سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

حکومت سی درصدی ها: گفتمان کاهش حساسیت در برابر جنایت – پانته آ بهرامی

Blutrichter“ auf dem Justizthron - Iran Journal

خودباوری وخودایستایی و ریزش سه توهم در بیعت ۱۴۰۰

به هم خوردن موازنه قوا در بیعت ۱۴۰۰ نقطه عطفی در عمر ۴۲ ساله حکومت اسلامی محسوب می شود. حکومت عملا با قحط الرجال روبروست. این قحطی باعث شده که مرتبا مرتکب اشتباه شود. طرح ابراهیم رئیسی (عضو هیات مرگ در تابستان ۶۷) بعنوان رئیس جمهور از یک سو نمونه ای از قحطی سیاستمداران طرفدار نظام و نزدیک به بیت است و از سوی دیگر نشان از اعتماد به نفس حکومت در پافشاری در گفتمان کاهش حساسیت در برابر جنایت دارد. بیعت تنها ۳۰ درصد (۱) واجدین شرایط رای گیری با نظام، سه توهم را فروریخت: اول، خاتمه دادن به گفتمان انتخاب میان بد، بدتر و فاجعه. دوم، پایان دادن به توهم اصلاحات از سوی اصلاح طلبان حکومتی وسوم فروریختن توهم به اینکه این حکومت را با صندوق رای می توان به عقب راند. این رای گیری نمونه ای از یک رفراندوم ملی بود که ۷۰ درصد واجدین شرایط به رئیس جمهور منتخب رهبر (علی خامنه ای ) رای نداند. اپوزیسیونی که ساده لوحانه تصور می کند حکومتی که تنها زبان خشونت را می فهمد بتوان با صندوق رای پایین کشید خوش خیالی محض است. ما در تاریخ خود چه زمانی با صندوق رای حکومت را جابجا کرده ایم؟ آخرین بارحکومت قاجار آنقدر مقاومت کرد که موجب جدا شدن بخش هایی از ایران شد. این حکومت نیز آنقدر مقاومت می کند تا شهروندان مجبورشوند با زبان دیگری با آنها برخورد کنند. پرسش های کلیدی: چه ویژگی هایی نتیجه بیعت ۱۴۰۰ برای مخالفان و موافقان داشته و چرا آنرا باید نقطه عطف نامید. واکنش در برابر گفتمان کاهش حساسیت در برابر جنایت و خشونت چیست؟ نقش بنده پروری و بنده نوازی در این بیعت چه بوده است؟

چرا حکومت سی درصدی؟ دستکاری در آمار

در بیعت ۱۴۰۰ ستاد انتخابات کشور حدود ۵۹ میلیون نفررا واجد شرایط رای دادن اعلام کرد. از کل واجدین شرایط ۱۸ میلیون نفر به رئیسی رای دادند. با یک محاسبه ساده ریاضی این میزان ۳۰ درصد کل واجدین شرایط برای رای دادن است. حتی اگر آمار خود حکومت را قبول کنیم این حکومت نماینده ۳۰ درصد شهروندان است.  چرا این رای گیری بیعت است و نه انتخابات؟  زنان، اقلیت های مذهبی و جنسیتی، سکولارها نمی توانند بعنوان رئیس جمهور کاندید شوند. در این دوره اصلاح طلبان و خودی ها (لاریجانی و احمدی نژاد) هم به این لیست اضافه شدند. به این ترتیب حلقه قدرت بشدت تنگ تر شده است.

چرا موازنه قدرت بهم خورد؟

رای گیری۱۴۰۰ نقطه عطف به چندین دلیل است. مهمترین دستاورد آن خود باوری است. خودباوری به اینکه ایرانیان داخل و خارج یک پیکرند که می توانند باهم آوایی صدای اعتراض به حکومت باشند. گفتمانی که سالهاست حکومت به آن دامن زده است که ایرانیان آنسوی مرزها دغدغه ای ندارند و نمی توانند کاری کنند به پایان رسیده است. برای اولین بار صف معترضین در شهرهای مختلف دنیا بیش از صف رای دهندگان بود. حتی در تهران به گفته ستاد انتخابات تنها ۳۴ درصد در رای گیری شرکت کردند. انتخابات خودی ها (انتخابات هرگز در جمهوری اسلامی آزاد نبوده است.) این بار گفتمان جمهوریت را شکست. واقعیت آن است که در جمهوری اسلامی هرگز ویژگی های  جمهوری حاکم نبوده است. اما تبلیغات اصلاح طلبان این توهم را ایجاد می کرد که انتخابات رقابتی است. این رقابت درواقع تنها میان خودی های داخل حکومت بود. بنابراین مهمترین ویژگی این حادثه برای شهروندان، فرا رفتن از توهمی است که این حکومت را می توان با صندوق رای جابجا کرد یا اصلاحی در آن بوجود آورد.

