جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

آیا سرمایه داری می تواند زنده بماند؟ ریچارد ولف، ترجمه: پروین اشرفی

پنج بحران همگرا وجود دارد. هر کشوری ترکیب مخصوص خود را از برخی از آنها و یا از همه آنها به نمایش خواهد گذاشت. ایالات متحده ازهمه این پنج بحران در رنج است و بخشا به همین دلیل است که سقوط اقتصادی و همه گیری کرونا ویروس تا این حد در آن شدید می باشد. اين پنح بحران همگرا مرا متقاعد می سازد که بحران جهانی کنونی عمیق تر شده و از آنچه که در حال حاضر اکثرا پیش بینی می کنند، دوام بیشتری خواهد داشت

بحران جهانی کنونی ناشی از کووید – ۱۹سومین سقوط سرمایه داری دراین قرن است. و ناتوانی دولت ها برای در نظر گرفتن راه حل های غیر سرمایه داری، تهدید می کند که این بحران به وخیم ترین وضعیت ادامه خواهد داد.

اولین مورد در اوایل سال ۲۰۰۰ بود و از آنجائی که ناشی از قیمت های نامشخص سهام دات کام بود، “بحران دات کام” خوانده شد. وام مسکن در سال ۲۰۰۸ سبب سقوطی شد که بمراتب جدی تر و یکی از بدترین نوع آن در تاریخ سرمایه داری و عظیم تر از رکود سال های ۱۹۳۰ بود. و اکنون در سال ۲۰۲۰ یک بیماری همه گیر ویروسی موجب آن گردید، و ما دارای یک سقوط به مراتب عمیق تر از سال ۲۰۰۸ هستیم. از آنجائیکه رکودهای دوره ای سرمایه داری (سقوط ها، کسادهای اقتصادی، رکودها، بحران ها، چرخه های تجارت، خرابی های مالی) بطور متوسط هر چهار الی هفت سال رخ می دهد، نسبت دادن هریک از آنها به یک عامل متفاوت، سبب دور کردن اذهان از بی ثباتی ذاتی سیستم میگردد. این امر همچنین توجه ها را از مشکلات بنیادی دیگری که سرمایه داری جهانی هرگز حل نکرد، منحرف میکند. مشکلاتی که اکنون با همدیگر منفجر شده و در این بحران سرمایه اری با هم همگرا گشته اند تا آن را تشدید نمایند.

پنج بحران

پنج بحران همگرا وجود دارد. هر کشوری ترکیب مخصوص خود را از برخی از آنها و یا از همه آنها به نمایش خواهد گذاشت. ایالات متحده ازهمه این پنج بحران در رنج است و بخشا به همین دلیل است که سقوط اقتصادی و همه گیری کرونا ویروس تا این حد در آن شدید می باشد.

اولین آن تغیرات آب و هوایی (افزایش دمای هوا و آب، سیل، خشک سالی، آتش سوزی و غیره) می باشد که اقتصاد جهانی را از طرق چندی مختل می کند.

دومین آن نابرابری می باشد. همانگونه که اقتصاد دان فرانسوی توماس پیکتی و اقتصاددان های بیشمار دیگری نشان داده اند سرمایه مداوما نابرابری در ثروت و درآمد را بدتر میکند، مگر اینکه و تا اینکه توده فقیر دست به انقلاب زده و یا تهدید به انقلاب بنماید.

سومین آن نژادپرستی است. بسیاری از جوامع سرمایه داری مردم خود را به بخش هایی که نسبتا از سقوط های مکرر سرمایه داری در امان نگهداشته میشوند، و بخش هایی که مجبور به جذب آنها و پیامدهای آن میباشند، تقسیم میکند. فقر، بیکاری، بی خانمانی، فقرآموزشی، عدم کفایت مراقب پزشکی و غیره از جمله پیآمدهای وحشتناک سقوط های مکرر سرمایه داری می باشند. در واقع برای بازتولید سرمایه داری، به مرور بسیار هم خطرناک است که سرمایه داری کل طبقه کارگر خود را با تصادم بیکاری دوره ای، فقر و غیره تهدید نماید. آمریکایی های آفریقایی تبار در آمریکا نقش ضربه گیر شوک بحران را در طول تاریخ این کشور بازی کردند. در دیگر کشورها، اقلیت های مذهبی یا قومی و یا مهاجران این نقش را ایقا می نمایند.

چهارمین آن بی ثباتی است، سقوط های دوره ای که نابرابری را تسریع کرده و نژادپرستی را تقویت می کند.

