کتاب «شوهر آهو خانم» در دهه ۳۰ نوشته شده، در فضای بعد از کودتا. در آن زمان نوعی از ادبیات در ایران رایج شد که به ادبیات غنایی مشهور است. داستانهایی که درواقع عاشقانه هستند و خیلی ربط مستقیمی با شرایط اجتماعی ما نداشتند. به تعبیری نوعی رؤیافروشی در آنها وجود داشت. همانطورکه در سینمای آن زمان هم رایج بود. فیلمهایی که هیچ ربطی به واقعیتهای جامعه نداشتند. در چنین فضایی علیمحمد افغانی داستانی نوشت که هیچکدام از ویژگیهای شبهرمانتیک آن داستانها را نداشت. علیمحمد افغانی ازجمله گروندگان به حزب توده بود. بعد از کودتا هم چند سال در زندان ماند
گفت و گو با احمد طالبی نژاد درباره فیلم«شوهر آهو خانم»
شرق- بهناز شیربانی: «شوهر آهو خانم»؛ بسیاری بیش از اینکه فیلمی به این عنوان دیده باشند، این عنوان را با رمان فراموشنشدنی علیمحمد افغانی به خاطر میآورند. بعد از نگارش این رمان، داود ملاپور اقتباسی از این اثر ادبی انجام داد و در نهایت به اکران رسید. فیلمی که در زمان خودش چندان اقبالی در میان عامه مردم و اهالی سختگیرتر سینما پیدا نکرد. در ادامه بررسی فیلمهای تاریخ سینمای ایران در مورد چگونگی اقتباس از یک اثر ادبی با احمد طالبینژاد، منتقد صاحبنام سینمایی ایران صحبت کردیم که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.
اینبار هم به موضوع پربحث اقتباس در سینمای ایران میرسیم، خصوصا اقتباس از اثری ادبی که جایگاه درخشانی در ادبیات داستانی ما دارد؛ «شوهر آهو خانم» که قابلیتهای بسیاری برای تبدیلشدن به اثری تصویری را داشت. از انتخاب ملاپور و نوع نگارش به این فیلم صحبت کنیم. به نظر شما چقدر این اقتباس در زمان ساخت فیلم موفق عمل کرد؟
«شوهر آهوخانم» بهیقین از نخستین آثار جدی سینمای ایران است که از ادبیات اقتباس شده است. بعد از این فیلم از ادبیات ایران فیلمهای زیادی اقتباس شدهاند اما هیچکدام از آنها واجد ارزشهای فرهنگی- هنری نبودند. برای نمونه از منظومههای عاشقانهای مثل لیلی و مجنون یا شیرین و فرهاد اقتباسهایی صورتگرفته تا داستانهایی از شاهنامه که دستمایه سازندگان فیلمفارسیهای بسیار سطحی قرار گرفتند و هیچکدام از آنها ارزش سینمایی، هنری و ادبی نداشتند. بنابراین میتوان با قاطعیت «شوهر آهوخانم»را اولین تلاش جدی برای استفاده از ادبیات معاصر محسوب کرد که داود ملاپور ظرفیتهای لازم را برای سینماییشدن این رمان دیده بود. البته داستان چاپ این رمان هم در نوع خود جالب توجه است. وقتی این رمان توسط علیمحمد افغانی نوشته شد، برای چاپ به سراغ هر ناشری میرفت، بهدلیل قطوربودن رمان و نامأنوسبودنش با داستانهایی که آن زمان رایج بودند، هیچ ناشری حاضر به چاپ این رمان نمیشد. پیش از اینکه به همین نکته بیشتر بپردازم، باید کمی به عقب برگردیم و نگاهی به زندگی علیمحمد افغانی بیندازیم و فضای ادبی آن زمان را بررسی کنیم. این کتاب در دهه ۳۰ نوشته شده، در فضای بعد از کودتا. در آن زمان نوعی از ادبیات در ایران رایج شد که به ادبیات غنایی مشهور است. داستانهایی که درواقع عاشقانه هستند و