چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

ترکیه و روسیه با مداخله در گفتگوی صلح افغانستان چه هدفی را دنبال می کنند؟

دلیل مواضع یگانه دو قدرت متخاصم درباره یک مساله مشترک چیست؟ آیا اهداف روسیه و امریکا از تشکیل دولت موقت و بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، یکی است؟ آیا این بدان معناست که یک اراده جهانی برای پایان جنگ افغانستان شکل گرفته است؟
نشست کمیته رهبری شورای مصالحه 

قرار است روز دوشنبه هفتم فرودین (۲۷ مارس) آنکارا میزبان نمایندگان عالی رتبه سیاسی طالبان و دولت فعلی افغانستان باشد. این نشست ادامه ی گفتگوهای طرفین در دوحه است که عملا به نتیجه نرسید و دولت آمریکا با ارسال نامه ی رسمی به رئیس جمهور اشرف غنی از وی خواست با شرکت در نشست آنکارا با پروژه ای که واشنگتن برای حل و فصل مسائل افغانستان در نظر گرفته است همراهی کند. همه ی جزئیات طرح آمریکا برای نشست آنکارا و آینده ی افغانستان اعلام نشده اما از آنچه تا به حال در این مورد رسانه ای شده است نشان می دهد ایجاد دولت ائتلافی و حکومت انتقالی، مشارکت طالبان در این دولت، تدوین قانون اساسی جدید و عملا تغییر قانون اساسی فعلی به گونه ای که اهداف طالبان را هم تامین سازد، هدف آمریکا از تدارک نشست آنکارا است.

روسیه و ترکیه تا کنون در گفتگوهای صلح افغانستان کم رنگی نداشتند اما در ماه های اخیر آنکارا و مسکو به نام مشارکت در گفتگوی صلح، هر یک با هدف خاص که با مطالبات مردم افغانستان همپوشی باریک و سستی دارد وارد مذاکرات و بده و بستان با طالبان شده اند.

روسیه روز جمعه ۲۲ اسفند اعلام کرد که از تشکیل دولتی موقت و فراگیر در افغانستان با مشارکت همه گروه‌ها از جمله طالبان برای اداره این کشور استقبال می‌کند.

خبرگزاری فرانسه در گزارشی ضمن اعلام این خبر به نقل از ماریا زاخاروا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه تصریح کرد که مسکو حامی تشکیل دولتی حائل با مشارکت طالبان برای اداره امور در این کشور است.

پیش از نشست آنکارا، قرار است روز پنجشنبه ۲۸ اسفند (۱۸ مارس)، مسکو میزبان نمایندگان طرفین باشد. در همین راستا ضمیر کابلوف، نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور افغانستان اعلام کرده که کلیه افراد دعوت شده به کنفرانس مسکو مشارکت خود را در این نشست تایید کرده‌اند.

وزارت خارجۀ افغانستان روز یکشنبه ۲۴ اسفند (۱۴ مارس) با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که وزرای خارجه افغانستان و ترکیه تلفنی در باره نشست آنکارا مشورت کرده اند. طبق این اطلاعیه حنیف اتمر وزیر امورخارجه افغانستان در گفتگو با چاوش اوغلو همتای ترک خود،  بر افزایش تماس‌ها، مشورت‌ها در مورد اهداف، دستور کار، شرکت‌کنندگان و نتایج نشست صلح که قرار است در ماه آوریل در آنکارا برگزار شود، تاکید کرد.

روسیه و ترکیه در این گفتگوها چه هدفی را دنبال می کنند. نویسندگان “اطلاعات روز “و “خبرگزاری جمهور”، دو رسانه ی افغانستان در مقالات جداگانه به همین موضوع پرداخته اند.

چرا روسیه و امریکا از دولت موقت حمایت می‌‌کنند؟

دلیل مواضع یگانه دو قدرت متخاصم درباره یک مساله مشترک چیست؟ آیا اهداف روسیه و امریکا از تشکیل دولت موقت و بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، یکی است؟ آیا این بدان معناست که یک اراده جهانی برای پایان جنگ افغانستان شکل گرفته است؟

جمهور- علی موسوی: روسیه اعلام کرد که از ادغام طالبان در دولت موقت افغانستان حمایت می‌کند.

