جمعی از کارگران هپکو در بیانیهای به مشکلات چند سال اخیر اشاره کرده و خواستار پرداخت حقوقهای خود و رفع مشکلات شدند
به گزارش خبرنگار ایلنا، در این بیانیه آمده است: چند سالی است که اوضاع ابرشرکت مادر تخصصی هپکو و تنها تولیدکننده ماشین آلات راهسازی و معدنی به حدی وخیم و بهم ریخته است که تقریبا در همه جای دنیا هپکو را نه به خاطر تولیدات کیفی ماشین آلات سنگین راهسازی اش، بلکه با اعتراضات صنفی و چندینساله کارگریاش میشناسند!
آنها با تاکید بر اینکه عدهای از کارگران هپکو به عنوان ابزار استفاده کرده تا به مقاصد خود برسند؛ به چند پرده از این رفتارها اشاره کردند:
سهامدار اول شرکت که نه مبلغ مورد توافق با خصوصیسازی بابت واگذاری هپکو را پرداخت نمود و نه اقساط وامهایی که به اسم هپکو گرفت و در جاهای دیگر هزینه و سرمایهگذاری کرد و در نهایت وقتی حلقه را برای بازپرداخت این بدهیهای چند صد میلیاردی هپکو تنگ دید بهترین کار را اعتراض کارگران دید تا بتواند با استفاده از بوجود آمدن این آب گلآلود بعد از مکیدن شیره و اموال و داراییهای موجود، هپکو را به سازمان خصوصیسازی عودت داده و حدود ۲۴۰ میلیارد هم بابت این عودت دادن از سازمان خصوصیسازی مطالبه و وصول کند.
سهامدار معروف۱۰ میلیونی در مرحله دوم که دقیقاً با طی کردن نقشه راه سهامدار اول البته بسیار ماهرانهتر و در مقاطع مختلف با تعطیلی شرکت به بهانه تامین مواد اولیه وعدم پرداخت چندین ماهه حقوق توانست علاوه بر دریافت وامهای کلان به اسم اقتصاد مقاومتی و رفع موانع تولید نسبت به یک بورس بازی شدید و افزایش بیسابقه حدود ۸۰۰ درصدی سرمایه هپکو در بورس و فروش مال غیر (سهام ارزشمند مس طارم) سود کلان چند صد میلیاردی دست یابد و در وقت مقتضی او هم با استفاده از به اوج رسیدن تنشهای کارگری رندانه بساط و سفره خود را از جنازه به استخوان رسیده هپکو جمع کرده تا بازهم هپکوی رو به موت بماند و کارگران سردر گریبانش، و در نهایت با حمایت قاطعانه رئیس وقت سازمان خصوصیسازی تقاضای خسارت ۷۰ میلیاردی از شرکت هپکو کرد.
تیمهای مختلف مدیریتی دولتی که بعد از به اصطلاح خلع ید از سهامدار دوم توسط سازمان خصوصیسازی برای هپکو معرفی میشد و هپکو را محل مناسبی برای دریافت حقوقهای نجومی و کسب سودهای هنگفت بورسی بدون نظارت و پاسخگویی دیدند؛ آنها هم در هنگام موعود بساطشان را جمع کرده و راهی شهر و دیار خود شدند.
در آخرین تصمیم دولت در خصوص هپکو، سازمان تامین اجتماعی که بعنوان مالک جدید هپکو توسط دولت معرفی شده و این سازمان با توجه به تصویب پرداخت حقوق حداقل به مدت یک سال به آن عمل نکرد و با عدم پرداخت حقوق کارگران هپکو و به گروگان گرفتن این حداقل حقوق کارگران به امید ابزار کردن کارگران مظلوم هپکو جهت اعتراض به جهت اهرم فشار به نظام برای دریافت مطالباتش انتخاب کرده است، غافل از اینکه کارگری که بیش از پنج سال است که هر ماه برای دریافت حقوق اولیه خود بعضا تا حد مرگ جنگیده، هم طاقت و توانی دارد.
