ما به رهبر انقلابی کبیر، ولادیمیر ایلیچ لنین، ارج مینهیم
ما خود را به تداوم راه او متعهد میدانیم
۸۹ حزب کمونیست و کارگری در بیانیه ی مشترکی که روز سوم اردیبهشت ماه منتشر کرده اند، صد و پنجاهمین سالروز تولد ولادیمیر لنین رهبر انقلاب سوسیالیستی شوروی را گرامی داشته و او را رهبر انقلابی خوانده اند که یک قرن پیش دنیا را تکان داد.
به گزارش سایت حزب توده ی ایران، متن این بیانیه و امضاهای آن به شرح زیر است:
حزبهای کمونیست و کارگری جهان با امضای این بیانیهٔ مشترک در روز ۲۲ آوریل، که ۱۵۰مین سالگرد تولد ولادیمیر ایلیچ لنین است، به این انقلابی بزرگ و نظریهپرداز سوسیالیسم علمی ادای احترام میکنند.
بهویژه در شرایط کنونی، در حالی که همهگیری کووید-۱۹ در حال گسترش است و کمبودهای عظیم نظام بهداشت و درمان کشورهای سرمایهداری و نیز سرشت ضداجتماعی و انگلی این نظام به صورت فاجعهباری آشکار شده است، و در بستر این بحران جدید که بار آن را باز هم به دوش کارگران و زحمتکشان خواهند گذاشت، و با توجه به ماهیت تجاوزکارانهٔ سرمایهداری و بالا گرفتن رقابتهای امپریالیستی که صلح و زندگی مردم را با خطرهای تازهای روبرو کرده است، ما بیش از پیش ضرورت مراجعه به ویژگیهای فکری و شخصیتی تاریخی و.ا. لنین را احساس میکنیم. او شخصیتی بود که عمر خود را وقف آرمان طبقهٔ کارگر و دیگر قشرهای مردمی جامعه و مبارزه در راه از میان بردن استثمار و ساختن جامعهٔ سوسیالیستی کرد.
ما به و.ا. لنین به مثابه بنیادگذار حزب طبقهٔ کارگر معاصر، “حزب طراز نوین”، ارج مینهیم. حزبی که لنین پایهگذاری کرد، از فرصتطلبی و ارتداد حزبهای سوسیال دموکرات پیشین کاملاً جدا و بهدور بود. حزب بلشویک چنین حزبی بود که در خط مقدم مبارزهٔ طبقاتی پرولتاریا و دیگر قشرهای ستمدیده و محروم روسیه قرار داشت. حزب لنین با برانداختن طبقات استثمارگر و برقراری دیکتاتوری پرولتاریا، دولت کارگران و دهقانان در خدمت منافع عموم، در خدمت استثمارشدگان و ستمدیدگان، طبقهٔ کارگر روسیه را به پیروزی رساند. و.ا. لنین نقش پیشاهنگ حزب کمونیست را نهفقط در بر پا کردن قدرت کارگران، بلکه در ساختن سوسیالیسم تعریف کرد و تحقق بخشید.
ما به و.ا. لنین به مثابه نظریهپردازی ارج مینهیم که با در نظر گرفتن واقعیت مشخص، مؤلفههای گوناگون مارکسیسم، یعنی فلسفه، اقتصاد سیاسی، و کمونیسم علمی را بهروز کرد و بسط داد. او ضمن اینکه مشارکت و مداخله از راه پارلمان را مردود نمیدانست، مخالف هرگونه انحراف فرصتطلبانه (اپورتونیستی) و تجدیدنظرطلبانه (رویزیونیستی) در اندیشه و عمل انقلابی، و مخالف جزمگرایی و فرقهگرایی و توهّم داشتن در مبارزهٔ پارلمانی بود.
