شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

حزب توده ایران در میانهء خواب و بیداری – یونس شاملی

جمهوری اسلامی خود را برای برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری آماده میکند و با توسل به تمامی شگردهای رذیلانه و فریبکارانه در صدد جلب نظر مردم برای شرکت در بازی به اصطلاح انتخابات است. تلاش برای تحریم فعال انتخابات تلاشی است در مبارزه با جهل و جنایت چهل و اندی ساله جمهوری اسلامی. تلاش برای تحریم هر انتخاباتی در جمهوری اسلامی تلاشی حقیقی و دمکراتیک است.

اما اخیر حزب توده ایران برای تحریم انتخابات ریاست جمهوری بیانیه ایی در خطاب به بخشی از احزاب سیاسی منتشر کرده است. بیانیه ایی که در آن نجات کشور را در گرو “استقرار حکومتی مردمی، حفظ تمامیت ارضی، منافع ملی و تحقق حقوق تک تک شهروندان ایران” ارزیابی کرده است. جالبتر اینکه حزب توده در این بیانیه تقاضای نشست تدارکاتی را برای تنظیم فراخوانی مشترک برای تحریم انتخابات را نیز مطرح کرده است.

با نگاهی به این بیانیه حزب توده ایران، مواردی شایان دقت و نقد است؛

یک- تاریخ همیاری و همکاری حزب توده ایران و حتی تلاش این حزب برای جا انداختن رژیم جنایت و سرکوب جمهوری اسلامی در دهه اول حاکمیت این رژیم هنوز از خاطره ها محو نشده، این حزب گویا از خواب خرگوشی تازه بیدار شده باشد، و یا به احتمالی قویتر دیگران را خواب رفته تلقی کرده باشد، میخواهد سکاندار تنظیم فراخوان تحریم انتخابات شود و دیگر احزاب را در امر خطیر “تحریم فعال انتخابات” رهبری کند!! غافل از آنکه حزب توده ایران هم از جهت بی اعتباری تاریخی اش، هم از جهت سیاست های آنتی دمکراتیک اش آخرین تشکیلاتی است که میتواند مسئولیت چنین فعالیتی را به عهده بگیرد.

دو- با نگاهی به نام احزاب قید شده در بیانیه که عمدا احزاب سیاسی مرکز را تشکیل میدهند، نامی از هیچ ائتلاف سیاسی مطرح در این لیست آورده نشده است. به بیان دیگر حزب توده از آوردن نام ائتلافهای مطرح در جنبش سیاسی یعنی “همبستگی برای آزادی و برابری در ایران”، “شورای دمکراسی خواهان ایران” و “کنگره ملیتهای ایران فدرال” که از چندین حزب و تشکل سیاسی تشکیل شده است، اجتناب کرد است. با وجود اینکه حزب دمکرات کردستان ایران در تمامی این ائتلاف ها حضور دارد، اما حزب توده گویا احزاب متعلق به خلق های غیرفارس را نیز دعوت کرده باشد نامهای حزب دمکرات کردستان/ایران و فرقه دمکرات آذربایجان (خودی) را به لیست احزاب در بیانیه اش اضافه کرده است.

به بیانی ساده تر و بسیار روشن تر حزب توده ایران در این بیانیه علی رغم ادعایش حقیقتا به دنبال همکاری همه جانبه و مشترک با نیروهای سیاسی مترقی و دمکرات برای تحریم انتخابات جمهوری اسلامی نیست. انتخاب سلیقه ایی احزاب سیاسی و اهداف معین در پس آن نشان آشکاری از عدم وجود صمیمیت در تلاش برای یک فردای بهتر در ایران است.

سه- علت عدم انتخاب ائتلاف های نامبرده در بیانیه حزب توده ایران تاکید این ائتلاف ها به “جمهوریت و فدرالیسم” به مثابه نظام سیاسی در فردای جمهوری اسلامی است. به بیانی دیگر حزب توده عمدتا نام احزابی را در بیانیه اش آورده است که میخواهند با شعار صرف “نه به جمهوری اسلامی” به مبارزه برای تحریم انتخابات بروند. درصورتیکه سه ائتلاف نام برده، همبستگی برای آزادی و برابری، شورای دمکراسی خواهان و کنگره ملیتهای ایران فدرال، با شعار “نه به جمهوری اسلامی/ آری به جمهوری فدرال” به مبارزه برای تحریم انتخابات رژیم حاکم میروند. با این وصف روشن میگردد که حزب توده ایران در صف آرایی سیاسی خود را در میان احزاب عمدتا ناسیونالیست، مرکزگرا و تمامیت خواه جای داده است.

