شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

جنبش بازنشستگان در ایران

نکتۀ مهم این است که هم برای دست یابی به خواست فوری و هم به منظور رسیدن به اهداف دراز مدت لازم است که بازنشستگان از سازمان های مستقل کارگری و خواست های کارگران و نیز از مبارزات زنان، معلمان، دانشجویان و جوانان به طور کلی پشیبانی کنند همان گونه که منافع جنبش های کارگران، زنان، معلمان، دانشجویان و جوانان نیز در این است که پشتیبان خواست های بازنشستگان باشند
این تصویر دارای صفت خالی alt است؛ نام پروندهٔ آن 9d627a1e76d1a85e812da.jpg است

نکتۀ مهم این است که هم برای دست یابی به خواست فوری و هم به منظور رسیدن به اهداف دراز مدت لازم است که بازنشستگان از سازمان های مستقل کارگری و خواست های کارگران و نیز از مبارزات زنان، معلمان، دانشجویان و جوانان به طور کلی پشیبانی کنند همان گونه که منافع جنبش های کارگران، زنان، معلمان، دانشجویان و جوانان نیز در این است که پشتیبان خواست های بازنشستگان باشند

بحران اقتصادی و گسترش فقر و فلاکت و فساد و سیاست های حکومت که مدافع سرسخت طبقۀ سرمایه دار و ثروتمندان به طور کلی و تحمیل گر ریاضت بر توده های مردم است شرایطی را در جامعه بوجود آورده اند که طبقات و اقشار زیر ستم ناگزیر به میدان های اعتراضات، تجمع ها، اعتصابات و دیگر اشکال مبارزات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مدنی روی آورده اند. این مبارزه در معنای واقعی خود، مبارزه میان محرومان و طبقات زیر ستم جامعه، یعنی کارگران و زحمتکشان از یک سو و طبقات ستمگر و دارای قدرت سیاسی و اقتصادی یعنی سرمایه داران و زمین داران از سوی دیگر است که زیر عنوان مبارزه طبقاتی مفهوم می یابد. اَشکال عمومی مبارزه طبقاتی همواره با افت و خیزها در سطوح مختلف جامعه جاری است. تلاش همه نیروهای فعال این است که این مبارزه را تقویت کنند و آگاهانه به درجات عالی تری سوق دهند.

جنبش بازنشستگان که از تاریخی نسبتا طولانی برخوردار است بخشی جدانشدنی از مبارزات عمومی کارگران و زحمتکشان است. این مبارزه در سال های اخیر از رشد کمّی و کیفی قابل ملاحظه ای برخوردار بوده و از شکل های ابتدائی تا سطوح پیشرفته تر در ابعاد مختلف تکامل یافته است. در این سال ها شاهد حضور گستردۀ آن در بستر خیابان بوده ایم و در تمام این دوران به جد و جهد در مقابل نهادهای دولتی و حکومت به بیان خواست های خود پرداخته است. 

اکثریت عظیم بازنشستگان سی سال از عمر خود را به اشتغال در پایین ترین سطع معیشت و دریافت حداقل مزد و مزایای شغلی که حتی از سطح بخور و نمیر یا خط بقا هم پائین تر است، گذرانده و در تمام سنوات اشتغال خود پیش از دریافت همان حداقل مزد که چندین برابر زیر خط فقر بوده است، بطور منظم ۷ درصد از حقوق خود را به عنوان بیمه بازنشستگی پرداخت کرده اند که می بایست پشتوانه ای برای دوران سالمندی آنان باشد. اکنون نه تنها از این اندوخته به نحو مقتضی نمی توانند بهره مند باشند بلکه این اندوخته های اجباری بازنشستگان اکنون به سرمایه عظیمی تبدیل شده و صاحب بنگاه و دارائی های بسیار بزرگ تولیدی، مالی، تجاری، مؤسسات بهداشت و درمان و غیره است که همواره مورد تعرض و غارت دولت ها قرار گرفته است و تلاشی دائمی از سوی بخش خصوصی و دولت برای تصاحب سرمایه ها و دارائی های بازنشستگان همواره این مؤسسات و زندگی میلیون ها بازنشسته را تهدید می کند. .در همان حال بخش قابل ملاحظه ای از درآمد بنگاه های متعلق به بازنشستگان به شکل دزدی و اختلاس و تخصیص دادن به حقوق های نجومی به جیب مدیران فاسد و مسئولان و متولیان صاحب قدرت این نهادها می رود که بازنشستگان هیچ نقشی در انتصاب آنها ندارند همان گونه که قادر به برکناری آنها نیستند.

