جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

درگذشت سعید میرهادی، شاعر و ایراندوست آزادیخواه گرانمایه

با دریغ و اندوه بسیار از درگذشت دوست گرانقدرمان سعید میرهادی آگاهی یافتیم.

سعید میرهادی ایرانی آزاده ای بود که از جوانی دل در گرو آزادی کشور و ملت داشت. او از پیروان نهضت ملی و یاران جبهه ملی ایران در اروپا بود. با گام نهادن در راه نهضت ملی دکتر مصدق او در اروپا همچنین به صفوف جنبش دانشجویی و سازمان سرتاسری آن کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی نیز پیوست و فعالانه در مبارزات آن در راه رعایت حقوق بشر در کشور و بازگشت آزادی های دموکراتیک به ایران کوشید. در این چارچوب او از پذیرفتن مسئولیت های خطیر هم خودداری نکرد و با عضویت در هیأت دبیران نیز سهم خود را در بالاترین سطح این مبارزات اداکرد.

سعید میرهادی در عین حال شخصیتی فرهیخته و سرشار از شور و استعداد هنری نیز بود. او با فراگیری زبان و ادبیات آلمانی تا حد ادیبان این کشور چنان آثار شاعرانه ای در این زبان خلق کرد که منقدان این زبان را به تحسین واداشت. آثار شاعرانه ی او به زبان گوته و هولدرلین منتشر می شد و او از این راه جوائز پرارجی نیز از صاحبان این زبان دریافت کرد. او به دلیل صفات برجسته ی انسانی و هنری خود نه تنها در میان دوستداران ادبیات آلمانی بلکه در میان هموطنان خود نیز از محبوبیت ویژه ای برخوردار بود. 

او با همه ی دلسپردگی به ادبیات هیچگاه از ادای وظیفه نسبت به نهضت ملی و در قبال خدمتگزاران آن دریغ نکرد چنان که پس از حوادث ۵۷ نیز، به دنبال قتل ناجوانمردانه ی شاپور بختیار در مراسم بزرگداشت او که از سوی نهضت مقاومت ملی ایران، شعبه ی آلمان فدرال برگذار شد، با بیانات خود و قرائت یکی از آثارش به زبان آلمانی نفرت خود از این حادثه ی شوم را بیان داشت.

میرهادی هم از جهت رفتار اجتماعی و سیاسی و هم از جهت سجایای برجسته ی انسانی یک دوست و هم میهن استثنائی بود.

در این ضایعه ی بزرگ و دردناک، ما درگذشت سعید را به خانواده ی گرانقدر وی، به همه ی یاران و دوستداران او در نهضت ملی و به همه ی آزادیخواهان و آزادگان ایرانزمین تسلیت می گوییم و یادش را همواره گرامی می داریم.    

۲۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰

سازمانهای جبهه ملی ایران در اروپا

https://akhbar-rooz.com/?p=113740 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
valli
valli
2 سال قبل

ندیدمش هیچگاه . نزدیک به سی سال پیش به توصیه دوست مشترک که آدرس پستی سعید را به من داد / برایش کتاب و نوشته ای پست کردم / از او پاکت نارنجی رنگ پستی بدستم رسید. خوشحال بود / قطعه ای را که خوشش امده بود روی کاعذ باز نوشته بود . من خوشحال ترکه برای من از جهان دیگر صدای دوست امده بود . نمیدانم گفت اگر کمکی میخوای بگو / اگر زبان المانی میدانی بگو که برات کتاب بفرستم. همین بود /جوانی و دیگر یادم نیست. اما ان پاکت نارنجی سعید را همیشه نگه داشته ا م. اکنون که دور از خانه ام / آن پاکت در کنار کاغذ وکتابها در کمد قدیمی خانه خفته است. / و سعید در ذهن من همیشه حک شده بود اگر چه هیچگاه ندیدمش .

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x