و پنجمین آن بیماری همه گیر ویروسی می باشد. محاسبات مبتنی بر سود خصوصی، شرکت های خصوصی را تقریبا در همه جا به عدم تولید و ذخیره وسایل برای مهار آن سوق داد. از آنجائیکه دولت ها پاانداز این نظریه می باشند که سرمایه داران خصوصی و متکی بر سود حداکثر، نمونه کامل “کارآمدی” اند، در جبران کوتاهی آنها قصور ورزیدند. در نتیجه آمادگی و مهار این همه گیری نابسنده بود. هر دولتی که  بیشتر به سرمایه داری بازار آزاد متعهد بود، فقدان آمادگی سرمایه داری خصوصی در مقابله با ویروسهای خطرناک را، که کروناویروس همه گیر بدترین نوع آن میباشد کمتر جبران کرد. ایالات متحده آمریکا و برزیل امروز نمونه های بارز آن هستند.      

پاسخ منطقی چه می توانست باشد؟

پنح بحران همگرا مرا متقاعد می سازد که بحران جهانی کنونی عمیق تر شده و از آنچه که در حال حاضر اکثرا پیش بینی می کنند، دوام بیشتری خواهد داشت.

پاسخ منطقی به بحران ۲۰۲۰ باید این می بود که همه کارگران برای پیشبرد تمام  آنچه که در مهار همه گیری ضروری بود، به کار گرفته شوند. این امر به معنای آن است که مثلا دولت دوباره همه آنهایی را که توسط کارفرماهای خصوصی از کار بیکار شده اند استخدام کرده، آنها را وسیعا تعلیم بدهد که کل مردم را آزمایش کنند، از بیماران مراقبت نمایند و بر همین اساس آنچه را که جامعه به آن نیاز دارد بسازند (زیر ساخت ها، آموزش، مسکن و غیره)، آنهم با در نظرداشت شروط این همه گیری، از جمله حفظ فاصله اجتماعی، ماسک، دستکش و غیره.   

این سیاستی نیست که در ایالات متحده اتخاذ شده باشد، جایی که بیکاری گسترده میلیون ها نفر در عوض مجاز شمرده شد. اکنون آن بخش از نیروی کار که متحمل خسارات اقتصادی وسیعی شده است، در رابطه با اینکه آیا مشاغل پیشین در دسترس آنها خواهد بود و آنهم تحت چه دستمزد و شرایطی، در عذاب هستند. بیکاری وسیع، همه کارفرمایان را فرا میخواند که از طریق کاهش دستمزد و مزایا، تقلیل امنیت شغلی و غیره، خسارات را جبران نمایند. این همان چیزی است که تاکنون بخوبی در سرتاسر ایالات متحده پیش رفته است. بیشترین رنج ناشی از آن، نصیب فقیرترین مردم گردیده است، امری که نابرابری مفرط تاکنون موجود را وخیم تر کرده و گرایشات نژادپرستانه را به سطح انفجار اجتماعی کشانده است.

مدتهاست که فقر در بسیاری از کشورها، سلامتی، رژیم غذایی، مسکن، آموزش و شرایط زیست جمعیت عظیمی را به خطر انداخته است. نتیجتا آنها بیش از حد متوسط از همه گیری ویروسی و همچنین فروپاشی های اقتصادی در عذاب هستند. حتی بسته های محرک اضطراری بزرگ هم قادر نیستند کمبودها و محرومیت های اجتماعی تاریخا انباشته شده را جبران کرده و یا بر آن غلبه نمایند. اگر چنانچه امروزه پاسخ به بحران، امر حفاظت بهتر از جوامع در مقابل بحران های تکراری آینده باشد، هم پول و هم تمایل بسیار بیشتری را برای تغییرات ساختاری می طلبد.

هر چه بنگاه های اقتصادی بزرگتر باشند، منابع آنها برای پرورش دوستان سیاسی هم بیشتر است. این امری است که در بسیاری از جوامع سرمایه داری رخ میدهد. بحران کنونی، کسب و کارهای کوچک و متوسط را ضربه پذیرتر کرده و منابع کمتری در مقایسه با آنچه که معمولا شرکت های بزرگ دارا می باشند، در اختیار آنها قرار میدهد تا قادر به بقاء باشند. به همین دلیل است که علیرغم بیانیه های مجمع جهانی اقتصاد و بسیاری از دولت ها در اهمیت حفظ و پشتیبانی از بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط، و علیرغم برنامه های محرک متمرکز بر آنها، رقابت ناموزون سیستماتیک بین کسب و کارهای بزرگ و دیگر کسب و کار ها، بر اوضاع حاکم خواهد بود. در نتیجه در همه جا کمک های مالی و برنامه های محرک، به شرکت های بزرگتر و به خرج کسب و کارهای متوسط و کوچک بهره میرساند. تمرکز سرمایه و تمرکز بر ابزارتولید ازدیاد می یابد. بدین ترتیب افزایش عدم موفقیت کسب و کارهای کوچک و متوسط، بیکاری و نابرابری را وخیم تر می کند. بحران های مختلف همگرا اوضاع یکدیگر را بدتر مینمایند.