دزدی و اختلاس ۱۶ هزار میلیارد تومانی (بیش از یک میلیارد دلار) از بانک سرمایه که بیشترین سرمایه ان از منابع مالی صندوق بازنشستگی فرهنگیان بود و همچنین به ورشکستگی کشاندن صندوق بازنشستگی فولاد و سایر صندوق ها نمونه بارز به یغما بردن منابع مالی بازنشستگان می باشد. عریان ترین وجه این سناریوی کثیف و چپاول اموال بازنشستگان به حراج گذاشتن بنگاه اقتصادی و مالی عظیم شرکت سرمایه تامین اجتماعی ( شستا ) می باشد که در ۴۳ سال حاکمیت جمهوری اسلامی به عنوان حیاط خلوت دولت ها مورد تعرض و بذل و بخشش قرار گرفته است. . شستا (شرکت سرمایه گذاری تأمین اجتماعی) یک گروه بسیار بزرگ صنعتی- مالی – تجاری مرکب از صدها بنگاه صنعتی در زمینه های نفتی، پتروشیمی، داروسازی، برق، سیمان، اطلاعات و مخابرات، معادن، حمل و نقل دریائی، مالی، مؤسسات درمانی و غیره است. واگذاری چندین شرکت و مرکز اقتصادی و مؤسسه مالی پرقدرت از شستا در دوران دولت احمدی نژاد و به ریاست قاضی مرتضوی به بابک زنجانی، بر هیچ کس پوشیده نیست علاوه بر آن به غارت بردن سرمایه ها و اندوخته هایی است که باید به عنوان سرمایه بین نسلی در خدمت تأمین معیشت و رفع نیازمندی های باقی مانده عمر بازنشستگان و زیر پوشش قرار دادن افراد زیر تکفل خانواده قرار گیرد. 

علاوه بر این مظالم غیر انسانی هر روز شاهد تصویب قوانین بر ضد بازنشستگان و قانون زدایی بر شرایط کار و زندگی شاغلان و بازنشستگان می باشیم. 

تضییع حقوق بازنشستگان در ابعاد مختلف صورت می گیرد. پایین بودن سطح مستمری ها تنها یکی از ستم هائی است که در مورد بازنشستگان اِعمال می شود. برخی از مهم ترین مشکلات دیگر بازنشستگان از این قرارند:

– عدم برخورداری ازآسایش و آرامش در شرایط سالمندی 

– عدم برخورداری از بیمه رایگان و کارآمد و تحمیل بیمه تکمیلی با پرداخت هزینه درمان که نمونه ای از شانه خالی کردن سازمان های بیمه گر، صندوق های بازنشستگی و سازمان تأمین اجتماعی از مسئولیت خود برای زیر پوشش قرار دادن بیمه رایگان بخش دیگر این بی حقی ها نسبت به بازنشستگان است.

– عدم برخورداری بازنشستگان از مراکز رفاهی، تفریحی، فرهنگی و مراقبت های ویژه در دوران کهولت 

– مشکل مسکن مناسب

– دست اندازی دولت و مدیران فاسد بر سرمایه های صندوق های بازنشستگی و سازمان تامین اجتماعی و عدم مجازات متخلفان و اختلاسگران

از این رو بازنشستگان طی سال های گذشته خواست های زیر را بارها در مبارزات خود اعلام و برای تحقق آنها مبارزه کرده اند:

