این روزها شایعه و خبر پیرامون انتخابات ریاست جمهوری اسلامی کم نیست. به ویژه میان اصلاح طلبان و اهل “اعتدال” که دربدر دنبال تخته نجاتاند. از آخرین این اخبار، یکی هم احتمال اعلام کاندیداتوری مصطفی تاجزاده است. گرچه صحت خبر هنوز قطعی نیست و انگیزه و تاکتیک او برای کاندیداتوری احتمالی نیز مورد بحث، اما در حد شایعه هم که باشد مایه سرمستی اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات شده است. بخصوص بعد شوک هفته پیش ناشی از پس نشستن حسن خمینی که “رهبر” کاندیداتوری شیخ را مصلحت ندانست و او هم بلافاصله توصیه “آقا” را لبیک گفت.
بحث با حریف در “نقطه قوت” آن!
جدا از اینکه کاندیداتوری تاجزاده قطعیت پذیرد یا نه، استقبال پرشور از این اما میتواند بالاترین مدرک و دلیل برای شرکت در انتخابات اصلاح طلبان حکومتی و نیز سکولارهای شبه اپوزیسیون همجنس آنان به شمار آید. “برگ برنده”ای در دست این طیف تا متکی بر آن ساز ضرورت شرکت در انتخابات کوک کند. هم از اینرو سخن با اینان لازم است حول “نقطه قوت”شان پیش برده شود که موجب شوق و نشاط آنان میشود. وگرنه، رفتاری که بخواهد کسی چون عارف و ظریف را رای دهد و یا پشت علی لاریجانی قرار گیرد، آن اندازه در معرض رسوایی سیاسی است که نیاز به مکث نداشته باشد!
برخورد با مشتاقان شرکت، در موضوعاتی از اعتبار ساقط و نخ نما از آسانترینهاست؛ در موضوعاتی همچون انتخاب میان “بد” و “بدتر”، غنیمت شمردن یک نیشگون از خرس یا این مضحکه تازه به میدان آمده که به هر سیویل با هر کیستی رای باید داد تا سپاهی و امنیتی نیاید! با همیشه مشتاقان لازم است در “قویترین” موضع و استدلالی که دارند سخن گفت تا معلوم شود رویکرد آنان چه اندازه سست بنیاد و دور از واقعیتهاست. گرچه بنا به تجربه سیاست سازان چنین طیفی بعید است بخواهند به خود آیند، اما این انتظار را میتوان از کسانی داشت و باید داشت که بتوانند با سادهاندیشی به وداع برخیزند.
کاندیداتوری تاجزاده برای اینان، یکی از سکوهای قوی تلقی میشود تا به دستاویز آن بخواهند لزوم شرکت همیشگی خود در انتخابات را توجیه و تبیین کنند و اگر هم فرضاً این شخص از فیلتر شورای نگهبان گذشت حجت برایشان قوی شود و معنوی! احتمال این کاندیداتوری بی آنکه هنوز هم نه به دار است و نه بار، از نظر اینان تغییر رفتار “آقا” تفسیر میشود! نشانهای از تعویض فضا و “دلیل” دیگری برای ظرفیت اصلاح در نظام! مهم برای اینان، همانا تصور چرخش در اوضاع است تا نه فقط مهر تایید بر “درستی” تاکتیک “تغییر رفتار” بکوبد که “حقانیت” استراتژی “تغییر در حکومت” را روآورد!
دو نگاه به “انتخابات” کنونی
گیر کار نگاه مبتنی بر “تغییر در حکومت” به انتخابات در اینست که فقط فعل و انفعالات قدرت را در رصد دارد و سیاست بر همین پایه میکند. نقطه عزیمت این نگاه از مبارزه جامعه با قدرت نیست ولو در حرف به فراوانی از آن دم بزند. نگاهی است که با دور زدن این واقعیت که شرکت یا عدم شرکت در انتخابات حکومتی در هر مقطعی مقدمتاً با سطح بلوغ سیاسی جامعه و نوع مناسبات آن با حکومت تعیین میشود، کانون بحث شرکت یا عدم شرکت را به جاهایی نامربوط میبرد تا اصل مطلب پوشیده بماند و یا به حضور این یا آن اصلاح طلب و اصولگرای میانهرو در کارزار انتخاباتی گره زده شود.
