادثه، گزارشی را منتشر کرده است با عنوان: «دانشگاه را به اسلحه‌خانه تبدیل کرده بودند».

این گزارش گفتگویی است با داوود سلیمانی، که در آن زمان عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت – بازوی اجرایی دستور آیت اله خمینی برای فتح دانشگاه ها – بود و بعدها به جرگه ی اصلاح طلبان پیوست و عضو جبهه ی مشارکت اسلامی شد و حالا نیز استاد دانشگاه است.

او به ایرنا گفته است: تا زمانی که بحث نقد بود، مشکلی وجود نداشت. چون هر حاکمیتی برای اینکه اصلاح شود به نقد نیاز دارد و راز تداوم حکومت‌های ایده‌آل، رسانه‌ها، احزاب آزاد و نهادهای مدنی هستند تا از انحراف حکومت جلوگیری کنند. این نقدها کم‌کم به فعالیت‌های نظامی تبدیل شد و ما در برهه‌هایی کسانی را داشتیم که از قبل نسبت به درگیری با انقلابیون پیش‌بینی‌هایی داشتند و با انقلاب همراه نبودند. مثل چریک‌ها و سازمان مجاهدین و گروه‌های چپ مسلح. آنها از هرج و مرج قبل از انقلاب استفاده کردند و شروع به جمع آوری سلاح نمودند.

وی افزود: آنها بخشی از این سلاح‌ها را تحویل نداده بودند که توسط کمیته‌ها کشف می‌شد. بخش زیادی از این گروه‌ها مسلح بودند و همان‌طور که معروف است، دانشگاه و محیط دانشگاه را به اسلحه‌خانه تبدیل کرده بودند. سلاح‌های خود را در کمد های دانشگاه و سایر فضاها پنهان می‌کردند و مسلح بودند. آنها تا مدتی فعالیت نظامی بارزی نداشتند، تا اینکه نقاطی از کشور درگیر آشوب شد و برخی از پاسداران توسط گروهک‌ها شهید شدند و عده‌ای از پاسداران را سر بریدند و سوزاندند و امثال این اتفاقات رخ داد. در اینجا بنای برخورد مستقیم با حاکمیت و نیروهای انقلابی در دستور کار مستقیم قرار گرفت و خرابی‌های بسیاری در کردستان و شمال کشور به‌وجود آمد و به قتل‌هایی دست زدند. در واقع آنها با ورود به فاز مسلحانه زاویه خود با حاکمیت را نشان دادند. در این شرایط دانشگاه‌ها نیز مستثنا نبودند و بچه‌های مسلمان و کسانی که تعلق خاطر بیشتری به امام و انقلاب داشتند و مدافع انقلاب محسوب می‌شدند، دست به تصفیه زدند و زمینه‌های شکل‌گیری انقلاب فرهنگی در دانشگاه به‌وجود آمد.

این دروغ چهل سال تکرار شده است. دانشجویان آن دوران بارها و بارها آن را تکذیب کرده اند. گواه آن نیز آن بود که بعد از تسخیر دانشگاه ها حتی یک اسلحه در دانشگاه نتوانستند پیدا کنند و به نمایش بگذارند.

ده سال پیش ف. تابان که آن زمان عضو شورای مرکزی دانشجویان پیشگام بود در گفتگو با اخبار روز پیرامون این ادعای حکومت گفت:

اگر آن زمان هم کسانی این حرف ها را باور می کردند، امروز دیگر روشن است که حکومت در متهم ساختن مخالفین خود به اتهامات خلاف واقع، هیچ حد و مرزی را نمی شناسد. من به یقین می گویم در دانشگاه ها، هیچ سلاحی در دفاتر دانشجویی وجود نداشت. اصلا احتیاجی به این کارها نبود. بعد از تسخیر دانشگاه ها و در جریان آن هم نتوانستند حتی یک سلاح از این دفاتر کشف کنند و به عنوان نمونه نشان بدهند.
البته دانشجویان از طیف های مختلف امکانات زیادی را بدست آورده بودند و در هر دانشگاه چندین اتاق را اشغال کرده بودند. این همه را نیز حق خود می دانستند. داشتن دفاتر و امکانات در دانشگاه، موضوعی بود که سال های سال دانشجویان در زمان شاه هم برای آن مبارزه کرده بودند و بعد از انقلاب طبیعتا حق خود می دانستند که از امکانات دانشگاه برخوردار شوند.
دلیل اصلی یورش به دانشگاه آن بود که حکومت نمی توانست آن را از راه های مسالمت آمیز و دموکراتیک زیر سلطه ی خود بگیرد و بدون تحت سلطه قراردادن دانشگاه، سلطه ی کامل بر جامعه هم ناممکن بود.

