شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

دفاع قاضی مقیسه از احکام متهمین پرونده هفت‌تپه

Bildergebnis für ‫تصاویر متهمان هفت تپه‬‎

روز ۹ مهر ماه اسماعیل بخشی، امیرحسین محمدی فرد، ساناز الهیاری و امیر امیرقلی از زندان به دادگاه انقلاب منتقل شدند. در دادگاه نیز قاضی مقیسه با صراحت تمام اعلام کرد که «احکام صادره علیه متهمان پرونده هفت‌تپه بسیار خدا پسندانه و عادلانه بوده است».
مقیسه در پایان نیز گفته است: «با این حکم ها آخرت خود را خریدم!»

کمپین دفاع از بازداشت‌شدگان هفت‌تپه و زندانیان ترقی‌خواه نوشت: این اظهارات مقیسه در حضور رفقای بازداشتی پرونده هفت‌تپه خود گواهی آشکار بر دروغگویی‌های دستگاه قضایی و امنیتی کشور است. آن‌هم درست در زمانی کوتاه پس از آن‌که رئیس دستگاه قضایی در عقب نشینی آشکار تحت فشار شدید رسانه‌ها، افکار عمومی، فعالین اجتماعی و کارگران هفت‌تپه دستور تجدیدنظر و بررسی سریع، عادلانه و منصفانه این احکام را داده بود.

حال باید پرسید که آیا عقب نشینی دستگاه قضایی در روزهای نخست پس از صدور احکام پرونده هفت تپه صرفا یک عملیات ایذایی و روانی جهت تلطیف چهره دستگاه قضایی و رئیس آن بوده یا نهادهای امنیتی و مشخصاً ضابط پرونده مشغول سنگ اندازی می باشد؟ این سوال و بسیاری سوالات دیگر را نیز می‌توان مطرح کرد؛ هر چند که ما وضعیت کنونی پرونده و احکام صادره را حاصل همکاری هر دو بخش میدانیم.
از ابتدا نیز شیوه برخورد با پرونده هفت‌تپه از سوی دستگاه های حاکمیت همچون خورشید تابستانی در میانه آسمان روشن و واضح بود. دستگاه‌هایی که به درازای عمرشان با پرونده‌سازی و برخورد‌های خشن به سراغ کارگران و حامیان آنان رفته‌اند و خواستی غیر از تامین منفعت طبقه حاکمه و سرمایه‌داران را ندارند، انتظار دادرسی عادلانه و منصفانه از آن‌ها خوابی بس عمیق و رویاپردازانه است. چرا که اگر عدالتی در میان بود اسماعیل بخشی، محمد خنیفر ، سپیده قلیان ، علی نجاتی و اعضای تحریریه نشریه گام هرگز بخاطر حق طلبی خود دستگیر نمی‌شدند و چنین ظلم آشکاری در حق آنان نمی‌شد. اگر انصافی در کار بود آنان با کابل و باتوم تعزیر نمی‌شدند، ماه ها در انفرادی و در تبعید از این زندان به آن زندان بسر نمی‌بردند و طراحی سوخته ای هرگز ضبط و پخش نمی‌شد.
آری، ما کاملا بر این امر واقفیم که مزه شیرین عدالت وعده داده شده توسط آقای رئیسی چیزی جز همین روند آشکار سرکوب نیست.

ما شاهدیم و داد می‌خواهیم این بیداد را…
شاهد تنهایی‌های نهال بخشی، دختر اسماعیل بخشی در اولین روزهای مدرسه رفتن‌اش که انتظار آغوش اسماعیل را دارد.
شاهد تهدید و اخراج و احضارهای متوالی محمد خنیفر کارگر هفت تپه که نه حکم شش سال زندان او را شکست، نه رشوه‌ی ۸۰۰ میلیون تومانی باعث شد به برادران و خواهران‌اش در هفت تپه خیانت کند.
ما شاهدیم، سپیده قلیان را به مرگ تهدید کردند؛ برادرش مهدی را بازداشت کردند؛ خودش را از زندان سپیدار به اوین و از اوین به قرچک تبعید کردند تا شاید صدای دادخواهی و حق طلبی او را خفه کنند. اما سپیده همچون سپیداری مقاوم و ریشه در خاک همچنان ایستاده است.
امیرحسین محمدی فرد و ساناز الهیاری را از هم جدا و ماه‌ها در انفرادی های بند ۲۰۹ اوین محبوس کردند، ملاقات هایشان را قطع کردند و از هیچ شکنجه‌ای در حق این زوج عاشق و مدافع طبقه کارگر دریغ نکردند. اما آنان همچنان با جسم و روح آسیب دیده از این شکنجه‌ها و اعتصاب هایشان فریاد می زنند.
ما شاهدیم و از یاد نمی‌بریم مقاومت رفیق در بندمان، عسل محمدی را که در روزهای آزادی موقتش ساکت نشد و شهادت شکنجه‌ها بر اسماعیل و سپیده را داد و صدای زندانیان و روای ظلمی که بر آنان رواداشته بودند شد.
ما شاهدیم، روزهایی را که امیرامیرقلی به دلیل نرسیدن انسولین شکنجه می‌شود و زندان‌بان او در هر مقام و منصبی تنها نظاره گر تخریب جسم و جان وی هستند.

ای تاریخ! تو نیز شاهد باش! داد خواهیم این بیداد را…

https://akhbar-rooz.com/?p=6434 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x