جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

تلخکامی فرخ نگهدار از محروم شدن از حق طواف بر «صندوق انتخابات»! – تقی روزبه

           

۱ – صندوق رأی، فقط اصلاح طلبان را آچمز و بلاموضوع نکرده است بلکه شماری از خیل همراهان اصلاح طلب در داخل و یا خارج را نیز به دردسرانداخته و آن ها را نیز به نوعی با بحران هویت همراه ساخته است. یکی از آن ها فرخ نگهداراست که معمولا حتی کاسه داغ تر از اصلاح طلبان بوده و اخیرا با نوشته ای پیرامون شرکت در انتخابات سعی کرده است که در شرایط جدید و وانفسای تحریم گسترده و تلاطمات فزاینده جامعه، برای حفظ و تداوم موضعگیری های تا کنون شناخته شده اش مفری بیابد.  چرا که بنظر می رسد روندهای خلاف آمدیکی دوسال اخیر همه آن ها را دودکرده و به هوافرستاده باشد. از همین رو با یک سری لفاطی ها و تلقین های توخالی بخودش می کوشد که شایدرمق تازه ای به خود به دمد.

۲-ویژگی این نوشته* که در آستانه برگزاری «انتصابات» رزیم انتشاریافته، قبل از هرچیز بازتاب حرمان و حسرتی است که از به بادرفتن امیدها و آرزوهائی حکایت می کند که در انطباق با ایمان قلبی دیرپائی است که او نسبت به اصلاح نظام و از جمله جهت گیری شخص خامنه ای به عنوان رهبرنظام داشته است. چنان که بخش اول و عمده نوشته خود را خطاب به «رهبر» نگاشته است و جفائی که او با گوش ندادن به نصایح دلسوزانه اش به بخود و نظام کرده است!.

۳-نکته دیگر نگرانی شدیدوی از خطرسست شدن باور و اعتماد لااقل بخشی از اصلاح طلبان نسبت به نهادصندوق و انتخابات به عنوان بنیان رفرمیسم است. بهمین دلیل پیامش به آن ها این است که مبادا در این بزنگاه سخت زمانه، دستخوش تردید بشوند و نسبت به  کرامات صندوق بدبین!. با عطف به نگرانی از چنین لغزشی است که می نویسد: زمانه سختی است و در این زمانه سخت ما باید صد بار سخت تر مواظبت کنیم که مبادا با عمل سیاسی ما نهادانتخابات آسیب ببیند، یا اصول بنیادین اندیشه رفرمیستی دستخوش تزلزل گردد!. بهمین دلیل فرخ مثل جن از واژه بسم اله، از واژه تحریم هراسان است؛ مبادا که ما را از مناسک طواف، حول کعبه صندوق دور سازد و به همه یاران و همراهان قدیم و جدیدش و همه هموطنان «همراه» توصیه می کند که بجای تحریم، علیه محروم کردن از صندوق اعتراض کنید.

۴-کبوتری که فرخ نگهدار از شبکلاهش بیرون کشید!

با این همه او در یک لحظه خلسه وار، و  در پشت گردوخاکی که به بپاکرده است، با جسارتی مثال زدنی و دوراز انتظار می گوید:  جمهوری اسلامی مرا از زندگی و فعالیت در کشورخودم محروم کرده است. اما اگر در آنجا هم بودم اعتراض می کردم که چرا بخش بزرگی از مردم کشورم از حق مشارکت در انتخابات محروم اند؟ و به هیچ فهرستی رای نمیدادم. اما اگر در حوزه ای نامزدی صدای ناراضیان و منقدان بود بر مردم خرده نمی گرفتم که چرا رای می دهید.

