جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

تولید، اتحادیه‏ هاى کار و دانشگاهیان- رضا فراهانی کنگرانى (کارگر)

سرمایه‏‌هاى بخش خصوصى، تأثیر مستقیم بر نهادهاى قدرت را به‌وسیله‏‌ى تشکل‏‌هاى‌ایدئولوژیک و سازمان‏دهى عناصر قدرت در فراموش‏خانه‏‌ها عملیاتى کرده و اراده‌‏ى حاکمان را همیشه در جهت تن دادن به واردات، و نه تولید، هدایت کرده‌‏اند
image.png

با تاسف فراوان دریافتیم که استاد رضا فراهانی کنگرانی کارگر زحمتکش صنف خیاط براثر سکته قلبی دیده از جهان فرو یست . استاد فراهانی از جمله بنیانگزاران هیات موسسان سندیکاهای کارگری ایران در اوایل دهه هشتاد بود که بی دریغ وقت و توان خود را صرف آموزش کارگران برای ایجاد و بازگشایی سندیکاهای کارگری می‌کرد. او تحقق آرزوهایش را در گرو برآمد دوباره جنبش سندیکایی در ایران و نضج گیری کار اتحادیه های کارگری می‌دانست. شرایط و زندگی شخصی این زحمتکش دوران به او اثبات کرده بود که ضعف اتحادیه‌های کار در ایران حتی به نبود یک پشتیبان مقتدر برای فرهیختگان و اسانید دانشگاه ها و دانشجویان درپیشبرد امر توسعه پایدار بدل شده‌است. برای پاسداشت همه‎‌ی دغدغه‌های انسانی این کارگر سندیکایی مقاله ای از او را که با عنوان  ” تولید ، اتحادیه کار و دانشگاهیان “در سال ۱۳۸۱ در شماره ۲۳  “ماهنامه اندیشه جامعه “منتشرگردید باز نشر می دهیم باشد که از این راه اندکی به تحققق آرمان های استاد فراهانی یاری رسانیم  . یادش گرامی باد ! 

تولید، اتحادیه‏ هاى کار و دانشگاهیان

افت و کم‏رنگ بودن حضور اتحادیه‏ هاى کارگرى تا چه اندازه مى‏تواند باعث کندى رفتار توأم با احترام به اندیشه و اندیشمندان باشد؟ چرا حکومتیان درمواردى که اتحادیه‏ هاى کارگرى دچار ضعف هستند، روشنفکران، تحصیل‏کرده‏ ها و اساتید دانشگاه‏ ها را به چیزى نمى‏‌گیرند، احترام‏شان را نمى‏‌پایند و حتااز توهین و هتک حرمت هم کوتاهى نمى‏‌کنند؟ علت را شاید در این جُست که اشتغال و برنامه‌‏ریزى براى آن و سود بردن از ارزش افزوده‌‏ى ناشى از تولید کارخانه‌‏ها لازمه‌‏اش برنامه‏‌ریزى مدیرانِ متبحرِ اقتصادى و صنعتى و به‌‏کارگیرى نیروهاى تحصیل‏‌کرده‏‌ى دانشگاهى در مرحله‏‌ى مهندسى تولید و پس ازآن به‏‌کارگیرى نیروى وسیع کار یدى و در آخر کارگر غیرفنى و ساده است.

     تأخیر در تولید صنعتى در جامعه‏‌ى ما ابتدائا زمینه را براى ورود کالاهاى تولید شده‏‌ى‌خارجى فراهم کرد. واردات فرآورده‏‌هایى مانند پارچه، اتومبیل،راه‌‏آهن، مصالح ساختمانى، ماشین ابزارهاى خیاطى، نساجى و فلزکارى و بافندگى، شیرینى‏پزى و … باعث سود فراوان سرمایه‏‌ى تجارى شده به همین علت است که سرمایه‌‏دارانِ اصطلاحا «بازارى» مى‏‌توانند مانع بزرگى براى رشد صنعت در جامعه‏‌ى ما باشند. از مراحل ابتدایى شکل‏‌گیرى احزاب و نهادهاى‌وابسته به فراموش‏خانه‌‏ها، سرمایه‏‌ى تجارى کشور مانع اصلى سازمان‏دهى تولید داخلى و شکل‏گیرى احزاب و نهادها و تشکل مستقل نیروى کار بوده‌‏اند.

     اندیشه‏‌ى اجتماعى به‏‌خصوص اندیشه‏‌ى اکثریت توده‏‌هاى کشور توسط نهادهایى‌سامان‌داده شده و باورهایى در جامعه شکل گرفته که تولیدکنندگان‌آن، نمایندگان فکرى سرمایه‏‌ى تجارى بوده‌‏اند.

