پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

تغییرات اقلیمی و پایداری اکولوژیک، والگوهای توسعه در ایران (بخش سوم) – احمد هاشمی

محیط زیست در طی چهل سال حکومت جمهوری اسلامی، تبدیل به یکی ازجدی ترین بحران ها در ایران شده است. در کنار تغییرات اقلیمی و گرم شدن زمین، سیاست گذاری های ناکارآمد و بی هدف، منافع اقتصادی سودجویانه عوامل حکومتی، مافیای اقتصادی و رانت...

 به مناسبت ۵ دسامبر روز جهانی خاک

احمد هاشمی

محیط زیست در طی چهل سال حکومت جمهوری اسلامی، تبدیل به یکی  ازجدی ترین بحران ها در ایران شده است. در کنار تغییرات اقلیمی و گرم شدن زمین، سیاست گذاری های ناکارآمد و بی هدف، منافع اقتصادی سودجویانه عوامل حکومتی، مافیای اقتصادی و رانت خواری، باعث تشدید بحران زیست محیطی در ایران با سرعت فزاینده ای شده است. در میان نابودگران محیط زیست ایران، نیروهای مسلح حکومت جمهوری اسلامی، به خصوص سپاه پاسداران نقش تعیین کننده ای را دارند. در این تخریب بی در و پیکر، سازمان های انتفاعی- اقتصادی وابسته به سپاه پاسداران، یکی از عوامل اصلی این فاجعه زیست محیطی هستند

مقدمه

از ابتدای حکومت پهلوی در ایران، صنعتی شدن به عنوان هدف اصلی توسعه، در دستور کار قرار گرفت. با سرکوب عشایر و به حال خود رها نمودن روستاها ، رشد شهرنشینی سازمان دهی شد.

برنامه جدی صنعتی شدن در دوران پهلوی دوم، با افزایش قیمت نفت از اوایل سال های ۱۳۵۰ آغاز شد. با برنامه ریزی “سازمان برنامه و بودجه” مناطقی مانند اصفهان، تبریز، اراک، اهواز و تهران به عنوان مناطقی برای صنایع سنگین در نظر گرفته شد. توسعه صنایع نفتی عمدتا در جنوب ایران، برنامه ریزی شد. صنایع کاغذسازی، نساجی و.. در شمال در اولویت قرارگرفت. صنایع کشاورزی به طور مشخص، کشت و صنعت ها نیز درسایر استان های ایران، در برنامه قرار داشت.

همزمان با توسعه صنعت نفت به خصوص صنعت پتروشیمی، آلودگی های محیط زیستی و آب وهوا، در مناطق اسقرار این صنایع فزونی گرفت.

در دوران پهلوی دوم با افزایش درآمد های نفتی، مشکلی از نظر توانایی مالی برای رفع کاستی ها در زمینه مشکلاتی مانند کسری مواد غذایی تولید داخلی، از طریق واردات یا کمبود آب وجود نداشت.

 در مجموع طراحی و اجرای برنامه های اقتصادی در این دوره در جهت رفع مشکلات مردم نبود، بلکه برعکس برنامه های جاه طلبانه خریداری تسلیحات و سنگین شدن هزینه نظامی بود. به جای توسعه جامع صنعتی، اهداف راهبردی به سمت توسعه صنایع نظامی سوق داده شد، در نتیجه برخی از مشکلات محیط زیستی امروزی، ناشی از اهداف بلند پروازانه دوران پهلوی دوم است.

در ابتدای حکومت جمهوری اسلامی، کشاورزی و بازسازی مناطق روستایی، محور اصلی توسعه تلقی می شد. در دهه های ۶۰ و ۷۰ تلاش های برای کنترل مهاجرت روستائیان به شهر ها صورت گرفت، اما به دلیل شکاف درآمد در شهر و روستا با شکست مواجه شد.