نوشتههای او از قبیل “دوستان مردم کداماند و چگونه با سوسیال دموکراتها میجنگند”، “توسعهٔ سرمایهداری در روسیه”، “چه باید کرد”، “دو تاکتیک سوسیال دموکراسی در انقلاب دموکراتیک”، “ماتریالیسم و امپیریو-کریتیسیسم”، “مارکسیسم و رویزیونیسم”، “فروپاشی انترناسیونال دوّم”، “سوسیالیسم و جنگ”، “دربارهٔ شعار ایالات متحد اروپا”، “امپریالیسم، بالاترین مرحلهٔ سرمایهداری”، “دولت و انقلاب”، “تزهای آوریل”، “بیماری کودکی چپگرایی در کمونیسم”، “وظایف فوری دولت شوروی”، و “ابتکار بزرگ” همگی آثار برجسته و بیمانندی در ترویج و بسط مارکسیسم و پیکار انقلابیاند. آثار نظری ارزشمند لنین همچنان درخور زمان، و راهنمای آموزش و عمل ایدئولوژیکی-سیاسی هر نسل تازهای از انقلابیهاست.
ما به و.ا. لنین در مقام رهبر انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر ارج مینهیم که در حدود یک قرن پیش دنیا را تکان داد. این انقلاب پیروزمند، قدرت مبارزهٔ طبقاتی، مبارزهٔ استثمارشوندگان و ستمدیدگان را- وقتی که به دفاع از منافع خود برمیخیزند و چرخ تاریخ را به جلو، به سوی رهایی اجتماعی حرکت میدهند- نشان داد. شور و شرارههای اکتبر، شکلگیری و سرعت گرفتن تشکیل شماری از حزبهای کمونیستی و کارگری انقلابی را به دنبال داشت. لنین توانمندی استراتژیکی پُربصیرتی داشت و اتحادها را با مهارت تمام مدیریت میکرد. اینها تواناییهایی بودند که لنین آنها را در خدمت آرمان انقلابی سوسیالیستی قرار داد.
ما به لنین در مقام رهبر نخستین دولت سوسیالیستی جهان ارج مینهیم که برای اوّلین بار قدرت کارگران را بر پایهٔ نهادهای انقلابی نوینی مثل شوراها برقرار کرد، و کارکرد اقتصادی جامعه را بر شالودهای نوین، یعنی بر پایهٔ برآوردن نیازهای انسان معاصر و رشد آزادانه و چندجانبهٔ همهٔ مردم، و نه بر پایهٔ سودوَرزی اقلیتی کوچک، بنا کرد. اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، نخستین دولت سوسیالیستی جهان، که لنین سهم ویژهای در تحقق آن داشت، دستاوردهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی جدید بیسابقهای برای طبقهٔ کارگر و قشرهای گستردهٔ مردمی به ارمغان آورد که اثر ژرفی بر دگرگونیهای ترقیخواهانهٔ تاریخی در سراسر جهان داشت. این دولت، حامی ملّتها در پیکارشان در راه سوسیالیسم و صلح بود.
ما به لنین به مثابه انترناسیونالیستی بزرگ ارج مینهیم؛ رهبری که پرچم انترناسیونالیسم پرولتاری را علیه گرایشهای خیانتآمیز انترناسیونال دوّم در جریان جنگ جهانی امپریالیستی اوّل برافراشت، و با ناسیونالیسم بورژوایی و دیگر دیدگاههای بوروژایی مانند جهانوطنیِ سرمایه مخالفت کرد. او پیشگام تشکیل انترناسیونال کمونیستی سوّم بود که سهم عمدهای در جنبش کمونیستی و کارگری جهان داشت و امروزه نیز منبعی پایهیی برای گرفتن درسهای سودمند از تجربههای انباشته شدهای است که آن سازمان در کار خود به دست آورد. موضع لنین در مورد استعمار سبب شد که کمونیستها موضوع مستعمرهها را بشناسند و به آن توجه کنند. موضع لنین الهامبخش کمونیستها در رهبری مبارزههای ضداستعماری، هم در کشورهای استعمارگر و هم در کشورهای مستعمره، بود.
