دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳

دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳

تایتان ها، دایدالوس و روژاوا – کیومرث زمانی

حکومت ها همواره در انسانی جلوه دادن راههای استثمار دیگر انسانها و به دست گرفتن افکار عمومی کوشیده‌اند. میل دستیابی بە قدرت حداکثری در ابتدا با غصب منابع حیات جهت کنترل غیر خودی‌ها و استفاده از نیروی عضلانی آنها در افزایش منابع حیات آغاز گردید، که حاصل آن ایجاد لایه‌های اجتماعی متفاوت در جوامع همگن بود. تاریخ کنترل انسانها کهن‌تراز تاریخ تمدن بشر است و انعکاس آن را می‌توان در اسطورەها یافت.

کرونوس تایتان برای اینکه هیچکدام از فرزندانش قدرت را از او نگیرند اقدام به بلعیدن آنها می‌نمود، تا اینکە فرزند ششم، زئوس متولد می‌شود. رئا همسر کرونوس، سنگی را در قنداقی می‌پیچد و به شوهرش می‌دهد تا ببلعد. زئوس نجات می‌یابد و در انتهای افسانه موفق می‌شود پدر خود را شکست دهد و خواهران و برادرانش را از شکم او بیرون آورد. اما زئوس دنیا را بین خود و خواهران و برادرانش تقسیم می‌کند. طبقه ی فرادست تایتان‌ها از بین می‌رود و طبقه ی فرادست المپ‌نشینان جای آنان را می‌گیرد. در اسطوره های مشرق‌زمین مهمترین نماد کنترل انسان ها جام جم است، که پادشاه در آن چهره ی دشمنان و مخالفان خود را می‌دیده و پیش از آنکه آسیبی به او و تاج و تختش برسانند از بین می‌برد.

کنترل انسان‌ها، حذف، و خفە کردن صدای مخالفان، نقطه‌ی اشتراک تمامی حکومت‌های تمامیت‌خواه است. شاید برای کنترل بیشتر جوامع و تسلط بر منابع، دیگر شاهد جنگهای ویرانگر جهانی قرن بیستم نباشیم و در دست گرفتن افکار عمومی نیازی به انقلاب‌های رنگارنگ اوایل قرن بیست و یکم نداشته باشد. مگا بورژواها، گردانندەگان نظام سرمایه‌داری، با در اختیار گرفتن مدیاها، موتورهای جستجوگر و هوش مصنوعی راه را بر ظهور هر صدای متفاوت و مخالفی بسته‌اند. با عرضەی خوراکهای فکری به ظاهر متنوع بە مخاطبان خود که عمدتا از اقشار فرودست جوامع هستند، اشتیاق به آگاهی را از بین برده و ذ‌هنشان را درگیر پروژه های گمراه کننده‌ای می کنند که در بنگاه‌های فکری سرمایه‌داری طراحی شده‌اند. دغدغه‌ی فکری یک نوجوان از طبقه ی فرودست در ایران نمی‌تواند کشتار سوخت بران سراوان باشد وقتی که در مدیاهای مورد علاقه‌اش نه آهنگی اعتراضی در سبک دلخواهش درباره ی آن پخش می‌شود و نه می‌تواند فیلمی با نرم‌های مورد علاقه‌اش‌ از استراتژی ناتوان سازی سیستماتیک اتنیک‌ها توسط حکومت ایران ببیند. بیش از یکصد سال کوبیدن بر طبل دولت-ملت آنچنان گوش ما مردم ایران را به هارمونی و ضرب آهنگ زبان پارسی عادت داده است که بسیاری از روشنفکران چپ غیر فارس زبان از آشکار نمودن هویت اتنیکی خود هراس دارند و آن را نشانی از ناسیونالیسم می‌دانند. بهانه ای اینان پرهیز از ایجاد شکاف در صفوف مبارزه ی خلقها است! در حالی کە با ایفای نقش سوسیال شوونیستی، بە اسب تروای سرمایەداری تبدیل شدەاند.