بر اساس داده های مرکز آمار ایران در بهمن ۱۳۹۶، جمعیت کل کشور بیش از ۸۱ میلیون نفر بود. اکنون حدود ۷۵ درصد مردم  درایران در شهرها زندگی می کنند، در نتیجه در این چهل سال اخیر، نسبت جمعیت شهری به روستائی، تقریبا سه برابر شده است.

نتیجه رشد روزافزون جمعیت، افزایش ۸۰ درصدی مصرف گاز، ۹۰ درصدی انشار اکسید کربن و  دو برابر شدن مصرف سرانه برق و… در فاصله  سال های ۷۶ تا ۸۶ است (گروه بین المللی ره شهر).

محیط زیست در ایران، در این چهل سال حیات حکومت جمهوری اسلامی به دلیل جنگ ایران وعراق، رشد روزافزون جمعیت، سیاست گذاری های نامطلوب در عرصه صنعتی، عمران، جنگل داری، کشاورزی، آب، صنایع نفتی و پتروشیمی و… به بحران پیچیده و چندجانبه تبدیل شده است.

چالش های محیط زیستی در ایران، به دلیل نتایج مخرب آن در کشور و جهان، مشخصه فرامرزی و پیچیدگی راه حل های آن، ابعادی فراتر از یک بحران سیاستی دارد، این چالش هارا می توان در زمره “مسائل بدخیم” سیاستی ارزیابی کرد.

مسائل بدخیم زیست محیطی در ایران و رویکردهای سنتی

واژه “مسائل بدخیم” نخستین بار توسط ریتل و وبر متخصصان برنامه ریزی شهری در دانشگاه برکلی کالیفرنیا به کار گرفته شد. تعریف جامع و مانعی از “مسائل بدخیم” نمی توان داشت. راه حل مسائل بدخیم، درست یا غلط نیست، بلکه بد یا خوب است. مسائل بدخیم پیچیده و چندبعدی هستند.

در شرایط کنونی مشکلات اساسی محیط زیستی مانند، آب، آلودگی هوا، انرژی، آسیب دیدگی و فرسایش خاک، و خسارت تنوع زیستی جزء مسائل بدخیم در ایران هستند.

“کلی نوین و همکاران” می نویسند:

“مسائل بدخیم چهار ویژگی عمده دارند، فرصت در حال تمام شدن است، کسانی که مسبب مشکل اند در پی یافتن راه حل نیز هستند، اقتدار مرکزی لازم برای پرداختن به این مشکل ضعیف است یا اصلا وجود ندارد، درست به همین دلایل، واکنش های سیاسی آینده را نابخردانه نادیده می گیرند. ترکیب این چهار ویژگی موجب بروز “تراژدی” سیاست گذاری در رابطه با تغییرات اقلیم و چالش های محیط زیستی شده است.”

تاریخ سیاسی چالش های محیط زیستی و توسعه در این سه دهه گذشته اگر چه همراه با تلاش های بسیاری در ارتباط با توسعه پایدار بوده است، اما تغییر قابل ملاحظه ای درعمل در این حوزه انجام نشده است. تجربه نشان می دهد که برای مقابله با چالش های محیط زیستی مجبور به تغییرات اساسی در حوزه اقتصادی و رفتاری هستیم.

با وجود اینکه تغییر پارادایم از توسعه اقتصادی یا به عبارت دیگر رشد اقتصادی به توسعه پایدار به عنوان الگوی برتر جا افتاده است، اما تنها رشد اقتصادی هنوز به عنوان مبنای مرکزی جهت گیری های توسعه، در عرصه سیاسی است.

چرخش به سمت راهبرد نئولیبرالی در اقتصاد از سال های هشتاد، نشانگر این است که در رابطه با چاش های محیط زیستی در جهت عکس عمل شده است، زیرا در رهیافت نئولیبرالی هدف دولت ها،  تنها افزایش نرخ رشد اقتصادی است.