در واقع بحث سر این نیست که نیروی محروم از حضور در انتخابات جمهوری اسلامی هرگز نباید در آن شرکت کند چرا که اساساً دمکراتیک نیست و هر چه هم جلوتر آمده ضد دمکراتیکتر شده و میشود. از جایگاه سیاستورزی چه بسا تحت شرایطی و بسته به ارزیابی که از آرایش قوا هست و نیز متناسب با سطح شناخت و تجربه بیشترینه مردم، میشود دعوت به شرکت در انتخابات غیردمکراتیک هم کرد تا تعادل قوا در جهت تضعیف استبداد و به سود مردم بهم بخورد. مثلا در شرایطی که امکان تشدید تضادها در بالا با دخالت مردم و رای علیه دستگاه ولایت فراهم آید و باز شدن فضای سیاسی بارآورد.
بحث سر اینست که مناسبات کنونی جامعه با جمهوری اسلامی به ما چه میگوید؟ جامعه پسا خیزشهای دی ٩۶و آبان ٩٨؛ جامعه ملتهب با انواع اعتراضات صنفی و سیاسی در دل خود و بروز یافته در زبان و عمل و رفتارش علیه راس نظام و کل نظام؛ جامعه سرخورده از اصلاح طلبان حکومتی و هم کردار دیدن آن در عمل با دیگر جناحهای حکومت و در نتیجه سردادن “اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا”؛ و جامعهای نشسته بر شکافی ژرف بین خود با حکومت. آیا قرار بر تعمیق این شکاف به سود مردم در راستای آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی است یا پرکردن آن در خدمت نظام آزمون پس داده در همه عرصهها و رفوزه در هر زمینه؟ تاجزادهها برای کدامیک اینها میآیند و سر و دست مشوقها برای چه چیزی میشکند؟ مسئله اینست!
مسئله، مناسبات کنونی جامعه با حکومت است!
اینکه تاجزاده و همانندهایی چون او جزو اصلاحطلبان حکومتی پیشرو به شمار میروند، واقعی است. اینکه او سابقه زندان بخاطر “سبز” بودن در کارنامه خود دارد و طی مسیر تکوینی خود از نقطه انجام بحثهای اقناعی با سربازان گمنام امام زمان به ارایه تحلیلهای کم و بیش واقعبینانه و نیز پیشنهادهای رادیکال در کادر تنگناهای جمهوری اسلامی رسیده، جای تردید نیست. اما اینکه چنین پیشینهای بخواهد آگاهانه یا ناآگاهانه برای بزک قدرت حاکم پشتوانه قرار گیرد، نه فرصت شناسی سیاسی که فقط بازیچه شدن در دست قدرت مستقر است. موضوع، نه فضای باز سیاسی که بازی انتخاباتی است.
بحث پیرامون تبیین اوضاع سیاسی اینک هرچه بیشتر در این کانونی میشود که حکومت خود را در چه موقعیتی میبیند و چه سودایی در سر میپرورد؟ نگاه همیشه امیدوار و همیشه “خوش بین” به “بالا” بر اینست که بالاییها چون اوضاع فوق بحرانی کنونی را دریافتهاند به لزوم تا اندازهای باز کردن فضا نه فقط برای پیشا انتخابات بلکه در بعد آن نیز رسیدهاند. این نگاه، نشانهها را هم در شل کردن مقررات “حصر”، استفاده برون مرزیها از رسانههای درونمرزی و اخیراً هم بحث و گفتگوهای “کلاب هاوسی” برمیشمرد! نتیجه هم اینکه باید از این فرصت در طرح خود قویاً سود جست! اما آیا واقعاً چنین است؟
نگاه دیگر اما در برابر بر اینست که نظام جمهوری اسلامی در مشی خود مبنی بر ایستادگی قاطع در مقابل جامعه، قصد کمترین عقب نشینی ندارد چون میداند اگر چنین کند با دومینوی عقب نشستنهای بیشتر در برابر جامعه انباشته از مطالبات پرشمار مواجه خواهد شد. خامنهای شور انتخاباتی را بیشتر در رابطه با مذاکرات با آمریکا و رهایی از فشار تحریمها نیاز دارد و نه در معنی تغییر راهبردی. مانوور تولید رونق انتخاباتی او فقط در اندازهای است که رئیس جمهور منتخب، مطلوب انتصابیاش باشد. برای وی به اصطلاح باز کردن فضای انتخاباتی فقط در سر کار آمدن فردی دستکم قابل تحمل مد نظر است و نه فراتر از این. حکومت را با بسیج اجتماعی فرا انتخاباتی میتوان و باید عقب نشاند و نه بازی کردن در میدان بازی آن.
