جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

به یاد دختر آبی؛ مهلت فیفا تمام شد، آیا تعلیق در راه است

نازک بین: در آخر وقت دیروز مهلت دوم فیفا به فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران، برای ارسال پاسخ درباره دخالت نهاد‌های قضایی و نظارتی در امور فوتبال داخلی پایان یافت، اما هنوز خبر و اثری از ارسال پاسخ  این فدراسیون نیست. فاطما سامورا، دبیرکل فیفا، با ارسال نامه‌ای، رسیدگی به اهمال و هرگونه احتمال فساد در قرارداد ویلموتس در محاکم قضایی ایران را دخالت حکومت در فوتبال عنوان کرد. فیفا یک پرونده بحث برانگیز دیگر درباره اساسنامه قلابی فدراسیون ایران و اصلاح آن دارد که بعد از دو بار ارسال پیش نویس، هنوز مورد تایید این نهاد قرار نگرفته است. حال باید منتظر ماند که فیفا طبق تهدید خود عمل می کند یا هم چنان با فدراسیون فوتبال نظام جمهوری اسلامی نکبت، مماشات می کند و مهلت دیگری را برای این فدراسیون تعیین می کند.

پرشیچ از بایرن جدا شد، ایوان با ۳ گانه به اینتر بازگشت

ایوان پرشیچ هافبک تاثیرگذار بایرن مونیخ پس از یک فصل حضور در جمع باوارایی‌ها رسما از این تیم جدا شد. وی به صورت قرضی از اینتر راهی مونیخ شده بود و در قرارداد او بند خرید هم وجود داشت اما در نهایت این اتفاق رخ نداد تا این هافبک کروات به شهر میلان بازگردد. پرشیچ در این مدت موفق به فتح ۳ گانه با بایرن مونیخ شد. هافبک کروات با اینترمیلان تا سال ۲۰۲۲ قرارداد دارد. هانسی فلیک سرمربی بایرن به تمجید از پرشیچ پرداخت و گفت: از ایوان به خاطر سهم مهمی که در کسب ۳ گانه در تیم داشت تشکر می‌کنم. ما از همکاری با او بسیار خوشحال بودیم. شما عملکرد و ویژگی‌های خوب پرشیچ را در لیگ قهرمانان اروپا را ببینید. پرشیچ ۳۵ بازی برای بایرن انجام داد، ۸ گل زد و ۱۰ پاس گل ساخت.

شیری  که گورخر شد!

پیراهن جدید منچستریونایتد سوژه طنز، شوخی و تشبیه شده. پیراهنی که طرحی شبیه پوست گورخر دارد . پیراهن سوم منچستریونایتد سوژه کاریکاتور جدید عمر مومنی شده است. پیراهنی که شبیه گورخر است و شیری که نشان فوتبال انگلیس. 

اکوب بلاژیکوفسکی:
آلمان ها فکر می کردند لهستانی ها یا دزدند یا کارگر

ستاره لهستانی سابق بوروسیا دورتموند از روزهای ابتدایی فوتبالش در آلمان سخن گفت. به گزارش “ورزش سه”، یاکوب بلاژیکوفسکی ملقب به کوبا بین سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۵ بازیکن دورتموند بود و از جمله کسانی بود که زیر نظر یورگن کلوپ توانست دورتموند را دو بار متوالی فاتح بوندسلیگا کند. با کوب در مصاحبه با رسانه دیجیتال ” Meczyki” فاش ساخت که روزهای ابتدایی حضورش در فوتبال آلمان ساده نبوده و او با مشکلاتی روبرو شده بود که بیشتر به طرز تفکر مردم آلمان نسبت به لهستانی ها بر می گشت. آلمان ها فکر می کردند لهستانی ها یا دزدند یا کارگرساده!

بلاژیکوفسکی در این رابطه گفت: «وقتی به دورتموند پیوستم، دیدگاه خوبی در آلمان وجود نداشت. برای من آن شرایط واقعا دشوار بود. یادم هست در اولین جلسه تمرین، برخی بازیکنان وقتی مرا دیدند، نیشخند زدند. رفتار بچه گانه ای بود ولی وقتی دیدم به من می خندند، نتوانستم طاقت بیاورم و درگیر شدیم. حالا اما اوضاع خیلی بهتر است و این فاصله کمتر شده و مردم آلمان نگاه گذشته را به لهستانی ها ندارند. البته که برخی همچنان نسبت به ما دیدگاه مناسبی ندارند ولی اکثریت به این نتیجه رسیده اند که باید برای لهستانی ها ارزش قائل شوند و اینکه توانایی انجام کارهای مهمی را داریم.» بلاژیکوفسکی با دورتموند دو بوندسلیگا، دو سوپرکاپ و یک جام حذفی فوتبال آلمان را کسب کرد.

