حزب توده ایرن: «نه» تاریخی مردم و نیروهای ملّی و آزادیخواه کشور به رژیم استبدادی ولایتفقیه و نمایش مفتضح انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰
پیش به سوی برپایی جنبش فراگیر اجتماعی با هدف طرد رژیم ولایتفقیه و تغییر نظام سیاسی فاسد و ضدمردمی حاکم!
هممیهنان گرامی!
با وجود همهٔ تلاشهای مذبوحانۀ سران حکومت جمهوری اسلامی، از جمله تهدیدهای ولیفقیه در مورد عواقب رأی ندادن مردم در انتخابات جاری و با میدان آوردن همهٔ ذخیرههای سیاسی، از قبیل شماری از مدیران مطبوعاتی بهاصطلاح اصلاحطلب، به منظور تمجید از ابراهیم رئیسی که دستش به خون هزاران مبارز راه آزادی میهن آلوده است، از هماکنون روشن است که با هوشیاری شما و تلاش مشترک اکثریت قاطع نیروهای ملّی و آزادیخواه و فعالان سیاسی و اجتماعی کشور در تحریم قاطع و هماهنگ این نمایش ضدمردمی، این تلاش رهبران ارتجاع با شکست روبرو خواهد شد. تازهترین و خوشبینانهترین آمارهای وزارت کشور جمهوری اسلامی که از زبان معاون این وزارتخانه اعلام شد، میزان مشارکت مردم را بر اساس نظرسنجیهای انجام شده بین ۳۷ تا ۴۷درصد اعلام کرده که پایینترین میزان شرکت در انتخابات ریاستجمهوری در تاریخ ۴۲ سالهٔ اخیر است.
علی خامنهای در سخنرانی تلویزیونیاش خطاب به مردم در روز چهارشنبه ۲۶ خرداد ۱۴۰۰، ضمن اعتراف به عجز رژیم در برگزاری «انتخابات باشکوه» و پیروزی کارزار گستردۀ تحریم انتخابات توسط مردم و اکثریت قاطع نیروهای ملّی و آزادیخواه کشور، از جمله گفت: «بعضی از کسانی که اظهار تردید میکنند در شرکت در انتخابات… اینها قشرهای ضعیف و محروم جامعهاند»، و «عدم حضور مردم در انتخابات به معنای فاصله گرفتن از نظام است.» خامنهای با انتقاد از «کسانی… که در روزنامهها و فضای مجازی حرفهای سفسطهآمیزی دربارهٔ انتخابات میزنند برای اینکه دلسرد کنند مردم را از حضور در انتخابات»، گفت: «اینها در واقع [همچون دشمنان خارجی و بیرونی] دنبال تضعیف نظاماند.» خامنهای ضمن اعتراف به اینکه قشرهای محروم جامعه قصد دارند در انتخابات شرکت نکنند، گفت: «اینها گلایهمندند، لذا دستودلشان به انتخابات نمیرود؛ میگویند خب حالا مثلاً شرکت کردیم چه فایده! به نظر من گلایهٔ اینها بجا است امّا تصمیمگیریشان بجا نیست؛ بله، گلایهشان گلایهٔ درستی است… امّا بحث سر این است که این نرفتن پای صندق رأی و قهر کردن با صندوق رأی، مشکل را حل نمیکند؛ این مشکلات اگر بنا است حل بشود، به این صورت حل میشود که جمعیّتها بروند، ماها همه برویم پای صندوق رأی و رأی بدهیم به یک کسی که معتقدیم میتواند این مشکلات را حل بکند؛ این مشکل را حل میکند؛ وَالّا اینکه ما چون گِله داریم، پس رأی ندهیم، به نظر من این درست نیست.»