چنین نگاهی “انعطاف”های حکومتی را از زاویه بازی انتخاباتی نظام بر میرسد و گذرا و تاکتیکی میبیند. چیزی که در موسمهای انتخاباتی دیگر نیز تکرار شده و طبیعی است اتاق فکر و ستاد عملیاتی حکومت بازی سیاسی را اینبار با توجه به نوع و سطح داوری امروز مردم نسبت به آن و ترفندهایش، در سطحی بالاتر پیش بکشد و ببرد! مگر همین چهار سال پیش نبود که کاندیداهای خودی در کارزار انتخاباتی اجازه یافتند تا بالا و پائین نظام را یکی کنند ولی تا خر از پل گذشت، روحانی حتی پیش از انجام مراسم تحلیف دوم خود، اخطار گرفت که دریابد بازی تمام شده و حد باید نگهداشت؟!
با نظام یا بر نظام؟
تاجزاده، اگر هم نگوییم بی باور به رکن ولایت فقیه نیست، دستکم ملتزم به آنست. رکنی نه فقط در قلب قانون اساسی بلکه به عنوان واقعیت واقعاً موجود و زمینه عمل ولی فقیه فعال مایشاء در همه امور. فرمانروایی از چینش وکیل و نصب وزیر تا سیاست گزاریها در همه امور و همه سطوح. حالا چنین کاندیدایی میخواهد در قالب کدامین تعهد عملی و با چه تضمین و برنامهای معجزه بیافریند؟! منبع و منشاء این معجزه انگاریها در مشتاقان شرکت در انتخابات چیست؟ چرا باید اسیر توهمات خود شد و خاک به چشم مردمانی پاشید که بارها گرد و خاک راه افتاده توسط اصلاح طلب و اهل اعتدال در چشمانشان نشسته است؟ علم شدن تاجزاده آیا ابزاری برای پسبردن جامعه از دستاوردهایش نیست؟
در جمهوری اسلامی بودهاند انتخاباتی که در آنها رای جامعه ناراضی از حکومت و معترض به ولایت فقیه در دو شکل بروز یافتند: تحریم انتخابات از یکسو و رای دادن به کاندیدایی که قسماً در برابر کاندیدای مد نظر ولی فقیه قرار داشت از دیگرسو. جامعه ناراضی در پای صندوق رای تقسیم میشد و مهم هم بود که نگذاشت این دو بخاطر نتیجه انتخابات در برابر هم قرار گیرند. این انتخابات اما چنین نیست. رای دهنده اینبار چه آگاهانه عمل کند و چه ناآگاهانه، رای به استمرار نظام و ولایت خامنهای میدهد تا او با به رخ کشیدن مشارکت مردم، باز اسب خود بتازد و بر سیاستهای تاکنونیاش بکوبد.
آن فعالینی که بر موضع مشارکت در این انتخابات هستند، انتخاباتی که رونق یافتناش مطلوب خامنهای است، باید توجه کنند که رای دادن فقط امضاء ساده تعرفه انتخاباتی نیست. لازم است بدانند که علنی و یا پنهانی پای صندوق رای رفتن و بدتر از آن دیگران را تشویق به رای دادن، پشتیبانی عملی از موقعیت سست دستگاه ولایت فقیه است. از یاد نباید برد که اگر زمانی رئیس جمهور نظام ولایی خود را در حد “آبدارخانه چی” تعریف کرد، اکنون اما ولی فقیه، رئیس جمهور را فقط در سطح پادو میخواهد! در چنین مختصاتی، انتخابات، عرصه انتخاب جایگاه سیاسی کلان است: با نظام و عملاً در خدمت تداوم این وضع اسفناک یا بر نظام برای آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی؟
تاجزاده و همانندهای او را باید دعوت به دوری از ولایت کرد و نه که بخاطر وسوسه کاندیدا شدن برایشان هورا کشید و راه شرکت خود در انتخابات را صاف نمود! او و ماننده های او را لازم است در ترک التزام به ولایت فقیه به تشویق برخاست و به خودآمدن بیشتر و پیوستن به مبارزه برون سیستمی سکولار دمکراتیکی که در جامعه جریان دارد و نه راه اندازی بساط هلهله و هیجان بخاطر دامی که نظام ولایی برای مرددها و مشوقان آنان و همه ملت گسترده است. تکلیف مردم ایران با این نظام در صحنه اجتماعی رقم خواهد خورد و نه در تنگنای به اصطلاح انتخابات هر روز هم تنگتر در جهت منویات “رهبر”. از درون انتخاباتهای سترون ولایی تحول رخ نمیدهد، از دل جنبش اجتماعی و محاصره مدنی نظام است که انتخابات آزاد سر برمیآورد. تا کی منش دنبالهروی و تبلیغ توهم؟
بهزاد کریمی
٣ فروردین ١۴٠٠
در کشور روند و بازی ها را در دنباله دو خرداد و جنبش سبز باید پی گرفت.
