پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

دفاع از آغاجری، دفاع از آزادی بیان بود! – ف. تابان

جنجال‌های چند روزه اخیر مرتجعین علیه هاشم آغاجری و سخنرانی او در همدان، از روز گذشته حابت تهدیدآمیزتری به خود گرفت و زمینه‌سازی برای دستگیری وی بصورت آشکار در دستور قرار گرفت. اکنون هر لحظه ممکن است این استاد دانشگاه را به جرم بیان اعتقاداتش دستگیر کنند. متاسفانه حملات مهدی کروبی رئیس مجلس و محمد خاتمی رئیس جمهور به هاشم آغاجری جبهه اصلاح‌طلبان را که تا پیش از آن نیز در دفاع از وی متزلزل و ناهمداستان بود به مقدار زیادی خلع سلاح کرد و بخش‌هایی از این جبهه نیز در محکوم کردن آغاجری با محافظه‌کاران و مرتجعین هم‌آواز شدند. این سخنرانی‌ها و موضع‌گیری نه تنها اصلاح‌طلبان را خلع سلاح نمود که محافظه‌کاران را به «برخورد» با آغاجری و «ادب کردن»‌او و هر کس دیگری که شجاعت کند و سخنی در نقد روحانیت محافظه‌کار بر زبان بیاورد،‌تشییع و تشویق کرد.
به «دلایل» مرتجعین برای دستگیری و محکومیت و محاکمه کردن آغاجاری کاری نداریم، زیرا اهداف آن‌ها برای افکار عمومی و کل جامعه ما روشن است و همه کس می‌داند که در پس این جنجال‌ها فقط هدف سرکوب شبه‌آزادی بیانی که در کشور ما وجود دارد و محکم کردن فضای پلیسی و اختناق‌آور دنبال می‌شود. اما بخش مهمی از جبهه اصلاح‌طلب نیز ظرفیت و حدود «آزادی‌خواهی» خود را در این جریان آشکار کرد و این حقیقتی نیست که از چشم مردم پنهان بماند.
هیچ کس انتظار ندارد آقای مهدی کروبی رئیس مجلس یا آقای محمد خاتمی رئیس جمهور با محتوای سخنان هاشم آغاجری موافق باشند. مهدی کروبی هنوز می‌تواند بر این اعتقاد باشد که «روحانیت همواره در کنار مردم بوده و از حقوق آن‌ها دفاع کرده است». محمد خاتمی نیز می‌تواند بر این تصور بماند که «وظیفه روشنفکران واقعی دفاع از نظام و روحانیت است»،‌اما آن‌ها اگر اصلاح‌طلب و‌آزادی‌خواه بودند وظیفه داشتند در برابر توطئه‌ای که هر انسان عامی نیز می‌داند هدفش سرکوب آزادی بیان و تنگ‌کردن حلقه اختناق است،‌از حق هاشم آغاجری برای بیان اعتقاداتش دفاع کنند و آن‌ها این کار را نکردند. آن‌ها بارها و بارها اعلام کرده بودند آزادی یعنی آزادی مخالف و مخالفین نیز باید این امکان را داشته باشند که در جامعه حرف خود را بزنند اما در برابر فشار محافظه‌کاران این گفته خویش را فراموش کرده و به صدای بلند اعلام کردند از نظر آن‌ها هم روحانیت از حوزه نقد خارج است.
شاید «منطقی»ترین استدلالی که در این روزها از سوی جبهه اصلاح‌طلبی که به حمایت از هاشم آغاجری برنخاسته است، شنیده می‌شود این است که او «موقع شناسی»‌نکرده و سخنانی بر زبان آورده که زیانش بیش از سود آن می‌باشد و جماعتی را تحریک کرده است. این دسته از اصلاح‌طلبان خوب می دانند که این سخن بهانه‌ای است برای توجیه عدم حمایت آن‌ها از هاشم آغاجری زیرا آن‌ها که به هر سخن «تحریک»‌می‌شوند، بیگمان می‌توانند هر روز بهانه‌ای برای تحریک شدن بیابند. اصلا وجود جنبش اصلاحات در کشور ما عامل تحریک این دسته مرتجع است و تا این جنبش ریشه‌کن نشود آن‌ها از بحران سازی دست برنخواهند داشت. تجربه پنج ساله گذشته نشان داده است کسانی که اصل حرکت خود را بر تحریک نکردن نیروهای ضداصلاحات قرار داده‌اند هیچ وقت در هدف خود به موفقیتی نرسیده‌اند. این دسته از اصلاح‌طلبان شاید فقط وقتی می‌توانستند در بیان گفته فوق تا اندازه‌ای محق باشند، که آن را تبصره‌ای در دفاع بی‌قید و شرط خود از حق آزادی بیان هاشم آغاجری قرار می‌دادند. نیک پیداست در تحلیل و تفسیر شرایط، انسان‌ها – و حتی احزاب و جریانات سیاسی – مانند هم نمی‌اندیشند و شاید کسی که در همدان به انتقاد از روحانیت برخاسته است با آن‌ها که او را متهم به «موقع نشناسی» می‌کنند هم‌عقیده نباشد. پس باید به او حق داد مطابق تحلیل و تفسیر خود سخن بگوید و وقتی به دلیل بیان اعتقاداتش مورد تهاجم قرار می‌گیرد به دفاع از او برخاست. اگر قرار باشد دفاع از حق آزادی بیان و بیان عقاید فقط وقتی صورت گیرد که همه محتوای عقاید و هم زمان ابراز آن مورد موافقت کسانی باشد که می‌خواهند به دفاع از چنین حقی برخیزند، دیگر هیچ کس نخواهد توانست به دفاع از آزادی دیگری برخیزد. «شرایط حساس»،‌«وضعیت بحرانی«. «وفاق ملی»‌و سایر توجیهاتی که برای عدم حمایت از هاشم آغاجری به گوش می‌رسد همیشه می‌تواند توجیهاتی برای عدم دفاع از آزادی بیان باشد. اما در برابر کسانی نیز هستند که استدلال می‌کنند، حقیقت بالاخره زمانی باید گفته شود. چه کسی می تواند مدعی باشد او صالح‌ترین کس برای تعیین این «زمان»‌است؟
اصلاح‌طلبانی که به دفاع از حق هاشم آغاجری برای بیان عقایدش برنخاستند، می‌توانند به خود ببالند که با سخنان مهدی کروبی، آخرین امیدهای یک اصلاح‌طلب در دفاع اصلاح‌طلبان از وی ویران شده، آغاجری نامه‌ای نوشته و «معذرت خواهی»‌کرده است. اما آیا اگر آغاجری به صدای بلند نیز مجبور به «توبه»‌شود، سیاهی‌هایی را که او تنها گوشه‌ای از آن‌ها را فاش کرده است، می‌توان سفید کرد؟ آیا وقتی کلیسا گالیله را مجبور به «توبه»‌کرد،‌زمین از چرخیدن باز ایستاد؟
آغاجری هر سرنوشتی بیابد، اما خدمت بزرگی به جامعه ما کرد. او ظرفیت واقعی تحمل انتقاد و سخن مخالف را یک بار دیگر در این حکومت و این بار در میان بخش عمده‌ای از اصلاح‌طلبان حکومت نیز، به روشنی آشکار ساخت. امیدواریم این خدمت با مجازات‌های سنگین همراه نشود و اصلاح‌طلبان به خود آیند و بیش از این در دفاع از او غفلت نکنند.

https://akhbar-rooz.com/?p=9277 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x