چهار- هدف حزب توده ایران، با تحریم انتخابات، آنچنانکه در این بیانیه نیز آمده، “استقرار حکومتی مردمی، حفظ تمامیت ارضی، منافع ملی و تحقق حقوق تک تک شهروندان ایران” است. با اندکی دقت به این متن میتوان جهت گیری پوپولیستی و آنتی دمکراتیک حزب توده ایران در فردای جمهوری اسلامی را به روشنی مشاهده کرد؛

۱-پرسش اول درباره متن فوق اینست که “حکومتی مردمی” مورد نظر حزب توده چیست؟ چون همه احزاب و سازمان های سیاسی از راست تا چپ از ناسیونالیست تا کمونیست از “حکومت مردمی” سخن  میگویند. دقیقتر اینکه از مفهوم “حکومت مردمی” بدیل سیاسی روشنی که برای خلق ها در ایران روشنگر باشد، قابل دریافت نیست.  

۲-پرسش بعدی اینست که “حفظ تمامیت ارضی” دیگر برای چه در این متن آمده است؟ گویا کشور در حال تجزیه است و حزب توده در کنار پارانویای سلطنت طلبان کمر همت به “حفظ تمامیت ارضی” بسته است! این مفهوم هم مقصد و مقصودی روشن را در فردای جمهوری اسلامی بیان نمیکند و تنها به هدف ایجاد وحشت و نفی حقوق خلقهای غیرفارس از سوی راست مرکز تکرار میشود.

۳-مفهوم “منافع ملی” که حزب توده از آن در این متن سخن میگوید بسیار ناروشن است. چون آنچه که ما از تاریخ حزب توده میدانیم منافع ملی از نظر آنها همواره منافع اتحاد شوروی بوده است. حالا که مفهوم “منافع ملی” بدون وجود خارجی اتحاد شوروی از سوی حزب توده مطرح میشود، بسیار پرسش برانگیز است. منافع ملی مورد نظر حزب توده حقیقتا چه میتواند باشد؟ منافع ملی ایران یا منافع ملی روسیه، کدامین؟

۴-پرسش بعدی اینست که جمله “تحقق حقوق تک تک شهروندان ایران” در بیانیه حزب توده برای ما چه میگوید؟ این مفهوم یعنی “حقوق شهروندی” مفهوم آشنا و شناخته شده است. اما “حقوق تک تک شهروندان” دیگر چه صیغه ایست؟ نکند حزب توده با آوردن “تک تک شهروندان” قصد دارد از حقوق خلق های غیرفارس در ایران کثیرالملله، مولتی اتنیک سخن بگوید؟! اما این غیرممکن است. چون شهروند معادل فرد است و حقوق جمعی را نمیتواند شامل شود. یعنی در یک جامعه دمکراتیک هم حقوق فردی/ شهروند باید پاسخی برای خود بیابد و هم حقوق جمعی/ اتنیکی در قانون اساسی و نظام سیاسی جایگاه رفیعی داشته باشد. اما حزب توده ایران در این بیانیه از حقوق جمعی/ملیتی در این بیانیه سخن نمیگوید و از برآورد شدن حقوق جمعی یعنی حقوق برابر ملیتها در ایران فرار میکند و با آوردن مفهوم “تک تک شهروندان” میخواهد موضوع را ماست مالی کند. همچنانکه پیش از این یادآور شدم حزب توده دقیقا به همین دلیل نیز از بردن نام ائتلافهای سیاسی که برای جمهوریت و فدرالیسم مبارزه میکنند اجتناب کرده است. این است آن دمکراتیسم باسمه ایی که حزب توده از آن سخن میگوید. و تازه با این ماهیت میخواهد سکاندار مبارزه سیاسی و تحریم انتخابات در ایران هم باشد! موش از سوراخ رد نمیشد، یک جارو هم به دمش می بنده.

https://akhbar-rooz.com/?p=110407 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Ali
Ali
2 سال قبل