کارپایه قرار دادن
اعمال مشکوک نه به جمهوری اسلامی که گروهی وقتی متوجه شدند نه به جمهوری اسلامی دیگر خط قرمز نظام نیست، از خود نشان داده اند و یا به حرکات اعتراضی ۹ دی ۹۶ یا آبان ۹۸ که رد پای چپاولگری حکومت در شروع آنها مشهود است که بعدن اختیار از دستشان خارج شد و منجر به کشته شدن افرادی شد که شاید در این اعتراضات فعال نبودند
می تواند تحلیلگر را به خطا ببرد.
و تحلیلش سیاه مشقی بیش نخواهد بود
تاجزاده اعلام کاندیداتوری کرد!
تاثیرات احتمالی این کاندیداتوری!
۱.سریع رد صلاحیت میشود!
در اینصورت در پر شوری و جنجال انتخابات تاثیری ندارد ،چه بسا اعتراضاتی هم ایجاد شود.
۲. تایید میشود و در اعلام نتیجه تقلبی می کنند!
در اینحالت تکرار سال ۸۸ را میتوان انتظار داشت شاید نه به بزرگی آنزمان ،چون اصلاحطلبان موقعیت قبلی را از دست داه اند و مردم هم از آنها عبور کرده اند!
۳. تایید شده و رئیس جمهور میشود!
در این حالت درگیری ها در حاکمیت اوج خواصی خواهد گرفت و شانس عبور از حکومت ولایی به این شکل بالا خواهد رفت.
۴.قبل از تصمیم شورای نگهبان به نفع دیگری از انتخابات خارج شود
این میتواند آخر خط اصلاحات باشد.
چه دلیلی دارد که امروز مردم به انتخابات اهمیت بدهند؟
اگربه فرض محال شریف ترین ، صدیق ترین و سازش ناپذیر ترین شخصیت امروز ایران کاندید شود و انتخاب هم بشود می تواند در این حکومت دولتی تشکیل دهد و با این مجلس و رهبر و قانون اساسی کذائی کاری از پیش ببرد؟
مگر اتفاقی در حکومت آدمکشان اتفاق افتاده ست؟
بابا رهبر آدم کشان کلی هزینه کرد که مجلس مشروعه خواهان یک جنس و گوش به فرمان باشد.
دزد معروف پاسدار قالیباف را رئیس قافله کرد.
طرف دیگه این قدر هم بی مخ نیست که بعداز ۱۶ سال ( از انتخابات ۱۳۸۴) حمایت از احمدی نژاد ها و بعد روحانی ها که در تمام مدت خاتمی ها ، رفسنجانی ها و متوهمان داخل و خارج از کشور هم در صحنه حضور داشتند و سپاه آدمخواران همه کاره ی خلافت بود و هست. دوباره برود سراغ «اصلاح طلبان» که چی بشه؟
جنایت های ۹۶ و ۹۸ هم حکایت از تصمیم حکومت برای بقای خود به هر قیمت بود.
از همه ی این ها مهمتر !!
