بیانیه تشکلها و گروههای کارگری، دانشجویان، فارغالتحصیلان بیکار، ورزشکاران و فعالین دفاع از حقوق کودکان به مناسبت ۱۶ آذر ۹۹
تاریخ مبارزات دانشجویان در ایران همانند سایر جنبشهای اعتراضی جامعه، طی ۴۲ سال گذشته مملو از سرکوب، زندان، قتل، کشتار، زندان و شکنجه و تبعید دانشجویان معترض و آزادیخواه توسط حاکمیت بوده است.
کشتار فجیع دانشجویان و اساتید خلاف جریان، سکولار، چپگرا و آزادیخواه در دانشگاهها در جریان اقدام جنایتکارانه پاکسازی دانشگاهها تحت نام “انقلاب فرهنگی” در سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲، کشتار دانشجویان و از بام ساختمانها پرت کردن آنان در جریان کوی دانشگاه در تیرماه سال ۷۸، مقاطعی در تاریخ مبارزات دانشجویان است که توسط حاکمیت به این جنبش مبارزاتی خون پاشیده شده است. علاوه بر این کشتارها، صدها دانشجوی دیگر بازداشت، شکنجه و زندانی شدهاند و افراد زیادی سر به نیست شدهاند که هنوز هم خانوادههایشان مانند خانواده سعید زینالی دهها سال است منتظر بازگشت و یا کسب خبری از فرزندانشان هستند.
دانشجویان همواره بخشی از کل جنبش اعتراضی بوده و در میدان مبارزه علیه سرکوب، واپسگرایی، تبعیض به هر شکل آن، استثمار، فقر، گرسنگی، بیکاری، زندان و شکنجه و اعدام نقش برجسته داشتهاند.
در مبارزات علیه وضعیت موجود در کنار بخشهای دیگر جامعه منجمله مبارزات و اعتراضات و اعتصابات کارگران فعال بوده و بهویژه با براه انداختن اعتصاب و تحصن در حمایت از اعتصاب قدرتمند کارگران هفت تپه و فولاد اهواز با شعار “فرزند کارگرانیم، کنارشان می مانیم” در سال ۹۷، این همبستگی را بارها اعلام کردهاند.
دانشجویان از جمله بخشهای فعال در خیزش آبان ۹۸ و رخدادهای سیاسی و اجتماعی بعد از آن بودهاند. سالی که اگر بخواهیم یک نام مناسب برای آن انتخاب کنیم، میتوانیم از عناوین شورانگیز و پر افتخاری یاد کنیم؛ سال مبارزه علیه سرکوب، علیه نابرابری، علیه جنایت، علیه فقر و گرانی و بیکاری، علیه بیحقوقی چندین میلیون انسانی که برخاستند و تغییر کل وضعیت ضدانسانی موجود را فریاد زدند و مطالبه کردند. طی این یک سال گذشته، اعتراضاتی که تمام جامعه در آن به تکاپو درآمد تا ترس در جان آنان که خون مردم را در شیشه کردهاند بیاندازند، به تنهایی بیانگر این بود که جامعه چه چیزی را نمیخواهد و چه میخواهد. هنوز به خاطر داریم که در جریان اعتراضات آبان و در ادامه، چه اهدافی آماج اعتراض معترضین قرار میگرفت و چگونه نمادها و مکانهای ظلم و استثمار در آن روزها مورد اعتراض قرار گرفت.
پس از آن و با توجه به خیل خون عزیزانمان در خیابان بود که دانشجویان مدافع برابری، سکولاریسم، مدرنیسم، انسانیت و آزادی، ۱۶ آذر را بدل به صحنه دادخواهی آن کردند؛ همگام با خانوادههای جانباختگان آبان از نیزارهای ماهشهر تا خیابانهای تهران، از شیراز و اصفهان و تبریز و ارومیه و سنندج و کرمانشاه تا زاهدان و بندرعباس تا اهواز و مشهد و … همه و همه را مرور کردند و گفتند: “آبان ادامه دارد”.
ما دانشجویان، کارگران، معلمان، پرستاران و همه مردم تحت ستم و آسیب دیده، پای حرف آبانمان ماندیم و حرف آخر را همان اول زدیم: “تغییر ریشهای در تمام مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی؛ فورا و بدون هیچ تخفیفی.”
