جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

دادخواهی! خالق ملا و خائن مردم کجاست؟ – بهنام چنگائی

برای من و کسی که بر جهان بینی ماتریالیسم دیالکتیک و تاریخی تکیه دارد، هیچ پدیده ی ویژه و مطلق و ابدی که ناظم و ناظر بر هستی موجود ایران و جهان باشد وجودندارد، مگر نوع انسان دانا که همچنان داناتر شده و می شود. زیرا همه چیز در حال بودن و شدن و دگرگونی پیوسته و همیشگی ست تا این جنب و جوش به حرکت مفید و سازنده و انسانشمول در هر دورانی آموزش تجربی و عقلانی دهد و بی گمان چند و چون پیدایش با دانش انسانمدار روزبروز شکوفاترشده و قابل تحول تر بوده و هست. پس پایگاه های فلسفی و دیدگاه های دینی و جایگاه های اجتماعی ـ طبقاتی هر انسانی و… جز با روش و شیوه علمی قابل درک، شناخت، نقد، بررسی، روشنگری و دگرگونسازی انسانمداری نیست؛ و جهان بینی ما برداشتی دگم و ایدئولوژیک از جهان بیرون از زهن که ما داریم نیست، بل با اهرم دانشورزی همچنان به آموخته های خویش می افزائیم و اشتباه های خود را پذیرفته و تغییر و تبدیل به راهکارهای امروزی و پیشبرنده می دهیم و بخوبی هم می دانیم که چگونه می باید و می توانیم با هم طبقه ای هایمان در برابر طبقه حاکم مذهبی بایستیم و حق زندگی شایسته و بایسته فردی و اجتماعی خود را از ربایندگان آن بازستانیم و از همه مهمتر خود بر سرنوشت خویش حاکم شده و جه سانی فردایمان را مدیریت عقلانی کنیم. اگرچه تاکنون نتوانسته و راهی دشوار در پیش داریم.

اندیشه ورزی طبقاتی و داشتن آگاهی های حقوق بشری در یک جامعه ی چنددست و نابرابر همچون هوا برای زندگی کردن گریزناپذیراست، همچنانکه چالش های پیاپی نوع انسان کار و تلاش بخاطر دستیابی به زندگی دلخواه و فردای بهتر امری حیاتی و نبردی گریزناپذیربوده و می باشد و شاید همین دانش خردگرا و آگاهی های تاریخی ـ انسانی برای هموندانمان تنها یاوران درستی باشند و البته از دید من هستند و ای بسا همین دانائی جزو یگانه دارائی پایه ای و واقعی راهکارها و راهبردهای هستی پرکشاکش ما در جوامع سرمایه سالار بوده و هنوز می باشد که همین ابزار شناخت یا” دانشگرائی انسانمدار” به هر انسانی در گستره ی جهان چنان یاری ای را می رساند تا دستکم همچون مای فریبخورده خمینی و دین و دولتی او گول ” دکانداران دینی” را نخوریم که البته در آغاز کار بدجوری خوردیم و ۴۱ سال هولناک است که تاوان آنرا می پردازیم.

همزمان بگویم که این شناخت فلسفی یا آن باور دینی حالا هرکدام که برای هر کسی برجسته باشد، هیچگاه نباید آن نگرش اهرم برتریجوئی این بر علیه آن دیگری شود و اصولا هم درست نیست و یا بتواند مرز دوست و دشمن را بازتاب دهد. بلکه این آگاهی تاریخی و یا باور سنتی ما هرچه که می خواهدباشد بخشی از وجود و سهمی از حقوق انسانی و آغازین همه ی ماست که آن و چگونگی اش نمی باید جهان بینی ها ما را در برابر هم گذارده و میانمان تخم کینه بپاشد (( کاری پست و ریاکارانه ای که رژیم دینی پیگیرمی کند)) و بدتر از آن انگیزه سرخوردگی از هم شده و ضدبشری تر اینکه ایجاد دشمنی سازش ناپذیر میان هم طبقه ای هایمان شود و شگفتا که در ایران اسلامی و همچنین در پهنه ی جهان اینگونه دسیسه هائی بکاربرده می شوند تا توان اجتماعی پراکنده و علیه منافع خود آنها بکارگرفته شود و می شود. پس در دنیای عقلی من همه انسان ها باهم برابرند چه عرب یا آمریکائی باشد چه چینی و …! زیرا: ما با همه ی باورمندان ادیان رنگین دیگر و بیش از همه ستم طبقاتی و بهره کشی انسان از انسان را داریم و بویژه با همدردان مسلمانمان در ایران راه و چاره و هدف یکسانی داریم و جز با گفتمان دوستانه و سازنده و روشنگرانه هیچکداممان نمی توانیم بار سنگین ستم دینی از یکسو و بهره کشی سرمایه سالارانه را از دیگرسو بسادگی از کول خمیده ی خویش و فرزندانمان به زیرکشیم.