خیلی ربط مستقیمی با شرایط اجتماعی ما نداشتند. به تعبیری نوعی رؤیافروشی در آنها وجود داشت. همانطورکه در سینمای آن زمان هم رایج بود. فیلمهایی که هیچ ربطی به واقعیتهای جامعه نداشتند. در چنین فضای رؤیازدهای که علی دشتی، محمد حجازی، حسینقلی مستعان و نویسندگانی از این دست، ازجمله نویسندگانی بودند که در تولید این نوع ادبیات دست داشتند که البته همچنان این میراث ادامه پیدا کرد و به نویسندگانی چون ر.اعتمادی، ارونقیکرمانی و در سالهای اخیر به نسرین ثامنی و… رسیده است. در چنین فضایی علیمحمد افغانی داستانی نوشت که هیچکدام از ویژگیهای شبهرمانتیک آن داستانها را نداشت. علیمحمد افغانی ازجمله گروندگان به حزب توده بود. بعد از کودتا هم چند سال در زندان ماند و تا جایی که شنیدم و نمیتوانم با قاطعیت بگویم، گویا کارمند پست و تلگراف هم بود. زمانی که رمان «شوهر آهو خانم» را مینویسد، هیچ ناشری زیر بار چاپش نمیرود. ظاهرا علیمحمد افغانی از ادارهای که در آن مشغول کار بوده، وامی برای چاپ کتابش میگیرد. کتاب منتشر میشود و برای چاپ دوم ناشران به قول معروف پشت در خانهاش صف میکشند. رمان به حیات خودش ادامه داد و برخوردهای مختلفی با آن شد. برخی آن را ستودند مثل آلآحمد که گفت: «این کتاب شاهکار است، مشروط به اینکه دوسومش حذف شود». یعنی حجم زیاد رمان را نپسندیده بود. اما رئالیسم موجود در فضا باعث شد چنین اثری مورد توجه آلاحمد هم قرار بگیرد و میدانیم آلاحمد هم قطب نسلی از نویسندگان دوره خودش بود و حرفهایش بسیار تأثیرگذار بود. بههرحال رمان «شوهر آهو خانم» در زمان چاپ بسیار مورد توجه قرار گرفت. دلیل این موفقیت این بود که برای اولینبار خواننده ایرانی و فارسی با آدمهای آشنایی در بستر یک قصه عاشقانه روبهرو میشد. کهنالگویی هم مورد استفاده نویسنده قرار میگیرد و آن عشق آدمهای پابهسنگذاشته به زنان جوان و شیفتگی سودازده است.
به گمان بسیاری، فیلم حیاتی مستقل از کتاب دارد و به تعبیری شاید آنچه در کتاب میبینیم، بهگونهای دیگر تصویر شده است. نظر شما چیست؟
قرار بوده فیلم «شوهر آهو خانم» ابتدا ازسوی اربی آوانسیان ساخته شود. آوانسیان در آن دوران در زمره کارگردانهای پیشرو تئاتر بود و سابقهای چندان در سینما نداشت. ظاهرا فیلمنامهها را هم آوانسیان مینویسد و بنا بر دلایلی که احتمالا مشکل پیداکردن سرمایه بوده، از کارگردانی این فیلم پشیمان شده و از این پروژه کنار گذاشته میشود. تقریبا بهصورت همزمان وقتی اربی از این پروژه کنار میکشد، عباس جوانمرد، کارگردان برجسته تئاتر، مجموعه نمایشی برای تلویزیون هم از این اثر اقتباس میکند و بسیار مورد توجه واقع میشود. بههرحال تقدیر اینطور بود که در سال ۴۶ فیلمساز ناآشنایی به نام داود ملاپور از راه برسد و سراغ این رمان قطور برود و بخشهای زیادی از کتاب را حذف و داستان را به تهران منتقل کند؛ چراکه داستان اصلی درکرمانشاه اتفاق میافتد؛ محل زندگی نویسنده رمان، یعنی علیمحمد افغانی. او در اصفهان به دنیا میآید و بعد با خانوادهاش در کرمانشاه زندگی میکند و بزرگشده