اعلام موضع دولت روسیه همزمان است با نزدیک شدن ضرب‌الاجل خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان در ماه می سال جاری میلادی. با آنکه مقام‌های امریکایی و نیروهای ناتو از احتمال تاخیر این ضرب‌الاجل سخن گفته‌اند؛ اما وزیر خارجه امریکا اخیرا در نامه‌ای به اشرف غنی گفت که ممکن است این تصمیم امریکا پا برجا بماند.

در این نامه همچنین به سرعت بخشیدن روند صلح با طالبان و تشکیل “دولت فراگیر” تاکید و درباره بدتر شدن وضعیت امنیتی در افغانستان هشدار داده شده است.

همچنین قرار است نشستی درباره صلح افغانستان در هفته آینده (۱۸ مارچ) در مسکو برگزار شود.

ماریا زاخارووا؛ سخنگوی وزارت خارجه گفته است: “ایجاد یک دولت موقت فراگیر راه‌ حلی منطقی برای ادغام طالبان در فضای مسالمت‌آمیز سیاسی افغانستان است”.

او اما اضافه کرد که این تصمیم باید توسط خود افغان‌ها گرفته شود.

حمایت روسیه از تشکیل دولت موقت و حضور طالبان در آن به نحو کم سابقه ای همسو با همان موضعی قرار گرفته است که امریکا از آن حمایت می کند و در نامه اخیر آنتونی بلینکن به اشرف غنی نیز مورد تأیید و تأکید قرار گرفته است.

دلیل مواضع یگانه دو قدرت متخاصم درباره یک مساله مشترک چیست؟ آیا اهداف روسیه و امریکا از تشکیل دولت موقت و بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، یکی است؟ آیا این بدان معناست که یک اراده جهانی برای پایان جنگ افغانستان شکل گرفته است؟

در این شکی نیست که وضعیت در افغانستان به گونه ای است که جز با تشکیل یک سیستم سیاسی تازه، امکان ایجاد تغییر و عبور از این شرایط وجود ندارد.

نظام کنونی افغانستان، بدون حضور طالبان تشکیل شد و این اشتباهی راهبردی بود که امریکا و زلمی خلیلزاد مرتکب شدند و اینک پس از ۲۰ سال ایالات متحده و خلیلزاد در صدد جبران آن برآمده اند؛ بی اعتنا به اینکه مردم افغانستان چه هزینه های سنگینی برای این اشتباه مهلک پرداختند.

با این حال، رسیدن به این نتیجه که عبور از وضعیت جاری تنها با تشکیل یک دولت تازه، ممکن است، امریکا و روسیه را در یک موضع قرار داده؛ اما این لزوما به آن معنا نیست که دو دشمن سنتی و دیرینه، اهداف مشترکی را دنبال می کنند.

امریکا با تشکیل دولت موقت و بسترسازی برای شرکت دادن طالبان در قدرت سیاسی، در صدد پیدا کردن راهی آبرومندانه برای خروج نظامیان خود از افغانستان است. ضمن آنکه مشخص نیست که آیا طالبان در درازمدت نیز امتیازهایی را برای استمرار سلطه غیر مستقیم امریکا بر افغانستان در چارچوب توافقنامه دوحه در نظر گرفته اند یا نه؛ با این حال، مقام های پیشین و کنونی امریکایی بارها گفته اند که امریکا با وجود تعهد به خارج کردن نیروهایش از افغانستان، به حضور محدود و حفظ سیطره استخباراتی خویش ادامه خواهد داد.

در مقابل، روسیه اما در صدد است تا با استفاده از این فرصت با طالبان روابط استراتژیک برقرار کند و ضمن حمایت همه جانبه از آن گروه و دولت آینده به رهبری آن، هم به سلطه نظامی ناتو و امریکا بر منطقه راهبردی افغانستان پایان دهد و در مقابل، هژمونی احیاشده خود را گسترش دهد و هم با استفاده از قدرت طالبان به مصاف تهدیدهایی مانند داعش برود که به طور مستقیم، امنیت ملی و نفوذ منطقه ای مسکو را هدف قرار می دهد.