نکتهٔ مهم و قابلتأمل دربارۀ انتخابات سال ۱۴۰۰ این است که اکثریت قاطع نیروهای ملّی و آزادیخواه کشور، از جمله بخش وسیعی از نیروهای اصلاحطلب و شخص میرحسین موسوی که دوازدهمین سال حصر خود را طی میکند، بهروشنی اعلام کردهاند که در کنار کسانی خواهند ایستاد که از انتخابات تحقیرآمیز و مهندسی شده بهجانآمدهاند.
هممیهنان گرامی!
نتیجهٔ نمایش برگماری خرداد ۱۴۰۰ تقریباً روشن است و آن بیرون آوردن ابراهیم رئیسی، از سازماندهندگان فاجعهٔ ملّی کشتار هزاران زندانی سیاسی در سال ۱۳۶۷، و مسئول قوهٔ قضایی بیدادگر و ظالم میهن ما، از صندوقهای خالی و بیاعتبار رأی است. بیشک دستاندرکاران حکومتی تلاش خواهند کرد تا با ادعاهای دروغ، شکست تاریخی خود در این نمایش مفتضحانه و پیروزی بزرگ شما و نیروهای ملّی و آزادیخواه کشور در «نه» گفتن به انتخابات دروغین را واژگونه نمایش دهند. صداوسیمای جمهوری اسلامی از هماکنون مشغول تهیه گزارش و «فیلم» از حضور «پُرشکوه امّت» در انتخابات است!
حزب تودۀ ایران معتقد است که تلاش متحد و یکصدای بخش عمدهای از نیروهای اجتماعی و حزبها و سازمانهای سیاسی کشور در تحریم مؤثر و یکپارچهٔ این نمایش انتخاباتی، تجربۀ مهمی برای همهٔ ماست. میتوان در کنار یکدیگر و با خواستِ مشترکِ پایان دادن به نظام دیکتاتوری حاکم، راه را برای برپایی جنبش بزرگ اجتماعی برای به چالش کشیدن رژیم غرق در بحران سیاسی-اقتصادی گشود. حزب ما همواره معتقد بوده است که رژیم ولایتفقیه اصلاحناپذیر است و تنها راه تغییر دادن شرایط اسفناک کنونی کشور، مبارزهٔ متحد و سازمانیافتهٔ همۀ نیروهای ملّی و آزادیخواه بر پایهٔ برنامهای مشترک کشور است. به همین دلیل، ما از این نظر در اعلامیۀ جمع بزرگی از فعالان سیاسی و اجتماعی کشور استقبال میکنیم که: «در شرایط کنونی مسئولیت و وظیفهٔ نیروهای اصلاحگر مستقل آزادیخواه و عدالتطلب مردمی، ملّی و مذهبی، با درسگیری از تجربهٔ شکستها و توفیقهای گذشتهٔ جنبش دموکراتیک ایران از صدر مشروطه تا به امروز، بیش از پیش عبارت خواهد بود از بیان صریح و شفافتر مطالبهٔ حاکمیت ملّی، استقرار نظام قانونبنیاد، جمهوری و مردمسالاری، اصل تفکیک نهاد دین و حکومت، و اصل تجزیهناپذیری و مسئولیت مشترک نظام، حکومت، و دولت، و تقدّم مصالح عمومی بر منافع خصوصی و جناحی.» و این نکتهٔ مهم که «تحقق چنین خواستی در سپهر سیاسی، جز از طریق طرحافکنیِ جنبش و جبههای متشکل از نیروهای ملّی و مردمسالار و مدافع تغییرات دموکراتیک» ممکن نیست.