ما به لنین به مثابه مخالف خستگیناپذیر و پیگیر جنگهای امپریالیستی، مدافع مبارزهٔ ملّتها در راه رهایی ملّی و اجتماعی، عدالت اجتماعی، صلح، و سوسیالیسم، ارج مینهیم.
روند ضدانقلابی و بازگشت سرمایهداری نمیتواند دستاوردهای سوسیالیسم را پردهپوشی کند. بیعدالتی و فاجعهای که ما اکنون با آن روبرو هستیم، دشواریهای حادّ طبقهٔ کارگر، قشرهای میانی کوچک، دهقانان، و ملّتها، و رنجی که اینان به خاطر ستم و استثمار سرمایهداری میبرند، تأکیدی است بر ضرورت و بجا بودن سوسیالیسم در سراسر دنیا.
حزبهای کمونیست و کارگری، موج سکوت یا تحریف ارتجاعی و ضدکمونیستیای را که نیروهای سیاسیِ خادمِ منافع سرمایه در سراسر جهان علیه و.ا. لنین، خطاب به کارگران و جوانان، به راه انداختهاند، محکوم میکنند. ما برای ادامهٔ کار لنین پیکار میکنیم؛ ما خود را به ادامهٔ ترویج میراث او و دفاع از آن متعهد میدانیم، و کارگران و مردم جهان را فرامیخوانیم که از آن بیاموزند.
۲۲ آوریل ۲۰۲۰ [سوّم اردیبهشت ۱۳۹۹]
امضاکنندگان عضو خانوادهٔ حزبهای کمونیست و کارگری (سولیدنِت):
۱. حزب کمونیست آلبانی
۲. حزب دموکراسی و سوسیالیسم الجزایر
۳. حزب کمونیست آرژانتین
۴. حزب کمونیست ارمنستان
۵. حزب کمونیست استرالیا
۶. حزب کار اتریش
۷. حزب کمونیست آذربایجان
۸. جمعیت دموکراتیک ترقیخواه بحرین
۹. حزب کمونیست بنگلادش
۱۰. حزب کمونیست بلاروس
۱۱. حزب کمونیست بلژیک
۱۲. حزب کمونیست برزیل
۱۳. حزب کمونیست بریتانیا
۱۴. حزب کمونیست نوین بریتانیا
۱۵. حزب کمونیست بلغارستان
۱۶. حزب کمونیستهای بلغارستان
۱۷. حزب کمونیست کانادا
۱۸. حزب کمونیست شیلی
۱۹. حزب کارگران سوسیالیست کرواسی
۲۰. آکل (حزب مترقی زحمتکشان قبرس)
۲۱. حزب کمونیست بوهم و موراوی
۲۲. حزب کمونیست دانمارک
۲۳. حزب کمونیست در دانمارک
۲۴. نیروی انقلاب- جمهوری دومینیکن
۲۵. حزب کمونیست اکوادور
۲۶. حزب کمونیست السالوادور
۲۷. حزب کمونیست فنلاند
۲۸. حزب کمونیست متحد گرجستان
۲۹. حزب کمونیست آلمان
۳۰. حزب کمونیست یونان