در این کامنت من آقای حجری مخاطب قرار داده‌ام. ایشان با آوردن گزاره‌ای از مقاله‌ی آقای یونس شاملی تحت عنوان «حزب توده‌ ایران در میانه خواب و بیداری»، برآن‌اند که ثابت کنند نوشته‌ی شاملی «احساساتی» است و نه «رآلیستی» یا «رشنالیستی». سپس اظهار می‌کنند که: «حزب توده
مظلومترین حزب سیاسی در کشور ما ست.» آیا این اظهار آقای حجری را نمی‌توان با وام‌گیری از فرهنگ «فوندامنتالیسم شیعی» نوعی «مظلوم‌نمایی» از حزب توده دانست؟ اصولا آیا جایز است یک حزب سیاسی، آن‌هم حزبی که خود را «حزب طبقه‌ی کارگر ایران» می‌داند، با واژه‌ی «اخلاقی‌ـ ارزشی» مظلوم مشخص کرد؟ اصولا آیا کاربرد واژه‌ی مظلوم در باره‌ی یک حزب سیاسی را نباید منطقا ارزیابی «احساساتی» برای منزه جلوه دادن آن حزب فهمید؟ آیا این منع رطب توسط رطب‌خورده نیست؟ اگر گزاره‌ی آقای شاملی را حتی به‌سختی بتوان «احساساتی» ارزیابی کرد، متاسفانه استدلال آقای حجری به‌یقین احساساتی است.
حجری در رد ادعای شاملی مبنی بر تثبیت رژیم جهل و سرکوب جمهوری اسلامی توسط حزب توده، به درستی استدلال می‌کند که: «انگار نه انگار که گوادالوپی در بین بوده است. [یا]هیئت امریکایی به کشور امده است و با اردبیلی و غیره دیدار کرده است.انگار دیدار عوامل سیا در لبنان با خمینی و دادن چک سفید به او در بین نبوده است.انگار ارتش عظیم الشأن شاه عقب نشینی نکرده است و روی کار امدن حضرات را تسهیل نکرده است.» با این وجود، او در وهله‌ی نخست در گفته‌ی شاملی دخل و تصرف می‌کند: او چیزی را به شاملی نسبت می‌دهد که او مرتکب نشده است. شاملی هرگز صحبت از تثبیت رژیم توسط حزب توده نکرده است، بلکه او از «ٰتلاش این حزب برای جا انداختن رژیم جنایت و سرکوب جمهوری اسلامی در دهه اول حاکمیت» صحبت به میان آورده است. تفاوت بسیاری است بین «تثبیت» یک رژیم و «تلاش برای جا انداختن» آن «در دهه‌ی اول حاکمیت» آن رژیم. برای تایید گفته‌ی شاملی کافی ست از خود سوال کنیم که چرا فاکت‌هایی که حجری در استدلال خود بر آن‌ها تکیه کرده‌ است در هیچ یک از نشریات حزب توده بازتاب پیدا نکرده‌اند؟ البته پاسخ این پرسش ساده است. وقتی حزب توده رژیم را ضدامپریالیسم می‌شناسد، این پرسش را چگونه پاسخ می‌دهد که این چه رژیم ضدامپریالیسمی ست که موجودیت‌اش در گوادلپ رقم می‌خورد؟ این چه رژیم ضدامپریالیسمی ست که موجودیت‌اش را عقب نشینی مصلحتی«ارتش عظیم‌الشان شاه تسهیل می‌کند؟ این چه رژیم ضدامپریالیسمی ست که موجودیت‌اش را مدیون تبانی و بند و بست «هیئت امریکایی» با «اردبیلی و غیره» است؟ حزب توده ناگزیر از مسکوت گذاشتن فاکت‌های برشمرده‌ی حجری بود. اما آیا این سکوت به‌معنای خاک پاشیدن در چشم مردم نبود؟
آقای حجری! همکاری و هم‌یاری حزب توده با ارتجاع خون‌ریز که شما آن را ناشی از اشتباه حزب توده «در شناخت فوندامنتالیسم شیعی» می‌داند منجر به یکی از بزرگ‌ترین جنایات علیه بشریت شد که بهای آن را نه فقط حزب توده که تمامی خلق‌های ایران از فردای انقلاب تا امروز روز پرداخته‌اند و هنوز هم می‌پردازند.


میم حجری
2 سال قبل

تأملی در جمله ای از شاملی:
تاریخ همیاری و همکاری حزب توده ایران و حتی تلاش این حزب برای جا انداختن رژیم جنایت و سرکوب جمهوری اسلامی در دهه اول حاکمیت این رژیم هنوز از خاطره ها محو نشده

این ارزیابی شاملی
احساساتی است
و
نه
رئالیستی
و
نه
راسیونالیستی.
حزب توده
مظلومترین حزب سیاسی در کشور ما ست.
تاریخ حزب توده با ج. اسلامی شروع نمی شود.
ظاهرا
هیچکدام از احزاب سیاسی کشور ما
مرتکب خطا
نشده و نمی شود.
فقط حزب توده خطاکار و حتی خاین قلمداد می شود.
راستی چرا؟
حتی خطاهای خطیر جبهه ملی
را به گردن باریکتر از موی حزب توده می اندازند.
و اکنون شاملی
تثبیت ج. اسلامی را به گردن حزب توده انداخته است.
انگار نه انگار که گوادالوپی در بین بوده است
هیئت امریکایی به کشور امده است و با اردبیلی و غیره دیدار کرده است
انگار دیدار عوامل سیا در لبنان با خمینی و دادن چک سفید به او در بین نبوده است
انگار ارتش عظیم الشأن شاه
عقب نشینی نکرده است و روی کار امدن حضرات را تسهیل نکرده است.
حزب توده در شناخت فوندامنتالیسم شیعی اشتباه کرده است و بهای سنگینی بابت این خطا پرداخته است.
حزب توده
ولی در حمایت از فرقه تحت رهبری پیشه وری اشتباه نکرده است.
حزب توده طرفدار اصیل حق خودمختاری ملل کشور بوده است
که با تمامیت ارضی کشور منافات ندارد.

