پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

اوضاع سیاسی ایران و خاور میانه و نظریه آشوب (۲) – احمد هاشمی

ویژگی های نظام سیاسی تئوکراتیک و الیگارشیک جمهوری اسلامی به رهبری ولی فقیه از یکسو امکان هر گونه تجانس و همراهی با فرایند های عام و خاص جهانی شدن را، از جمهوری اسلامی سلب نموده است و از سوی دیگر گسترش جهانی شدن باعث تضعیف و سست نمودن پایه های مشروعیت زای آن به سبب عدم توفیق و انعطاف لازم برای تغییر و هماهنگی با این روند مسلط جهانی است.
احمد هاشمی

چکیده بخش اول

در بخش اول این مقاله، با معرفی نظریه آشوب، مطرح شد که دوره آشوب شرایطی است که در آن تغییرات به طرق غیر قابل پیش بینی، نامنظم و نامطمئن رخ می دهد و سپس با معرفی یکی از پیشگامان این نظریه  و توضیح او که: “در یک سیستم دینامیکی مانند اتمسفر زمین، آشفتگی بسیار کوچک ناشی از به هم خوردن بال های یک پروانه می تواند منجربه توفان هائی در مقیاس یک قاره شود”،  گفته شد که “اثر پروانه ای” یکی از اجزا اصلی نظریه آشوب است، و بر اساس این نظریه و اثر پروانه ای  نتیجه گیری شد، که تحلیل پیچیدگی های اوضاع سیاسی، اجتماعی و امنیتی در ایران و خاورمیانه  دیگر با قواعد خطی ممکن نیست و در این رابطه باید اتفاقات  به ظاهر کوچک را هم جدی گرفت. در پی آن  نموداری برای باز نمایی تاثیرات دینامیکی و چند لایه ایجاد آشوب در ایران و خاورمیانه توسط جمهوری اسلامی معرفی شد.

جامعه آشفته ایران

حاصل اوضاع سیاسی ناشی از عملکرد های رژیم جمهوری اسلامی، جامعه ای آشفته در ایران است.

حکومت جمهوری اسلامی با سیاست های سرکوب گرانه، مانع شکل گیری نظم درونی و طبیعی در جامعه ایران شده است. ویژکی مهم  جامعه آشفته در ایران، رفتار غیر قابل پیش بینی آن است. ویژگی های دیگر چنین جامعه ای ” واکنش های سریع” ، ائتلاف های گذرا و ناپایدار” ، وجود  “گروه ها و خرده گروه های متعدد” و ” تغییر خط مشی و گسست و انشعابات در گروه های سیاسی” است. نتیجه این ویژگی ها، بی ثباتی، بلاتکلیفی و عدم اطمینان در جامعه ایران است. در چنین جامعه ای، هراتفاق ساده ای  یا “اثر پروانه ای” می تواند تغییرات گسترده ای را در پی داشته باشد.

اوضاع سیاسی خاورمیانه

در این شصت سال در خاورمیانه، هفت جنگ روی داده است. همه بازیگران در منطقه در بی ثباتی قرار دارند و دغدغه بقا خود را دارند. رویداد های دو دهه اخیر در خاورمیانه، این منطقه را به کانون  آشوب در دنیا تبدیل نموده است.

خاورمیانه منطقه ای است با چندین کانون متخاصم ، جنگ و فاجعه انسانی در سوریه، یمن و افقانستان، منازعه و زورآزمائی پیچیده بین شیعه و سنی، حضور باقی مانده  تروریست های داعش در منطقه و رقابت ها و منازعات محلی و منطقه ای و بین منطقه ای، در یک کلام خاورمیانه منطقه ای است امنیتی.

بوزان متخصص مسائل امنیتی، در مورد  منطقه حاورمیانه  می نویسد که: “در خاورمیانه دوستی یک بازیگر با بازیگر دیگر، حتما متضمن خصومت با بازیگر دیگر است”.

خاورمیانه نه تنها کانون بحران، بلکه با اقتصاد تک محصولی (دولتهای رانتیر)  و ساختار های سیاسی عقب مانده امیری، خلیفه ای و ولایت فقیهی و بافت فرهنگی و مذهبی آن، عقب مانده ترین منطقه دنیا است. این منطقه  از یک سو به مرکز رقابت های قدرت های بزرگی مانند آمریکا، روسیه،  چین، فرانسه، انگلیس و آلمان و از سوی دیگر به کانون رقابت میان ترکیه، ایران، عربستان سعودی و قطر و… تبدیل شده است. در این منطقه نه تنها جنگ، بی خانمانی و آوراگی مردم هر روز بیشتر می شود، بلکه با افزایش فعالیت گروه های ترورییستی هر روز خطرناک تر و فاجعه آمیزتر می گردد. خاور میانه از نظر سیاسی در وضعیتی ناروشن و ناپایدار قرار دارد. خاور میانه منطقه ای “آشوب زده” است.