۳۱. حزب کارگران مجارستان
۳۲. حزب کمونیست هند
۳۳. حزب کمونیست هند (مارکسیست)
۳۴. حزب کمونیست کردستان (عراق)
۳۵. حزب تودهٔ ایران
۳۶. حزب کارگران ایرلند
۳۷. حزب کمونیست ایرلند
۳۸. حزب کمونیست اسرائیل
۳۹. حزب کمونیست- ایتالیا
۴۰. حزب کمونیست ایتالیا
۴۱. حزب کمونیست اردن
۴۲. جنبش سوسیالیستی قزاقستان
۴۳. حزب کارگران کره
۴۴. حزب کمونیستهای قرقیزستان
۴۵. حزب کمونیست لبنان
۴۶. حزب سوسیالیست لتونی
۴۷. حزب سوسیالیست لیتوانی
۴۸. حزب کمونیست لوکزامبورگ
۴۹. حزب کمونیست مالت
۵۰. حزب کمونیست مکزیک
۵۱. حزب کمونیست نروژ
۵۲. حزب کمونیست نوین هلند
۵۳. حزب کمونیست پاکستان
۵۴. حزب کمونیست فلسطین
۵۵. حزب مردم فلسطین
۵۶. حزب کمونیست پاراگوئه
۵۷. حزب کمونیست پرو
۵۸. حزب کمونیست لهستان
۵۹. حزب کمونیست پرتغال
۶۰. حزب کمونیست فیلیپین (PKP-1930)
۶۱. حزب کمونیست اوکراین
۶۲. اتحاد کمونیستهای اوکراین
۶۳. حزب کمونیست فدراسیون روسیه
۶۴. حزب کارگران کمونیست روسیه
۶۵. حزب کمونیست اتحاد شوروی
۶۶. اتحادیهٔ حزبهای کمونیست اتحاد شوروی
۶۷. حزب کمونیست نوین یوگسلاوی
۶۸. کمونیستهای صربستان
۶۹. حزب کمونیست اسلواکی
۷۰. حزب کمونیست آفریقای جنوبی
۷۱. حزب کمونیست اسپانیا
۷۲. حزب کمونیست کارگران اسپانیا
۷۳. حزب کمونیست ملّتهای اسپانیا
۷۴. کمونیستهای کاتالونی
۷۵. حزب کمونیست سریلانکا
۷۶. حزب کمونیست سوآزیلند
۷۷. حزب کمونیست سوئد
۷۸. حزب کمونیست سودان
۷۹. حزب کمونیست سوریه
۸۰. حزب کمونیست ترکیه
۸۱. حزب کمونیست ونزوئلا
دیگر حزبهای امضاکننده:
· اتحاد کمونیستهای بلغارستان
· حزب انقلابی کمونیست فرانسه
· قطب بازسازی کمونیستی در فرانسه
· شیزو-اوندو (ژاپن)
· حزب کمونیست پورتوریکو
· اتحاد خلق گالیسیا
· حزب کمونیست سوییس
· حزب کمونیستهای آمریکا
اپورتونیست ها و رویزیونیست های کنونی به نام احزاب کمونیست و کارگری و… همان کاررا با لنین می کنند که با مارکس کردند.
انقلاب قهرکمونیستی – قهری پرولتری ، دیکتاتوری پرولتاریای مسلح را خط می زنند!
