پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

برگزیت: پایان بحران یا آغازی تازه در آن؟ از این دوش به آن دوش افکندن! – تقی روزبه

بالاخره نیمه امشب یک دور منازعه در صفوف طبقه حاکم و جامعه انگلیس حول برگزیت و چگونگی خروج از اتحادبه به پایان خود می رسد. بی گمان این پایان نه به معنی پایان بحران بلکه آغازی دیگر از بحرانی است که دفاع از ماندن و برگزیت صرفا فصلی و نمادی از آن بود. جامعه انگلیس به دونیمه کمابیش هم وزن تقسیم شده است (گو این که حتی برخی نظرسنجی های اخیر شمارمخالفان برگزیت را بیشتر نشان می دهند). 

این تقسیم بندی و چرخش به سمت برگزیت، پس از یک دور منازعات سخت و پیچیده درون حاکمیت و احزاب بازتابی است از دو گرایش مهم با وجهه بین المللی: نخست حکایت از شکل گیری شتابناک قطب بندی های جدید درون نظام سرمایه داری جهانی دارد و از سوی دیگربیانگرنزدیک ترشدن به آمریکای تحت سیاست های ترامپیسم است. انگیس که از دیرباز در فرایند قطب بندی بین اتحادیه اروپا و آمریکا بدلیل پیوندهای عمیق و دیرینه اش با آن سوی اقیانوس اتلانتیک و بهره مندی ش از رانت پیوند با یک ابرقدرت در عرصه جهانی و در ژئوپلتیک‌آن، و نیز پیوندهای اجتناب ناپذیرش با اروپا، همواره تمایل داشته است که به گونه ای میان دوصندلی بنشیند. با این همه اگر در تا دیروز به دلیل رویکرد در مجموع نسبتا مثبت و تا حدی حمایت گرانه روسای جمهوری آمریکا نسبت به اتحادیه اروپا، نشستن میان دو صندلی ممکن بود، عملا با ظهور ترامیسیم و دوقطبی فضا دیگر این همزیستی ناممکن. گشت. در چنین شرایطی بود که بخش از طبقه حاکمه سیاسی انگلیس بتدریج و به مقتضای منافع سیاسی و اقتصادی و تاریخی، لازم بود که خود را با قبله جدید هم آهنگ می کرد. و برهمین اساس مثل ترامپ سوارموج نارضایتی های برآمده از جهانی سازی بشدت مساله برانگیزی شد که طی چندین دهه تاخت و تاز موجب پیدایش بسیاری مسائل جهانی از بیکارسازی و جاکن شدن و مهاجرت و ورود نیروی کارارزان و خروج سرمایه ها به نقاط سودده و غیره شد که فشار و پی آمدهای آن روی کارگران و مردم خود این کشورها نیز آوار می شد… از همین رو بخش هایی از طبقه حاکم سیاسی‌ جهت گیری به سوی برگزیت را ولو با پیچ و تاب های بسیار سازمان دادند. و بازهم مثل حزب جمهوری خواه محافظه کارآمریکا در انگلیس هم دوقلوی مشابه آن حزب محافظه کار ولو با تنش های داخلی بیشتر رهبری آن را بدست گرفت و با پشت سرگذاشتن چالش های گوناگون که اکنون وارفاز جدیدی گشت که بعیداست آن گونه که ادعا می شود پیام آور ثبات و تعادل و شکوفائی باشد. برعکس به احتمال بیشتر بحران و بی ثباتی و کشاکش در فرایند اجرائی کردن آن و منازعه بر سرنوع و عیار خروج از نرم تا سخت تنها بخشی از بحران های جدید خواهد بود. هم چنان که دامن زدن به واگرائی یک پارچگی بریتانیا هم بخشی دیگری از آن خواهد بود. اما دلیل مهم و اصلی آن است که خود آن چه که ترامپیسم خوانده می شود و جانسونیزم نسخه بومی آن در انگلیس است، نه پاسخ به بحران و رشد و رفاه جامعه و خدمات اجتماعی بلکه بیان تشدید بحران است و از همین منظر خروج هم نه حل بحران بلکه بیانی از تشدید بحران است که در فرایند منازعایت دو کمپ سرمایه داری غرب مطرح و رو به رشد است. در عین آن که متقابلا این خروج به منزله تقویت اردوی ترامپیسم و تشدید شکاف های درون اتحادیه و تقویت گرایش های همسو با آن نیز هست. بهرحال انگلیس به دلایل موقعیت‌‌ ژئوپلتیک و شکاف های درونی جامعه و رقابت و منافع متفاوت دو قطب بورژوازی علیرغم جابجائی در صندلی میان دو قطب بسوی نزدیک ترشدن به صندلی ترامپ، اما بعید است که بطورکلی بخواهد و یا بتواند صندلی میانی را ترک نماید. پس اگر خود این تحول نه محلی بلکه تجلی اوج گیری بحران در مقیاس بزرگتری در نظام سرمایه داری است، ما تا اطلاع ثانوی نه شاهد حل بحران که تنها شاهد از این دوش به آن دوش افکندن بحران هستیم!

تقی روزبه   ۳۱ ژانویه ۲۰۲۰

https://akhbar-rooz.com/?p=19152 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x