نمایش مفتضحانهٔ انتخابات خرداد ۱۴۰۰، نقطهٔ عطف و پایانی قاطع بر نظریهٔ اصلاحپذیری حکومت اسلامی در ایران است که خود را با شعار «جمهوری» تزیین کرده است و در آن یک نفر- ولیفقیه رژیم- در عمل بر همهٔ امور کشور حاکم است و میهن ما را به وضعیت فلاکتبار و طاقتفرسای کنونی گرفتار کرده است. انقلاب شکوهمند و مردمی بهمن ۵۷ با هدف سرنگونی استبداد فردی شاه که خود را «سایهٔ خدا» روی زمین اعلام میکرد به پیروزی رسید. برقراری نظام سیاسی جمهوری از جمله دستاوردهای آن انقلاب بود که خیلی زود به دست روحانیون حاکم به مسلخ برده شد و نظام سیاسی کنونی بر اساس استبداد مطلق ولیفقیه جای آن را گرفت.
سران حکومت اسلامی بهخوبی واقفاند که جامعهٔ ما به دلیل افزایش و انباشت فشارهای اقتصادی، نارضایتی، و نفرت بیسابقهٔ مردم از نهادهای گوناگون حکومتی، در آستانهٔ تحوّلهای مهم و بالقوه سرنوشتسازی قرار دارد. ما نیز باید با تلاش مشترک خود پیرامون شعارهای محوری روز، حکومت جمهوری اسلامی را با چالش جدّی روبرو کنیم. روی کار آوردن رئیسی، که خامنهای او را «مدیری» قوی مینامد، در واقع نشانگر حرکت آگاهانهٔ رژیم برای کنترل کردن اوضاع و در صورت لزوم، تشدید جوّ اختناق و حذف گستردۀ هرگونه صدای مخالف است. تنها راه مقابله با این برنامه، حرکت گسترده، آگاهانه، و سازمانیافتهٔ طیف گستردۀ نیروهای اجتماعی از کارگران و دهقانان تا بازنشستگان و معلمان و پرستاران و دیگر زحمتکشان، زنان، جوانان، و دانشجویان، و نیروهای سیاسی ملّی و آزادیخواه کشور است.
حزب تودۀ ایران
۲۶ خرداد ۱۴۰۰
از دیگر مطالب سایت
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- بیانیه ی کمیته ی مرکزی حزب توده ی ایران به مناسبت هفتاد و هشت سالگی حزب
- حزب تودهٔ ایران: ضرورت تشدید تلاشها بهمنظور حفظ صلح در منطقه و مقابله با سیاستهای ماجراجویانه امپریالیسم آمریکا!
- اعلامیهٔ کمیته مرکزی حزب تودهٔ ایران: تاملی بر طرح برنامهٔ همکاریهای جامع ۲۵ سالهٔ ایران و چین
- حزب تودۀ ایران: باز هم دربارۀ ضرورت همکاری و همصدایی با مبارزۀ مردم ایران، در نفی استبداد و نمایش انتخاباتی رژیم!
درود بر اعضا و هواداران حزب توده ایران ٫ این وجدانهای کاملا بیدار جامعه ایران
اتحاد فله ایی و معضل ملی و دموکراتیک
حزب مارکسیست لنینیست اتحاد فله ای نمی شناسد، یک حزب کمونیست م. ل.، مسئله اش طبقاتی و منافع طبقاتی و اتحادهای خود را تنها بر این حسب انتخاب می نماید، و خارج از این نوع اتحاد، یعنی تن دادن به اتحادهای فراطبقاتی یعنی تن دادن به سازش طبقاتی و ایجاد توهم در توده ها نسبت به پایگاه های فکر و نظری افراد و احزاب مدافع سرمایه داری.
اتحاد با اصلاح طلبان که خواهان اصلاح همین حکومت است، ملی و مذهبی ها، که نقطه حرکتشان دفاع از سرمایه داری ست، احزاب باورمند به سرمایه داری همانند نهضت آزادی، و جبهه ملی و … اینان در مقابل منافع کارگران و مزذبگیران و ایده کمونیسم و احزاب م.ل. و همه آنچه مارکس و پایه گذاران کمونیست برای آن تلاش کرده اند می باشند . مخدوش کردن خطوط طبقاتی یعنی درک نکردن مارکس و کمونیسم و نحوه اتحادهاست.