این همه نوشتید که اساس نظر لنین را پنهان کنید : لنین و نظرات اساسی او، در باره دولت بطور کلی و دیکتاتوری پرولتاریا را خط گرفتید و از لنین همان ساختید که خودش در باره فرصت طلبان و رویزیونیست های خائن نوشته بود :-
دوﻟﺖ و اﻧﻘﻼب، نوشتۀ لنین
(۱) ﺁﻣﻮزش ﻣﺎرﮐﺴﻴﺴﻢ درﺑﺎرۀ دوﻟﺖ و وﻇﺎﯾﻒ ﭘﺮوﻟﺘﺎرﯾﺎ در اﻧﻘﻼب
(۲) ﭘﻴﺸﮕﻔﺘﺎر ﺑﺮاﯼ ﭼﺎپ اول
(۳) ﻣﺴﺌﻠۀ دوﻟﺖ اﮐﻨﻮن ﺧﻮاﻩ ازﻧﻈﺮﺗﺌﻮرﯼ وﺧﻮاﻩ ازﻧﻈر ﻋﻤﻠﯽ و ﺳﻴﺎﺳﯽ اهمیت وﻳﮋﻩ اﯼ ﮐﺴﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﺟﻨﮓ اﻣﭙﺮﯾﺎﻟﻴﺴﺘﯽ، ﭘﺮوﺳۀ ﺗﺒﺪﯾﻞﺳﺮﻣﺎﯾﻪ دارﯼ انحصاری ﺑﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ دارﯼ اﻧﺤﺼﺎرﯼ دولتی را ﺑه ﻣﻨﺘﻬﺎ درﺟه ﺳﺮﻋﺖ و ﺷﺪت ﺑﺨﺸﻴﺪﻩ اﺳﺖ. ﺳﺘﻤﮕﺮﯼ ﺳﻬﻤﮕﻴﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻮدﻩ هاﯼ زﺣﻤﺘﮑﺶ ﮐﻪ از ﻃﺮف دوﻟﺘﯽ اﻋﻤﺎل ﻣﯽ ﮔﺮدد ﮐﻪ روز ﺑﻪ روز ﺑﺎ اﺗﺤﺎدهاﯼ پر توان ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ داران ﺑﻴﺸﺘﺮ در هم ﻣﯽ ﺁﻣﻴﺰد، دم ﺑﻪ دم ﺳﻬﻤﮕﻴﻦ ﺗﺮ ﻣﯽشود. ﮐﺸﻮرهاﯼ ﭘﻴﺸﺮﻓﺘﻪ ــﻣﻨﻈﻮر ﻣﺎ “جبهۀ ﭘﺸﺖ” ﺁﻧﻬﺎﺳﺖــ ﺑﺮاﯼ ﮐﺎرﮔﺮان ﺑﻪ زﻧﺪان هاﯼ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﺗﻮأم ﺑﺎ اﻋﻤﺎل ﺷﺎﻗﻪ ﻣﺒﺪل ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.» و .اﯼ .ﻟﻨﻴﻦ
ﻓﺼﻞ ۱- ﺟﺎمعۀ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ و دوﻟﺖ؛ “دولت”، ﻣﺤﺼﻮل ﺁﺷﺘﯽ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮﯼ ﺗﻀﺎدهاﯼ ﻃﺒﻘﺎﺗﯽ است. اﮐﻨﻮن ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﻣﻮزش ﻣﺎرﮐﺲ همان ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺎرها در ﭘﻮیۀ ﺗﺎرﯾﺦ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺁﻣﻮزش هاﯼ ﻣﺘﻔﮑﺮان اﻧﻘﻼﺑﯽ و ﭘﻴﺸﻮاﯾﺎن ﻃﺒﻘﺎت ﺳﺘﻤﮑﺶ در ﺟﺮﯾﺎن ﻣﺒﺎرزۀ ﺁزادﯾﺨﻮاهاﻧۀ ﺁﻧﻬﺎ ﺁﻣﺪﻩ اﺳﺖ. ﻃﺒﻘﺎت ﺳﺘﻤﮕﺮ اﻧﻘﻼبی های ﺑﺰرگ را در زﻣﺎن ﺣﻴﺎﺗﺸﺎن ﻣﻮرد ﭘﻴﮕﺮدهاﯼ داﺋﻤﯽ ﻗﺮار دادﻩ، در ﺑﺮاﺑﺮ ﺁﻣﻮزش ﺁﻧﻬﺎ ﺧﺸﻤﯽ ﺑﺲ وﺣﺸﻴﺎﻧﻪ و ﻧﻔﺮﺗﯽ ﺑﺴﻴﺎر ﺟﻨﻮن ﺁﻣﻴﺰ از ﺧﻮد ﻧﺸﺎن دادﻩ اﻧﺪ و ﺑﺎ ﺳﻴﻠﯽ از دروغ و ﺗﻬﻤﺖ های ﺑﺴﻴﺎر رذﯾﻼﻧﻪ ﺑﺎ ﺁن ﺑﺮﺧﻮرد ﮐﺮدﻩ اﻧﺪ. ﭘﺲ از ﻣﺮﮔﺸﺎن ﺗﻼش هایی به کار ﺑﺮدﻩ اﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﻤﺎﯾﻞ هاﯼ ﺑﯽ زﺑﺎﻧﯽ از ﺁﻧﺎن ﺑﺴﺎزﻧﺪ و ﺑﻪ اﺻﻄﻼح ﺗﻘﺪﯾﺲ ﺷﺎن ﮐﻨﻨﺪ، ( تقدیس شان کنند- حمید قربانی)، ﺑﺮاﯼ ﻧﺎم ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر “ﺗﺴﻠﯽ “ﻗلب ﻃﺒﻘﺎت ﺳﺘﻤﮑﺶ و ﻓﺮﯾﺐ اﯾﻦ ﻃﺒﻘﺎت اﻓﺘﺨﺎر ﻣﻌﻴﻦ قایل ﺷﻮﻧﺪ و در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل، ﺁﻣﻮزش اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺷﺎن را از ﻣﺤﺘﻮﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺳﺎزﻧﺪ و ﺑﺮﻧﺪﮔﯽ اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺁن ﺮا از ﺑﻴﻦ ﺑﺒﺮﻧﺪ و ﻣﺒﺘﺬﻟﺶ ﮐﻨﻨﺪ. در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻮرژوازﯼ و اﭘﻮرﺗﻮنیست هاﯼ درون ﺟﻨﺒﺶ ﮐﺎرﮔﺮﯼ ﺑﺮاﯼ “ﻣﺴﺦ ﮐﺮدن” ﻣﺎرﮐﺴﻴﺴﻢ همداﺳﺘﺎﻧﻨﺪ، ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﺤﻮﯼ جنبۀ اﻧﻘﻼﺑﯽ اﯾﻦ ﺁﻣﻮزش و روح اﻧﻘﻼﺑﯽ ﺁن ﺮا از ﯾﺎد ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ و ﻣﯽ زداﯾﻨﺪ و ﺗﺤﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و هرﭼﻪ را ﮐﻪ ﺑﺮاﯼ ﺑﻮرژوازﯼ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻨﯽ اﺳﺖ ﯾﺎ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻨﯽ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ رﺳﺪ، در درﺟۀ اول اهمیت ﻗﺮار ﻣﯽ دهند و ﻣﯽ ﺳﺘﺎﯾﻨﺪ. ﺷﻮﺧﯽ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ اﮐﻨﻮن همۀ ﺳﻮﺳﻴﺎل ﺷﻮﯾﻨﻴﺴﺖ ها “ﻣﺎرﮐﺴﻴﺴﺖ”ﺷﺪﻩ اند! ﻣﺘﺨﺼﺼان، داﻧﺸﻤﻨﺪان ﺑﻮرژواﻣﺸﺮب ﺁﻟﻤﺎنی، ﯾﻌﻨﯽ اﻴﻦ دﯾﺮوز اﻣﺤﺎء کنندگان ﻣﺎرﮐﺴﻴﺴﻢ ﻧﻴﺰ ﺣﺎﻻ ﺑﻴﺶ از ﭘﻴﺶ از ﯾﮏ ﻣﺎرﮐﺲ “ﻣﻠﯽ ـ آﻟﻤﺎﻧﯽ”، ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﺎ اﺗﺤﺎدﯾﻪ هاﯼ ﮐﺎرﮔﺮﯼ را ﮐﻪ ﺑﺮاﯼ ﺟﻨﮓ ﻏﺎرﺗﮕﺮاﻧﻪ ﺑﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﻧﺤﻮ ﻋﺎﻟﯽ ﺳﺎزﻣﺎن ﯾﺎﻓﺘﻪ اﻧﺪ، ﭘﺮوردﻩ اﺳﺖ!
