جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

تفنگت را زمین بگذار! – ف. تابان


در حالی که مقامات حکومت از «حق مردم» برای «اعتراض» صحبت می کنند، شمار کشته ها افزایش می یابد و دسته دسته مردم ناراضی را دستگیر می کنند و به زندان می اندازند. همه ی این ها را به جرم مقابله با «اغتشاشگران» انجام می دهند تا به گفته ی خود از «تخریب اموال عمومی» جلوگیری کنند. رسانه های وابسته به حکومت بی وقفه مشغول پخش فیلم هایی هستند که نشان می دهد «اموال عمومی» تخریب شده اند. نه حکومت و نه رسانه های وابسته به آن نمی گویند که در طول چهل سال حکومت اسلامی بزرگترین تخریب اموال عمومی از سوی سران و وابستگان حکومت صورت گرفته، ان چه انجام شده غارت یک سرزمین ثروتمند بوده است. هر مقام حکومتی که توانسته با اختلاس و دزدی میلیاردها دلار و تومان را از «اموال عمومی» بالا کشیده است، صدها میلیاردها دلار از اموال مردم را خرج «انقلاب اسلامی» در این و آن کشور کرده اند، کارخانه ها را به غارت برده و کارگران را گرسنه و محتاج کرده اند، حاصل دسترنج کارگران و بازنشستگان در صندوق های اجتماعی را بالا کشیده اند، تا هر جا توانسته اند خورده اند و تا جایی که جیبشان اجازه می داده است، آن را پر کرده اند…

غارتگران کشور و سفره مردم، حالا تفنگ به دست «حافظان نظم» داده و آن ها را روانه خیابان ها کرده اند تا جلوی «تخریب اموال عمومی» را بگیرند.

برادر «حافظ نظم»، تفنگت را زمین بگذار، آن ها که به خیابان آمده اند، کارگران و جوانان و زنان و مردم گرسنه و جان به لب رسیده ای هستند که حق زندگی را طلب می کنند. عدالت و آزادی برای خانواده و سرزمین خود می خواهند. نگذار گلوله ای که از تفنگ تو خارج می شود و سینه ی هموطنان زحمتکشت را می شکافد، بیش از این خیابان های ایران را در خون غرق کند.
لطفا تفنگت را زمین بگذار!


* عکس متعلق به یک نوجوان سیزده ساله به نام آرمین صادقی است که دوشنبه شب در خمینی شهر اصفهان توسط نیروهای امنیتی کشته شده است.