سیاست ورزش بانوان از نگاه فائزه هاشمی

وی در طیف به اصطلاح اصلاح طلبان قرار داشت و اینک طرفدار اصلاحات هم چنان باقی مانده، اما نه با دارو دسته اصلاح طلب حکومتی. بدون هیچ پرده پوشی فائزه هاشمی بهرمانی، در مدت یک دهه از نزدیک در جریان مسایل و تحولات ورزش بانوان بود و در مقایسه با حاکمیت مردان در ورزش، فائزه برای ورزش زنان تلاش زیادی کرد. تا جائی که موجب شد در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال ۱۳۷۴با حمایت بانوان و اهالی ورزش در قسمت های زنان و مردان، وی نماینده نخست تهران شود! لیلی خرسند، در همشهری آنلاین، گفتگوئی ورزشی با چاشنی سیاسی، با فائزه هاشمی انجام داده که به علت حضور وی در جریان تحولات و تصمیم گیری های کلان ورزش بانوان، می تواند در آرشیو تاریخ ثبت شود. خلاصه این گفتگو را در ادامه می خوانیم:

در دهه۷۰ پرچمدار ورزش زنان بودید، بازی‌های اسلامی زنان را راه انداختید و می‌خواستید مسابقات مرتب برگزار شود، زنان در حوزه قهرمانی فعال شوند و با کشورهای دیگر مسابقه دهند و ارتباط بگیرند. امروز که به عقب برمی‌گردید، به‌عنوان کسی که در بطن ماجرا بودید و مدیریت کردید، فکر می‌کنید این روند چطور بوده؟ آیا به شکل طبیعی جلو آمده؟‌ از نتیجه‌ای که الان ورزش زنان دارد، راضی هستید یا فکر می‌کنید هنوز با اتفاقی که باید بیفتد خیلی فاصله هست؟

نسبتا راضی‌ام. ورزش زنان بعد از رفتن ما افت وحشتناکی نکرد، چون به یک جریان و سیل تبدیل شده بود. هنوز هم نمی‌توانند جلویش را بگیرند و به حرکت ادامه می‌دهد. هر قدر هم خواستند مانع شوند، نتوانستند. البته سیاست‌های جهانی هم مؤثر بوده. فدراسیون‌های جهانی و کمیته بین‌المللی المپیک با توصیه‌ها و دستورالعمل‌هایی که دارند اینها را مجبور می‌کنند نسبت به رشد ورزش زنان جدی‌تر باشند. با این حال جلوی سرعتش را گرفتند. اگر با همان سرعت و با همان سیاست‌ها ادامه پیدا می‌کرد، الان شرایط خیلی بهتری داشت. ابترکردن ورزش زنان، در دوران آقای خاتمی و بستن فدراسیون، توسط آقای احمدی‌نژاد بود.
فعالیت‌های من از همان سال‌های اول انقلاب شروع شد و از همان اول هم نتیجه داد. آنهایی که فکر می‌کردند ورزش زنان پسندیده نیست، وقتی می‌دیدند کسی مثل من که آقای هاشمی پدرش است، ورزش را دنبال می‌کند، همراه می‌شدند. خوشبختانه‌ همراهی‌ها خیلی زیاد بود. وقتی به ریاست‌جمهوری بابا رسیدیم، این فعالیت‌ها بیشتر شد.بعد هم که فدراسیون‌ کشورهای اسلامی تاسیس شد، هم ورزش قهرمانی زنان در ایران راه افتاد، هم مدیریت زنان نشان داده و تقویت شد، هم برخی کشورهای مسلمان ورزش زنان را راه انداختند و هم در دنیا مشکل حضور زنان محجبه را حل کردیم.