آنجاست. بههرحال ملاپور فیلم را با استفاده از بازیگرانی که بیشتر سابقه کار تئاتری داشته و کمتر در سینما حضور داشتند، میسازد. نقش حاجمیران را بازیگری به نام حسین اشراق بازی میکند که اصلا سابقه زیادی در تئاتر هم از او دیده نمیشود یا لااقل من اطلاع زیادی ندارم. اکبر مشکین، دیگر بازیگر این فیلم است که از بازیگران برجسته تئاتر و رادیوی آن زمان بود. خانم عدیله که نقش هما را بازی میکند، بازیگر ناشناسی بود و بعدها هم حضور پررنگی در سینما یا تلویزیون نداشت. خانمها فرخلقا هوشمند و مهری ودادیان هم دیگر بازیگران این فیلم هستند. موسیقی متن فیلم را فرهاد فرخالدینی ساخته که کمتر در سینما حضور داشت و وانوش وارطانیان هم فیلمبرداری فیلم را بر عهده داشته. سال ۴۶، ۴۷ فیلم آماده نمایش شد. اما باید به نکتهای اشاره کنم و آن این است که در تاریخ سینمای ایران همیشه از موج نو یاد میکنیم و فیلمهای «قصر»، «گاو» و «آرامش در حضور دیگران» را سرآغاز این جریان میدانیم. پیش از این سه فیلم، چند تجربه در این زمینه انجام شد که متأسفانه بهدلیل شرایط فرهنگی جامعه، هیچکدام جریانساز نشدند. فیلمهایی مثل «خشت و آینه» ابراهیم گلستان که هنور یکی از ارزشمندترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است و با وجود جایگاه رفیع این فیلم، متأسفانه نتوانست جریانی ایجاد کند. «شوهر آهو خانم» و «شب قوزی» ستارههایی بودند که در دوران خودشان کورسویی زدند، اما به یک جریان مستمر تبدیل نشدند. فیلمهایی از این دست، گامهایی بود که برداشته شد تا با چنین آزمون و خطاهایی فیلمسازان متوجه سلیقه تماشاگر شوند. فیلم «شوهر آهو خانم» را میتوان در رده آرامترین و سادهترین فیلمهای زمان خودش دستهبندی کرد که تا حدودی هم در نمایش عمومی موفق بود، ولی نه به معنای اینکه مورد قبول عامه مردم قرار بگیرد. خاطرم هست نوجوان بودم که این فیلم را دیدم. سینمایی بود در نزدیکی خیابان انقلاب فعلی، ساعت ۱۱ صبح بود و تقریبا سه، چهار نفر در سالن سینما نشسته بودند. در مجموع بهصورت پراکنده این فیلم نمایشهایی داشت. بههرحال علیمحمد افغانی که سرمست از موفقیت رمانش بود، به نوشتن آثار دیگری مشغول شد که متأسفانه هیچکدام واجد ارزشهایی در حد رمان «شوهر آهو خانم» نبودند؛ ازجمله «شادکامان دره قرهسو» و رمان دیگری به نام «شلغم میوه بهشته» که هیچکدام نتوانستند در حد و اندازه زمان «شوهر آهو خانم» مورد توجه واقع شوند. واقعیت هم همین بود؛ چراکه اساسا آثار پرحجمی بودند که دوره آنها هم گذشته بود و بهنوعی داستانهای کهنهای بودند و در دورهای که ایران بهشکل چهارنعل بهسوی مدرنیسم لجامگسیخته گام برمیداشت، داستانهای او از نوعی نبودند که بتواند انتظارات مخاطب آن دوران را برآورده کند. به همین دلیل این نویسنده که خوشبختانه هنوز در قید حیات است و در آمریکا زندگی میکند، هیچوقت در عرصه ادبیات نتوانست قد علم کند و ازجمله نویسندگان تکاثره است.
برگردیم به فیلم «شوهرآهو خانم» که به گمان بسیاری نتوانست موفقیت رمان را تکرار کند و بهنوعی برگردان موفقی نیست.