معضل “ملی و دموکراتیک” و توهم زایی ذهنی در ترقیخواهی ورای ان چیزیکه در واقع است. “ملی و دموکراتیک” فعل الواقع همان سرمایه داری سکولار و لیبرا ل و نظام پارلمانی و تفکیک سه قوه و.. است. که برآمده از نظام فئودالی می باشد. استفاده این ترم در زمانه ما گمراهی نگاه ما نسبت به سرمایه داریست. بهتر است آنچه که امروز شناخته شده و مرسوم است بخوانیمش، سرمایه داری پارلمانی و یا به اصطلاح دموکراسی سرمایه داری. که البته مترقی تر از نظام کنونی ست.
آما ما به عنوان یک حزب م.ل. کمونیست نمی توانیم دائما تبلیغ سرمایه داری و دموکراسی پارلمانی کنیم و خود را پرچم دار آن بدانیم. این یعنی مارکسیسم را نفهمیدن. و از این اشتباه به سوی تبلیغ اتحاد با بورژوازی رفتن.
اینکه باور به این داشته باشید انقلاب سوسیالیستی فعلا ممکن نیست به شما به عنوان یک حزب م.ل. اجازه نمی دهد، با بورژوازی دائما فریاد اتحاد دهید. شما می توانید بر این باور که سوسیالیسم امروز شدنی نیست باشید آما در پی تبلیغ آلترناتیو سوسیالیستی باشید نه بر عکس، می توانید خواهان آزادی و دموکراسی در فردای سرنگونی حکومت اسلامی باشید، آما از منظر منافع طبقه کارگر نه در مخدوش کردن صفوف طبقاتی.
هم و غم یک حزب م.ل. مسلما می تواند آزادی احزاب، دموکراسی،… منافع طبقاتی که هم معیشتی ست و هم سیاسی باشد و همه تلاش تان سازمانگری کمونیستها و کارگران در حزبتان باشد و همچنین کمک و حمایت به تشکل یابی مستقل کارگری در محل کار و دارا شدن آنها از مرکزیت کارگری برای دفاع همه جانبه کارگران در مسائل اقتصادی و سیاسی شان باشد و همزمان سعی و تلاش در جا اندازی ایده بدیل سوسیالیستی در مقابل سرمایه داری در میان طبقه کارگر و توده ها باشید. …
آما لطفا اینقدر نسبت به جایگاه و پایگاه طبقاتی یک حزب م.ل. سهل انگار نباشید. هر خطی که می نویسید هر اتحادی که در پی اش هستید و … می بایست با معیار طبقاتی سنجیده شود.
حسین آقا !
از همان خط اول و شعار ” حزب مارکسیست لنینیست اتحاد فله ای نمی شناسد ” نشان دادی “چند مرد حلاجی!”
هیچ چپ مدرن ومارکسیستی ، حتی در هیچ یک از کشورهای سرمایه داری پیشرفته و با تمام امکانات وسیع پارلمانی و رسانه ای نمی خواهد مانند «بلشویک» ها شعار بدهد و عمل کند.
همه ی آنها تلاش می کنند در مورد مسائل مبرم [ امروز ] جامعه نظر مردم را به خود جلب کنند.
امثال شما « مارکسیست لنینیست » ها از «انقلاب سوسیالیستی» در [ آینده نامعلوم ] ، بدون زحمت و تدارک امکانات مادی و معنوی آن فقط در عالم هپروت و بی ارتباط با توده های مردم حرف می زنید.
امروز در ایران اکثریت مردم در بازی انتخابات شرکت نکردند ولی معلوم نیست چه در سر دارند.
بهتر ست این مردم شریف را رویکر های زمینی و امروزی دریابیم و همراه کنیم.