در منطقه “آشوب زده” خاورمیانه و شمال آفریقا در رابطه با توسعه سیاسی تنها کشور دموکراتیک در منطقه، اسرائیل است، کشور تونس را می توان در رده “دموکراسی های نوپای معیوب”  قرار دارد. “دموکراسی های انتخاباتی (محافظه کارانه)” ترکیه و لبنان در مسیر اقتدارگرایئ قرارگرفته اند. دموکراسی از بیرون، در عراق و لیبی نیز به شکست منجر شده است. کشورهای الجزایر، مصر، کویت، اردن، مراکش و قطر جزء “اقتدارگرای نرم” و امارات عربی، بحرین، عمان، یمن، ایران، عربستان سعودی، سودان و سوریه را جزء “اقتدارگرای سخت” می توان رده بندی نمود.

در رابطه با توسعه اقتصادی، اسرائیل و قطر جزء کشورهای با “بازار آزاد پیشرفته” و امارات عربی، ترکیه، کویت، بحرین، “بازار آزاد” کشورهای عمان، اردن، لبنان، عربستان سعودی، تونس، الجزایر، و مراکش “بازار آزاد معیوب” و کشورهای ایران، مصر و عراق “بازار آزاد کاملاء معیوب” در یمن، لیبی و سوریه و سودان جنگ داخلی جایی برای بازار آزاد نگذاشته است.
منطقه “آشوب زده” خاورنزدیک و میانه و آفریقای شمالی بلحاظ ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی، بین المللی ترین منطقه جهان است. در منطقه خاورنزدیک و میانه و آفریقای شمالی ۶۵% نفت و ۴۵% گاز دنیا موجود است.
در جهان کنونی انرژی به ویژه نفت و گاز در فرایند توسعه اقتصادی و امنیت و ایجاد منازعات و کشمکش های منطقه ای و بین المللی نقش عمده ای دارند. اهمیت راهبردی منافع نفت و گاز در منطقه باعث رقابت قدرت های فرامنطقه ای مانند آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه، چین و ژاپن برای تامین نیازهای انرژی، صدور محصولات و سرمایه گذاری شده است.
در مقایسه با سایر نقاط جهان از نظر تعداد منازعات و کشمکش های سیاسی، نظامی و بحران ها و تنش های مرزی و ارضی این منطقه در رتبه اول جهان قرار دارد. منازعات ارضی میان اعراب و فلسطینیان با اسرائیل، منازعات خشونت بار در عراق، سودان و صحرای غربی، منازعات منطقه ای کردها و خطرناکتر از همه شرایط در سوریه، یمن و لیبی است.
شبح قدرت گیری شیعیان نیز، با وجود اینکه فقط ۱۰% از یک میلیارد و سیصد میلیون از مسلمانان جهان را شامل می شوند، بعد ازجنگ عراق در سال ۲۰۰۳ تمام منطقه را فرا گرفته است.

منطفه “آشوب زده” از نقطه نظر خرید و تجهیز به تسلیحات پیشرفته نظامی، سالهای طولانی است که در رتبه اول جهان قرار دارد. دور باطلی از رقابت برای خرید و تجهیز به تسلیحات پیشرفته نظامی در منطقه در جریان است. زمانیکه عربستان سعودی در دور رقابت با ایران به سلاح های پیشرفته مجهز می شود، باعث ترس اسرائیل می گردد، آنگاه که اسرائیل مبادرت به خرید تسلیحات پیشرفته می کند، سوریه با او به رقابت می برمی خیزد، و در رقابت با سوریه، ترکیه هر چه بیشتر مجهز به تسلیحات مرگبار می گردد و در حلقه آخر ایران وارد گود می گردد، این دایره شیطانی سال هاست که ادامه دارد.
توسعه و رونق اقتصادی در منطقه در درجه اول بستگی به قیمت نفت دارد. حتی با وجود قیمت بالای نفت از سال ۱۹۷۰ تا سال ۱۹۸۵ رشد و توسعه اقتصادی منطقه پایین تر از آسیای شرقی بوده است. از نقطه نظر ادغام در تجارت جهانی سهم منطقه چیزی بیش از ۴/۳ % از تجارت در جهان می باشد. صادرات عمده منطقه مواد خام و در درجه اول نفت و گاز است و دو سوم واردات کالاهای پیش ساخته اند.

رژیم جمهوری اسلامی وایجاد آشوب با هلال شیعی

تئوری و پراتیک ۴۰ سال حیات جمهوری اسلامی، نه تنها ایجاد آشوب در جامعه، سیاست، اقتصاد و فرهنگ در ایران است بلکه ژئو پلیتیک این رژیم اقتدارگرا به رهبری ولی فقیه، عامل آشوب زدگی در منطقه حساس خاور میانه نیز است.