*۵- کارل مارکس، در سال ۱۸۵۲ در نامه ای به ژوزف وایدمایر آلمانی تبار می نویسد : « تا آنجا که به من مربوط می شود، هیچ امتیازی به واسطۀ کشف وجود طبقه ها در جامعۀ مدرن، یا کشف پیکار میان آنها ازآن ِ من نمیشود… کاری که من انجام دادم و تازگی داشت نشان دادن این نکته ها بود:
۱ )هستی ِ طبقه ها صرفاً وابسته به مرحلۀ تاریخی ِ خاصی در تکامل تولید است.۲) پیکار طبقاتی به طور ضروری به دیکتاتوری ِ پرولتاریا منجر می شود.۳) این دیکتاتوری صرفاً پایۀ گذار به انحلال تمامی ِ طبقه ها و استقرار یک جامعۀ بدون طبقه خواهد بود.»، تاکید از من است.
لنین با این نقل قول از کارل مارکس در همان دولت و انقلاب نوشت : “کسی که فقط مبارزۀ طبقاتی را قبول داشته باشد، هنوز مارکسیست نیست و ممکن است هنوز از چارچوب تفکر بورژوایی و سیاست بورژوایی خارج نشده باشد. محدود ساختن مارکسیسم به آموزش مربوط به مبارزۀ طبقات – به معنای آن است که از سر و ته آن زده شود، مورد تحریف قرارگیرد و به آنجا رسانده شود که برای بورژوازی پذیرفتنی باشد. مارکسیست فقط آن کسی است که قبول نظریۀ مبارزۀ طبقات را تا قبول نظریۀ دیکتاتوری پرولتاریا بسط دهد. وجه تمایز کاملاً عمیق بین یک خرده بورژوای عادی (و همچنین بورژوازی بزرگ) با یک مارکسیست در همین نکته است. با این سنگ محک است که باید چگونگی درک واقعی و قبول مارکسیسم را آزمود.” لنین، دولت و انقلاب، اوت – سپتامبر ۱۹۱۷و
همچنین در همین کتاب نوشت : “بدون پیروزی انقلاب قهری پرولتاریا – پرولتری – تعویض دولت بورژوائی به دولت پرولتری ممکن نیست.” شما دقیقا همین را و دیکتاتوری پرولتاریا را قبول ندارید. بنا بر این باید بدانید که بر طبق نظر صریح و روشن لنین، ضد انقلاب، ضد کمونیست، ضد کارگر و ضد مارکس و لنین هستید. لنین در باره کسانی مانند شما که در لباس کمونیست در آمده اید، نوشته است : ” زمانی که مارکسیسم از نظر تئوریکی در جنبش طبقه کارگر پیروز شد، دشمنان در لباس ما در آمدند!”.
تعریف لنین از دیکتاتوری بطور کلی و دیکتاتوری پرولتاریا بطور اخص : ” دیکتاتوری قدرتیست که مستقیما متکی به اعمال قهری است و بهیچ قانونی وابسته نیست. دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا قدرتیست که با اعمال قهر پرولتاریا علیه بورژوازی بچنگ آمده و پشتیبانی می گردد و قدرتیست که بهیچ قانونی وابسته نیست.”