یک ـ در سال ۸۸ مردم می خواستند احمدی نژاد را بزیر بکشند که حمله نظامی نشود و تحریم ها بیشتر نشود . به همین دلیل رکورد مشارکت در تاریخ حکومت ننگین اسلامی شکسته شد. و لی رهبر بی خرد حاضر نشد به رای مردم گردن نهد چرا؟
دو ـ در سال ۹۲ ، رهبر متقلب و جنایتکار با التماس و خواهش و تمنا از همه درخواست عاجزانه کرد که هرکس ایران را دوست دارد در انتخابات شرکت کند تا با «نرمش قهرمانه» با «دشمنان» مذاکره شود. روحانی سردسته ی کارچاق کن ها را برای این کار در نظر گرفته بود که از همان مجلس اول دست راست رفسنجانی روباه صفت بود.
سه ـ درسال ۹۶ هم هنوز حفظ برجام و جلوگیری از تحریم های بیشتر مورد نیاز رهبر دزدان حکومت اسلامی بود.
وقایع بعدی ثابت کرد که رابطه ی حکومت با جهان هرگز بهتر نشد و تحریم های بیشتری نصیب حکومت کرد که نتایج آن را همه در ایران می بینند. حکومت هنوز در سوریه هزینه می کند و مردم در ایران از واکسن و سایر نیازها برای مقابله با ویروس کرونا م حرومند.
پس چه دلیلی دارد که امروز مردم به انتخابات اهمیت بدهند؟
به باور نگارنده در بین مردم انگیزه ای وجود ندارد ولی آنها آنجا و اینجا شلوغ می کنند درد دیگری دارند نه غم مردم و کشور .
گمانه زنی است در ضمن برای عبور از این حکومت راه های عملی را باید تقویت کرد و نه به احساسات و شعار تکیه کرد.
پروسه عبور از این حکومت را داخل کشور در مرحله اول و شرایط منطقه ای و جهانی تعیین می کند و به خواست و آرزوی و دعا ربط ندارد.
انتخابات هم یک جزیی از پروسه است چه در آن شرکت باشد و یا نباشد!
گمانه زنی نیست . تاج زاده کاندیداتوری خود را اعلام کرد.
تاج زاده : ” ….میآیم تا با جلب همکاری رهبر، اصلاح قانوناساسی ممکن شود؛ رهبری دورهای و انتخابی شود؛ صداوسیما چندصدا و تاسیس شبکههای خصوصی ممکن شود؛ استقلال و بیطرفی دستگاه قضایی نهادینه گردد؛ نهادهای موازی در نهادهای قانونی ادغام شوند و آزادی انتخابات تضمین شود تا هر شهروند وفادار به استقلال و یکپارچگی ملی و سرزمینی ایران و ملتزم به قانون، بتواند نامزد شود و در اداره میهن سهیم گردد…. ”
مهم این ست که اقشار مختلف مردم در زیر سلطه ی مشروعه خواهان نسبت به این «انتخابات» چه افکار و رفتاری نشان دهند.
وعده ی ما در همین اخبار روز و بعداز «انتخابات » بازی هنوز شروع نشده ست.
علاقه ای هم ندارم بیش از این در گرم کردن جنجال همیشگی حکومت نگهدار شرکت کنم.
گمانه زنی ها در مورد حالت های متفاوت رفتار حکومت با کاندیداتوری آقای تاج زاده است و تاثیر آن در اجتماع.
من هم این حکومت موافق نیستم ودر انتخاباتش شرکت نمی کنم.
آقای سینایی می پرسد،:《چه دلیلی دارد که امروز مردم به انتخابات اهمیت بدهند》
چه پرسشی!!!
حتمن مردم دلیلی پیدا کردند تا دو خرداد ۷۶ و ۸۸ و ۹۲ و ۹۶ در انتخابات شرکت کنند حالا هم اگر دلیلش را پیدا کنند شرکت می کنند یا نمی کنند.
اما من نوعی با تحکم بخواهم استدلال کنم که نباید مردم دلیلی برای شرکت کردن پیدا کنند، این می شود از آن حرف های
دوستان عزیز من نظری در مورد مقاله بهزاد کریمی نوشتم اما در بخش نظر ها ندیدم. من چون به ضوابط و مقررات شما آشنا نیستم در خواست میکنم در صورت عدم تأئید اگر امکان دارد دلایل آنرا بنویسید تا دفعات بعد مراعات کنم. ممنون اسماعیل
با سلام. نظر دیگری از شما در پای این مقاله نیست. احتمالا آن را درست ارسال نکرده اید.