کارگران ادامه دادند: در نهایت امیدواریم که مسولین و مدیران سازمان عریض و طویل تامین اجتماعی برای طلب مطالباتشان از دولت راهی به جز ابزار کردن کارگران هپکو و گرفتار کردن چندباره این بینوایان انتخاب کند و با توجه به اینکه بارها و بارها راهکارهای برون رفت شرکت از مشکلات برای آنها و دیگر مسئولین توضیح داده شده است برای یکبار هم که شده به این راهکارها توجه ویژه گردد. آیا در آستانه چهل و دومین سالگرد انقلاب عزیزمان کارگری که از ابتدای انقلاب تاکنون در صف اول حمایت از نظام و ارزشها و آرمانهای نظام بوده است سهمش از سفره انقلاب حداقل پنج سال گروگان بودن دست مسئولین نئولیبرال و غربزده است؟
به باور من، چنین کارگرانی را سرمایه داران دولتی و خصوصی تا سر حد مرگ استثمار میکنند و هیچ باکی هم از جنین بیانیه های کارگرانی متأسفانه با چنین روحیه ای که تسلیم و فداکاری برای سرمایه داران و دولت شان از آنها به شام می بارد، ندارند. کارگران هپکو و هفت و عسلویه و… باید بدانند و آگاه باشند که حق دادنی نیست و گرفتنی است. تنها با یک مبارزه قاطع طبقاتی که اساس جامعه سرمایه داری معاصر ایران که در جامعه سرمایه داری جهانی ادغام ارگانیک شده است و دولت را تعرض قرار دهد می باشد که البته، چنین مبارزه و نبرد طبقاتی سازمان و وسیله خویش – حزب کارگران آگاه و انقلابی را می طلبد که اکنون کارگران فاقد آن هستند که باید موجودیت دهند و گرنه همچنانکه در دوره دوم دولت خاتمی پفیوز نوشتم، هر روز بر تعرضات و حمله به زندگی نداشته کارگران و زحمتکشان جامعه می افزایند و توقفی در کار نیست! یک جنگ طبقاتی در جامعه جاری است که فقط به نیرو، سازماندهی و اتحاد و تسلیح طرفین بستگی دارد که از محصولات جامعه که تولیدات کارگران هستند، هر کدام چه نصیبی می برند و نه رحم و مروت نداشته ی سرمایه داران زالو صفت و دولت ددمنش و خونمک آنها!
هیچ چشم داشتی نه از تک تک اعضای طبقه سرمایه دار و نه از دولت خونریز و جبارشان بطور کلی و مسئولی بطور ویژه نمی توان داشت که دولت زور سازمان یافته یک طبقه بر علیه طبقه دیگر – طبقه حاکم بر علیه طبقه محکوم – در جامعه کنونی طبقه سرمایه دار بر علیه طبقه سرمایه دار – است. این درست است که : ” طبقه کارگر در سیر تکاملی خود، سازمانی را جانشین جامعه کهنه بورژوایی خواهد ساخت که فاقد طبقات و اختلافات آن ها است و دیگر در واقع قهر سیاسی ای وجود نخواهد داشت، زیرا درست همین قهر است که مظهر رسمی اختلافات طبقاتی در درون جامعه بورژوائی است.
در این فاصله، آنتاگونیسم بین پرولتاریا و بورژوازی، مبارزه یک طبقه علیه طبقه دیگر است مبارزه ای است که عالی ترین تجلی آن، یک انقلاب کامل است.
در ضمن آیا جای تعجب است که جامعه ای که براساس اختلافات طبقاتی بنیان گذاری شده است، به تضاد بی رحمانه ای که نتیجه غائی آن تصادم تن به تن است، منتهی گردد؟
نباید گفته شود که جنبش اجتماعی در برگیرنده جنبش سیاسی نیست. هیچ جنبش سیاسی ای وجود نداشته است که در عین حال یک جنبش اجتماعی نیز نبوده باشد.
در نظامی که طبقات و اختلافات طبقاتی در آن وجود نداشته باشد، رفورم های اجتماعی، دیگر انقلابات سیاسی نخواهند بود. تا وقتی که این زمان فرا برسد، در آستانه هر تغییر شکل کلیِ جدید جامعه، آخرین جمله علم الاجتماع همواره چنین خواهد بود:
« یا مرگ یا مبارزه، جنگ خونین یا نیستی، مسئله به صورت سرسختانه مطرح است. »(ژرژ ساند ) (۱) ص ۱۷۹ تا ۱۸۲
https://twitter.com/giletsjaunesac1/status/1104004310982184960
بنا بر این رفقا و دوستان : نخست باید جنگ را به نتیجه رسانید و دیگر اینکه در جامعه حاضر، حقوق و مزایا شما وابسته به درجه اتحاد، سازمان یابی و تسلیح طبقاتی تان است و نه هیچ چیز دیگری. تا روزی که حامی چنین دولت سفاکی هستید، گرسنگی را باید تحمل کنید و در نهایت : یا مرگ یا آزادی یا نیستی یا جامعه کمونیستی!