پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

تهران؛ شهر کوران – خسرو باقرپور


 چشمانِ خویشتن
به ساحتِ منحوسِ صبح گشودم
صبحش مخوان،
گورزادِ پیر!
که فاحشه گانش می زایند،
از پسِ همآغوشی ی رعب آوری
با عجوزی هزار ساله
در مرگ‌ لرزه هایِ خموشِ خیابان،
بر خاکستری از استخوان های سوخته
بر دود و جهل و نجاست.

شیطان،
بار دگر نشسته به هیئتِ مار
این بار
پیچیده و تنیده
به سیبِ گلویِ آدم

آونگم کردند
بر بلندی ی لال و کبودِ سپیده
و سختی ی سردِ بهمنِ آهن و تحمیق
حسرت،
به رعشه ی رُعب آوری کبود شد

چشمانمان ز کاسه برون زد
در اوج
چشم من و
پیشِ پایِ من؛
چشمِ گشاده ‌ی خیلِ خموشان
در پاتختِ ابلیس
تهران
شهرِ کوران.

https://akhbar-rooz.com/?p=33394 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x