  
     از : ایران ایلخانی

عنوان : به ایکاروس،پس فطرتان دیریست که چوب خطشان پُر شده است.
شکاف انداختن در دستگاه سرکوب و حفظ نیروهای پیش رونده امری صحیح و معقول است،ولی اگر خواهان پیشروی و قوام یافتن جنبش هستیم،باید عزم رزممان را جزم کنیم و با “حافظان نظم” مماشات نکنیم و آن کنیم که باید،چرا که تجربه ذهنی و مشاهدات عینی ما ثابت کرده است که شایدی در کار نبوده و نیست و نخواهد بود.
اول باید تعریف دقیقی از وضعیت و شرایط خود داشته باشیم،سپس در پی جستن راهکار باشیم،اگر تجربه سالهای انقلاب و وقایع سال ۵۸ و ۵۹ و کودتای سال ۶۰ و امضای قرارداد ننگ آور الجزایر و کشتار سال ۶۷ و تغییر دلبخواهی قانون و پذیرش خفت بار قطعنامه ۵۹۸ و آیت شدن یک شبه حجت و طبل توخالی سازندگی و قتلهای درون و برونمرزی و سرکوب اعتراضات مشهد و اسلامشهر و پروژه اصلاحات و صدور حکم حکومتی و تمکین مجلس و دولت اصلاحات و جنایات قتلهای زنجیره ای و وقایع ۱۸ تیر و سرکوب دانشجویان و شهردار شدن استاندار اردبیل و ظهور دولت مهرورزی و تشکیل دولت امام زمان و مضحکه هاله نور و سکوت حوزه و دانشگاه و پروژه بازگشت به دوران خونبار دهه ۶۰ و کندن خندق سبز و ندیدن تظاهرات ۳میلیونی و کشتار روز عاشورا و عماله شیشه پپسی در کهریزک و استفاده ابزاری از جسد و معقد گلگون کفنان و فرار رو به جلو و بنفش شدن سبزها و تشکیل دولت امنیتی تزویر و اسید و وعده رفع حصر و گشایش ۱۰۰ روزه مشکلات اقتصادی و بهانه تحریم و مترسک حمله نظامی و نرمش رذیلانه و توافق برجام و ارائه لیست امید و رای دادن به سازندگان منفور گلستان خاوران و خط دادن به شورای نگهبان و تطهیر دیکتاتور و عزاداری برای عالیجناب سرخپوش و مرثیه بابا اکبرخوانی و نضهت عقب نشینی و شرکت در سیرک اردبیهشت و طلب درخواست صندوق رای مدعیان تقلب ۸۸ و غیروذالک را در نقد و نظر و تحلیل خود لحاظ کنیم،تنها راهی که برای پیشروی و قوام یافتن جنبش و برگزاری جنش پیروزی،پیش رویمان قرار می گیرد، نشنیده گرفتن توصیه پدر است و ایکاروس شدنست؛چرا که وقتی حق حیات انسانی نداریم و در غیاب امید و ایمان و آرمان و آرزو،نه حالمان حالست و نه آینده مان آینده است،وقتی جسم و روح ۴ نسل را جلوی چشمان مثله کرده اند،وقتی اجازه تشکیل مجلس عزا و عروسی نداریم،وقتی سیلی به گوش پیر زن و پیرمرد دست فروش می زنند،وقتی به ۹۸ درصد کودکانی که باید پشت میز مدرسه باشند و دارند در سر چهارراه ها و کوره های آجری پزی و زباله دانیها دنبال نان می گردند،تجاوز می کنند و با بی شرمی تیتر لاک خور می زنند،وقتی …وقتی…وقتی…پس اگر رگ و عصب داریم،باید به مرام و معرفتمان بربخورد و رگ گردنی شویم و دست از منش سانتی مانتالیسم بکشیم و نهراسیم و نظری و عملی قید منافع خود را بزنیم و کلیت نظام را تحریم کنیم و هریک به سهم خویش رشادت بخرج دهیم و به عمق استراتژیک دشمن حمله ور شویم و با خون خود از مقام انسانی و حیثیت اجتماعیمان دفاع کنیم، شق دیگری هم وجود ندارد،باید بین دو گزینه تمارض و تقابل،دست به انتخاب بزنیم،انتخابی که بیانگر هویت واقعی ماست.
پ.ن.
نمی دانم فیلم دیوانه ای از قفس را دیده ای یانه،یه سکانس معروفی داره که مضمون کلی اون حکایت حال و روز امروز ماست،
جک نیکلسون:من علاقه به دیدن مسابقه بسکتبال ندارم،اگر داشتم این دستگاه آبخوری را از زمین می کندم و می زدم توی پنجره آسایشگاه و می رفتم بیرون تا بازی تیم دلخواهم و تماشا کنم،من مثل شما نیستم که بشینم از تلویزیون بازی نگاه کنم،الغرض کار به اعتراض و شرط بندی می کشه که تو نمی توانی شیر آبخوری و جابجا کنی؛جک نیکلسون بعد از سه بار تلاش ناموفق،اعلام شکست می کنه و درجواب تمسخر و استهزاز دیگران میگه:من مثل شما نیستم،من سعی خودم و کردم،زورم بهش نرسید،
سگ پدر زورش از من بیشتر بود.
تا نقد و نظر شما چه باشد؟
باقی بقا،باسپاس و احترام فراوان…
٨۲۷۶٨ – تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۶       

     از : ایکاروس

عنوان : شکاف در دستگاه سرکوب
ایران ایلخانی عزیز

تجربه تمامی انقلابات پیروز نشان می دهد که یکی از راههای مقابله با سرکوب گران و پیشروی جنبش، ایجاد شکاف در دستگاه سرکوب، یعنی به زمین گذاشتن تفنگ توسط بخشی از دستگاه سرکوب است. یکی از عوامل سرنگونی رژیم پهلوی در سال ۵۷ نیز ایجاد شکاف در دستگاه سرکوب آن و نه تنها به زمین گذاشتن تفنگ توسط بخشی از “حافظان نظم” بلکه دادن تفنگ توسط آنان به دست مردم بود. درگیری و مقابله جنبش مردم با دستگاه سرکوب قطعی است ولی امروز یکی از راههای موثر پیشروی و قوام یافتن جنبش، به تعویق انداختن این درگیری تا ایجاد شکاف در دستگاه سرکوب و یا خنثی کردن آن در میدان مبارزه است، چه از طریق حتی الامکان عدم درگیری با آن تا لحظه مناسب و چه از طریق فراخوان های متعدد از طرف لایه های اجتماعی.
٨۲۷۲۷ – تاریخ انتشار : ۱۷ دی ۱٣۹۶       

     از : ایران ایلخانی.

