جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

در باره کتاب آقای اصلانی و نامه های آقای حاج سید جوادی – ف. آزاد

توضیح: از آنجایی که من پیشتر حوالی سالهای ۷ ـ ۲۰۰۳ در رابطه با مسائل دیگری بحث مشابهی با آقای علی اصغر حاج سید جوادی داشتم، لازم دیدم که جهت روشن شدن حقیقت عمومی این بحث ها خلاصه ای بنویسم.

مقدمتا، حدود چهل سال پیش در اوایل “انقلاب”، از آنجایی که با حاج سید جوادی از ایران آشنایی داشتم، نامه ای به او نوشتم و از نوشته های سطحی “انقلابی” به امضای وی در “جنبش” انتقاد کردم. چون جوابی نرسید، حمل بر مشغولیت “انقلابی” او کردم تا به پاریس آمد و در صحبتی گفت که جوابی نوشته و فرستاده ولی لابد در آن گیرودار در پست مانده و ارسال نشده است، اما اصل موضوع را مسکوت گذاشت.

مورد دوم بحث من با حاج سید جوادی در رابطه با کتاب “از سپیده تا شام” همسرش خانم کاتوزیان بود که برای من فرستاده بودند. در آن کتاب سه اشکال بنظرم رسید که اهّم آن ناروایی تشبیه قیافه رفسنجانی مورد انتقاد نویسنده کتاب، به ترکمن ها بود.

در نامه ای به حاج سید جوادی، پس از تشکر از ارسال کتاب، سه اشکال را یادآوری کردم و اینکه امیدوارم در چاپهای بعدی تصحیح شوند. نوشتم که خانم کاتوزیان اگر ترکمن های ایران را انسان و یا حداقل ایرانی بشمارد، صحیح نیست که جهت مذمت رفسنجانی، قیافه اورا با تعبیر نژادپرستانه به ترکمن ها تشبیه کنند. و اظهار تعجب کردم که حاج سید جوادی چگونه پیش از چاپ کتاب متوجه اشکالات مذکور نشده است.

عذر ایشان در نامه و تلفن با تمجمج و تعلل این بود که کتاب را پیش از انتشار نخوانده است و یعنی هرچه هست تقصیر همسرش بوده است. آوردن اصطلاح “عذر” در این مورد از اینروست که او جوابی به اشکالات من در مورد کتاب نداشت، بلکه مشخصا با تمجمج و تعلل پیش ـ نخواندن کتاب را بهانه قرار داد. دلیلم برای “بهانه” از اینروست که او حتما کتاب همسرش را خوانده بود ولی چون توافق کلی با محتوای آن داشته است (در ادامه)، دلیلی در تغییر آن ندیده است. همچنانکه اشکال دیگر من درواقع به خود حاج سیدجوادی و تبعیت کورکورانه اش از جلال آل احمد بود که در کتاب به صورت توجیه و جانبداری از نقش برادرش شمس آل احمد در ستاد انقلاب فرهنگی بیان شده بود. یعنی مغایر عقل سلیم است که حاج سید جوادی کتاب همسرش را پیش از انتشار نخوانده بود.

لذا وقتی او تقصیر چاپ مقاله مورد بحث در جنبش را با آقای اصلانی با نوشتن اینکه “زیرا من نه مسئول و صاحب امتیاز نشریه جنبش بودم و نه از قبل و از بعد در کیفیت و کمیت مطالب چاپ شده در آن نظارت داشتم. صاحب امتیاز جنبش همسرم بود…” به گردن مسئول نشریه جنبش که همسرش باشد، می اندازد، مورد استثنایی نیست، بلکه نوعی سیستم تقسیم کار بنظر می رسد. که هروقت “قرضهای کهنه سیاسی” پای او را می گرفت، به گردن همسرش انداخته است. همچنانکه او هیچگاه از نوشته های متحجر غیر منطقی شخص خود نظیر “طلوع انفجار” و اشتباهات عمده اش در دوران “انقلاب” عذری نخواست و در صحبت ها نیز همواره سعی داشت در چنین مواردی، خلط مبحث کند.