     مبارزه با جنبش ملى و ضربات پیاپى براى رقیق کردن و تضعیف و بلا اثر کردن آن و ایجادشرایطى که با رشته ــ رشته شدن و از هم پاشیدگى جنبش‌ملى در دهه‌‏هاى ۱۳۲۰، ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ عمدتا توسط دربار و بازار و سرمایه‏‌ى تجارى انجام گرفت. آن‏جا که عزم جنبش ملى بر اقتدار تولید ملى و حمایت ازصنایع داخلى قرار مى‏‌گرفت، بلافاصله به بهانه‌‏هاى فرعى، بحث افتراق و جدایى یک فراکسیون یا چهره‏اى ملى و کشانیدن بحث به نقاط افتراق توسط جناح هوشمندِ واردکننده‏‌ى کالا انجام مى‏‌گرفت و یک جنبش ملى را تبدیل به میدانگاه‌جولانِ بحث‏‌ها و درگیرى‏‌هاى کلامى و بعضا فیزیکى و خونین وعمدتا بى‏‌حاصل مى‏کرد.

     ملّیون و ملّى‏‌گراهاى سنتى و استعمار پیر انگلیس و چپ‏‌ها، امپریالیزم جهانى را عمدتا عامل اصلى عقب‏‌ماندگى و ضعف صنعت ما مى‏‌دانند، اما من‌عامل اصلى و تعیین کننده را واردکنندگان کالاهاى خارجى و تجار بزرگ مى‏دانم. معاینه و تعیین ضربانِ قلبِ تجار در زمان پیدا شدن گرایشِ عمده‏‌ى‌حاکمیت‏‌ها جهت رشد تولید و واکنش جدى بازار علیه این تفکر در تاریخ ایران نیاز به ابزارهاى دقیق سنجش ندارد. از مرگ امیرکبیر تا تضعیف و کنارگذاشتن میرحسین موسوى و هم‏فکران او به گونه‏‌اى نسبى از قدرت و دیدن احزاب و هیأت‏‌هاى مبارزى که کمر به نابودى یا مهجور کردن آن‏ها بستند، نیاز به‌ذره‏‌بین ندارد و با چشم غیرمسلح هم قابل رویت است.۱

     سرمایه‏‌هاى بخش خصوصى، تأثیر مستقیم بر نهادهاى قدرت را به‌وسیله‏‌ى تشکل‏‌هاى‌ایدئولوژیک و سازمان‏دهى عناصر قدرت در فراموش‏خانه‏‌ها عملیاتى کرده و اراده‌‏ى حاکمان را همیشه در جهت تن دادن به واردات، و نه تولید، هدایت کرده‌‏اند.

     افسانه‌‏هایى در بین نیروهاى متعهد به آرمان‏‌هاى ملت وجود داشت که گویا مهندسان و طراحانى در صنعت مانند مهندس ارجمند و … وجود داشته‌‏اند که‌استعمار آن‏ها را از کشور خارج و نابود کرده است. اما من مى‏‌گویم این عمل و مشابه آن نمى‏‌توانند صرفا توسط عنصر خارجى بدون این‏که یک نیروى قوى‌داخلى منافع طبقه‌‏ى خود را در انجام چنین اَعمالى بداند، انجام بگیرد. مدت عمر فیزیکى فرد یا افراد مطرح نیست، بلکه اراده‏‌ى تشکل و سازمان‏‌یافتگى نیروهاى کار همیشه و در همه‏‌ى موارد توسط سرمایه‏‌ى تجارى منکوب و سرکوب شده است. چرا؟ چون‏‌که اگر اتحادیه‏‌هاى کارگرى بتوانند به‏‌صورت نیرومندحضور داشته باشند حتما مایه‏‌ى ایجاد اتحادیه‏‌هاى فکرى و سامان‏‌یابى نیروهاى مترقى و ملى خواهند شد. اتحادیه‏‌ى مهندسان، پزشکان، معلمان دربرخورد آرا و تضارب آراء منافع ملى را در ایجاد اشتغال و رشد صنعت خواهند دید، سندیکاها و اتحادیه‏‌هاى کار فکرى و یدى در آن زمان مانند همه‏‌ى کشورهاى مترقى برنامه براى تولید خواهند داد، آن زمان سرمایه‏‌ى تجارى به سودهاى کلان بدون حساب و کتاب، بدون کنترل و مالیات، آن‏هم با این حجم و این میزان، نخواهد رسید. به همین خاطر، تشکل‏‌هاى سرمایه‏‌هاى مالى با سندیکاى نویسندگان همان برخوردى را کردند که با جریان‏‌هاى فکرى زمانِ قجر و دورانِ پهلوى داشتند: ایجاد مانع فکرى از مسیر تجمع افکار عمومى علیه آن‏ها، پرونده‏‌سازى و جدا کردن آن‏ها از جامعه و سرانجام محو فیزیکى نخبگان و سازمان‏‌دهندگان این تشکل‏‌ها بود.