واقعیت این است که فیلم فضای سنگین و ریتم بسیار کندی دارد و اقتباس موفقی نیست. به نظرم اصرار زیاد کارگردان از کارکردن در لوکیشنهای واقعی و بودن در محلههای جنوب شهر باعث شد تا فضای فیلم بسیار بسته شود. فضاهای فیلم به چند کوچه، خانه و باغ محدود شد و به این دلیل که تحولات شهری، فضای قصه را عیان نکند، بیش از پیش فضاهای محدود و کسالتباری را در فیلم میبینیم که جذابیتی ندارد. نهتنها تماشاگر عام، حتی تماشاگر نخبه هم با فیلم ارتباط برقرار نکرد. میزانسنها همگی دمدستی است و کوشش زیادی برای فضاسازی در فیلم بهگونهای که بعدها علی حاتمی در ساخت شهرک سینمایی رایج کرد، انجام نشد. البته انتظار نداشتم داود ملاپور هم برای ساخت فیلمش شهرک سینمایی بسازد، ولی واقعیت این است کوششی هم انجام نشد که برگردان موفقی انجام شود.
و همچنان این نگاه دوقطبی به این فیلم وجود دارد.
نگاه دوقطبی همیشه وجود داشته و دارد. الان هم گروهی هستند که با هرگونه تجربهگرایی و بدعت در سینمای ایران مخالف هستند. از طرفی افرادی هم وجود دارند که همواره بهدنبال دیدن تلاشهای جدیدتر در عرصه سینما هستند. واقعیت این است که فیلم «شوهر آهو خانم» قدرت فیلم «خشت و آینه» را نداشت که به همان اندازه برانگیزاننده باشد و در مخاطب تلاطم ایجاد کند. بله، نگاه دوقطبی درباره این فیلم وجود داشته و دارد و جایگاهش هم ارزشمند و درخشان نیست؛ اما فیلمی است که باید بازشناسی شود و نگاه مجددی به آن انداخت و میزان اثرگذاری آن را در مسیر فیلمسازان دیگری در آن زمان جستوجو کرد؛ اینکه از دل ساخت چنین فیلمهایی، در سینمای فرهنگی گامهایی برداشته شده، هرچند ناموفق.
نگاه به زنان در کتاب و بعد در فیلم ازجمله نکات تأملبرانگیزی است که یکی از نقاط قوت رمان «شوهر آهو خانم» محسوب میشود. هما که بهنوعی چهره زنی متجدد را تصویر میکند و آهو که رویهای خلاف هما دارد. چنین نگاهی به زن در آن دوره تاریخی را چطور میبینید؟
موقعیت زنان در رمان و بعد فیلم این است که ما با دو شخصیت زن روبهرو هستیم. آهو نمادی از زنان سنتی، تابع و سازگار با موقعیت و شرایط خودش است. چنین زنانی هم در جامعه و هم سایر عرصهها وجود دارند که اساسا آدمهای مطیعی هستند و به قول معروف تقدیرگرا هستند و فکر میکنند در موقعیتی که قرار دارند، تقدیر و سرنوشت آنها است. در مقابل با هما روبهرو میشویم؛ زنی افسونگر که همواره در سینما و ادبیات حضور پررنگی داشته و دارد بهویژه در سینما و ادبیات کلاسیک، زنانی را میبینم که اساسا از موقعیتشان راضی نیستند و تلاش میکنند به موقعیتهای جدید برسند. در رمان «شوهر آهو خانم» و در فیلم هم میبینیم هما با وسوسههایش حاجی را اسیر خودش میکند. هما عاشق نشده؛ بلکه بهدنبال مال و مکنت حاج میران است و به دنبال این است که جای پایش را قرص و محکمتر کند. این تقابل در رمان و فیلم وجود دارد و چیزی است که در واقعیت هم وجود دارد. آنچه بهعنوان رودررویی میبینیم، در عرصه واقعی جامعه هم شاهدش بودیم و هستیم. همواره زنان ایرانی در دو قطب قرار گرفتهاند. حالا اینکه حق با کیست، بحث دیگری است. به هر صورت این موضوع در فیلم هم مشهود است؛ اما نکته مهم این است که در فیلم به آهو و هما نگاه سیاه و سفید وجود ندارد. در سکانس آخر میبینیم که بسیار همدلانه با هما روبهرو میشویم. زنی را میبینیم که میتوانست به بسیاری از آرزوهایش برسد؛ اما ناکام به شهرش برمیگردد و در آخرین لحظه میبینیم حاج میران و پسرش به سراغ هما میروند و نمیگذارند که تنها برگردد. همدلی کارگردان و نویسنده را با این شخصیت میبینیم؛ یعنی از هما چهره منفی و وسوسهانگیز صرف ساخته نشده است و تنها بهعنوان نمادی از زیبایی و وسوسههایی که اطراف انسان است، یاد کرده؛ ولی چهره منفی از او ساخته نشده.