پس از آبان ۹۸ دیگر اوضاع متفاوتتر بود، در دانشگاهها نه بسیج و حراست و کمیتههای انضباطی کنترل سابق را داشتند و دارند و نه در جامعه توپ و موشک و تانک و مسلسل میتوانست رعب و وحشت مطلوب حافظان نظم موجود را تامین کند. در جامعه پاسخ به تشدید سرکوبها را دیگر با شعار “توپ تانک مسلسل، هرگز اثر ندارد” داده بودند. این را پیشروی روزانه جامعهی معترض میگوید؛ این را حضور دائم دانشجویان مستقل از حاکمیت در دانشگاهها میگویند، اعتصاب کارگران هفت تپه و مراکز نفتی و پتروشیمیها میگوید و شدت بالای نفرت و انزجار عمومی بیتاثیری توپ و تانک و مسلسل در مقابل خشم و قدرت زیر و رو کننده مردم را فریاد میزند.
حضور دانشجویان بویژه طی یک سال گذشته که خط و نشان کشیده و میکشد در بزنگاههای تاریخی، نقش کلیدی و پیشبرنده دانشجویان را تصویر کرده است؛ این را میتوان در جریان اعتراضات دی ماه ۹۸ دید. دادخواهی از یک عمل شنیع و ضد انسانی، آنهم در جامعهای که هم داغدار و هم خشمگین از قتلگاه “آبان خونین” است، مورد استقبال وسیع مردم قرار گرفت و اعتراضات سراسری دیماه بخاطر شلیک عمدی به هواپیمای اوکراینی که باعث قتل عام مسافران این هواپیما شد و جنایتی دیگر را رقم زد.
در این یکسال همزمان با پیشروی وسیع بخشهای مختلف جامعه، دانشجویان نیز همچنان جلو آمدهاند و در رویاروییهای دیگری از جمله تحریم انتخابات ۹۸ و تحمیل تعطیلی مراکز آموزشی به حاکمیت به دنبال شیوع ویروس کرونا نقش داشتهاند. اما آنچه که سال اعتراضی پشت سر گذاشته شده را از جهات متعددی متفاوت میسازد؛ تصویر واقعیتی بود که سالها فریاد زده شده است. شعار: “دانشجو کارگر معلم، اتحاد اتحاد”. فعالیت مداوم و مشترک تشکلها و جمعهای کارگری، دانشجوئی، زنان، معلمان، بازنشستگان و غیره تضمینی است برای پیشروی عمومی و همه جانبه ما برای احقاق تمام حقوق از دست رفتهمان.
ما دانشجویان، فارغالتحصیلان بیکار، کارگران، ورزشکاران، معلمان و فعالین دفاع از حقوق کودک اعلام میکنیم در تداوم روند اشاره شده و در راستای هرچه بیشتر قدرتمندتر کردن مبارزات تودهای، فراخوان ۱۶ آذر امسال، چیزی جز ادامه مبارزات سراسری دانشجویان، گروههای محلهای، کارگری، زنان، فعالین محیط زیست، معلمان، دانش آموزان و … نیست. همانطور که تا کنون در هر تحرک و جنبش اجتماعی حاضر بودهایم، تمام وقایع پیش رو را نیز با حضور اعتراضی خودمان به سکویی برای پرواز آزادی خواهی در آسمان سیاسی کشور تبدیل خواهیم کرد؛ و در این راه پر فراز و نشیب نشان خواهیم داد که نه سرکوب، نه جنایت، نه اعدام، نه بازداشت، نه شکنجه، نه احکام سنگین و وثیقه و نه شیوع کرونا و نه هیچ عامل دیگری نمیتواند ما را از پیشبرد مبارزاتمان برای برخورداری از زندگی آزاد و برابر باز دارد.
۱. تشکل مستقل دانشجویان پیشرو دانشگاه اصفهان
۲. جمعی از دانشجویان و فعالین دانشگاه بهشتی تهران
۳. جمعی از دانشجویان و فعالین دانشگاه علامه تهران
۴. جمعی از دانشجویان و فعالین دانشگاه فردوسی مشهد
۵. جمعی از دانشجویان و فعالین دانشگاههای هنر تهران
۶. جمعی از دانشجویان و فعالین دانشگاه آزاد نجف آباد اصفهان
۷. جمعی از دانشجویان و فعالین دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
۸. جمعی از دانشجویان و فعالین دانشگاه الزهرا تهران
۹. جمعی از دانشجویان و فعالین دانشگاه پیام نور تهران جنوب
۱۰. انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
۱۱. سندیکای نقاشان البرز
۱۲. فعالین کارگری سقز
۱۳. فعالین لغو کار کودکان
۱۴. ورزشکاران رزمی کار کرمانشاه
۱۵. فارغالتحصیلان رشته شیمی دانشگاه رازی کرمانشاه
۱۶. کارگران پتروشیمی سبلان عسلویه
۱۷. کارگران پتروشیمی جم عسلویه
۱۸. کارگران پتروشیمی بوشهر عسلویه
۱۹. کارگران پتروشیمی صدف عسلویه
۲۰. کارگران پتروشیمی دماوند عسلویه
۱۳آذر۹۹
از دیگر مطالب سایت
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- بیانیه تشکل های دانشجویی و کارگری: من در ایران نمیتوانم نفس بکشم؛ چون حکومت تمام حقوق انسانی مرا از من سلب کرده است
- حمایت کارگران، معلمان، دانشجویان و بازنشستگان از اعتصاب سراسری کارگری
- ۵ تشکل کارگری: عزای عمومی به یاد به خون خفتگان خیزش مردمی آبان ماه ۹۸
- جمعی از تشکل های کارگری: مزد حداقل، خط فقر و تفسیر های متفاوت پیرامون آنها
مرگ بر ستمگر چه شاه باشد چه رهبر – اعتصاب، انقلاب ( انقلاب قهری کمونیستی)، راهگشاست!