حتمی اشتباه از من بود ممنون
تاجزاده یکی از اعضای ارشد مجاهدین انقلاب اسلامی بود که حجاریان و شرکا در سازمان امنیت جمهوری اسلامی در مقابل مجاهدین خلق علم کردند به بهانه طرفداری از اندیشههای مطهری در مقابل نظرات شریعتی که مجاهدین خلق پرچمدار آن بودند. در حقیقت اختلاف اسلام عمامهایی در مقابل اسلام کراواتی ! رفسنجانی از مجاهدین انقلاب اسلامی در توازن قدرت بین بازاریان، سرمایه داری وابسته مونتاژی و انحصار طلبان در حکومت اسلامی استفاده ابزاری میکرد. امثال تاجزاده و تعدادی دیگر بدلیل گذشته امنیتی همیشه بعنوان یک اتاق فکری چپنما فقه محور وجود داشته و دارند و با آنکه در حاکمیت نیستند ولی در گفتگوها نشان از اطلاعات کافی از موریانههای سیاسی جمهوری اسلامی در جامعه ایران دارند. سوپاپهای وقت بحران و بنبست سیاسی در داخل و خارج، به افرادی چون تاجزاده در آب نمک نیاز دارد. فردی باهوش، نکته سنج، پرحرف، مطلع از اوضاع دور و بر، چرا که نه؟ چندی پیش گفته بود که به جمهوری اسلامی دیگر اعتقادی ندارد و همین گفته میتواند سدی در پذیرش از مجلس خبرگان باشد و در صورت دیگر با ورود به انتخابات ، میتواند تنور مشارکت مردم را گرم و بیشتر کند. قبایی که تاکنون به ایشان برازنده بود نقادی، نویسندگی، سخنرانی و روزنامه نگاری در حیطه سیاسی بود. بنظر نمیرسد که در لباس رئیس جمهوری بتواند فردی کارگشا باشد بلکه بلعکس آتش بیار معرکه خواهد بود. سخنان اخیر احمدینژاد در مورد انتخابات را هم نمیتوان نادیده گرفت.
تلاش اصلاحطلبان اینبار هم باعث از دست دادن نیشتر پایگاهشان در میان مردم خواهد شد ،چون مشکل حاکمیت ولایی و انتخابات مهندس شده را هدف قرار نمی دهد.
این همه گفتید که شاید نظر رفیق حامی رژیم تان یعنی فرخ جمهوری اسلامی خواه را عوض کنید که حتی به خاطر شرکت تاجزاده عزیزش هم از خیر این سیاه بازی رژیم جلوگیری کنید اما حتی اگر این برادر امنیتی آدمخواران هم شرکت نکند او یک بهانه دیگر می تراشد که به سفارت جانیان در لندن بشتابد و به جمهوری وحشت رای همیشگیش را بدهد و باز رفقا و خلق الله فدایی و غیر فدایی را تشویق به شرکت در این شعبده بازی ملایان شیاد بکند. این یک من یک غازهای جنابعالی هیچ تغیری در این مرید امام زادهای شیاد نمی کند و او هرگز دست از حمایت نخواهد برداشت!