گرچه او خواسته است به نوعی  و به این شکل همان سیاستی را که  اصلاح طلبان تحت عنوان عدم ارائه لیست برای تهران اعلام کرده اند را کپی کند و شاید هم به همین لحاظ هم پس از مشاهده بیانیه آن ها مبادرت به نوشتن این مطلب کرده باشد؛ اما این بخودی خود نکته اصلی نیست و نکته اصلی در جای دیگراست: می دانیم که او در سال های گذشته ظاهرا انجام مناسکش هیچ گاه قطع نمی شده است و در همین خارج کشورهم با رفتن به سفارتخانه رژیم ارادت قلبی خود به صندوق را نشان می داده است. اما ظاهرا این بار فرصت چنین نیایشی به تمام و کمال از او گرفته شده است. گرچه باید به او حق داد که پرده برداری از این محرومیت ولو ناخواسته و غیرعمد- از حق طواف حول صندوق- با توجه به فضای عمومی تحریم و خلوتی صندوق ها توسط او کارساده ای نباشد. چرا که او نه فقط بلحاظ وجدانی که هم چنین بخاطرخطرسوء برداشت از رأی ندادن و بدآموزی ها و تعبیر و تفسیرهای نادرستی که ممکن است از آن «محرومیت اجباری» بشود، سخت نگران است!. بهمین دلیل سعی کرده است که آن محرومیت را در لابلای گردوخاکی که در کل نوشته اش به پاکرده است به شکل نامحسوسی مطرح و جاسازی کند. فقط باید درک کرد برای کسی که چندین دهه است هویتش را در ستایش از صندوق به عنوان رکن دموکراسی در نظام ولایت فقیه و امید به تقویت آن در همین نظام سرکرده است، و در همین نوشته اش بکرات حول آن قسم یاد می کند، دورشدن از آن رؤیای ساخته و پرداخته شده  تا چه حد تلخ و مترادف از خودبیگانه شدن است. و برهمین اساس هم قبل از طرح سرراست و بی مقدمه موضوع سعی کرده است با مقدمات و مقارنات و سوگندخوردن و هشدارها تاحدی که ممکن است خطر آن بدآموزی ها و سوء تعبیرها را زائل کند! در حقیقت باید به رژیم به عنوان مقصراصلی لعنت فرستاد که حتی فرخ نگهدار را هم محکوم به تحریم اجباری و ناخواسته کرده است!

پرش به دوره پسا خامنه ای و پسا ترامپ! ۵- در پاراگراف پایانی، فرخ نگهدار بجای آن که به دلایل و ریشه های خطابودن تصورات و ادعاهایش در موردسیرتحولات نظام که این همه سال ها با چنان سماجتی از آن ها دفاع کرده است به پردازد و نخواهد آن را به نپذیرفتن توصیه هایش توسط خامنه ای احاله دهد؛ و نقد و واکاوی تجربه چندین دهه تجربه را در بزنگاه یک بیلان سراسرشکست خورده به عنوان بدیهی ترین واکنش طبیعی هرانسانی بداند که که با شکست پیش انگاره هایش آن ها را در برابرخود قرار می دهد؛ هم چنان شاهدفراربه جلو و یک فرافکنی بزرگ هستیم: از دوره حیات خامنه ای در این سو و ترامپ در آنسو به مثابه دو قطب شر می جهد  و در فراسوی آن ها بدبنال رستگاری و زنده کردن امید ها می گردد. از این رو با همه یأس و حرمان و تلخکامی اش، خود را از تک و تا نیانداخته و سعی می کند که مشعل امید را باحفظ همان پیش انگاره های عمیقا رسوب کرده در وجودش زنده نگهدارد. از همین رو وقتی با روندهای خلاف آمدباورها و ذهنیت خود مواجه می شود، با پرش از واقعیت سرسخت فوق به گفته خودش، با حلول روحش در کالبدیک منجم باشی، پیش بینی که نه، پیشگوئی کرده است که دل قوی دارید که با مرگ خامنه ای و رفتن ترامپ و آمدن سندرز به جای ترامپ، بسان پایان خوش داستان های پلیسی-جنائی همه چیز به خیر و خوبی سپری خواهدشد!. نه فقط ایران که بلکه کل جهان از بیگانگی اش در خواهدآمد. همانطور که فرخ نگهدارهم از خجالت همه در خواهدآمد! در حقیقت او تحلیل نمی کند بلکه فال بینی کرده و آرزوهایش را ردیف می کند. دیری است که واقعیت های جهان از ورای او به شکل مثال های افلاطونی بر دیوارمقابل منعکس می شود! 