۱۶ آذر روز شعار : مرگ بر امیریالیسم، مرگ بر شاه مزدور -مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی سرمایه، پیروز باد انقلاب سرخ، زنده باد کمونیسم بوده و باید باشد و یا بشود! انقلاب زیباست، غیر از آن همه چیز بیهوده و پوچ شده است!
” در حقیقت، خود آگاهی طبقاتی پرولتاریا تنها در جریان مبارزه سیاسی است که وسیع ترین امکان ظهور و رشد خود را باز می یابد. طبقه کارگر تا هنگامی که خود را فاقد هر گونه قدرت بالفعلی برای سرنگونی دشمن ببیند، طبیعتا هیچگونه کوششی نیز در راه نفی فرهنگ مسلط نمی تواند داشته باشد. او پس از عزم به تغییر زیربناست که عوامل روبنائی را برای پیروزی خود به خدمت می گیرد، و به مثابه بشارت دهنده نظمی نو مطلقا متفاوت با نظم کهن، بینش اخلاقی و فرهنکی خاص خود را می پذیرد و شکوفان می کند. ” . ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا- چریک فدائی خلق امیر پرویز پویان. ۱۳۵۰.
رفقای دانشجو و کارگر با شغل و بیکار، دانشجوی در حال تحصیل و فارغ التحصیل و… اعلامیه شما را به مناسبت ۱۶ آذر خونین سال ۱۳۳۲ که در آن ۳ دانشجو به نام های شریعت رضوی، بزرگنیا و قندچی بوسیله سگ های زنجیری امپریالیسم – رژیم شاه مزدور یعنی اخلاف برحق رژیم حاکم را خواندم. از رادیکالیسم؟ نهفته در آن لذت هم بردم.
و اما به باور من اولا باید پرسیده شود که چرا؟ رژیم جمهوری اسلامی را، همه ی سرمایه داران امپریالیست و کل طبقه سرمایه دار در ایران در سال ۱۳۵۷ تلاش کردند، مایع گذاشتند، دستگاه های امنیتی – اطلاعاتی و ارتباط جمعی شان را در اختیارش گذاشتند، شاه را بردند، خمینی و دار دسته را آوردند و موجودیت دادند. برای این کار را کردند که با وجود اینکه جنبش طبقه کارگر از سازمان انقلابی خود – حزب کارگران آگاه که وجودش برای پیروزی انقلاب در یک جامعه سرمایه داری یک ضرورت انکار ناپذیر بوده و هست، بی بهره بود، ولی یک انقلاب عمیق ضد سرمایه داری امپریالیستی – ضد دیکتاتوری نظام سرمایه داری ادغام شده ی در سرمایه داری جهانی – انقلاب کمونیستی طبقه کارگر و متحدین اش- جاری بود و شعار ” کارگر نفت ما، رهبر سرسخت ما”، خواب از جشمانشان ربوده بود را به خاک و خون بکشانند و الحق رژیم جمهوری اسلامی این وظیفه محوله را به ددمنش ترین، شنیع ترین و با ترتیب دادن قتل عام های آن چنانی که بی نظیر و یا کم نظیر در تاریخ معاصر آن جامعه بود، بانجام رسانده است، ولی همچنانکه خودتان نیز به درستی نوشته اید، نتوانسته است، جلوی مبارزات شما را بگیرد و اکنون خود را در روزهای آخر زندگی شناعت بار خویش دیده و مرگ خود را در آئینه روشن روز می بیند.