روسیه در عین حال، در طول این سال ها با دولت کابل، روابط نسبتا سرد و غیر دوستانه ای داشته است و دولت افغانستان که مورد حمایت غرب است و توسط غربی ها ایجاد شده، در دو نشست قبلی به میزبانی روسیه، به طور رسمی شرکت نکرد تا نشان دهد که مایل به احیای نفوذ روسیه در افغانستان نیست.

با این حساب، مسکو در نظر دارد با حمایت از طالبان، دولت کابل را تضعیف کرده و تمهیدات لازم برای برکناری آن را فراهم سازد.

در همین راستا در سال های گذشته، اتهام های سنگینی بر روسیه مبنی بر حمایت نظامی از طالبان، وارد شده است؛ اتهام هایی که همواره از جانب روس ها رد شده است.

روابط راهبردی مسکو با اسلام آباد و نیز همسویی روسیه با چین و ارتباطات پیچیده و گسترده هردو قدرت با پاکستان، حمایت روس ها از طالبان را قابل توجیه می سازد.

با توجه به این مسایل، اگرچه روسیه و امریکا هر دو از ایجاد دولت موقت برای رسیدن به صلح پایدار در افغانستان حمایت می کنند؛ اما اهداف دو قدرت رقیب از این امر، نه تنها یکی نیست؛ بلکه چه بسا با هم در تقابل و تضاد قرار دارد.

در این میان، در خوش بینانه ترین حالت، می توان امیدوار بود که این موضع مشترک میان قطب های قدرت در شرق و غرب در نهایت موجب پایان ده ها سال جنگ و بحران در افغانستان شود و نظم و آتش بس و آرامش پایدار را به ارمغان آورد.

منافع ترکیه در مذاکرات صلح افغانستان

آنکارا به دنبال چیست؟

منافع ترکیه در مذاکرات صلح افغانستان

اطلاعات روز- حسین ناصری: طی بیشتر از سه دهه اخیر معلوم شد که سران حکومت افغانستان قادر به تصمیم‌گیری‌‌ در مورد تعیین سرنوشت نظام نبوده‌اند، و هر بار که موضوع کلان کشوری مطرح شده است حتما پای قدرت‌‌های بیرونی به‌عنوان میانجی در میان بوده است. نمونه‌‌ی بارز آن در گذشته نشست بن پس از حادثه ۱۱ سپتامبر و دراین اواخر هم نشست مذاکره‌کنندگان دولت جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان در دوحه‌ی قطر.

افغانستان در حال گذار از یک مرحله حساس سیاسی است. اما با توجه به وضعیت کنونی که فرقه‌گرایی درون‌قومی، نژادی، سمتی و حاکم‌بودن انارشی در این سرزمین بیداد می‌کند، گذر از این وضعیت به‌راحتی امکان‌پذیر به‌نظر نمی‌رسد.

نباید فراموش کرد کشورهایی که از راه دوستی و همکاری با افغانستان نزدیک شده‌اند منافع خودشان را نسبت به منافع مردم افغانستان ارجحیت می‌‌دهند.

برگزاری نشست آنکارا به خواست امریکا

وزارت خارجه ایالات متحده امریکا در نامه‌ای به رییس‌جمهور غنی با صراحت یادآور شده که از ترکیه می‌خواهد تا نشستی را همانند نشست بن دایر کند که بتواند طرف‌های درگیر جنگ با حضور نمایندگان بین‌المللی در آن به مذاکره پرداخته و آینده سیاسی کشور را رقم بزنند.

ترکیه یکی از کشورهایی است که نه‌تنها هم‌پیمان امریکا در سازمان ناتو به‌شمار می‌رود که از لحاظ موقعیت حساس ژئوپولیتیک در میان کشورهای خاورمیانه به‌ویژه آسیا و اروپا اهمیت به‌سزایی دارد و از گذرگاه سیاسی-مذهبی هم نزدیک به کشورهای منطقه و اسلامی است. از این‌رو آنکارا می‌تواند به‌خوبی آنچه را که اسلام‌گرایان و جمهوری‌خواهان بر آن تأکید می‌ورزند محوریت همه‌جانبه‌ای را در این زمینه تشکیل دهد.