از منظر عمومی و رایج، مقولەی دموکراسی در حکومتهای تمامیت خواه با نسخه ای از آن که در کشورهای مترقی و آزاد عرضه می‌شود، تفاوت فاحشی دارد؛ ولی در واقع هر دو نسخه ی آن دو روی یک سکه اند. درست است کە موضوعات ممنوعەی حکومتهای تمامیت‌خواه را می‌توان در کشورهای مترقی عرضه کرد و ابزارهای ارائە کردن آن را هم یافت، اما در هیاهوی مدیاهای پرطمطراق، عملا امکان فراگیرشدن نمی‌یابند.  

تهدید اصلی برای جریان های آوانگارد و چپ در عصر سرمایه‌داری همان بی‌صدایی است. در محاق قرار گرفتن و ایزوله شدن افرادی است که حامل صدایی متفاوت‌اند. سرمایه اری جهانی شدە، با ابزارهای کنترلینگ خود  به راحتی می‌تواند هر گلویی را بفشارد تا خفه شود بدون آنکه از نظر قانونی جنایتی انجام داده و یا قطره خونی بر زمین ریختە باشد. لشکر سایبری آنها توانایی وارونه جلوه دادن واقعیت، موجه بودن جنایت و قانونی کردن هر تجاوزی را دارد.

یکی از مهمترین مقوله‌هایی که بنگاه‌های تولید فکر سرمایه‌داری بر روی آن کار کرده‌اند هنر است؛ که زبان مردم، بازتاب‌دهندەی تمایلات، رنج‌ها و رویاهای جوامع می باشد. انسانها در طول تاریخ زبان نقد خود را بر قلم رانده‌، در دل موسیقی سراییده‌ و یا بر صحنه‌ی تئاتر بازی نموده‌اند. هنر بستری برای انعکاس مشکلات اجتماعی است و بدون شک سیستم سرمایه‌داری از پتانسیل عظیم آن در ایجاد یکپارچگی در توده‌های ستمدیده جوامع بشری آگاه است. پس دست به تولید هنر مختص خود می‌زند که منعکس کننده، مبلغ و توجیەگر توحش فرهنگ‌نمای سرمایه‌داری است و با ارزش گذاری بر آن توسط اهدای جوایز مختلف در رویدادها و جشنواره‌ها، آن را بە عنوان هنر والا به خورد مردم می دهند. هنری کە همچون تمام کالاهای نظام سرمایداری حاوی ارزش مبادلە و دارای تاریخ مصرف است.

ترفندی که سرمایه داری پیشتر در هنر وابسته از آن سود می‌برد تهی نمودن هنر از محتوا و اهمیت دادن بە فرم بود. چرا کە با محتوا زدایی، بخش مهمی از رسالت و زیبایی هنر کە بە سخرە کشیدن عادت‌ها، شکستن تابوها و بە چالش کشیدن مناسبات قدرت است عقیم می‌گردد. در زمینه‌ی فرم نیز سرمایه داری به همان اندازه خرابکاری کرده است. بازی‌های فرمیک نخبەنمایانە، ‌مغلق‌گویی‌های سطحی از یک سو و ساده سازی پوپولیستی از سوی دیگر.   

در جهان سرمایه‌داران هر آنچە قابلیت تبدیل شدن بە پول را نداشتە باشد، بی‌ارزش است. هزاران موسسه‌ی چاپ و نشر ادبی با پول سرمایه‌داران اداره می‌شوند. جهان سرمایه‌داری همانطور که انسان‌ها را با موزیک تک‌صدایی خود می‌رقصاند، ادبیات مخصوص خود را نیز به آنها می‌خوراند. نویسندگان باید منطبق بر علایق توده‌ی مردم بنویسند تا بتوانند نانی از بین سطور نوشته شده به دست بیاورند. علایقی کە خود تولیدگر آنند.  هنری کە مساله ی هستی، جایگاه و آگاهی انسان در آن محلی از اعراب ندارد؛ بر خلاف هنر آوانگارد کە لابیرنتی است برای گریز از وضعیت موجود، رسیدن بە مکان‌های ناپیدا و واقعیت‌های نامحتمل‌نما؛ همچون لابیرنتی کە دایدالوس آسیب دیده از واقعیت و ناامید از غلبە بر آن، آفرید. مینوتور، واقعیت، در آن لابیرنت زندانی شد تا اینکه سالها بعد دایدالوس راه خروج از آن را، که ریسمان بود، آشکار ساخت.