_ اجرای دقیق قانون همسان سازی حقوق و مزایای بازنشستگان و شاغلان بر پایه تعیین حقوق متناسب با هزینه متوسط خانوار ۴نفره و افزایش سالانه براساس نرخ تورم موجود. (آنچه دولت، مجلس و سازمان برنامه و بودجه زیر عنوان همسان سازی ِ حقوق و مستمری بازنشستگان عنوان کرده است فریب بزرگی است که همسان سازی کردن و برابری فقر را درمیان بازنشستگان دامن می زند. این همسان سازی با معیاری که بر پایه حداقل حقوق برنامه ریزی شده است چیزی جز توزیع فقر مشترک برای بازنشستگان نمی باشد. در واقع بیان دیگری از ماده ۴۱ قانون کار است که شورای عالی کار و وزارت کار با ترفندی فریبنده به شاغلان وعده داده است. چه همسان سازی و چه ماده ۴۱ تا زمانی که بر مبنای حقوق و دستمزد تا سطح تأمین هزینه زندگی خانوار ۴نفره شهری ، اصلاح نگردد، دارای هیچ ارزشی نمی باشد.)

_ لحاظ نمودن حق سختی کار در احکام بازنشستگان

_ اختصاص دادن مراکز درمانی، رفاهی، تفریحی فرهنگی و مسکن مناسب برای بازنشستگانحق تشکل مستقل و آزادی اجتماعات، اعتراض و تجمع ها و عدم تعقیب قضایی و امنیتی نیرو های معترض و آزادی تمام فعالان بازنشسته و سایر زندانیان سیاسی و حق طلب

_ افزایش حقوق و مستمری بازنشستگان مطابق هزینه های خانواده ۴نفره متناسب با رفاه متوسط در سطح جامعه که رقم متوسط ان در نیمه اول سال ۱۴۰۰ سیزده میلیون تومان می باشد.

_ نظارت نمایندگان منتخب بازنشستگان بر مدیریت صندوق های بازنشستگی ودیگر نهادهای مربوط به بازنشستگان و سازمان تأمین اجتماعی 

این پایمال کردن حقوق بازنشستگان و تبعیض ها موجب واکنش و اعتراض بازنشستگان گردید و مبارزان این جنبش را بران داشت که با فعالیت های آگاه گرانه و نشست های متعدد با همکاران خود راهی برای مقابله با این سیاست های غارتگرانه جستجو نمایند. بازنشستگان تمام شیوه های لازم برای پیگیری ِ خواست های خود را به عمل در آوردند که با بی اعتنائی مسئولان امور بازنشستگی و مخالفت و سرکوب مقامات دولتی و قضائی مواجه گردید. این وضعیت، بازنشستگان را بر آن داشت که به تنها راه احقاق حقوق خود در بستر خیابان و پراتیک اجتماعی روی آورند. در همین رابطه ما شاهد تجمع های متعدد و مکرر بوده ایم که در مواردی با اجتماع ۱۰ هزار نفره صورت گرفته است. این تجمع ها و اعتراضات در سال های اخیر و در ابعاد مختلف و در بسیاری از شهرها تداوم داشته است که با توجه به حمایت های سراسری بازنشستگان، دستاوردهایی نیز در بر داشته است. مهمترین دستاورد آن علاوه بر افزایش مبلغی به حقوق بازنشستگان، که البته تأثیری واقعی در بهبود سطح معیشت انها نداشته، افزایش تجربه و اگاهی در مبارزه حق طلبی می باشد. اما هرچه به ابعاد این اعتراضات افزوده گردیده است، فشارها و سرکوب ها نیز توسط حاکمیت و پلیس امنیتی و انتظامی و قضائی بر بازنشستگان بیشتر گردیده است. ده ها بازداشتی و زندانی نمودن فعالان بازنشسته با حکم های طولانی مدت تاوان پی گیری خواست هایی است که دولت و نهادهای رسمی از بر آورده نمودن آن سرباز زده اند. زندانی نمودن اسماعیل گرامی و خانم ناهید فتحعلیان و هاشم خواستار و احضار ها و قرار های سنگین در مورد بسیاری دیگر از همکاران بازنشسته نمونه هائ از این سرکوب ها می باشد.