https://akhbar-rooz.com/?p=26974 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
عبداله نظری
عبداله نظری
3 سال قبل

تاقبل از یورش رژیم به دانشگاه ها درجریان”انقلاب فرهنگی “درواقع تهاجم فرهنگی ،بدرستی که اکثریت شوراها درانتخابات دردست دانشجویان پیشگام وطرفداران مجاهدین خلق بود، ازابتدای آعاز تهاجم،بخشی از نیروها درداخل وبخشی در خیابان ۱۶ آذر تجمع نموده وبادست خالی ،درمقابل سنگ وچوب وسلاح گرم توسط اوباش رژیم دست به مقاومت زدند ،من هنوز دبیر دبیر دبیرستان بودم اما درتمام شب ها وروزهادرکنار دانشجویان تا آخرین لحظه حظورداشتم،بخشی ازماباقلاب کردن دست هامون، زنجیری برای جلوگیری از ورود نیروهای اجیر شده بدرون صفوف تجمع کنندگان جمع دانشجویان داخل حلقه زنجیر انسانی رامحافظت میکردیم ، ضمن تیراندازی نیروهای حکومت بداخل دانشگاه ،اوباش دیگرشان باپرتاب سنگهادرشت ویا چوب ودیگرسلاح های سرد به جمع خیابان ۱۶ آذر حمله میکردند ،وبسیاری ازبچه هابشدت زخمی مشدند، بطوری که چندبار مجبورشدم زنجر را رهاکرده واز یکی از مغازه های اول امیر آباد بطری های بسیار بزرگ سرکه خریداری وبخشی که مشغول مداوای زخمی ها ویا آنها که بیهوش شده بودندبرسانم،درتمام مدت خیابان ۱۶ آذر تبدیل به میدان جنگی نابرابر بین دانشجویان بادست خالی واوباش اسلامی با انواع سلاح سرد وگرم شده بود،فقط گاهی درطول روز که حملات کاهش میافت تا درب اصلی دانشگاه اقدام به تظاهرات وشعارهاضد مهاجمان میدادیم ،تاحمایت مردم راهم جلب کنیم ، هلی کوپترهانیز بالای سرمان درحال پروازبودند ،اما شبهاتمام وقت تجمع ۱۶ آذر راحفظ میکردیم ، تااینکه شب آخر خبر آمد که سازمان فدائی بابنی صدر ( رئیس جمهور وقت درحال مذاکره اند تا به تجمع خاتمه دهیم ، چون درغیر اینصورت حکومت ازمردم طرفدارش دعوت میکند تا بایورش وسیع جمعرا متلاشی وداغون کند، ما تاپاسی از نیمه های شب موضع خودمون راترک نکردیم تا ازطرف سازمان خواسته شد به تجمع خاتمه دهیم، این خبر مانند آب سردی بود که برسرمان ریخت،من دقیقاََ۷۲ساعت کامل بود که حتی یک لحظه نخوابیده بودم چون برای ریداری انگیزه داشتم ،اماوقتی مقاومت پایان یافت به زحمت خودرا بخیابان امیرآباد رساندم وآنجا وسط خیابان سرپا خوابم برده بود ولی بچه مانع ازسقوطم شدند ، هنوز بعد از ۴۰ سال انگار همین دیروز بود ، پیروزی نظامی که هنوز پا نگرفته بود اولین ویکی ازمهمترین سنگرهارو فتح کرد و راه رو برای یورشهای بعدی وتحکیم ارتجاع هموارنمود، امیدوار م جوانان عزیز درآینده نچندان دور این بار درمبارزه باارتجاع پیروز میدان نبرد نهائی باشند

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x