سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲

سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲

تا ته خط می رود چون به ته خط رسیده است! – بهزاد کریمی

مخالفان جمهوری اسلامی هیچ نیازی به شنیدن این حرف بدیهی نداشتند. آنان دیر وقتی است که واکنش خود در برابر او و نظام ولایی وی را در میدان مبارزاتی به تماشا گذاشته اند. اکثریت جامعه ایران در مسیر تعیین تکلیف با این نظام پیش می رود و هر روز هم بر صفوف آن افزوده می شود.
بهزاد کریمی

خامنه ای نماز جمعه پر هیاهوی وعده داده شده اش را خواند تا خاطر نشان کند که درب بر همان پاشنه ای می چرخد که بود، خط همانی است که تاکنون بوده و او را قصد، رفتن تا ته خط است. به دیگر سخن همان مشی و سیاست کهنه و نه هیچ چیز جدید و دقیقاً هم بدانگونه که واقع بین ها نسبت به جمهوری اسلامی پیش بینی می کردند. باز درست عکس ولوله ای که طی چند روز گذشته میان اصلاح طلبان نشسته به انتظار معجزه از رهبر برای به “دلجویی” برآمدن و برخی عقب نشستن های “آقا” به راه افتاده بود.

خامنه ای با تاکید بر تداوم سیاست خارجی “هم غزه و هم لبنان” و به عرش بردن دیگربار سردار سلیمانی که برجسته ترین نماد این سیاست بود، بر مشی خانمانسوز تاکنونی رژیم پای فشرد. نیز او با تخصیص بخشی از خطبه به زبان عربی، کوشید مدافعان رو به کاهش خود در منطقه “عمق استراتژیک” و مخصوصاً عراق را اطمینان دهد که مشی “هلال شیعی” از سوی “ام القراء” همچنان ادامه خواهد یافت.

او فاجعه شلیک سپاه به هواپیمای مسافربری را که به مرگ جانگداز ۱۷۶ انسان بر متن سیاست به اصطلاح “مقاومتی” جمهوری اسلامی منجر شد در برابر عظمت حمله موشکی “سپاه قدس” به پایگاه امریکایی ها چیزی فرعی جلوه داد و مردم  معترض و خشمگین به این جنایت را فریب خوردگانی معرفی کرد که درک صحیح از سیاست و شناخت درست از “وسوسه دشمن” ندارند. او از بابت وقوع این فاجعه نه تنها اشک نریخت و کلمه ای پوزش نخواست، بلکه جامه ناسیونالیسم کاذب بر تن کرد و همگان را موظف به اولویت دادن به “منافع ملی” دانست.

همه حرف خامنه ای را می توان در دو پیام او به دو بخش از جامعه خلاصه کرد. خط و نشان کشیدن علیه منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی – این بخش اکثریت قاطع جامعه – تا بدانند که با سرسختی این حکومت سرکوبگر مواجهند و در عوض اما، قوت قلب دادن به پایگاه محدود و رو به ریزش و انزوای خود و حمایت قاطع خویش از سپاه پاسداران بی حیثیت شده تا روحیه باختگی در آنها چاره یابد.

خامنه ای ضمن آنکه همه مدافعان این حکومت اعم از اصولگرا تا اصلاح طلب را به فشردگی صفوف جمهوری اسلامی فراخواند و از لزوم پرشورکردن انتخابات سخن گفت، ولی آشکارا تکیه خود را بر افراطی ترین های حکومت گذاشت. بر آنانی که، آشکارا تیغ تصفیه بر گلوی نمایندگان اساساً مطیع مجلس شورای اسلامی گذاشتند و آنانی که، به گفته خود وی افتخار تعلق به “سپاه قدس”ها را دارند.

خامنه ای با این چهره آرایی‌ها خواست بگوید هیچ پشیمانی در کار نیست و باید تا ته خط رفت. اما نکته اصلی در پشت این اعلام موضع، همانا رسیدن او و جمهوری اسلامی است به ته خط! تزریق انرژی تازه به پایگاه حکومتی رسیده به بن بست، و مشخصاً هم برای کاستن از تزلزل درونی آن که هیچکس به اندازه خود او از واقعیت و وسعت آن مطلع نیست و مثل خود وی در دلهره و نگرانی از آن به سر نمی برد.