کمی هم درباره کارنامه ملاپور بهعنوان کارگردان این فیلم صحبت کنیم که در واقع مهمترین اثر تصویری او فیلم «شوهر آهو خانم» محسوب میشود. ساختههای او را چطور تحلیل میکنید؟
داود ملاپور بعد از موفقیتهای «شوهر آهو خانم» متأسفانه دیگر هیچوقت نتوانست فیلم خوبی بسازد. «جدال در کویر» فیلم ماجراجویانهای بود؛ اما فیلمی نشد که توجهی به آن نشان داده شود. مخاطب و اهالی سینما یا منتقدان هیچکدام از این فیلم استقبال نکردند. ملاپور یکی، دو فیلم دیگر ساخت تا به دوران انقلاب رسیدیم. خاطرم هست در بخش سینمایی بنیاد مستضعفان بهعنوان مدیر تولید همکاریهایی داشت و قصد داشت فیلمی هم بسازد که عملا فیلمی ساخته نشد و بعد هم از ایران مهاجرت کرد. واقعیت این است که این کارگردان چهره تأثیرگذاری در سینمای ایران نبود. با اینکه تحصیلکرده سینما بوده و از مدرسه سینمایی لندن فارغالتحصیل شده بود و در زمره افراد باسواد سینما محسوب میشد؛ اما بعد از شکستهای پیدرپی فیلمهایش نتوانست سرمایه لازم را برای ساخت فیلمهای مورد علاقهاش فراهم کند. او بعد از انقلاب در یک فیلم کمدی نقشی را ایفا کرد؛ اما بهمرور وقتی دیگر نتوانست فیلمی بسازد، ایران را ترک کرد و به انگلستان رفت.
نگاهی به رمان «شوهر آهو خانم» «علی محمد افغانی»؛ «مجید رحمانی»
نخست
محمد علی سپانلو در کتاب ” نویسندگان پیشرو ایران ” مینویسد: «سالهای ۱۳۵۰-۱۳۴۰ از نظر کمیت، تعدد و تنوع یکی از درخشانترین ادوار نثر نویسی و (بطور کلی) ادبی و هنری ایران است.»
بسیاری از نویسندگانی نظیر بزرگ علوی، صادق چوبک و صادق هدایت حاصل دورانی هستند که شروع آن سالها قبل و از انقلاب مشروطیت است. جنبشی که سعی داشت حکومت مستبد را به حکومت مشروطه تعییر بدهد و دراین مسیر باعث شد، جامعه به لحاظ ادبی و فرهنگی به خود شناسی و تحول فکری برسد. هر چند بین سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۵ یک دوره رکود و سستی در ادبیات رخ میدهد، اما در این راه پرفراز و نشیب از پا نمینشیند. تشکیل احزاب سیاسی چپ که یکی از پیامدهای جنبش است، باعث پیدایش نگاهی حساس و انتقادی به جامعه میشود.