فکر می‌کنید از دوره کدام رئیس‌جمهور ورزش زنان افت کرد؟

اولین اتفاق منفی‌ در دوره آقای خاتمی و با اقدام آقای مهرعلیزاده افتاد. آقای مهرعلیزاده گفت انجمن‌های زنان در زیرزمین نشسته‌اند، می‌خواهم زنان را از جاده خاکی به اتوبان بیاورم. انجمن‌های زنان را در فدراسیون‌ها ادغام کردند اما با این کار نه‌تنها ورزش زنان به اتوبان نرسید که جاده خاکی‌شان را هم از دست دادند و به جاده مال‌رو رفتند! او مدیریت و اقتدار زنان را نابود کرد. با ادغام انجمن‌ها با فدراسیون‌ها و ندیدن جایگاهی برای نواب رئیس زنان در فدراسیون‌ها در طرح جامع، نایب‌رئیسان ما نه قدرت دارند و نه مدیریت، مگر اینکه یک رئیس فدراسیون خودش مدیریت را به‌خود زنان داده باشد. این گلی بود که آقای مهرعلیزاده به سر ورزش زنان زد. از آنجا سرعت ورزش زنان و حرکت عجیبی که شروع شده بود و بسیار هم موفق بود کم شد و هنوز مشکلات ادامه دارد. با طرح‌ جامع، معاونت‌های ورزش زنان را در سطح استان‌ها هم حذف کردند. تازه چند ماه است که معاونت‌ها جایگاه قانونی خودشان را بعد از حدود ۱۵سال دوباره به‌دست آورده‌اند. اساسنامه فدراسیون‌ها اصلاح شده و آن هم در دولت گیر کرده. هنوز نایب‌رئیسان ما نتوانسته‌اند جایگاه خودشان را به‌دست بیاورند و خیلی بی‌اختیار و ضعیف‌اند. از دوره آقای خاتمی و آقای مهرعلیزاده تنها چیزی که در ورزش کشور ماند، طرح جامع ورزش بود که در اجرا نه فقط زنان که برای کل کشور پس‌رفت حسابی بود و هنوز هم مشکلاتش عمدتا باقی است. بعد از آن به دوره آقای احمدی‌نژاد رسیدیم. آقای احمدی‌نژاد، فدراسیون اسلامی ورزش زنان را در سال۱۳۸۹تعطیل کرد. وجود فدراسیون سبب شده بود که زنان تا حدودی قدرتشان را از طریق فدراسیون و کمیته ملی المپیک در تقابل با طرح جامع داشته باشند اما آقای احمدی‌نژاد گفت فدراسیون کار سیاسی می‌کند و فدراسیون را بست. آقای علی‌آبادی که آن موقع رئیس کمیته ملی المپیک بود نامه داد که پرسنل فدراسیون به کمیته برگردند، بودجه‌مان را هم قطع کردند. کل بودجه سالانه ما، غیر از زمان بازی‎ها، ۱۰۰میلیون تومان بود. گفتند پول نداریم که بدهیم، خودشان میلیارد میلیارد پول‌ها را حرام می‌کردند. آقای احمدی‌نژاد تیر آخر را به ورزش زنان زد ولی خوشبختانه چون پایه ورزش زنان خوب ریخته شده بود، توانست تا حدودی به حرکتش ادامه بدهد، ولی سرعتش کند شد.

یکی از شعارهایی که آقای سلطانی‌فر در جلسه رأی ‌اعتمادشان دادند، احیای فدراسیون کشورهای اسلامی بود. فدراسیون احیا شد، کاری می‌کند؟ الان که سال آخر دولت است، عملکرد دولت روحانی را چطور می‌بینید؟

فدراسیون با پیگیری‌های خانم طاهره طاهریان احیا شد؛ به‌خصوص از زمانی که نایب‌رئیس کمیته ملی المپیک شدند. اما نخستین اشتباهی که شد این بود که فدراسیون را از کمیته ملی المپیک به وزارت ورزش آوردند؛ آن را شبیه فدراسیون‌های داخلی کردند. درصورتی که بُعد بین‌المللی فدراسیون مهم بود، فدراسیون به‌عنوان یک نهاد بین‌المللی جا افتاده بود و حتی ارتباطش از وزارت ورزش در کمیته ملی المپیک نیز قوی‌تر بود، به‌نحوی که مدیران مرد ما بعضا برای کارهای آن طرف آبی خود به این فدراسیون مراجعه می‌کردند. قدرت این فدراسیون در بین‌المللی‌بودنش بود و این سبب شده بود که در داخل نیز فدراسیون‌ها همکاری خوبی می‌کردند. اما از زمانی که زیرنظر وزارت ورزش قرار گرفت از لحاظ بودجه و امکانات کار درخوری انجام نشد و فدراسیون نتوانست کار واقعی خودش را شروع کند. اگر آن سال‌ها فدراسیون موفق بود، به‌خاطر این بود که توانست تعاملات خوبی را با کشورهای اسلامی، همه کشورهای دنیا و سازمان‌های بین‌المللی مرتبط برقرار کند. الان آن شرایط بین‌المللی برای این فدراسیون وجود ندارد. ما با کشورهای عربی به‌خصوص عربستان دعوا داریم، عربستان و کویت بعد از IOC پایه اصلی کار ما بودند. اگر عربستان همراه ما نمی‌شد، خیلی از کشورهای عربی نمی‌آمدند. اکثر پتانسیل‌هایی که موجود بود در سیاست‌ خارجی کشور ما نابود شده است. اگر به این فدراسیون بودجه بدهند و همه‌چیز هم تامین باشد، خانم عرب‌عامری، سرپرست فدراسیون چطور با وضعیت سیاست خارجی ما دوباره فدراسیون را احیا کند؟ کار با آن قدرت و تأثیرگذاری با این شرایط سخت است.