خامنه ای ولی فقیه در پیامی به کنگرۀ حج می نویسد: “اکنون برای همۀ خاورمیانه و شمال آفریقا و همه دنیای اسلام، توطئه و نقشه در سر می پرورانند و نهضت بیداری را که امروز جان تازه ای در پیکر امت اسلامی دمیده است، هدف کینه و انتقام خویش ساخته اند. اکنون آمریکا و غرب مستکبر به این جمع بندی رسیده اند که کانون بیداری و ایستادگی در برابر نقشۀ حاکمیت آنان بر همۀ جهان، کشورها و ملت های مسلمان و بویژه در منطقۀ خاورمیانه است و اگر با ابزار اقتصادی، سیاسی، تبلیغاتی و سرانجام نظامی، نتوانند در چند سال آینده، نهضت بیداری اسلامی را مهار و سرکوب کنند، همۀ محاسبات آنان برای حاکمیت مطلق بر جهان و سیطره به مهمترین منابع نفت و گاز که تنها وسیلۀ محرکۀ ماشین صنعتی و برتری مادی آنان بر همۀ بشریت است، به هم خواهد ریخت، و کلان سرمایه داران غربی و صهیونیست که بازیگر پشت صحنۀ همۀ دولت ها مستکبرند از اوج اقتدار تحمیلی خود، ساقط خواهد شد. استکبار همۀ ظرفیت و توانایی خود را به میدان آورده است. در یکی با فشار سیاسی، در یکی با تهدید اقتصادی، در جایی با ترفند تبلیغاتی، و در جایی دیگر- مانند عراق و افغانستان و بیش از آن در فلسطین و قدس- با بمب و موشک و تانک و چکمه پوشان نظامی، به عرصۀ نبرد سرنوشت ساز وارد شده است. مهم­ترین ابزار این ددمنشان آدمخوار، پردۀ نفاق و فریبی است که بر چهرۀ خود کشیده اند”.

سقوط طالبان در کابل و صدام حسین در بغداد، زمینه های آغاز هلال شیعی و یا به عبارت دیگر نفوذ استراتژیک ایران در خاورمیانه بود. هدف از این استراتژی نه تامین منافع ملی ایران، بلکه صدور انقلاب در خاورمیانه بود.

تغییر رژیم درعراق، با قدرت رسیدن شیعیان و کردها، باعث کاهش قدرت اعراب سنی شد. در حالی که آمریکا  با طرح “خاورمیانه بزرگ”  سرمست پیروزی خود درعراق بود. جمهوری اسلامی با ارسال اسلحه و پول و آموزش سپاه  بدر توسط سپاه قدس در صدد ساختن دولتی در دولت عراق بود.

حزب الله لبنان به عنوان بازوی نظامی صدور انقلاب با محوریت ولی فقیه توسط جمهوری اسلامی، در سال ۱۳۸۲ در حین جنگ داخلی در لبنان پا به عرصه حیات گذاشت. از همان آغاز کمک مالی، تحویل سلاح و آموزش نظامی این نیروی نظامی را سپاه قدس به عهده گرفت. در جنب ایران، سوریه نیز متحد حزب الله لبنان شد.

همانند عراق هدف جمهوری اسلامی در لبنان، تبدیل حزب الله به یک نیروی سیاسی بود. این هدف به کمک دلارهای نفتی انجام شد و هم اکنون نه تنها حزب الله از نظر نظامی از ارتش لبنان قوی تر است، بلکه در نهاد های سیاسی لبنان مانند  مجلس و دولت ، وزیر  و وکیل دارد.

در ابتدای ۲۰۱۱ تحت تاثیر بهار عربی در سوریه نیز جنبش اعتراضی مردم شکل گرفت. اما به دلیل بن بست سیاسی در همان ماه های آغازین این جنبش جرقه هایی از خشونت، در این اعتراضات وجود داشت. سپس در زمانی کوتاه دامنه این خشونت به وسیله بازیگران خارجی با ارسال اسلحه، مستشار نظامی و مزدور جنگی و آموزش نظامی و کمک مالی به یک جنگ نیابتی تبدیل شد.

پشتیبانان رژیم سرکوبگر اسد، ایران و حزب الله لبنان بودند، در مقابل این ها، گروه های مختلف سنی قرار داشتند که توسط ترکیه حمایت می شدند. داعش نیز از سال ۲۰۱۴ به این جنگ نیابتی پیوست. در این نوشته تمرکز روی محور حزب الله و ایران است.