   

«اعتراض به محروم‌سازی» به جای تحریم انتخابات

https://news.gooya.com/2020/02/post-35376.php

برای آشنائی بیشتر با شبه فلسفه فرخ نگهدار نگاه کنید به مقاله

میزگردبی بی سی و میزانسن طنزآمیزی که حضورفرخ نگهدار و مخمل باف بر دوضندلی مقابل هم بوجودآورد!

http://taghi-roozbeh.blogspot.com/2018/02/blog-post_19.html

https://akhbar-rooz.com/?p=20605 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پژمان
پژمان
4 سال قبل

پدیده نگرش سیاسی آقای فرخ نگهدار نسبت به تغییر و یا شکوفایی حکومت جمهوری اسلامی توسط ایشان و همفکران اش در درون حکومت و برون از حکومت مساله ای است که تحلیل گران و دانشمندان سیاستمدار همچنین روان شناسان می توانند مورد مطالعه قرار دهند. وگرنه کارنامه چهل ساله پیروان راستین „ امام خمینی“ و پس از ایشان شاگرد معتقد به پیشوا „ امام راحل „ آیت اله خامنه ای چنان روشن است که بعید است مصلحان سیاسی اعتقادی به شکوفایی حکومت اسلامی داشته باشند و همچنان در حمایت این جناح و یا آن جناح برای دمکراتیکه کردن چنین حاکمیتی پافشاری کنند! حمایت بسیاری از فعالین جوان از جمله آقای نگهدار در سال‌های اول استقرار حکومت اسلامی به علت عدم شناخت و پایین بودن شناخت از احکام اسلامی بویژه اعتقادات آیت اله خمینی و پیروانش قابل توجیه باشد. ولیکن اعمال و رفتار حکومت اسلامی در همه عرصه های جامعه بویژه فساد اقتصادی و پایمال کردن خشن حقوق شهروندان پس از چهل سال و نمایش های انتخاباتی حکومت ‌جابجایی افراد معتقد به قانون اساسی، معتقد به ولایت فقیه و معتقد به حکومت اسلامی بازهم امید وار بود که با رای و شرکت فعال افرادی چون آقای نگهدار ساختار چنین حکومتی که در زمینه هایی شباهت به حکومت های فاشیستی دارد و بر اساس عقیده برخی از سیاستمداران ملی – مذهبی حکوت اسلامی را فاشیسم اسلامی می دانند را تغییر داد و از طریق صندوق های موم مهر شده مسوولان حکومت اسلامی
، حکومتی بر اساس ساختارهای دمکراتیک ایجاد کرد. مسوولیت فعالان سیاسی و پای بندی به حقوق بشر حکم می کند که در نگرش های سیاسی خود مروری کرده و اگر اشتباهی کرده ایم بدون ترس بیان کنیم و واقعیت های آنچه که در ایران اتفاق افتاده و هم اکنون با حکومتی روبرو هستیم که پای بند به درستکاری نیست و همواره مخالفین خودرا به شیوه های گوناگون سرکوب کرده است. تنها کافی است که از خود سوال کنیم : حکومتی که بخشی از سرمایه های انسانی را فراری داده و از تلاش و سازندگان زادگاهشان محروم کرده و به خارج از مرزهای ایران رانده است! سزاوار حمایت است؟ آیا حمایت از این جناح و یا آن جناح، از این فرد و یا آن فرد کمکی به تغییر کرده است؟ حکومت اسلامی از نگاه امروز که دیروز از آن به بهره بودیم تغییر پذیر نبوده و پتانسیل حکومت اساسا در راستای استقرار هرچه بیشتر استبداد و تسویه بسیاری از انسان های بوده که افکاری شبیه افکار سیاسی آقای نگهدار داشته و تلاش می کردند که حکومت را از درون اصلاح کنند! حاصل این همه تلاش از درون و بیرون از حکومت اسلامی چیست؟ همانگونه که از بدنه نیروهای مسلح می خواهیم که صف خود را از سرکوبگران حکومت اسلامی جدا کنند، از فعالان سیاسی که تا امروز معتقد به شکوفایی جمهوری اسلامی بودند به صف مخالفین حکومت اسلامی به پیوندند و خودرا از صندوق های انتخاباتی نمایشی حکومتی جدا کنند. فعالین سیاسی نمی بایستی از هر انتخاباتی صرفا چون انتخابات است دفاع کرد. از انتخابات دمکراتیک بایستی دفاع کرد نه از انتخابات حکومت استبدادی که تک تک کاندیداها را از غربال تفتیش عبور می دهد و فقط کسانی مجاز به شرکت در انتخابات هستند که پای بند ولایت فقیه و قانون اساسی به غایت غیر دمکراتیک حکومت اسلامی باشند. شناخت اشتباهات و بیان آشکار آن شجاعت ما را نشان می دهد و نه ضعف ما را!

کیا
کیا
4 سال قبل

حال که متزلزلان هم قانع شده اند ،برای تشکیل جبهه ای ضد دیکتاتوری بهانه ای موجود نیست!

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x