سهند عزیز
نوشته ام بر دو محوراصلی استوار بود، اگر مارکسیست هستیم نمی توانیم غیر طبقاتی در موضوع اتحادها عمل کنیم. اینطوریکه از شما برداشت می کنم، مسئله انتخاب طبقاتی در اتحاد برای شما امری بی اهمیت است. دوم مسئله محوری دیگر “ملی و دموکراتیک” است که حزبتان روی آن تاکید اصلی اساسی دارد، که در اصل تبلیغ بدیل سرمایه داری پارلمانی برای فردای براندازیست. من می گویم یک حزب م.ل. فقط بدیل سوسیالیستی را تبلیغ می نماید، در عین حالیکه بدانیم فردا بورژوازی باز هم سر کار خواهد آمد. وظیفه احزاب م.ل. دائما تبلیغ سوسیالیسم و تثبیت آزادی ها و منافع کارگران در امروز و فردای حاکمیت بورژوایی می باشد. من می توانم صدها نمونه از مارکس و لنین بیآورم که تایید این نوشته های من است شما یک جمله بیآورید که علیه این گفته های من باشد. اگر مارکسیست لنینیست خودتان را خطاب می کنید نمی توانید خلاف آن عمل کنید اگر نیستید این م.ل. را وردارید، خیال همه رو راحت کنید. همین افکار غیر طبقاتی تا همین اواخر از کاندیداتوری مصطفی معین و پیروی از یک جناح بورژوایی علیه دیگری کشانده، سعی من تقویت جناح کمونیست حزب توده است. به امید اینکه شما هم متعلق به بخش چپ حزب باشید.
حسین آقا ، نگارنده با شما اختلاف اساسی در متدلوژی برخورد با دیگران و بحث و گفتگو دارد.
فقط بخشی از کنشگران سیاسی ، صنفی و مدنی و…. و روشنفکران ایران در خانواده ی چپ قرار دارند و با انواع نگرش ها و برخورد ها، نه شما و نه هیچ کس دیگر نمی تواند در مورد اعضای خانواده چپ ایران همین طوری «باید» و «نباید » صادر کند.
بین مارکسیست ها انواع زیر مجموعه ها با پیشوندو پسوند وجود دارد که شخصا بضاعت ناچیزی در این مورد دارد.
حرف من این ست :
یک ـ نیروهای چپ بخشی از تمام نیروهای بالقوه و بالفعل اجتماعی در جامعه ایران ست.
دو ـ در ایران نحله های دیگر ملی ، مذهبی ، دموکرات ، لیبرال ، قومی ، حقوق بشری ، محیط زیستی و…. وجود دارد.
در جامعه ایران اکثریت مردم در انتخابات شرکت نکردند این نتیجه ی یک تغییر بزرگ کمی و کیفی در پروسه ۴۲ ساله می باشد.این به معنی این نیست که اکثریت مردم ایران چه می خواهند.
فعالیت سیاسی نه لاتاری ست نه پوکر.
بستگی کامل به رابطه زنده احزاب با مردم دارد که این موضوع در ایران برای نیروهای غیر مذهبی و عرفی و چپ به کلی وجود ندارد.
حالا نیروهای خارج از کشور چگونه دیوارهای بین خود را خراب کنند تا مردم در ایران ببینند زمینه ای برای اتحاد در خارج از کشور فراهم شده به این سادگی صورت نمی گیرد.
تا امثال جنابعالی در عالم هپروت وجود دارند که بدون این که مرا بشناسد می نویسد:«سعی من تقویت جناح کمونیست حزب توده است. به امید اینکه شما هم متعلق به بخش چپ حزب باشید.»
بحث های جدی تقویت نخواهد شد.
وای بر شما که فقط چندتا اسم را تکرار می کنی بدون اینکه اصل مطلب را فهمیده باشی.
ما نیاز به همکاری وسیع علیه انواع تمامیت خواهان داریم.
بخشی از مردم به رئیس جلاد رای دادند که نمی تواند آنها را برای ایران آینده نادیده گرفت.
بخشی هم برای شاهی ها سینه میزنند. با آنها چه باید کرد.