به عربستان اشاره می‌کنید، ارتباط پدر شما با عربستان خیلی خوب بود و قاعدتا ارتباط شما هم با آنها خیلی خوب بوده؟ 

خیلی خوب بود و اگر عربستان و کشورهای تأثیرگذار عربی همراهی نمی‌کردند، کار ما پیش نمی‌رفت. مثلا آقای شیخ احمد از کویت، رئیس شورای المپیک آسیا اگر همراه ما نمی‌شد، فدراسیون نمی‌توانست کاری کند. این هم خودش هنر است که چطور بتوانیم اینها را جذب کنیم تا کنار فدراسیونی با نام ایران قرار بگیرند. اینها هر کدام دیپلماسی خاص خودش را می‌خواست.

خود فدراسیون‌های داخلی هم با فدراسیونی که هم‌عرضشان است همراه نمی‌شوند.

قطعا این هم نقطه‌ضعف این فدراسیون است.. ما که در کمیته ملی المپیک بودیم، در برابر فدراسیون‌ها نبودیم و فدراسیون‌ها همه با ما همکاری داشتند. حتی ما ارتباطات بین‌المللی فدراسیون‌ها را قوی‌تر کرده بودیم، در بعضی از موارد که برای کارهای خودشان با فدراسیون‌های جهانی مشکل داشتند، پیش ما می‌آمدند. مثلا تیم ملی فوتبال ایران در زمان آقای احمدی‌نژاد تعلیق شد، آمدند سراغ من، با شیخ‌ احمد صحبت کردم، تیم فوتبال کویت تعلیق بود ولی شیخ احمد تعلیق ما را برداشت و فوتبال ما آزاد شد. پتانسیل فدراسیون فقط برای زنان نبود. بخش عمده‌ای از فعالیت‌های مردان را هم در سطح بین‌المللی کمک و مشکلاتش را حل می‌کرد.

ادغام انجمن‌ها با فدراسیون، انگیزه مدیران زن را برای کار کم کرد. خود خانم عرب‌عامری، چند فدراسیون عوض کرد اما کاری که در انجمن تکواندو می‌کرد نتوانست در هیچ کدام از این فدراسیون‌ها انجام بدهد.

انجمن‌ها پرقدرت بودند چون اختیار و حامی داشتند. استقلالی که انجمن‌ها پیدا کرده بودند به اینها قدرت خوبی داده بود و آنها هم از این قدرت در پیشرفت کار خوب استفاده می‌کردند؛ عمدتا موفق هم بودند. الان اکثر مدیران قوی ما از آن دوره‌اند. ضربه دیگری که آقای مهرعلیزاده در دوران آقای خاتمی به ورزش زنان زد که خیلی کار عجیبی بود، این بود که بعد از بازنشستگی خانم طاهریان، خانم احمدی‌پور را به‌عنوان معاون ورزش زنان گذاشتند که ورزشی نبود. خودش می‌گفت انگیزه‌ای ندارم. دوران ایشان هم ورزش زنان افت عجیبی پیدا کرد. الان خانم احمدی‌پور رئیس سازمان آموزش مدیریت دولتی هستند. در جایگاه خودش مدیر موفقی است. بعد از ایشان خانم اکبرآبادی و آقای کتیرایی حاکم شدند و ورزش زنان، داستان‌های عجیب‌وغریبی پیدا کرد که همینطور روزبه‌روز ضعیف‌تر شد. یکی از راه‌هایی که ورزش زنان بتواند دوباره جایگاه سابقش را پیدا کند و قدرت بگیرد گوش‌کردن به توصیه‌های بین‌المللی در جهت رسیدن به برابری جنسیتی در همه سطوح ازجمله مدیریت زنان است. ما مدام طفره می‌رویم، عملیاتی‌اش نمی‌کنیم، از کنارش در می‌رویم. راه همین است. تا زنان سهمیه نداشته باشند، مردان به‌راحتی قدرتشان را به آنها نمی‌دهند، حاضر نیستند بودجه را به‌صورت مساوی و گاهی حتی بیشتر در اختیار زنان قرار بدهند و برای هر کدامش هم بهانه‌های مختلفی دارند. این به عدم‌باور مردان به زنان و تلاش برای حفظ قدرت خود برمی‌گردد. تا زمانی که زنان مدیریت نداشته باشند، آن شرایط برنمی‌گردد. اگر آن دوران ورزش زنان خوب حرکت کرد، برای این بود که خود ما تصمیم‌گیر بودیم. آقای غفوری‌فرد، آقای هاشمی‌طباء و دیگر مدیران همکاری داشتند. در کنار ما بودند، حل مشکل می‌کردند، خانم طاهریان که معاونت زنان بود و سایر مدیران زن قدرت داشتند.  زمانی که من در فدراسیون بودم، مدیران قوی در رأس انجمن‌ها بودند و مجموعه خیلی خوبی تشکیل داده بودیم. همه قوی شده بودند، ‌توانستند تصمیم بگیرند و وارد عمل شوند. ولی الان عمدتا قدرتی ندارند و تصمیمی نمی‌گیرند؛ در واقع امروز نایب‌رئیس‌های ما کادر اجرایی فدراسیون و کارمند شده‌اند و نه مدیر.