بندگی، بنده نوازی و بنده پروری در مقاطع تاریخی گوناگون

یکی از مهمترین ویژگی های معیار انتخاب نامزدها بیعت و فرمانبرداری از علی خامنه ای است، کوچکترین انتقادی باعث پرتاب از چرخه قدرت می شود مانند احمدی نژاد که سرکشی اش باعث پرتاب به بیرون حلقه تنگ کاندیداها و نزدیکان ارکان قدرت شد. این تصور که برخی از تحلیل گران تنها علی خامنه ای را علت فساد و درماندگی سیستم می دانند، یک جانبه است. او را باید در درون یک سیستم ارزیابی کرد که مجموعه ای از سپاه، بسیج، نهاد های قدرت مثل بیت، مجلس، شورای نگهبان، شورای امنیت ملی، مجمع تشخیص مصلحت نظام از اجزاء این سیستم لایه به لایه است.  بنده پروری و بنده نوازی در تاریخ ما تنها به عمر جمهوری اسلامی قد نمی دهد. دکتر منوچهر رزم آرا وزیر بهداشت کابینه شاپور بختیار در گفتگو با خاطره نورشید در برنامه گفتمان می گوید، در ۲۵ سال آخر حکومت محمد رضا پهلوی بیشتر رابطه برای انتخاب دولتمردان حاکم بود تا ضابطه «شاه فقید از آدم های قرض و محکم که از خودشون رای داشته باشند نفرت داشت.» اسدالله علم وزیر دربار محمد رضا شاه دریادداشت های علم در سال ۵۱ می نویسد، روزی به سفارت واتیکان در تهران دعوت شدم، صحبت ایران شد، من گفتم میدانم که به یک دیکتاتور خدمت می کنم ولی این دیکتاتور خدمتگزار میهن است. (۲) نخست وزیری طولانی ۱۳ ساله امیرعباس هویدا (۱۳۵۸-۱۲۹۷) در زمان پهلوی دوم نیز در راستای فرمانبرداری، بندگی، نزدیکی به قدرت، سکوت و عدم انتقاد باید نگریست. هر چند عدم اعتراض به اعدام بدون محاکمه هویدا زخمی بر پبکر روشنفکران و چپ ایران در سالهای اولیه انقلاب ۵۷ است. آیا خامنه ای در همان سراشیب سال ۵۵ پهلوی دوم افتاده است؟ اسدالله علم وقتی در سال ۵۶ به شاه در مورد وضعیت سیاسی هشدار داد واظهار نگرانی کرد، پادشاه ایران آنرا به حساب پیری و بیماری علم گذاشت و آنرا نپذیرفت. آموزه های تاریخی برای تفکر و اندیشه و درس گرفتن است. خامنه ای نیز امروز جنبش سلبی شهروندان ایران را به حساب نفوذ، خیانت و قدرت های خارجی می گذارد. برای خامنه ای پاسخ اعتراض با زندان و گلوله معنا می یابد، دستگیری و کشتار خیابانی ۱۵۰۰ نفر در آبان ۹۸ گواه این مدعاست.  برای شهروندان ایران امروز ریزش توهم نسبت به حکومت هر روز افزایش می یابد، بایکوت رای گیری اکثریت را یافت. اما پرسش کلیدی بحث جایگزینی این حکومت است و یکی از علل عمر طولانی جمهوری اسلامی نیز به عدم وجود یک آلترناتیو روشن بر می گردد. امروز این جایگزینی در داخل و خارج از کشور درروند جنبش سلبی در حال شکل گیری است. روند تحریم انتخابات به رشد این آلترناتیو و همبستگی بین دو جبهه یاری می رساند.

خودایستایی و حساسیت نسبت به جنایت

حکومت با تنگ تر کردن حلقه قدرت احتمالا درصدد پیش بردن برخی از خواسته هایش بدون مزاحمت خودی ها نیز هست از جمله چرخش بسمت چین. رئیسی درمصاحبه مطبوعاتی خود علنا به موضوع اجرایی کردن قرارداد با چین چراغ سبز نشان داد. دومین هدف نیز پایین آوردن حساسیت نسبت به جنایت است. رئیس جمهور منتخب نظام نه تنها از عضویت در هیات مرگ سال ۶۷ شرم نکرد، بلکه خود را درموضع حقوق بشر و ستایش از اعمالش نشان داد. این موضع یعنی خواست بی توجهی و کاهش حساسیت در مقابل جنایت و عادی کردن فضا در برابر نقض حقوق بشردر جهان. اگر مخالفان در مقابل این عدم حساسیت نایستند عملا به عادی سازی جنایت در دنیا دامن زده اند.

هنوز جوهر این بیعت سی درصدی خشک نشده  که اعتصاب کارگران پیمانی و دائم صنعت نفت در تهران، جنوب کشور وشهرهای مختلف شکل گرفته است. این خودایستایی و خودباوری می تواند برای حکومت بسیار بحران زا باشد. اخراج ۷۰۰ نفری کارگران نفت باعث موج اعتراضات شد. فلج شدن پالایشگاه تهران نمی تواند مثل اعتصابات هفت تپه یک سال طول بکشد، زیرا این پالایشگاه نیاز بنزین تهران را تامین می کند و باتوجه به پشتیبانی اتحادیه های دیگر کارگری از جمله کارکنان شرکت واحد و کارگران هفت تپه می تواند به بحران سراسری بیانجامد. فراموش نکنیم کمرحکومت پهلوی دوم را اعتصاب کارگری شرکت نفت شکست. مجموعه این شرایط می تواند به خودایستایی، خود باوری برای دگرگونی به همراه تغییر از پایین بوسیله جنبش های اجتماعی یاری رساند.

(۱) درطول متن توضیح داده میشود چرا  حکومت نماینده ۳۰ درصد رای دهندگان است.

(۲) یادداشت های علم به همت علینقی عالیجانی و ویراستاری محمود فاضلی بیرجندی، ۱۳۹۲، نشر کتاب سرا

https://akhbar-rooz.com/?p=117695 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x