جهت روشن شدن اینکه برخلاف “عذر” حاج سید جوادی خود وی نیز موافق با همسرش تصور نژادپرستانه منفی مشابه از ترکمن ها داشته و دقیقا از اینرو ایرادی در نوشته او ندیده است، یادآوری می کنم که او بعدها در مقاله ای سخیف تحت عنوان “میراث مشترک اقوام یا خانه قمرخانم” از خیمه زدن (!) اقوام ترک در مرزهای ایران نوشت: “نسبت به مهاجمانی است که از سرزمین های آن سوی شمال مرزهای شرقی و شمال شرقی ایران در جا به جای نواحی ایران و از جمله آذربایجان خیمه برافراشتند، و با غلبه ی همراه با خشونت زبان خود را به زبان فارسی و دری و زبان های مشتق از آن نظیر «زبان آذری» و نه زبان ترکی تحمیل کردند، اما این گناه به گردن زبان فارسی نیست که با تمام سلطه چندین صد ساله حکام ترک زبان بر ایران، موفق به قطع کردن زبان فارسی از حلقوم تاریخ پر ماجرای مردم زیر ستم ایران نشدند.” مضمونی که نه تنها متضمن نظر منفی نژادپرستانه مشابهی نسبت به ترک ها و ترکمن هاست. بلکه قاصر از درک ساده ترین حقایق تاریخی است که  تمامی “ایران” نیز بوسیله اقوام خیمه زن ایجاد شده است و برخلاف تصور کودکانه حاج سید جوادی از بدو تاریخ آنان که به “ایرانیان” تسمیه شده اند، شهرنشین نبوده اند.

https://akhbar-rooz.com/?p=92335 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

4 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
منصور میرابی
منصور میرابی
3 سال قبل

انچه به چشم میرسد اینست که اقای ف-ازاد دوست میدارند مردم خودشان با نام و نام خانوادگی و احتمالا دیگر مشخصاتی که از نظر ایشان واجب است خودشان را معرفی کنند وگرنه اقای ف ازاد از این هم که هستند عصبانی تر و پرخاشجو تر میگردند، و نمیگویند ف ازاد یعنی چه کسی . بنده فقط توصیه میکنم خوبست ارامتر و متین باشند و عصبانیت را دلیل درستی حرفهای خودشون ندانند.
بنده منصور میرابی هستم اهل کردکوی متاهلم و یک دختر دارم ودر شهری کوچک نزدیک اطراف لس انجلس زندگی میکنم هیچ خصومتی هم با هیچکس ندارم فقط میخواهم بگویم واعظ غیر متعظ شدن کار خوبی نیست. قربان شما

باقر شیخ الاسلامی
باقر شیخ الاسلامی
3 سال قبل

اسم من باقر شیخ الاسلامی است . نمیدانم به چه علت اسم من در رابطه با مطلبی که نوشته ام حذف شده است . چه اشتباهی رخ داده است ؟ .مطلبی که در آن نبودن نام نویسنده موردسوال قرار گرفته است ُ از من است .
نه رپیس ُ اگر حرفی برای زدن داشتی ویا اگر ریگی در کفش نداشتی ُ از شناخته شدن هراسی نداشتی !

.
.
3 سال قبل

چرا میترسید هویت شما فاش شود ؟ چرا میترسید کسانی شما را بشناسند ؟
اگر داخل ایران بودید ، شاید بخاطر فرار از دست امنیتی های وحشی حق داشتید .
مهدی اصلانی ، نام و هویتی مشخص است . خانم کاتوزیان و آقای علی اصغر حاج سیدجوادی نیز نامهایی واقعی هستند .اگر انتقادی و یا حتی خاطره ای از کسی دارید که باز گفتنش مناسب حقیقتی میتواند باشد ، چرا گوینده حقیقت از شناخته شدن خود و یا شهادت خود بیمناک است ؟ . نگویید که سردبیرو هیئت تحریریه مرا میشناسند . نگویید کسانی با این نام مستعار آشنا هستند و نام حقیقی او را میدانند .هرخواننده ای حق دارد که بداند صدایی را که میشنود ، متعلق به کیست . هرگاه از تمجمج دیگران بیزارید ( بحق ) ، چرا خود درگفتن اسم خودتان دچار سکته میشوید ( در هردادگاهی شاهد اول باید خود را معرفی کند و یا اورا به اسم و هویتی شناخته شده ، معرفی کنند ) . نکند از اینکه نام شما هم یادآوری تلخی برای دیگران باشد ، میترسید ؟ .

ف. آزاد
ف. آزاد
3 سال قبل
پاسخ به  .

برای پرهیز از کسانی مثل شما که بدون اسم و بدون استدلال فقط به اسامی بند می کنند. نظر منطقی مهمتر از هویت قلابی امثال شماست. هویت من منطق است و نه پاره کاغذی .

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x