البته جاهای دیگر دنیا هم که این محدودیت‌ها نیست باز مشکل هست. چند وقت پیش روی دستمزد ورزشکاران حرفه‌ای زن و مرد بحث شده بود؛ با اینکه آنجا محدودیت پوشش و رسانه ندارند، فاصله نجومی است.

آنجا اسپانسر می‌آید.

ولی به سختی.

شاید مردان به‌دلیل قدرت فیزیکی‌ای که دارند ورزش جذاب‌تر دارند. برخی چیزها طبیعی است ولی دلیلی برای محدودکردن نمی‌تواند باشد. این امر قانون و فرهنگسازی می‌خواهد. باز می‌گویم منظور من این نیست که چارچوب‌ها را کنار بگذاریم. با این چارچوب‌ها هم می‌شود این کارها را کرد. مثلا چهارمین دوره بازی‌ها را با ۲ میلیارد تومان برگزار کردیم، که حدود نیم آن را به ما بودجه دادند و بقیه‌اش را از اسپانسر تامین کردیم. در همان زمان برای دومین دوره بازی‌های کشورهای همبستگی که میزبانی را از عربستان گرفته بودند، ۱۵۰میلیارد تومان بودجه گذاشتند! ۲میلیارد کجا و ۱۵۰میلیارد کجا؟ آخرش هم چون سیاست‌ها و مدیریت‌ها در دوران آقای احمدی‌نژاد اشتباه بود، بازی‌ها برگزار نشد. ۱۵۰میلیارد هم دود شد و رفت هوا.

حاکمیت می‌تواند بگوید برخلاف شعارهایی که بیرون داده می‌شود، محدودیتی بین زن و مرد وجود ندارد ولی در طرف مقابل تهدیدهایی هم وجود دارد.

مثلا؟

اینکه همین خانم‌ها بعد از آنکه دیده شوند، یک دفعه مثل کیمیا علیزاده از کشور بروند.

مگر تعداد کمی از  آقایان از کشور رفته‌اند،؟ خانم‌ها هم بروند، چه اتفاقی می‌افتد؟ اکثر این دختران قهرمان ما، که رفتند تحت‌تأثیر همسرانشان بودند، یعنی باز مردها پایه این رفتارها هستند. مگر آقای لژیونر نداریم؟ خانم لژیونر هم داشته باشیم.

منظور لژیونر نیست، این رفتن فرق می‌کند.

ما مردان پناهنده هم داریم. مگر سعید ملایی نرفت؟ مگر مهماندوست، مربی تکواندو به آذربایجان نرفت؟ اگر در ورزش به زنان ما بها داده شود، حق واقعی‌شان داده شود، نمی‌روند. اگر هم بروند تازه می‌شوند مثل مردان. هر جا کمبود امکانات و کم‌توجهی به حقوق افراد و سیاست‌های غلط هست، این اتفاقات می‌افتد. 

به‌نظر شما مسئله زنان، اولویت آقای سلطانی‌فر نیست؟

نه آنچنان که باید باشد. اگر بود باید جور دیگری عمل می‌کرد. مثلا آقای روحانی به‌خاطر فشاری که زنان آورده‌اند، بخشنامه خوبی داده که ۳۰درصد مدیریت‌ها در دولت از  آن زنان باشد. آقای سلطانی‌فر می‌گوید من تنها وزیری هستم که ۲معاون زن دارم. یک معاون ایشان در ورزش بانوان است. ما فکر می‌کنیم منظور رئیس‌جمهور سمت‌هایی نبوده که خاص زنان باشد. مسئول ورزش زنان که طبعا باید زن باشد. خود دولت هم جر می‌زند. مدیران مدارس دخترانه را در آمار آورده‌اند. اینها را درمی‌آورند تا بگویند ۳۰درصد پر شد. آقای سلطانی‌فر باید آمار بدهد که چند مدیرکل، چند رئیس فدراسیون، چند عضو هیأت‌رئیسه یا هیأت‌مدیره از زنان هستند. عمر این دولت هم که در حال اتمام است. خانم فرهادی‌زاد و محمدیان (معاون سابق و فعلی ورزش زنان وزارت ورزش) هم جنگیدند و دارند می‌جنگند. تا کی بجنگیم؟

شما خودتان گفتید که باید بجنگید.