تا زمانی که نیل به اهداف زیست محیطی و اجتماعی در گرو به ثمر رسیدن اهداف اقتصادی و آن هم ایجاد امکان بازتولید ثروت برای گروهی اندک است، نمی توان از یافتن راه حل برای پیامدهای تغییر اقلیم و محیط زیستی و آثار اجتماعی ناشی از آن سخن گفت.

 در شرایط کنونی نیز در کشورهای پیشرفته صنعتی، در کنار ادعای پذیرش تغییر جهت اهداف سیاست ها، از رشد اقتصادی به توسعه پایدار، به دلیل  مقاومت کانون های سیاست و اقتصاد، همان وضع سابق ادامه دارد.

 در این بین وضعیت ایران ویژگی خاص خود را دارد. با وجود ادعاهای توخالی توسعه پایدار از جانب حکومت جمهوری اسلامی، به دلیل تحریم ها و سیاست های ورشکسته داخلی  وهم چنین به عنوان صادر کننده انرژی فسیلی، هرگونه اقدام مثبتی در رابطه با چالش های زیست محیطی در ایران دور از ذهن به نظر می رسد.

مردم در ایران نیز در رابطه  با معضلات زیست محیطی از خشکسالی تا سیل گرفته، از آلودگی هوا تا جنگل تراشی، در مراحل اولیه حساسیت قرار دارند.

دو مثال زیر نشانگر این است که چرا برای مسائل بدخیم زیست محیطی در ایران  با رویکردهای سنتی نمی توان برنامه ریزی موفقی داشت:

 الف- مشکل اساسی برنامه ریزی های توسعه در ایران تا کنون بر محور امنیت حکومت ها، استوار بوده است، با وجود اینکه  ایران از دو جهت به پهنه های آبی متصل است، این سئوال مطرح است که چرا صنایعی مانند فولاد و سایر صنایع سنگین در مناطق خشک کم آب مرکزی، متمرکز شده است. در نتیجه رشد جمعیت و صنعت در این مناطق، مسئله آب به یک معضل بزرگ تبدیل شده است. عواقب دیگر آن فقیر شدن نواحی مرزی و خالی شدن آن از سکنه بوده است و در ضمن به تنش های قومی نیز منجر گشته است. 

 ب- برنامه ریزی های توسعه در شرایط کنونی در ایران بدون در نظر گرفتن حد تحمل زیست محیطی و عدم حساسیت به اکو سیستم و ظرفیت زیستی در ایران است و به همین دلیل است که، غالب پروژه های عمرانی، صنعتی و کشاورزی و… به فاجعه ای در رابطه با منابع طبیعی و تنوع زیستی در ایران تبدیل شده است.

 به عنوان مثال طرح آزادراه  تهران – شمال یک فاجعه زیست محیطی است. برنامه ریزی و اجرای این طرح با دیدگاهی سودجویانه احداث یک جاده و احتمالا فروش اراضی اطراف آن بوده است، در صورتی که با توجه به ظرفیت زیستی منطقه چنین جاده ای عاملی برای تخریب محیط زیست و نابودی اکوسیستم در منطقه است 

سهم ایران در پیامدهای تغییر اقلیم و تخریب محیط زیست داخلی

بیش از ۹۰ درصد خسارات ناشی از پیامدهای تغییر اقلیم توسط ایران، به دلیل فرایندهای ناصحیح صنعتی و مصرف سوخت فسیلی است. در ایران مصرف سوخت فسیلی در مقایسه با دنیا از سرانه بالایی برخوردار است. در حال حاضر مصرف سوخت فسیلی در ایران حدود ۴ تا ۵ برابر متوسط کشورهای پیشرفته است. بسیاری از صنایع ما، صنایعی با مصرف بالای سوخت فسیلی هستند. در کشور ما موتور محرکه رشد اقتصادی، بر مبنای سوخت های فسیلی است.