ترکیه از یک‌طرف روابط دیرینه دوستی با افغانستان دارد که این کشور را درعرصه‌های مختلف تاکنون همکاری کرده است، از طرفی هم این کشور از نگاه مذهبی که طالبان بیشترین تمرکزشان روی دین و برقراری نظام اسلامی است مورد تأیید هر دو طرف مذاکرات بین‌الافغانی برای میزبانی به‌شمار می‌رود.

اما این‌که امریکا چرا از ترکیه خواسته است تا نشست بین‌الافغانی را میزبانی کند بحث مفصلی است ولی قطعا این موضوع متأثر از صفحه‌ی جدید روابط آنکارا و واشنگتن به‌دور نمی‌باشد.

اهمیت نشست آنکارا برای ترکیه

ترکیه هم‌اکنون با سیاست‌های عثمانی‌گرایی (اسلامیت و جهان یا بیداری اسلامی) اهداف زیادی را در حوزه بین‌الملل دنبال می‌‌کند، مهم‌ترین آن این‌که به یک قدرت مهم منطقه‌‌ای و بین‌‌المللی تبدیل شود و تا سال ۲۰۲۳ که صدمین سالگرد تأسیس ترکیه نوین است به یکی از ده قدرت اقتصادی برتر در جهان تبدیل شود. در این راستا مقامات این کشور معتقدند که باید گفتمان ملی و گفتمان سیاست خارجی این کشور دریک راستا و موازی با هم حرکت کنند تا در پی‌گیری اهداف خود با مشکل روبه‌رو نشوند.

ترکیه برای رسیدن به اهداف آرمانی خود سیاست‌های ذیل را دنبال می‌کند:

۱. واجد شرایط بودن به عضویت در اتحادیه اروپا تا سال ۲۰۲۳ تا بتواند به یکی از اعضای مؤثر این اتحادیه تبدیل شود؛

۲. تلاش خود را برای همگرایی منطقه‌‌ای در قالب همکاری‌های امنیتی و سیاسی ادامه دهد؛

۳. تلاش کند تا یک نقش فعال در حل درگیری‌ها و منازعات منطقه‌‌ای ایفا کند؛

۴. مشارکت فعال در تمام عرصه‌های جهانی داشته باشد؛

۵. نقش تعیین‌کننده در تمام سازمان‌‌های بین‌المللی بازی کند و یکی از ده اقتصاد برتر جهان شود.

با توجه به چنین سیاست‌های راهبردی، برگزاری نشست آنکارا برای دولت ترکیه بهترین فرصتی است که بتواند در راستای اهداف خود قدم بردارد و مؤثریت خود در منطقه را پررنگ کند.

ترکیه در حال حاضر با آن‌که هم‌‌پیمان امریکا در سازمان ناتو است و عملا با این کشور همکاری نظامی دارد، اما بنا بر رویکردهای جدید که در سیاست‌‌های این دو کشور به‌خصوص در خاورمیانه از جمله سوریه و آذربایجان به میان آمده است آنکارا و واشنگتن را همواره در تقابل هم قرار داده است و ترکیه بیشتر با رقیب دیرینه‌‌ی امریکا یعنی روسیه براساس سیاست‌های اوراسیاگرایی (جهان چندقطبی) در تفاهم می‌باشد. و همین مسائل سبب گردیده تا ترکیه نسبت به سازمان ناتو در بیشتر مواقع تمایلش را به سازمان شانگهای بروز دهد.

سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۰۱ توسط رهبران روسیه و چین، به همراه ۴ کشور آسیای مرکزی قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان تشکیل شد. این کشورها اعضای دائم به حساب می‌آیند و مغولستان، هند، ایران، پاکستان و افغانستان در جایگاه ناظر حضور دارند. سازمان شانگهای بزرگترین پیمان منطقه‌ای است که عمدتا با هدف همکاری‌های اقتصادی، فرهنگی و امنیتی تأسیس شده است.