ما باید بجنگیم و می‌جنگیم، ولی مردان هم نباید سوءاستفاده کنند. آقای سلطانی‌فر باید بداند که وزیری است برای زنان و مردان. نمی‌شود که همه‌چیز را به مردان بدهی و سر زنان بی‌کلاه بماند. می‌گویند فلان مدیر زن را گذاشتیم، خوب نبود. مگر همه مردان‌تان خوبند؟ مردان شما یک مسابقه فوتبال را نیز دیگر قادر به برگزاری نیستند. بین زنان هم ممکن است یکی غیرمدیر باشد. انتخاب‌ها را درست انجام بدهید.

چطور شد شما دغدغه ورزش پیدا کردید؟ 

بپرسید کی مرا هل داد. اول انقلاب  ورزشی‌ها نگران بودند که ورزش بانوان را تعطیل کنند. من آن موقع ۱۶سالم بود. گفتند بیا باشگاه اسدی برای بسکتبال، تا ببینند دختر آقای هاشمی اینجاست پس محجبه‌ها هم می‌توانند ورزش کنند و ورزش زنان را تعطیل نکنند. سال۵۹-۵۸ بود. از آنجا پای من به ورزش باز شد. 

چه کسانی به شما پیشنهاد می‌دادند؟

به نظرم آقای ادیبی در آموزش‌وپرورش منطقه‌یک. آقای ادیبی به من پیشنهاد می‌داد. نگران تعطیل‌شدن ورزش زنان به‌خاطر حرکت‌های انقلابی و اسلامی بودند.

کدام دولت بعد از انقلاب به معنای واقعی ورزش برایش دغدغه بود و به این فکر کرد که چطور ورزش را توسعه بدهد؟ یعنی همان نگاهی را که به صنعت و کشاورزی داشته، به ورزش هم داشته باشد؛ دولتی با این مختصات داشته‌ایم؟ 

اگر من در این‌باره اظهارنظر کنم، می‌گویند پدرش است ولی من معتقدم دغدغه‌ای که بابا برای رشد ورزش کشور داشت، بقیه رئیس‌جمهورها نداشتند. چند دلیل دارم. یکی‌اش خود ورزش زنان است. چون من دختر ایشان بودم، دائم ایشان را می‌دیدم، غر می‌زدم یا به قول بابا که در یکی از خاطراتش نوشته فائزه آمد گریه کرد و من برای افتتاحیه فلان مسابقه رفتم. ولی آقای خاتمی را یک‌بار نتوانستیم برای افتتاحیه بازی‌ها بیاوریم، ایشان اصلا با ورزش زنان لج کرده بود، فکر می‌کنم به خاطر من بود که نمی‌آمد. به من گفته بودند مسابقات را که با اجلاس سران کشورهای‌ اسلامی همزمان شده، یک وقت دیگر بیندازید. نمی‌شد تاریخ مسابقات بین‌المللی را جابه‌جا کنیم، اعتبارمان می‌رفت و دیگر برایمان تره هم خرد نمی‌کردند. به همین علت برای افتتاحیه مسابقات نیامد.تا زمانی که ما آنجا بودیم، هیچ ارتباطی با ورزش زنان نداشت.                                   

معمولا اینطور بوده که یکی را می‌آورند و می‌گویند اداره کن. 

شاید، تجربه نشان داده سیاسیون در ورزش موفق‌تر بوده‌اند. دوره‌ای که آقای گودرزی وزیر ورزش و آقای قراخانلو رئیس کمیته ملی المپیک بودند، دوره‌های ناموفقی بود، بیشتر علمی و دانشگاهی بودند تا اجرایی. آنان به دانسته‌های دانشگاهی‌شان متکی بودند، بنابراین در اجرا موفق نبودند و فرصت‌سوزی شد. ارزیابی من این است که بعد از انقلاب آقای هاشمی‌طبا بهترین مدیر ورزش بوده. آقای هاشمی‌طبا که از اول ورزشی نبود، یک چهره‌ سیاسی بود. شاید هم دلیل موفقیت ایشان طولانی‌بودن حضورشان در این سمت بود که بالاخره کم‌کم یاد گرفت و اشراف پیدا کرد.

در خود مدیران ارشد ورزش نه، ولی وقتی می‌خواهند از مدیران سیاسی موفق در ورزش مثال بزنند، از آقای صفایی فراهانی اسم می‌برند. 