او از انباشت نارضایتی ها در کشور نسبت به حکومت خودش آگاه است، ولی راه را ایستادن در برابر مردم می داند و نیز به امید منحرف کردن جهت نارضایتی سوی “دشمن” خارجی “مستکبر” تا نظام بتواند از مهلکه بگریزد. او هر عقب نشینی کوچک از سوی “اقتدار” نظام یعنی خودش را، به درستی هم مقدمه ای برای پیشروی مطالباتی و مبارزاتی جامعه می فهمد.

از اینرو منظور او از “مقاومت”، ایستادگی است در برابر جامعه تغییر خواه تا که زور امریکا؛ جمهوری اسلامی بارها نشان داده که برای حفظ نظام خود تن به تمکین می دهد تا بتواند بقای خود را تضمین کند. خامنه ای با این سخنانی که از نگاه دوقطبی مجدد او به جامعه بر می خیزد، در واقع به منتقدان و مخالفان نظام حاکم این را رسانده است که تکلیف خود را در موضوع تمکین به موجودیت و تداوم جمهوری اسلامی روشن کنند.

حال آنکه مخالفان جمهوری اسلامی هیچ نیازی به شنیدن این حرف بدیهی نداشتند. آنان دیر وقتی است که واکنش خود در برابر او و نظام ولایی وی را در میدان مبارزاتی به تماشا گذاشته اند. اکثریت جامعه ایران در مسیر تعیین تکلیف با این نظام پیش می رود و هر روز هم بر صفوف آن افزوده می شود. خیزش های دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ و برآمدهای دامنگستر همه گروهبندی های اجتماعی رنجور از انواع تبعیضات جمهوری اسلامی جاری، جملگی پاسخ هایی به خامنه ای و ولایت او هستند که هر روز هم بلندی فریاد آنها را اوجی تازه می بخشد. تکلیف بیشترینه این جامعه با جمهوری اسلامی روشن است و آن را هم در انتخابات پیش رو به تکرار برخواهد خاست.

این اصلاح طلبان گرفتار رویاهای خود هستند که باید نشان دهند بعد شنیدن این مکررات مشی خامنه ای از زبان خود وی و تحقیر شدنی دیگربار، آیا حاضرند در راستای تعیین تکلیف با دوگانه ولایت و ملت از تهدیدات ولی فقیه درس بگیرند یا نه؟ آنها به کار زیادی هم در این زمینه نیاز ندارند، کافی است در وهله نخست برداشتن گام کم هزینه امتناع از شرکت در انتخابات را برگزینند تا در حرکت ملی “نه به انتخابات نمایشی!” همپای مردم جلوه کنند. این، کمترین انتظار از آنهاست.

بهزاد کریمی

۲۷ دی ماه ۱۳۹۸ برابر با ۱۷ ژانویه ۲۰۲۰      

https://akhbar-rooz.com/?p=18143 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بهزاد کریمی
بهزاد کریمی
4 سال قبل