ایران  با داشتن حدود یک درصد از جمعیت جهان، حدود نه درصد از فرآورده های نفتی دنیا را مصرف می کند. در سال های اخیر رشد مصرف انرژی در جهان یک تا دو درصد و در ایران ۵ تا ۸ درصد بوده است. کارایی انرژی در ایران یک سوم کارایی میانگین انرژی جهانی است. هزینه مصرف انرژی در ایران به طور متوسط ۱۲۰میلیارد دلار در سال است، که با افزایش بازدهی می توان ۸۰ میلیارد دلار صرفه جویی نمود. 

ایران در ارتباط با درصد انتشار سرانه دی اکسید کربن و نیز مقدار کل انتشارآن، در۲۰ کشور بالای فهرست تولید گنندگان گازهای گلخانه ای در جهان قرار دارد. میانگین انتشار دی اکسید کربن در ایران ۱.۵ برابر میانگین زمین است.

آمار موجود نشان می دهد که  در طول چهل سال یعنی در فاصله سال های ۲۰۱۶-  ۱۹۷۶ میزان انتشار دی اکسد کربن در ایران ۸.۴ برابر شده است. تنها در دهه گذشته میزان انتشار گازهای گل خانه ای در ایران ۶ درصد رشد داشته است، دلیل آن میزان افزایش مصرف فراورده های نفتی، فرسودگی صنایع و انتخاب و نگاه نادرست برای انتقال فناوری و… بوده است. ۲۶ درصد از انتشار گازهای گل خانه ای از نیروگاه ها است. پتروشیمی و پالایشگاه ها با بیش از ۱۵درصد سهم بالایی دارند.

بر اساس گزارش های بانک جهانی مجموع خسارت محیط زیستی که ایران به جهان وارد می کند، بیش از ۱.۵ میلیارد دلار است.

 در جدول زیر بانک جهانی مجموع  خسارات در رابطه با تغییر جو و محیط زیست داخلی ( آب، زمین و جنگل، هوا، پسماندو نقاط ساحلی) توسط ایران را درسال ۲۰۰۲ حدود۱۰ میلیارد دلار ارزیابی می کند.

حکومت جمهوری اسلامی در رابطه با پیمان آب و هوائی پاریس به صورت غیرمشروط متعهد به کاهش ۴ درصد از گازهای گل خانه ای از سال ۲۰۲۰ تا ۲۰۳۰ و ۸ درصد دیگر نیز مشروط به برداشتن  تحریم ها و انتقال منابع مالی، انسانی و فناوری متناسب و سرمایه گذاری خارجی، یعنی در مجموع حداکثر ۱۲ درصد کاهش گازهای گل خانه ای شده است.

بر اساس محاسبات کارشناسان ایرانی، با تکیه بر منابع مالی، انسانی و تکنولوژی داخلی و کمک منابع خارجی،  کاهش گازهای گل خانه ای از ۱۶ تا ۲۲ درصد عملی است.

نمودارهای زیر میزان انتشار دی اکسید کربن را در ۲۰ کشور که در صدر جدول قرار دارند، نشان می دهد. این ۲۰ کشور در فهرست بالاترین تولید کنندگان گازهای گل خانه ای قرار دارند. این کشور ها عامل انتشار حدود ۸۰ درصد دی اکسید کربن ناشی از سوخت های فسیلی و تولید سیمان هستند. ایران نیز در جمع این ۲۰ کشور قرار دارد.

نمودار ۱ (راهنمای مختصر تغییرات اقلیمی)، فهرست بالاترین  تولیدگنندگان سالانه دی اکسید کربن ناشی از انرژی فسیلی و تولید سیمان را در ۲۰ کشور در سال ۲۰۱۶ نشان می دهد.

آسیب پذیری ایران نسبت به تغییر اقلیم

اطلاعات ثبت شده جهانی نشان میدهد که دما در طول ۳۵ سال گذشته، در منطقه غرب آسیا که ایران در آن قرار دارد، حداقل یک درجه افزایش یافته است.