همه می دانیم که هرگونه ترویج و تشویق دشمنی عقیدتی ـ نگرشی که تاکنونی میان توده ها و بویژه کارگران و کارمزدان به اشکال مختلفی بکاررفته و تجربه های تلخ و خونباری برجای گذارده، آن برنامه های ضدبشری جز دکان پرسود ملاها برای پراکندگی اجتماعی نبوده و نیست، و نباید تکرارشود. همدردان بیکار و گرسنه و ستمزده ام هوشیارباشیم و بیش از این فریب ریاکاری و بندبازی های خدامدارانه، که از اساس پوچ و در عمل دروغ های ملاجماعت رسوا را نشان می دهد را نخوریم. چراکه دین و باور هیچکسی زیر سرزنش دیگر عقیده ای نبوده و نباید هم باشد و یا روزی پایمال شود! حق آزادی عقیده و وجدان برای ما جزو حقوق پایه بوده و هست و این اصل بر کسی پوشیده نیست و ما مدافع بی کم و کاست آنیم.

چراکه دوره ی چنان اعدام، تاخت و تازهای بیرحمانه خمینی برای حفظ اسلام رحمانی، و یا چنین تیغ تیز و زهرآگین برکشیدن های خامنه ای بر علیه دیگران ” کافران” دیگر اصل و فصل اش سپری شده است و مردم پی به بی اخلاقی و بی وجدانی این کاسبکاران چپاولگر برده اند. برای ما حقوق برابر انسان ها هدف است که با هرگونه نابردباری های ویژه فردی و یا ستیزهای ملی، مذهبی و اتنیکی سازگارنیست و هر چالشی که بسود مردم نباشد تنها به دسیسه های تاکنونی رژیم ولائی برمی گردد و هر انسان آزاده و آگاهبی می داند که جنگ عقیدتی هرگز بسود هیچکدام از جوامع زیر ستم بهره کشی و وابسته به درآمد کارمزدی چه در ایران و منطقه، و چه در گستره ی جهان و جهان بینی های آنان مفید نبوده و نیست و شایسته هیچ انسان دردمندی نیست که بخاطر باور خویش بجان همدرداش افتد و آنها همدیگر را بخاطر باور و نگرش یکسویه ی لت و پاره کنند و در برابر دشمنان مشترک خویش، خود را خوار، زار و ناتوان سازند.

در همین ایران آخوندزده و ویرانشده، فاشیسم مذهبی برایمان بهتر از هرجائی از تاریخ نشان داد که سران مذاهب اسلامی دشمنی سازش ناپذیر باهم دارند و هر مذهبی در حکومت باشد دیگری را بسان سنی ها از حقوق پایه ای محروم می کند تا قدرت و ثروت خویش را تلنبارکند که کرده اند. در عرصه ی جهان هم نابرابری ها باورکردنی نیست هیچ مسیحی به هیچ یهودی و اسلامی رحم و یاری انسامدارانه نداده و نمی دهد و سران گردن کلفت هرکدام ادیان ابراهیمی جز بفکر خود و دم و دستگاه چشمگیرشان نبوده و نیستند. آیا هزینه های تشریفاتی ادیان در پهنه جهان را که پیوسته برپاست ندیده ایم؟ آیا ندیده ایم که آنها از خدا و رسول هایشان چه کلاه های گشادی بر سر ساده دلان خود نمی گذارند؟! دیریست بیش از ۴ میلیارد انسان بیدادرس و غارتزده، آنهائیکه اغلب ای بسا آب و نان کافی و سالم برای خوردن و نوشیدن ندارند، چرا سران دم پهن ادیان بیاری دردمندان و نیازمندان نمی روند؟