رمان روژاوا یک لابیرنت است، لابیرنتی آنچنان نامرئی و نامحسوس کە خوانندە ضرورت یافتن هیچ ریسمانی را برای خروج از آن حس نمی‌کند. با در نظر گرفتن هر کدام از شخصیت‌ها بە آسانی می‌توان آن را خلاصە کرد و با چیدن آن‌ها کنار همدیگر نمای ماکروسکپی رمان را ترسیم کرد.

خمو، مردی ایزدی که از بدعت‌های موجود در آیینش لطمه خورده و اجازه‌ی ازدواج با معشوقه‌اش را کە از طبقەی اجتماعی پایین‌تری‌ است نمی‌یابد، تصمیم به افشای واقعیت و آگاه‌ سازی ایزدیان طبقه‌ی فرودست می‌گیرد. اما از طبقه‌ی فرادست ایزدیان شکست می‌خورد. مغلوب شدن خمو پس از شکست مبارزه‌ی خلق کورد به رهبری ملامصطفی بارزانی روی می‌دهد که او نیز بە عنوان پیشمرگه در صفوفش جنگیده است. بار سنگین این شکست ها برایش قابل تحمل نبوده، سرزمین خود را ترک و ساکن آلمان می‌شود. در آنجا با دختری آلمانی آشنا می‌شود و تصمیم بە ازدواج می‌گیرند. بعد از نامەنگاری‌های بسیار با رهبر آیینی ایزدی‌ها تکفیر و برای همیشە از جامعه ی ایزدیان طرد می‌شود. اما با شروع جنگ داعش و کشتار ایزدیان، او که حالا مردی شصت و سە ساله است بر آن می‌شود برای نجات جامعه ای که از آن رانده شده به سرزمینش برگردد. در جریان نبرد در روژاوا کشتە می‌شود و این مساله انگیزه‌ای می‌شود برای دخترش” ژینچن” تا در سفری به روژاوا با ریشه های شرقی‌اش آشنا شود. او که استاد دانشگاه است، تصمیم دارد با استفاده از دانش و تجربیات خود فصلی نو در مبارزات آزادیخواهانه ی گریلاها بگشاید، ولی با دیدن امکانات و شرایط موجود آنها در می‌یابد که وضعیت میدان نبرد، علیه مبارزان آزادیخواه بوده و راه تهیه‌ی هرگونه امکانات و تجهیزات را بر روی‌شان بسته‌اند. در فضایی به دور از سلطه ی مدیاها، به تدریج مفاهیمی چون آزادی بیان و دموکراسی در ذهنش دچار استحاله شده و به درکی متفاوت از زندگی اجتماعی می‌رسد.

در تحلیل‌های ماکروسکپی می‌توان رمان را این‌گونە و بە صدها صورت دیگر ترسیم کرد، اما در ساختار واقعی رمان این طرح‌های داستانی تنها بخشی از شبکەی درهم‌تنیدەی رمان و یکی از دالان‌هایی هستند کە لابیرنت رمان را پدید آوردەاند. شخصیت، فضا و رویدادهای رمان نە تنها در ارتباط تنگاتنگ با یکدیگرند و لذت خواندن بدون انقطاع را بە خوانندە می‌دهند، بلکە بە دلیل هزارتوهای باز، و یا بە بیان دقیق تر، بدون مدخل و مخرج بودن این دالان‌های بنا شدە در زبان، فرصت حضور، جولان آزادانە، اضافە کردن حدسیات و ایدەهای متفاوت را بە مخاطب و شخصیت‌ها می‌دهد.

نویسندە تمثیل سفر به مشرق زمین را بسیار استادانه برای راوی داستان پرداخت کردە است. ژینچن در این سفر با مفاهیم مدرن زندگی اجتماعی و مبارزه برای دستیابی به آن شکل از آزادی که متمایز از استانداردهای نئولیبرالیستی حاکم بر جوامع صنعتی است آشنا می شود.