کاملا درست است ورزشی‌ها کمتر موفق بوده‌اند. معتقدم انتخاب وزیر ورزش یا رئیس سازمان تربیت‌بدنی با یک نگاه تخصصی نبوده و متأسفانه ورزش برایشان در اولویت نیز نبوده است. به‌خاطر آنکه آن ارتباط، عمق، آگاهی و اشراف کامل را نسبت به ورزش نداشته‌اند. بیشتر اقتصادی و سیاسی فکر می‌کردند تا ورزشی. 

سلطانی فر زنان را مسخره کرد

آقای روحانی که آمد، در ستادهای انتخاباتی هم کار کرده بودیم. چند جلسه مشورتی تشکیل شد که به نتایجش عمل نشد. برای انتخاب رئیس ورزش و رئیس کمیته ملی المپیک کارگروه تشکیل شده بود. بعد از آن جلسات، جلسه‌ای که تشکیل شود که بگویند بیایید؛ نه، نبوده. خانم مولاوردی که معاونت زنان رئیس‌جمهوری بود، کارگروه ورزش یا کارگروه‌های دیگری داشت، یکی دوبار دعوت کرد. در ورزش بعد از آمدن آقای سلطانی‌فر به ما نگاه هم نشد. دوره اول هم آقای سلطانی‌فر برای وزارت مطرح بودند، آن موقع ما زنان جلسه گذاشتیم و آقای سلطانی‌فر را دعوت کردیم و گفتیم اگر شما وزیر شدید، ما زنان چنین انتظاراتی داریم که به این موضوعات توجه داشته باشید، ولی آقای سلطانی‌فر متاسفانه در جاهای دیگر زنان آن جلسه را مسخره کرده بود و درباره آنها بد حرف زده بود.

دولتی که حمایت کردید تا رأی بیاورد، در یک سال مانده به پایان دوره‌اش، فکر می‌کنید مسیری که طی کرده مسیر خوبی بوده؟

نه، به نظر من آقای روحانی در دوره دوم کاملا متفاوت شد. دلایل متعددی دارد که نمی‌خواهم وارد آنها شوم. شرایطی که در کشور پیش آمده، بخشی‌ به خود آقای روحانی و سوءمدیریت‌هایش مرتبط است و بخشی‌ هم دست دولت نیست. مشکلات مدیریتی که توضیح دادم در مورد مدیران آقای روحانی نیز تا حدودی صادق است که نتایج آنها را می‌بینیم. نه‌تنها آقای روحانی که اصلاح‌طلب‌ها، به‌خصوص چپ‌های اصلاح‌طلب نیز عملکرد و خاطره خوبی از خود به‌جا نگذاشتند. ما در ۳انتخابات تقریبا برنده شدیم، در شوراهای شهر، مجلس و ریاست‌جمهوری. فرصت‌سوزی عظیمی توسط خود اصلاح‌طلب‌ها صورت گرفت و شرایط را به اینجا رساند که دیگر کسی حاضر نشد بیاید و رأی بدهد. به نظر من رأی ندادن در دوره اخیر انتخابات فقط اعتراض به اصولگراها نبود، اول اعتراض به اصلاح‌طلب‌ها بود.

شما همچنان به اصلاحات خوش‌بین هستید؟

نه‌تنها به اصلاحات خوش‌بینم بلکه تنها راه برون‌رفت را نیز همین می‌دانم؛ اما به اصلاح‌طلبان که خودم نیز یکی از آنها هستم خوش‌بین نیستم. یکی از مشکلات این است که مثلا اگر با آمریکا ارتباط برقرار کنیم، به نام چه کسی تمام می‌شود؟ چه کسی می‌خواهد بهره‌برداری‌اش را بکند، اصلاح‌طلبان؟ یا اگر زنان به حقوق‌شان برسند، چه کسی بهره‌برداری‌اش را می‌کند؟ آن‌وقت اصلاح‌طلبان محبوب می‌شوند و ما بَده. اگر اداره کشور را یکدست اصولگراها بگیرند شاید بخشی از مشکلات حل شود. البته اگر خودشان عاقل بشوند و رئیس‌جمهور عاقل هم انتخاب کنند. 

البته اینکه شما می‌گویید یک بار تجربه شده. 

آقای احمدی‌نژاد انتخاب خوبی نبود. اعتقاد دارم اصولگراها از نظر اجرایی قوی‌تر از چپ‌های اصلاح‌طلب هستند؛ البته نه از تکنوکرات‌های اصلاح‌طلب. عمده مدیران بابا از اصولگراها قوی‌تر بودند، البته اگر می‌توانستند سر کار باقی بمانند و محکوم نشوند و پرونده‌سازی برایشان نشود و از چرخه مدیریت حذف نمی‌شدند. چپ‌های اصلاح‌طلب خیلی اجرایی و قوی نیستند. به نظرم بیشتر اهل حرف زدن و نظریه‌پردازی هستند. 