افزایش چشمگیر محرک های پولی مهمترین سلاح دولتی بوده است. این امر مطلقا قادر نبود اقتصادها را در رابطه با اشتغال و تولید احیا کند، در عوض تورم سهام بازار و دارایی را تقویت نمود و هر دوی آنها هم نابرابری تاکنون موجود را  بدتر کرده و همچنین توده مصیبت دیده را با انباشت سریع ثروت کسانی که بهرحال بطور مفرط ثروتمند هستند، مواجه نمود. تقریبا هیچ کسی به پایداری درازمدت این همگرایی بزرگ بین بازار سهام و زیرمجموعه اقتصاد باور ندارد.

اشتباه بزرگ

راه پیش رو ، یک انتخاب واضح اجتماعی را ارائه میدهد. سرمایه داری نشان داده است که برای از راه رسیدن این همه گیری و مهار آن آمادگی کافی نداشت و مشخصا قادر به جلوگیری ازضربه شدیدا ویرانگر سیر نزولی چرخه کسب و کار و بیماری همه گیر ویروسی نبود. اکنون نیز ثابت میکند که در مدیریت رکود جهانی سرمایه داری، بطور ضعیفی عمل کرده است. تاکنون بسیاری از پاسخ های خصوصی و دولتی، بر روی “بازگشت به وضعیت عادی” متمرکز شده است. منظور از آن هم تقریبا شرایط پیش از فوریه / مارج ۲۰۲۰ است، یعنی زمانی که همه گیری و سقوط سرمایه داری از راه رسید. اما یک اشتباه عظیم در اینجا وجود دارد و آن اینکه همان وضعیت عادی، شامل همه بذرها و فرایندهایی بود که ما را به وضعیت کنونی کشانده است.

یک نقشه راه متفاوت برای جهان پسا همه گیری، باید ضرورت عدم بازگشت به وضعیت “عادی” پیش از دوران همه گیری را در بر داشته باشد. ضروری است تصمیماتی برای تغییرات اساسی ساختاری در اقتصادهای کشوری، تجارت جهانی و امور مالی گرفته شده و عملی گردند. در صدر همه این ها مسئله توزیع نابرابر جهانی ثروت و درآمد است. بعلاوه، این امر باید شامل تغییراتی در سازمان بنگاه های اقتصادی نیز بشود تا به گرایش سرمایه داری مدرن به تعمیق نابرابری در ثروت و درآمد، اجازه داده نشود که کارآیی تقسیم اجتماعی خود را بازیابد. به همین ترتیب باید یک جنبش جهانی بسیار هماهنگ کننده تر برای دست یابی به این تغییرات وجود داشته باشد. در غیر این صورت، انواع پنج بحران همگرای کشور ایالات متحده که در ابتدای این متن متذکر شدم، آینده جهانی ما خواهد بود. 

به نظر می رسد بسیاری از دولت هایی که هنوز سرمایه داران آنها را کنترل می کنند، در ناتوانی خود از یافتن راه حل های غیر- سرمایه داری منجمد شده اند. آنها از سیاست هایی که باعث ایجاد مشاغل و در آمد شده و بهداشت عمومی را بدون اولویت دادن به سود، بدون تمکین به مالکیت موجود و ساختار مدیریت نهادهای خصوصی تأمین نماید، برحذر هستند و نمی توانند این سیاست ها را تصور کنند. این ناتوانی به ادامه تعمیق این بحران در وخیم ترین شکل سرمایه داری تهدید می نماید و این سئوال اساسی را همچنین در این لحظه مطرح می کند که آیا سرمایه داری می تواند زنده بماند؟ 

منبع: این مقاله در https://www.rt.com/op-ed/495410-richard-wolff-capitalism-crisis/  با عنوان سرمایه داری ممکن است از بحران جهانی ۲۰۲۰ نجات نیابد. بحرانی که عمیق تر شده و طولانی تر از آنچه که بسیاری پیش بینی میکنند دوام خواهد آورد. منتشر شده است.

https://akhbar-rooz.com/?p=41382 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محمود دانش پژو
3 سال قبل

مگر سرمایه داری بیست سال پیش به وجود آمده است که شما توقع تعیین زمان فنایش را دارید؟ سرمایه لازم است زیرا کارخانه ها با پول درست می شوند. حال یا سرمایه دار معمولی و یا سرمایه دار دولتی. البته دولتی اش نشان داد که قادر به ادامه کار نیست و شکست خورد. حالا خودتان می دانید و حضرت پیامبرتان کارل مارکس اعظم صل الله….

کیا
کیا
3 سال قبل

جناب دانش پژو ،
سرمایه را با سرمایداری از هم تشخیص ندادی و در مورد مارکس هم همان که گفتی پیغمبر! ، اینطوری به پژوش پرداختن سوال انگیز است!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x