نویسنده در این رمان از زاویه دید انعطاف پذیر غیرمعمولی بهرە می‌برد کە فضای رئال و اکسپرسیونیستی اثر را هرچە بیشتر در هم می‌تند. تمام بخش‌های این رمان را می‌توان از منظر عینی واقع‌گرایانە پنداشت، اما بە دلیل خصلت سیال حوادث، تغییر منظر روایتی و ذهنیت فلسفی بنا نهادە شدە بر اتفاق، تمام این فضاهای داستانی واقع‌گرایانە، بە همان اندازە گزارەگرایانە و اکسپرسیونیستی هستند. بستر سیال و ژلەای روایت‌ها جایی برای حضور دانایی قوام یافتە باقی نمی‌گذارد و  هیچ راوی حقیقت‌دانی در پس نقاب، پرسوناژها را به بازی نمی‌گیرد. نە تنها روایت‌گران فرعی و راوی زن رمان، بلکە حتی نویسندە هم از جایگاە مسلط و نظارەگر پایین کشیدە شدەاند و همچون هر پرسوناژ دیگری رویدادها را ورق می‌زند. او با این تکنیک، نه تنها پرسوناژها بلکه جریان های اجتماعی-سیاسی را واکاوی می‌کند و دست در لایه های شخصیتی و وجودی شان می‌برد تا آنجا که گویی خود پرسوناژها نیز از وجود آن شگفت زده می‌شوند. شهرام قوامی با شکستن زاویه دیدهای متعارف در رمان و تغییرات اساسی در اصول آن، بعد مکان و زمان را دستخوش چالشی بنیادین نموده و در فضایی این رمان را روایت می‌کند که زبان و فرم بە تمهیدی برای زبان‌ورزی و زمان و مکان استحالە، و در نبود داستان بی معنی می‌شوند. خواننده‌ی رمان نە تنها می‌تواند در فاصله ی یک پلک برهم‌زدن از کوهستانهای سرد و برفی کوردستان شمالی به جلگه‌ی سرسبز فرانکفورت و از قیام ملامصطفی به زمانەی هوش مصنوعی  پرواز کند،  بلکە می تواند هم‌زمان در چندین مکان متفاوت حضور داشتە باشد، بدون اینکە صحنە، پلان و یا ضرب‌آهنگ زبان عوض شود.

از نظر محتوایی هم این رمان اثری آوانگارد، انتقادی و برابری‌طلبانە است. زنان رمان حامل بک‌گراندهای متفاوتی هستند ولی همگی آنها در یک چیز اشتراک دارند، واقعیت زندگی در یک جامعه‌ی مردسالار. پارادوکس لطافت زنانه با ضرورت جنگاوری و حس مسئولیت در کوهستانی که حتی فاقد امکانات یک زندگی بسیار ساده است از فرماندە گروە روکن” پرسوناژی ساخته که در برابر هرگونه تبعیض جنسیتی بە شدت عکس‌العمل نشان می‌دهد. او گاە تضاد زاینده گی زنانە با کشتن را همچون جبری در مسیر نیل به آزادی و برابری جنسیتی و گاە آن را تا تسخیر آخرین سنگرهای فاشیسم و مردسالاری جایز می‌داند.

پیچیدگی شخصیتی پرسوناژها در رمان، روابط درهم تنیده و متفاوتی را ایجاد می‌کند که در زمان‌ها و مکان‌های گوناگون به شیوەای متفاوت و گاە متناقض ظهور می‌یابند. آنها که هر کدام بخشی از تاریخ اجتماعی را بر دوش می‌کشند، با واگویی داستان زندگی خود در تلاش برای شناساندن مساله ی کورد، به مخاطب داستان، به همدیگر و حتی خود نویسنده ی رمان هستند. جابجایی مداوم راوی در سیر داستان تا آنجا پیش می‌رود که نویسنده انگار وارد یک بازی شده و این راوی ها هستند که از نویسندە پرسوناژ ساخته‌اند.

در فصل پایانی داستان، پرسوناژها درون غاری عمیق، تاریک و تو در تو سرگرم مهیاسازی عملیاتی دفاعی علیه ارتش ترکیە هستند. شهرام قوامی به زیبایی جستجوگران واقعیت را درون آن لابیرنتی می‌برد که هزاران سال است بشر سعی در خروج از آن دارد.

https://akhbar-rooz.com/?p=107663 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x