بربنیاد گزارش‌ها سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۱۲ ترکیه را به‌عنوان شریک گفت‌وگوی خود تعیین کرد و این کشور به طور مرتب در نشست سالانه سازمان شانگهای شرکت کرده و از این طریق با هربار فشار وارد کردن غرب، با نزدیکی به این سازمان علیه آنان موضع گرفته است.

روی‌هم‌رفته با میزبانی از نشست بین‌الافغانی که کشورهای منطقه نیز در آن سهم فعال و ارزنده‌‌ای خواهند داشت ترکیه می‌تواند هم حسن نیت‌اش در قبال افغانستان را نشان دهد هم می‌تواند سیاست‌های منطقه‌ای خود را در قالب همکاری‌های امنیتی و بیرون کشوری دنبال نماید و مؤثریت خود را به رخ جهانیان و اروپا بکشد.

اما نباید فراموش کرد که هم اکنون ترکیه در دو جناح مخالف فکری قرار دارد، یکی دلبستگان سیکولاریسم و دیگری اسلام‌گرایان. آزادی‌های فردی و اجتماعی از طرز تفکر گروه اولی، همه مسائل با رنگ اسلامی و دینی‌‌ هم مبنای دید جناح دومی را شکل می‌دهد. سیکولارها آنانی را تشکیل می‌دهند که بیشتر عضویت در حزب جمهوریت خلق ترکیه را دارند، حزبی که قدیمی‌ترین جریان سیاسی در جمهوری ترکیه و مهم‌ترین حزب چپ میانه این کشور است که گرایش‌های ملی‌گرایانه، سوسیال دموکرات و لائیک دارد و در انترناسیونال سوسیالیست و حزب سوسیالیست‌های اروپایی عضویت دارد. این حزب در نهم سپتمبر سال ۱۹۲۳ از سوی مصطفا کمال آتاترک رهبر جمهوری نوین ترکیه تأسیس شده است که فعلا از اپوزیسیون‌های قوی این کشور در حکومت‌داری اردوغان به‌شمار می‌رود.

از سویی هم تطبیق نظام اسلامی و شریعت از پایه‌های امپراتوری عثمانی به‌شمار می‌رود. آنچه را که حالا حزب عدالت و توسعه برآن تأکید داشته و سیاست‌های ضد غرب‌گرایی که بیشتر بر دموکراسی تکیه دارد را روی دست گرفته است.

عدالت و توسعه حزب سیاسی حاکم در ترکیه از سال ۲۰۰۲ تاکنون است. این حزب خود را جزو احزاب راست‌گرا و میانه معرفی می‌کند. عدالت و توسعه از هنگام تأسیس خود را به‌عنوان یک حزب طرفدار غرب و طرفدار امریکا در فضای سیاسی ترکیه مطرح کرده که از اقتصاد بازار آزاد لیبرالی و عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا حمایت می‌کند. بدنه اجتماعی این حزب طیف وسیعی از گرایش‌های راست‌گرا شامل اسلام‌گراها، اصلاح‌طلبان اسلام‌گرا، محافظه‌کاران، ملی‌گراها، راست‌های میانه و طرفداران تجارت را در بر می‌گیرد. مؤسسین و اعضای ارشد کنونی این حزب از شاگردان نجم‌الدین اربکان، رهبر حزب‌های اسلام‌گرای رفاه، فضیلت و سعادت بودند که در سال ۲۰۰۱ از آن منشعب شده ولی همچنان عنوان اسلام‌گرایی را به دنبال خود می‌کشند.

حزب عدالت و توسعه در ۱۴ آگست سال ۲۰۰۱ رسما به فعالیت آغاز کرد و پیدایش این حزب هم ریشه در مسائل عقیدتی داشته که از آن‌ جمله تنش بالای پوشش حجاب زنان در مراکز رسمی بوده است و این موضوع از دلایل اصلی تنش با طرز تفکر سیکولارگرایان به‌شمار می‌رفت.

