پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

تک سکسکه – مرضیه شاه بزاز

مرضیه شاه بزاز

برلب ِدز

کودکی

تک سکسکه ای بود          

که غرشِ فصلی  بندش آورد.

رفته بودم که در کوهپایه ی پشت سد

گشتی بزنم

وسوسه ی آب بود و قصیلهای لیز

و لغزشِ سنگهای رسوبی. 

پدرم گفته بود           

آب،سرد است و رودْ شتابان

و مادرم، به اخطار هر روز

از اغوای پاکَشَکهای آبی می گفت وُ

لب می گزید. 

دز شتابان بود و من شناوری ناشی 

بی قایق، بی تیوب

آه از گردابها . . . .

و نگاهِ کودکانه ی خواهرم بر من، نگران از ساحل.

همین دیروز بود که دُووِه*، زهره را بلعید. 

پیش از آنکه دز به  خلیج بریزد                                   

دستهایم را از آب به در آورده تکان می دهم

به خواهرم

که پشت سر من او نیز

شناگری ناشی، مدام زیر آب می رود  

و با  اشکهایش                   

که یکباره رودِ سخت سر و شیرین را

تلخ و شور می کند.

و فریادم را که 

مگر . . . . نگفتمت؟

باد می بلعد وُ

با دهان تنگ و گشادش به مسخره تکرار می کند.

*دووه: بخشِ شمالی دز

آتلانتا، بیست و پنجم جولای ۲۰۲۱

divanpress.com

https://akhbar-rooz.com/?p=120920 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x