جنبش بازنشستگان در جهت تأمین این خواست ها و احقاق حقوق بازنشستگان به رغم همه سرکوب ها، همواره با همبستگی خود، در طرح شعارهای همه جانبه پیشگام مبارزه اجتماعی بوده است. در این مبارزه علاوه بر سرکوب عریان حکومت، دستجات حکومتی و تشکل های زرد و وابسته به قدرت سیاسی مانند کانون بازنشستگان نیز به عنوان سدی در مقابل بازنشستگان عمل کرده است.

بازنشستگان در همین راستا برای پر کردن خلأ تشکل های مستقل در ایران، با همگرایی و اتحاد اقدام به ایجاد تشکل های مستقل خود نموده اند که هدف این تشکل ها پیگیری خواست های اقتصادی و سیاسی بالا و مبارزه برای تحقق مطالبات فزاینده آنها بوده است. یکی از این تشکل های مستقل که از اولین تشکل های بازنشستگان است، گروه اتحاد بازنشستگان می باشد که در همین جا از تلاش همه همکاران بازنشسته برای ایجاد این تشکل مستقل قدر دانی می گردد. این تشکل که از مساعدت بسیاری از فعالان بازنشسته برخوردار بوده، همواره در تمام عرصه های حق طلبی حضور جدی داشته و با اعتقاد راسخ به گسترش مبارزه، مشارکت و مشورت با سایر تشکل ها و فعالان بازنشسته و پیوند با طبقات و اقشار زیر ستم جامعه، همواره مشوق اتحاد طبقاتی جنبش ها ی اجتماعی، تشکل های مستقل کارگری، بازنشستگان، معلمان، زنان، دانشجویان و غیره بوده است.

منشور مبارزه و اساسنامه این تشکل بر پایه همبستگی و وحدت عملی بازنشستگان استوار می باشد. انتشار بیانیه های متعدد به مناسبت های مختلف با امضای مشترک با سندیکاها ی مستقل کارگری، شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و سندیکای کارگران نیشگر هفت تپه و تشکل های معلمان نمونه هایی از این مبارزه متحد طبقاتی می باشد. گروه اتحاد بازنشستگان معتقد است که همه تشکل ها باید مستقل از کارفرما و دولت و احزاب سیاسی بر محور یک پلات فرم مشترک مبارزاتی در یک اتحاد استراتژیک قرار گیرند و برای اهداف خود مبارزه نمایند. بازنشستگان نیز باید برای نتیجه بخش بودن و تأثیر گذاری بیشتر اعتراضات و تجمع ها، تلاش کنند تشکل های فراگیر و مستقل خود را ایجاد کنند و با تدوین خواست های خود بر پایه یک منشور مشترک و همچنین بالا بردن سطح شناخت و آگاهی از دانش مبارزه و چگونگی دستیابی به خواست های خود، اشکال اعتراضات خود را نیز ارتقا دهند. ضروری است که بازنشستگان به سمت ایجاد، گسترش و اتحاد سازمان هایی که اساسا ابزار مبارزه برای خواست های اقتصادی، اجتماعی و رفاهی هستند پیش بروند. این تشکل ها هم برای خواست های فوری و عاجل بازنشستگان لازمند و هم برای خواست های درازمدت آنها. نکتۀ مهم این است که هم برای دست یابی به خواست فوری و هم به منظور رسیدن به اهداف دراز مدت لازم است که بازنشستگان از سازمان های مستقل کارگری و خواست های کارگران (چه شاغل و چه بیکار) و نیز از مبارزات زنان، معلمان، دانشجویان و جوانان به طور کلی پشیبانی کنند همان گونه که منافع جنبش های کارگران، زنان، معلمان، دانشجویان و جوانان نیز در این است که پشتیبان خواست های بازنشستگان باشند. همبستگی واقعی و همکاری عملی این جنبش ها یک شرط پیروزی همۀ آنهاست.

گروه اتحاد بازنشستگان

خرداد ۱۴۰۰

https://akhbar-rooz.com/?p=120784 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x