از سوی دیگر میانگین متوسط بارش در ایران یک سوم متوسط جهانی است، در حالی که متوسط تبخیر بیش از سه برابر متوسط جهانی است، همچنین وسعت بیابان ها نیز در ایران، بیش از سه  برابر متوسط جهانی است. ۷.۵ میلیون هکتار نقاط داغ بیابانی در ایران وجود دارد. میانگین مساحت جنگل نیز در ایران یک سوم میانگین دنیا است.

از این رو در ایران، مهمترین پیامدهای اجتماعی – اقتصادی گرمایش جهانی مانند: کاهش تولیدات کشاورزی، از بین رفتن بخشی از پتانسیل مالداری، وقوع مهاجرت های دسته جمعی، خالی از سکنه شدن مناطق گرم به دلیل کمبود آب و خشک سالی، از بین رفتن کشاورزی و افزایش بیماری ها درنتیجه عدم امنیت غذایی، بحران های اجتماعی – سیاسی بر سرذخایر طبیعی، احتمالا منازعه و درگیری بر سر آب قابل مشاهده است.

بحران های چند جانبه زیست محیطی در ایران

محیط زیست در طی چهل سال حکومت جمهوری اسلامی، تبدیل به یکی  ازجدی ترین بحران ها در ایران شده است. در کنار تغییرات اقلیمی و گرم شدن زمین، سیاست گذاری های ناکارآمد و بی هدف، منافع اقتصادی سودجویانه عوامل حکومتی، مافیای اقتصادی و رانت خواری، باعث تشدید بحران زیست محیطی در ایران با سرعت فزاینده ای شده است.

در میان نابودگران محیط زیست ایران، نیروهای مسلح حکومت جمهوری اسلامی، به خصوص سپاه پاسداران نقش تعیین کننده ای را دارند. در این تخریب بی در و پیکر، سازمان های انتفاعی- اقتصادی وابسته به سپاه پاسداران، یکی از عوامل اصلی این فاجعه زیست محیطی هستند.

مشکلات ناشی از نفوذ آلاینده های محیط زیست در آب، هوا و خاک، هم اکنون برای بخشی از مردم، به مسئله مرگ و زندگی تبدیل شده است. آشکارترین چالش های اساسی محیط زیستی در ایران، آب، آلودگی هوا، انرژی، آسیب دیدگی و فرسایش خاک، و خسارت تنوع زیستی است.

تهدیدهای عاجل زیست محیطی در ایران

تهدیدهای عاجل زیست محیطی در ایران: الف – آلودگی هوای کلان شهرها، ب – بحران آب و خشکسالی، ج- تخریب جنگل ها و مراتع.

الف – آلودگی هوای کلان شهرها

یکی از عوامل مهم ایجاد کننده آلودگی هوا، ریزگردها یا گرد غبار و ذرات معلق هستند. ریزگردها ذراتی بسیار کوچک و سبک با قطر کمتر از پنج میکرون هستند که در اثر فرسایش توسط باد تا مسافت طولانی جابجا شده و انتقال می یابند. ریزگردها در مناطق بیابانی خشک و نیمه خشک، فاقد پوشش گیاهی و رطوبت سطحی تولید می شوند.

در شرایط فعلی بیش از ۲۳ استان به ویژه استان های غرب و جنوب غرب کشور بطور جدی با این پدیده درگیر می باشند.

در اهواز در تابستان ۲۰۱۲ سطح آلودگی روزانه به میزانی بین ۱۳ تا ۱۶ برابر استانداردهای سازمان بهداشت جهانی بوده است که  موجب۱۱۳۱ مورد مرگ بر اثر آلودگی هوا و بیش از ۸۱۰۰ مورد مراجعه به  بیمارستان شده است.

در مقایسه با ۳۰ سال گذشته تعداد طوفان‌ها در طی سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ در ایران رشد بسیار داشته و این رقم در استان‌های غربی ایران از ۷۰ درصد به ۱۷۵ درصد افزایش داشته است. در سال ۲۰۱۳ ابرهای گرد وغبار، تهران را ۱۱۷ روز به طور کامل پوشانده بودند.