احساس مسئولیت کنید و شعار های الکی مثل اول انقلاب ندهید.
۴۲ سال طول کشید تا تمام جهانیان می بینند که مردم جمهوری اسلامی را نمی خواهند.
سهند عزیر
اینکه جنبش اعتراضی براندازانه را بخشی از نیروها چپ و نه تمامی آن نماینده گی می کنند بحثی درش نیست و من هم ادعایی در نوشته ام نکرده ام. اینکه در ایران فعالین دیگری به قول شما ملی و مذهبی و لیبرال حقوق بشری و محیط زیستی و … هستند. بله هستند مارکسیستها می توانند با بخشی از موارد با آنها هم فقط در ارتباط و در مقابل رژیم استبدادی حاکم مشترک باشند، و نه بیشتر از آن. آما این توجیه در هم آمیزی با اینها را نمی کند و اینها هم همگی در سطحی نه فراگیر بلکه کوچک وجود دارند. ما مارکسیستها توده های میلیونی را هدف تعامل و کنشگری خود می دانیم نه جریانات سیاسی ملی و مذهبی و لیبرال که به انگشتان دست هم نمی رسند. در ذهن شما مثل اینکه تمام جمعیت ایران را اینهایی که شما بر شمردید به نحوی نمایندگی می کنند که اینطور نیست.
بحث باید و نبایدی اگر در ذهن شما در برخورد نقادانه با حزب توده و نحوه اتحادهای ایشان تداعی می شود، بر می گردد به اینکه ایده مارکسیسم بر چند ایده استوار است که همانند ابزاری در دست من و شما قرار می گیرد، که با آن به سراغ تحلیل و اتحاد برویم. و نوشته من تنها گوشزدی در این زمینه بود. اتحادهایی که از متن نوشته شما بر می آید اتحادهایی خارج از قالب طبقاتی ست، که خب قابل قبول مارکسیستها نیست.
ایده دموکراسی لیبرالی و مارکسیسم ایده تازه ایی نیست که احزاب که غیر “قانونی” هستند و در ایران نیستند در میان کارگران و توده وجود نداشته باشد. همین الان هم این ایده ها در جامعه ایران فعالین و هواداران خود را دارند و در حال فعالیت می باشند. این رابطه زنده بدون وجود این احزاب هم وجود دارد. شما با مطلق کردن رابطه حزب علنی و جنبش چشمتان را بر جنبش در حال حرکت در ایران می بندید.
البته درست است حکومت اسلامی از نبود بدیلی حی و حاضر و شناخته شده و تایید و حمایت شده داخلی و بین المللی سود می برد و عمرش طولانیتر از آنچه انتظار می رفت بیشتر شده است. آما شورش توده های به ستوه آمده هر زمان می رود که طومار این رژیم جهل و جنایت و سرکوب سرمایه را در هم بپیچد.
و نگران نباشید توده ها در بزنگاه تاریخی قیام و براندازی آن اتحاد لازم و رهبریت را بوجود خواهند آورد، رجوع ذهنی کنید به قبل ۵۷ و خمینی و طیف نیرو هاییکه در نبود بدیل قدرتمندتر دیگری عرصه را بدست گرفت، امیدواری من بر حسب شواهد سیاسی شدن جامعه ایران، در سطح وسیع، بدیل صد در صد بهتری از ۵۷ خواهد بود.
حزب توده با پای لنگ و در کما به دنبال مردم ایران !
تنها حزب سیاسی که دست به سوی بسیاری از حزب ها و سازمانهای سیاسی ایران برای یک عمل مشترک (در حد یک اعلامیه ) در مخالفت با انتصابات رژیم جنایتکار مذهبی دراز نمود. بی دلیل نیست که هشتاد سال است در عرصه ی سیاست ایران علیرغم پستی ها و رذالت ها حضور داشته ای. هشتاد سالگی ات شادباش.