جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جلوه ی بی نقاب – ع. روستایی

سال ها پیش از آن که ” گوجه ارمنی”  به ” گوجه فرنگی ” تغییر نام دهد ؛ در جای فرآورده ای نو پدید ”  علما ” به مصرف آن روی خوش نشان نمی دادند و برخی خوردن آن را حرام می دانستند . یکی از آن روزها پیرزنی ساده دل شکایت نزد بزرگان شهرش برد  که : ” فرزندم از هیچ گناهی فروگذار نکرده است. دزدی ، زنا، عربده جویی ، قمار ، شراب خواری و  …  با این حال امید اصلاح او را از دست نداده ام اما این رسوایی تازه اش را دیگرنمی توانم تاب بیاورم از قراری که شنیده ام گویا “گوجه ارمنی “هم مصرف می کند . و واژه ی ” گوجه ارمنی” را با آهنگی چنان آهسته و شرمگین بر زبان می آورد که از فاجعه ای هولناک خبر می داد .

باری مصاحبه ی آقای فرخ نگهدار را می شنیدم در گفت وگو با رادیو فردا . در بخشی از این گفت وگو نگهدار بر آن می رفت که رژیم تصمیم به برگماری ابراهیم رئیسی گرفته است . وی که از چنین رویکردی سرآسیمه بود به مردم و کنش گران سیاسی نسبت به بروز این فاجعه هشدار می داد . گذشته از مشکلی که به لحاظ سوء سابقه اش با رئیسی دارد ؛ بیشتر ازآن، نفس برگماری را برجسته می کرد . در نگاه وی این بار خود نهاد انتخابات مورد تهدید است و جمهوریت نظام در خطر نابودی است .

 سرانجام به آخر بازی نزدیک می شویم . شوربای شورای نگهبان این بار چنان شور است که فریاد امثال نگهدار با آن همه “خویشتن داری سیاسی” به آسمان بلند است . بحث مورد اشاره در مسیری پیش می رفت که در ادامه منطقی آن شنونده انتظار داشت آقای نگهدار به خیل رمندگان از رژیم اسلامی به پیوندد و سر از تحریم درآورد . شوربختانه اما چنین نشد آقای نگهدار مانند کودکی که جسم داغی را در دست گرفته باشد ناگهان آن را رها کرد ودر پشت جملاتی مبهم سنگر گرفت .

مضمون استدلال آقای نگهدار را شاید بتوان این گونه ساده نویسی کرد : درست است که رژیم اسلامی از آغاز پیدایش خود هیچ گاه حتی در روزهای موسوم به “بهار آزادی” انتخاباتی با سنجه دمکراتیک برگزار نکرده است و نیز درست است که تمام پیش شرط های ضروری برگزاری انتخاباتی نسبتاً منصفانه ، یعنی کنش گری احزاب و نهادهای مدنی، آزادی بیان ، رسانه و… را به گونه ای مداوم و پیگیر سرکوب کرده است و این هم  درست است که رژیم اسلامی در هر فراز از حیات سیاسی اش – حسب مصلحت – به محتوای قانون اساسی – که از آغاز هم محتوای چشم گیری نداشت- دست برد زده است و هم چنین جان و جوهر جمهوریت نظام را قربانی بخش ولایی و خودکامه یِ آن کرده است ؛ با این همه هنوز جای امیدواری بود. زیرا پوسته ی بی جان جمهوریت نظام بر جا بود و رژیم در هر دوره از انتخابات در راستای فریب مردم از آن کار می گرفت و ما هم می توانستیم بر مبنای ” حقوق قانونی خود” !!! چهار سال یک بار در مناسکی به نام انتخابات شرکت کنیم و از میان گزینه های “بد” و ” بدتر” یکی را برکشیم .  از آن جا که رژیم اسلامی دستی دراز در تولید و بازتولید عناصر بد و بدتر دارد  این بازی می توانست تا ” روز  واقعه” هم چنان بر دوام بماند: ” از ازل تا به ابد فرصت درویشان است .”   کس چه می داند ای بسا بخت با ما یار شد و از قضا یکی از همین بدترها دستی از آستین بیرون می کشید و کاری می کرد کارستان .اکنون اما این امیدها بر باد رفته است .زیرا کشتی بان را سیاست این است که انتخابات را برچیند و همراه آن داستان دراز دامن بد و بدتر نیز به پایان خود نزدیک می شود. حاکمان ما از این پس مردم را به زحمت نمی اندازند و وظیفه برگماری ” تدارک چی” دل خواه خود را به تن خویش به انجام می رسانند. ظاهراً کار به خوردن” گوجه ارمنی ” رسیده است.

با این همه دانسته نیست ما مردم ایران چرا می بایست بر جنازه ای مویه سر دهیم که سال ها از مرگ آن گذشته است؟ این پرسشی است که آقای نگهدار می باید پاسخ دهد .به رغم آقای نگهدار و هم اندیشان او روی کرد رژیم در برچیدن نمایش انتخابات را می باید به فال نیک گرفت . این که رژیم اسلامی سرانجام ناگزیر شد پرده از چهره برگیرد و خود را آن گونه که هست نشان دهد رویداد فرخنده ای است . این رویکرد از سوی رژیم نه گزینه ای است از موضع قدرت ویا از سر اختیار بلکه نشانه ی ناتوانی در استتار سیمای حقیقی خویش است . تعادلی ظریف و شکننده که میان اجزای رژیم به ویژه دو پایه ی اصلی آن – جمهوریت و ولایت – وجود داشت بر اثر تکانه ها و تنش های درونی و از سوی دیگر آگاهی روزافزون مردم در هم شکسته است . از این پس حکومت ناگزیر است بر روی یک پا بایستد.

پوششی که رژیم را در خود پنهان می کند روبندکی نیست که از بیرون بر او تحمیل شده باشد ؛ نقاب جمهوریت بر سیمای رژیم اسلامی از تاروپود ناآگاهی توده ها بافته شده است ودر واکنشی دو سویه فریب کارانه به مردم فروخته می شود . اکنون تاروپود این پوشش ازهم گسیخته است .

هگل می گوید : هر نظام فکری ، فلسفی، اجتماعی و… وقتی به شام گاه زندگی خود نزدیک می شود ؛ دست آوردهای خود را – در مسیر تحول- نفی می کند وبه بنیان های نخستین خود باز می گردد به جایی که از آن آغاز کرده بود.

آن ها که تاکنون حکومت اسلامی را با روبندک دیده اند اکنون می توانند جلوه ی بی نقاب آن را به تماشا بنشینند.

نقاب دارد و دل را به جلوه آب  کند

                            نعوذبالله اگر جلوه بی نقاب کند؟

                                                                                   ع- روستایی

https://akhbar-rooz.com/?p=115981 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x