عنوان : آقای تابان،جامعه سرطان زده را از مرگ هراسی نیست.
همانطور که مطلع هستید،نزدیک ۴ دهه است که جماعتی از گروه پس فطرتان تاریخ دارند آگاهانه با استاندارد های دوگانه،با ترفند و بَرَند بدوی و مدنی و سبز و بنفش و تدبیر و امید و اعتدال و تحول خواهی،با گارد آوانگارد تمامیت اراضی و امنیت ملی و با تکرار گزاره انتخاب بَد و بَدتر و شرایط خطیر و بحرانی و عمق استراتژیک نظام،سقف تمامیت خواهی را می شکافند و هرگونه اعتراضی را با توهین و تحقیر و باتوم و شوکر برقی و گاز اشک آور و دستگیری و شکنجه و تجاوز و اعدام،پاسخ می گویند و در طول همه این سالها تمام پروژه های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و نظامیشان،عملا و رسما با شکست و عقب نشینی و حیف و میل و لفت و لیس بودجه های اختصاصی و هدر رفتن و اتلاف وقت تُف سربالا شده است و آنچه در این سالها همواره با موفقیت به انجام رسانده اند،پروژه قتل و غارت سیستماتیک منابع مادی و معنوی جامعه بوده است،با اینحال چنان اسیران به یغما رفته مال و جان را از عراقیزه یا سوریه شدن می ترسانند که تو گویی ‌اکنون ایران نسبت به عراق و سوریه، مهد رفاه و آرامش و آسایش است و انگار نه انگار که هرسال دستکم ۱۰۰۰ نفر در نزاعهای خیابانی و ۱۰۰۰ نفر در دعوای خانوادگی و ۱۰۰۰ نفر در حوادت جاده ای و ۱۰۰۰ نفر اعدام و ۱۰۰۰ نفر براثر سکته و کمبود دارو و آلودگی هوا و ۴۰ نفر بخاطر چپ شدن اتوبوس راهیان نور کشته میشوند و کم و بیش با دو سه میلیون بیمار روحی و جسمی و دو میلیون گرسنه و دو میلیون بی کار و یک میلیون اراذل و اوباش آزاد و زندانی مواجه هستیم و کلیت جامعه با قحطی و خشکسالی و بی اعتمادی و بی کاری و فقر و فحشا و اعتیاد دست و پنجه نرم می کند؛در چنین شرایطی آیا ساده انگارانه نیست که از بانیان و جانیان و حامیان این وضعیت اسفبار بخواهیم تفنگشان را بر زمین بگذارند و جامعه ای این چنین به مرگ گرفته شده را از لوله تفنگ و شلیک گلوله بترسانیم،آیا بهتر نیست که قبول مسئولیت کنیم و رشادت به خرج دهیم و دوشادوش هم بقدر بضاعت کاری کنیم که صدای اعتراضمان عمق استراتژیک بی شرفها را آنچنان به لرزه در آورد که اصلاحطلب و اصولگرای جعلی را بین منگنه رفتن و ماندن قرار دهند،تا به روند تصرف غیرقانونیشان پایان بخشند و خلع سلاح شوند،یا با توپ و تانک و زره پوش به سراغمان بیایند و امنیت پادگانی و سراب تمامیت ارضیشان را قربانی قدرت و ثروت کنند.
آقای تابان،احساسات شما قابل فهم،ولی تکرار درخواست بی نتیجه ای شجریانی که سرودش را خواند،از شما بعید است،چرا که تجربه ۳۹ سال گذشته ثابت کرده که اعوان* و انصار نظام مشرکین،تغییر پذیرنیستند و اتکاشان تنها به امنیت پادگانی است که به ضرب زر و زور و تزویر کسب کرده اند،آنها تفنگشان را بر زمین نخواهند گذاشت،چون باور دارند که تا همین جای کار هم،متعرضان پیروز این جنگ نابرابرند و بی شک خواهند بود،پس نترسیم و هول و هراس را ترزیق نکنیم و به سهم خویش برای تداوم و مقاومت در این جنگ نابرابر،راهکار مقابله و دفاع و پیشروی ارائه دهیم.

*نماینده مجلس:اگر معترضان اموالی دارند…مصادره کنید!
طوفان خنده…
وزیر کار:دومیلیون گرسنه داریم که البته نرخ بدی نیست!
طوفان خنده…
محمدآقازاده:پسرم را دستگیر کردند،شما دشمن نظام اید،کثافت های برانداز با نقاب،کاش شما را جمع می کردند؛نفوذی بیش نیستید،مملکت آرام می شد.مرگ_بر_نفوذی_های_فتنه_گر_با_نقاب!
طوفان خنده…
برادر زن رئیس مجلس:جمهوری ایرانی،همان جمهوری اسلامی است،سال ۵۷ یکبار ایرانیان را برزمین زدیم،دوباره اگر مرد میدان هستید بسم الله!.
طوفان خنده…
اعتراض زندانی بلانسبت سیاسی ضیا نبوی به پیام شیرین عبادی!
طوفان خنده…
شما از سپاه سرکوب این جماعت انتظار دارید که به درخواست شما توجه کنند؟!
٨۲۶۶٨ – تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱٣۹۶       

     از : کیانوش پاشائی

عنوان : درود و افرین بر شما
اقای تابان درود بر شما .هرچقدر از این دست نظرات و نوشته ها بیشتر شود..اتحاد و همبستگی توده ها نیز محکمتر میشود.باید کل نظام تبهکاران و غارتگران و اشغالگران را زیر ساطور قضاوت برد.
٨۲۶٣٨ – تاریخ انتشار : ۱٣ دی ۱٣۹۶       

https://akhbar-rooz.com/?p=8612 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x