کارشناسان اعتراف می کنند که کیفیت هوای تهران به عنوان پنجمین شهر آلوده جهان فاصله زیادی با استانداردهای جهانی دارد. وضعیت  ساکنان سایر شهرهای ایران که اکنون با بحران آلودگی هوا ناشی از توفان های شن و ماسه و پدیده ریزگردها روبرو هستند، از برخی جهات بدتر ارزیابی شده است.

بنا به گزارش شرکت کنترل هوای تهران و پایگاه اطلاع رسانی: بر اثر آلودگی هوا از ۲۸ آذر تا چهارم دی ۱۳۹۸ به دلیل بروز آلودگی هوا و افزایش ذرات معلق در شهرهای اصفهان، البرز، تهران، قزوین، قم، اذربایجان شرفی، آذربایجان غربی، خوزستان، یزد و همدان تعداد ۱۷۳۹۳ هزار نفر به اورژانس بیمارستانی سراسر کشور مراجعه کردند که از این تعداد ۱۰۴۷۱ هزار نفر بیماران قلبی و ۶۵۳۰ نفر بیماران تنفسی  بوده اند.

هوای آلوده نه تنها برای انسان ها و حیوانات، بلکه برای درختان و گیاهان هم زیان آور است، لذا ضررهای مالی و اقتصادی آن ورای تصورات است.

مسئولین حکومتی در جمهوری اسلامی تنها به اقدامات موقتی و ناپایدار، تعطیلی مدارس، ادرات، کارگاه های تولیدی و یا به اعمال محدودیت خودروها، در روزهای آلوده بسنده می کنند. تا زمانی که مسئولین حکومت جمهوری اسلامی، آلودگی هوا را به عنوان تهدید جدی تلقی نکنند، امیدی به جلوگیری از پیامدهای  منفی و جبران ناپذیر آلودگی هوا، وجود ندارد.

ب – بحران آب و خشکسالی

آمارهای وضعیت آب شرب در مناطق شهری و روستایی در ایران نشان دهنده، کمبود منابع آبی و پدیده خشکسالی در این حوزه است. باید اذعان نمود که در حوزه آب، با یک معضل بدخیم زیست محیطی روبرو هستیم، که مدیریت ناکارآمد منابع آب، اعمال کشاورزی ناصحیح، رشد جمعیت باعث تشدید آن شده است.

برداشت بیش از حد آب های سطحی و زیرزمینی  از طریق زیر ساخت های هیدرولیکی و چاه های عمیق باعث تنش آبی در ایران شده است. بحران آب اثرات عمیقی بر نظام اقتصادی و اجتماعی ایران داشته، که یکی از مهم ترین آن ها مهاجرت از استان ها و مناطق خشک به شهر ها بوده است.

ج- تخریب جنگل ها و مراتع

جنگل زدائی ازقرن ۱۹ و ۲۰  دردوران قاجار و پهلوی، در ایران رونق داشته است. در شرایط کنونی به غیر از عوامل طبیعی مانند تغییرات اب و هوایی و کمبود آب، که سبب جنگل زدائی شده است، قطع درختان برای ایجاد چمنزار یا زمین های کشاورزی، رشد شهر نشینی، خانه سازی وآتش سوزی عمدی موجب نابودی مناطق جنگلی می شوند.

نیروهای مسلح حکومت جمهوری اسلامی به خصوص سپاه پاسداران با برگزاری مانورهای نظامی در طبیعت، به آتش کشیدن جنگل ها، دفع مواد زاید در طبیعت، ساخت پادگان و مراکز نظامی، ساخت مجموعه های اداری و مسکونی، تصرف زمین های منابع طبیعی و حفاظت شده و فروش آن ها (زمین خواری) و برداشت چوب نقش درجه اول را در تخریب جنگل ها و مراتع در ایران دارند.

ادامه دارد

احمد هاشمی
[email protected]

https://akhbar-rooz.com/?p=96289 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x