سرمایه داران امپریالیست و مخصوصا ایدئولوگ های آنها می دانند که در شرایطی انقلابی همه چیز ممکن است. آنها این گفته مارکس و انگلس را خوب درک کرده اند : ” هم برای ایجاد این آگاهی کمونیستی در مقیاسی وسیع، و هم برای موفقیت خود این امر، تغییر و دگر گونی انسانها در مقیاسی عظیم ضروری است، تغییری که تنها می تواند در جنبش عملی، انقلاب، صورت پذیرد؛ بنابراین، انقلاب نه تنها بدین خاطر ضروری است که طبقه فرمانروا نمی تواند به هیچ طریق دیگری سرنگون شود، بلکه ایضاٌ بدین خاطر ضروری است که طبقه ای که آن را ساقط می سازد، تنها با انقلاب می تواند خود را از شر کثافات قرون رهائی بخشد و برای ایجاد جامعه ای با طرحی نو، شایسته و مناسب گردد.ص ۶۵ – کارل مارکس فردریک انگلس- ایدئولوژی آلمانی – ترجمه تیرداد نیکی
و اما، رفقای عزیز، شما هم، مانند تمامی جریانات و افراد باصطلاح رادیکال، انقلابی، سوسیالیستی و کمونیست از چیز اساسی که می تواند جامعه سرمایه داری ایران را تغییراساسی دهد و شرایط فلاکت بار و نکبت بار کنونی که دیگر حتی برای یک روز هم قابل تحمل نیست، دهد، یعنی انقلاب قهری کمونیستی، برای درهم شکستن دولت سرمایه داری – رژیم جمهوری اسلامی و ایجاد دیکتاتوری پرولتاریا، یعنی تنها دولتی که می تواند، این شرایط را تغییر اساسی، رادیکال و انقلابی که مورد لزوم و ضرورت آن فوری و حتمی است، دهد و هم وسیله ای که پرولتاریا لازم دارد که بوسیله آن قادر گردد، انقلاب را به پیروزی رساند، چیزی نمی گوئید و این شما را نیز، به خرده بورژواهائی تبدیل می کند که از همه چیز می گویند، الی از چیزی که باید بگویند.
به نظر من، بدین دلیل است که شما آگاهانه یا ناآگاهانه، حتی از اینکه اساسا مبارزه دانشجویان در سال ۱۳۳۲ بر علیه چه بود؟ و چرا؟ بطرز وحشیانه ؟ چون آردیبهشت ۱۳۵۹ و ۱۸ تیر۱۳۷۸ و… سرکوب گردید و خون ۳ دانشجو، سالن دانشکده فنی را سرخ نمود، حتی نامی هم نمی برید.
به نظر من، انقلابی، رادیکال، دست به ریشه بر در جامعه ی وحشی شده و زیر سلطه ی جنایت کارانه ترین دولت معاصر ایران امروزه نمی توان پیدا کرد، مگر اینکه : بطور روشن و پیگیر طرفدار و تلاشگر بوجود آوردن کمیته های مخفی، برای موجودیت دادن به حزب سیاسی طبقه کارگر – حزب کارگران آگاه، انقلابی و کمونیست – حزب مخفی و غیر علنی – حزب مسلحانه کمونیست، برای به پیروزی رساندن انقلاب قهری کمونیستی، برای درهم شکستن دولت کهنه – دولت سرمایه داری موجود – جمهوری اسلامی در ایران، برای ایجاد دیکتاتوری پرولتاریای مسلح – شوراهای مسلح کارگران و زحمتکشان ، برای بر چیدن مالکیت خصوصی و کارمزدوری، فرهنگ و عادات و رسوم قدیمی جوامع طبقاتی، مذهبی، مردسالارانه و ارتجاعی و در یک کلام: برای زندن نمودن انسان باشد! این یعنی برای سامان دادن و سازمان دادن طبقه کارگر تلاش کرد که طبقه ی پایان دهنده به جامعه طبقاتی و بوجود آورنده جامعه کمونیستی است، و لاغیر!
شعاراساسی امروز بطور واقعی: بربریت حاکم یا کمونیسم! مرگ یا کمونیسم! که جز با پیروزی انقلاب قهری کمونیستی کمونیسم میسر نمی شود!
حمید قربانی – انسان بیوطن – ۴ سپتامبر ۲۰۹۳ سال اسپارتاکوسی!
امان از شعار های دن کیشوتی بعضی از خارج از کشوری ها
گسترده باد جنبش های سیاسی ، صنفی ، مدنی و….مردم ایران برای کنار گذاشتن حکومت کشتار جمهوری اسلامی و گذذار به مردم سالاری