با فرماندهی سپاه قدس و حمایت حزب الله، گرو ه های شبه نظامی دیگری نیز مانند: لشکر فاطمیون ، لشکر زینب در سوریه مستقر شدند. سپاه قدس در چارچوب سیاست نظامی اش در عراق و لبنان،  نیروی نظامی جدیدی تحت عنوان لشکر باقر نیز به وجود آورد.

در این جنگ نیابتی ربودن، زندانی کردن و کشتن انسانها، توسط گروه های تروریستی از هر طرف یک امر عادی بود، اما جنایت هولناک رژیم اسد، با پشتیبا نی سپاه  قدس به فرماندهی قاسم سلیمانی و حزب الله لبنان در شهر هاما، جنایت علیه بشریت بود. در طول دو هفته در تخمین های متفاوت بین ۲۰۰۰۰  تا ۳۰۰۰۰ نفر از مردم این شهر قتل عام شدند. با توجه به اینکه میزان تلفات انسانی ایران در جنگ هشت ساله با عراق، حدود ۲۰۰۰۰۰ نفر تخمین زده می شود ، می توان ابعاد هولناک این جنایت در هاما را در دو هفته حدس زد. قاسم سلیمانی سردار محبوب اسلامگرایان شیعی، ناسیونالیست های ایرانی – شیعی  از مذهبی تا سکولار و دگماتیست های آنتی امپریالیست یکی  ازعاملین مهم جنایت علیه بشریت، در هاما بوده است.

بعد از  تصرف صنعا توسط حوثی ها و فرار رئیس جمهور از کشور یمن، از سال ۲۰۱۵ جنگ نیابتی دیگری توسط سپاه قدس با همراهی حوثی ها علیه ائتلاف نظامی به رهبری عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز جریان دارد.

در بحرین نیز گروه های شبه نظامی مخفی توسط سپاه قدس ایجاد شده است که از طرف جمهوری اسلامی حمایت می شوند.

محمد علی جعفری فرمانده کل سابق سپاه پاسداران می گوید:

“ایجاد هلال شیعی با همدلی بین مسلمانان کشورهای منطقه، الگو قرار گرفتن انقلاب ایران برای دیگر مردم جهان و ایستادگی در مقابل ظلم و زور غاصبان، نشانه بیداری اسلامی و تحقق اهداف انقلاب ایران است”.

حکومت جمهوری اسلامی نظامی نامطلوب در عرصه روابط بین المللی

نظام سیاسی تئوکراتیک و الیگارشیک جمهوری اسلامی به رهبری ولی فقیه یک حکومت  ایدولوژیک – سنت گرا است. ویزگی های اصلی این نظام ایدولوژیک – سنت گرا عبارتند از: سنت گرایی ضدپلورالیسم، انسدا سیاسی (الیگارشی گونه)، محدودیت ظرفیت مشارکت سیاسی، ترویج جامعه توده ای، ضعف نهادمندی کنش سیاسی، مشروعیت کاریزماتیک – سنتی، غلبه فرهنگ سیاسی ارزشی- احساسی، بحران کارایی، اختلال در فرایند ارتباط با نظام بین المللی، مرد سالاری.

 این ویژگی ها در تقابل کامل با ویژگی های لیبرال دموکراتیک حاکم در جهان سرمایه داری است: نسبی گرایی پلورالیستیک، گشایش فضای سیاسی و تقویت جامعه مدنی، ضرورت مشارکت شهروندان و افزایش سهم جامعه مدنی، هویت یابی فردی با افزایش مسئولیت فرد، امکان نهادسازی مدرن، مشروعیت بوروکراتیک- قانونی بر مبنای اولویت سیاسی افراد، عقلگرایی، حذف ناکارآمدها و ایجاد دولت رقابتی، بین المللی شدن دولت، غیر جنسی شدن دولت با هویت یابی زنان.

ویژگی های نظام سیاسی تئوکراتیک و الیگارشیک جمهوری اسلامی به رهبری ولی فقیه از یکسو  امکان هرگونه تجانس و همراهی با فرایند های عام و خاص جهانی شدن را، از جمهوری اسلامی سلب نموده است و از سوی دیگر گسترش  جهانی شدن باعث تضعیف و سست نمودن پایه های مشروعیت زای آن به سبب عدم توفیق و انعطاف لازم برای تغییر و هماهنگی با این روند مسلط جهانی است.

در عرصه مناسبات بین المللی، بسته به اینکه هر حکومتی، چه نوع رابطه ای با  نظام اقتصادی- سیاسی جهان دارد، جایگاهش در جامعه جهانی متفاوت خواهد بود. در صورت تطبیق مانند عربستان سعودی متحد همراه با نظارت قلمدداد می شود و در وضعیت عدم تطبیق، مورد ایران، باید مهار گردد.

احمد هاشمی 
[email protected] 

https://akhbar-rooz.com/?p=18138 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x