در ستایش اصلاحات و انتخاب بد درمقابل بد تر
۱-این داستان نکوهش انتخاب بد در مقابل بد تر را من بار ها در نشریات چپ دیده ام تو گویی این کار از گناهان کبیره است ولی من بر این باورم که همه ما در زندگی شخصی خود به طور مداوم بین بد و بدتر بد را انتخاب می کنیم . به عنوان مثال چندی پیش روز نامه گلوب اند میل در کانادا طی گزارشی اعلام کرد که کانادا تحصیل کرده ترین رانندگان تاکسی در جهان را دارد , در میان این رانندگان که خیلی از آنان ایرانی هستند از مهندس گرفته تا پزشگ جراح وجود دارند که به دلایل مختلف قادر به اشتغال در شغل اصلی خود نشده اند , آیا غیر از این است که این افراد بد را در مقابل بدتر انتخاب کرده اند ؟, برای یک پزشگ جراح رانندگی تاکسی بد است ولی بدتر از آ ن به دزدی روی آوردن و یا گدایی در خیابان است , اطمینان دارم آقای کریمی هم از این نمونه ها به کرات دیده است , حالا چرا ما در دنیای سیاست این چنین منزه طلب می شویم ؟ مگر در همین اروپا و یا کانادا احزاب چپ برای جلوگیری از پیروزی فاشیست ها و احزاب راست به لیبرال ها رای نمیدهند ؟ آیا برای یک فرد چپ گرا انتخاب لیبرال ها به جای محافظه کاران و فاشیست ها انتخاب بد درمقابل بد تر نیست ؟
۲-درمورد آقای تاجزاده باید بگویم که من قبل از طرح کاندیداتوری او بر این باور بودم که اصلاح طلبانی از جنس خاتمی , و روحانی و ظریف نمیتوانند دست به ساختار سیاسی نظام بزنند و بهتر است که نظام یکدست شود , ولی در مورد تاجزاده شرایط فرق میکند , ما هنوز نمیدانیم که صلاحیت او تائید میشود یا نه و من در این مورد شک دارم ولی اگر صلاحیت او تائید شود و اگر مردم در انتخابات شرکت کنند و اگر در انتخابات تقلب نشود و اگر تاجزاده پیروز شود ما با شرایط از نظر کیفی متفاوتی روبرو خواهیم بود , از نظر من تفاوتی بین دیدگاه های تاجزاده و بهزاد کریمی در مورد اعتقاد به دموکراسی وجود ندارد تنها تفاوت در این است که تاجزاده خوشبختانه هنوز تصمیم به خارج شدن از کشور نگرفته است و تلاش میکند در ایران و با امکانات موجود منشاء تغییرات مثبتی شود , چندی پیش یک خبر نگار اسرائیلی هم با آقای زیبا کلام مصاحبه کرد, در آن مصاحبه سیاست خارجی جمهوری اسلامی بطور کامل زیر سوال رفت , آن مصاحبه نمیتوانسته بدون تائید نهاد های امنیتی صورت گرفته باشد , منظور من این است که مصاحبه زیبا کلام و احتمال انتخاب تاجزاده که بارها از اصلاحات ساختاری صحبت کرده است می تواند نشان از احتمال تمایل حد اقل بخشی از هسته سخت قدرت درجهت اصلاحات ساختاری باشد و باید از آ ن استقبال کرد , البته نباید فراموش کرد که اصلاحات ساختاری در جهت برقراری دموکراسی مخالفان سرسختی هم درمیان مخالفان حکومت و هم در ساختار حکومت دارد از فرقه اسلام گرای رجوی در خارج که به ولایت مطلقه فقیه بدون عمامه باور دارندتا کاسبان آ مریکا و اسرائیل ستیزی در داخل که خواهان ادامه انزوای سیاسی ایران هستند به شدت در مقابل این روند مقاومت خواهند کرد .
۳-از نظر من بیشتر اصلاح طلبان و حتا بخشی از اصولگرایان از عقب ماندگی ایران رنج می برند , مشگل نگرانی از حرکت به سوی دموکراسی در کشوری همچون ایران است , مشگل اینجاست که آیا ایران ظرفیت حرکت به سوی دموکراسی را دارد یا نه ؟ فراموش نکنیم که ایران ما پتانسیل آن را دارد که همچون دوران رضا شاه به سوی هرج و مرج و ناامنی حرکت کند , انتخاب تاجزاده می تواند فرصتی باشد برای حرکت به سوی اصلاحات ساختاری و یافتن پاسخی برای این پرسش مهم که آیا مدل دموکراسی های غربی قابل پیاده شدن در ایران هست یا نه ؟ من حد اقل در کوتاه مدت چندان خوشبین نیستم .
+.
۱. شما اصلاح طلبان حکومتی را «ستایش» می کنید. این ها بخشی از حکومت جنایتکارند که باید به اتهام های مختلف از جمله جنایت بشری در دادگاه پاسخگو باشند.
۲. برای ما در حکومت مشروعه ولایت فقیه بد و بدتر فرقی نمی کند. تمامیت حکومت از همان اول ،بخصوص بعداز تشکیل مجلس خبرگان و سرهم کردن قانون اساسی ارتجاعی ولایت فقیه یک فاجعه ی تاریخی محسوب میشود.