بیائید باهم و در سراسر ایران خونین روشن تر از همیشه فریادبرآوریم که این مسلمان و آن دیگری غیر مسلمان نداریم، و درد انسان کار و زمینگیرشدگی توده های زحمتکش و بیدادرسان گرسنه و بیکاران جان بلب رسیده تابوده یکی ست و برای دگرگونی ناگوارائی ها و نابسامانی های فراوان جامعه طبقاتی و در همبستگی با هم طبقه ای های زمینگیرشده مان، ما یک راه بیشتر نداشته و نداریم و آن سمتگیری اجتماعی طبقاتی بسوی هبستگی و همراهی، و بیاری همدیگر شتافتن است تا که برای تمرکز مستقل قدرت طبقاتی و تراکم توان جایگزین سازی ساختار اجتماعی خویش برابر دشمنان آخوندی و راست های رنگین ضرورت دست در دست همدیگر را دریابیم و از همینرو درخواست اجتماعی کلان خود برای سازماندهی خیزش توده ای ـ کارگری را بسان آبان گذشته برپاکنیم و پیروزی بر دشمنانانمان را که جز ازین طریع هرگز متصورنیست؛ ممکن کنیم. چراکه ما درد و درمان، وبلا و دشمن مشترک داریم اگرچه جهان بینی هایمان متفاوت باشد که هست.

اینجا من از کارگران و توده های مذهبی صادق می پرسم که خود آنها هم بخش بزرگی از قربانی ساختار دین حکومتی می باشند! بگوئید: در ایران که دین اسلام و دینمداران حکومت مطلق می کنند، آیا باور مذهبی شما برای بهترشدن زندگی تان تاکنون سهمی بیشتر و یا نقشی متفاوت و ارزنده تر از دیگران برایتان داشته است؟ باید روزی بخود پاسخ دهید که وجود قوانین ملاسالاری اسلامی چه نقشی سازنده ای بر زندگی کارگران و زحمتکشان مسلمان داشته که دیگران کارمزدان از بهره ی آن محروم بوده اند؟ این رژیم هرگز دوست و دشمن طبقاتی ندارد و همه را با یک چوب می تاراند. آیا چنین نیست؟ اگر هرکدام از باورمندان پاسخ سرراستی بدین پرسش دهند، آنگاه هست که برای همه روشن می شود حکومت دینی بیش از هر ساختاری دشمن خود باورمند شیعی بوده و هست و از توان آنان سوء استفاده بی شرمانه کرده و می کند. چراکه همینک و همین مسلمانان پاکباخته می بینند و می دانند که مبتکر و مولد منشأ همه تباهی ها و تلاش های ضدانسانی این رژیم بی خدا و بی وجدان، تک تک گردانندگان نظام می باشند که خامنه ای سردسته آنهاست. این دین دولتی از کوچکترین تا بزرگترین پدیده های اخلاقی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و حقوق بشری را مستقلا زیر اراده و اداره ی مطلق خویش داشته و ار همه بهره برداری نامشروع و بی حد و مرز کرده را ایران و ایرانی را ویران و تباه کرده و یکایک ارزش های موجود ما را در برهه خودکامگی و غارتگری هایش پیگیر نابودساخته است. پرسیدنی ست! ما مخالفان دخالت دین در سیاست که ۴۱ سال است در حال دادزدن و دادخواهی های بی پاسخ مرگ و زندان خویشم بوده و بارها بالای دار جنایت و تبهکاری آخوندها مرده و می میریم. ولی شما که همگام و همراه این نظام اعدام بوده اید، چراامروز خود شما و فرزندان تان نمی توانند دستکم نان، آب و ای بسا روغن را هم داشته باشند که ندارید و این بردباری ها تاکی؟ همدران طبقاتیم بمن و مای بجان آمده بگوئید: مسئول تبهکاری های سران  آخوندی و پاسخگوی دادخواهی هر ستمدیده ای از ما کیست؟ خالق ملاهای پلید و خائن به نان و کار و آزادی مردم کیست و کجاست؟! پاسخ من: نقش ادیان در جوامع نابرابر و طبقاتی همیشه انحرافی و بسود ساختار حاکم و سرمایه سالار و دینمداران بوده است و دین حکومتی ایران نیز با ساختار انگل سرمایه سالاری هموند می باشد و همزمان استعداد فریبخوردگی و نادانی ما که بیشتر باورمدار است او هم بیاری شان برخاسته و از همینرو می باید هردو “دین و سرمایه” را با شناخت علمی از کارکرد آنها، افشاگری و روشنگری کرد تا دانش تاریخی و باور به آگاهی انسانمدارشود، و همزمان با اراده همبسته اجتماعی طبقاتی بتوانیم هرچه زودتر آنها را به زیرکشیده و رهائی انسانی خود را بدست آوریم.

بهنام چنگائی دوازدهم آبان ۱۳۹۹

https://akhbar-rooz.com/?p=90490 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x