     دانشگاهیان، اساتید و دانشجویان باید بدانند اگر تشکل‏‌هاى صنفى و اتحادیه‌‏هاى کار مستقل شکل نگیرد و نتوانند در عرصه‏‌ى برنامه‏‌ریزى اقتصادبه‏‌خصوص اقتصاد صنعتى مداخله و مشارکت کنند و ما هم‏چنان در حاشیه‌‏ى نظام‏‌هاى تولید و بدون حضور در تولید و حداقل مشارکت مستقیم در تولیدبرنامه‏‌ریزى شده‏‌ى جهانى باقى بمانیم، خیل بیکاران به حدى زیاد خواهد شد که بحران‏هاى غیر قابل کنترل و مهار به‌‏وجود خواهد آمد و حتا وحدت ملى وانسجام اجتماعى جامعه را به هم خواهد ریخت.

     تشکیل اتحادیه‏‌هاى کار جز با تلاش و پى‏گیرى توأم با فداکارى تمامى نیروهاى مستقل کار و اندیشه ممکن نیست. ایجاد اشتغال هم بدون هم‏فکرى‌ و هم‏‌رأیى اتحادیه‏‌هایى با وزن و نفوذ بالاى اجتماعى ممکن نیست. صندوق و کشوهاى دستگاه دیوانى کشور مملو از طرح‏‌هایى است که اجراى به موقع‌آن‏ها مى‏تواند کشور را از افتادن به ورطه‏‌ى بحران نجات داده و رشد جمعى نیروهاى اجتماعى را فراهم آورد. ولى فقدان تشکل‏‌هاى تأثیرگذار و پى‏گیرى‏‌کننده‏‌ى این طرح‏‌ها و حضور تشکل‏‌هاى مخالف این طرح‏ها در قدرت، مانع تصویب و عملیاتى شدن آن‏ها شده به‏‌طورى‏که دائما شاهد دورِ باطلِ طراحى برنامه توسط دلسوزان جامعه و برخورد سیاسى مخالفان با این برنامه‌‏ها هستیم که چنین رفتارهایى در نهایت موجب سرخوردگى و واخوردگى نخبگان جامعه، فرار مغزها و فقیر شدن جامعه به لحاظ معنوى مى‏‌شود

     به همین علت هم است که به نظر مى‏رسد چاره‏‌ى کار ما متشکل شدن اتحادیه‌‏هاى اساتید دانشگاه و دانشجویان، متشکل شدن تمامى نیروهاى کاراجتماعى، دورى از تحریکات و تحرکات سیاسى، پالایش کامل و جدى از شائبه‌‏هاى قدرت‏‌طلبى و سیاسى‏‌بازى، ارایه و پى‏گیرى طرح‏هاى تولید و قابل رقابت در بازارهاى جهانى آن‏هم در زمینه‏‌هایى که ما واقعا توانایى آن‏را داریم. به‏‌عنوان مثال، پرداختن به صنعت گردشگرى مى‏تواند تولید سنتى ما را که داراى ظرفیتى بالا براى ایجاد اشتغال در بسیارى از صنایع، از تولید فرش و صنایع دستى گرفته تا هتل‏دارى و ارایه‏‌ى خدمات مصرفى و موادغذایى است را،متحول سازد.

     حضور و عضویت کشور در تجارت جهانى در شرایطى که قرار داریم کشور ما را تبدیل به چرخ پنجم تولید جهانى و یا تبدیل‏کننده‏ى زائدهاى کشورهاى صنعتى به کاهالاى مصرفى خواهد کرد.

     امروزه حضور پوشاک ترکیه‏‌اى و چینى صنایع دست‏‌چندمى اتومبیل‏‌سازى اروپا، واردات خودروهاى خارج از رده‏‌ى اروپا و آمریکا، واردات قاچاق و غیرقاچاق کالاهاى مصرفى مانند پارچه، چینى‏‌جات و لوازم خانگى و وسایل تزئینى و آرایشى، دلارهاى نفتى ما را خارج و نیروى کارى ما را فلج کرده است. اگر استادان دانشگاه، روشنفکران و نخبگان جامعه نسبت به تشکل‏‌هاى خود و پیوند آن با اتحادیه‏‌هاى مستقل کارگرى بى‏‌تفاوت بمانند، روزى خواهد رسیدکه مدرک لیسانس دانشگاه‏‌هاى ریز و درشت براى تکدى کردن کنار خیابان کافى باشد. یعنى میزان بیکارى تحصیل‏‌کرده‏‌ها به‏‌دلیل این‏که آن‏ها حاضر نیستند مانند کارگر کم‏‌سواد یا بى‏سواد نیروى کار خود را ارزان بفروشند از بى‏سوادان بیش‏تر شده و این ذهنیت در جامعه جارى خواهد شد که لیسانس بیکار یعنى واقعیتى عینى. بنابراین، نیازمندى و محتاج بودن او به‏‌طور طبیعى براى آحاد جامعه جا خواهد افتاد. فارغ‏‌التحصیلانى که مى‏‌توانند و امکان و شرایطش را دارند، مى‏‌گریزند و آن‏هایى هم که پاى گریز ندارند، دست ستیز بر خواهند آورد و به اتفاق سایر بیکاران، جامعه را بر خـواهنـــدآشـفـت. آشوب‏‌هــایـــى کــه مــى‏‌تـواند به راحتى دست‏‌هــاى شــوم بیگـانگـان را دخیل کند و یوگسلاوى‏‌سازى جامعه را در دستور کار سرمایه‏‌ى جهانى قراردهد.بدون اتحادیه‏‌هاى مستقل کار و اندیشه، جامعه‏‌ى ما نمى‏‌تواند در بین جوامع بشرى سر بلندى و عزت و افتخار داشته باشد.