با چنین یک جو حاکم در ترکیه آنچه مسلم است اینست که با رونق گرفتن فضای اسلام‌گرایی در این کشور و نیز سیاست‌‌های جدید غرب‌ستیزی از سوی رییس‌جمهور اردوغان و حزب تحت رهبری او یعنی عدالت و توسعه، هم‌اکنون فکر می‌شود که گروه طالبان عملا علیه امریکا در افغانستان در جهاد مقدس به سرمی‌برند، و گمان می‌رود ترکیه از اینکه عملا در برخی مواقع مخالف سیاست‌های امریکا می‌باشد با عملکرد گروه طالبان موافق است و یا اگرهم چنین نباشد این کشور از موضع گروه طالبان به‌طور ضمنی در مقابل امریکا حمایت می‌‌نماید. چنانچه این جنگ سرد در سوریه نیز میان ترکیه و امریکا گه گداری به تیرگی روابط می‌انجامد.

ناکامی نشست دوحه

هم‌اکنون گفت‌وگوهای صلح میان هیأت مذاکره‌کنندگان دولت جمهوری اسلامی افغانستان و گروه طالبان بنابر دلایلی متوقف گردیده و به بن‌بست اعلام‌نشده رسیده است. نشستی که پس از چانه‌زنی و انتظارهای زیاد به تاریخ ۱۳ سپتمبر سال ۲۰۲۰ آغاز یافت.

حکومت افغانستان نخست برای کشانیدن گروه طالبان از خود گذری‌های زیادی نشان داد تا حتا که خواسته‌های قربانیان جنگ و انتحاری برخواسته از اعمال این گروه را نادیده گرفته و از حق مردم چشم‌پوشی کرده به تعداد پنج هزار زندانی طالب را رها کرد، امتیازدهی‌‌ای که باج‌دهی به طالبان خوانده می‌‌شود. با وجود این هرچند گروه طالبان در میز مذاکره حاضرشدند اما به حملات تروریستی‌شان شدت بخشیده و تقلای حکومت افغانستان برای صلح را به چالش کشیدند.

در هر صورت روند مذاکرات صلح به درازا کشیده شده و زمان به نوعی به نفع طالبان تمام شد، طوری‌که زمینه آن را مساعد ساخت تا طالبان به سفرهای منطقه‌ای و دیدارهای شبه‌دیپلماتیک از جمله پاکستان حامی دایمی آن‌ها، ایران و روسیه پرداختند و اکنون به‌عنوان یک قوه بارز در اذهان جامعه بین‌‌المللی و کشورهای منطقه قدعلم کرده‌‌اند.

روی‌هم‌رفته از این‌که اداره جدیدی در ایالات متحده امریکا به رهبری جو بایدن روی کار آمده است می‌باید هرچه زودتر به موضوع افغانستان رسیدگی شود، موضوعاتی که بیشتر از لحاظ تأمین صلح، ثبات سیاسی و خروج نیروهای امریکا از این کشور منشأ می‌گیرد.

فراموش نباید کرد که تشکیل حکومت همه‌شمول و قابل قبول، تأمین صلح و ختم جنگ، تأمین عدالت اجتماعی و ثبات سیاسی از یک‌طرف و در نظر گرفتن مداخلات کشورهای منطقه نسبت به موقعیت ژئوپولیتیک افغانستان مواردی است که اقدامات امریکا را در این راستا به چالش مواجه خواهد ساخت.

افغانستان از لحاظ داشتن موقعیت خوب جغرافیایی شهره است و از دیر زمانی کشورگشایان زیادی برای تسخیر و نفوذ این نقطه حساس جغرافیایی همواره در رقابت بوده اند. هم‌اکنون این تنها امریکا نیست که عملا حضور فعال نظامی در این کشور دارد بلکه ابرقدرت‌های زیادی همچون روسیه، انگلستان، فرانسه، آلمان، و یا کشورهای همسایه مثل ایران و پاکستان به گونه مستقیم یا غیرمستقیم در جنگ‌های نیابتی در این خاک به‌سر می‌برند، موضوعی که از علت‌های اساسی شعله‌وربودن آتش جنگ در افغانستان به‌شمار می‌رود. همین موضوعات منطقه‌ای و جهانی است که افغانستان هیچ‌گاهی از مداخلات بیرونی در امورات داخلی‌اش در امان نبوده و هرگونه روند ملی‌گرایانه‌‌ی بین-الافغانی از جمله صلح را به چالش کشانده است.

https://akhbar-rooz.com/?p=107001 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x