مردم هم برخلاف خوش بینی های اولیه و تحمل ۴۲ سال جنایات این انگل های فاسد ، دیگر دلیلی ندارند که این مرتجعین را تحمل کنند. از همه بدتر با پای خود بروند و به این فاسدان رای دهند؟ زهی خیال باطل !
مثل اینکه شما از وضع مردم و ایران اصلا خبر ندارید.
بهتر ست برای حکومت داعش که هزاران نفر را کشته ست بیش از این قربون صدقه نروید.
آقای بهزاد کریمی
امروز بعداز ۴۲ خرابکاری ها و جنایت های حکومت مرتجع مشروعه ولایت فقیه به غیر از باند های حکومتی ـ از صدر تا ذیل شمول اصلاح طلبان حکومتی ـ و بعضی جریان های مذهبی بیرون از حکومت مثل نهضت آزادی ؛ فکر نمی کنم به غیر از سازمان فدائیان اکثریت و راه توده ، گروه یا محفل دیگری برای انتخابات ریاست جمهوری حکومت ولایت فقیه سال ۱۴۰۰ اهمیت بدهند. غیر از این ست؟
هر چه به وضعیت کنونی نگاه می کنیم. با توجه به زمینه چینی هائی رهبر بی خرد این حکومت مشروعه ایدئولوژیک برای پس گرفتن مواضع از دست رفته ی خود بعداز خرداد ۷۶ انجام داده . همه می دانیم که قوه مقننه «مجلس» و قوه قضائیه « دادگستری» و حتی قوه مجریه «دولت » را در اختیار دارد. پس مشکل چیه ؟
البته جاه طلبی ها و بلند پروازی های و کیش شخصیت رهبر شیعه حد و مرزی ندارد. این اواخر پنهان نمی کرده که نیاز به یک رئیس جمهور جوان ، حزب الهی و انقلابی دارد. شلیک خنده ها !!
البته حکومتیان تکلیفشان معلوم ست . ولی دلواپسان خارج از کشور که روزی روزگاری در بین چپ ها جا خوش کرده بودند و هنوز نام «فدائی » را یدک کش می کنند چرا خود را به کری و کوری زده اند ؟ موضوع از چه قرار ست؟
این دلواپسان اکثریتی با کمال بچگی ولی در دوران «بازنشستگی» برای موضع تحریم جزب چپ « فدائیان خلق »در انتخابات ۱۴۰۰ انتقادیه صادر کردند . اتحاد جمهریخواهان ایران را بخاطر تحریم انتخابات ۱۴۰۰ نکوهش نمودند .
آقای کریمی چرا ملاحظه می کنید ما می دانیم که شما از این وضع رنج می برید. حرفتان را روشن و رک بیان کنید.
به باور نگارنده در انتخابات پیش رو بر خلاف سال ۹۲ و ۹۶ که رهبر بی خرد با پیشنهاد «نرمش قهرمانه » برای مذاکرات برجام و دعوت از همه مردم بخاطر ایران و شرکت وسیع در انتخابات التماس دعا داشت. رفسنجانی و خاتمی و سایر همسویانشان در خارج از کشور هم دست به هر ترفندی زدند و در سفارت های جمهوری اسلامی انگشت های جوهری خود را نشان دادند.
حکومت برای یک دست شدن هرچه بیشتر می خواهند رئیس جمهوری متناسب با ترکیب مجلس داشته باشد.
به همین دلیل استراتژیک دلیلی ندارد که برای مشارکت بیشتر مایه بگذارد.
مگر در انتخابات مجلس ۹۸ با آن رکورد بی سابقه ی کمترین میزان مشارکت در تمام ۴۲ سال اتفاقی افتاد؟
بهر صورت رفتار تاج زاده ها و نهضت آزادی ها برای حفظ و تداوم حکومت مشروعه ولایت فقیه قابل فهم ست.
اما خودشیرینی های اکثریتی ها برای حکومت مشروعه ولایت فقیه فقط و فقط توهین به راهیان جنبش فدائی می باشد.
طرفه آنکه این حضرات تحریم کنندگان انتخابات حکومت مشروعه هر چه دلشان می خواهد نسبت می دهند و بروی مبارک نمیاورند که برای دفاع و تداوم حکومت ارتجاعی مشروعه تا کجا خواهند رفت؟
تا دین از حکومت جدا نشود این وطن وطن نشود.