     ایجاد تشکل‏‌هاى مدنى سالم نیاز به پى‏گیرى، ممارست، ترویج اندیشه‏‌ى وحدت در بدنه‏‌ى جامعه دارد. تحمل حضور باورهاى گوناگون و سمت‏‌دهى عواطف جامعه به سوى منافع ملى، وظیفه‏‌ى نخبگان و فرهیختگان جامعه است. اگر دانش‏‌آموختگان، خود را تافته‏‌ى جدابافته و فوق تشکل و سازمان صنفى بدانند و وارد میدان فعالیت جمعى، و بهره‏‌گیرى و تأثیرگذارى بر خِرَد جمعى آن‏هم به‏‌صورت سامان یافته‏‌تر و تشکیلاتى نشوند، خطر این‏که درآینده‏اى نه چندان دور شاهد فاجعه باشیم، بسیار است.

پى ‏نوشت

۱.      جدا شدن کاشانى، بقایى، حسین مکى از نهضت ملّى، ترور ده‏‌ها چهره‏‌ى ملى سرانجام به شکست کشانیدن جنبش نه صرفا کار آمریکا و انگلیس، که نقش اصلى در این وقایع را سرمایه‏‌ى تجارى ایفا کرد.

رضا فراهانی کنگرانی کارگری از تبار اتحادیه گرایان دیده از جهان فرو بست

با تاسف فراوان دریافتیم که استاد رضا فراهانی کنگرانی کارگر زحمتکش صنف خیاط براثر سکته قلبی دیده از جهان فرو یست . استاد فراهانی از جمله بنیانگزاران هیات موسسان سندیکاهای کارگری ایران در اوایل دهه هشتاد بود که بی دریغ وقت و توان خود را صرف آموزش کارگران برای ایجاد و بازگشایی سندیکاهای کارگری می‌کرد. او تحقق آرزوهایش را در گرو برآمد دوباره جنبش سندیکایی در ایران و نضج گیری کار اتحادیه های کارگری می‌دانست. شرایط و زندگی شخصی این زحمتکش دوران به او اثبات کرده بود که ضعف اتحادیه‌های کار در ایران حتی به نبود یک پشتیبان مقتدر برای فرهیختگان و اسانید دانشگاه ها و دانشجویان درپیشبرد امر توسعه پایدار بدل شده‌است. برای پاسداشت همه‎‌ی دغدغه‌های انسانی این کارگر سندیکایی مقاله ای از او را که با عنوان  ” تولید ، اتحادیه کار و دانشگاهیان “در سال ۱۳۸۱ در شماره ۲۳  “ماهنامه اندیشه جامعه “منتشرگردید باز نشر می دهیم باشد که از این راه اندکی به تحققق آرمان های استاد فراهانی یاری رسانیم  . یادش گرامی باد ! 

منبع: کار در ایران

https://akhbar-rooz.com/?p=41922 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
والی
والی
3 سال قبل

یادش بخیر / یاد غروب پنجشنبه ها که پیش زنده یاد درویان در کارگاه خیاطی یا دیگر دوستان جمع میشدیم سالها / به رسم غذا / تلخاب خوش / وبعد نظر و صحبت و بحث… یادش بخیر

والی
والی
3 سال قبل

یادش بخیر / سالها ندیده بودمش/ از دوست مشترکمان – ه آبرام – که برایش نوشت –
————————————————-
سفر خوش عزیز / دیگر نگران نیستی / به سبکی ی قاصدکی شدی که نبودن نام دارد. از راهی که میروی برایم بگو . از تو هر خاطره ای که برایم مانده است -شبنم بر گلبرگ است -که اگر فرو افتد / دایره های زمان را دورتر میبرد.
سفر خوش عزیز

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x