Ali
Ali
2 سال قبل

دو نکته: نخست، من پیوسته با نام علی کامنت‌های خود را ارسال می‌کرده‌ام. اما از آن‌جایی که دومین کامنت‌گزار این نوشته نیز با نام علی کامنت خود را فرستاده است، به‌ناگزیربرای تمایز قایل شدن بین خودم و او از حروف انگلیسی در نوشتن اسمم استفاده کردم. دوم،‌ به هنگام امتیازگزاری برای این نوشته به‌جای آخرین ستاره، یعنی بیشترین امتیاز، به اشتیاه روی اولین ستاره کیلیک کردم. پس بیشترین امتیاز را برای این نوشته قایل هستم. و اما چرا باید در تمایز خود از آقای علی مصر باشم؟ پاسخ ساده است، برای این که ممکن بود در نظر برخی از خوانندگان کامنت‌ها، به اشتباه متصف به خصلت‌هایی شوم که در تمام طول «سیاست‌ورزی»ام پیوسته از آن‌ها دوری گزیده‌ام، یا دست‌کم در این باره سعی کرده‌ام.
باری،ادبیات آقای علی برای‌ام ناشناخته نیست: انگ و بدحرفی و توهین از ارکان نظری حزب متبوع آقای علی از دیرباز بوده است که متاسفانه مرده ریگ آن به او نیزبه میراث رسیده است. البته این حربه به منظور بیرون راندن حریف از میدان بکار برده نمی‌شود چرکه موثر واقع نمی‌شود، اما می‌تواند دلیل واثقی بر حقانیت آن حزب نزد هوادار ناآگاه‌اش باشد. بی‌خود نیست که آقای علی این شیوه‌ی حسنه را آویزه‌ی گوش کرده و در یک کامنت هفت و نیم سطری به‌جای پرداختن به نکاتی که نویسنده به‌طور هوشمندانه از مقاله‌ی برنوشته شده توسط آن حزب استنتاج کرده است، از هیچ گونه توهینی ابا نکند:‌ عدم صداقت نویسنده در کردار و گقتار؛ ماهیت تجزیه‌طلب نویسنده؛ هم‌سویی نویسنده با اهداف امپریالیسم؛ عدم شناخت و ناآگاهی نویسنده از سیاست‌های حزب توده؛ نیاموختن نویسنده از سیاست‌ورزی خود. کار اما به این‌جا خاتمه نمی‌یابد. شگرد اصلی او نعل وارونه زدن است. او می‌گوید با وجود اعدام نود درصد رهبران حزب توده «باز هم می‌گویید که این حزب نظام فعلی را تثبیت کرد؟» آقای علی اعدام نود درصد رهبران حزب توده ناشی از نمک‌نشناسی رژیمی بود که کسانی را اعدام کرد که با ضد‌امپریالیسم خواندن‌اش از هیچ گونه تملق و خاکسری نسبت به آن رژیم جبار فروگزار نکردند. در این زمینه بسیار می‌توان نوشت، اما برای صرفه‌جویی وقت خواننده بقیه را به فرصتی دیگر محول می‌کنم.

کیا
کیا
3 سال قبل

با ماهیت حکومت فقاهتی و رزنانس حمله اعراب به خلق های ایران در قرن بیستم! باید انتظار داشت که یکی از راه های ممکن و بسیار محتمل خروج از این حالت فدرالیسم است ،که حاکمیت و جریانهای کمتر شجاع آنرا به تجزیه شدن کشور ربط می دهند.

علی
علی
3 سال قبل

نویسنده محترم خود را در مرکز که نه بلکه عین دمکرات می پندارد. غافل از آن که صداقت در گفتار و کردار ایشان در متن این نوشتار سخت به فراموشی گذاشته میشود. این در حالی است که ماهیت تجزیه طلبی و همسو بودن خود با اهداف امپریالیسم و ارتجاع بین المللی را نمیتوان کتمان کند.
بیش از نود درصد از رهبران حزب توده ایران محکوم به اعدام شدند و شما باز هم میگویید که این حزب نظام فعلی را تثبیت کرد. واقعا که!! با کمال تاسف باید گفت که شما نه از سیاستهای حزب توده ایران آگاهی دارید و نه درسی از سیاست ورزی خود گرفته اید.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x