منظورتان مشارکتی‌هاست؟

آنان هم بخشی از این جریان هستند. فعلا در بین اصلاح‌طلب‌ها آنها بیشترین جاها را دارند. نتوانستند سابقه خوبی از خودشان به جا بگذارند. هر دوره یک جایی را گرفته‌اند و بدون عملکرد موفق. در دوره آقای خاتمی به‌نوعی فرصت‌سوزی شد که نتیجه‌اش شد ریاست‌جمهوری آقای احمدی‌نژاد. الان هم پس از این پیروزی‌ها، عملا مشارکتی‌ها نیروچینی ‌کردند و ناموفق بودند. 

علاوه بر این ما اصلاح‌طلبان از مطالبات مردمی که به ما رأی دادند و از چیزی که می‌خواستند، فاصله گرفتیم. از فرصت‌ها درست استفاده نکردیم. نتیجه‌اش این شد که دیگر حاضر نشدند به ما رأی بدهند. وضعیت بدتر هم می‌شود. البته من خودم رأی ندادم و اعلام عمومی نیز کردم. گرچه در مجلس و یا در دولت تک‌تک نفراتی داریم که خوب بودند. 

فراکسیون زنان چطور؟ چند لایحه و طرح داشتیم که مثل منع خشونت علیه زنان یا حمایت از حقوق کودکان و… بیشتر در حد پیگیری و دغدغه ماند و نتوانستند آنها را به نتیجه برسانند. 

این لایحه به مجلس نرفت. لایحه‌ای بود که دولت به قوه قضاییه فرستاد و قوه قضاییه بعد از تلف‌کردن زمان زیادی با تغییرات بدی به دولت برگرداند، همان بهتر به مجلس نرفت. یا در لایحه حمایت از حقوق کودکان مجلس مقصر نبود. با حقوق زنان حتی مردان اصلاح‌طلب هم مشکل دارند. زنان ما در مجلس ۱۷نفر بودند که همه‌ هم اصلاح‌طلب نبودند. مردان اصلاح‌طلب هم به طرح‌های زنان رأی نمی‌دادند. خیلی از مردان دوست ندارند زنان قدرت بگیرند. برخی مردان اصلاح‌طلب هم به حقوق زنان که می‌رسند متحجر می‌شوند و فرقی با اصولگرایان ندارند. این مردان در حوزه سیاسی بیشتر شعار اصلاح‌طلبی دارند. زنان در مجلس واقعا تلاش کردند، کارهای موفق زیادی داشتند از جمله طرح تابعیت فرزند مادر ایرانی و همسر خارجی. بعضی چیزها نیز به نتیجه نرسید چون مردان باید رأی می‌دادند که توضیح دادم.

من ممنوع‌الهمه‌چیز هستم
 فرض کنید یک دولت اصلاح‌طلب منطقی روی کار بیاید و از شما بخواهد وزیر ورزش بشوید، می‌شوید؟

صددرصد، ولی مطمئن باشید که تایید صلاحیت نمی‌شوم. وزیر که هیچ، اجازه نمی‌دهند من در جمع ۱۰نفره شرکت کنم. در یکی از شهرها با ۱۰نفر از خانم‌های پیشکسوت ورزش جلسه بود -پیشکسوت یعنی چی؟ یعنی مدیران بازنشسته بالای ۷۰سال، یعنی کبریت بی‌خطر- جلسه را به هم زدند.گفتند دارد کارهای زیرزمینی و تشکیلاتی می‌کند و می‌خواهد بیاید اینجا را به هم بریزد. من ممنوع‌الهمه‌چیز هستم.

یک سال از مرگ سحر گذشت

          طرح عمر مومنی ، کاریکاتوریست معروف اردنی در سوگ سحر خدایاری-دختر آبی-

سحر خدایاری معروف به “دختر آبی“، یکی از هواداران متعصب بانوی استقلالی که بخاطر ورود به ورزشگاه برای تماشای بازی تیم مورد علاقه اش بازداشت شده و سپس به دلیل اعتراض به رای دادگاه مبنی بر زندانی شدن، خودسوزی کرده بود درگذشت.دختر آبی یکی از میلیون ها هوادار بانوی فوتبال بود که نمی توانست علایق خود را مخفی کند و به علت بیعدالتی در نظام جمهوری اسلامی نکبت،با آتش زدن خود ،اعتراض اش را به سرکوب ها و تبعیضات نظام منحط اسلامی نشان داد و جاودانه تاریخ بانوان ایران شد. یک سال از این مرگ دلخراش گذشت. یاداش همیشه در خاطرات باقی و جاودانه است!

https://akhbar-rooz.com/?p=46031 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x