علی محمد افغانی، زاده کرمانشاه است. وی عضو شاخه نظامی حزب توده ایران بود. درسال ۱۳۳۳ به دلیل فعالیتهای حزبی به زندان افتاد. پس از آن به اعدام محکوم و در نهایت تبرئه شد. او در برههای از زمان پا به عرصه ادبیات میگذارد که جامعه ادبی نودر یک فرایند بیست پنج ساله (قبل از سال ۱۳۴۰)، مراحل تولد و رشد را پشت سر گذاشته است. در چنین شرایطی رمان ” شوهر آهو خانم ” را در زندان مینویسد. پس از نگارش آن، انتشاراتیها زیر بار سرمایه گذاری برای چاپ این رمان حجیم نرفتند. در نهایت افغانی مجبور شد نوشتهاش را با سرمایه شخصی و با تیراژ دوهزار جلد به چاپ رساند.
دوم
شوهر آهو خانم رمان پر شوری است که به لحاظ درون مایه، نگاهی گزنده و انتقادی به پدیده چند همسری دارد. افغانی این رمان را با استفاده از سبک واقع گرای اجتماعی در بستری از جامعه مذهبی – سنتی روایت میکند. ماجرا در شهر کرمانشاه رخ میدهد. داستان، ماجرای مردی (نانوا) پا به سن گذاشتهای به نام سید میران است که از نظر شخصیتی اعتقادات مذهبی قوی دارد. او که صاحب همسر و چهار فرزند است دل در گرو زنی بسیار جوان میسپارد.
آن چه در نگاه اول به «نام و عنوان» رمان به ذهن متبادر میشود، این است که نویسنده، کنجکاوی مخاطب را با استفاده از کلماتِ شوهر – و آهو به عنوان دو شخصیت اصلی بر میانگیزد. هر چند کلمه شوهر به خودی خود بار معنایی ادبی ندارد، اما «آهو» به مجاز میتواند نشانه معشوقِ زیبا و تلویحاً به نماد بی گناهی اشاره کند. در نتیجه «شوهر آهو خانم» میتواند کنایهای از روابط پر تنش بین این دو باشد. افغانی با علم به این موضوع و با شناخت مقام پایین زن در جامعه مرد سالار، داستانش را روایت میکند. باید به این نکته اشاره کرد که از دهه سی، به تدریج تحولات زندگی شهری و اقتصادی اتفاق می افتد. طبقه متوسط شکل میگیرد. طبیعی است که به موازات این تغییرات، وضعیت زندگی مردم نیز دگرگون، و تغییراتی در طبقات اجتماعی آنها صورت بگیرد. در چنین بستری شخصیت «هما» شکل میگیرد تا اضلاعِ مثلث درام، سید میران- آهو – و هما تکمیل بشود. گذشته از اینکه نام هما در کنار نماد بی گناهی آهو میتواند، تلقی سید میران از شکوه و زیبایی جنسی باشد، به نوعی ویژگی دورانِ گذار از جامعه سنتی به مدرن را نیزدارد. هر چند در نگاهی دقیقتر، نگاه حریصانه سید میران به زیبایی هما، میتواند نشانههای دیگری مثل سست عنصری مردی مذهبی هم باشد، اما مخاطب به دلیل ساختار ساده متن، به راحتی میتواند با زیر متنهای آن کنار بیاید. انتخاب ماه رمضان در زمان شروع داستان و در نتیجه سستی اعتقاد سید میران، پدیده قدیمی تعدد زوجین، و حتی مسئله زنی لکاته در مقابل زنی پاک، از جمله دریافتهایی است که قبلاً از سوی مخاطبین و منتقدان در باره این رمان نوشته شده است.
ویژگی مهم این کار، نگاهی دقیق و موشکانه (که البته خالی از اطناب نیست) به شخصیتها – مکان – زمان و رویدادهای تاریخی مثل کشف حجاب است. داستان با پرداختی مناسب شخصیتهایش را باور پذیر میکند. سید میران، انسانی است خیر، مردم دوست، اهل معاشرت و دست دل باز. آهو هم زنی است مهربان و نجیب که خصوصیت زنهای نسل خود را دارد.