و یا باز هم، لنین از زبان مارکس و انگلس :
[ مارکس… “اگر کارگران دیکتاتوری انقلابی خود را جایگزین دیکتاتوری بورژوازی می نمایند… تا مقاومت بورژوازی را درهم شکنند… بدولت شکل انقلابی و گذرنده می ازیک روز دوام آورد؟ آیا ما محق نیستیم اگر بالعکس کمون را، به علت اینکه از اتوریته خیلی کم استفاده کرده است، سرزنش نمائیم”…
انگلس : « حزب پیروژ مند » (در انقلاب ) «بالضروره » ناچار است سیادت خود را از طریق رعب و هراسی که سلاح وی در دلهای مرتجعین ایجاد می کند، حفظ نماید. اگر کمون پاریس به اتوریته مردم مسلح علیه بورژوازی متکی نبود؛ مگر ممکن بود بیش از یک روز دوام آورد؟ آیا ما محق نیستیم اگر بالعکس کمون را، به علن اینکه از اتوریته خیلی کم استفاده کرده است، سرزنش نمائییم… »
هم او میگوید: ” از آنجا که دولت فقط مؤسسه گذرنده ایست که در مبارزه و انقلاب باید ازآن استفاده کرد، تا دشمنان خود را قهرا سرکوب ساخت، لذا سخن گفتن در بارۀ دولت خلقی آزاد خام فکری خالص است. مادامکه پرولتاریا هنوز به دولت نیازمند است، این نیازمندی از لحاظ مصالح آزادی نبوده، بلکه بمنظور سرکوب دشمنان خویش است و هنگامی که سخن گفتن در بارۀ آزادی ممکن می گردد، آنگاه دولت بمعنای اخص کلمه دیگر موجودیت خود را از دست می دهد”…] ، لنین – انقلاب پرولتری و کائوتسکی مرتد. .
مناظره با آنارشیستها
آیا این
آقایان هیچگاه انقلاب دیدهاند؟ انقلاب بدون شک با اتوریتهترین چیزهاى ممکنه است. انقلاب عملى است که در آن، بخشى از اهالى بوسیله تفنگ، سرنیزه، توپ، یعنى با وسایل فوقالعاده با اتوریتهاى اراده خود را به بخش دیگر تحمیل مینماید و حزب پیروزمند بالضروره مجبور است سیادت خود را بوسیله آن حس رعبى که اسلحه وى در دلهاى مرتجعین ایجاد میکند حفظ نماید. اگر کمون پاریس در مقابل بورژوازى به اتوریته مردم مسلح تکیه نمینمود، مگر ممکن بود عمرش از یک روز تجاوز کند؟ و بر عکس آیا ما حق نداریم کمون را بمناسبت این که از اتوریته خود بسیار کم استفاده کرد سرزنش کنیم؟ بنابراین از دو حال خارج نیست. یا آنتى اتوریتاریستها خودشان هم نمیدانند چه میگویند و در این صورت فقط تولید آشفته فکرى میکنند، یا آنکه این مطلب را میدانند و در اینصورت به راه پرولتاریا خیانت میورزند. در هر دو حال آنها فقط به ارتجاع خدمت میکنند» (ص ٣٩).
مرگ بر امپریالیسم و سگ های زنجیری و بی زنجیرش ، نفرت و ننگ بر اپورتونیست، رویزیونیست های خائن، پیروز باد انقلاب قهری کمونیستی، زنده باد دیکتاتوری پرولتاریای مسلح، زنده باد کمونیسم!
سالگرد تولد لنین را با به کارگیری و درس آموزی از آموزش های انقلابی این بزرگمرد تاریخ بشری گرامی بداریم. به جرات میتوان گفت که هیچ نظریهپرداز و رهبر انقلابی در تاریخ بشر به اندازه لنین تمام لحظات زندگی و عمر کوتاه خود را صرف تدوین تئوری و تنظیم عمل انقلابی در خدمت کارگران و محروم شدگان از حقوق انسانی نکرده است. تمام دغدغه لنین امر انقلاب جهانی کارگری و بهبود وضع انسان زحمتکش بود و همین نگرانی و کار شبانه روزی تئوریک و پراتیک بود که او را دچار چند سکته مغزی نمود و در کنار ضعف ناشی از حمله تروریستی، جان او را در سن کم گرفت. اما آموزه های او تا ابد پشتوانه انقلاب کارگران و زحمتکشان جهان و جامعه آزاد انسانی خواهد بود.
همینکه آن بزرگوارو شما می فرمایید:
…« دیکتاتوری پرولتاریا»…
بر مبنای همین تز،نتیجه افکار و عملکرد وی وشاگردش را ،تاریخ نشانمان داد.