با سلام به کیا گرامی. امروز صبح در رابطه با نکته مد نظر شما پاسخی نوشتم که چون به دلیل اختلال های ایمیلی به مقصد نرسیده است ناگزیر از تکرار آنم.
۱٫ با این فرض که توافق داریم نه “اصول گرا” باشد و نه که ” اصلاح طلب” و اینکه جناب جمهوری اسلامی در کلیت خود تشریف فرما شود تا ایران روی خوش ببیند، وارد این بحث می شوم.
۲٫ اما ما تا گام در سیاست بگذاریم ناگزیر از پاسخ به اینیم که چگونه می توان صف آرایی های سیاسی صحنه را در سمت خواست خودمان تحت تاثیر قرار دهیم؟ ما نه مفسر وضع، که مدعی تغییر آن طی روندیم.
۳٫باورمندان و خواهندگان اصلاح جمهوری اسلامی، اعم از درونی و حاشیه ای های نظام جمهوری اسلامی از جایگاه دین باوری، و نیز سکولارهای حامی و ادامه همین ها در بیرون از نظام، واقعیتی سیاسی از سپهر سیاسی کشورند. سئوال اینست که در قبال این جریان سیاسی نه کم دامنه و دارای امتداد اجتماعی، تاکتیک سیاسی چه باید باشد؟
۴٫ در این رابطه، چهار رویکرد مشخص قابل ردگیری است. آ) اتخاذ موضع “سکوت” و در واقع، عدم دخالت در منازعات سیاسی میان انواع متعلقان به قدرت مستقر و ابراز بی تفاوتی محض نسبت به این تفاوت‌ها. این از نظر من، عملاً چیزی نیست مگر عدم ورود به سیاست. زیرا که سیاست نزدیک ترین تعریف خود را در بهم زدن تناسب قوای موجود می یابد و الزام مستقیم آن نیز ورود به صحنه توازن قوا. ب) چون “اصلاح طلب” و “اصول گرا” سر و ته یک کرباسند، پس چه چیزی بهتر از اینکه بگذاریم اصلاح طلبان باز هم به خرابکاری های خود ادامه دهند؟ مواجهه سیاسی از این دست، کمکی است به پروژه اقتدار گرایان و ولایت و تبعیت از تز “هر چه بدتر، بهتر” که هر نامی بر آن می توان گذاشت مگر سیاست ورزی! پ) تشویق اصلاح طلبان حکومتی علیرغم هر تحقیر و روبرو شدن با انواع محدودیت ها و حذف شدن ها باز هم به ماندن در سیستم به امید اینکه روز و روزگاری فرا رسد تا نظام متقاعد گشایش در سمت استحاله شود! این مشوقین، ورشکسته به تقصیرهای سیاسی اند مدام روبرو با فضاحت سیاسی و پیوسته هم ناکام در ورودشان به سیستم! ت) تشویق اصلاح طلبان به تعیین تکلیف با برنامه های ولایت فقیه که نتیجه آن از دو حال خارج نیست: یا آنها با تداوم مماشات های شرم آور خود به رسوایی بیشتر می رسند و از پایگاه اجتماعی خود داشته شان دورتر می شوند و یا با گسست از پروژه “هر چه بیشتر پر رونق کردن” برنامه انتخابات حکومتی به ماهایی می پیوندند که در پی منزوی کردن جمهوری اسلامی هستیم. این تاکتیک، معطوف به تقویت موقعیت نیروی گذر از جمهوری اسلامی است: چه از طریق پیوستن نیروی اجتماعی اصلاح طلبان بی حضور بیشترینه سیاستمدارانشان و چه الحاق همین نیروی اجتماعی همراه بخش هایی از اصلاح طلبان. هر دو اینها به سود نیروی گذار از جمهوری اسلامی است.
۵٫ این استراتژی، در مقطع کنونی در وجود تاکتیک دعوت از احتراز به لبیک گویی به برنامه حکومتی انتخابات مجلس اسلامی تحقق پذیر است.
۶٫ارزیابی من البته در انتخابات پیش روی، تمکین دیگربار اکثریت اصلاح طلبان به منویات نظام است، این را ولی من نه فقط کاهنده نافذیت تاکتیک پیشنهادی خود نمی دانم که دلیلی می شناسم در موثر بودن آن. مطمئن باشیم که انتخابات آتی مورد آرزوی جناب ولی فقیه برای پر رونق شدن، صحنه انشعاب میان اصلاح طلبان خواهد بود و از آن مهم تر، عرصه جدایی بخش قابل توجهی از پایگاه اجتماعی این جریان از مماشات طلبی های نمایندگان سنتی اش. و در این میان اما،ما نه تماشاگر صحنه که در زمره بازیگران آنیم. عینیت صحنه و نقش آفرینی خود در آن را دریابیم.

برای تو کیای عزیز همیشه فعال در ابراز نظر میان این سایت عزیز، آرزوی همچنان کوشا و مفید بودنت در راه رهایی مردم از جمهوری اسلامی را دارم.

کیا
کیا
4 سال قبل
پاسخ به  بهزاد کریمی

رفیق محترم با تحلیل شما در کل همراهم بخصوص ،اینکه انشعاب در اصلاطلبان را عنوان کرده اید.
حال باید به بخش بریده حاکمیت فهماند که اگر هم به خیابان بیایند اجازه رهبری جنبش را ندارند باید به دمکراتیک و سکورلاریسم بودن جنبش بپیوندند.

کیا
کیا
4 سال قبل

مبارزه بین اصلاحطلبان و ولاییان میتواند به ضرر اصلاحطلبان”جمهوری اسلامی خواهان” به انجامد اگر مردم اصلاحطلبان را حمایت نکنند،که به احتمال زیاد هم حمایت نخواهند کرد ،چون برای مردم هر دو هدف می باشند.
در نتیجه شرکت و عدم شرکت اصلاحطلبان در انتخابات چندان مهم به نطر نمی آید.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x