او در پناه شوهرش و در چهار دیواری خانه و در کنار چهار فرزندش احساس امنیت میکند. بنابر این تغییر کمالِ شخصیت به قهقرا از جمله خصوصیتی است که داستان را باورپذیر میکند. افغانی آرام آرام و هوشمندانه، تعادل زندگی شخصیتهایش را با ورود هما به هم می زند.
رابرت مککی در کتاب «داستان، ساختار، سبک و اصول فیلمنامه نویسی» ساختار را همان شخصیت و شخصیت را همان ساختار معرفی میکند. از نظر او شخصیت در تصمیماتی که در شرایط بحرانی میگیرد آشکار میشود و این از الزامات درام در رابطه با کنشهای شخصیت است. نکته دیگر اینکه اگر با نگاه امروزی به اثر توجه شود، تمرکز وسواسی افغانی به شخصیتها و فضا، به مداخله گری و قضاوت منتهی شده است. اگر چه این نوع سبک با توجه به ویژگی نثرِ آن سالها عادی به نظر میرسد، اما به لحاظ ساختاری، اطنابِ در نثر، داستان را از نفس میاندازد. این ویژگی به حدیست که محمدعلی سپانلو مینویسد:
«گرچه این رمان گهگاه دستخوش اطناب ملال آوری است و به خصوص گفتگوها تحت تأثیر رمان نویسان اروپایی قرن ۱۹ آمیخته با اساطیر و احادیث قرن و شرق است و اغلب در حد معلومات گویندگان نیست …»
صرف نظر از حجم نگارش، باید به اقتباس های ادبی در سینما نیز اشاره کرد. هر چند سابقه اقتباس سالها قبل توسط عبدالحسین سپنتا با فیلم فردوسی، آغاز شده بود، اما بسیاری از این اقتباس های موفق ادبی در سالهای بعد از ۱۳۴۰ انجام میشود. فیلمهای تنگسیر، گاو، آرامش در حضور دیگران، داش آکل از جمله فیلمهایی است که بر مبنای آثار ادبی
ساخته شدهاند. فیلم شوهر آهو خانم در سال ۱۳۴۷ توسط داود ملاپور ساخته شد. وی فارغ التحصیل رشتهی سینما از مدرسهی سینمائی لندن و چهار فیلم در کارنامه سینمایی خود دارد. شوهر آهو خانمِ ملاپور از نظر اقتباس، به هیچ وجه نمیتواند با فیلم های موفقی نظیر گاو برابری کند. به طوریکه اگر مخاطب رمان را نخوانده باشد، با دیدن این فیلم نمیتواند علل و معلولی که در رمان به خوبی مقدمه چینی و توصیف میشود در بیابد. مثلاً نقش همسایههای خانه و یا روند عاشق شدن سید میران در فیلم به خوبی دیده نمیشود. هم چنین پایان رمان که به وضوح تغییر آهو را از یک زنِ منفعل به یک زنِ عامل و ناجی نشان میدهد در فیلم کاملاً تصنعی نشان داده میشود.
آخر
تا قبل از شوهر آهو خانم نقش زن در ادبیات انفعالی است. اما نقش آهو و حتی هما در این رمان نقشی تأثیر پذیر نیست. آهو هر چند ناآگاهانه تلاش میکند. دخیل به درخت مقدس میبندد. چند بار به سید میران اعتراض میکند و در نهایت از خانه قهر میکند، اما با وجود اینکه کتک میخورد از پا نمینشیند. حتی هما نیز یک زن «کنش گر و فعال» است که میتواند خود را از زندان مردان آزاد کند. این تحول در مقام زن بعدها در رمان سووشون کامل میشود.
از این نویسنده آثار دیگری نیز منتشر شده است که «شادکامان دره قره سو» و «بافتههای رنج» از این زمره هستند. علی محمد افغانی گفته است: نویسنده خواه ناخواه تحت تأثیر اجتماع قرار خواهد گرفت. او هم چنین معتقد است که اگر زندان نمیرفت شاید نویسنده نمیشد.
برگرفته از چوک